تئوری مدرن پرتفوی ، به سرمایه گذاران پیشنهاد می کند که از طریق ایجاد پرتفویی از سهام ،ریسک فوق العاده را حذف نمایند.مدل CAPM بر اساس تئوری پرتفوی ایجاد شده است و فرض می کند که تمام سرمایه گذاران پرتفوی تشکیل می دهند. بنابراین تنها ریسک سیستماتیک در فرایند قیمت گذاری لحاظ می شود و ریسک فوق العاده نادیده گرفته می شود و مدارک تجربی بیانگر این نکته است که سرمایه گذاران اغلب پرتفو های متنوع تشکیل نمی دهند. بنارتزی و تالر [۱۲] (۲۰۰۱) نشان دادند که علت عدم تشکیل پرتفو های متنوع ، هزینه های مبادلاتی می باشد.
مالکین و زو[۱۳] (۱۹۹۷) براساس ریسک فوق العاده شرکت ها ، ده پرتفوی تشکیل داند.آنها دریافتند که در فاصله زمانی ۱۹۶۳ تا ۱۹۹۴، بازده میانگین سالانه ، متناسب با ریسک فوق العاده پرتفوی ها افزایش می یابد . بنابراین پرتفوی های با کمترین ریسک فوق العاده (۵% در ماه) بازده سالانه ای معادل ۱۲% داشتند، در حالی که پرتفوی های با بیشترین ریسک فوق العاده (۱۳% در ماه ) بازده سالانه ای معادل ۱۹% داشتند. (فروغی و نعل شکن، ۱۳۸۹) .
مدیران صندوق های سرمایه گذاری ، مدیران صندوق های بازنشستگی و دیگر سرمایه گذاران نهادی ، باید عملکرد سرمایه گذاری خود را به طور فصلی به هیات مدیره گزارش دهند.این گزارش معمولا بهترین و بدترین سهم های موجود در پرتفوی ها را مورد بررسی قرار می دهد.حتی اگرچه مدیران پرتفوی ها در مجموع عملکرد خوبی داشته باشند ولی برای این مدیران بسیار مشکل است که توضیح دهند چرا سهم هایی که ارزش آنها به شدت کاهش یافته است را خریداری و نگهداری نموده اند . هیات مدیره ، مدیران پرتفوی ها را مورد مواخذه قرار می دهند از آنها میخواهند توضیح دهند که چرا سهام شرکت هایی نظیر ورلد کام که ارزش خود را به شدت از دست داده اند را نگهداری کرده اند؟ مدیران به احتمال کم می پذیرند که عوامل فوق العاده نظیر دستکاری حساب ها ،کاهش غیره منتظره ظرفیت صنعت و غیره ،دلیل معتبری برای این اشتباهات سرمایه گذاری می باشند. بنابراین سهامی که به ریسک های فوق العاده اساسی، حساس می باشد صرف ریسک بالاتری را نیز می طلبد (مالکیل و زو ،۲۰۰۳).
بنابراین با نظارت مداوم هیات مدیره بر روند ریسک و بازده حاکم در بازار ، بازده و ارزش شرکت به طور روزافزون سیر صعودی خواهد داشت و عواملی که منجر به ایجاد تغییرات در ریسک فوق العاده و بازده های ناشی از آن می گردد با نظارت مداوم هیات مدیره و پاسخ خواهی آنها از مدیران مربوطه کنترل می شود، بنابراین عوامل فوق الذکر بر روی مدت تصدی هیات مدیره تاثیر گذار میباشد.
۲-۸ بازده
معمولا افراد مصرف کنونی را به مصرف درآینده ترجیح می دهند. بنابراین برای تشویق افراد در به تعویق انداختن مصرف فعلی می بایستی انتظار کسب پاداش از سرمایه گذاری را برای آنان ایجاد کرد. در واقع انتظار کسب بازده یا پاداش سرمایه گذاری موجب می شود تا سرمایه گذاران مصرف در آینده را به مصرف فعلی ترجیح دهند . اغلب از بازده در جهت معرفی بازده سرمایه گذاری در یک دارایی در طول یک دوره زمانی که به آن بازده دوره نگهداری می گویند استفاده می شود و آن عبارتست ازتغییرات قیمت و جریانات نقدی حاصل از آن دارایی طی دوره سرمایه گذاری. این میزان تغییرات را بر حسب درصد بیان می کنند که نشان دهنده درصدی از مبلغ سرمایه گذاری است و به آن نرخ بازده سرمایه گذاری می گویند . نرخ بازده عامل بسیار مهمی در تصمیم گیری های مالی جهت انجام سرمایه گذاری ها به شمار می رود.
تئوریسینهای مالی عقیده بر این دارند که قیمت دارائیها در قبال رخدادهای اقتصادی عکس العمل نشان میدهند وتجربیات نیز از این دیدگاه حمایت می کند اما یک تئوری قانع کننده ای که بر پایه آن بتوان روابط بین بازارهای مالی و اقتصاد کلان را کاملاً در یک جهت مشخص خواند، وجود ندارد. با وجود این قیمت سهام معمولاً در مقابل عوامل خارجی واکنش نشان میدهد حتی با وجود اینکه آنها ممکن است بازخوری از دیگر متغیرها باشند واضح است که تمامی متغیرهای اقتصادی در نهایت درون زا هستند. فقط عوامل طبیعی از قبیل زلزله، آتشفشان و نظایرآن، به دنیای اقتصاد کاملاً برون زا هستند و چون اینها فراتر از حیطه توانائی های ماست از پرداختن به آن خودداری نموده و فقط به متغیرهای کاملاٌ اقتصادی اکتفا می نمائیم.
در ذیل به اختصار تئوری های مربوط به بازده سهام تشریح می گردد:
تئوری انتظارات
قیمت سهام معمولا تًجلی کننده انتظارات سهامداران و سرمایه گذاران در بازارهای اوراق بهادار است. بطوری که هر تصمیم و واقعیتی در مورد شرکتها روی دهد که با انتظارات سرمایه گذاران مغایر باشد، روی قیمت سهام نیز تاثیر می گذارد. بعبارت دیگر اگر این خلاف انتظار جنبه مثبت داشته باشد بر قیمتها اثر مثبت میگذارد. برای مثال در صورتی که سرمایه گذاران انتظار رشد ۵ درصد در سود یک سهم را داشته باشند ولی اطلاعاتی دریافت گردد که این رشد بیش از پنج درصد خواهد شد، همین مساله موجب افزایش قیمت آن سهام می گردد و اگر خلاف انتظار جنبه منفی داشته باشد بر قیمت ها اثر منفی می گذارد.
تئوری سنتی قیمت سهام
براساس این تئوری عامل اصلی نوسانات، مربوط به تغییر عایدی درآمد شرکت میباشد. این تئوری در واقع بر این عقیده است که قیمت یک سهم تابعی از ارزش فعلی سود تقسیمی آتی می باشد.
تئوری اعتماد
بر اساس این تئوری عامل اصلی در تغییرات نوسانات ق
یمت سهام، افزایش یا کاهش اعتماد سرمایه گذاران و دلان به آینده قیمت سهام، عایدی هر سهم و سود تقسیمی میباشد.براساس این تئوری جو روانی بازار در توجیه قیمت سهام نسبت به تجزیه و تحلیل های مبتنی بر آمار و ارقام از ارجحیت بیشتری برخوردار می باشد.
تئوری بازار کارا
بازارکارا به بازاری اطلاق می گردد که در آن قیمتهای اوراق بهادار بسرعت نسبت به اطلاعات جدید تعدیل می گردند. بعبارت دیگر اطلاعات جهت تعیین قیمت مورد استفاده قرار گرفته و به سرمایه گذار اطمینان میدهند که اوراق بهادار موردنظر به اندازه قیمت بازاری خود دارای ارزش است. یا بعبارتی دیگر در یک بازارکارا، اطلاعات مالی به سرعت در بازارهای مالی انتشار مییابد و فوراً بر قیمت اوراق بهادار تاثیر می کند.
۲-۸-۱ بازده سیستماتیک
در یک بازار متعارف که در آن عوامل بازار واجد اطلاعات می باشند، بازده بالا همواره ریسک بالاتری را نیز به دنبال خواهد داشت . این موضوع موجب می شود که همواره تصمیم گیری جهت سرمایه گذاری بر اساس روابط میان ریسک و بازده صورت گیرد و یک سرمایه گذار همواره دو فاکتور ریسک و بازده را در تجزیه و تحلیل و مدیریت سبد سرمایه گذاری های خود مدنظرقرار دهد (فروغی و نعل شکن، ۱۳۸۹) .
بازده سیستماتیک تابعی از ریسک سیستماتیک می باشد .یعنی با توجه به متغییرهای کلان اقتصادی حاکم در جامعه بازده سیستماتیک نیز برآورد میشود. آبوگری (۲۰۰۶) در تحقیق خود رابطه بین متغییرهای کلان اقتصادی و بازده را در بازار نوظهور ۴ کشور آمریکای لاتین مورد بررسی قرار داد. نکته برجسته در بازارهای نوظهور ،حساسیت بیشترآنها به متغییرهای اقتصادی با بیشتر بازارهای توسعه یافته است.آن ها نشان دادند که کلیه متغییرهای کلان اقتصادی مانند نرخ ارز، نرخ بهره، بهره وری صنعتی و عرضه پول به طور معناداری با بازده بازارها مرتبط هستند(شهر آبادی و بالسینی ،۱۳۹۱). بنابراین بازده متواتر از ریسک سیستماتیک میتواند به عنوان بازده نشان دهنده عوامل خارج از کنترل هیات مدیره مورد توجه قرار گیرد.
۲-۸-۲ بازده فوق العاده
در اینجا موضوعی که دارای اهمیت است موضوع محاسبه بازده فوق العاده سهام است که بیش از هر چیز دیگر به وجود یک بازار فعال ، پرتحرک و کارا متکی است، بازاری که معاملات سهام شرکت ها بی وقفه در آن جریان دارد و نسبت به اطلاعات حساس است و واکنش نشان می دهد . در ادامه با توجه به وضعیت خاص بازار اوراق بهادار به روش های مختلف بازده فوق العاده پرداخته می شود .
الف ) مدل بازار
۱-استفاده از مدل بازار با آلفا و بتا مستقل برای هر شرکت : معمول ترین روش تعیین بازده فوق العاده سهام شرکت ها استفاده از مدل شناخته شده بازار است که درآن بین بازده سهام یک شرکت و بازده مجموعه اوراق بهادار بازار (پرتفوی) یک رابطه رگرسیونی برقرار می شود و با بدست آوردن ضرایب آلفا و بتا رگرسیون ، براساس اطلاعات گذشته ، تخمینی از بازده موردانتظار آینده سهام شرکت متناسب با بازده بازار بدست می آید .به منظور محاسبه بازده یک شرکت از مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای (CAPM) استفاده می شود . این مدل دارای دو پارامتر اساسی (ریسک و بازده ) بوده و از قدرت پیش بینی پذیری بالایی برخوردار است . مدل مزبور در بازار سرمایه بسیار کارا که در آن ، محدودیت در سرمایه گذاری نباشد ، سرمایه گذاران کاملا آگاه ، هزینه داد و ستد مالی صفر ، انتظارات سرمایه گذاران نسبت به ریسک و بازده مشابه ، نرخ بهره به منظور قرض دادن یا قرض گرفتن صفر یا نزدیک به صفر وسرمایه گذار بزرگی که بتواند در قیمت سهام تاثیر بگذارد وجود نداشته باشد ، کاربرد دارد . البته مدل مذکور به دلیل ناکارآمدی بازار ، مشکل بودن انتخاب شاخص و افق زمانی مناسب به منظور تخمین بتا و اینکه ترکیب پرتفوی واقعی بازار ناشناخته است در عمل قابل به کارگیری نمی باشد .
۲- استفاده از مدل بازار با آلفا و بتا نمونه : اگرچه روش بیان شده در بند اول شناخته شده ترین روش اندازه گیری بازده فوق العاده است ، اما می توان روش دیگری را نیز مورد استفاده قرار داد و آن استفاده از مجموعه اطلاعات ماهانه شرکت ها برای یافتن آلفا و بتا دقیق تر برای شرکت های نمونه و تشکیل مدل بازده مورد انتظار هر شرکت برای تک تک شرکت های عضو نمونه است.
با همین مدل ، بازده مورد انتظار ماهانه هر شرکت محاسبه وتفاضل آن با بازده واقعی شرکت ، بازده فوق العاده شرکت تلقی می شود (هیگنز و بکمن،۲۰۰۶).
۳- استفاده از تفاضل بازده شرکت و بازده بازار : یکی دیگر از شیوه های تعیین بازده فوق العاده استفاده از تفاضل بازده شرکت و بازده بازار و تلقی آن به عنوان بازده فوق العاده است . در این روش عملا با از دست دادن آلفا ومساوی یک قرار دادن بتا به شکلی ساده تر تبدیل شده است . با بهره گرفتن از این مدل که در برخی پژوهش های مبتنی بر بازده سهام مورد استفاده قرار گرفته است ، می توان تفاضل بازده بازار با بازده واقعی شرکت را مقایسه و تفاضل حاصله را بازده فوق العاده آن شرکت تلقی کرد .
با توجه به اینکه دو روش قبل(ا و ۲ ) بر پایه مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای می باشد و مفروضات مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای در عمل قابل اجرا نیست معمولا از این روش استفاده می شود (رضایی و حیدرزاده ،۱۳۹۲).
ب( مدل سه عامله فاما و فرنچ[۱۴]
د
ر سال ۱۹۹۳ ، فاما و فرنچ عوامل مرتبط با ویژگی های شرکت مانند اندازه ، ارزش دفتری به ارزش بازارسهام ، اهرم و… را بر بازده سهام بررسی کردند . براساس آن تحقیق ، مدل سه عامله را برای توضیح بازده سهام ارائه کردند.این عوامل شامل :
مازاد بازده موردانتظار از پرتفوی بازار نسبت به نرخ بازده بدون ریسک (عامل بازار)
۲- اختلاف بین بازده پرتفوی های متشکل از سهام شرکت های بزرگ و پرتفوی های متشکل از سهام شرکت های کوچک (عامل اندازه)
۳- اختلاف بین بازده پرتفوی های متشکل از سهام شرکتهای سرمایه پذیر بالا و سرمایه پذیر پایین( عامل نسبت ارزش دفتری به ارزش بازار ) .
ج ( نظریه قیمت گذاری آربیتراژ :
راس ، وستر فیلد و جف (۱۹۹۵) مدل منطقی نظریه قیمت گذاری آربیتراژ را ارائه کردند . براساس این نظریه، نرخ بازده هر دارایی در بازار مالی از دو بخش تشکیل شده است:
بخشی مربوط به بازده مورد انتظار
بخشی دیگر مربوط به بازده غیر قابل انتظار یا عدم اطمینان می باشد.
اخبار و اطلاعات می تواند شامل بخش های قابل انتظار و یا بخش های غیرقابل انتظار و غافلگیرانه باشد که بازده مورد انتظار سهامداران براساس بخش اول اخبار و اطلاعات محاسبه می شود. اخبار و اطلاعات غافلگیرانه نیز بر روی بازده غیرقابل انتظار سهام تاثیر دارد . نرخ بازده غیر قابل انتظار نیز از دو منبع ریسک تشکیل شده است :
۱- ریسک سیستماتیک ،که تقریباًهمه سهام ها را در بر می گیرد و ممکن است در برخی موارد تاثیر کم یا زیادی داشته باشد .
رابطه ریسک و بازده(سیستماتیک و فوق العاده)سهام با مدت تصدی هیات مدیره شرکت ها۲