ویل دورانت می گوید:
“پیدایش و اضمحلال تمدن اسلام از حوادث بزرگ تاریخ است. اسلام طی پنج قرن، از سال ۸۱ هجری تا ۵۹۷ هجری، از لحاظ نیرو و نظم و بسط قلمرو و اخلاق نیک و تکامل سطح زندگانی و قوانین منصفانه انسانی و تساهل دینی (احترام به عقاید و افکار دیگران ) و ادبیات و تحقیق علمی و علوم و طب و فلسفه پیشاهنگ جهان بود." [۴۶۶]
واین قرآن است که که درآن حتی یک موضوع بر خلاف علم در آن نیست به خلاف تورات وانجیل تحریف شده که تناقضات آشکاری با علم دارد، برای اثبات این موضوع کافی است به کتاب آقای موریس بوکای عهدین، قرآن و علم که در این باره نگاشته است مراجعه کنید
۸/۲/۵-شبهه هشتم:جنگیدن وخشونت ورزی با هر کس که عقیده مخالف دارد!
“گلوور” در بارۀ شخصیت پیامبر (ص) چنین معتقد است که او یک فرمانروای مطلقی بود که معتقد بود که سلطان، باید طبق میل خویش هر گونه که می خواهد رفتار کند وچنان تحت تأثیر این فکر بود که مخالفین خویش را گردن می زد ولشکریان او عطش شدیدی برای تهدید و غلبه و پیروزی داشتند وپیامبرشان به آنها دستورجنگ، با هر کس با آنها مخالف باشد داده بود [۴۶۷]
پاسخ شبهه:
اولاًیک خصوصیت بارز پیامبر اسلام (ص) این بود که براساس هوای نفس خویش رفتار نمی کرد واسلام چیزی جز تسلیم در برابر خداوند نمی باشد قران در مورد پیامبر (ص) اسلام می گوید:
ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحى: پیامبر از روى هواى نفس سخن نمىگوید آنچه مىگوید تنها وحى الهى است. [۴۶۸]
وما معتقد به عصمت تمام پیامبران خصوصآً پیامبر اسلام (ص) هستیم که این باعث می شود قول وفعل وتقریر آنان در هر حالی حجت با شد[۴۶۹]
این گونه که این مستشرق سخن می گوید در مورد مسلمانان پرهیزکارهم صدق نمی کند چه برسد به پیامبری که مسلمانان از او پیروی می کنند!
ثانیاً قرآن می فرماید:
(لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ)«در قبول دین هیچ اکراهى نیست (زیرا) راه درست از بیراهه آشکار شده است» [۴۷۰]
وتاریخ شاهد است که تا اواخر عمرشریف پیامبر(ص) مخالفینی در جوار ایشان بودند وپیامبر(ص) همزیستی مسالمت آمیزی با آنان داشت، وآنان را گردن نزد !!!
وثالثاً پیامبر (ص)و مسلمانان ۱۳ سال در مکه زیر انواع ظلم وشکنجه بودند وهیچ حرکت دفاعی انجام ندادند و پیامبر اجازه هیچ جنگی به آنان نداد تا به امر الهی به مدینه هجرت کردندودر مدینه هر گاه مورد تجاوز دشمن قرار می گرفتند به دفاع از خویش پرداختند. واین دستور خداوند به پیامبر عظیم الشان (ص) است:
خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ. [۴۷۱]
عفو پیشه کن و به نیکى فرمان ده و از نابخردان روى بگردان.
رسول خدا (ص) در برابر آن همه آزار و اذیت از خود، جز صبر و استقامت نشان نداد و در برابر زیادهروى جاهلان جز بردبارى روا نداشت. وقتى در جنگ احد، دندانهاى حضرت را شکستند و چهره وى خونآلود شد و پیشانىاش شکافت، این صحنه بر بسیارى از اصحاب آن حضرت سخت گران آمد و برخى عرض کردند: «اى رسول خدا نفرینشان کن تا به لعنت الهى گرفتار شوند.» امّا پیامبر در پاسخ فرمود:
«إنّی لم أبعث لعّانا، و لکنّی بعثت داعیا و رحمه. اللّهمّ اهد قومی فإنّهم لا یعلمون.» [۴۷۲]
من برانگیخته نشدهام تا انسانها را نفرین کنم، بلکه من براى دعوت [به حق] و رحمت برانگیخته شدهام. خدایا قوم مرا هدایت کن، زیرا که آنها نمىفهمند.
صبر و استقامت پیامبر بر مشکلات رسالت و هدایت مردم سبب شگفتى است؛ خود در این باره فرموده است:
«ما أوذی أحد [مثل] ما أوذیت فی اللّه.» [۴۷۳]
هیچ کس آنچنان که من در راه خدا آزار دیدم، آزار ندید.
در نتیجه همین صبر و استقامت بود که آن حضرت توانست انسانها را متحوّل سازد و آنان را از لجنزار جاهلیت رهایى بخشد.[۴۷۴]
۹/۲/۵-شبهه نهم: تفاوت بین سوره های مکی ومدنی در نرمی وخشونت!
ویلسون کش می نویسد؛ بررسی زندگی محمد ومتون قرآن نشان می دهد به تدریج که محمد به قدرت رسید، {العیاذ بالله} اصول وارزشهای انسانی واخلاقی او به ضعف گرایید، مسلمانان تحصیل کرده به این امر وقوف کامل دارند ومعتقدند سوره هایی که در مدینه نازل شده باید از قرآن حذف شود، سوره هایی که در مکه نازل شده، همه دلالت بر پند واندرز وآموزش اخلاقیات دارند سوره هایی که در مدینه نازل شده محمد راجنگجوی مبارزی معرفی می کنند که برای کسب قدرت، ستمگرانه دستور قتل و کشتار می دهد [۴۷۵]
پاسخ به شبهه:
” توماس آرنولد” که به امثال این گونه اظهار نظرها توجه دارد [۴۷۶]
به دو دسته از آیات قرآن (مکی ومدنی ) که روش های صلح جویانه را مطرح می کند اشاره می کند که مناسب است به برخی از آیاتی که در مدینه نازل شده، در پاسخ این مستشرق که می گوید: آیات مدنی دلالت بر جنگ وخونریزی دارد؛ اشاره نماییم:
در قبول دین، اکراهى نیست[۴۷۷]
اطاعت خدا و اطاعت پیامبر کنید! و (از مخالفت فرمان او) بترسید! و اگر روى برگردانید، (مستحق مجازات خواهید بود و) بدانید بر پیامبر ما، جز ابلاغ آشکار، چیز دیگرى نیست (و این وظیفه را در برابر شما، انجام داده است[۴۷۸]
بگو: «خدا را اطاعت کنید، و از پیامبرش فرمان برید! و اگر سرپیچى نمایید، پیامبر مسئول اعمال خویش است و شما مسئول اعمال خود! امّا اگر از او اطاعت کنید، هدایت خواهید شد و بر پیامبر چیزى جز رساندن آشکار نیست!»[۴۷۹]
بگو: «اى مردم! من براى شما بیمدهنده آشکارى هستم![۴۸۰]
ولى بخاطر پیمانشکنى، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم و دلهاى آنان را سخت و سنگین نمودیم سخنان (خدا) را از موردش تحریف مىکنند و بخشى از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند و هر زمان، از خیانتى (تازه) از آنها آگاه مىشوى، مگر عده کمى از آنان ولى از آنها درگذر و صرف نظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست مىدارد[۴۸۱]
لازم به ذکر است که شهید مطهری ( علیرغم سخن برخی از مستشرقین که می گویند آیات مکی سراسر پند وموعظه است ) در آثار خویش به دسته ای از آیات مکی اشاره می کند که در آنها از شدت عمل سخن به میان آمده است، مانند: [۴۸۲]: «سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطومِ» (به زودى بر بینى و خرطوم او علامت و داغ ننگ مىنهیم) [۴۸۳] ونیزدرسوره مبارکه والعادیات.
۱۰/۲/۵-شبهه دهم: تغییر شخصیت پیامبر(ص) در مکه و مدینه!
شبهه ای که برخی از مستشرقین (بیشتر مستشرقین یهودی وشاید اولین نفر گُلدزیهر و بعد نولدکه بوده)[۴۸۴] مطرح کردهاند که پیامبر- العیاذ باللَّه- در مکه یک شخصیت داشت و در مدینه یک شخصیت دیگر شد و بکلى روش خودش را عوض کرد. در مکه در چهره مسیح بود و مانند مسیح فقط دعوت مىکرد، حرف محبتآمیز
مىزد، به مدینه که مىآید یک گردش صد و هشتاد درجهاى مىکند، به شکل یک امپراطور و یک فرد مقتدر درمىآید، فرمان جهاد مىدهد، دیگر آن روش گذشته خودش را بکلى کنار مىگذارد. [۴۸۵]
پاسخ شبهه:
در پاسخ به این شبهه لازم است به چند نکته توجه داشته باشیم :
نقش جهاد در گسترش اسلام در سدۀ اوّل ۹۲ ۵