آموزش در حوزه های مختلف رفتار رانندگی
با توجه به اهمیت موضوع تصادفات رانندگی و عوارض مادی و غیر مادی ناشی از آن برای جامعه جهانی و به ویژه کشورهای در حال توسعه، یکی از بخشهای اساسی در برخورد با این معضل مهم سلامت، توجه به کاربرد مداخلات آموزشی برای بهبود رفتار مرتبط با ترافیک در استفاده کنندگان از جادهها و خیابان هاست که به آن ها عنوان بسیج های اطلاع رسانی و آموزشی داده شده است (دلانی[۲۰۹] و دیگران، ۲۰۰۴).
در پژوهش حاضر محقق سعی نموده است که با جستجو و تحلیل مداخلاتی از طریق آموزش با هدف افزایش درک خطرات ترافیکی، ایجاد نگرش مثبت نسبت به رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی و کاهش رفتارهای پرخطر رانندگی در گروه رانندگان مبتدی طراحی و اجرا شده است و نیز به بررسی میزان اثربخشی این دسته از مداخله ها، برای کاستن از حوادث ترافیکی پرداخته است.
رفتارهای رانندگی نقش مهمی در بروز تصادفات رانندگی دارد و به همین دلیل، تلاش برای تغییر این رفتارها در کاهش تصادفات و عوارض آن تاثیر عمدهای خواهد بود. مداخله برای اصلاح رفتارهای خطرناک رانندگی نیازمند اطلاع از میزان آگاهی، نگرش و باورها و عملکرد گروه هدف دارد. حوادث ترافیکی قابل پیشگیری هستند و اکثر آن ها به دنبال رفتارهای پرخطر رانندگی به وقوع می پیوندند و مقرون به صرفه ترین راه برای کاهش این حوادث، کاستن از میزان چنین رفتارهایی از طریق آموزش است.
آموزش نیز میتواند همچون روشهای ترویجی مانند تبلیغات و پخش آگهیهای رسانهای در ترغیب و تشویق جامعه برای ترک رفتارهای پرخطر و مغایر با سلامت، روز به روز افزایش یابد که از جمله اجزای عمده در انواع راهبردهای مداخله ای به شمار می رود (آوپتو[۲۱۰] و دیگران، ۲۰۰۸).
طراحی نظام مند بسیجهای اطلاع رسانی آموزشی تحت تأثیر حداقل چهار مورد اجزای مختلف موضوع، شیوه اجرا، گروه هدف و بودجه هستند. استفاده از نظریه ها و الگوها در تدوین بسیج های اطلاع رسانی آموزشی و نیز توجه به باورهای گروه هدف و تهیه پیام بر مبنای باورها و نگرشهای گروه مخاطب اساس تهیه و اجرای موفق برنامه های از این نوع است (فارلی[۲۱۱] و دیگران، ۲۰۰۳).
نتایج حاصل از بررسی مطالعات سلیمان اختیاری و شمس (۱۳۸۸) نشان میدهد که بسیج های اطلاع رسانی آموزشی با بهره گرفتن از رسانه های جمعی، میتواند ما را در دستیابی کم هزینهتر به درصد بیشتری از گروه هدف برنامه ها توانایی ببخشند. در حوزه پیشگیری از تصادفات رانندگی نیز اجرای این نوع بسیجها مؤثر بوده است و در صورت ترکیب آن با برنامه های جامعه محور و مدرسه محور میتواند موثرتر هم باشد. و نیز نشان میدهد که اجرای بسیج های اطلاع رسانی آموزشی منجر به کاهش معنادار در انجام رفتارهای خطرناک منجر به بروز حوادث ترافیکی در همه گروههای هدف میشوند. هرچند اثربخشی مداخله هایی که با بهره گرفتن از ترکیبی از چندین کانال و در مدت زمان طولانی تری اجرا شدند نسبت به سایر مداخله ها بیشتر بود (الدر[۲۱۲] و دیگران، ۲۰۰۴).
با توجه به اهمیت پرداختن به معضل بالا بودن میزان تصادفات رانندگی در کشور ما، لزوم طراحی و اجرای چنین بسیجهایی با کمک صاحبنظران حوزه آموزش سلامت، ارتباطات و علوم رسانه ای کاملا محسوس است و الگوبرداری از بسیجهای انجام شده در سایر کشورها و تطبیق آن با رفتارهای خطرناک رانندگی شایع در ایران، که قطعاً رانندگی تحت تأثیر مشروبات الکلی اولویت رفتاری محسوب نمی شود، میتواند نتایج ارزشمندی را برای جامعه ما به دنبال داشته باشد. حضور متخصصان آموزش سلامت در کنار اصحاب رسانه ها و دست اندرکاران آموزش همگانی راهنمایی و رانندگی ناجا میتواند کارآمدی و اثربخشی این اقدامات افزایش دهد.
مسلماً اجرای بسیج های اطلاع رسانی و آموزشی در کنار سایر مداخلات و اجبارهای قانونی توسط پلیس راهنمایی و رانندگی میتواند منجر به کاهش چشمگیر در میزان تخلفات رانندگی و رفتارهای پرخطر رانندگی در سطح جامعه گردد.
تاثیر کیفر محرومیت از رانندگی بر پیشگیری از جرایم رانندگی
به طور کلی، عوامل تصادفات در قالب دو عامل انسانی و طبیعی دسته بندی می شود. سالیانه بیش از سی هزار قتل و بیش از دویست هزار مجروح از نقص فنی، ماشینها، نقص مهندسی جادهها و نقص فرهنگی رانندگی ناشی میشود (سروستانی، ۱۳۸۸). با قانونگذاری مناسب میتوان بسیاری از عوامل انسانی مؤثر در تخلفات رانندگی را کاهش داد. بیش از پنجاه درصد علل تصادفات در ایران، مربوط به عوامل انسانی است (سلمانی، ۱۳۸۷). امروزه با توجه به نقش بسیار مهم انسان در تصادفهای رانندگی، بیشتر تحقیقات و برنامهریزیها در ارتباط با این عامل میباشد و در اکثر مطالعاتی که در این زمینه صورت میگیرد، از انسان به عنوان مهمترین عامل بروز این گونه حوادث نام میبرند. در کشور ما بسیاری از مشکلات مربوط به حمل و نقل و ترافیک، ناشی از رفتار استفاده کنندگان است و علت اصلی، عدم آگاهی لازم، نداشتن آموزش کافی و بی توجهی به حقوق سایر استفاده کنندگان میباشد. بدین سان، قانون گذار با جرم انگاری در پی آن است تا با عوامل انسانی مؤثر در حوادث رانندگی برخورد نماید و نقش قوانین با دو رویکرد سزادهی و حمایتی قابل مطالعه است. در جمع بین این دو رویکرد می توان گفت سیاستگذار ایرانی، برای متخلفینی که حرفهای نیستند و برای بار نخست مرتکب تخلف میشوند، توسل به تدابیر جامعوی، از جمله محرومیت از حق رانندگی را مناسب دانسته و برای تکرار کنندگان جرایم رانندگی، برخوردهای شدیدتری را اعمال میکند. کیفر محرومیت از حقوق اجتماعی، از جمله محرومیت از رانندگی که در لایحهی مجازاتهای اجتماعی آمده است، بیشتر جنبه تامینی دارد و به منظور دفع زمینههای بزهکاری مورد توجه قرار گرفته است. ضبط موقت پروانه، بیشتر جنبه خنثی سازی و توانگیرانه درصدد دور کردن بزهکاران از محیط های مستعد تکرار جرم میباشد، تا اندازهای بر بازپروی مجرمان نیز تاثیرگذار است (رهامی، ۱۳۸۱). اگر این محرومیت موقت محکوم را مجبور به گذراندن دوره های آموزشی کند، میتوان برای این ضمانت اجرا، کارکرد بازپرورانه را متصور شد (رهامی، ۱۳۸۱).
کشورهای توسعه یافته توانسته اند با اقداماتی نظیر استفاده از وسایل و تجهیزات مدرن، کنترل سرعت و تجهیز پلیس راهها و نیز توجه ویژه به امر آموزش ایمنی و ترافیک، آمار تصادفات خود را به طور قابل ملاحظهای کاهش دهند در حالی که در کشور ما امر فرهنگ سازی و آموزش ایمنی و ترافیک ضعیف بوده و هنوز در جامعه نهادینه نشده است (سیفنیا، ۱۳۸۷).