ب: مشخصههای اجتماعی یا سازمانی: این مشخصهها به صورت کیفی میباشند که باید در مطالعات سیستم مالیاتی آنها را در نظر گرفت و میتوان به موارد زیر اشاره کرد: منابع و امکانات سازمان مالیاتی، صادق بودن مودی مالیاتی، میزان فساد متصدیان، نحوه توزیع درآمد جامعه، نظر مردم نسبت به دولت و… .
ج: مشخصههای سیاستهای مالیاتی: سیاستهای مالیاتی در میزان نسبت مالیات نقش موثری را ایفا مینمایند. این سیاستها پایه های مالیاتی، نرخهای مالیاتی و تشویقها و فعالیتهای مالیاتی را مشخص مینمایند.
۶-۲-۲ پایه مالیاتی
یک واحد ارزش یا امتیاز مالی که مالیات بر آن بسته و عایدی مالیات روی آن محاسبه می شود.” این پایه ممکن است ملک یا درآمدهای ویژه سالانه یا قیمت ماترک متوفی، امتیاز یک موسسه اقتصادی، یک شغل، حجم، شماره و کیفیت و یا دیگر خواص بعضی اجسام باشد.” (فرهنگ،۱۳۸۳،۱۷۸).
به عبارت دیگر میتوان گفت که هر کالا و یا هرفعالیت اقتصادی را که مالیات به آن تعلق گیرد، پایه مالیاتی مینامند. میتوان معمولیترین پایه های مالیاتی را به سه دسته عمده تقسیم کرد:
درآمد، مصرف و ثروت. اینها پایه های اقتصادی مالیاتها می باشند. ممکن است مالیات بر پایه غیر اقتصادی که توسط پرداخت کننده مالیات قابل کنترل است وضع شود. مثلاً مالیات بر حیات یا مالیات سرانه این نوع مالیات، پرداختی است یکجا، که سالانه باید به وسیله هر فرد بالغ در جامعه پرداخت شود.
۷-۲-۲ نرخ مالیاتی و انواع آن
نرخ مالیات تعیین کننده نسبتی از پایه مالیاتی است که بصورت مالیات میبایست پرداخت شود. به عبارت دیگر “تناسب ارزش پولی یک پایه مالیاتی که دولت بر پایه تعیین ارزش به عنوان مالیات تحصیل می کند”
نرخ مالیاتی ممکن است “تناسبی"، “تصاعدی” یا “تنازلی” باشد. مالیات تناسبی مالیاتی است که در آن نرخ مالیات، عنوان درصدی از پایه مالیاتی، با اندازه پایه مالیاتی تغییر پیدا نکند.(شریفی-۱۳۸۸)
در مالیات تصاعدی، نرخ مالیاتی به عنوان درصدی از پایه مالیاتی، متناسب با اندازه پایه مالیاتی افزایش مییابد. به این ترتیب، هر قدر پایه مالیاتی بیشتر باشد، نرخ مالیاتی نیز بیشتر خواهد بود.
در مالیات تنازلی نرخ مالیات بر حسب درصد پایه مالیاتی، به تدریج با افزایش پایه مالیاتی کاهش پیدا می کند. نرخ متوسط مالیاتی، عبارتست از تغییر در کل مالیات پرداختی، تقسیم بر تغییر در پایه مالیاتی.
۸-۲-۲ امتیازات مالیاتی
امتیازات مالیاتی از عدم شمول برخی اقلام که باید درمبنا منظور شود و تخفیف نسبت به برخی دیگر که نباید مشمول تخفیف شود، ناشی میگردد.امتیازات مالیاتی دارای تبعاتی است. از دلایل ایجاد تبعات میتوان به این نکته اشاره کرد که برآورد دقیقی از مقررات مالیاتی و اینکه از چه مولفههایی تشکیل شده است، وجود ندارد. در حقیقت میتوان نبود معیارهای پذیرفته شده در خصوص امتیازات مالیاتی را مطرح کرد. بعضی از صاحبنظران علم مالیه معتقدند که امتیازات مالیاتی نوعی “یارانه” است که به مودیان پرداخت میگردد. امتیازات مالیاتی در کشورهای روبه رشد تابعی از مولفههای مختلف به خصوص مولفه سیاست است.
سیاستهای دولتمردان این کشورها بنا به صلاحدید و مقتضیات بعضی از سازمانها، وزارتخانهها (اشخاص حقوفی) و بعضی از افراد و گروه ها (اشخاص حقیقی ) را مشمول امتیازات مالیاتی می کنند. نکتهای که باید به آن اشاره کرد این است که امتیازات مالیاتی گاهی منجر به فرار مالیاتی می شود و مطالعات کارشناسی گروه های تخصصی وزارت امور اقتصادی و دارایی باید جامع باشد به گونه ای که امتیازات مالیاتی سبب توزیع ناعادلانه ثروت و درآمد در جامعه نشود و بی عدالتیها را با خود همراه نداشته باشد (رنگریزو خورشیدی،۱۳۸۳، ۴۰).
۹-۲-۲ اصول مالیاتها (شرایط برقراری مالیات)
علیرغم اختیارات گسترده دولت در اخذ مالیات، دولت موظف است چند اصل مهم را به هنگام وصول مالیات مورد عنایت قرار دهد که از آن جمله میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱-اصل قانونی بودن مالیات: اصل پنجاهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در خصوص “قانونی بودن مالیات” مقرر میدارد: “هیچ نوع مالیاتی وضع نمی شود مگر به موجب قانون، موارد معافیت و بخشودگی و تخفیف مالیاتی به موجب قانون مشخص می شود.”
۲- اصل سالیانه بودن مالیات: به موجب ماده ۱۵۵ قانون مالیاتهای مستقیم مصوب ۱۳۶۶، سال مالیاتی در خصوص اشخاص حقیقی، عبارت است از یک سال شمسی که از اول فروردین ماه هر سال شروع و به آخراسفند ماه همان سال ختم می شود. لیکن در مورد اشخاص حقوقی مشمول مالیات که سال مالی آنها به موجب اساسنامه با سال مالیاتی تطبیق نمیکند، درآمد سال مالی آنها به جای سال مالیاتی مبنای تشخیص مالیات قرار میگیرد و موعد تسلیم اظهارنامه و ترازنامه و حساب سود و زیان و سررسید پرداخت مالیات آنها چهار ماه شمسی پس از سال مالی میباشد.
۳- اصل عدم عطف به ماسبق نشدن قوانین مالیاتی: این اصل به عنوان یک اصل کلی حقوق درمورد قوانین مالیاتی نیز ساری و جاری است البته ممکن است قانونگذار بنا به مصالح اجتماعی در مواردی قوانین مالیاتی را عطف به ماسبق کند مانند زمان تصویه بقایای مالیاتی سال قبل.
۴- اصل اجرای فوری قوانین: یکی دیگر از اصول حقوقی، اصل اجرای فوری قوانین است که در مورد قوانیم مالیاتی نیز صادق است. طبق این قاعده، قانون پس از تصویب نسبت به وضعیتهای موجود فوراً اجرا می شود، یعنی همان که قانونی قابل اجرا شد بر تمام وقایع حکومت می کند و نه تنها درباره وضعیتهایی که بعد از حاکمیت آن به وجود خواهند آمد بلکه اصولاً در مورد وقایع در حال جریان نیز اجرا می شود. اجرای این قاعده در مورد مالیاتهای غیر مستقیم با مشکلی مواجه نمی شود چون این مالیات در مقطع خاص وصول می شود(هنگام مصرف و یا در مورد کالاهای گمرکی هنگام ترخیص کالا)، اما در مورد مالیاتهای مستقیم این قاعده را باید با اصل سالیانه بودن مالیات تلفیق داد مثلاً زمان وصول مالیات بر درآمد ، پایان سال است. اگر در طی سال، قبل از وصول مالیات، میزان آن افزایش یافت چون زمان وصول هنوز فرا نرسیده قانون جدید قابل اجرا است.
۵- اصل محرمانه بودن اطلاعات مالیاتی: طبق ماده ۲۳۲ ق.م.م مصوب ۱۳۶۶ که عیناً برگرفته از ماده ۳۳۱قانون مالیاتهای مستقیم مصوب ۱۳۴۵ است: “اداره امور مالیاتی و سایر مراجع مالیاتی باید اطلاعاتی را که ضمن رسیدگی به امور مالیاتی مودی به دست میآورند محرمانه تلقی و از افشاء آن جزء در امر تشخیص درآمد نزد مراجع ذیربط در حد نیاز خودداری نمایند و در صورت افشاء طبق قانون مجازات اسلامی با آنها رفتار خواهد شد.”
۶- اصل عدم تبعیض بین مودیان: در ایران اصل نود و هفتم متمم قانون اساسی مشروطیت ایران آشکارا اعلام میدارد: “در موارد مالیاتی هیچ تفاوت و امتیازی فیمابین افراد ملت گذارده نخواهد شد".
در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصل “برابری مالیاتی” به صراحت آورده نشده است لیکن از سایر اصول قانون مذکور میتوان اصل برابری مالیاتی را استخراج کرد. طبق بند نهم اصل سوم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران،” رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه های مادی و معنوی ” از وظایف دولت جمهوری اسلامی ایران است و یا در اصل بیستم قانون مذکور آمده است :"همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند” و بالاخره در ارتباط با برابری عالیترین مقام کشوری با سایر افراد، قسمت اخیر اصل یکصد و هفتم قانون اساسی مقرر میدارد: ” رهبر در برابر سایر افراد کشور مساوی است.”
۷- اصل رعایت اجرای قوانین مالیاتی از حیث مکان: محل اقامت مودی و محلی که ماخذ تعلق مالیات در آنجا قرار دارد در تعیین وضع مالیاتی مودی از لحاظ حقوقی اهمیت خاصی دارد. در مواردی که محل اقامت مودی و محل اخذ درآمد در یک کشور است، مسئلهای مطرح نیست ولی در همه موارد محل اقامت مودی و محل اخذ درآمد در کشور واحد قرار ندارد. بنابراین در اینجا دو مسئله مطرح می شود: مسئله نخستین این است که شخص ممکن است هم از طرف دولت محل اقامتش و هم محلی که ماخذ تعلق مالیات در آنجا قرار دارد مشمول مالیات گردد(مالیات مضاعف) و مساله دیگر این است که مودی برای این که از زیر بار مالیاتی کشور متبوع خود فرار کند و یا از معافیت بیشتری برخوردار گردد، ماخذ محاسبه مالیات را به کشور دیگری منتقل میسازد. بموجب ماده ۱۶۸ ق.م.م، دولت می تواند برای جلوگیری از اخذ مالیات مضاعف و تبادل اطلاعات راجع به درآمد و دارایی مودیان با دولتهای خارجی موافقتنامه های مالیاتی منعقد و پس از تصویب مجلس شورای اسلامی به مرحله اجرا بگذارد(موسیزاده،۱۳۸۵،۴۹-۴۵).
اقتصاددانان کلاسیک به اصل عدالت و مساوات در مالیات اعتقاد دارند. این اصل به اصل مالیات نسبی معروف است. بر اساس این اصل وضع مالیات زمانی عادلانه است که در پرداخت مالیات مساوات و برابری در نظر گرفته شود یا به عبارت دیگر هر فرد نسبت برابری ازدرآمدش را به عنوان مالیات بپردازد. برای مثال اگر فردی ۵۰۰۰۰ واحد پولی درآمد دارد و فرد دیگری ۷۵۰۰۰ واحد پولی ، در صورتی که فرد اول ۵۰۰واحد پولی مالیات می پردازد ، فرد دوم باید ۷۵۰ واحد پولی مالیات بپردازد.
پیروان این اصل معتقدند که این عادلانهترین روش تامین درآمد برای دولت از طریق مالیات است. آدام اسمیت اقتصاددان انگلیسی پیرو مکتب کلاسیک نیز چهار صفت برای مالیاتها پیش بینی کرده است:
۱- مقادیری که افراد به صورت مالیات به دولت میپردازند باید برابر باشد. منظور وی از برابری، برابری نسبت مالیاتی به درآمد افراد است(اصل مالیات نسبی).
۲- میزان مالیات باید معین باشد. به آنها که مالیات را جمع آوری می کنند نباید اجازه داده شود تا آنجا که ممکن است مالیات وصول کنند.
۳- جمعآوری و پرداخت مالیات باید راحت باشد.
۴- در جمعآوری و پرداخت جنبه اقتصادی باید رعایت گردد یعنی هزینه جمعآوری مالیات نباید بیشتراز کل مالیات جمعآوری شده باشد(مهندس و تقوی، ۱۳۸۸، ۱۲۳).
۱۰-۲-۲ سال مالیاتی
سال مالیاتی عبارت است از یک سال شمسی که ازاول فروردین ماه هر سال شروع و به آخر اسفند ماه همان سال ختم می شود، لکن در مورد اشخاص حقوقی مشمول مالیات که سال مالی آنها به موجب اساسنامه با سال مالیاتی تطبیق نمیکند، درآمد سال مالی آنها به جای سال مالیاتی مبنای تشخیص مالیاتی قرار میگیرد و موعد تسلیم اظهارنامه ، ترازنامه، حساب سود و زیان و سررسید پرداخت مالیات آنها چهار ماه شمسی پس از سال مالی میباشد(همان منبع ، ۴۷).
۱۱-۲-۲ کارایی و عدالت مالیاتی
اساسا هر سیستم مالیاتی باید بر اساس دو معیار اصلی استوار باشد: معیار کارایی و عدالت یا برابری. واقعیت این است که زمانی سیستم مالیاتی مطلوب یا بهینه است که همزمان به این دو معیار توجه خود را معطوف دارد(پژویان، ۱۳۷۲، ۴۵).
۱-۱۱-۲-۲ کارایی
واقعیت این است که در جا به جایی و انتقال منابع از بخش خصوصی به بخش عمومی توسط مالیات زیانهایی در رفاه یا هزینه های از دست رفته در اقتصاد به وجود می آید که باعث دور شدن از بهینه پاره تو خواهد شد.
لذا یک سیستم مالیاتی زمانی از کارایی اقتصادی برخوردار است که در جا به جایی مقدار مشخصی از عوامل به بخش عمومی کمترین هزینه تمام شده را داشته باشد و مالیاتهایی که هزینه از دست رفته کمتری بر اقتصاد تحمیل کنند کارایی بیشتری دارند.(علی پور-۱۳۸۸)
۲-۱۱-۲-۲ عدالت مالیاتی
منظور این است که چگونه تحت سیستمهای مختلف مالیاتی، بار کاهش تولید بخش خصوصی بین اعضائ جامعه تخصیص مییابد. این بار شامل ضرر از دست رفته ناشی از وضع سیستم مالیاتی به علاوه ارزش واقعی منابع انتقال یافته می شود.دو مفهوم از عدالت وجود دارد: عدالت افقی و عدالت عمودی. میتوان گفت که مالیاتی جنبه عدالت افقی دارد که رفتار یکسان با افراد یکسان داشته باشد. به این معنی که اگر دو نفر پیش از وضع مالیات رفاه یکسانی داشته باشند پس از وضع مالیات نیز باید از رفاه یکسانی برخوردار شوند. در این معیار باید مشخص شود که چه زمانی دو نفر از سطح رفاه یکسانی برخوردار میباشند.
معیار عدالت عمودی بر این اصل استوار است که سیستم مالیاتی در سطوح مختلف رفاه چه رفتاری باید با افراد داشته باشد و برای ارزیابی یک سیستم مالیاتی تا چه اندازهای دارای عدالت عمودی است، هر کس باید بداند که چگونه با افراد در سطوح مختلف رفاه رفتار کند که در اینجا باید یک “مقایسه بین مطلوبیت فردی” صورت بگیرد و این یک قضاوت ارزشی است.
مالیاتبندی بر طبق توانایی پرداخت قرار دارد که افراد با ظرفیتهای یکسان، پرداخت یکسان و افراد با توانایی بیشتر پرداخت بیشتری انجام دهند، به حالت اول عدالت افقی و به حالت دوم عدالت عمودی اطلاق میگردد.(مقیمی نیا-۱۳۸۷)
۱۲-۲-۲ مالیات بر شرکتها
این مالیات از نوع مالیات مستقیم به شمار می رود، این مالیات بر مجموع درآمد شرکتها و درآمد ناشی از فعالیتهای انتفاعی اشخاص حقوقی که از منابع مختلف در ایران و خارج تحصیل شود پس از کسر معافیتها تغییر می کند.
هر چند که این منبع مالیاتی به عنوان مهمترین منبع درآمدهای مالیاتی است ولی بررسیهای به عمل آمده نشان میدهد که تنها ۱۱درصد از مالیات بالقوه شرکتها وصول و باقیمانده به جهت معافیتها و همچنین فرارمالیاتی خارج از چارچوب نظام تشخیص وصول قرار میگیرند. ترکیب مالیات در طی سالهای ۱۳۴۲-۱۳۷۹ نشان می دهد که بطور متوسط ۵۴/۷ درصد از درآمدهای مالیاتی مستقیم به شرکتها اختصاص داشته است که ۵۲ درصد از این مالیاتها از شرکتهای دولتی که چون از منابع دولتی اخذ و جزو درآمدهای موثر مالیاتی محسوب نمیگردد، کسب گردیده است که این مالیاتها صرفا دارای اثرات تخصیصی و توزیعی در تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای اقتصادی است(پورحاتمی زاده و خطیبی،۱۳۸۵، ۲۱۵).
۱۳-۲-۲ عوامل تشخیص مالیات
عوامل تشخیص مالیات به دستههای زیر تقسیم میگردد:
۱- ماخذ و مبنای مالیات: عین شی یا موضوعی است که مالیات طبق شرایطی به آن تعلق میگیرد. به عبارت دیگر مبنای مالیات، عامل، متغیر یا هر مفهوم دیگری است که مالیات بر آن بر طبق قانون وضوع می شود. صاحبنظر دیگری ماخذ مالیات را اینگونه بیان می کند: یک واحد ارزش یا امتیاز یا مالی که مالیات بر آن بسته و عایدی مالیاتی از روی آن محاسبه میگردد.
۲- نرخ مالیات: درصدی از ماخذ مالیات است که مبنای محاسبات مالیات مورد نظر قرار میگیرد. به عبارت دیگر نرخ مالیات در هر مبنا، اندازه اخذ مالیات را با توجه به قوانین و آیین نامه های مالیاتی دولتها در مبنای مورد نظر نشان میدهد. مالیاتهایی که پرداختکننده آن مشخص و معین نبوده و تحقق مالیات بستگی به یک قسمت از فعالیتهای اقتصادی و عملیات افراد داشته و قابلیت انتقال آنها بسیار زیاد باشد، مالیاتهای غیر مستقیم نامیده می شود. به عبارت دیگر مالیاتهایی که به طور غیر مستقیم بر کالای مصرفی اشخاص وضع شده و از مصرف کنندگان وصول می شود (رنگریز ،۳۰،۱۳۸۸ ).
۱۴-۲-۲ موارد تشخیص علی الرأس درآمدهای مشمول مالیات
۱-عدم تسلیم اظهارنامه و حساب سود و زیان یا حساب درآمد و هزینه و حساب سود زیان حسب مورد تا موعد مقرر برای دارندگان دفاتر قانونی تا پایان تیر ماه سال بعد و برای سایر مشمولان این فصل تا پایان اردیبهشت ماه سال بعد(بند یک ماده ۹۷ ق.م.م)
نگارش پایان نامه درباره شناسایی روشهای فرار مالیاتی در نظام مالیات الکترونیکی ۹۳- فایل ۵