۳۹- نخستین کتاب جغرافیا به زبان فارسی در سده ۴ ه.ق است که به جغرافیای عمومی بویژه سرزمین های اسلامی پرداخته است.
۴۰- محمود بن حسین بن محمد کاشغری، زبان شناس، محقق و گردآورنده کامل ترین فرهنگ لغت ترکی در سده ۵ه.ق.
فصل سوم
روش
ساختارفرش ترکمن
مقدمه:
انسان شناسی هنر، شاخه ای از انسان شناسی فرهنگی است که بدنبال بررسی ابعاد فرهنگی هنراست. لذا برای انسان شناسان هنر، فرهنگ(شیوه زیست اجتماعی)، ابزاری است برای فهم نظام زیبا شناختی.مطالعات انسان شناسان بیشتر معطوف به تعریف هنر، کارکردهای گوناگون آن و پاسخ به این سوال است که چگونه اشکال هنری بازتاب جنبه های دیگر یک فرهنگ است؟ بر این اساس، پس از بیان جایگاه هنر و زیبایی در فرهنگ ترکمن،به موضوع های ذیل پرداخته می شود:
آیا در بین طوایف یموت و گوگلان، فرش به عنوان یک هنر تلقی میگردد؟
فرش در جوامع مورد نظر چه کارکردهایی دارد؟
چگونه فرش، جنبه های گوناگون فرهنگ ترکمن را نمایان میکند؟
۳-۱هنر:
تعاریف (هنری) بسته به اهداف معرفان متنوع است. از اینرو یک هنرمند تصویرساز احتمالاً هنر را وابسته به فرآیندی خلاقانه می داند و یک سیاستمدار بر جنبه های ارتباطی هنر که می تواند عقاید عموم را تحریک کند، تأکید دارد. مورخان هنر یا دانش پژوهان نیز متمرکز بر واکنش های احساسی محصولات هنری هستند. اگر چه یک تعریف جهانی مشترک برای واژه هنر وجود ندارد، انسان شناسان، هنر را بعنوان فرایند و محصول بکارگیری مهارت هایی ویژه برای هرگونه فعالیتی می دانند که ماده، صدا و یا حرکت را به یک فرم تبدیل کرده بطوریکه آن فرم، معنای زیباشناسانه ای برای مردم یک اجتماع داشته باشد.(Ferraro,2010:376)
ترکمنان، از دو معادل سونقُت «songut» و چپرچیلیک « cepercilik» به جای واژه هنر، استفاده می کنند. بر اساس تحقیقات انجام شده، واژه سونقت برای فرش کاربرد بیشتری دارد و چپرچیلیک را صفتی برای اشاره به هر گونه مهارت و توانایی شخص در عرصه فعالیت های زندگی فردی و اجتماعیمی دانند.
بر اساس مطالعات انسان شناسان، هیچ فرهنگی را نمی توان، بدون هنر متصور شد. دراکثر جوامع غیر صنعتی، هنر و هنرمند ، همچون تشریفات مذهبی بخشی از فعالیت های فرهنگی بشمار می آیند. چرا که آنها، بواسطه تصاویر و نشانه هایی سمبلیک، معنایی کلی از تفسیر جهان واقعی مدرک جامعه خود را به نمایش می گذارند.از اینرو، انسان شناسان در مطالعه و تحلیل هنر، مجموعه ای از رویکردهای زیبایی شناسی، روایت شناسی و تفسیر آثار را بکار می برند.۱
۳-۲ زیبایی:
هنر، در نهاد خود بحث زیبایی شناسی را به همراه دارد.زیبایی شناسی عنوانی است که هیچ تعریف ساده و پذیرفته شده جهانی از آن وجود ندارد. ریشه زبان شناسی آن در لغت نامه، بر خواسته از واژه «aisthetikos» به معنای قابل درک با حواس است. بنابراین از همان ابتدا ممکن است، زیبایی شناسی مظهر مفهوم ادراک، دانسته شود. شناخت یک چیز، از طریق حواس، بخصوص حس بینایی.(Bennett,2008:513)
هر جامعه دارای مجموعه ای از شاخص هایی است که تمایز هنر خوب و هنر بد یا میزان رضایت تجربه های زیبایی را نشان می دهد. در جوامع مدرن، آنچه به منزله هنر خوب تلقی می گردد تا حد زیادی توسط بنگاه های حرفه ای هنر که توسط منتقدین هنری تأسیس گردیده، موزه و پرسنل هنرستان، اساتید هنر و دیگرانی که عموماً زندگیشان آمیخته با هنر است، تعیین می شود. جوامع دیگر که احتمالاً فاقد مؤسسات حرفه ای هنر هستند، معیارهای هنریشان بیشتر تمایل به نظر عموم مردم دارد زیرا بوسیله عموم مردم حفظ می شود.(Ferraro,2010:377)
۳-۳بررسی جایگاه جوامع ترکمن بر اساس مطالعات انسان شناسی:
انسان شناسان هنر، جوامع را به دو دسته ابتدایی و پیچیده تقسیم می کنند. آنان از واژه های «ابتدایی، جامعه ساده، جامعه کوچک۲» برای اشاره به جوامعی که بطور بنیادین از جامعه مدرن متفاوت است، بهره می برند. جامعه کوچک، اشاره به جوامعی دارد که بر مبنای حقوق برابر، جمعیت کم، تکنولوژی ساده، نداشتن خط نوشتاری و محدودیت وجود نیروی کار متخصص در نظر گرفته می شوند. بالعکس هنر موجود در این جوامع، هنر جوامع پیچیده تر، پایدارتر، دارای معیارهای مشخص و جزیی ترِ ارزیابی و وابسته به طبقه برگزیدگان است.
برخی از ویژگی های هنر ابتدایی(بدوی) بر اساس مطالعات تامپسون، عبارت است از:
۱-عدم توانایی خواندن یا نوشتن
۲-زیستگاهی محدود
۳-انزوا
۴-فقدان تاریخ مکتوب
۵-سطح پایینی از دستاوردهای فنی
۶-روابط اجتماعی عمدتاً برپایه خویشاوندی
۷-غیر صنعتی
۸- نبود آثاری با ارزش ادبی و مکتوب
۹-همگنی نسبی(ازدواج خویشاوندی)
۱۰-محیط غیر شهری
۱۱-نداشتن حساب زمان(بطور عام و گسترده)
۱۲-اقتصاد کم درآمد
۱۳-نداشتن تخصص اقتصاد. (Thompson,2008:245)
این مطلب قابل ذکر است که تراکمه پیش از انقلاب دارای جامعه ای نیمه بسته، کم سواد، غیر صنعتی با زیستگاه های محدود بودند واینکه ارتباطات آنها عموماً توسط مردان و دربین خانوار انجام می شد.زنان و دختران نیز در محیط های بسته خانوادگی انجام وظیفه کرده و به تولید صنایع دستی اشتغال داشتند. فقدانمنابع تاریخی مکتوب وپایین بودن دست آوردهای فنی همراه با ازدواج های نسبی و درون گروهی، زندگی ترکمن ها را حتی در محیط های شهری بر اساس نظام سنتی- طایفه ایبرقرار می کرد.
پس از پیروزی انقلاب، با وجود زیر ساخت های فرهنگی و اجتماعی شکل گرفته، جریانات سیاسی و انقلابی موجب گردید، به یکباره، وضعیت اقتصادی و روابط اجتماعی تراکمه دگرگون شود ودست آوردهای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی با تحول مثبت مواجه گردد.
۳-۴تفاوت های عمده در فرم های هنری بین جوامع کوچک و پیچیده :
یک تفاوت ناشی از سبک زندگی و الگو های اسکان موجود در این جوامع است. زیرا جوامع کوچک، گرایش به جستجوی غذا ، گله داری یا تغییر مکان زراعی براساس الگوی سکونت گاه های عشایری و نیمه کوچ نشینی دارند. هنر موجود در این جوامع باید قابل حمل باشد. منطقی نیست از مردمی که اغلب در حرکتند، انتظار داشت که سنت هنری خود را همانند آثار هنری جوامع پیچیده در ایجاد مجسمه ها و بوم های نقاشی به ابعاد بسیار بزرگ، توسعه و بهبود ببخشند. در عوض، هنر در جوامع کوچک محدود به فرم هایی است که مردم در پشت دیوارهای صخره ای یا تخته سنگ ها به جای گذاشته اند یا شامل فرم هایی است که به آسانی می توانند با خود داشته باشند، همانند هنرهای نمایشی (آواز، رقص و داستان سرایی)؛ تزئینات بدن( جواهرات، نقاشی روی بدن، تاتو و تیغ زنی)؛ و تزئینات هنری روی مصنوعات کاربردی همچون سلاح ها، البسه و ظروف غذا.
دومین تفاوت مهم میان هنر جوامع پیچیده و جوامع کوچک، ریشه در تمایز سطوح مختلف اجتماعی دارد. همزمان با آغاز توسعه جوامع، بدنبال انقلاب نوسنگی، وظایف افراد تخصصی تر گردید و برخی از افراد از جستجو و جمع آوری روزانه غذا آزاد شدند. متعاقب رشد جوامع متمدن، شاهد ظهور صاحب نظرانی تمام وقت چون فلاسفه، روشنفکران، دانشمندان و منتقدین هنر هستیم که انرژی خود را در تعیین تمایز مابین هنر خوب و هنر بد صرف می کردند. معیارهای قضاوت زیبایی با تعاریف بسیار روشن و جزئی تر توسط متخصصان در جوامع پیچیده تر مطرح گشت. مطمئناً ملاک های زیبایی در جوامع کوچک نیز وجود دارد اما آنها کلی تر، مطلق تر و در سطح وسیعتری، میان کل جامعه انتشار دارد.
سومین تضاد عمده ناشی از تفاوت در تقسیم کار است. به عنوان یک قانون کلی، همانطور که جوامع تخصصی تر می شوند، لایه های اجتماعی با سطوح مختلفی از قدرت، منزلت و ثروت نیز بوجود می آید. منتقدین هنر که عهده دار بنا نهادن معیارهای زیبایی در جوامع پیچیده هستند، عضو همیشگی طبقات عالیرتبه و یا در استخدام ایشان هستند. بنابراین، هنر در جوامع پیچیده همراه با نخبگان است. نه تنها، کسانیکه تنظیم معیارها را برعهده دارند اغلب از برگزیدگان جامعه هستند بلکه هنر در جوامع پیچیده غالباً شخصی و توسط طبقات بالا کنترل می شود. علاوه بر این، در برخی از جوامع پیچیده، هنر به ستایش و در خدمت منافع طبقات بالای جامعه است. بالعکس، بدلیل آنکه جوامع کوچک خواهان تساوی مابین افراد جامعه است، هنر تمایل دارد دموکراتیک تر باشد تا تمام افراد بطور یکسان به آن دسترسی داشته باشند.
علاوه بر این سه تفاوت اساسی، در جوامع کوچک، هنر اغلب در جنبه های دیگر فرهنگ نیز حضور دارد. اگر چه ما هم می توانیم شاهد ارتباط هنر، کلام، مذهب در جامعه خودمان باشیم، در جوامع کوچک، هنر در دیگر سطوح فرهنگ نفوذ کرده. در حقیقت چون هنر بخش جدایی ناپذیر از کل فرهنگ است، بسیاری از جوامع کوچک حتی کلمه ای جداگانه برای هنر ندارند. به این دلیل که هنر در تمام شئون زندگی مردم نفوذ کرده و آنها هنر را مقوله ای منفک از زندگی خود تصور نمی کنند.در حقیقت، هنرمند دسته ای از اسباب و نشان های بصری و عرفی را برای نشان دادن درک ذهنی خود از جهان پیرامونش را به تصویر می کشد. تصویر ایجاد شده خود، نمایان گر جهان نیست، بلکه نمایش تصویری از جهان است که توسط ذهن او، شناخته و باز تاب یافته است.بر همین اساس، طرح های فرش ترکمن بازتاب سلیقه و زیبایی شناسی عمومی است نه فردی.هنرمند نمادهایی از مذهب، اسطوره، اعتقادات قومی و قبیله ای را در قالب نقوش فرش ارائه می داد.بطور کلی می توان امروزه، فرش را در فرهنگ ترکمن، شیءای اقتصادی و تجملی به شمار آورد. بافنده ترکمن امروز، تقاضای حاکم بر بازار و تجار راتعیین کننده طرح و رنگ قالیچه های خود می داند.
بررسی نقش هنر بر فرد و جامعه:
انسان شناسان، برای بدست آوردن فهم کاملتری از هنر، به بررسی نقشی که هنر برای فرد و جامعه ایفا می کند، می پردازند. این حقیقتی است که بیان هنری در هر جامعه اشاره به کارکرد آن در زندگی بشر دارد. دو رویکرد متفاوت کارکردگرایی که در این رساله به آن توجه شده، رویکرد مالینوسکی و رادکلیف براون است که در تحلیلمان از کارکرد هنر می تواند راهگشا باشد. مالینوسکی تمایل به تأکید بر این نکته داشت که چگونه کارکرد عناصر مختلف فرهنگی بر روی سلامت روانی فرد عمل می کند. رادکلیف براون، بالعکس، متمرکز بر این بود که چگونه یک عنصر فرهنگی منجر به رفاه و یا تداوم جامعه می شود.( Ferraro,2010:380)
۳-۵-۱ کارکردهای هنر۳
۳-۵-۱-۱ لذت حسی برای فرد:
همگان بر این مورد اتفاق نظر دارند که هنر منبع لذت شخصی برای هنرمند و مخاطب آن است و نیز سمبل های بکار رفته در اثر هنری می تواند برانگیزاننده واکنش های احساسی مثبت بشود. البته این امکان هم وجود دارد که هنر تأثیری معکوس در انگیختن احساسات منفی داشته باشد. این نظریه که بر جنبه های فردی کارکرد هنر تکیه دارد، در راستای نظریه مالینوفسکی قرار می گیرد.
۳-۵-۱-۲ یگانگی فرهنگی:
افزون بر تأثیر مثبتی که هنر برای فرد ایفا می کند، از دیگر کارکردهای هنر کمک به حفظ بقای جامعه است. همچنانکه انسان شناسان کارکردگرا به ما یادآوری می کنند، هنر با دیگر بخش های نظام اجتماعی ارتباط دارد. تنها با قدم گذاردن درون مسجد، کلیسا، کنیسه و معبد می توان به ارتباط هنر و مذهب پی برد. هنر در بسیاری از جوامع به منظور برانگیختن احساسات مثبت برای نظام های دولتی و تک رهبران سیاسی استفاده شده است. از اینرو، بر طبق نظر براون، هنر، کارکردی سامان دهنده و تداوم بخشدر اجتماع دارد.
۳-۵-۱-۳ هنر و ثبت تاریخ فرهنگی:
یکی از کارکردهای هنر، نشان دادن احساس مردم نسبت به هویت فرهنگی خود از طریق ترسیم گذشته است. استفاده از هنر و نقش کلیدی آن جهت پیوند گذشته با حال در تمام جوامع صادق است، اما در جوامع فاقد نوشتار، از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است. زیرا آنها هویت فرهنگی و تاریخی خود را از طریق دیدن و لمس کردن به نمایش می گذارند. در چنین جوامعی، هنرها، واسطی برای تفسیر و یادآوری واقعیت ها و افسانه های نیاکانشان بشمار می آیند.(Nanda,2007:421-422)اینکارکرداز هنر نیز، ناظر بر نظریه براون، نسبت به نقش هویت بخش یک عنصر فرهنگی، در جامعه است.
شرکت برای پرداخت سود سهامداران ممتاز الزام قانونی ندارد و در نتیجه تأمین مالی از این طریق ریسک شرکت را بالا نخواهد برد.
علاوه بر موارد فوق که به عنوان مزایا برای سهام ممتاز مطرح است. تأمین مالی از سهام ممتاز دارای معایبی نیز می باشد که عبارتند از :
هزینه مربوط به تأمین مالی از طریق سهام ممتاز از هزینه اوراق قرضه بیشتر است.
سود پرداختی به سهامداران ممتاز، هزینه قابل قبول مالیاتی نمی باشد و در نتیجه صرفه جویی در جریان های خروجی وجوه نقد به وجود نخواهد آمد.
ثابت بودن نرخ مربوط به سود سهام ممتاز؛ باعث ایجاد نوسان در سود قابل تخصیص به سهامداران عادی می شود که در نهایت باعث افزایش ریسک مالی شرکت می شود (جهانخانی و پارسائیان، ۱۳۸۳).
۲- ۲- ۲- ۵- سهام عادی[۱۰]
سهام عادی نوعی دارایی مالی است که نشان دهنده مالکیت در یک شرکت است و از جمله ویژگی های آن، حق کنترل، حق رأی و کنترل شرکت و حق تقدم در خرید سهام جدید است. این نوع اوراق یکی از منابع عمده تأمین مالی شرکت هاست و انتشار این اوراق بهادار دارای شرایطی خاص از جمله اینکه باید طبق اساسنامه و مقررات کشور باشد؛ و تفاوت عمده این اوراق بهادار با سایر منابع تأمین مالی در آن است که هیچ بهره یا سود ثابت سالیانه ای بابت هر سهم از طرف شرکت انتشار دهنده پرداخت نمی شود و کسانی که اقدام به خرید این اوراق می کنند در سودآوری و درآمد حاصل از عملیات شرکت سهیم هستند.
با توجه به این که نرخ سود این اوراق از قبل تعیین نشده است و دارنده این اوراق نسبت به میزان سهم خود، مالک شرکت محسوب می شود؛ لذا ریسک این اوراق برای سرمایه گذاران و سهامداران بالا بوده و نرخ بالایی را به عنوان بازده مورد انتظار مطالبه می کنند و بر این اساس هزینه تأمین مالی از طریق سهام برای شرکت ها از سایر روش ها بالاتر است.
نقاط قوت تأمین مالی از طریق انتشار سهام عادی به شرح زیر است:
سهام عادی بدون سررسید است.
شرکت در پرداخت سود به سهامداران عادی هیچگونه الزامی ندارد.
میزان منابع تأمین مالی از این طریق می تواند بیشتر از سایر روشها باشد.
محدودیتی در میزان انتشار از سوی سهامداران و سرمایه گذاران وجود ندارد.
نقاط ضعف مربوط به تأمین مالی از طریق انتشار سهام عادی به شرح زیر است:
هزینه تأمین مالی سهام عادی از سایر روش ها بالاتر است.
سود مربوط به سهام عادی یک هزینه مورد قبول مالیاتی نیست و پس از کسر مالیات پرداخت
می شود.
با توجه به موارد مطرح شده در رابطه با هر یک از منابع تأمین مالی؛ مدیران برای استفاده از این منابع ویژگی ها و شاخص هایی را مد نظر قرار می دهند که از جمله می توان به ویژگی های زیر اشاره کرد:
- حقوق مالکانه[۱۱]؛ انتشار اوراق بهادار جدید از قبیل سهام جدید باعث ایجاد مسائل مربوط به گسترش مالکیت و اعطای حقوق مالکانه به سهامداران جدید می شود. اما اخذ وام و تأمین مالی از طریق استقراض موجب اعطای حق کنترل عملیات شرکت به وام دهندگان نخواهد شد. در صورتی که سهامداران فعلی شرکت مایل نباشند که حق مالکیت خود را با سرمایه گذاران جدید تقسیم کنند، شرکت تلاش خواهد کرد تا به جای سهام از طریق بدهی تأمین مالی کند.
- الزامات باز پرداخت[۱۲]؛ بدهی سررسید می شود و باید بر اساس قرار داد مبلغ آن بازپرداخت می گردد. اما تأمین مالی با بهره گرفتن از سهام الزام پرداخت و سررسید مشخصی ندارد.
- ادعا بر دارایی ها[۱۳]؛ وام دهندگان و اعتبار دهندگان ، در موقع انحلال شرکت نسبت به سهامداران عادی و ممتاز در اولویت هستند. اگر شرکت نخواهد غیر از سهامداران عادی افراد دیگری نسبت به دارایی های شرکت دارای حق باشند، تأمین مالی را تنها از طریق انتشار سهام انجام خواهد داد.
- ادعا بر سود[۱۴]؛ بهره مربوط به وجوه استقراضی صرف نظر از میزان سود یا زیان شرکت در هر دوره مالی؛ باید پرداخت شود. اگر واحد تجاری خواستار ایجاد محدودیت در حقوق سرمایه گذاران جدید نسبت به تقسیم سود خود باشد، تأمین مالی از طریق بدهی مطلوب تر خواهد بود (هامپتون، ۲۰۰۰)[۱۵].
۲- ۳- نظریه های ساختار سرمایه
تعاریف گوناگونی توسط افراد مختلف در مورد ساختار سرمایه بیان شده است که در زیر به برخی از آن ها اشاره می شود:
ساختار سرمایه[۱۶]، ترکیبی از بدهی و حقوق صاحبان سهام شرکت ها برای تأمین مالی بلند مدت دارایی های خود است. این ساختار می تواند شامل بدهی های بلند مدت، سهام ممتاز و سهام عادی است (دستگیر، ۱۳۸۴).
ساختار سرمایه عبارت است از نسبت اوراق بهادار بلند مدت قدیمی تر (دارای رتبه بیشتر) به جمع سرمایه گذاری های مرتبط (ماکسی میلیانو[۱۷]، ۲۰۰۹)
ساختار سرمایه عبارت است از تعادل بین بدهی ها و دارایی ها، ماهیت دارایی ها و ترکیب استقراض شرکت. دارایی ها می توانند مشهود یا نا مشهود، جاری یا بلند مدت (اوراق بدهی یا سهام) و استقراض ممکن است بلند مدت یا کوتاه مدت، ثابت یا شناور، بدون ریسک یا با ریسک باشند. در شرایط ایده آل، دارایی ها و بدهی ها باید تطابق داشته باشند (دیمیتریس و ماریا[۱۸]، ۲۰۱۰)
ساختار سرمایه عبارت است از ترکیبی از سهام عادی، سهام ممتاز و زیر مجموعه های مرتبط با آن، سود انباشته و بدهی بلند مدت که واحد تجاری جهت تأمین مالی دارایی های خود از آن استفاده می کند (نوروش و شیرزادی، ۱۳۸۵)
ساختار سرمایه: ترکیب منابع مختلف تأمین مالی یک بنگاه اقتصادی شامل منابع صاحبان سرمایه و استقراض از دیگران. تأمین مالی از طریق استقراض معمولاً تا اندازه ای معقول است که سود خالص افزایش یابد و پرداخت اجتناب ناپذیر بهره وام ها، بنگاه را با ریسک شدید مالی مواجه نکند (اکبری، ۱۳۸۵).
در تعیین ساختار سرمایه مهم ترین موضوع؛ تعیین یک نسبت مناسب و مطلوب برای میزان بدهی ها و سهام است، زیرا به صورت مستقیم بر ارزش سهام شرکت در بازار اوراق بهادار تأثیر گذار است. با توجه به این موضوع؛ پس از تعیین میزان سرمایه مورد نیاز شرکت، از دیدگاه مدیریت مسئله اصلی این است که از کدام منبع و از چه روشی تأمین مالی انجام شود. یعنی شرکت باید چه میزان از بدهی در تأمین مالی خود استفاده کند؟ و چه مقدار از سرمایه مورد نیاز خود را از محل انتشار سهام تأمین کند؟
به طور معمول شرکت ها و مدیران مالی سیاست های تأمین مالی را به گونه ای در نظر می گیرند که ارزش بازار سهام خود را به بالاترین سطح ممکن برسانند. حداکثر کردن ارزش سهام شرکت نیز مستلزم به کارگیری بهینه منابع مالی و کسب حداکثر بازده و انتخاب ریسک مناسب برای شرکت است.
در این باره مدیران می توانند از دو طریق ارزش شرکت را به حداکثر برسانند:
افزایش بازده شرکت و کاهش هزینه سرمایه و کاهش ریسک شرکت.
با ترکیب مناسب منابع وجوه مورد استفاده، شرکت می تواند به حداکثر ارزش سهام خود دست یابد.
در نتیجه ترکیبی از منابع مالی به دست خواهد آمد که ساختار سرمایه بهینه[۱۹] نامیده می شود . البته هدف اصلی از تصمیمات مربوط به ساختار سرمایه، حداکثر کردن ارزش بازار شرکت از طریق ترکیب مناسب این منابع مالی است. در رابطه با این موضوع که آیا ساختار سرمایه بهینه وجود دارد نظریه های متفاوتی ارائه شده است که تأکید اصلی همه نظریات بر آن بوده که آیا شرکت می تواند با تغییر در ترکیب منابع مختلف مالی، هزینه سرمایه را کاهش داده و بر ارزش بازار سهام اثر بگذارد یا خیر؟
به طور کلی در مورد ساختار سرمایه دیدگاه های زیر ارائه شده است:
دیدگاه سود خالص.
دیدگاه سود خالص عملیاتی.
دیدگاه سنتی.
دیدگاه مودیگیلیانی و میلر.
نظریه موازنه ایستا.
نظریه سلسله مراتب.
در ادامه با توجه به موضوع تحقیق به بررسی دیدگاه ها و نظریه های مطرح شده در مورد ساختار سرمایه پرداخته می شود.
۲- ۳- ۱- دیدگاه سود خالص[۲۰]
بر طبق این نظریه، که توسط دیوید دوراند[۲۱] (۱۹۵۹) ارائه شد، تصمیمات ساختار سرمایه با ارزش شرکت ارتباط دارد، از طرف دیگر، تغییرات در ساختار سرمایه باعث تغییر در هزینه تأمین مالی و سرمایه شرکت و ارزش شرکت خواهد شد.
بنابراین، افزایش در اهرم مالی با تغییر در نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام، موجب کاهش میانگین موزون هزینه سرمایه و افزایش ارزش کلی شرکت و قیمت بازار سهام عادی می شود و بالعکس، کاهش درجه اهرم مالی باعث کاهش ارزش شرکت خواهد شد. فرض اساسی این روش آن است که وقتی نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام تغییر کند ، هزینه بدهی بلند مدت (سرمایه ای) و هزینه مربوط به حقوق صاحبان سهام بدون تغییر باقی می ماند. فرض بنیادین این روش در شکل ۲- ۱ دیده می شود، که با تغییر در درجه اهرم مالی، هزینه مربوط به بدهی بدون تغییر است و میانگین موزون هزینه سرمایه کاهش می یابد تا به میزان هزینه بدهی برسد. اهمیت این روش آن است که شرکت می تواند همواره با کاهش هزینه سرمایه خود، ارزش کلی خود را افزایش دهد (دوراند، ۱۹۵۹).
شکل (۲- ۱): هزینه سرمایه؛ روش سود خالص
درجه اهرم
درصد
کاهش درد
افزایش میزان ضربان قلب
کاهش پرحرکتی مفصل
افزایش میزان تنفس
بهبود دامنه حرکتی و انعطاف پذیری
افزایش متابولیسم عمومی عضلانی
افزایش قدرت تعادل
کاهش حساسیت اعصاب حرکتی پایانی
بهبود روحیه
آرامش کلی عضلات
افزایش احساس سلامت
کاهش فشار خون
بهبود و سهولت در راه رفتن و فعالیتهای روزمره
خاصیت های مربوط به آب
آب شش خاصیت دارد و برای گسترش یک برنامه آب درمانی که منتهی به اثرات ویژه ای که یک تراپیست به دنبال آنهاست باید بدین خاصیت پی برد:
- چگالی نسبی ۲٫ شناوری ۳ . فشار هیدروستاتیک ۴٫ غلظت ۵٫ کشش سطحی ۶٫ گشتاور نیرو
- چگالی نسبی
چگالی نسبی (برای مثال وزن مخصوص) یک ماده بر روی توانایی غوطه وری آن تاثیر می گذارد، وزن مخصوص آب یک است. هر چیزی با وزن کمتر از یک در آب غوطه ور می شود. وزن مخصوص بدن انسان ۴۷۹/۰ است، که البته به نسبت چربی به استخوان و توده بدون چربی و میزان هوای داخل شش ها بستگی دارد، هرچه درصد چربی بدن و میزان هوایی که در شش ها نگاه داشته می شود بیشتر باشد، بدن آسان تر غوطه ور می ماند. اغلب مردم قادر غوطه وری کامل یا نسبی اند و این اصل برای عضلات بدن نیز صادق است(پتیس۱۹۹۸، ترجمه فراهانی۱۳۸۰).
- شناوری
احتمالا مهمترین خاصیت آب که باید بدان پی برد نیروی شناوری در آن است، چون توانایی کمک به حرکت و یا مقاومت علیه آن را در اب ایجاد می کند. اصل ارشمیدس بیان می کند. که وقتی بخشی یا کل یک جسم در آب فرو می رود ، از طرف آب نیرویی به طرف بالا به آن وارد می شود، که برابربا وزن آب جابه جا شده ی آن است. این نیرو مخالف جاذبه است و با بی وزنی که یک شخص در آب تجربه می کند محاسبه می شود. زمانی که بیمار تا سطح چانه در آب فرو می رود، تنها یک دهم وزن او توسط مفاصل حمایت می شود و بقیه به وسیله ی شناوری آب حمایت می شود. هاریسون و همکارانش با کمک یک سکوی بارگیری که بنابر مقیاس حمام سالتر طراحی شده بود توانستند نیروی واقعی راه رفتن بیماران در آب را اندازه گیری کنند. تاثیر شناوری به وسیله ی گشتاور نیرو و یا به طور خاص براثر چرخاننده شناوری یک مفصل افزایش می یابد این تاثیر با گذشت زمان زیاد تر میشود، به طوری که عضو به سوی سطح آب حرکت کرده و طول بازوی اهرم افزایش پیدامی کند هر چه عضو در سطح افقی قرار گیرد شناوری بیشتری را دارد، هر چه غوطه وری افزایش یابد شناوری نیز افزایش می یابد(پتیس۱۹۹۸، ترجمه فراهانی۱۳۸۰).
- فشارهیدرواستاتیک
فشار هیدرو استاتیک فشاری افقی است که هنگام فرو رفتن کل بدن در آب بر آن وارد می شود. میزان این فشار متناسب با عمق فرو رفتن در آب است، یعنی این که موضع آسیب دیده در چه عمقی از سطح آب قرار دارد این امر بر روی کاهش حجم خون در اندام ها تاثیر می گذارد و برای مفاصل بی ثبات مقداری حمایت ایستا فراهم می کند(پتیس۱۹۹۸، ترجمه فراهانی۱۳۸۰).
- غلظت و کشش سطحی
غلظت مقدار اصطحکاکی است که بر عضو حرکت کننده در آب اثر می گذارد، کشش سطحی آب، گرایش مولکول های آب به چسبیدن به یکدیگر است. زمانی که حرکت به آهستگی در آب صورت گیرد، اصطحکاک و مقاومت بسیار کمی برای کشش سطحی آب ایجاد می شود. البته هر چه حرکات سریع تر شود، نیروی اصطحکاکی و کشش سطحی آب بیشتر می شود، این اصل است که تمرین در آب در واقع ایزوکنیتیک (هم جنبش) می سازد(پتیس۱۹۹۸، ترجمه فراهانی۱۳۸۰).
- گشتاور نیرو
-
- تاکید بر مشارکت عمومی کارکنان سازمان که هر کدام خود کلیدی برای پیشرفت و توسعه سازمانی هستند و میتوانند بستر تغییرات سازمانی به سوی دستیابی به اهداف باشند (Neely.1995).
- ارزیابی عملکرد عبارت است از: «فرایند کمی کردن کارایی و اثربخشی عملیات» که با مروری بر ادبیات موضوع می توان دلایل آن را به سه گروه اصلی زیر تقسیم کرد:
- اهداف استراتژیک : که شامل مدیریت استراتژیک و تجدید نظر در استراتژی هاست؛
- اهداف ارتباطی : که شامل کنترل موقعیت فعلی ، نشان دادن مسیر آینده، ارائه بازخور و الگوبرداری از سازمانهای دیگر است؛
- اهداف انگیزشی : که شامل تدوین سیستم پاداش و همچنین تشویق بهبود و یادگیری است (کریمی، ۱۳۸۵).
- ارزیابی عملکرد به مجموعه فعالیتهایی اطلاق می شود که به منظور افزایش سطح استفاده بهینه از امکانات و منابع در جهت دستیابی به هدفها و شیوه های اقتصادی توام با کارایی و اثربخشی صورت می گیرد (Bianco, 1984).
- فرایند ارزیابی عبارت از یک سلسله اقدامات رسمی برای بررسی عملکرد واحدهای سازمانی در فاصله زمانی معین و شامل تمام عملیات واحد و رفتارهای وظیفه ای مربوط به آن می شود (TerBogt, 2003).
- ارزیابی عبارت از سنجش میزان تلاش و حدود موفقیت هر واحد در اجرای وظایف شغلی واحد و تکالیف موارد مورد انتظار از آن واحد است. البته این سنجش می تواند در مقام مقایسه برای واحدها صورت پذیرد ( Spronk & Vermeulen, 2003).
- ارزیابی عملکرد، اندازه گیری داده هایی است که نشان دهنده پیشرفت به سوی نتایج مورد نظر است. این نتایج باید از انجام فعالیتهای خاصی به دست آیند. همچنین اندازه گیری عملکرد روشی برای ارزیابی این فعالیتها را نیز، فراهم می آورد (رفیع زاده، ۱۳۸۸).
به طور کلی ارزیابی عملکرد به فرایند سنجش و اندازهگیری عملکرد دستگاه ها در دورههای مشخص به گونهای که انتظارات و شاخصهای مورد قضاوت برای دستگاه ارزیابی شونده شفاف و از قبل به آن ابلاغ شده باشد، اطلاق میگردد.» (طبرسا، ۱۳۷۸).
سینک[۱۰] (۱۹۹۱) سنجش عملکرد را یک وظیفه پیچیده، مشکل، چالش برانگیز، و مهم می داند. سطح عملکرد یک سازمان تابعی است از کارایی و اثربخشی عملیات سازمانی، بنابراین، سنجش عملکرد عبارت است از: فرایند تعیین کمیت کارایی و اثربخشی یک سازمان. بی شک، سنجش عملکرد یک هدف نیست، اما ابزاری است برای مدیریت اثربخش. نتایج سنجش عملکرد نشان می دهد که چه اتفاقی افتاده است، اما چرایی آنرا نشان نمی دهد. به منظور استفاده موثر از یافته های سنجش عملکرد، یک سازمان نیازمند انتقال از «سنجش» به «مدیریت» است. این مفهوم به عنوان مدیریت عملکرد در تحقیقات عملکرد سازمانی معروف است (Amaetunga & Baldry, 2002). به هر حال، باید در نظر داشت که سنجش عملکرد عبارت است از عمل اندازه گیری عملکرد، که مدیریت عملکرد با بهره گرفتن از برونداد سنجش عملکرد در پی مدیریت کردن آن است (Radnor & Mcguire, 2004).
۲-۵) رویکرد های اندازه گیری عملکرد
در سنجش عملکرد دو رویکرد عمده وجود دارد: عینی و ذهنی و هر دو رویکرد دارای محاسن و معایب خاص خود هستند (Allen et al., 2008). مقیاس های عینی بیشتر واقعی هستند، اما از نظر قلمرو پوششی محدود به داده های مالی هستند و دیگر ابعاد سازمانی را تبیین نمی کنند. از طرف دیگر، مقیاس های ذهنی کمتر واقع گرا هستند، اما توصیف غنی از اثربخشی سازمان ارائه می کنند.
این مقیاس ها اجازه می دهند دامنه ی وسیعی از سازمان ها در صنایع مختلف مورد مقایسه قرار گیرند. بنابراین، قابلیت تعمیم یافته ها بر مبنای مقیاس های ذهنی بیشتر است. همچنین مقیاس های ذهنی عناصر تحلیل مبتنی بر ادراک را نیز پوشش می دهند که در پژوهش های علوم اجتماعی جایگاه ویژه ای پیدا کرده است. این پرسش که کدام یک از این رویکردها باید در سنجش عملکرد مدنظر قرار گیرد به جهت گیری سازمانی و نوع نگرش مدیران بستگی دارد (قنواتی، ۱۳۸۹).
۲-۶) روش های ارزیابی عملکرد:
با توجه به اهمیت عوامل نیروی انسانی، سرمایه، محصول و مدیریت می توان روش های ارزیابی را به صورت زیر دسته بندی نمود:
الف) ارزیابی مالی : این ارزیابی توسط نسبتهای مالی و یا گزارشات و روشهایی نظیر سود و زیان، ترازنامه، بودجه بندی، تطابق بودجه، هزینه یابی بر مبنای فعالیت و … صورت می گیرد.
ب)ارزیابی منابع انسانی : این ارزیابی توسط روشهایی نظیر کارسنجی، انتخاب اجباری، قیاسی، ثبت وقایع حساس، مقایسه زوجی و … صورت می گیرد.
ج)ارزیابی فرآیندهای تولید :
- روش های آدام اسمیت
- کارسنجی تیلور
- کنترل پروژه
- کنترل کیفیت آماری
- مدلهای برنامه ریزی کنترل تولید
د)ارزیابی فرآیندهای مدیریت:
- ایزو۹۰۰۰-۱۴۰۰۰
- مدیریت بر مبنای هدف
- مدیریت کیفیت جامع
- جایزه مالکوم بالدریچ
- نظام مدیریت هوشین
- خود ارزیابی
- کارت امتیازی متوازن
- مدلهای بلوغ
- بنیاد اروپایی مدیریت کیفیت
- دیدگاه ذینفعان
- مدلهای کمی و ریاضی مانند تحلیل پوششی داده ها و …(یزدانی، ۱۳۸۵: ۸۵)
همچنین با توجه به روش آماری مورد استفاده نیز ارزیابی عملکرد را به دو دسته پارامتری و ناپارامتری تقسیم بندی می کنند:
الف) روش های پارامتری[۱۱]
ب) روش های ناپارامتری[۱۲]
الف) روش های پارامتری
روش های پارامتری به روشهایی اطلاق می شود که در آنها ابتدا یک شکل خاص برای تابع تولید در نظر گرفته می شود. سپس با یکی از روش های برآورد توابع که در آمار و اقتصادسنجی مرسوم است، ضرایب مجهول (پارامترهای) این تابع برآورد می شود که مهمترین آنها عبارتند از :
- تابع تولید مرزی تصادفی[۱۳]
قَالَ رَبِّ إِنىِّ لَا أَمْلِکُ إِلَّا نَفْسىِ وَ أَخِى فَافْرُقْ بَیْنَنَا وَ بَینَْ الْقَوْمِ الْفَسِقِینَ المائده/۲۵
فاصله و جدایی از گنه کاران
وَ لَمَّا جَاءَ مُوسىَ لِمِیقَاتِنَا وَ کلََّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنىِ أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَئنىِ وَ لَاکِنِ انظُرْ إِلىَ الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَئنىِ فَلَمَّا تجََلىَ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَ خَرَّ مُوسىَ صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَنَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ الاعراف/۱۴۳
مشاهده پروردگار
قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لىِ وَ لِأَخِى وَ أَدْخِلْنَا فىِ رَحْمَتِکَ وَ أَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِین الاعراف/۱۵۱
وَ اخْتَارَ مُوسىَ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِّمِیقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتهُْمُ الرَّجْفَهُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُم مِّن قَبْلُ وَ إِیَّاىَ أَ تهُْلِکُنَا بمَِا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِىَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بهَِا مَن تَشَاءُ وَ تهَْدِى مَن تَشَاءُ أَنتَ وَلِیُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ أَنتَ خَیرُْ الْغَفِرِینَ الاعراف/۱۵۵
دعا در حق خود و یارانش،آمرزش و محو آثار روانی گناه
وَ اکْتُبْ لَنَا فىِ هَاذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهً وَ فىِ الاَْخِرَهِ إِنَّا هُدْنَا إِلَیْکَ قَالَ عَذَابىِ أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَ رَحْمَتىِ وَسِعَتْ کلَُّ شىَْءٍ فَسَأَکْتُبهَُا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکَوهَ وَ الَّذِینَ هُم بَِایَاتِنَا یُؤْمِنُونَ الاعراف/۱۵۶
درخواست نیکی در دنیا و آخرت
قَالَ رَبِّ إِنىِّ ظَلَمْتُ نَفْسىِ فَاغْفِرْ لىِ فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ القصص/۱۶
ظلم به خویشتن
قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلىََّ فَلَنْ أَکُونَ ظَهِیرًا لِّلْمُجْرِمِینَ القصص/۱۷
راز
فخََرَجَ مِنهَْا خَائفًا یَترََقَّبُ قَالَ رَبِّ نجَِّنىِ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ القصص/۲۱
نجات
فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلىَّ إِلىَ الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنىِّ لِمَا أَنزَلْتَ إِلىََّ مِنْ خَیرٍْ فَقِیرٌالقصص/۲۴
دعا برای رفع نیاز
قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لىِ صَدْرِىوَ یَسِّرْ لىِ أَمْرِىوَ احْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانىِیَفْقَهُواْ قَوْلىِوَ اجْعَل لىِّ وَزِیرًا مِّنْ أَهْلىِ هَارُونَ أَخِى اشْدُدْ بِهِ أَزْرِى وَ أَشْرِکْهُ فىِ أَمْرِى طه/۲۵تا۳۴
شرح صدر،آسانی کارها،قدرت بیان، یاری از برادر
قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نخََافُ أَن یَفْرُطَ عَلَیْنَا أَوْ أَن یَطْغَى طه/۴۵
وَ لهَُمْ عَلىََّ ذَنبٌ فَأَخَافُ أَن یَقْتُلُونِ الشعراء/۱۴
راز
وَ قَالَ مُوسىَ إِنىِّ عُذْتُ بِرَبىِّ وَ رَبِّکُم مِّن کلُِّ مُتَکَبرٍِّ لَّا یُؤْمِنُ بِیَوْمِ الحِْسَابِ الغافر/۲۷
پناه بردن به خدا
وَ قَالَ مُوسىَ رَبَّنَا إِنَّکَ ءَاتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِینَهً وَ أَمْوَالًا فىِ الحَْیَوهِ الدُّنْیَا رَبَّنَا لِیُضِلُّواْ عَن سَبِیلِکَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلىَ أَمْوَالِهِمْ وَ اشْدُدْ عَلىَ قُلُوبِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُواْ حَتىَ یَرَوُاْ الْعَذَابَ الْأَلِیمَ یونس/۸۸