فرضیه ۲-الف: امید به تلاش تأثیر مثبت بر تمایل رفتاری استفاده از رایانه خواهد داشت.
فرضیه ۲-ب: جنسیت فاکتور واسطه ای ارتباط بین امید به تلاش و تمایل رفتاری استفاده از رایانه است.
فرضیه ۲-ج: سن فاکتور واسطه ای ارتباط بین امید به تلاش و تمایل رفتاری استفاده از رایانه است.
فرضیه ۲-د: تجربه فاکتور واسطه ای ارتباط بین امید به تلاش و تمایل رفتاری استفاده از رایانه است.
فرضیه ۳-الف: هنجار ذهنی تأثیر مثبت بر تمایل رفتاری استفاده از رایانه خواهد داشت.
فرضیه ۳-ب: جنسیت فاکتور واسطه ای ارتباط بین هنجار ذهنی و تمایل رفتاری استفاده از رایانه است.
فرضیه ۳-ج: سن فاکتور واسطه ای ارتباط بین هنجار ذهنی و تمایل رفتاری استفاده از رایانه است.
فرضیه ۳-د: تجربه فاکتور واسطه ای ارتباط بین هنجار ذهنی و تمایل رفتاری استفاده از رایانه است.
فرضیه ۴-الف: تسهیل شرایط تأثیر مثبت بر تمایل رفتاری استفاده از رایانه خواهد داشت.
فرضیه ۴-ب: سن فاکتور واسطه ای ارتباط بین تسهیل شرایط و استفاده از رایانه است.
فرضیه ۴-ج: تجربه فاکتور واسطه ای ارتباط بین تسهیل شرایط و استفاده از رایانه است.
۷-۱- مدل تحقیق:
امید به عملکرد
استفاده از رفتار
تمایل به رفتار
امید به تلاش
هنجار ذهنی
تسهیل شرایط
جنسیت
سن
تجربه
۸-۱- متغیرهای تحقیق
موضوعات تحقیق دارای مفاهیمی مجرد و ذهنی هستند. برای اینکه عملاً تحقیق را انجام دهیم. مفاهیم باید به متغیر تبدیل شوند. مفاهیم وقتی به متغیر تبدیل می شوند که بتوانیم به آنها مقدار و درجات آنها را تعیین کنیم. هم چنین باید بین متغیر های وابسته، مستقل و کنترل و بین متغیر های گسسته و پیوسته تفاوت قائل شد( ایران نژاد، ۱۳۸۲، ص ۴۷) این تحقیق با عنایت به فرضیه ها و نوع پرسشنامه طراحی شده متغیر های مستقل و متغیر های وابسته ای را دارا می باشد که هر کدام متناظر با یکی از فرضیه ها هستند.
۱-۸-۱- متغیر مستقل
متغیر مستقل، متغیری است که انتظار می رود تغییر در متغیر وابسته را توضیح دهد به عبارت دیگر متغیر مستقل، متغیر روشنگر است. فرض می شود که این متغیر علت تغییر در متغیر وابسته است. (ایران نژاد، ۱۳۸۲، ص ۴۸)
در این تحقیق، متغیرهای مستقل عبارتند از: امید به عملکرد، امید به تلاش، هنجار ذهنی و تسهیل شرایط.
۲-۸-۱- متغیر وابسته
می توان گفت متغیر وابسته نتیجه متغیر مستقل است. متغیر وابسته متغیر معیار نیز نامیده می شود (منبع قبلی)
در این تحقیق استفاده از رفتار متغیر وابسته می باشد که توسط متغیر تعدیلگر نیت رفتاری تحت تأثیر متغیرهای مستقل قرار میگیرد و این متغیر متناظر با فرضیات تحقیق است.
۹-۱- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش
۱-۹-۱- فرهنگ سازمانی
تعریف نظری:
به گفته استانلی دیویس، فرهنگ سازمانی الگویی از ارزشها و باورهای مشترک است که به اعضای یک نهاد معنی و مفهوم می بخشد و برای رفتار آنان در سازمان دستورهای فراهم میآورد. (آقاجانی، ۱۳۸۳، ص ۱۵۳).
فرهنگ سازمانی سیستمی از استنباط مشترک است که اعضا نسبت به سازمان دارند و همین ویژگی موجب تفکیک دو سازمان از یکدیگر می شود. (رابینز، ترجمه اعرابی، ۱۳۸۲، ص ۳۷۲).
تعریف عملیاتی:
منظور از فرهنگ سازمانی در این پژوهش نمره به دست آمده از طریق پرسشنامه است که در قالب چهار مؤلفه اصلی (امید به عملکرد، امید به تلاش، هنجار ذهنی و تسهیل شرایط) تنظیم و جمع آوری گردید.
امید به عملکرد: میزانی که یک فرد معتقد است که استفاده از این سیستم به او در رسیدن به سود در عملکرد شغلیش کمک خواهد کرد.
امید به تلاش: درجه سهولت در ارتباط با بهره گرفتن از سیستم.
هنجار ذهنی: درجه ای که یک فرد درک می کند که افراد مهم بر این باورند که او باید از این سیستم جدید استفاده کند.
تسهیل شرایط: میزانی که یک فرد معتقد است که در صورت استفاده از یک سیستم، زیرساخت های سازمانی و فنی برای حمایت از استفاده او وجود دارد.
۲-۹-۱- فناوری اطلاعات
تعریف نظری:
واژه فناوری اطلاعات اولین بار توسعه لویت و وایزس در سال ۱۹۸۵ به منظور بیان نقش رایانه و پشتیبانی از تصمیم گیریها و پردازش اطلاعات در سازمان به کار گرفته شده از فناوری اطلاعات برداشتهای مختلفی وجود دارد و همین برداشت ها موجب گردیده تا تصاویر متفاوتی از آن در مجامع مختلف ارائه شود (صرافی زاده، ۱۳۸۳، ص ۱۶).
فناوری اطلاعات ابزارهای رایانه محوری که افراد به منظور کار با مطالعات و پشتیبانی اطلاعات و پردازش اطلاعات مورد نیاز از آن استفاده می کنند.
تعریف عملیاتی:
منظور از به کارگیری فناوری اطلاعات (رایانه) در بیمارستانهای آموزشی و درمانی نمره به دست آمده از پرسشنامه میباشد که بر حسب دو مؤلفه (قصد رفتاری و پذیرش استفاده از رفتار) منظور شده و بررسی میگردد.
قصد رفتاری: پیش بینی فرد از میزان استفاده از کامپیوتر در آینده کاری خود
استفاده از رفتار: کمیت و کیفیت استفاده از رایانه در کار و پذیرش آن توسط فرد
۹-۱- قلمرو تحقیق
۱-۱۰-۱-قلمرو موضوعی تحقیق:
از آنجائیکه این پژوهش به بررسی اثر مؤلفه های فرهنگ سازمانی موجود در مراکز آموزشی و درمانی بر پذیرش تکنولوژی اطلاعات می پردازد، قلمرو های موضوعی تحقیق فرهنگ سازمانی و فناوری اطلاعاتی می باشند.
طاووس گفت: کفشهایم را در کنار بساط تو در آوردم؛ زیرا شبانه روز پنج بار کفشهایم را در مقابل پروردگار در میآورم و او نه مرا توبیخ میکند و نه از من خشمگین و عصبانی میشود. و اما اینکه چرا با عنوان امیر المؤمنین سلام نکردم؟[۶۸۶]
بدین جهت است که همه مؤمنان از امیری تو راضی نیستند و من ترسیدم اگر [چنین] بگویم دروغ گفته باشم. و اما اینکه میگویی چرا با کنیه خطاب نکردی؟ زیرا خداوند در قرآن کریم پیامبران خود را با نام صدا میکند و میفرماید: یا داوود، یا یحیی، یا عیسی، و دشمنان خود را با کنیه مخاطب ساخته و میفرماید: «تَبَّتْ یدا أَبِی لَهَبٍ … »[۶۸۷]و اما اینکه گفتی کنار من نشستی؛ زیرا از امیر المؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام شنیدم که فرمود: «هر گاه خواستی به فردی از جهنمیان بنگری، به کسی بنگر که خود نشسته و عدهای در اطراف او ایستادهاند.»
هشام گفت: مرا پندی بده! گفت: از امیر المؤمنین علیه السلام شنیدم که میفرمود: «در دوزخ مارهایی هستند همچون ستونهای شناور و عقربهایی بسان قاطر. هر امیری را که در حق زیر دستان خود عدالت نورزد میگزند». آنگاه برخاست و رفت.[۶۸۸]
او آیه «وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً» را در مورد امور زنان میشمارد و میگوید: انسان ضعیفترین موجود در برابر امور زنان میباشد.[۶۸۹]
گونه های تفسیری
۶-۱- تفسیر باطنی
در تفسیر آیه شریفه «… أُولئِکَ ینادَوْنَ مِنْ مَکانٍ بَعِیدٍ؛[۶۹۰] آنان را از جایی دور ندا میدهند، طاووس گفته است: یعنی دور از دلهای ایشان ندا میدهند.[۶۹۱]
۶-۲- تفسیر به معنای اخص
در تفسیر آیه شریفه «… خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفاً»[۶۹۲] گفته است: منظور کار زنان است که در هیچ چیز درماندهتر از کار زنان نیست.[۶۹۳]
ویژگی تفسیری موالی (دوره تابعین)[۶۹۴]
۱- پیدایش روحیه استقلال در بین مفسرین
با اینکه تابعین در تفسیر اجتهاد میکردند، اما نقل احادیث و روایات صحابه یکی از اصول لا یتغیر آنها به شمار میرفت. تابعین در برخورد با آیاتی که سخنی از گذشتگان درباره آن نرسیده بود، توقف نکردند و با اجتهاد خویش به تفسیر و روشنگری آن پرداختند. میتوان گفت که اثر اجتهاد تابعین در دو محور ذیل کاملا روشن است:
اول، مخالفت با نظرات صحابه؛ در بسیاری از موارد، تابعین با نظرات صحابه حتی اساتیدخویش مخالفت ورزیدهاند.[۶۹۵]
دوم، پرداختن به تفسیر آیاتی که سخنی از قول رسول خدا و یا صحابه درباره آن نرسیده است؛ آیات متعددی در قرآن وجود دارد که تابعین –به ویژه موالی- با اجتهاد خویش به تفسیر آن پرداختهاند.
غالب مطالب مطرح شده از جانب تابعان بدون سند بود. یا اینکه سندهایی که نقل شده، ضعیف و غیر قابل اعتماد میباشد.[۶۹۶]
۲-کوتاهی و گویایی
کوتاهی و گویایی از دیگر ویژگیهای تفسیر در دوران تابعین است. به نظر میرسد که مهمترین علت چنین رویکردی به ممنوع بودن کتابت و نگارش حدیث برگشت پیدا کند؛ از آنجا که منع نگارش حدیث به زمان رحلت پیامبر اکرم و بر کرسی خلافت نشستن خلیفه اول مسلمین بر میگردد. ذهبی در این باره میگوید: «ابوبکر در آغاز خلافت، شروع به جمع آوری احادیث و روایات پیامبر (ص) نمود و تعداد پانصد حدیث در یک مجموعه گرد آورد و بعد از آن، آنها را سوزاند.»[۶۹۷] عمر هم در آغاز، تصمیم نگارش و جمع آوری احادیث پیامبر را داشت و در این باره با یاران پیامبر به مشورت نشست. همه آنها موافقت خویش را با نگارش حدیث اعلام کردند[۶۹۸]اما خلیفه مسلمین مدت یکماه تأمل کرد و بعد از آن گفت: «من میخواستم احادیث را بنویسم اما به یاد قومی افتادم که شروع به نگارش کتاب کردند و از کتاب آسمانی شان دور شدند. به خدا قسم من هرگز کتاب خدا را با چیز دیگری در نمیآمیزم.»[۶۹۹]عثمان هم سیره خلفای قبلی را پیمود و به شدت با نگارندگان حدیث برخورد کرد. او به ابو هریره گفت: «ما هذا الحدیث عن رسول اللّه (ص) لقد اکثرت، لتنتهینّ أو لألحقنّک بجبال دوس.»[۷۰۰]یعنی: این همه حدیث چیست که از رسول خدا نقل میکنی؟ اگر به نقل حدیث ادامه بدهی، تو را به کوههای دوس میفرستم. همچنین معاویه به شدت با نگارش حدیث مخالف بود. ابن عساکر در این باره نقل میکند که: «معاویه بر منبر دمشق به مردم گفت: بر حذر باشید از نقل احادیث و روایات رسول خدا، مگر احادیثی که در زمان عمر نقل شدهاند.»[۷۰۱]
اینچنین بود که تا زمان حکومت عمر بن عبد العزیز (۹۹- ۱۰۱) نگارش حدیث به طور رسمی به تأخیر افتاد. او نامهای برای ابو بکر بن عمرو بن حزم نوشت که: «دقت کن در حدیث رسول خدا (ص) و سنت گذشته و حدیث عمره و آن را بنویس؛ زیرا من برای از بین رفتن علم و از دنیا رفتن علماء بیمناک هستم.»[۷۰۲]
۳- رویگردانی از پرداختن جدی به تفسیر
تابعین و شاید بتوان گفت بیشتر آنها از تفسیر قرآن کریم روی بر میگرداندند و به هیچ وجه درباره تفسیر قرآن سخن نمیگفتند. عبید اللّه بن عمر درباره اندیشمندان علوم اسلامی مدینه اینگونه میگوید: «فقیهان شهر مدینه را ملاقات کردم، آنها درباره تفسیر قرآن سخن نمیگفتند و افراد ذیل از جمله آنان است: سالم بن عبد اللّه، قاسم بن عبد اللّه، قاسم بن محمد، سعید بن مسیب و نافع[۷۰۳].»[۷۰۴]
«هشام بن عروه درباره پدرش میگوید: «هیچگاه پدرم را ندیدم که به تفسیر قرآن کریم بپردازد.»[۷۰۵]
مسروق میگوید: «از تفسیر بپرهیزید، زیرا تفسیر روایت از خداوند است.»[۷۰۶] ابراهیم نخعی گفته است: «اصحاب ما از تفسیر قرآن پرهیز میکردند و آن را بزرگ برمیشمردند.»[۷۰۷] اینچنین بود که تفسیر در دوره گسترش، بیشتر از کسانی نقل شده است که تحت تأثیر فضای سیاسی قرار نگرفته و اکثرا آن را به طور پنهانی نگاشتهاند.
۴- روایات تفسیری
بیشترین روایات تفسیری از میان تابعان از مدرسههای مختلف، از افراد زیر است: سعید بن جبیر، مجاهد بن جبر، عکرمه، طاووس بن کیسان، عطا بن ابی رباح، سدّی کبیر، جابر جعفی، قتاده، حسن بصری و ضحّاک بن مزاحم.[۷۰۸]
۵-تکیه بر ظن
تکیه بر ظن: از آنجا که تابعان از عصر رسالت فاصله گرفته بودند، بیشتر تکیه آنان بر ظن بوده و بدین جهت برخی از آنان به تفسیر به رأی نیز متهم هستند.[۷۰۹]
فصل چهارم
بررسی کارکردهای زیانمند وسودمند موالی در تفسیر قرآن کریم
۴-۱- کارکردهای منفی موالی در تفسیر قرآن کریم
۴-۱-۱- نقش موالی هم در پیدایی لحن و هم گرفتار شدنشان به آن
مقدمه
پس از فتوحات اسلامی لغت عرب در سراسر ممالک اسلامی سیادت و برتری یافت زبان سیاسی و لسان علمی هم منحصر به لغت عرب شده و غلبه زبان عرب تاکنون هم به حال خود باقی بود، همچنین دین اسلام بر کیشهای دیگر برتری یافته، اغلب مردم ممالک اسلام آن را استقبال نمودند کمتر کسی مانده بود که دین خود را داشت. با اینکه این دو چیز که یکی دین و دیگری لسان است غلبه و برتری پیدا کرده بود، خود متزلزل و مختل گردید، زیرا لغت عرب دچار لحن و غلط شده، به طوری که برای آن قواعد و اصول وضع نموده تا آن را حفظ نمایند ابوعبیده گوید:« عبدالله بن الاهتم گروهی از موالی را دید که در نحو بحث میکردند. گفت: اگر شما زبان عرب را اصلاح کردید، خودتان هم نخستین کسانی بودید که آن را فاسد میکردید». بعضی از لغات ایرانی بر لغت عرب غالب شده بود، همچنین فکر و خیال و معنی و مضمون پارسی کاملاً بر لسان عرب غلبه یافته بود. دین اسلام هم تحت تأثیر فکر دیگران واقع شده بود. مسلمین به چندین فرقه تفرقه یافتند، مذاهب و عقاید مختلفه نیز پدید آمده و قرآن هم از روی عقاید و کتب دیگران تفسیر شده بود. فرقههای اسلام گاهی با زبان و زمانی با تیغ مشغول نبرد شدند.[۷۱۰]
میتوان گفت رغم جایگاه بلند موالی در عرصه های علم و ادب، آمیزش آنان با تازیان، زبان عرب را به تباهی کشاند و لغزشهایی گفتاری که در اصطلاح به آن «لحن» میگفتند، فراگیر شد. کسانی چون عبیدالله بن زیاد فرماندار خونریز سکوفه و بصره، زیاد بن سلیمان اعجم شاعر، محمد بن کرام سجستانی، ابوعطاء سندی شاعر و حتی محدثان و فقیهان برجستهای چون زیاد بن ابیزیاد، نافع برده عبدالله بن عمر، مکحول شامی، عبدالعزیز بن محمد دراوردی، مالک بن انس و استادش ربیعه بن ابی عبدالرحمن، دچار این لغزشها شدند.
مسئله لحن علت اولیه ایجاد علم نحو به شمار میرود، بهتر است قدری در مفهوم، و بیان نمونههایی از آن دقت کنیم.
۴-۱-۱-۱-معنی لحن
لحن معانی متعددی دارد که یکی از این معانی که در اینجا منظور ماست همان( خطای لغوی) برای اولین بار زمانی به کار رفته که مسلمانان غیرعرب با عربها آمیزش یافتند و از آنجا که تعبیرات مسلمانان غیرعرب نادرست بود، فرق میان صحیح و ناصحیح برای اعراب آشکار شد( تعرف الاشیاء بأضدادها)؛ زیرا بسیاری از عجم تلفظ درست حروف و مخارج آن را نمیدانستند و در نتیجه واژهی لحن در این معنا به صورتی عرفی وضع شده است. مدلول اصلی واژهی لَحَن و مشتقات کلمه همه دارای مفهوم میل و چرخش از هیئت و وضع مألوف دارند.
۴-۱-۱-۲-نمونههایی از لحن
۴-۱-۱-۳-لحن در زبان عامه
لحن در کلام در دوران حیات رسول اکرم(ص) و خلفای اربعه، پدیدهای همگانی و شایع نبود، بلکه درمیان افراد تازه مسلمان غیرعرب رواج داشت که چون با زبان عربی آشنایی نداشتهاند، امری طبیعی به نظر میرسید. در اینجا به ذکر چند نمونه از لحن اشاره میکنیم:
الف. ابوالاسود دئلی به بصره نزد زیاد آمد. مردی نزد زیاد گفت: اصلح الله الامیر توفی أبانا و ترک بنونا. ابوالاسود گفت: باید بگوید توفی ابونا و ترک بنینا.[۷۱۱]
ب. روزی عمر بن خطاب بر گروهی که تیراندازی میکردند، گذر کرد و ایشان گفتند: انا قوم متعلمین که باید انا قوم متعلمون میگفتند و عمر بر آنها پرخاش کرد.
ج. روزی دختر ابوالاسود به پدر گفت: یا ابت ما اَحسَنُ السماءِ( پدر چه چیز آسمان از همه زیباتر است). پدر گفت: النجوم. دختر گفت: میخواستم شگفتی خود را نسبت به آسمان بیان بکنم. پدرش گفت: باید بگویی، ما اَحسَنَ السماءَ( آسمان چه زیباست).[۷۱۲]
د. نویسنده کتاب الانساب ذیل ماده« الشّاربی» به فتح شین و کسر راء آورده است که این نسبتی است که به شارب داده شده و در بغداد به سقاء، شارب گفته می شود و اینها لحن در زبان عامه است برای اینکه شارب کسی است که آب مینوشد نه کسی که آب و نوشیدنیها را حمل می کند.[۷۱۳]
۴-۱-۱-۴-لحن در قرائت قرآن
لحن در قرائت قرآن در دوره بنیامیه که فتوحات اسلامی گسترش یافت و نژادهای گوناگون به اسلام گرویدند و همچنین در زمان عباسیان که زمام امور بیشتر در دست غیراعراب بود، رواج یافت و زبان عربی را تباه کرد و این آفت نه تنها در میان عوام رایج شد، میان خواص نیز راه یافت و در میان طبقهی سخنوران و بلیغان رخنه کرد.
لحن تنها در گفتگو و محاوره محدود نشد بلکه در قرآن کریم نیز پدید آمد. لحن در قرآن و قرائت آن محدود به اعاجم و موالی نبود بلکه در بیوتات عربی نیز در قرائت قرآن دیده میشد. برای مثال حجاج بن یوسف که سخنوری توانا بود، « إِنَّا مِنَ المُجرمون مُنتقِمُونَ[۷۱۴]» قرائت میکرد.[۷۱۵]
حسن بصری میخواند: « ص و القرآنُ »[۷۱۶] و « ما تَنزلت به الشَیطون»[۷۱۷] ابوجعفر از وزرای عباسی در عرفات خواند: فَمن تَعَجلَ فِی یومَن فلا ثُم عَلِیه و مَن تَأخَّرَ فلا ثُم عَلِیه.[۷۱۸]
جاحظ در کتاب البیان و التبیین فصلی خاص در لحن سخنوران گشوده است که نمونه ای از آن را نقل کردیم.[۷۱۹]
در روایتی آمده که ابومالک بن أبی بهز البجلی از عبدالله بن صالح از ابییوسف نقل کرده که گفت: ابوحنیفه به من گفت: این افراد کسانی هستند که در آیهای از سوره یوسف لحن وارد کردند؟ گفتم آن چیست؟ گفت: ( لا یأتِیکُمَا طَعَامٌ تُرزَقَانِهِ)[۷۲۰] گفتم پس چگونه است؟ گفت: ترزقانُهُ.[۷۲۱]
۴-۱-۲-تفسیر به رأی
نمودار شماره ۴-۲ ، نمودار P-P Plot مانده ها
اگر تمام نقاط نمودار روی نیمساز ربع اول باشند، آن گاه داده ها کاملاً از توزیع نرمال پیروی می کنند. نمودار فوق نشان می دهد که مانده ها تقریباً توزیع نرمال دارند.
نمودار شماره ۴-۲ ، نمودار Q-Q Plot مانده ها
اگر تمام نقاط نمودار روی یک خط راست باشند، آن گاه داده ها کاملاً از توزیع نرمال پیروی می کنند.
نمودار فوق نشان می دهد که مانده ها تقریباً توزیع نرمال دارند.
برای بررسی این پیش شرط که میانگین مانده ها صفر است، از آزمون میانگین یک جامعه استفاده می گردد. بر این اساس فرضیه آماری بدین صورت خواهد بود :
میانگین مانده ها صفر است | |
میانگین یک میانگین مانده ها صفر نیست |
نتایج آزمون نمونه برای مانده ها چنین است :
از آنجا که مقدار بنابراین فرض صفر رد نمی گردد . پس با اطمینان ۹۵ درصد می توان گفت میانگین مانده ها صفر است.
پس از اطمینان از صحت کلیه این پیش شرط ها می توان از مدل رگرسیون خطی چندگانه استفاده کرد.
خلاصه مدل رگرسیون به شرح زیر می باشد. آنچه که از این مدل مشخص است، این است که از بین ابعاد مختلف ازامنیت واعتمادسیستم مبادله الکترونیکی، ابتدا امنیت درک شده موجود و سپس اعتماد درک شده وارد مدل شده اند.
Rضریب همبستگی چندگانه ، R Square ضریب تعیین چندگانه، Adjust R Square ضریب تعیین چندگانه تعدیل یافته می باشد. در مرحله اول که تنها متغیر امنیت درک شده موجود وارد مدل شده است، مقدار ضریب همبستگی آن با متغیر استفاده از سیستم بورس الکترونیکی برابر با ۰.۸۸۹ و در مر حله دوم با اضافه شدن متغیر اعتماد درک شده ، ضریب همبستگی (امنیت درک شده موجود و سپس اعتماد درک شده ) با درک مشتریان ۰.۸۹۴ شده است.
همچنین در مرحله اول مقدار ضریب تعیین برابر ۰.۷۹ می باشد. بدین معنی که ۷۹ درصد تغییرات استفاده از سیستم بورس الکترونیکی توسط امنیت درک شده تبیین می گردد. با افزوده شدن اعتماد درک شده به مدل رگرسیون در مرحله دوم، این مقدار به ۰.۸۰ افزایش یافته است. یعنی ۸۰ درصد تغییرات درک مشتریان توسط دو متغیر امنیت درک شده موجود و سپس اعتماد درک شده تبیین می گردد و ۲۰ درصد بقیه مربوط به سایر عواملی است که مورد نظر این پژوهش نبوده است.
جدول شماره ۴-۳ این موضوع را نشان می دهد. می توان گفت که از بین سه متغیر مستقل امنیت درک شده موجود، اعتماد درک شده، اصول فنی، قیمت نقد شوندگی و کنترل امنیت اطلاعات. متغیر امنیت درک شده موجود از اولویت بالاتری برای تأثیر گذاری استفاده از سیستم بورس الکترونیکی برخوردار است و سپس اعتماد درک شده در رتبه بعدی قرار می گیرد. سهم اصول فنی، و کنترل امنیت اطلاعات ناچیز بوده است.
جدول شماره ۴-۱۰ ، خلاصه مدل رگرسیون
مدل | ضریب همبستگی ® | ضریب تعیین (R Square) |
ضریب تعیین تعدیل شده | انحراف معیار ضریب تعیین |
۱ ۲ |
۰.۷۹۰ ۰.۸۰۰ |
۰.۷۸۹ ۰.۷۹۸ |
۰.۳۳۷۰۵ |
۲-۶. راهنمای بالینی پیشگیری از پنومونی وابسته به ونتیلاتور کشور ایرلند در سال ۲۰۱۱
۲-۶-۱.اهمیت
راهنمای بالینی پیشگیری از بیماری ها دستور العملی است که بر اساس اخرین دست اورد های علمی جهانی توسط صاحب نظران تدوین می گردد تا جامعه پزشکی را در رسیدن به اهداف پیشگیری وکنترل بیماری ها یاری نماید.
کمیته کنترل مقاومت میکروبی کشور ایرلند با کمک راهنماهای بالینی قبلی پیشگیری از پنومونی وابسته به ونتیلاتور وبر اساس آخرین دست آورد های علمی استخراج شده از مقالات متعدد پیشنهاداتی را در جهت کنترل این عارضه ارائه نموده است که به ان اشاره می گردد ]۱۶[.
۲-۶-۲.آموزش
همه بیمارستانها باید برنامهای برای آموزش، پیشگیری وکنترل VAP برای پرسنل درمانی داشته باشند که شامل اطلاعات در مورد اپیدمیولوژیِ بومی، بعلاوه استراتژیِ مبتنی بر شواهد پیشگیری از VAP باشد.
گام اول در آموزش پیشگیری وکنترل، باید شامل ضد عفونی دستها و استفاده از وسایل محافظتی شخصی باشد.
گاید لاینهای بالینی و پروتوکلهای مراقبت از VAP در بخش های ویژه، باید اجرا شوند و توسعه یابند.
علاوه بر آن، راهنماهای بالینی و پروتوکلها باید بهطور منظم پایش شوند تا از پذیرش آن توسط پرسنل مطمئن شویم و هرگونه نقص در این زمینه شناسایی وگزارش شوند ]۱۶[.
۲-۶-۳.کنترل مراقبتهای بالینی و پیشگیری از عفونت
بهکارگیری پیشگیریهای استاندارد، باید اولین اقدام در پیشگیری از انتقال عوامل عفونی در بیماران وپرسنل باشد.
ضد عفونی کردن دستها بر اساس راهنماهای بینالمللی، باید جزئی از مراقبتهای بالینیِ پیشگیری از VAP باشد.
قبل و بعد از هر تماسِ مستقیم با بیمار و بعد از هر عملی که بالقوه باعث آلودگی دست میشود و بعد از در آوردن دستکشها، دستها باید بهطور مناسب با آب و صابون شستشو داده شوند و در صورت عدم وجود آلودگی واضح در دست، با محلول های الکلی، ضد عفونی شوند.
علاوه بر آن، ضد عفونی دستها باید مرتب پایش شوند تا از پذیرش آن توسط پرسنل مطمئن شویم و بازخورد مناسبی از آن ها دریافت نماییم.
وسایل محافظتی پرسنل مثل دستکش، پیشبند، ماسک، عینک و… باید بهطور مناسب استفاده شوند و بهطور مناسب جمع آوری و معدوم گردند ]۱۶[.
۲-۶-۴. لوله گذاری نای
تاحد ممکن لوله گذاری از طریق دهان باشد تا از طریق بینی.
حتی المقدور از خارج سازی غیر ضروری لولهی نای و لوله گذاری مجدد خودداری شود ]۱۶[.
۲-۶-۵. تهویه با فشار مثبت
تاحد ممکن از تهویه غیر تهاجمی استفاده شود.
تهویهی مکانیکی در مواردی که ضرورت ندارد نباید ادامه پیدا کند.
پروتوکل جدا سازی بیمار از دستگاه بر اساس شواهد موجود باشد.
ارزیابی روزانه بیمار برای امکان جا سازی از دستگاه انجام شود.
کم کردن یا قطع آرامبخشها روزانه بهطور مناسب اجرا شود ]۱۶[.
۲-۶-۶.استراتژی دارویی
خط مشی محدودیت استفاده از فرآوردههای خونی در بیماران با تهویهی مکانیکی باید اجرا شود.
۲-۶-۷. پیشگیری از آسپیراسیون
یک فشار کاف مناسب باید در بیمارانی که تراکئوستومی یا دارای لولهی تراشه بوده و در معرض اسپیراسیون قرار دارند اجرا شود.
فشار کاف باید دقیقا اندازهای باشد که هیچ صدای قابل شنیدنی از لیک هوا در اطراف لوله وجود نداشته (در مواقعی که فشار طبیعی راه هوایی وجود دارد ) و باید حد اقل ۲۰ سانتی متر آب باشد .
بیماران تحت تهویهی مکانیکی، باید وضعیت نیمه نشسته (۳۰ تا ۴۵ درجه بالا بودن سر تخت ) داشته، مگر آنکه ممنوعیتی داشته باشند.
در بیمارانی که وضعیت نیمه نشسته را نمی توانند تحمل کنند، باید از تخت چرخان استفاده شود.
بایداز نفخ معده در بیماران تحت تهویهی مکانیکی که تغذیهی معدی دارند اجتناب شود ]۱۶[.
۲-۶-۸.پیشگیری ازآلودگی وسایل
وسایل یکبار مصرف نباید هیچگاه دو بار استفاده شوند.
همه وسایلی که در ارتباط با بیمار هستند باید بر طبق خط و مشی بیمارستان وکارخانه سازنده، تمیز، ضد عفونی ونگهداری شوند.
بعد از گندزدایی، برای شستشوی وسایل تنفسیِ غیر تهاجمی و چند بار مصرف باید از آب مقطر استریل استفاده کرد.
پرسنل، هنگامی که مدار تنفسی را قطع میکنند باید از ماسک صورت استفاده کنند.
برای شستشوی وسایل تنفسی غیر تهاجمی وچند بار مصرف باید از اب مقطر استریل استفاده کرد.
سیستم وسایل مرطوبکننده (مرطوبکنندههای گرمائی و یا فیلترهای نگهداری گرما و
رطوبت ) باید بر اساس توصیهی کارخانهی سازنده یا هر زمان که از نظر بالینی لازم شد، تعویض شوند.
و برای هر بیمار جدید، یک سیستم جدید آماده شود.
هنگامی که مرطوبکنندهها پر می شوند نکات استریل رعایت شود ، آب استفاده برای مرطوبکنندهها باید استریل یا تقطیر شده باشد.
توصیه خاصی برای استفاده ازنوع خاصی از مرطوبکننده وجود ندارد.
نوع سیستم ساکشن ( بسته یا باز) بر شیوع VAP تاثیری ندارد.
ولی در بیمارانی که ترشحات فراوان دارند یا عفونت مشکوک یا شناخته شده ای دارند که میتواند از طریق هوا منتقل شود، ساکشن بسته توصیه میشود.
وسایل ساکشن باید زمانی تعویض شوند که خراب یا کثیف شده باشند، برنامهی منظم تعویض توصیه نمیشود.
یک سیستم ساکشن جدید برای بیمار جدید باید آماده شود ]۱۶[.
۲-۶-۹. پیشگیری از کلونیزاسیونِ مجاری گوارشی
آنتاگونیست های H2 نظیر رانیتیدین و یا مهارکنندههای پمپ پروتون نظیر پنتوپرازول باید در بیماران تحت تهویهی مکانیکی که ریسک بالایی برای خونریزی دستگاه گوارش دارند استفاده وسوکرالفات ممکن است در بیمارانی که ریسک پایین تری دارند استفاده شود.
ضد عفونی دهان باید بهطور منظم در بیماران تهویهی مکانیکی استفاده شود.
یک مسواک نرم هر ۱۲ ساعت یکبار برای تمیزی پلاک های دهانی استفاده شود مگر در مواردی که ممنوعیت دارد مانند: کمبود پلاکت وخطر افزایش خونریزی.
کلرو هگزیدین (۲%-۱۲/۰%) باید طبق برنامه منظم برای ضد عفونی دهان استفاده شود.
*محدودیت مربوط به حمایت از هر کاربر(استفادهکننده از دانش)و همچنین توجه داشتن به تأثیر متقابل نقش ویژه هر کاربر در سازمان با شایستگیها، سبک شناختی، علایق و انگیزههای کاربر.
- مدیریت دانش از دیدگاه صاحبنظران
نویسندگان و صاحبنظران مدیریت دانش، از دیدگاه های گوناگون، به تعریف مدیریت دانش پرداختهاند،که در این جا برخی از تعاریف مطرح شده را می آوریم:
رابیتز[۵]: مدیریت دانش، شامل همه روش هایی است که سازمان، دارایی های دانشی خود را اداره می کند که شامل چگونگی جمع آوری، ذخیره سازی، انتقال، بکارگیری، به روز سازی و ایجاد دانش است.
لاری پروساک[۶]:مدیریت دانش، تلاشی برای آشکار کردن دارایی پنهان در ذهن اعضاء و تبدیل این دارایی به دارایی سازمانی است تا همه کارکنان سازمان به آن دسترسی داشته باشند.
تام داونپورت[۷]: مدیریت دانش، عملیات کشف، سازماندهی و خلاصه کردن دارایی اطلاعات است؛ به شکلی که معلومات کارکنان را بهبود بخشد.
هوبرت سنت آنگو[۸]:مدیریت دانش عبارت است از ایجاد ارزش از دارایی های پنهان شرکت. زمانی این هدف تأمین می شود که بتوانیم توانایی های سازمانی و فردی را به گونه ای پرورش دهیم که در ایجاد، تبادل و گردآوری دانش، توانا باشند. این امر مستلزم آن است که برای افراد بشر، ارزشی بالا قائل شویم.
دانشکده مدیریت تگزاس، مدیریت دانش را اینگونه تعریف می کند:مدیریت دانش، فرایند سیستماتیک و نظاممند کشف، انتخاب، سازماندهی، تلخیص و ارائه اطلاعات است؛ به گونه ای که شناخت افراد را در حوزه مورد علاقه اش بهبود می بخشد. مدیریت دانش به سازمان کمک می کند تا از تجارب خود، شناخت و بینش بدست آورد و فعالیت خود را بر کسب، ذخیره سازی و استفاده از دانش متمرکز کند تا بتواند در حل مشکلات، آموزش پویا، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیری از این دانش بهره گیرد. مدیریت دانش نه تنها از زوال دارایی های فکری و مغزی جلوگیری می کند، بلکه به طور مداوم بر این ثروت می افزاید.
ویکی پدیا[۹]: مدیریت دانش فرآیندی است که به سازمانها کمک می کند تا اطلاعات و مهارتهای مهم را که به عنوان حافظه سازمانی محسوب می شود و به طور معمول به صورت سازماندهی نشده وجود دارند، شناسایی، انتخاب، سازماندهی و منتشر نمایند. این امر مدیریت سازمانها را برای حل مسائل یادگیری، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیریهای پویا به صورت کارا و موثر قادر می سازد.
مدیریت دانش،رویکردی ساخت یافته است که رویه هایی رابرای شناسایی،ارزیابی وسازماندهی،ذخیره وبه کارگیری دانش به منظورتأمین نیازهاواهداف سازمان برقرارمیسازد ( داونپرت، پروساک، ۱۹۹۸).
مرکز مدیریت دانش در دانشگاه تگزاس آمریکا، مدیریت دانش را اینگونه تعریف می کند: فرایند نظام مند کشف، انتخاب، سازماندهی، تلخیص و ارائه اطلاعات است به گونه ای که شناخت افراد را در حوزه مورد علاقه اش بهبود می بخشد. مدیریت دانش به سازمان کمک می کند تا از تجارب خود، شناخت و بینش بدست آورد و فعالیت خود را بر کسب، ذخیره سازی و استفاده از دانش متمرکز کند تا بتواند در حل مشکلات، آموزش پویا، برنامه ریزی راهبردی و تصمیم گیری، از این دانش بهره گیرد و مدیریت دانش نه تنها از زوال دارایی های فکری و مغزی جلوگیری می کند، بلکه بطور مداوم بر این ثروت می افزاید ( رضاییان و همکاران، ۱۳۸۸).
بات[۱۰] ( ۲۰۰۰) مدیریت دانش را فرآیندی جهت تسهیل فعالیت های مرتبط با دانش نظیر خلق، کسب، تغییر شکل و استفاده از آن می داند. همچنین بنا به تعریف رادینگ ( ۲۰۰۳)[۱۱] مدیریت دانش عبارت است از شیوه شناسایی، در اختیار قرار گرفتن، سازماندهی و پردازش اطلاعات جهت خلق دانش که پس از آن توزیع می شود و در دسترس دیگران قرار می گیرد تا برای خلق دانش بشری استفاده شود.
مدیریت دانش به الگوهای تعامل میان فنآوری ها،فنون وافراد شکل می بخشد. برای مثال تکنولوژی اطلاعات درخصوص گردآوری،ذخیره واشاعه اطلاعات به خوبی عمل میکندولی درتعبیرآن ناتواناست.دستیابی به راه حل های فنی امکان پذیر است . اما برای مدیریت دانش،سازمان باید محیط مشارکت،همکاری و اشتراک دانش رابه وجود آورد.تغییررفتار بشریکی ازمسایل جاری مدیریت دانش است وبه همین دلیل در پروژه های مدیریت دانش برتغییرروندهای سنتی وتقویت ساختارهاوفن آوری هاتأکید میشود.بنابراین همگون ساختن تدریجی اصول مدیریت درسازمان یکی ازمهمترین اولویت هااست.درنهایت میتوان گفت که تعهداستراتژیک مدیریت دانش،آن است که اثربخشی سازمانی رابهبودبخشدودرعین حال موجب ارتقاءفرصتهای سازمان گردد .
لذادانش وفرآیندمدیریت آن درروندپیشبردومزیت رقابتی سازمانهاامری مهم و اجتناب ناپذیرمحسوب میشود،ازاین روپارادایم مدیریت دانش درسازمانهای پویاو خلاق امروزی دریک مسیرپر مخاطره وپیچیده گام برمی دارد،که برای اثربخشی و انعطاف پذیری خاص سازمان نیازبه درک مطلوب وشناخت مفهوم دانش،مدیریت دانش وفرآیندهای مربوط به آن میباشد ( جمالی فیروزآبادی وهمکاران)
مدیریت دانش یک مدل تجاری میان رشته ای است که با همه جوانب دانش شامل خلق، کدگذاری، تسهیم و استفاده از دانش برای ارتقاء یادگیری و نوآوری در بافت سازمان سرو کار دارد. مدیریت دانش هم با ابزارهای تکنولوژیکی سرو کار دارد و هم با روش های جاری سازمان که شامل: تولید دانش جدید، کسب دانش باارزش از منابع خارجی، استفاده از این دانش در تصمیم گیری، وارد کردن دانش در فرآیندها، محصولات و خدمات، کدگذاری اطلاعات در اسناد و مدارک، نرم افزارها و پایگاه داده ها، تسهیل رشد دانش، انتقال دانش به سایر بخشهای سازمان و در نهایت اندازه گیری های دانشی و اثرگذاری مدیریت دانش است. سازمانها برای خدمت بهتر به مشتریان بایستی سیکل زمانی تولید یا ارائه خدمات را کاهش دهند، با حداقل دارایی های ثابت عمل کنند، زمان توسعه محصول را کوتاه کنند، کارمندان را توانمند سازند، سازگاری و انعطاف پذیری را ارتقاء دهند، اطلاعات را تسخیر کرده و دانش را خلق و تسهیم کنند. هیچ یک از این اقدامات بدون تمرکز پیوسته بر خلق، بروز رسانی، در دسترس قرار دادن، کیفیت و استفاده از دانش بوسیله تمام کارکنان و تیم های کاری اتفاق نخواهد افتاد ( محمدی و همکاران، ۱۳۸۷).
۲-۲-داده، اطلاعات، دانش
تمایز «داده[۱۲]»، «اطلاعات[۱۳]» و «دانش» مشکل است. تنها از طریق مفاهیم بیرونی یا از دیدگاه کاربر میتوان بین «داده»، «اطلاعات» و «دانش» تفاوت قائل شد. معمولاً داده به عنوان مواد خام، اطلاعات به عنوان مجموعه سامان یافتهای از داده و دانش به عنوان اطلاعات با مفهوم، شناخته میشود. همانگونه که در شکل ۱ نشان داده شده ارتباط بین «داده»، «اطلاعات» و «دانش» تکراری و برگشتپذیر است و تبدیل این سه به یکدیگر به میزان سازماندهی و تفسیر آنها بستگی دارد. «داده» و «اطلاعات» بر مبنای «سازمان» و «اطلاعات» و «دانش» بر مبنای «تفسیر» از یکدیگر متمایز میشوند.
شکل ۲-۱: ارتباط بین داده، اطلاعات، دانش
داده: داده یک واقعیت و یا یک مورد از یک زمینه خاص بدون ارتباط به دیگر چیزهاست. دادهها حقایق و واقعیتهای خام هستند.دادهها منعکسکننده تعاملات و مبادلات کامل و واحد و منسجمی هستند که تحت عنوان جزء ناچیز از آنها یاد میشود.این اجزاء در پایگاههای داده، ذخیره و مدیریت میشوند.دادهها حداقل متن را دارند و به تنهایی مفهوم موضوع بزرگتری را القا نمیکنند، تا زمانی که مورد پردازش واقع شوند.دادهها، رشته واقعیتهایی عینی و مجرد در مورد رویدادها هستند.از دیدگاه سازمانی، دادهها یک سلسله معاملات ثبت شده منظم تلقی شدهاند. «۲۱»، «۰۰۱»و«ژاپن»، نمونههایی از داده هستند.بدون ارائه توضیحات بیشتر، هیچ برداشتی از این سه داده صورت نمیپذیرد. هریک از این دادهها ممکن است بیانگر زمان، مقدار، وزن، مبلغ، اندازه، ماهی از سال و…باشند.
اطلاعات:اضافه کردن زمینه و تفسیر به دادهها و ارتباط آنها به یکدیگر، موجب شکلگیری اطلاعات میشود.اطلاعات دادههای ترکیبی و مرتبط همراه با زمینه و تفسیر آن است.ارتباط دادهها ممکن است بیانکننده اطلاعات باشد.ممکن است صرفا ارتباط دادهها به اطلاعات منجر نگردد.مگر آن که موجب درک مفهوم آنها باشد. اطلاعات در حقیقت دادههای خلاصه شده را دربر میگیرد که گروهبندی، ذخیره، پالایش، سازماندهی و تحلیل شدهاند تا بتوانند زمینه را روشن سازند.میتوان با بررسی اطلاعات به اتخاذ تصمیمات پرداخت.اطلاعات معمولا شکل اعداد و ارقام، کلمات و گزارههای انباشته شده را به خود میگیرند و اعداد وگزارهها را به صورت خلاصه شده ارائه میکنند.اطلاعات برخلاف دادهها، معنیدار هستند(قربانی،۱۳۸۸).
دانش: «دانش» مخلوط سیالی از تجربیات، ارزش ها، اطلاعات موجود و نگرش های کارشناسی نظام یافته است که چارچوبی برای ارزشیابی و بهرهگیری از تجربیات و اطلاعات جدید به دست میدهد. دانش، در ذهن دانشور به وجود آمده و به کار میرود. دانش در سازمان ها نه تنها در مدارک و ذخایر دانش، بلکه در رویههای کاری، فرایندهای سازمانی، اعمال و هنجارها مجسم میشود. این تعریف، از اول مشخص میکند که دانش ساده و روشن نیست، مخلوطی از چند عامل متفاوت است؛ سیالی است که در عین حال ساختارهای مشخصی دارد و نهایت اینکه، ابهامی و شهودی است و به همین علت، به راحتی نمیتوان آن را در قالب کلمات گنجاند و به صورت تعریفی منطقی عرضه کرد. دانش در خود مردم وجود دارد و بخشی از پیچیدگی ندانستههای انسانی است. ما گرچه به طور سنتی، سرمایهها را مشخص و ملموس میدانیم، امّا سرمایهی دانش را نمیتوان به راحتی تعریف کرد. درست مشابه ذره اتمی که میتواند موج یا ذره باشد، بسته به اینکه دانشمندان چگونه وجود آن را دنبال کنند. دانش به شکل های پویا و نیز انباشته و ایستا قابل تصور است (رحمان سرشت، ۱۳۷۹).
دانش اطلاعات آمیخته شده با تجربه، زمینه و تفسیرمیباشد (داونپورت،۱۹۹۸).
دانش از اطلاعات و اطلاعات از دادهها ریشه میگیرند. تبدیل اطلاعات به دانش در عمل بر عهده خود بشر است. با نگرش فراتری به این موضوع، آشکار میشود که معمولاً «دانش پایه» عامل تمایز بین داده، اطلاعات و دانش است. این یکی از دلایلی است که در محیط و فضای متکی به دانش، برخی موسسات یا شرکتها میتوانند همچنان برتری های اقتصادی و رقابتی خود را حفظ کنند. «کوهن» و «لونیتال» در مباحث خود، این حقیقت را تشریح میکنند که گسترش دانش منوط به شور و هیجان یادگیری و دانش پیشین است. به عبارت دیگر، دانش اندوخته شده عامل موثری در افزایش واکنش و فراگیری سهلتر مفاهیم است. بنابراین، دانش ترکیب سازمان یافتهای است از «داده ها» که از طریق قوانین، فرایندها وعملکردها و تجربه حاصل آمده است. به عبارت دیگر، «دانش» معنا ومفهومی است که از فکر پدید آمده است و بدون آن اطلاعات و داده تلقی میشود. تنها از طریق این مفهوم است که «اطلاعات» حیات یافته و به دانش تبدیل میشوند (Cohen&Leviathan, 1990).
اضافه کردن درک و حافظه به اطلاعات موجب توسعه طبیعی پس از اطلاعات میگردد. خلاصهسازی هرچه بیشتر(انباشت)اطلاعات اولیه به دانش منجر میشود.دانش را در این حالت میتوان بینشهای حاصل از اطلاعات و دادههایی تعریف کرد که میتواند به روشهای مختلف و در شرایط گوناگون موثر و قابل تقسیم باشد.دانش به حداقل رساندن جمع آوری و خواندن اطلاعات است نه افزایش دسترسی به اطلاعات.دانش کارآمد کمک میکند تا اطلاعات و دادههای ناخواسته حذف شوند.دانش یک ادراک و فهم است که از طریق تجربه، استدلال، درک مستقیم و یادگیری حاصل میشود.زمانی که افراد دانش خود را به اشتراک میگذارند، دانش هریک افزایش مییابد و از ترکیب دانش یک فرد با افراد دیگر، دانش جدید حاصل میشود.رامپرسد دانش را تابعی از اطلاعات، فرهنگ و مهارتها بیان میکند.
مدیریت دانش فرایندی است که به سازمانها یاری میکند اطلاعات مهم را بیابند، گزینش، سازماندهی و منتشر کنند و تخصصی است که برای فعالیتهایی چون حل مشکلات، آموختن پویا، برنامهریزی راهبردی و تصمیمگیری ضروری است.تعریف اسوان از مدیریت دانش یکی از بهترین تعاریف قلمداد میشود:مدیریت دانش هرگونه فرایند یا عمل تولید، کسب، تسخیر، ترویج و جامعهپذیری و کاربرد آن است، در هرجایی که دانش استقرار یابد، یادگیری و عملکرد سازمان را افزایش میدهد.کویتز مدیریت دانش را چنین تعریف می کند:فرایندی که از آن طریق سازمان به ایجاد سرمایه حاصل از فکر و اندیشه اعضاء و دارایی مبتنی بر دانش میپردازد(قربانی،۱۳۸۸).
دانش درسازمان ها،نه تنهادرمدارک وذخایر دانش،بلکه دررویه های کاری،فرایندهای سازمانی،اعمال وهنجارهامجسم می شود(جعفری مقدم،۱۳۸۲).این تعریف ازاول مشخص می کندکه دانش،ساد ه وروشن نیست،مخلوطی ازچندعامل متفاوت است،سیالی است که درعین حال ساخت های معینی داردودرنهایت اینکه ابهامی وشهودی است وبه همین علت به راحتی نمی توان آن رادرقالب کلمات گنجاندوبه صورت تعریفی منطقی عرضه کرد.دانش درخودمردم وجودداردوبخشی ازپیچیدگی ندانسته های انسانی است.
درنهایت دانش رامیتوان براساس چهاردیدگاه رایج درمورددانش مطابق زیربیان کرد:
دانش،تنهاازطریق تفکرعمیق ویامشاهده جهان به دست می آید.
اگردیگران رادردانش خودسهیم کنیم،ازدانش ماکاسته می شود.
دانش رامی توان مستقل ازنحوه خلق آن یاکاربردآن،به عنوان یک ماهیت یا محصول ارزیابی کرد.
علم بالاترین شکل دانش است وانواع دیگردانش ازطریق علم است که به وجودمی آیندیاخلق می شوند(جاشاپارا[۱۴]،۲۰۰۴).
روابط میان داده،اطلاعات ودانش،سلسله مراتبی ومطلق نیست. افرادوموقعیت هاتعیین کننده داده،اطلاعات ویادانش بودن این عوامل هستند.. صاحب نظرانی نظیرداونپورت وپروساک،استیوهال سوکارل ویگ متفق القول اندکه سطح تکامل دانش ازاطلاعات وداده هابیشتربوده ودربرگیرنده هردوی آنهاست. همچنین سطح تکامل اطلاعات ازداده بیشتربوده ودربرگیرنده آن نیزمی باشد(ویگ[۱۵]،۲۰۰۲). وجودداده برای شکل گیری اطلاعات ووجوداطلاعات برای ایجاددانش ضروری است.
افرادی که درزمینه های خاص،اطلاعاتی عمیق دراختیاردارند،ازسطح دانش بیشتری نسبت به کسانی که درآن زمینه اطلاعات چندانی ندارند،برخوردارند.سازمان ها،هم به داده وهم به اطلاعات وهم به دانش نیازمندند.صاحب نظری به نام سوک نانان[۱۶]معتقداست که باوجودنیازسازمان به داده،اطلاعات ودانش،دانش ازجایگاهی والاتربرخورداراست؛زیرادانش نزدیک ترین لایه به تصمیم گیری است.
تعامل بین فناوری، فنون و انسان، مفهوم مدیریت دانش را عمق میبخشد زیرا الگوی تعامل بین فناوری، فنون و انسان برای هر سازمان منحصر به فرد است که به راحتی قابل داد و ستد یا تقلید توسط سازمان های دیگر نیست. نکته مهم این است که دانش فردی برای توسعه دانش پایه سازمانی ضروری است، هر چند دانش سازمانی حاصل جمع سادهای از دانشهای فردی نیست (بات، ۲۰۰۰).
میزان صحیح اطلاعات در زمان مناسب مدتها است که یک عامل مهم برای انجام انواع کارها بوده است. هر چند که میزان اطلاعات موجود داخلی و خارجی بیش از حد زیاد شده است. بیهوده نیست که امروزه مدیران اجرایی درباره غرق شدن در دریایی از اطلاعات صحبت میکنند. دو برابر شدن اطلاعات موجود در هر ۸ تا ۹ ماه یکبار بر ابعاد این معضل میافراید. سعی بر کنترل گنجینه اطلاعات از نظر تعریف غیرممکن است. حداقل برای سازمانی که فعالیتهای اجرایی دارد بسیار پرهزینه خواهد بود. بنابر این ابزار کنترل دیگری باید پیدا نمود.
۲-۳- کاربرد مدیریت دانش
ما مدیریت دانش را فرایند ایجاد، تأیید، ارائه، توزیع و کاربرد دانش میدانیم. در سازمان هااین پنج عامل در حوزه مدیریت دانش زمینه آموزش، بازخورد، آموزش مجدد و یا حذف آموزش را فراهم میآورد که معمولاً برای ایجاد، نگهداری و احیا قابلیتهای سازمان مورد نیاز است. بسیاری از متخصصان اطلاعرسانی با ذخیره و نظاممند کردن اطلاعات برای بازیابی و استفاده مجدد از آن اقدام میکنند، لیکن در یک سازمان دانش محور تنها تأکید بر این جنبهها به تنهایی کافی نیست، بلکه اطلاعات باید بر طبق نیازهای واقعی کسب و کار، از نظر کیفی کنترل شود و به فرآیندهای کاری مرتبط بپیوندد. از طریق مناسبات مشترک میان اطلاعات و فرایندهای ذهنی و تجاری انسان است که سرانجام دانش و درک جدید ایجاد میشود. در حقیقت میتوان گفت در فضای ایجاد شده در زمینه دانش و عقاید جدید است که اساس توسعه و تغییرات بیشتر، جهت سودآوری بیشتر کسب و کار بنا گذاشته میشود.
ایجاد دانش
اعتباربخشی به دانش
سازماندهی دانش
شکل ۲-۲:. فرآیندهای اشاعه دانش (جعفری مقدم،۱۳۸۵)
شرکت شیمیایی داو، راهبرد مدیریت دانش خود را برای بهکارگیری سرمایه نامشهود برای بهبود ظرفیت و توانش در ایجاد ارزش افزوده به کسب و کار خود معرفی کرد. شرکت داو از مدل زنجیره ارزش دانش استفاده میکند که با ایدهها، مهارتها و دیگر داراییهای سرمایهای نامشهود غیرمحسوس، شروع میشود و از طریق نوآوری و اختراعات آنها را به داراییهای قابل اندازهگیری و
نامشهودمحسوسی تبدیل میکند. (لیود ۱۹۹۶).
شرکت سیمنز بین تواناییهای هسته دانش خود، اهداف سازمانی و محصولات اصلی آن رابطه برقرار میکند. آنها با تمرکز بر توسعه دانش از طریق بهکارگیری گروهافزار تحقیق و توسعه (R&D) دانش
را به اقدام عملی تبدیل میکنند (لیود ۱۹۹۶).