شبکه ای از واحدهاست که برای تولید و تحویل کالا و خدمات از تامینکنندگان شروع شده و به مشتریان ختم می شود.
کوپسزکا[۳۱]
۱۹۹۷
مجموعه ای از واحدها است که شامل تامینکنندگان، ارائهکنندگان خدمات لجستیک، تولیدکنندگان، توزیعکنندگان و فروشندگان است که جریان مواد، اطلاعات و محصول بین آنها جریان دارد.
تان[۳۲] و همکاران
١٩٩٨
مدیریت زنجیره تامین شامل مدیریت مواد/تامین از عرضه مواد اولیه تا محصول نهایی است و ممکن است تکرار این چرخه و استفاده مجدد را در بر گیرد. مدیریت زنجیره تامین بر این موضوع تاکید دارد که شرکتها چگونه از فرایند تکنولوژی و ظرفیت تامینکنندگانشان برای افزایش مزیت رقابتی استفاده می کنند. این یک فلسفه مدیریت با هدف ارتباط فعالیتهای سنتی درون سازمانی با شرکای تجاری با هدف مشترک بهینهسازی و کارایی است.
مابرت[۳۳] و وانکاتارامانان
۱۹۹۹
فرایند برنامه ریزی، اجرا و کنترل کارآمد جریان مواد اولیه، موجودیهای در جریان ساخت، محصولات نهایی و همچنین جریان اطلاعات مرتبط با آن، از نقطه اولیه تا نقطه مصرف، که با هدف تامین نیازهای مشتریان انجام می شود.
لوی[۳۴] و همکاران
۲۰۰۰
مجموعه ای از روشهاست که برای یکپارچه نمودن موثر تامینکنندگان، تولید کنندگان، انبارها و فروشگاهها بکار میرود، تا محصولات مورد نیاز به مقدار مشخص، در زمان معین و در مکان معین تولید شده و به مشتریان عرضه شود و هزینه کل زنجیره حداقل شده و نیازهای مشتریان نیز با سطح سرویس بالا برآورده شود.
هانگ[۳۵] و همکاران
۲۰۰۲
شبکه ای از تسهیلاتی که مواد خام را تهیه، آنها را به کالاهای واسطهای و سپس به کالاهای نهایی تبدیل نموده و در نهایت آنها را از طریق سیستم توزیع به مصرف کننده میرساند.
منبع: (احمدی کهنلی، ۱۳۸۷، ۲۵)
هنوز در ادبیات موضوع، بحث درباره اینکه واقعا مدیریت زنجیره تامین چیست و روشهائی که آنرا از مدیریت لجستیگ یکپارچه، مدیریت تامین و خرید، مدیریت مواد و غیره جدا کند، وجود دارد (امینی، ۲۰۱۲، ۳۰۱). اسلک[۳۶] و همکاران پیشنهاد می کنند که آنچه چنین اصطلاحات و اقدامات مشابهی را از یکدیگر جدا می کند، حیطه عملیات شبکه های تامین است که در شکل ۲-۱ نشان داده شده است. خرید و تامین مانند توزیع فیزیکی فقط به یک بخش از کل شبکه تامین (بخش بالادستی یا پائیندستی) اشاره دارد. لجستیک و مدیریت مواد به بخش بزرگتری از شبکه تامین اشاره دارد و در واقع کل شبکه را در بر میگیرد.
در ادبیات موضوع، تعریف صریحی از مدیریت زنجیره تامین یا فعالیتهای آن وجود ندارد (نیو[۳۷]، ۱۹۹۷، ۱۸). به عنوان مثال هارلند مدیریت زنجیره تامین را به صورت اداره کردن فعالیتهای کسب و کار و روابط داخلی و درونسازمانی تامینکنندگان بلا واسطه، تامینکنندگان رده اول و دوم و مشتریان در سراسر زنجیره تامین با واحدهای زنجیره تامین، تعریف می کند (هارلند[۳۸]، ۱۹۹۶، ۶۵).
تامین کنندگان رده دوم
تامین کنندگان رده اول
مشتریان رده اول
مشتریان رده دوم
شرکت مرکزی
جریان اطلاعات
شبکه پایین دستی – طرف تقاضا شبکه بالادستی – طرف عرضه
مدیریت توزیع فیزیکی مدیریت خرید و تامین
لجستیک لجستیک یکپارچه
مدیریت مواد مدیریت زنجیره تامین
شکل ۲-۱- فرایند مدیریت زنجیره تامین از دیدگاه اسلک
منبع: (اسلک، ۱۹۹۸، ۳۷)
با توجه به تعاریف و شکل ۲-۱، میتوان گفته ساندرز را تائید کرد که میگوید “اکثر تعاریف مدیریت زنجیره تامین، حداقل در یک چیز با بقیه مشترکند” آنها بر محیط خارجی یک سازمان تاکید دارند که با مرزهایی که قبلا به عنوان یک واحد قانونی مشخص، مانند یک شرکت یا دیگر اشکال واحد کسب وکار تعریف شده است متمایز میشوند” او نتیجه گیری می کند که تلاشها برای دستیابی به تعاریف کامل ممکن است منجر به تعارض و یا ناکامیهای غیر ضروری شود (ساندرز، ۱۹۹۵، ۴۷۶).
در مجموع با توجه به تعاریف فوق میتوان نتیجه گیری کرد که: مدیریت زنجیره تامین، عبارت است از مدیریت جریان مواد/محصول، جریان اطلاعات و جریان مالی از شبکه های بالادستی به شبکه های پاییندستی که هدف آن تولید و تحویل محصولات یا خدمات به مشتریان میباشد.
لامبرت و کوپر[۳۹] یک چارچوب مفهومی برای درک مدیریت زنجیره تامین ارائه نموده اند که این چارچوب از سه جزء مرتبط به هم تشکیل شده است: ساختار شبکه زنجیره تامین، فرایندهای کسب و کار زنجیره تامین و مولفههای مدیریت زنجیره تامین (لامبرت و کوپر، ۱۹۹۸، ۳۴).
چه فرآیندهایی را باید به هرکدام از اعضاء کلیدی زنجیره تامین ربط داد
چه سطحی از یکپارچگی و مدیریت را باید برای هر ارتباط موجود در فرایند به کار برد
اعضای کلیدی زنجیره تامین که فرایندها را به آنها می توان ربط داد چه کسانی هستند
شکل ۲-۲- چارچوب مفهومی مدیریت زنجیره تامین