قرآن کریم می فرماید:«یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»،(احزاب/۳۲)،«اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از زنان معمولى نیستید اگر تقوى پیشه کنید، بنا بر این به گونهاى هوسانگیز سخن نگوئید که بیماردلان در شما طمع کنند.و سخن شایسته بگوئید».
بعد از آنکه علو مقام، و رفعت منزلت همسران رسول خدا(ص) را به خاطر انتسابشان به آن جناب بیان نموده، این علو مقامشان را مشروط به تقوى نموده، و فرموده که فضیلت آنان به خاطر اتصالشان به رسول خدا(ص) نیست، بلکه به خاطر تقوى است، اینک در این جمله ایشان را از خضوع در کلام نهى مىکند، و خضوع در کلام به معناى این است که در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند، تا دل او را دچار ریبه، و خیالهاى شیطانى نموده، شهوتش را بر انگیزانند، و در نتیجه آن مردى که در دل بیمار است به طمع بیفتد، و منظور از بیمارى دل، نداشتن نیروى ایمان است، آن نیرویى که آدمى را از میل به سوى شهوات باز مىدارد.(طباطبائی، ۱۳۷۴،ج۱۶،۴۶۱).
هم چنین می فرماید:«إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَهً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ»،(شعراء/۴)،«اگر ما اراده کنیم از آسمان بر آنها آیهاى نازل مىکنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد!». کلمه"فظلت” از"ظل” است که یکى از افعال ناقصه است که اسم و خبر مىگیرد و در اینجا اسمش کلمه"اعناقهم” و خبرش"خاضعین” مىباشد. و اگر فرمود گردنهایشان خاضع مىشود و نسبت خضوع را به گردنهاى مشرکین داده با اینکه خضوع وصف خود ایشان است از این باب است که در حال خضوع اولین عضو از انسان که حالت درونى خضوع را نشان مىدهد گردن است که سر را زیر مىافکند، پس این نسبت از باب مجاز عقلى است. و معناى آیه این است که:اگر مىخواستیم آیهاى بر ایشان نازل کنیم که ایشان را خاضع نماید و مجبور به قبول دعوت کند و ناگزیر از ایمان آوردن شوند نازل مىکردیم و بناچار خاضع مىشدند، خضوعى روشن که انحناى گردنهایشان از آن خبر دهد.(همان،ج۱۵،۳۴۷).
بعضى از مفسرین گفتهاند: مراد از اعناق، جماعتها است،چون عنق به معناىجماعت نیز آمده است.(آلوسی، ۱۴۱۵،ج۱۰،۶۰). بعضى دیگر گفتهاند: مراد رؤسا و پیشتازان مشرکین است.یادر اینجا مضافى حذف شده و تقدیر کلام"فظلت اصحاب اعناقهم خاضعین":"پس گردنداران ایشان خاضع شوند” بوده، که این قول اخیر از همه بىمعناتر است.(طبرسی،۱۳۷۲،ج۷،۲۸۸).
خضوع در لغت به معنی تواضع، سر به زیر انداختن و آرامی است.(قرشی،۱۳۷۱،ج۲،۲۵۸). خاضع در لغت آنکه به خواری و زبونی تن داده و راضی باشد،آنکه در گردنش کجی باشد.( مهیار،۱۳۷۵،۳۰). خضع چون با “لام” متعدی می شود به معنی اطاعت است. “خضع له:انقاد".(قرشی،۱۳۷۱،ج۲،۲۵۸).در نامه ۳۱ از نهج البلاغه مقصود از خضوع، تواضع و فروتنی است.« ما أقبح الخضوع عند الحاجه»:«چه زشت است فروتنی به هنگام نیاز».(سیدرضی،۱۳۸۶، نامه۳۱،۳۸۰).
۱۵- خشوع: خشوع واژه ای قرآنی و روایی می باشد. کلمه خشوع و مشتقات آن ۱۷ بار در ۱۶ آیه به کار رفته است. قرآن کریم می فرماید:«وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ خاشِعِینَ لِلَّهِ لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِساب»،(آل عمران/۱۹۹)،
«بعضى از اهل کتاب کسانى هستند، که به خداوند و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خود آنان نازل گردیده، ایمان دارند، در برابر (فرمان) خدا خاضعند، و آیات خدا را به بهاى ناچیزى نمىفروشند، پاداش آنها نزد پروردگارشان است، خداوند سریع الحساب مىباشد».
آنها در برابر فرمان خدا تسلیم و خاضعند و همین خضوع آنهاست که انگیزه ایمان واقعى شده و میان آنها و تعصبهاى جاهلانه، جدایى افکنده است.(مکارم،۱۳۷۴،ج۳، ۲۳۲). هم چنین در جایی دیگر آمده است «…. و یزیدهم خشوعا»،(اسراء/۱۰۹)،« … و هر زمان خشوعشان فزونتر می شود».
آنچه در قرآن است از پندها و عبرتها فروتنی آنان را برای خدای تعالی و اطاعت او و خضوع برای او افزایش می دهد.(ش.طوسی،۱۴۰۹،ج۶،۵۳۲). معنای خشوع عبارت است از آن تذللی که در قلب حاصل می شود و محصل آیه این است که آنان خاضع و خاشع می باشند.
(طباطبایی،۱۴۱۷، ج۱۳،۲۳۸).
امام سجاد(ع) می فرماید:« فمثل بین یدیک متضرعا، و غمض بصره الی الارض متخشعا»:«اکنون با حال زار و نزار در حضورت ایستاده، و با فروتنی چشم بر زمین دوخته». هم چنین می فرماید:«… و عدد من ذنوبه ما انت احصی لها خشوعا»:«… و متواضعانه برخی گناهان خود را شمرده که تو شمارشان را بهتر می دانی».(صحیفه سجادیه،دعای ۳۱).
خشوع در لغت به معنای خواری و زاری است. راغب در مفردات در معنای خشوع فرموده:"خشوع” :"ضراعه"، یعنی خشوع یه معنای خواری و زاری است و بیشتر خشوع در آنچه بر اعضا و جوارح به وجود می آید، استعمال می گردد و"ضراعه” بیشتر در آنچه در قلب ایجاد می گردد، استعمال می شود. به همین جهت بنا بر آنچه گفته اند، روایت شده"اذا ضرع القلب،خشعت الجوارح": یعنی چون دل به تضرع آید،در اعضا و جوارح احساس خواری و زاری حاصل می گردد.(راغب،۱۴۱۲،ج۱،۲۸۳). هم چنین مجمع البحرین در معنای خشوع فرموده:ای خضعت. خشوع و خضوع یعنی تواضع،خواری، فروتنی. فرق بین خشوع و خضوع در این است که خشوع در جسم، چشم و صورت بوده و خضوع تنها در جسم است.(طریحی،۱۳۷۵،ج۴،۳۲۱).
۱۶-خوف: خوف واژه ای قرآنی و روایی می باشد.
قرآن کریم می فرماید:«فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»،(بقره/ ۳۸)،«هر گاه هدایتى از طرف من براى شما آمد کسانى که از آن پیروى کنند نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین مىشوند». هم چنین می فرماید:«…ُ وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ یَخافُونَ عَذابَه… »،( اسراء/ ۵۷ )،«… و به رحمت او امیدوارند و از عذاب او مىترسند…». باز می فرماید:«وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا…»،(نساء/۳)،« و اگر مىترسید از اینکه (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) رعایت عدالت در باره آنها نکنید…».
در جایی دیگر می فرماید:« لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذلِکَ یُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ یا عِبادِ فَاتَّقُونِ»،(زمر/ ۱۶)،« براى آنها از بالاى سرشان سایبانهایى از آتش، و در زیر پایشان نیز سایبانهایى از آتش است، این چیزى است که خداوند با آن بندگانش را تخویف مىکند،اى بندگان من از نافرمانى من بپرهیزید».
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند:« ما من عین الا و هی باکیه یوم القیامه الا عینا بکت من خوف الله …»:«هیچ دیده نباشد جز اینکه در روز رستاخیز گریان است به جز دیده ای که از ترس خدا گریسته باشد».(کلینی،۱۳۸۷،ج۴،۲۹۰).
هم چنین می فرماید:« من عرف الله خاف الله …»:«هر کس خدا را بشناسد، از او می ترسد».
(حر عاملی،۱۴۱۳، ۶۷۵).
در لغت خوف به معنای ترس می باشد. هم چنین توقع مکروهی است از روی علامت مظنون یا معلوم چنانکه رجاء و طمع توقع محبوبی است از روی آندو. (راغب،۱۴۱۲،ج۱، ۳۰۳). هم چنین به معنای فریاد، ناله و زاری آمده است.(مهیار،۱۳۷۵،۳۷۶).
“تخویف” به معنی ترساندن است. حالتی است که از خوف به انسان عارض می شود و در جای خوف به کار می رود. “تخوف” به معنی ظهور خوف است. خوف یکی از صفات نیک است و انسان را از بدبختیهای دنیا و آخرت نجات می دهد. مثل خوف از خدا، خوف از عذاب آخرت، خوف از ذلت دنیا و آخرت و… ، در قرآن کریم در اینگونه موارد بکار رفته است و از صفات و شعار بندگان خوب خداست بخلاف جبن که ناشی از ضعف نفس است و از علامات نقص است.
(قرشی،۱۳۷۱،ج۲،۳۱۳).
۱۷- الدمع(تفیض من الدمع): واژه ای است که هم در قرآن و هم در روایات آمده است.
قرآن کریم جاری شدن اشک از دیدگان را نشانه عبد بودن انسان می داند.لذا می فرماید:«وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ »،(مائده/ ۸۳)،« و هر زمان آیاتى را که بر پیامبر نازل شده بشنوند چشمهاى آنها را مىبینى که (از شوق) اشک مىریزد بخاطر حقیقتى را که دریافتهاند، آنها مىگویند: پروردگارا ایمان آوردیم، ما را با گواهان (و شاهدان حق) بنویس». در جایی دیگر می فرماید: «…تَوَلَّوْاوَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ یَجِدُوا ما یُنْفِقُون»،(توبه/ ۹۲)،«…بازگشتند در حالى که چشمانشان اشکبار بود، چرا که چیزى که در راه خدا انفاق کنند نداشتند».
امام سجاد(ع) می فرماید:« قد تری یا الهی فیض دمعی من خیفتک »:«ای معبود من، می بینی که چگونه از ترس تو اشکم روان است».(صحیفه سجادیه، دعای ۱۶).
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود:«ما من شی الا و له کیل و وزن الا الدموع فان قطره منها تطفی بحارا من النار …»:«هیچ چیزی نباشد جز این که پیمانه و وزنی دارد جز گریه که یک قطره اش آتش دریاهای آتشناک را فرو می نشاند».(کلینی،۱۳۸۷،ج۴، ۲۹۴).
۱۸-عبر: عبر نیز به معنای اشک است که در روایات از آن نام برده شده است.
امام حسین(ع) می فرماید:«انا قتیل العبره. لایذکرنی مومن الا استعبر»:«من کشته اشکم هیچ مومنی مرا به یاد نمی آورد مگر اینکه اشک از دیدگانش جاری می شود».(ابن قولویه قمی،۱۳۸۹،۱۰۸). در روایت آمده است که« لما بلغ الحسین قتل قیس استعبر باکیا…»: «هنگام رسیدن خبر شهادت قیس اشک حضرت جاری شد و به گریه افتاد». (مجلسی،۱۴۰۳،ج۴۴،۳۸۲).
دمع در لغت به معنای اشک چشم است.(مصطفوی،۱۳۶۰،ج۳ ،۳۴۴). قطره(آب و مانندآن) است که بر اثر ترشح غده اشکی از گوشه چشم بیرون می آید. هم چنین به آن"سرشک” ،"اشک"، و “عبره” گفته می شود عبر به اندوه بی گریه نیز گفته می شود.(معین،۱۳۸۲،۱۲۷۸).
۱-۹-مفاهیم متضاد
۱-فرح: در قرآن کریم و روایات اسلامی از واژه فرح یاد شده است.
قرآن کریم می گوید:«فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّه…»،(توبه/۸۱)،«تخلفجویان (از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا (ص) خوشحال شدند…». هم چنین می فرماید:«فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَهً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُون»،(انعام/۴۴)،«هنگامى که (اندرزها سودى نبخشید و) آنچه به آنها یادآورى شده بود فراموش کردند درهاى همه چیز (از نعمتها) را به روى آنها گشودیم تا (کاملا) خوشحال شدند (و دل به آنها بستند) ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم) در این هنگام همه مایوس شدند (و درهاى امید به روى آنها بسته شد!)».
در جایی دیگر آمده است:«…لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ»،(قصص/۷۶)،«… این همه شادى مغرورانه مکن که خداوند شادى کنندگان مغرور را دوست نمىدارد».
اما فرح در برخی آیات به معنای شادی ممدوح است. مثلا«قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ»،(یونس/۵۸)،« بگو به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که از آنچه گردآورى کردهاند بهتر است». امام علی(ع) می فرماید:« لاتفرحن بسقطه غیرک فانک لاتدری ما یحدث بک الزمان»:«زنهار مبادا از افتادن دیگران خوشحالی کنی زیرا تو نمی دانی زمانه با تو چه خواهد کرد».(آمدی ،۱۳۸۰،ج۲،۲۷۳).
باز می فرماید:«اوقات السرور خلسه»:«زمان های شادی به زودی ربوده می شوند».(همان،ج۱،۵۱۵).
فرح در لغت شادی، شادی توام با تکبر و ضد حزن است. سرور و حبور در شادی ممدوح به کار می رود ولی فرح در شادی مذموم که موجب تکبر است. سرور و حبور ناشی از تفکر است و فرح ناشی از قوه شهوت. فرح در قرآن مجید بیشتر در شادیهای مذموم به کار رفته که منبعث از نیروی شهوانی و لذات و توام با خودپسندی است.(قرشی،۱۳۷۱،ج۵،۱۵۷).
۲-ضحک(خنده): واژه ای قرآنی و روایی است.
قرآن کریم می فرماید:«وَ امْرَأَتُهُ قائِمَهٌ فَضَحِکَت …»،(هود/۷۱)،« و همسرش ایستاده بود خندید…». باز می فرماید:«فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتَّى أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِی وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ»،(مومنون/۱۱۰)،«اما شما آنها را به باد مسخره گرفتید و آنها شما را از یاد من غافل کردند و شما از آنها مىخندیدید!». امام حسن عسکری(ع) می فرماید:«من الجهل الضحک من غیر عجب »: خنده بیجا از نادانی است .(محمدی ری شهری،۱۳۷۷،ج۷،۳۲۲۶). پیامبر(ص) می فرماید:«ویل للذی یحدث فیکذب لیضحک به القوم … » :« وای بر کسی که دروغ می گوید تا دیگران بخندند» . (همان،۳۲۲۸). هم چنین فرموده اند:« ان الله تبارک و تعالی کره لی ست خصال … و الضحک بین القبور» : «خداوند عزوجل شش خصلت را برای من ناپسند می دارد … و خنده در قبرستان است» . ( ش. صدوق ،۱۴۲۹، ۱۸۸).
ضحک در لغت حالتی در انسان که به سبب شادی و نشاط ایجاد می شود و لبها و دهان گشاده گردند و آوازی مخصوص از حلق بر آید.(معین،۱۳۸۲،۱۲۷۵).
۳-تبسم: هم در قرآن و هم در روایات از این واژه یاد شده است. قرآن کریم می فرماید:« فَتَبَسَّمَ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِها…»،(نمل/۱۹)،«(سلیمان) از سخن او تبسمى کرد و خندید…».
از ابوعماره نقل شده است که« ما ذکر الحسین بن علی(ع) عند ابی عبدالله(ع) فی یوم قط فرئی ابوعبدالله(ع) متبسما فی ذلک الیوم الی اللیل» :«هر روزی که نام امام حسین(ع) نزد امام صادق(ع) برده می شد تا هنگام شب خندان دیده نمی شد».( ابن قولویه قمی،۱۳۸۹، ۱۰۸).
در لغت تبسم یعنی خنده جزئی(لبخند)که نیکوتر از خنده است. اکثر خنده های انبیاء، تبسم بوده است.( ابن منظور،۱۴۱۲،ج۱۲،۵۰).
بنابراین بکاء، حالتی انتخابی یا انفعالی است که در شرایط خاص با توجه به انگیزه و اهداف خاصی بر انسان حاکم می گردد و طی آن قطرات اشک از چشمان انسان جاری می گردد.(نیلی پور،۱۳۹۰،ج۱،۴۶۵). هم چنین بکاءحالتی است که نشان دهنده حزن،خوف، خضوع و ندامت انسان است که در قرآن و روایات و سلوک عرفانی برآن تأکید شده است.واژگانی چون تضرع،جزع،ندبه،ضجه وصراخ نیز بار معنایی نزدیکی با واژه گریه دارند.
مراتب گریه و مراحل شکل گیری آن چنین است:
۱-اندوه زدگی دل.
۲-دردمند شدن دل.
۳-حلقه زدن اشک در دیدگان.
۴-جریان یافتن اشک از دیدگان، هرچند اندک.
۵-ریزش قطرات اشک از چشم.
۶-جریان یافتن اشک و ریختتن آن بر چهره و محاسن و سینه.
- منحنی عمر محصولات
- منحنی عمر شرکت
- سیاست های تبلیغاتی رقبا
- هزینه های تبلیغاتی رقبا
- متوسط صنعت از نظر فعالیت های ترفیعی
- شرایط محیطی در حال تغییر بازار
- پیش بینی فروش
- پیش بینی عکس العملهای نهایی بازار
- سیاست های کلان دولتی
- شدت رقابت
- فرصت ها و تهدیدات جدید
- قلمرو فعالیت
- در مقاله ای تحت عنوان “تاثیر اجزاء آمیخته ترفیع بر شهرت و برند محصول” که توسط سردار ارسیچ در
صنعت تولید مشروبات الکلی در کشور ترکیه در سال ۲۰۱۱ [۲۱] انجام داده است معیارهایی که برای سنجش عناصر ارتباطات یکپارچه بازاریابی در نظر گرفته شده اند به صورت زیر می باشد:
- وضعیت شرکت در بازار
- اهداف شرکت
- وضعیت سازمانی که ارتباطات یکپارچه بازاریابی در آن اجرا می شود
- وضعیت برند سازمان
- تحقیقی تحت عنوان ” تاثیر ارتباطات یکپارچه بازاریابی بر عملکرد بانک ها: با بهره گرفتن از متدولوژی ویکور فازی” که توسط حسن دینچر، امید هاچی اوقلو، رسپ یلماز[۵۶] در سال ۲۰۱۳ انجام شده است معیارهای زیر را در نظر گرفته است:
- میزان قانونی بودن سازمان
- هزینه های بازاریابی
- میزان فعالیت سازمان در مواجهه با رقبا
- موفقیت های طرحهای پیشین
- شهرت سازمان
- میزان وفاداری مشتریان
- سهم بازار فعلی سازمان
- سود آوری سازمان
به منظور تایید معیارهای تاثیر گذار در انتخاب بهینه ابزارهای ارتباطات یکپارچه بازاریابی که از مطالعات مطرح شده حاصل شده بود پرسشنامه ای تحت عنوان پرسشنامه عوامل موثر در انتخاب شیوه های تبلیغاتی برای بانک (پیوست شماره ۱) که شامل ۱۰ سوال تشریحی و ۱۳ سوال گزینه ای بر اساس معیارهای حاصل از مطالعات صورت گرفته بود، در میان مدیران و کارشناسان واحد بازاریابی و تبلیغات بانک توزیع شد. بعد از دریافت ۴۰ مورد پرسشنامه ، اعتبار آن با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS محاسبه شد. آلفای کرونباخ پرسشنامه مزبور ۸۱ درصد بود که از اعتبار بالایی برخوردار بود. و گزینه هایی مورد پذیرش کارشناسان قرار گرفت که بصورت معیارهای اصلی و زیر معیار دسته بندی شد که در مدل ارائه شده است.
جدول ۴- ۱نتیجه سنجش آلفای کرونباخ
۲-۳-۴ گام دوم : تدوین مدل ANP
۴-۳-۳ گام سوم: تعیین وابستگی میان عوامل با بهره گرفتن از تکنیک دیمتل
همانطور که در بخش پیشینه تحقیق به آن اشاره شد معیارها و زیر معیارها بصورت مستقل از هم در نظر گرفته نمی شوند اما فرض شده که ابزارهای ارتباطات یکپارچه بازاریابی (گزینه ها) از هم مستقل هستند. برای درک روابط درونی میان معیارها و زیر معیارها از تکنیک دیمتل استفاده شده است.
به همین منظور مراحل این تکنیک را برای معیارها و ۶ عدد از زیر معیارها که دارای ۳ عددو یا بیشتر از ۳ عدد زیر شاخه هستند اجرا شده است. برای سنجش وابستگی میان زیر معیارهایی که دو عدد زیر شاخه دارند نیازی به اجرای تکنیک دیمتل نبوده و براحتی قابل محاسبه می باشد.
مراحل تکنیک دیمتل برای ۷ گروه بندی بیان شده به ترتیب زیر می باشد:
گام نخست تشکیل ماتریس تاثیر مستقیم[۶۰] (جداول ۱ تا ۷) می باشد که با بهره گرفتن از مقایسات زوجی، درجات درک کارشناسان در ارتباط با سطح تاثیرعوامل بر هم مورد بررسب قرار می گیرد. مقیاسهای اندازه گیری ۰، ۱، ۲، ۳ و ۴ به ترتیب برای نشان دادن مفاهیم کلامی بی تاثیر، تاثیر کم، تاثیر متوسط و تاثیر زیاد بکار می روند [۳۳].
Ci: نمایانگر معیارهای اصلی مدل می باشد. ( I نشانگر شماره بندی معیارها می باشد).
Sij: نمایانگر زیر معیارها می باشد.
Ai: نمایانگر گزینه ها می باشد.
جدول ۴- ۲-ماتریس تاثیر مستقیم.معیارها
عنوان صفحه
جدول۲- ۱: جریان خطای تولیدی توسط چند نوع واحد تولیدی ۲۲
جدول۳- ۱: مقادیر Ip، TDS و XFCL بدست آمده از مسئله تک ترکیبه ۳۸
جدول۳- ۲: مقادیر Ip، TDS و XFCL بدست آمده از مسئله دو ترکیبه ۳۹
جدول۴- ۱: خطوط خط چین شده در زیرگراف ها ۵۸
جدول۴- ۲: حالت های مختلف نصب FCL 62
جدول۴- ۳: امپدانس و اندوکتانس FCLها ۶۳
جدول۴- ۴: خطوط و باس های تشکیل دهنده هر ناحیه ۶۴
جدول۴- ۵: حداقل تعداد رله هایی که پس از نصب FCL خطا را تشخیص نمی دهند ۶۸
جدول۴- ۶: تعداد رله های هر گراف که پس از نصب FCL خطا را تشخیص نمی دهند ۶۸
جدول۴- ۷: رله های اضافه جریان موجود در هر ناحیه ۷۰
جدول۴- ۸: تنظیمات رله های ناحیه P1 72
جدول۴- ۹: تنظیمات رله های ناحیه P2 72
جدول۴- ۱۰: تنظیمات رله های ناحیه P3 73
جدول ب- ۱ : مقاومت و راکتانس خطوط بر حسب پریونیت ۷۹
جدول ب- ۲ : ظرفیت DGها و توان بارهای متصل شده به هر باس ۸۰
جدول ب- ۳ : ظرفیت و نسبت تبدیل ترانسفورماتورها ۸۱
فصل اول
پیش گفتار
مقدمه
تجهیزات حفاظتی معمول در شبکه های توزیع، رلههای جریان زیاد جهتدار میباشند[۱] که هم اندازه و هم جهت خطا را حس می کنند[۲-۵]. همچنین در مواردی برای حفاظت سیستم توزیع، از ریکلوزر و فیوز نیز استفاده می شود. وظیفه یک سیستم حفاظتی جلوگیری و یا کاهش آسیب به تجهیزات در زمان وقوع خطا می باشد. برای بالا بردن قابلیت اعتماد تجهیزات حفاظتی از حفاظت پشتیبان نیز استفاده می شود تا در صورت عمل نکردن حفاظت اولیه، خطا را رفع نماید.
هماهنگی تجهیزات حفاظتی انتخاب مناسب تنظیمات آنهاست به طوریکه اصول اولیه حفاظتی یعنی انتخابگری، قابلیت اعتماد و سرعت عملکرد بالا تأمین شود[۶, ۷]. تنظیمات رلهها باید شرایط زیر را ارضا کند:
رلهها شرایط مختلف خطا را حس کنند.
رلهای که به خطا نزدیکتر است تقدم عملیاتی داشته باشد.
اگر رلهی اصلی عمل نکرد رلهی پشتیبان عمل کرده و خطا را رفع کند.
عملکرد رلهها تا حد امکان سریع باشد تا از آسیب رسیدن به تجهیزات جلوگیری به عمل آید.
در سالهای اخیر به علت افزایش هزینه سوختهای فسیلی و نگرانیهای مربوط به پایانپذیر بودن آنها، اهمیت استفاده از تولیدات پراکنده(DG[1]) در شبکه های توزیع افزایش یافته است. همچنین کاهش هزینه های ساخت و نگهداری تولید پراکنده و استفاده از آنها با اهداف زیر حضور آنها را در شبکه های توزیع پررنگتر نموده است[۸, ۹]:
کاهش تلفات شبکه
بهبود پروفیل ولتاژ
افزایش قابلیت اطمینان سیستم
کاهش آلودگی محیطی
کاهش مصرف سوخت
طبیعت سیستمهای توزیع مرسوم شعاعی میباشد به این معنی که تمام فیدرهای[۲] پایین دست به وسیله یک منبع، تغذیه میشوند. نصب DG ممکن است موجب خارج شدن سیستم از حالت شعاعی و در نتیجه از بین رفتن هماهنگی بین تجهیزات حفاظتی شود[۱۰]. دلیل بوجود آمدن ناهماهنگی در حضور DG، تغییر اندازه و جهت عبور جریان در شرایط خطا میباشد. میزان تأثیر DG در این ناهماهنگی به اندازه، موقعیت و تکنولوژی DG بستگی دارد[۱۱-۱۳].
هماهنگی تجهیزات حفاظتی به سه دسته تقسیم می شود[۱۴]:
هماهنگی فیوز-فیوز
هماهنگی بین ریکلوزر-فیوز
هماهنگی بین دو رلهی اضافه جریان
رلههای مورد استفاده در سیستمهای توزیع سنتی از نوع اضافه جریان میباشند. بنابراین هماهنگی بین این نوع رلهها بررسی می شود.
هماهنگی فیوز-فیوز :
در ابتدا هماهنگی فیوز-فیوز در حالتی که DG حضور ندارد مورد بررسی قرار میگیرد. سپس شرایط مختلفی که بین این دو فیوز رخ میدهد بررسی می شود. یک فیوز دارای دو مشخصه میباشد:
مینیمم زمان ذوب شدن [۳] (MM) : مدت زمانی که طول میکشد تا فیوز در یک جریان مشخص، ذوب شود.
کل زمان رفع خطا [۴] (TC) : مدت زمانی که طول میکشد تا خطا بوسیله فیوز رفع شود.
شکل (۱-۱) نحوه هماهنگی بین دو فیوز را بدون حضور DG نشان میدهد. فیوزهای نشان داده شده در شکل (۱-۱)a با یکدیگر هماهنگ شده اند. به این ترتیب که برای هر خطا بر روی فیدر ۱ ، فیوز ۱ قبل از فیوز ۲ باید ذوب شود. این عمل هنگامی رخ میدهد که مشخصهی TC فیوز ۱ به اندازه مشخصی پایینتر از مشخصهی MM فیوز ۲ قرار داشته باشد. شکل(۱-۱)b منحنیهای هماهنگی را نشان میدهد. این شکل بیان می کند تا زمانی که جریان خطا بین دو مقدار و باشد، فیوزها با یکدیگر هماهنگ میباشند. به محدوده بین و رنج هماهنگی فیوزها میگویند.
شکل۱- ۱: هماهنگی بین دو فیوز بدون حضور DG [14]
حضور DG در سیستم توزیع باعث تغییر اندازه و یا جهت جریان خطا میگردد. اضافه شدن یک DG ممکن است باعث گردد یک فیوز هم خطاهای پایین دست و هم خطاهای بالادست را ببیند.
شکل(۱-۲) قسمتی از یک شبکه توزیع را نشان میدهد. در صورتیکه DGها به سیستم متصل نباشند جفت فیوزهای F1-F2 ، F2-F3 ، F3-F4 و F5-F6 به روش نشان داده شده در شکل(۱-۱)b با یکدیگر هماهنگ میباشند.
زنان معتاد در مقایسه با مردان، احتمال بیشتری دارد دچار ایدز و بیماری های ناشی از روابط جنسی شوند .در خصوص موانع درمان، بر اساس نگرش اجتماعی و فرهنگی به اعتیاد، زنان بیشتر از مردان، انگ منفی زده می شود. نگرش اجتماعی منفی به زن معتاد، یک مانع عمده در درمان آنها محسوب می شود. همچنین مراقبت از بچه مانعی دیگر برای درمان آنهاست. برنامه های درمانی نیز اغلب ناخواسته موانعی در راه درمان زنان ایجاد میکنند. مانند موانع مالی، تشریفات زاید اداری ، متمرکز بودن برنامه های درمانی برای مردان و فقدان حساسیت درباره اعتیاد زنان. موانع درمانی درمان نیز عبارتند از درونی کردن این عقیده رایج که اعتیاد یک سقوط اخلاقی است ،که در زنان موجب اجتناب آنها از درمان می شود (صفری ،۱۳۸۳ ).
با توجه به این موانع، برنامه های پیشگیری جایگاه مهم تری می یابند چرا که علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد .
با توجه به اینکه مطالعات انجام شده ،همبستگی بالایی میان نگرش و رفتار گزارش کرده اند و دراین مطالعات عقیده بر این است که نگرش بر رفتار تاثیر داردو صاحبنظران این حوزه همچون فیش بین(۱۹۶۷)،معتقدندکه مصرف مواد مخدر تحت تاثیر نگرشی است که نوجوانان به مواد دارند،در این قسمت پژوهش به نگرش و مباحث مربوط به آن پرداخته ایم .
تعریف نگرش
نگرش از واژه ی aptiudo لاتین قدیم سرچشمه گرفته و به معنای گرایش در راستای یک کنش می باشد(احمدی ،۱۳۸۷ ).
بوهنر و وانک [۷۶](۲۰۰۲ )،از نگرش ها به عنوان بخش اصلی هویت انسان یاد کرده اند و نیز گفته اند نگرش ها مرکز و محور روانشناسی اجتماعی هستند زیرا بر رفتار، پردازش اطلاعات و رویارویی اجتماعی تاثیر گذاشته و بخشی از خود انگاره فرد را تشکیل می دهند.( ترجمه طهوریان ،۱۳۹۰ ).
نگرش با واژه هایی همانند گرایش، وجهه نظر، شیوه ی تلقی، شیوه ی اندیشه ای، باور، بازخورد، مترادف گرفته شده است (آذربایجانی و همکاران ،۱۳۸۶ ).
آلپورت (۱۹۳۵ )نگرش را یک حالت عصبی و آمادگی که از طریق تجربه سازمان داده می شود و تاثیر آن روی پاسخ های فرد به اشیاءو موقعیت هایی که به آن مربوط می شود مورد توجه قرار می گیرد، تعریف می کند.
از نظر ویتن (۲۰۰۲ )، نگرش ارزیابی های مثبت یا منفی موضوعات تفکر هستند (ترجمه سید محمدی ،۱۳۸۶ ).
فرید من[۷۷] و همکاران (۱۹۷۰ )، نگرش را نظام بادوامی که شامل یک عنصر شناختی، احساسی و یا عنصر تمایل به عمل می باشد تعریف می کند (عیسی مراد ، ۱۳۸۹،ص ۱۶۰ ).
بروولد[۷۸] (۱۹۷۰ )،نگرش را یک واکنش عاطفی مثبت و منفی نسبت به یک معنی انتزاعی و یا یک شیءملموس تعریف می کند (کریمی ،۱۳۸۵ ).
مولفه های نگرش
بیشتر روانشناسان اجتماعی معتقدند نگرش ها از سه عنصر تشکیل شده اند یعنی عنصر شناختی[۷۹] ،عاطفی[۸۰] و رفتاری[۸۱] که به صورت تعاملی بر یکدیگر اثر گذاشته و موجب بروز رفتار می شوند .
نگرش نسبت به اعتیاد هم دارای سه عنصر شناختی ،رفتاری وعاطفی است که به طور سه جانبه و تعاملی بر یکدیگر اثر می گذارند. هر عنصر می تواند جنبه منفی یا مثبت داشته باشد .
شناختی
نگرش مثبت: باور غلط ، غیر واقع بینانه و خوش باورانه نسبت به اعتیاد، معتاد و مواد مخدر .
نگرش منفی :باور صحیح ،منطقی و بدبینانه نسبت به اعتیاد، معتاد و مواد مخدر .
عاطفی
نگرش مثبت: حالت هیجانی و ا حساس خوشایند نسبت به اعتیاد ، معتاد و مواد مخدر .
نگرش منفی: حالت هیجانی و احساس نا خوشایند نسبت به اعتیاد ، معتاد و مواد مخدر .
رفتاری
نگرش مثبت: هر گونه آمادگی برای عمل که حاکی از روی آوردن فرد نسبت به امر اعتیاد باشد.
نگرش منفی: هرگونه آمادگی برای عمل که حاکی از اجتناب فرد از اعتیاد باشد(دائمی و همکاران ،۱۳۸۹ ).
بوهنر و وانک (۲۰۰۲ )، نیز گفته اند که نگرش پاسخ های عاطفی و رفتاری و شناختی را در بر می گیرند. آنها برای روشن سازی مطلب مثالی ذکر نموده اند “…مثلا"فرد طرفدار محیط زیست شدیدا"معتقد است که آلودگی هوا لایه ازون را تخریب می کند و آن هم خطر سرطان را افزایش می دهد (شناختی)، او ممکن است در مورد نابودی گونه هایی که در معرض خطر قرار گرفته اند ناراحت یا خشمگین شود (عاطفی)،و به جای اتومبیل شخصی از وسایل نقلیه عمومی استفاده کند (رفتاری ). هم چنین گفته می شود که اجزا شناختی و عاطفی نگرش با توجه به موضوع آن متغیر است. بعضی نگرش ها (مثل دوست داشتن مادر ) بیشتر ماهیت عاطفی و بعضی دیگر(مثل حمایت از افزایش شهریه) بیشتر ماهیت شناختی دارند وبر این اساس برای بعضی نگرش ها یا برای بعضی افراد مولفه های عاطفی پیش بینی کننده های بهتری برای نگرش کلی هستند اما در مورد عده ای دیگر مولفه های شناختی بهتر عمل می کنند. تجلی نگرش نیز به صورت یک قطبی و دوقطبی به موضوع نگرش بستگی دارد.تجلی دو قطبی در مورد مسائلی است که از حالت موافق تا مخالف متغیرند (مانند نگرش نسبت به مواد مخدر) و تجلی یک قطبی در مورد مسائلی که از حالت خنثی تا حالت موافق قابل تغییرند (مانند نگرش به موسیقی ).
رابطه نگرش و رفتار
علت اصلی مطالعه نگرش ها این فرض است که نگرش در ایجاد فرض نقش دارد. نگرش فرد در مورد یک موضوع به طور قطع بر رفتار وی نسبت به آن موضوع اثر می گذارد. آجزن و دیگران معتقدند بهترین پیش بینی کنده چگونگی رفتار ما در یک موقعیت معی ، نیرومندی قصد ما در آن موقعیت خاص است .به گفته کالیز [۸۲](۱۹۷۰ )، هر رفتار آشکار از دو عامل مهم درونی و بیرونی سرچشمه می گیرد که عبارتند از: نگرش ها و فشارهای محیطی . سهم هر کدام از این دو به عوامل متعدد بستگی دارد ، از جمله ویژگی های آن نگرش (نیرومندی و نحوه شکل گیری )، ویژگی های فرد صاحب نگرش و ویژگی های موقعیت بیرونی (آذربایجانی و همکاران ،۱۳۸۶ ).
بر طبق عقیده بوهنر و وانک (۲۰۰۲ )،نگرش با رفتار عجین است ؛ و افراد به هنگام انجام قضاوت درباره نگرش خود همانند زمان اخذ تصمیم رفتاری از اطلاعات ورودی مشابهی استفاده می کنند .
هر چند مطالعات انجام شده در همه موارد نشان دهنده همبستگی بالا میان نگرش و رفتار الزاما” به معنای این نیست که نگرش در همه حال می تواند به رفتار بینجامد، اما در مجموع شواهد بیانگر آن است که نگرش ها بر رفتارتاثیر دارند (کریمی ،۱۳۸۵ ).
هاوکینز و همکارانش (۱۹۹۲ )، تاکید دارند که نگرش ها و باورهای مثبت نسبت به مواد ، تسهیل کننده زمان شروع مصرف مواد هستند . بعضی مطالعات تجربی نیز تاثیر نگرش را بر رفتار سوء مصرف مواد تایید نموده است . به عنوان مثال، بارکین ، اسمیت و دورانت[۸۳] (۲۰۰۲ )،در یک مطالعه موردی ۲۶۴۶ نفر از دانش آموزان پایه هفتم یک دبیرستان نشان دادند که مصرف مواد در بین این دانش آموزان در سال جاری و سال بعد رابطه معناداری با نگرش مثبت آنها نسبت به مواد داشته است .قربانی (۱۳۸۰ )، نیز در مطالعه ای نشان داد که تغییر نگرش ۷۲ نفر از معتادان نسبت به مواد مخدر توانست میزان گرایش آنها را به مصرف مواد مخدر کاهش دهد (رحمتی ،۱۳۸۳ ).
همچنین اربل[۸۴] و همکاران (۲۰۰۱ )در نقاط مختلف پرسشنامه ای را به جوانان داده که یک قسمت برای اندازه گیری نگرش آنها نسبت به اکستازی بود و ۲)قصد آنها برای مصرف آن طی دوماه آینده بود .دو ماه بعد با همان افراد تماس گرفته شد و سوال شد که آیا واقعا” اکستازی مصرف کرده اند یا خیر .نشان داد که که داشتن نگرش مثبت نسبت به اکستازی ،مصرف آن را در برداشت (بارون و بایرن [۸۵]،۲۰۰۶ ؛ترجمه کریمی ،۱۳۸۸ ).
شکل گیری و تغییر نگرش
اصولا” اعتقاد کلی بر این است که نگرش ها آموخته می شون ؛ و همانگونه که شکل گیری آنها تابع اصول یادگیری است، تغییر آنها نیز از قواعد و اصول یادگیری تبعیت می کند (هاولند ،به نقل از کریمی ،۱۳۸۵ ).بر این اساس بدارد و همکاران (ترجمه گنجی ،۱۳۸۸ )معتقدند که اگر از شیوه آموخته شدن نگرش ها آگاه شویم به چگونگی تغییر آنها نیز واقف می شویم .
بوهنر و وانک (۲۰۰۲ )، در جمع بندی خود راجع به تاثیرات ژنتیکی بر نگرش روی دونکته تاکید می کنند اول آنکه عامل توارث پذیری چیزی است که به واریانس یک متغیر در جمعیتی خاص مربوط می شود نه به افراد و به هیچ عنوان بیانگر میزان تاثیر یک ژن معین بر متغیری خاص نیست .برای مثال نمی توان گفت “۵۰ درصد تاثیر روحیه مذهبی من ناشی از ژن مذهبی است “دوم ، حتی اگر بپذیریم ژن ها بر یک صفت ،رفتار یا نگرش تاثیر گذارند ،تاثیر آنها اختصاصی ،برگشت ناپذیر یامستقل از عوامل دیگر نیست (ترجمه طهوریان ،۱۳۹۰ ،ص ۲۰۵ ).
الگوهای تغییر نگرش
الف: الگوهای یادگیری تغییر نگرش
نظریه محرک- پاسخ: نظریه های محرک- پاسخی بر روابط بین محرک های ویژه ، با پاسخ های خاص تاکید می ورزند.اگر پاسخی به تقویت منجر شود، احتمال وقوع مجدد آن زیادتر می شودواز این تحلیل چنین نتیجه می شود که الگوی محرک- پاسخی تغییر نگرش تاکید فراوانی بر ویژگی های پیام عرضه شده که سعی در تغییر دادن نگرش ما دارند، داشته و توجه زیادی بر پاداش هایی که با تغییر دادن نگرش عاید ما خواهد شد، دارد. یکی از اصول بنیادی در رویکرد های محرک- پاسخی به تغییر نگرش آنست که تقویت کننده های ارائه شده برای تغییر نگرش باید قویتر از تقویت کننده هایی باشد که وضع موجود را حفظ می کنند. هاولند و همکاران، الگویی برای تغییر نگرش عرضه کردند که اصول یادگیری را برای تغییر نگرش مورد تایید قرار می دهد .به گفته آنها در یادگیری نگرش های تازه ابتدا به پیام جدید توجه می شود و سپس ادراک می شود و در نهایت پذیرفته می شود یعنی توجه[۸۶] ،ادراک[۸۷] ،پذیرش[۸۸] (عیسی مراد ،۱۳۸۹ ).
نظریه مشوق ها و تعارض ها : موقعیت نگرش را بر حسب یک تعارض گرایش- اجتنابی در نظر می گیرد. نیرومندی نسبی مشوق ها، نگرش فرد را تعیین می کند. فرد هنگامی که تغییر نگرش می دهد که تقویت کننده ارائه شده قویتر از تقویت کننده هایی باشد که وضع موجود را حفظ می کند. وقتی جنبه های متعرض وجودداشته باشد فرد موضعی را اتخاذ میکند که نفع او را به حداکثر برساند (به نقل از مبارکی ،۱۳۸۹ ).
ب)الگوهای تغییر شناختی نگرش
بر اساس الگوهای شناختی افراد پذیرنده منفعل اطلاعات ورودی نیستند بلکه به عنوان موجودی دارای شناخت ،اطلاعات رسیده را در مورد ارزیابی، تجزیه وتحلیل و تعبیر و تفسیر می دهند. در این فرایند نقش حافظه، تفکر، بینش و عواملی از این قبیل اساسی و مهم است. طبق این الگو هم اتخاذ یک نگرش و هم تغییر احتمالی آن، آگاهانه و از روی عمد صورت می گیرد .
نظریه تعادل:[۸۹] ین نظریه که منشانظریه های همسانی شناختی به شمار می رود توسط هایدر[۹۰](۱۹۵۸) عنوان شده است. در این دیدگاه فرض بر این است که افراد می کوشند بین شناخت های خود همسانی یا تعادل برقرار کنند . بر اساس این نظریه فقدان تعادل، حالت ناخوشایندی ایجاد می کند که شخص را به برقراری دوباره آن ترغیب می کند. دیدگاه تعادل این نکته را روشن می کند که در یک موقعیت مفروض راه های مختلفی برای حل یک ناهماهنگی وجود دارد (اسماعیلی وهمکاران،۱۳۸۸ ).
نظریه ناهم سازی شناختی:[۹۱] این نظریه توسط لئون فستینگر[۹۲] (۱۹۵۷ )مطرح شد . فرض نظریه ناهم سازی شناختی مبنی بر تلاش جهت سازگاری یا هم سازی شناخت های متناقض است. ناهم سازی منجر به ایجاد تنش های روان شناختی و متقاعب آن فشار به افراد برای کاهش یا از بین بردن آن می شود(همان منبع) .
ج)الگوی کارکردی[۹۳]
این دسته الگوها بر تفاوت های فردی در ماهیت انسان تاکید دارند، در حالیکه الگوهای قبلی بر عوامل مشترک در تغییر نگرش تاکید داشتند. این دسته از الگوها بر راههایی که بر طبق آنها، نگرش فردی بر مفروضات و نیازهای متفاوت شکل می گیرند، تاکید می ورزند. این الگوها تا حدودی تجزیه و تحلیل خود را از نیازها بر مفروضات الگوی روانکاوی قرار داده اند و به جستجوی انگیزه های زیر بنایی برآمده اند که ممکن است نگرش های سطحی تری را تبیین کنند. بر اساس این الگوی مردم ،نگرش هایی را حفظ می کند که با نیاز های آنها هماهنگ باشد و برای تغییر نگرش آنها، باید باید سطوح نیازهای آنها را شناسایی کنیم. افراد مختلف ممکن است نیازهای متفاوت داشته باشند و در نتیجه یک پیام ترغیب کننده یکسان ممکن است برای همه به یک اندازه متقاعد کننده نیاشد .بر اساس این الگو ،نگرش ها ممکن است کارکردی سازگارانه، سود بخش ،دفاعی ،شناختی و یا ارزشی داشته باشند .
با در نظر گرفتن اینکه نگرش ها ممکن است در خدمت یکی از چهار کارکرد باشند می توانیم ببینیم که چرا فرایند تغییر نگرش بعضی اوقات بسیار دشوار انجام می گیرد .قبل از هر چیز موقعیت های مختلف ممکن است نگرش های متفاوتی را ایجاد کنند برعکس، اطلاعات تازه که با شیوه ای روشنفکرانه عرضه می شوند ، می توانند نگرش های مبتنی بر کارکرد شناختی ایجاد کنند. الگوی کارکردی برای کسانی جذابیت دارد که به نظر آنها تغییر نگرش تابعی است از پیام و دریافت کننده پیام . بیشتر نگرش های مختلف کارکردهای چندگانه دارند، با این حال، سنجش کارکردهای نگرش، به علت نبود مقیاس دقیق اندازه گیری نیازها، کاری دشوار است (عسگری،۱۳۸۴،به نقل از عبدالله پور،۱۳۸۷).
راهبردهای شکل گیری و تغییر نگرش در فرهنگ اسلامی :
تقلید، تکرار
انگیزه و هیجان
تفکر و استدلال
ایجاد ناهماهنگی شناختی
دعا؛ از عوامل موثر در تغییر نگرش
توجه دادن فرد به عظمت خدا
وضعیت رفاهی و اقتصادی
مراودات دوستانه و خلق خوش
وابستگی های گروهی
هریک از این عوامل هم در شکل گیری و هم در تغییر نگرش موثر می باشند (آذربایجانی و همکاران ،۱۳۸۵ ).
با توجه به اینکه موضوع پژوهش رابطه تفکر نقاد با نحوه نگرش درباره مواد روان گردان است لازم است جهت تبیین پژوهش، تفکر انتقادی و مباحث مرتبط با آن مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. بنابراین در این مرحله از پژوهش به مباحث مربوط به مواد روان گردان خاتمه داده و به بررسی مباحث فوق الذکر پرداخته ایم.
تفکر
تفکر[۹۴] واکنش مغز برای پاسخ به محرک و عمدتا بر حل مساله معطوف بوده و از جمله اعمال شناختی سطح بالا محسوب می شود (به نقل از قریب و همکاران،۱۳۸۸).
کتاب تاریخ رویان تألیف مولانا اولیاءالله آملی به نقل از فقیه همدانی صاحب کتاب “البلدان” که در سال ۲۹۰ قمری آن را گرد آوردی کرد در فصلی به عنوان « القول فی طبرستان » می نویسد: اما آنچه از خاک طبرستان که بطرف دیلمان است این شهر ها است: در پنج فرسنگی آمل شهری است که آن را ناتل می خوانند، پس از ناتل چالوس است که حد دیلمان است. این شهر ها در دشت و زمین های هموار قرار دارند. میان آبادی های کوهستانی، شهریست که آن را « کلار » می خوانند که خود نیز حد و سامان دیلمان است ( ۱۳۴۸: ۵ ).
در نزهت الغلوب حمدالله مستوفی از کلار این گونه سخن به میان می آید که: کورد شهرکی است و کلار ده بزرگی و ناحیتی به آن می رود و جمله غله و بوم است و هوای سرد دارد ( مستوفی، ۱۳۸۷: ۱۸۲ ).
چنانچه از نوشته های جغرافیا نگاران و گواهی های دیگر بر می آید، رویان در گذشته نام بخش هایی از باختر تبرستان و شامل نواحی تنکابن و کلارستاق و نوشهر و کجور و چالوس و رودبار و طالقان بوده است ( مهجوری، ۱۳۸۱: ۵۶-۵۵ ).
اومستد نیز راهی را یاد آور می شود که از قزوین به یک شاخه پهلوی به مازندران می رسید و استخری و مقدسی راه ری به آمل را که از پلور واسک می گذشت آورده اند. ضمن آنکه استخری راه آمل به کلار را یاد آور می شود که به دیلم می رسد ( یزدان پناه لموکی، ۱۳۸۳: ۷۸ ).
در کتاب« حدودالعالم من المشرق الی المغرب » که به سال ۳۲۷قمری تألیف شده آمده است که: خاک طبرستان از شرق به تمیشه و از غرب به چالوس می رسید، قسمتی از خاک طبرستان، سلطانی جداگانه داشت به نام ( استندار ) و شهر های ناتل و چالوس رودان ( رویان ) وکلار، جزء این قسمت بود ( فقیه نصیری، ۱۳۸۲: ۲۱ ).
منطقه کلاردشت شامل دشت کوهستان و نواحی کوهستان است. دشتی که امروز به آن قشلاق کوهستان گویند از قدیمی ترین ایام از طرف غرب به رود خانه نمک آبرود خم می شده و حد شرقی آن به رودخانه چالوس. نواحی کوهستان به بیرون بشم کلاردشت و کوهستان کلارستاق تقسیم می شده اند. ناخیه بیرون بشم که مرکز آن مرزان آباد است و ناحیه کلاردشت مرکز آن حسن کیف و دهکده های دارد که در کوه های اطراف این دشت قرار گرفته اند. کوهستان کلارستاق شامل دو بخش شرقی و غربی است ( ستوده ۱۳۳۵ : ۱۰۲-۱۰۱ ).
کلار نام شهر و قلعه باستانی در محدوده کلاردشت امروزی است و کلمه « کلار » در لغت نامه دهخدا به معنی غوک و وزغ می باشد. چرایی نامگذاری این بلاد به این نام شاید به این سبب باشد که در گذشته های دور در این سرزمین باتلاقی وسیعی وجود داشته است که اصطلاحاً به آن « لَش » می گفتند. این زمین ها محل تجمع غوک و وزغ می بوده است که هم اکنون روستایی به نام لَش سر نیز در دشت کلاردشت وجود دارد که بیشتر باتلاق امروزی کلاردشت در آن نقطه است. به نظر می رسد در گذشته وسعت این باتلاق بیشتر بوده است و این دشت مملو از جانوران مزبور بوده باشد که نام دشت کلار که بعدها کلاردشت نامیده شده است از آنها وام گرفته شده باشد ( ملک پور، ۱۳۷۷: ۹ ).
۲-۳: چشم انداز طبیعی کلاردشت
کلاردشت دشتی است در میان دره ای باز و گسترده که ییلاقات و آبادی های فراوانی را در بر گرفته است. کلاردشت با ۳۹ آبادی در دشت کوچکی در دامنه ی تخت سلیمان واقع و مرکز آن حسنکیف است. این منطقه با دو جاده فرعی به راه اصلی کرج – چالوس که از طرف شرق به مرزن آباد می رود و دیگری جاده عباس آباد از طرف شمال که از دل جنگل های انبوه به ساحل مازندران می رسد. از ویژگی های دشت مرتفع کوهستانی چراگاه های وسیع جنگلی و آب و هوای لطیف کوهستانی است. مجموعه کوه های تخت سلیمان با بیش از ۴۵ قله بالای ۴۰۰۰ متر یکی از کوهستان های کم نظیر ایران و جهان بشمار می رود. بلند ترین قله از مجموعه کوه های تخت سلیمان علم کوه نام دارد، که ارتفاع آن ۴۸۴۵ متر از سطح دریای آزاد است و در سمت شمال شرقی به دیواره ای به طول ۷۰۰ متر و عرض ۴۵۰ متر منتهی می شود. این دیواره به عنوان یکی از هشت دیواره سخت گذر جهان شناسایی شده و از این لحاظ برای کوهنوردان ایران و جهان بسیار مهم بشمار می رود. اولین گزارش در مورد شناسایی کوه های تخت سلیمان مربوط به سال ۱۲۸۱ هجری شمسی از برادران برن مولر گیاه شناسان آلمانی است. به غیر از مجموعه تخت سلیمان که در جنوب کلاردشت قرار دارد می توان از جنگل های انبوهی که در شرق و غرب و شمال آن یاد کرد که بهترین فضا را برای جلب توریست فراهم می آورد. از نمونه های طبیعی دیگر در منطقه کلاردشت می توان به رودخانه سرد آبرود اشاره داشت که از دل یخچال های تخت سلیمان سر چشمه می گیرد و از درون دشت کلاردشت سر ازیر می شود و بعد از گذر از جنگل به دریای خزر می ریزد. همچنین بناهایی از عصر پهلوی در این منطقه به صورت کاخ و ساختمان سازمانی وجود دارند ( فقیه نصیری، ۱۳۸۲: ۴۷-۴۱ ).
هر چند رود خانه سرد آب رود به علت پر آب بودن و شتاب آن نمی تواند نهشته های آبرفتی زیادی در دشت کلار بجای بگذارد تا تقویت مکرر زمین های کشاورزی را در فرایند فرهنگی بلند مدت موجب شود اما بدون شک سنگ های بستر آن منبع غنی برای مصارف ساختمان سازی و ابزار سنگی مورد نیاز ساکنان دشت در دوره های مختلف بوده باشد (امیر عضدی، ۱۳۸۶: ۳۲ ).
۲-۴: آب و هوا و پوشش گیاهی و جانوری
کلاردشت در میان آّب و هوای سرد کوهستانی طبقه بندی شود، زمستان های طولانی و تابستان های کوتاه دارد و دمای کلاردشت در روزهای سرد زمستان به سی درجه سانتی گراد زیر صفر نیز می رسد و حتی در روزهای ابری و بارانی تیر و مرداد نیز از دمای هوا بشدت کاسته می شود که مجبور به پوشیدن لباس های گرم زمستانی می شوند. این امر باعث می شود در فصل بهار و تابستان در ارتفاعات علم کوه بارش برف را داشته باشد که پدیده کم نظیر بشمار می رود گرم ترین محل در سطح منطقه کلاردشت شهر مرزن آباد است که با دمایی مثبت ۳۵درجه بشمار می آید و سرد ترین منطقه رودبارک با دمای ۳۰- می باشد. باد ها نیز در منطقه کلاردشت اغلب از سمت غرب و از نوع باد ها مدیترانه ای بشمار می آید و آب و هوای غرب و شمال ایران آب و هوای کلاردشت را مورد تأثیر قرار می دهد. ویژگی دیگر آب و هوای کلاردشت وجود مه نسبتا دائمی در منطقه است و پدیده ای پایدار بشمار می آید.
بارندگی نیز در کلاردشت در فصول پاییز، زمستان و فروردین بیشتر و در اواخر بهار و ماه های تابستان شاهد بارندگی کمتری هستیم و بارش سنگین برف در زمستانهای گذشته به حدود ۱۷۰ سانتی متر نیز می رسد. از جمله رودهای مهم منطقه کلاردشت رودخانه سرد آبرود است که بعضاٌ( سرد رو ) نیز می گویند. این رود خانه از یخچالهای علم کوه و چشمه های مسیر سر چشمه می گیرد. سرد آب رود در حوضه کلاردشت و ناحیه علیای رود بارک با شیبی ملایم سرازیر می شود. سرد آب رود پس از گذراندن محله ها و روستا ها از کلاردشت خارج و بسمت چالوس و به دریای مازندران سرازیر می ریزد ( ملکپور، ۱۳۷۷: ۳۰-۲۹ ).
مهمترین نهرهای انشعابی از سرد آبرود عبارتند از:
۱- ملک جوی با طول ۴ کیلومتر از بالادست آباد های کلاردشت از رودخانه منشعب می شود ( ملک شاه )که در اصطلاح محلی به آن ملک جوی می گویند ( فقیه نصیری، ۱۳۸۲: ۶۸ ).
۲- کلک جوی غربی که آبگیر آن از داخل محله ولوال به طول ۸۰۰ متر طول دارد و حدود ۱۳ هکتار از اراضی را آبیاری می کند.
۲- آسیاب کیله به طول ۶ کیلومتر و محل آبگیر آن داخل محله رود بارک و در نزدیکی روستای لاهو به عباس کیله ملحق می شود و حدود ۲۲۶ هکتار از اراضی این منطقه را آبیاری می کند.
۴- عباس کیله به طول ۱۰ کیلومتر و محل آبگیر آن محله مکاء و حدود ۵۲۹ هکتار را آبیاری می کند ( ملکپور، ۱۳۷۷: ۴۰ ).
دریاچه
دریاچه ولشت با وسعتی حدود ۲۰ هکتار در ارتفاع ۱۰۵۰ متری در نزدیکی دهکده سماء واقع شده است که یکی از ده دریاچه شیرین ایران بشمار می آید. این دریاچه دائمی است و ۶۵۰ متر طول و ۳۰۰ متر عرض و ۳۰ متر عمق دارد ارتفاع دریا از سطح آبهای آزاد ۱۱۰۰ متر و از سطح دریای خزر ۱۱۲۸ متر می باشد. این دریاچه در عمق تپه های شرقی کلاردشت و شمال شرقی شهر مرزن آباد واقع است. محلی ها به آن کَئودریا یا کبود دریا می گویند که علت آن سبز تیره مایل به کبود رنگ آب است. در کنار دریاچه چشمه های جداگانه ای برای آب آشامیدنی وجود دارد. زمستانها نیز پرندگان مهاجری از قبیل، مرغابی وحشی، غاز وحشی به عنوان پناگاه زمستانی خود انتخاب می کنند ( فقیه نصیری، ۱۳۸۲: ۷۰ ).
پوشش گیاهی
کلاردشت همچون دیگر نقاط شمال کشور دارای بخش وسیعی را جنگل در بر گرفته است و مساحت جنگلی آن حدود۶۱۵۰ هکتار می باشد. کلاردشت منطقه ای سر سبز و پوشیده از انواع گونه های گیاهی که در کمتر جای این خطه نقطه خشک و بی آب و علفی به چشم می خورد. در میان مهمترین گونه های خودرو در مزارع و باغها می توان به نمونه هایی از گلپر، گزنه، پونه، گل گاو زبان، یونجه وحشی و گل ختمی اشاره داشت. از درختان میوه و گیاهان زراعی نیز می توان آلبالو، آلو، گردو، انگور، گیلاس و گلابی می توان نام برد. میان گونه های زراعی به اسفناج، گشنیز، سیب زمینی، کدو، کلم، سیب، خیار، پیاز، گندم، لوبیا، جو، از نوع درختان و بوته های جنگلی نیز از درخت آزاد، آل سفید، سپیدار، انجیر، چنار، افرا، راش، توسکا، ملج، تمشک وغیره… نام برد ( ملکپور، ۱۳۷۷: ۵۰-۴۷ ).
حیات جانوری
در کلاردشت بدلیل وسعت نسبی منطقه و وجود زیستگاه های حیات وحش، گونه های متنوع جانوری را می توان یافت. این ویژگی در گذشته و از دیر باز موجب جلب توجه شاهان و در باریان بوده و هر ساله سلاطین وقت برای شکار و تفرج به این خطه روی می آوردند. این تنوع جانوری در کنار تنوع پوشش گیاهی، طبیعت کلاردشت را از جایگاه ویژه ای برخوردار کرده است. از گونه های وحشی خزنده در کلاردشت می توان از مار، سوسمار و از نوع حشرات از پروانه، سوسک و مورچه و عنکبوت نام برد. از گونه پرنده های وحشی در کلاردشت که در نوزده گونه دسته بندی شده اند می توان از قوش، لاشخور، بلبل، قرقاول، کلاغ، جغد و گنجشک، دارکوب، بلدرچین و خروس وحشی و غیره… نام برد. ازنمونه های پستانداران وحشی می توان از گرگ، گورکن، شغال، گربه وحشی، و جوجه تیغی، بز کوهی، کَل، گوزن، خرس، پلنگ، خرگوش، خوک، اِشکار و بز اشاره کرد. همچنین از نمونه پستانداران اهلی نیز گاو، گوسفند، اسب، الاغ، سگ، خروس و اردک و بقلمون نام برد ( ملک پور،۱۳۷۷: ۶۰-۵۶ ).
۲-۵: موقعیت جغرافیایی تپه کلار
تپۀ کلار از موقعیت ممتاز جغرافیایی برخوردار بوده است، زیرا دور تا دور آن را کوه ها و جنگل های انبوه فراوان در بر گرفته اند و محوطه باستانی تپه کلار در میان دشت و شمال شرق شهر کنونی کلاردشت واقعه گردیده است.
این تپه به شماره ۴۸۹ به ثبت آثار تاریخی و جزئی از میراث فرهنگی در آمده است و از جایگاه بارزی برای گردشگری برخوردار است. تپه کلار با ارتفاع حدود دوازده تا هفت متر خود را از دشت های پیرامون خود تمایز گردانیده است و به شکل بیضی و حدودا ۶ هکتار وسعت را در بر می گیرد و کلاردشت نام امروزی خورد را از این تپه باستانی به عاریت گرفته است ( موسوی کوهپر، عباس نژاد، ۱۳۸۵: ۲۴ ) .با توجه به نمونه های بدست آمده در حفاری های تپه کلار می توان اینگونه بیان داشت که قدمت این تپه باستانی را ۳۶۵۷-۳۷۹۲ ق.م و دوره مس و سنگ میانی دانست پس می توان گفت سابقه سکونت در دشت کلاردشت را حدود ۶۰۰۰ هزار سال تخمین زد. تپه کلار در ردیف یکی ازمحوطه های مهم شمال کشور محسوب می شود که توالی دوره ها را در خود جای داده است ( موسوی کوهپر، عباس نژاد، ۱۳۸۵: ۱۲۷ ).
۲-۶: پیشینه سفالگری در ایران
سفال همواره در حکم کار آمد ترین عنصر از دوره نوسنگی تا دهه های اخیر در عرصه زندگی انسان حضور داشته است مناسب ترین وسیله برای هنر نمایی و تجلی گاه افکار و اعتقادات وعلوم و فنون در اقتصاد و ارتباط اقوام و ملتها محسوب می شود. بنابراین بررسی اشیاء سفالی به جا مانده از اقوام گوناگون در زمان های گوناگون به پژوهشگران امکان می دهد تا از جنبه های متعدد جوامع سازنده آن اشیاء را بهتر بشناسند چه بسا همین هنر و صنعت سفالگری الگویی برای هنر و دست آورد های دیگر بشر باشد ( کامبخش فرد، ۱۳۸۹: ۹ ).
اصطلاحی را که یونانیان برای نامیدن گل کوزه گری و در اصل به خاک ساخته شده اطلاق شده می شود را سفال جای دادند که در دمای بالاقرار می گیرد. از جمله هنرهای که اول بار در دوره نوسنگی پدید آمد، سفالینه سازی بود. ضروریت حضور سفال بیشتر به سبب تغیراتی شکل گرفت که وضعیت اقتصادی پدید آمد، یعنی جابجای و گرد آوری خوراک با تولید آن، سفالینه های اولیه عموما دست ساز بوده اند و اختراع چرخ سفالگری که تولید ظروف بزرگ و نیز صنعت کوزه گری را دگرگون کرده، چینی ها معتقدند که اول بار آنها به این مهم دست یافته اند اما این فن اولین بار در حوزه حلال حاصلخیز بوقوع پیوست و احتمالا قدمت سفالینه چرخ ساز در اور ۵۰۰۰ق.م می رسد ( معیری، ۱۳۸۹: ۲۳۳-۲۳۲ ).
طبق تحقیق های به عمل آمده قدیمی ترین سفال کشف شده را به دوازده هزار سال پیش بر می گردانند که از شرق دور بدست آمده است. در ایران در غاری به نام کمربند که در مازندران و شهر بهشهر واقعه است سفالی بدست آمده است که قدمت آن را به ده هزار سال پیش می رسانند که نمی توان گفت قدیمی ترین سفالی که بدست انسان در ایران ساخته شده است در این محوطه کشف گردیده است. سفال بدست آمده بسیار ضخیم، پخت نا کافی، خشن، و به رنگ قهوه ای است که مقدار قابل توجهی علف خرد شده را جهت چسبندگی ( شاموت ) در خمیر مایه سفال به کار برده شده و برای جلوگیری از ترک خوردگی سفال استفاده شده است ( توحیدی، ۱۳۸۶: ۴۶ ).
ازجمله محوطه هایی که دارای سفال های اولیه در ایران هستند مانند:
تپه سنگ چخماق، لایه های زیرین تپه سیلک، مناطق اسکان اولیه سراب کرمانشاه، و لایه های زیرین گیان، نهاوند، حاجی فیروز اشاره داشت. با شروع عصر نو سنگی و اختراع پدیده ای به نام سفال کم کم سفال روی ظریف تر و بهتر را به خود می گیرد و بعد از سفالهای که در کمربند از آن یاد شد نمونه ای بهتری همراه با نقوش جدید تری دیده شده است که می توان در جنوب غربی ایران از علی کش و محمد جعفر و بزمرده نام برد با تاریخی حدود ۶۶۰۰-۷۰۰۰ق.م با سفال نرم و سبک و دست ساز اشاره داشت. در فلات مرکزی ایران هم می توان از تپه زاغه نام برد که نزدیک دشت قزوین است که دارای سفالهای با نقوش حیوانی چهار پا که به شیوه خطی ترسیم شده است و حیواناتی که دارای شاخ و بدن رنگ آمیزی شده می باشد. از نمونه های شاخص در این زمان می توان به سفالینه های پیش از تاریخ سیلک اشاره داشت که توالی سفالینه سازی را بخوبی نمایش می دهد که از سفالینه های دست ساز که هنوز رسم نقش گیاهان و حیوانات متداول نشده بود تا سفالینه های که در گورستان بدست آمده با موضوع نقش تصویر جنگجویان، زین و برگ اسب و خورشید که این نمونه ها بسیار متنوع و بشکل قوری شکل و نوک دار هستند. به طور کلی سفالینه های دوره نوسنگی با سفال بیشتر از نقوش هندسی و گیاهی تبعیّت می کند ( توحیدی، ۱۳۸۶: ۵۴-۴۷ ).
براساس توزیع سفالهای مشخص در فرهنگ های بین سالهای ۲۰۰۰-۱۵۰۰، فلات ایران را می توان به چند دسته تقسیم کرد که عبارتند از:
۱- فرهنگ یانیق، شامل آذربایجان، غرب ایران و دشت قزوین.
۲- فرهنگ گیان و گودین، شامل قسمتهای شمال شرقی و لرستان.
۳- فرهنگ حصار سه، شامل شمال شرقی ایران و قسمتهای شرقی فلات مرکزی.
۴- تمدن ایلام، شامل دشت خوزستان و قسمتهایی از شرق ایران و کرمان.
فرهنگ یانیق با سفالهای دست ساز خاکستری روشن و تیره که با نقش کنده شده هندسی تزئین شده مشخص می شود. نفوذ فرهنگ یانیق پس از استقرار اولیه در شمال غربی ایران به ویژه در سمت جنوب شرق گسترش یافت ( طلائی، ۱۳۸۷: ۸-۶ ).
تپه های گیان و گودین در غرب و شمال غربی ایران واقع شده اند. مرحله اول تکامل فرهنگ گیان با سفالهای منقوش که به دو دسته تقسیم می شوند، سفال تک رنگ و رنگارنگ مشخص شده اند. سفالها اغلب قرمز و دارای نقوش سیاه که بر روی لبه و گردن نقاشی شده است. اغلب خطوط مستقیم و موجی و ترکیبات مختلف تشکیل می دهد ( طلائی، ۱۳۸۷: ۱۵-۱۱ ).
فرهنگ حصار سه با سفال خاکستری ظریف براق مشخص شده است. سفالهای داغدار و خاکستری این فرهنگ با خطوط متقاطع و هاشور نامنظم داغدار شده اند. تمدن ایلام نیز با فرهنگ سفالهای قرمز و زرد با رنگ سیاه منقوش شده و نقش های آن بیشتر هندسی که ازجمله، خطوط موجی، تصویر حیوانات و پرندگان است که شبیه به سفال شوش و گیان است (طلائی، ۱۳۸۷: ۲۰-۱۷ ).
از نمونه های سفالینه سازی در عصر آهن نیز که با فرهنگ سفال خاکستری- سیاه جلوه گر است می توان از سفالینه های املش، مارلیک، کلورز گیلان، کلاردشت مازندران و آذربایجان نام برد. پدیده سفال خاکستری از نیمه هزاره سوم قبل از میلاد آغاز شد و تا نیمه هزاره اول قبل از میلاد ادامه یافته است. گفتنی است که این گونه سفالینهها با مهاجرت اقوام حرکت کرده است و جای سفالینه های نقشدار دوره پبشین را گرفته است و آثار خود را در گورستانهای مسیر حرکت جای نهاده اند. حوزه فرهنگی این دوران را بیشتر در فلات مرکزی ایران جست و این پدیده فرهنگی از شمال شرقی شروع شده، تا خورین، سیلک و قیطریه امتداد یافته است. از مشخصه این دسته سفال بادوام و سخت، پوسته صیقلی و قابلیت دارد که روی اجاق قرار گیرد و آب جوش آورد و حبوبات را طبخ کند (کامبخش فرد، ۱۳۷۹: ۲۹۰-۲۵۰).
سفالینه های سده هفتم و هشتم قبل از مبلاد به صورت منقوش و پر تکلف ساخته می شده است یعنی بطوری که نقوش تمام سطح ظروف را می پوشانده و تقریبا فضای خالی کمی را در ظرف بجا می گذاشته است. اواخر قرن هشتم میلادی کاشی های لعاب داری بدست آمده که گفتنی است قدیمی ترین نوع سفال لعاب دار بشمار می آید و در دوران آشور می باشد و سفالینه های ساده و لعابدار و چند رنگ از دوران ماد و ماننایی در زیویه بدست آمده که کاسه ها، ظروف لعابدار و دسته دار، ساغر های مجسم به سر حیوانات، که تجسم سه بعدی از پرندگان، جانوران، و انسان در حال شکار و بز کوهی و اسب مزین گردیده است. تزیین با بهره گرفتن از نقوش جناقی و هندسی در سفالینه های این دوران نیز متداول بوده است. در این دوران که قدم در دوره تاریخی نهاده ایم می توان از کاشی های دوران هخامنشی یاد کرد، در هر صورت بعلت شکوفایی و رونق صنعت فلزگری در این دوران کمتر سفال مورد توجه امپراطوری بوده است. اما سفالینه های این دوران دارای نقوش رنگین و خطوط خلاصه رنگین بوده است و یا به صورت تجسم انسان و حیوان در ترکیب ظروف آمده است. در این زمان در نمونه های بارز می توان به کاشی های لعاب دار در شوش و تخت جمشید اشاره نمود که ترسیم نقوش حیوان و گل و گیاه می باشد که در رنگ های مختلف تزیین بندی شده است و این کاشی ها شاهکار هنر کاشیکاری هفت رنگ است (کامبخش فرد، ۱۳۷۹: ۳۵۱-۳۷۹ ).
سفالینه های دوران اشکانی را ارنی هرنیگ به نُه منطقه در ایران دسته بندی کرده است که در زیر به تعدادی از محوطه ها به شکل خلاصه اشاره خواهیم داشت:
در جنوب و جنوب غربی ایران انواع متنوع “سفال دالبری"، ودر اردبیل با سفال خشِن در این دوران مواجه هستیم که به “سفال مثلثی” مشهور است. تا سدهّ اول در فارس با “سفال نوازی” روبه رو می شویم. در غرب ایران از “سفال جلینگی” می توان یاد کرد که از سدهّ دوم پیش از میلاد تا سده سوم میلادی مشخص و تصویر می شد ( هرینگ، ۱۳۷۹: ۶۵-۲۴ ). درمنطقه شمال ایران در گیلان سفال خاکستری مایل به سبز کم رنگ تا تیره و قرمز تا قهوه ای تیره مشاهده می شودکه در دروه اولیه دارای شکل و گونه های خاص اند، پیاله ها با لبه نوار دار برگشته زاویه دار و تزیین نقش داغدار صیقلی به ویژه شبکه های تار عنکبوتی و پیچ است ( هرینگ، ۱۳۷۹: ۱۷۶ ). در ناحیه شمال شرقی ایران نیز سفالینه هایی که در منطقه گرگان، دامغان، گنبد کابوس با نام “سفال آوایی” که سفال خاکستری و خاکستری سیاه می باشد خاصِ این منطقه است ( هرینگ، ۱۳۷۹: ۲۱۳ ). درجنوب شرقی و منطقهّ ساحلی نیز در دوران اشکانی به سفالینه های “لوندو” بر می خوریم که در ساخت آن دقت کمی بکار رفته است ( هرینگ، ۱۳۷۹: ۲۴۵ ).
هنر و صنعت سفالگری در دوران ساسانی کم فروغ و کمتر مورد توجه بوده است. علت اصلی این موضوع را هم می توان چنین دانست که سلاطین بیشتر توجه و حمایت خود را همانند دوره هخامنشی صرف ظروف و صنعت فلزگری کرده بودند. به هر روی سفالینه در دوره ساسانیان جهت رفع احتیاجات روزمره ساخته می شده که در اختیار طبقه رعیت جامعه قرار داشته است. از ویژگی های هنر سفالگری ساسانی می توان به رنگ و لعاب آن اشاره داشت که از دو رنگِ سبز و آبی فیروزه ای استفاده می شده است، اما در برخی از مناطق ایران در داخل سفال آنها نوشته هایی به صورت مارپیچی دیده شده است و در وسط کاسه ها نقش اهریمن و دیو به طرزی ناشیانه کشیده شده است. این کاسه ها به صورت وارونه کشف شده و خطوطی به زبان پهلوی، عبری، و آرامی بر روی آن ها نقر گردیده است که احتمالاً دلیل مذهبی و اعتقادی داشته است ( هاشم پور مافی، ۱۳۸۷: ۱۵۹ ).
۲-۷: سفال تپۀ کلار
تپۀ کلار به عنوان یکی از محوطه های مهم باستانی منطقهّ شمال ایران می تواند نقش مهمی در روشن شدن ابهامات جدی در مطالعات باستان شناسی سواحل جنوبی دریای مازندران ایفا کند. بر همین اساس با توجه به کاوش و لایه نگاری تپۀ کلار این ناحیه توالی دوران پیش از تاریخ و دوران تاریخی را دارد.
گزارش های توصیفی کاوش لایه نگاری ترانشهّ مرکزی و ترانشۀ غربی و گمانه هایی جهت تعیین حریم آثار فرهنگی بدست آمده نشان می دهد که تپۀ کلار جزء معدود محوطه هادر شمال ایران است که از جایگاه ویژه ای برخوردار است. با توجه به بررسی و لایه نگاری هایی که در ترانشه مرکزی انجام شده است داده های فرهنگی بدست آمده از قبیل آجر، اجاق، کف کوبیده، سفال خاکستری، قلوه سنگ چیده مان، درفش استخوانی و غیره… نشان می دهد. سفال های بدست آمده دارای رنگ خاکستری، خاکستری روشن و تیره هستندکه دو طرف آن صیقل داده شد و متصمن دارای نقش های قالب زیگزاگی و مثلث می باشد.
سفالینه های خاکستری تپۀ کلار دارای تکنیک نقش کنده و با نقش مایه های خطوط مواج ترسیم شده است. سفال سیاه تپۀ کلاراز خطوط مورب مانند برگ درختان برخوردار است. از نمونه نقش های دیگر در سفال تپه کلار نقوش هندسی مثلثی دندانه دار است که به شکل زیگزاگی دیده می شود و صیقلی ویژه ای دارد که سطح درون و بیرون آن آینه گون است. از تکنیک های بکار رفته در نقوش، نقش کنده و طرح قالب هندسی است که به صورت مثلث ایجاد شده است. اما بجز نقش هندسی مثلث دندانه دار در سفال تپه کلار، نقش هندسی متفاوتی به صورت چرخشی دور تا دور لبه سفال را در بر می گیرد و با نقوش سفالینه های دیگر تفاوت دارد. از طرفی با مطالعه روی خطوط موازی که دور تا دور لبه سفال را در بر می گیرد می توان اظهار داشت که هنرمند سفال گر این گونه نقوش را با شیئ فلزی نقر کرده باشد. از بین نمونه های موجود در مجموعه، می توان به سه دستهّ عمده اشاره کرد که عبارتنداز: