“یکی از اهداف بکارگیری مربی گری این است که آموزش just in time باشد یعنی آموزش ها بایستی به موقع و به اندازه باشد. کوچینگ در واقع دارد آموزش به موقع و به اندازه را تلطیف می کند و می تواند به ایجاد ارتباط میان آموزش های به موقع و به اندازه کمک نماید".
و هم چنین مصاحبه شونده شماره ۷ بالا بردن اثربخشی آموزش ها را به عنوان یکی دیگر از دلایل اصلی و اولیه مربی گری معرفی نمود. ایشان در این زمینه بیان کرد:
“در تمامی سازمان ها و آموزش های آن ها بحث اثربخشی آموزش ها مطرح است در حقیقت سازمان ها تمایل دارند و یا اصلاً اصرار دارند اثربخشی را بالا ببرند. با کوچینگ می توان اثربخشی آموزش ها را ملاحظه کرد و به دلیل آنکه کوچینگ باعث بالا رفتن اثربخشی آموزش ها می شود. بسیاری از سازمان ها ساعت ها به فرد آموزش می دهند ولی آن فرد نمی داند که این آموزش ها را کجا بایستی استفاده کند و نداند در حین کار با این اطلاعات چه بکند، خوب این آموزش ها از اثربخشی لازم برخوردار نمی باشند که در کوچینگ این گونه نیست".
-
- اهداف ثانویه:مهم ترین دلایل و اهداف ثانویه بکارگیری مربی گری در فعالیت های آموزش بهسازی عبارتند از: “برطرف نمودن ضعف عملکردی کارکنان"، “پاسخگویی به نیاز بازار"، “ایجاد اعتماد در افراد برای قبول مسئولیت"، افزایش بهره وری و به خاطر مزایایی که این روش در مقایسه با دیگر روش ها دارد". اسکینا و آی ورسون در سال ۲۰۰۵ در پژوهشی به این نتیجه رسیدند که ارتقاء دادن ارتباطات، کاهش دادن استرس محیط کار، بالا بردن تعهد و رضایت کارکنان از اهداف بکارگیری مربی گری در صنعت هتلداری است. مصاحبه شونده شماره ۴ در این رابطه بیان کرد:
“یکی از دلایلی که باعث می شود از کوچینگ استفاده کرد این است که باعث ایجاد اعتماد به نفس در افراد برای قبول مسئولیت می گردد، در واقع با کوچینگ می توانیم به افراد اعتماد به نفس کافی برای کار با مسائل و تجهیزات را بدهیم. ما با کوچینگ می توانیم توانایی فرد را بالا ببریم؛ مثلاً اگر فرد مسئولیت انجام کاری را پذیرفت، بتواند بدون استرس آن مسئولیت را برعهده گیرد چرا که افراد اطلاعات، تجربه، دانش و آگاهی را دارند ولی اعتماد به نفس پذیرفتن ندارند چون که سرشار از استرس و نگرانی هستند. کوچینگ باعث بالا رفتن رضایت فرد و شغلش می گردد و خوب به نوبه آن هم تعهدش نسبت به کار هم بالا می رود، هم چنین انگیزه اش هم بالا می رود چرا که با کوچینگ می توان تلاش کرد فرد را با محیط کارش و مسئولیت هایش آشنا ساخت".
طبق نظر کارشناسان آموزش، پاسخگویی به نیاز بازار یکی دیگر از دلایل استفاده از مربی گری است. مصاحبه شونده شماره ۵ نیز در همین رابطه اظهار داشت:
“پاسخگویی به نیاز بازار از اهداف بکارگیری مربی گری است. در حال حاضر بازار با روش های سنتی همچون سخنرانی و … را دیگر از ما نمی خواهد بلکه می خواهد مربی، مشاور فرد در حین کار باشد. چون بازار دیگر مشاور محض و مدرس نمی خواهد بلکه افرادی را می خواهد که از لحاظ علمی همکار و همراه کارآموزان باشد و در عین حال به افراد از نظر علمی، مشاوره و آموزش می دهد، بایستی فردی چند بعدی باشد".
در ارتباط با افزایش بهره وری و عملکرد سازمانی مصاحبه شونده شماره ۲ اظهار داشت:
“مربی گری به عنوان یک تکنیک می تواند در افزایش بهره وری و عملکرد سازمانی نقش داشته باشد به دلیل آنکه توانایی افراد را ارتقاء می دهد، به دلیل آنکه ویژگی های خاصی را در فرد ایجاد می کند باعث افزایش عملکرد می گردد. تمرکز مربی گری بر روی شایستگی و توانایی انجام کار است در کل مربی گری از طریق تقویت شایستگی باعث افزایش عملکرد می گردد چرا که وقتی عملکرد افزایش پیدا می کند، در واقع خروجی ها افزایش پیدا می کنند و در نتیجه بهره وری ارتقاء پیدا می کند".
عوامل زمینه ای: حوزه های بکارگیری مربی گری
عوامل زمینه ای بیانگر زمینه هایی است که پدیده در آن روی می دهد (ادیب حاج باقری، ۱۳۸۵). تحلیل داده های حاصل از مصاحبه با اطلاع رسان های این پژوهش نشان می دهد که زمینه ها و حوزه های بکارگیری مربی گری را می توان در دو مقوله مدیریتی و بهسازی به شرح ذیل طبقهبندی کرد:
توسعه مدیران
و مشاغل مدیریتی
زمینه های بکارگیری مربی گری