گفتار سوم – دفاع در محل سکونت یا ملک تحت تصرف مدافع
۹- رای اصراری کیفری هیات عمومی دیوانعالی کشور بشماره ۷- ۱۸/۴/۱۳۸۱[۱۲۹]
در این رای به قصد متهم که اظهار داشته عثمان با خواهر زنش رابطه نامشروع داشته و آن شب حادثه هم عثمان به قصد رابطه و عمل خلاف درب منزل با بانو ایران خواهر زن متهم مراجعه نموده و متهم قصد قتل عثمان نموده و یک تیر هم بسوی او شلیک نموده لیکن به هدف اصابت نکرده و به سهراب همراه عثمان اصابت کرده و موجب قتل وی می گردد از منظر اشتباه هدفی که متهم قصد قتل عمدی عثمان نموده لیکن بلحاظ خطای دید شبانه، تیر به سهراب که اصلا او را نمی شناخته اصابت نموده قتل را شبه عمد تلقی نموده و حکم دادگاه بدوی که قصاص نفس متهم را صادر نموده نقض و جهت رسیدگی مجدد به شعبه همعرض پرونده را ارسال نموده است در حالیکه اگر موضوع پرونده را از منظر دفاع از عرض و ناموس خود و اقارب مورد بررسی قرار می داد بهتر بود چون متهم گفته هر کس دیگر بود من بطرف او شلیک
میکردم حکایت از این دارد که متهم قصد قتل انسانی غیر معین یا یکی از آندو نفر را کرده و قصد او عملی شده در اینصورت قتل عمدی است چنانکه جناب آقای آموزگار رئیس شعبه دیوان فرمودند به نظر این جانب از منظر دفاع مشروع به موضوع نگاه کنیم موضوع از مصادیق ماده ۶۱ و ۶۲۵ ق.م.ا لیکن چون دفاع از حد تناسب گذشته می بایست ضامن دیه مقتول باشد چون مدافع می بایست تیر هوای شلیک میکرد بعضی از اعضای هیأت عمومی اشاره به دفاع مشروع نمودند النهایه متهم را ضامن دیه دانسته اند.
۱۰- رای شعبه ۱۶ دیوانعالی کشور به شماره ۵۰۳-۲۴/۹/۷۰[۱۳۰]
خلاصه قضیه اینگونه بوده که مقتول با اطلاع از اینکه شوهر خانم ج برای کارکردن به شهر دیگری رفته شبانه از روی دیوار وارد منزل متهم شده و قصد تعرض به ناموس داشته متهم پدر شوهر و برادر شوهر خویش را به کمک طلبیده که با مهاجم درگیر و در همان منزل با ضربه هاون توسط متهم به قتل می رسد که در این مورد حقوق تعرض به ناموس مستند به قرائن معقول بوده چرا که شبانه و از روی دیوار وارد منزل متهم شده در حالیکه شوهر متهم در منزل نبوده و متهم بلحاظ اینکه زن بوده موضوع از مصادیق ۹۲ (۶۲۵) و ۹۳ (۶۲۶) و ۹۴(۶۲۷) قانون تعزیرات سابق و قانون مجازات اسلامی فعلی دفاع را مشروع تلقی و حکم بر برائت متهم که بعضا معاون و بعضا شریک بوده اند صادر نموده است که مورد تایید شعبه محترم دیوان قرار گرفته است.
۱۱- رای اصراری هیات عمومی دیوانعالی کشور به شماره ۱۳۳۳-۱۲/۶/۱۳۱۷[۱۳۱]
مطابق ماده ۱۷۹ ق.م.ع «هرگاه شوهری زن خود را با مرد اجنبی در یک فراش یا در حالتی که به منزله وجود یک فراش است مشاهده کند و مرتکب قتل یا ضرب یکی از آنها یا هر دو شود معاف از کیفر است این ماده ناظر به مواردی است که شوهر دفعتا مواجه با آن وضعیت شده و بواسطه هیجان روحی شدیدی که عارض او می شود و مرتکب قتل یا جرح و ضرب گردید شامل مواردیکه آنها را بصورت زن و شوهر در معبر عام مشاهده کرد در حالیکه بین آن دو مرد و زوجیت آن زن اختلافی شده و به مقامات مربوط مراجعه شده باشد نخواهد بود.»
از این رای چنین استنباط می شود که فراش جاهایی است که شوهر به اتفاق همسرش در آن محل سکونت دارد و لذا ورود شوهر به خانه و مشاهده زن با مرد اجنبی باید ناگهانی باشد و در اصطلاح امروزه در اتاق خواب یا در حالت برهنگی هر دو را بهم چسبیده ببیند تا حق کشتن مرد اجنبی را داشته باشد و در صورتیکه همسرش نیز مطاوعه کرده باشد حق کشتن او را نیز دارد این در واقع دفاع از عرض خود مدافع است همچنانکه مدافع می تواند متجاوز را به قتل برساند همسرش را بعلت خیانت و هتک عرض می تواند به قتل برساند در قانون مجازات فعلی در ماده ۶۳۰ بطور مستقل این حق دفاع آمده هرچند که ضرورتی به تصویب این ماده نبوده و از عمومات ماده ۶۱ و ۶۲۹ قانون مجازات اسلامی این امر استنباط می شود.
۱۲- رأی هیأت عمومی دیوانعالی کشور شماره ۲۳۶ – ۷/۱۱/۱۳۴۹[۱۳۲]
خلاصه پرونده: حاجی موسی به اتهام قتل و حاج صفر پدرش به اتهام معاونت در قتل مرد مجهول الهویه، مورد تعقیب دادسرای شهرستان کرمانشاه واقع و به استناد ماده ۱۷۱ ناظر به ماده ۱۷۰ قانون مجازات عمومی و رعایت ماده ۲۷ همان قانون، درخواست تعیین کیفرشان از دادگاه جنایی استان کرمانشاه می گردد دادگاه جنایی در جلسه علنی پنج نفری به اتهام متهمان رسیدگی و به شرح و استدلال مندرج در حکم، بزهکاری متهمان را به ایراد جرح به شخص مجهول الهویه که منتهی به فوت او شده، بر طبق ماده ۱۷۵ قانون مسلم دانسته، ولی چون از توجه به نحوه وقوع قضیه، مسلم است که متهمان با توجه به اظهارات مطلعین، مخصوصاً که نحوه فرار را عده ای از پنجره منزل مسکونی متهمان گواهی داده و و مسیر خونریزی تا محل جسد، حکایت از فرار مقتول از پنجره فوق الاشعار دارد و اظهارات و مدافعات یکنواخت متهمان در کلیه مراحل تحقیق و اینکه سابقه خصومت بین متهمان و مقتول از پرونده استفاده نمی شود، مسلم آنست که مقتول به قصد سرقت شبانه به منزل متهمان وارد شده و با مجروح نمودن آنان در نتیجه دفاعی از ناحیه متهمان ساکنین منزل به عمل می آید مجروح و متعاقب فرار فوت می نماید. بنابراین عمل متهمان دفاع از مال محسوب است و واجد شرایط مقرر در شقوق ۲ و ۳ ماده ۱۸۹ قانون مجازات عمومی می باشد و به استناد مواد مرقوم حکم ب معافیت آنان از مجازات صادر و اعلام می گردد. اقلیت دلایل را علیه متهمان کافی ندانسته و عقیده بر برائت آنان داشته است.
از این رأی چنین استنباط می شود که مقتول به قصد سرقت، شبانه وارد منزل متهمان شده و با مجروح نمودن آنان نیت خود را نتوانسته عملی کند چون متهمان از خود دفاع نموده و با مجروح شدن اقدام به عقب نشینی نموده و از محل پنجره منزل فرار می نماید که نهایتاً در اثر خونریزی در نزدیکی همان محل فوت می شود متهمان در تمام مراحل تحقیقات بلحاظ بی سوادی و عدم اطلاع از قانون و به جهت ترس از مجازات قتل را بر عهده نگرفتند ولی درگیری مقتول با آنان و مجروح شدن خویش توسط مقتول را اقرار نمودند و ادعای دفاع ننمودند اکثریت قضات دادگاه عمل متهمان را دفاع مشروع تلقی نموده و آنان را از مجازات معاف مینماید و نهایتاً حکم بلحاظ اصراری بودن در هیأت عمومی دیوان عالی کشور طرح و هیأت مذکور رأی دادگاه را تأیید می نماید. در اینجا دفاع مشروع بلحاظ ورود متجاوزانه مقتول به منزل مسکونی شبانه با هر انگیزه مجرمانه اعم از سرقت یا تجاوز به عرض و ناموس ملاک و معیار قرار گرفته است.
گفتار چهارم – سایر ملاکهای پراکنده برای تشخیص تناسب
۷- رای شعبه ۲۷ دیوانعالی کشور به شماره ۳۰۵۱-۴/۱۱/۱۳۷۳[۱۳۳]
در رای مذکور برای تشخیص تناسب ملاکهای دیگری مورد توجه قرار گرفته که صراحتا در قانون بیان نشده است ۱- سن متهم به قتل عمدی ۱۶ ساله بوده و مقتول ۲۸ ساله بوده و سایر مهاجمین از نظر سنی ۲۳ تا ۲۸ ساله بوده اند . ۲- تعداد مهاجمین که مشروب خورده و قصد عمل شنیع با متهم را داشته اند با مقتول چهار نفر بودند که متهم را محاصره می نمایند. ۳- متهم از نظر جسمی، ضعیف تر از مهاجمین بوده است.
در قانون مجازات عمومی سابق ماده ۱۸۹ چنین آمدهاست که « قتل عمد در مقام دفاع از مال در موارد ذیل مجازات نخواهد شد
اول – در موارد مواد ۲۲۲ و ۲۲۳ و ۲۲۴
دوم – در مورد ورود در منزل مسکون یا ملحقات محصوره آن در شب بوسیله بالا ر فتن از دیوار یا شکستن درب یا امثال آن
سوم – هر فعلی که بر حسب قرائن معقوله موجب خوف قتل یا جرح شدید و یا ضرب و آزار شدید باشد.»
در ماده مذکور ملاکهایی برای تناسب ذکر شده که مشروحا آنرا بیان می کنیم:
۱- ورود به منزل مسکونی در شب بوسیله بالا رفتن از دیوار یا شکستن درب یا امثال آن
۲- سارقین دو نفر یا بیشتر باشند که می توان بجای سارقین عبارت مهاجمین یا متجاوزین را بکار برد.
۳- یک یا چند از سارقین یا مهاجمین حامل ظاهر یا مخفی باشند.
۴- دفاع در برابر قطاع الطریق اگر منجر به قتل قطاع الطریق بیانجامد مدافع مجازات نخواهد شد.
از دیگر ملاکهای تناسب که بضرورت عقل بر ذهن می رسد:
۱- شرایط روحی و روانی و بدنی مدافع و مهاجم مثل مهاجم از نظر جسمانی قویتر از مدافع باشد مدافع پیرمرد باشد و مهاجم جوان باشد.
۲- جنسیت مثلا مدافع زن باشد و مهاجم مرد باشد.
۳- تعدد مهاجمین مدافع تنها باشد و مهاجمین دو نفر یا بیشتر باشند.
۴- از نظر مکان مورد حمله بیابان باشد یا در شهر
۵- زمان حمله شب یا روز باشد
۶- کیفیت و نحوه اقدام مدافع و نحوه استفاده از وسیله دفاعی از دیگر موارد ملاک تناسب دفاع با حمله و تجاوز می باشد.
فصل دوم – ادله مورد استفاده دادگاه ها برای تشخیص تحقق دفاع مشروع
از آنجا که ادله مورد استفاده دادگاهها برای تشخیص تحقق دفاع مشروع، بر حسب ضرورت امری مهم
میباشد لذا در این فصل در دو مبحث به آن پرداخته خواهد شد.
مبحث اول از اظهارات اصحاب دعوی و گواهان و در مبحث دوم به قرائن و شواهد عینی می پردازیم.
مبحث اول – اظهارات اصحاب دعوی و گواهان
در این مبحث درباره اظهارات اصحاب دعوی و گواهان بعنوان دلیل و میزان تاثیر آنها در تحقق دفاع مشروع، در دو گفتار مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در گفتار اول اظهارات اصحاب دعوی و در گفتار دوم به اظهارات گواهان در آرای شعب دیوان می پردازیم.
گفتار اول – اظهارات اصحاب دعوی
یکی از دلایل اثباتی در دفاع مشروع صداقت و استحکام گفتار متهم و اقرار او به قتل است. اظهارات اولیای دم نیز می تنواند بعنوان دلیل در دادگاهی مورد استفاده قرار گیرد.
۱۳- رای هیات عمومی دیوانعالی کشور به شماره ۲۵۶-۲/۴/۵۰[۱۳۴]
در رد دفاع مشروع که توسط دادگاه بدوی صادره شده است چنین استدلال نموده که اولا یکی از خصوصیات دفاع مشروع در مقام اثبات آن صداقت و استحکام گفتار شخص است که بدان توسل جسته و با بیان حقیقت و واقع قضیه و اثبات ناچاری و اضطرار خود و دلائل مسلم و غیر قابل انکار با ارتکاب قتل نفس از معافیت قانونی استفاده می کند . ثانیا – اثبات کند به اظهارات و ادعای متهم. ثالثا – هیچگونه دلیل و مدرکی بر تایید صحت اظهارات متهم و اینکه اقدام او به قتل برای دفاع از جان خود بوده در پرونده جز اظهارات او وجود ندارد در حالیکه دلائل و قرائن و امارات بی شماری در پرونده علیه متهم به چشم
میخورد.
۱۴- رای هیات عمومی دیوانعالی کشور به شماره ۴-۱۶/۲/۱۳۷۶[۱۳۵]
بخش مذاکرات جناب آقای سپهوند می فرمایند :« سوم اینکه از مدافعات متهم به خوبی مشخص است اولا – تناقض دارد گاهی میگوید به من حمله کرد، چاقو را از آن آقای علی … گرفت و حمله کرد و میخواست تجاوز بکند در مواردی می گوید من خیلی عصبانی شدم ولی نمی دانم او به خودش چاقو زد یا من به او چاقو زدم یعنی بهر حال متهم آدم صادقی نیست، دروغ است که تغییر پیدا می کند وقتی که کسی واقعیتی را بیان میکند این واقعیت همیشه یکسان است ممکن است عبارات تفاوت پیدا بکند ولی محتوی و مفاد تفاوتی ندارد، به این لحاظ روی اظهار این شخص اعتبار قائل بشویم نهایتا نظر هیات عمومی دفاع مشروع را پذیرفته لیکن بلحاظ تجاوز از حد تناسب متهم ضامن پرداخت دیه خواهد بود.
۵- رای هیات عمومی دیوان عالی کشور بشماره ۶-۱۳/۳/۱۳۷۶[۱۳۶]
بخش مذاکرات جناب آقای آموزگار می فرمایند: «متهم همان حرف اول را زده از باب اینکه هنوز به او تعلیم نکرده اند آن حرف اول درست بوده گفته من زدم او را ، متوجه ندشم چطور زدم با چوب زدم بعدا خوب حرفهایش را عوض کرده غافل از اینکه تعویض سخن در مراحل بعدی بر علیه خودش تمام می شود اگر از همان اول حرف خودش را صریحا می زد و می گفت اینطور شده پرونده لوث نمی شد…»
از مجموع این نظریات چنین استنباط می شود که اولا متهم در مقام اثبات دفاع مشروع باید صداقت در گفتار داشته باشد ثانیا اقرار به قتل داشته باشد ثالثا بعد از اقرار به قتل انکار نداشته باشد، زیرا هم اقرار به دفاع مشروع و هم انکار قابل جمع نیست در نتیجه به ضرر متهم تمام می شود النهایه هیات عمومی دیوان دفاع مشروع را پذیرفته لیکن بلحاظ تجاوز از حد تناسب مدافع را ضامن پرداخت دیه دانسته است.
گفتار دوم – اظهارات گواهان
وایندیله[۱۲۷] و همکاران (۲۰۰۷)، در مقاله ای تحت عنوان «رابطه میان فعالیت بدنی اوقات فراغت و استرس، حمایت اجتماعی و پذیرش و مقابله با شرایط» به بررسی روی جمعیت بزرگسالان انتخاب شده به صورت تصادفی در ناحیه ی فلمیش[۱۲۸] در بلژیک پرداختند. ۲۶۱۶ بزرگسال فلمیشی، سنین ۷۵-۱۸ سال، به عنوان نمونه، پرسشنامه ی خود سنجی را در مورد سلامت روان، فعالیت بدنی و ویژگی های دموگرافی، در حضور کارشناسان تکمیل نمودند و نتایج به دست آمده، حاکی از این بود که افسردگی و اضطراب در میان افراد پر استرس، بیشترین میزان را داشته و به تدریج در گروه های متوسط و بدون استرس کاهش می یافت و میزان مشارکت در ورزش و فعالیت های بدنی اوقات فراغت، در گروه پر استرس بسیار کمتر بوده است.
اورسیگا[۱۲۹] و همکاران (۲۰۰۷)، در مقاله ای به این نتیجه رسیدند که عدم وجود حمایت اجتماعی و عدم رضایت از خود، موانعی جدی برای ورزش روزانه و فعالیت بدنی هستند. این تحقیق به بررسی نقش حمایت اجتماعی و رضایت از خود در شکل گیری میزان پیشنهادی فعالیت بدنی اوقات فراغت بزرگسالان در پنج شهر ایالات متحده آمریکا پرداخت. نتایج نشان دادند که حمایت اجتماعی از طرف دوستان (به جای خانواده) و حوزه رضایت از خود در قابلیت جسمانی مشاهده شده در افراد، به طور چشم گیری به فعالیت بدنی اوقات فراغت مربوط می شوند و همچنین سلامت جسمی نیز به فعالیت بدنی اوقات فراغت مربوط می شود.
ترین[۱۳۰] (۲۰۰۷)، در پایان نامه ی خود برای اخذ کارشناسی از دانشکده ی علوم ورزشی، تربیت بدنی و بهداشت ملکه ی ویکتوریا با عنوان «ارتباط بین حمایت اجتماعی و پایبندی به یک برنامه ی فعالیت بدنی مبتنی بر همسالان در میان دختران نوجوان» به بررسی ارتباط بین حمایت اجتماعی و پایبندی به یک برنامه پرداخت. ۱۳ شرکت کننده در مدت یک ماه مورد آزمایش قرار گرفتند و نتایج به این صورت بود که حمایت همسالان اثر قدرتمندی بر روی مشارکت در فعالیت بدنی محسوب می شود و یک برنامه ی فعالیت بدنی با هدف حمایت اجتماعی می تواند راهکار مناسبی به منظور افزایش سطح فعالیت بدنی در دختران نوجوان به شمار آید.
سابیستون و کراکر[۱۳۱] (۲۰۰۸)، در مقاله ای با عنوان «ادراکات شخصی و اثرات اجتماعی به عنوان ارتباط با فعالیت بدنی اوقات فراغت نوجوانان» لیاقت، شایستگی و احساس شخصی از اثرات اجتماعی و فعالیت بدنی را مورد ارزیابی قرار دادند. ۸۵۷ نوجوان به عنوان نمونه، پرسشنامه ها را تکمیل کردند و اثرات مستقیم و غیر مستقیم ادراکات شخصی و تأثیرات خانواده و بهترین دوست بر روی فعالیت بدنی، با بهره گرفتن از مدل سازی برابری معادله ی ساختاری مورد تحقیق قرار گرفت و نتیجه گرفته شد که احساس شایستگی، لذت، علاقه، اعتقادات و دیگر رفتارهای برجسته، به طور مهمی مرتبط با فعالیت بدنی نوجوانان است. دوستان می توانند رفتارها و احساسات و ادراکات خود را در نوجوانان تحت تأثیر قرار داده و ممکن است نقش برجسته تری را نسبت به والدین ایفا کنند. بر اساس این تحقیق پسران نوجوان در مقایسه با دختران، باورهای شایستگی بالاتر، ارزش ها، تأثیرات اجتماعی و رفتارهای فعالیت بدنی بیشتری را گزارش کردند.
سینت[۱۳۲] (۲۰۰۸)، در پژوهشی تحت عنوان «نقش حمایت اجتماعی و فعالیت بدنی اوقات فراغت»، به این نکته اشاره داشته است که هردو شبکه های اجتماعی و فعالیت بدنی در آمریکا در حال کاهش می باشد. این پژوهش به اهمیت حمایت اجتماعی در جنبه ی بدنی و روانی تأکید دارد و به بررسی اینکه چگونه عواطف و حمایت دوستانه و انواع فعالیت خاص، با پیامدهای افسردگی در جمعیت بزرگسالان آمریکا (از سن ۴۰ سال به بالا) در ارتباط می باشد، می پردازد و به این نتیجه رسید که مداخله در هر تمرین و انواع فعالیت بدنی با حمایت اجتماعی و شبکه های اجتماعی، هم پیوند شده اند و تأثیر مهمی در سلامت ذهنی افراد دارند.
موکسنس[۱۳۳] و همکاران (۲۰۰۹)، در مقاله ای تحت عنوان «فعالیت بدنی اوقات فراغت، رابطه میان استرس و کارکرد روانی در نوجوانان نروژی را تعدیل نمود»، به بررسی اینکه آیا فعالیت بدنی اوقات فراغت، رابطه میان استرس و کارکرد روانی (افسردگی، اضطراب و اعتماد به نفس) را در میان نوجوانان نروژی ۱۳-۱۸ سال تعدیل می نماید یا نه، پرداختند و نشان دادند که فعالیت بدنی، پتانسیل تأثیر گذاری بر برخی از متغیرها را دارد ولی شواهد متفاوتی مبنی بر اینکه فعالیت بدنی می تواند استرس و ارتباط آرامش روانی در میان نوجوانان را تعدیل نماید، وجود دارد. میزان زیاد فعالیت بدنی در اوقات فراغت با میزان اضطراب و افسردگی کمتر و میزان احترام به نفس بیشتر، رابطه اندکی داشت و تحلیل ها، فعالیت بدنی در اوقات فراغت را به عنوان تعدیل کننده ی رابطه میان استرس و کارکرد روانی معرفی نکردند.
گوتیه[۱۳۴] و دیگران (۲۰۱۰)، در تحقیقی با عنوان «ارزیابی اهمیت حمایت اجتماعی و محیطی برای فعالیت بدنی اوقات فراغت در یک محتوای منحصر به فرد اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی» نسبت به بررسی عوامل تأثیر گزار اجتماعی و محیطی فعالیت بدنی در بین دو گروه زبانی و موقعیت جغرافیایی در محدوده اونتاریوی شمالی کانادا اقدام نمودند. نمونه، متشکل از ۲۵۶ فرد بالغ بودند که با بهره گرفتن از پرسشنامه ی فعالیت بدنی بین المللی، تحقیقات حمایت ورزشی و اجتماعی، همراه با حمایت محیطی مورد بررسی قرار گرفتند. مدل های رگرسیون تعدیل شده در ارتباط با سن و جنسیت مشخص می سازند که حمایت اجتماعی خانواده و همتایان، یک نقش محدودی را در نمونه ی فرانسوی زبان ها در مقایسه با نمونه ی انگلیسی زبان های این ناحیه باز می کند. یافته ها مؤکد آن است که اهمیت حمایت اجتماعی برای فعالیت بدنی بر مبنای وضعیت اجتماعی- زبانی متغیر بوده و حمایت های محیطی نقش محدودی را در بین افراد شمالی بازی می کند.
یاون هیو[۱۳۵]و همکاران (۲۰۱۱)، پژوهشی را با هدف بررسی ارتباط بین حمایت اجتماعی خانواده و دوستان و فعالیت بدنی، در بین ۳۵۰ شرکت کننده از هفت محله ی لس آنجلس[۱۳۶] از بین دانش آموزان مدارس متوسطه انجام دادند. مسیرهای پیش فرض با بهره گرفتن از مدلسازی معادله ی ساختاری مورد بررسی قرار گرفت و متغیرهای روان شناختی و مشارکت در فعالیت بدنی به وسیله ی پرسشنامه هایی توسط خود افراد ارزیابی شد. حمایت اجتماعی خانواده به عنوان تنها پیش بینی کننده ی معنا دار میزان فعالیت بدنی با ضریب تأثیر ۷۹/۰ مطرح می باشد. حمایت اجتماعی اندک خانواده با رفتار بی تحرک، ارتباط بیشتری داشت (β = -۰.۲۵). نتیجه ی به دست آمده حاکی از این است که حمایت اجتماعی خانواده در افزایش ارتقای میزان فعالیت بدنی و کاهش رفتار بی تحرک در نوجوانان، نقش به سزایی ایفا می کند.
اولیویرا[۱۳۷] و همکاران (۲۰۱۱)، در مطالعه ای با عنوان «حمایت اجتماعی و فعالیت بدنی اوقات فراغت» اقدام به بررسی تأثیر گذاری چهار بعد حمایت اجتماعی بر روی فعالیت بدنی اوقات فراغت، (سرگرمی، چگونگی گذران، نوع و زمان صرف شده) به وسیله ی افراد بالغ در طی یک دوره ی دو ساله نموده اند. ۳۲۵۳ مستخدم دولتی غیر آکادمیک در یک دانشگاه در شهر ریودوژانیرو[۱۳۸] مد نظر قرار گرفتند. فعالیت بدنی اوقات فراغت با بهره گرفتن از یک سؤال دو بخشی با یک دوره ی مرجع دو هفته ای مورد ارزیابی قرار گرفته و سؤالات در ارتباط با نوع فعالیت بدنی در اوقات فراغت به صورت فردی یا گروهی و زمان سپری شده برای فعالیت خاص مشخص شد. حمایت اجتماعی نیز از طریق بررسی نتایج پزشکی مقیاس حمایت اجتماعی (mos-sss) برآورده شده است. جهت ارزیابی ارتباط بین حمایت اجتماعی و فعالیت بدنی اوقات فراغت، دو روش مختلف آماری به کار گرفته شد : مدل های باینری - دوتایی و رگرسیون - لجستیک چند جمله ای، به ترتیب برای نتایج دو بخشی و چند بخشی. این مدل ها به صورت مجزا برای اشخاصی که اقدام به آغاز فعالیت بدنی اوقات فراغت در اواسط دوره نموده بودند (گروه تعاملی) و نیز کسانی که از ابتدای دوره در فعالیت ها شرکت داشتند (گروه پشتیبان)، تعدیل و منظم شد. نتایج به دست آمده، ارتباطات معنی دار آماری (p < 0.05 ) بین ابعاد حمایت اجتماعی و گروه تعاملی را مشخص کرد. علاوه بر این، بعد حمایت اجتماعی- اطلاعاتی نیز در ارتباط با زمان سپری شده در فعالیت بدنی اوقات فراغت (OR = 2/01 ; 95% [۱۳۹]CI 1/2-3/9[140]) بوده است. در گروه پشتیبان، حمایت مادی در ارتباط با گروه (OR = 1/80 ; 95% CI 1/1-3/1) بود و بعد تعامل اجتماعی مثبت نیز در ارتباط با زمان سپری شده در فعالیت بدنی اوقات فراغت (OR = 1/65 ; 95% CI 1/1-2/7) مشخص شده است. نتایج به دست آمده نشان دادند که کلیه ی ابعاد حمایت اجتماعی بر روی فعالیت بدنی اوقات فراغت یا زمان سپری شده بر حسب فعالیت خاص، تأثیر داشته اند. یافته ها مؤکد آن هستند که حمایت اجتماعی در گروه تعاملی مهم تر از گروه پشتیبان می باشد.
یو[۱۴۱] و همکاران (۲۰۱۱)، در مقاله ای با عنوان «آنالیز چند مرحله ای ارتباط بین شبکه های اجتماعی و حمایت اجتماعی در فعالیت بدنی اوقات فراغت» به بررسی عوامل محیطی و روان شناختی فعالیت بدنی در خانواده های ۴۰ منطقه ی پایین شهر و نامناسب لندن پرداختند. یافته ها معرف موقعیت محکمی برای اثرگذاری شبکه های اجتماعی سطح انفرادی در فعالیت بدنی اوقات فراغت است.
دانتن[۱۴۲] و همکاران (۲۰۱۱)، در مقاله ای تحت عنوان «تأثیرات محیطی و اجتماعی بر فعالیت بدنی اوقات فراغت کودکان» برای مشخص نمودن اینکه آیا میزان و تجربه ی فعالیت بدنی در اوقات فراغت در موقعیت های اجتماعی و محیطی کودکان متغیر است یا نه، به ارزیابی بوم شناختی (۱۲۱ کودک ۱۳-۹ سال) در مدت زمان ۴ روز پرداخت. بررسی های الکترونیکی، فعالیت های اصلی، مکان ها، موقعیت های اجتماعی، حالات موجود و لذت بردن را مورد ارزیابی قرار دادند. نتایج نشان داد که فعالیت بدنی متوسط تا شدید در بیرون از خانه، بیشتر از خانه و یا در خانه ی فردی دیگر بود (all p< 0.05 ). و فعالیت در گروه های بزرگتر مثلاً دوستان، بسیار بیشتر از با خانواده و یا به تنهایی بود (all p< 0.05 ).
فنگ[۱۴۳] (۲۰۱۱)، در پایان نامه ی کارشناسی ارشد خود تحت عنوان «تأثیر نوع و منابع حمایت اجتماعی بر فعالیت بدنی در اوقات فراغت دانش آموزان سال سوم دبیرستان» به بررسی اختلافات متغیرهای متعدد زمینه ای، منابع حمایت اجتماعی، انواع حمایت و فعالیت های بدنی به عنوان اوقات فراغت، در میان دانش آموزان سال سوم دبیرستان با توجه به تأثیر آن بر منابع و نوع منابع حمایت اجتماعی می پردازد. سوژه های این مقاله ی تحقیقاتی، ۴۶۶ دانش آموز (۲۰۶ پسر و ۲۶۰ دختر) ۱۲-۱۶ سال می باشد. مشارکت کنندگان، پرسشنامه هایی درباره ی حمایت اجتماعی در مورد ورزش و اهمیت توانایی درک شده ی حمایت اجتماعی و فعالیت بدنی در اوقات فراغت را تکمیل نمودند. نتایج نشان داد که جنسیت تأثیر بسزایی بر تفاوت های موجود در حمایت از سوی خانواده، حمایت معلم و حمایت ابزاری دارد و پسران در زمان فراغت، فعالیت بدنی بیشتری دارند. حمایت اجتماعی از سوی خانواده، دوستان و معلمان با فعالیت بدنی به طور مثبت رابطه دارد.
سیلوا[۱۴۴] و همکاران (۲۰۱۲)، در مطالعه ای با عنوان «فعالیت بدنی در اوقات فراغت و حمایت اجتماعی در میان بزرگسالان برزیلی» به بررسی رابطه میان حمایت خانواده و دوستان و فعالیت بدنی در اوقات فراغت بزرگسالان پرداختند. مطالعه ی مقطعی مبتنی بر جمعیت پلوتاس[۱۴۵] در برزیل صورت پذیرفت. فعالیت بدنی اوقات فراغت با نسخه ی وسیعی از پرسشنامه ی فعالیت بدنی بین المللی مورد ارزیابی قرار گرفت. افرادی که قبل از مصاحبه، تمرین یا فعالیت بدنی کمتر و یا مساوی با ۱۵۰ دقیقه داشتند، به عنوان افراد فعال مد نظر گرفته شدند. حمایت اجتماعی با بهره گرفتن از مقیاس حمایت اجتماعی ارزیابی شده بر اساس نوع فعالیت بدنی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج به این صورت است که مردان و زنانی که از سوی خانواده و دوستان به طور همزمان حمایت می شدند، سه برابر بیشتر از همتایان خود فعال بودند. در این تحلیل ها حمایت دوستان در مقایسه با حمایت خانواده رابطه بیشتری با فعالیت بدنی داشته است. ارتباط با سطح اجتماعی و سن نیز مشاهده گردید.
فصل سوم
روش تحقیق
مقدمه
به طور کلی هر تحقیق ابتدا درپی طرح مسأله یا مشکلی مطرح می شود که سؤالات زیادی را در ذهن محقق ایجاد می کند و موجب پیدایش فرضیاتی می شود. پژوهشگر با جمع آوری اطلاعات و آمار مورد نیاز و تجزیه و تحلیل آنها، به پاسخ به سؤالات پژوهشی و تأیید و یا رد فرضیات مطرح شده می پردازد. لذا جمع آوری اطلاعات و چگونگی تجزیه و تحلیل آنها از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و به عنوان یک مقوله از فرایند علمی است که نظریه ها در قالب آمار و ارقام علمی تجلی می یابد، ثمره آن به صورت کمی جلوه گر شده و مدل نظری تحقیق قابل سنجش و محاسبه می شود.
به همین منظور در این فصل با در نظر گرفتن هدف تحقیق، روش تحقیق مشخص شده و با انتخاب جامعه آماری و نمونه مشخص و توزیع پرسشنامه به جمع آوری اطلاعات پرداخته تا بتوان روابط بین متغیرهای تحقیق را از دیدگاه شرکت کنندگان در مطالعه کشف و شناسایی کرد.
۳-۱- روش پژوهش
در این مطالعه با توجه به اینکه دستکاری متغیرها صورت نمی گیرد و افراد گروه نمونه صرفاً در محیط واقعی مورد مطالعه قرار می گیرند، لذا پژوهش حاضر یک تحقیق توصیفی زمینه یابی[۱۴۶] (پیمایشی) به صورت مقطعی می باشد، که هدف آن نقش حمایت اجتماعی در نحوه ی گذراندن اوقات فراغت با تأکید بر فعالیت بدنی در پسران جوان شهر یزد است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و نحوه ی گردآوری اطلاعات مورد نیاز برای بررسی فرضیه ها از طریق پرسشنامه و به شکل میدانی جمع آوری میشود. به دلیل بررسی رابطه بین متغیرها این نوع تحقیق از نوع همبستگی است.
۳-۲- جامعه آماری
جامعه آماری این تحقیق کلیه جوانان پسر بین ۱۵ تا ۲۴ سال شهر یزد می باشد که تعداد آن ها طبق آخرین داده های مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵ بالغ بر ۶۲۰۰۰ نفر می باشد.
۳-۳- شیوه برآورد حجم نمونه و روش نمونه گیری
حجم نمونه با بهره گرفتن از جدول مورگان و با احتساب افت آزمودنی تعداد ۳۸۲ نفر برآورد شده است که به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. جهت نمونه گیری ابتدا از ۱۲۰ محله موجود در شهر یزد تعداد ۶۴ محله به صورت تصادفی برگزیده و سپس در هر محله ۶ نفر به صورت تصادفی انتخاب شدند.
۳-۴- شیوه جمع آوری اطلاعات
روش اصلی جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، روش پرسشنامه ای می باشد که یکی از روش های بسیار متداول در گردآوری اطلاعات میدانی است و امر گردآوری اطلاعات را در سطح وسیع، امکان پذیر می سازد. این پرسشنامه پس از مطالعه پژوهش های گذشته و ادبیات تحقیق های داخلی، خارجی و پرسشنامه های موجود، تدوین گردید. در این تحقیق پس از تعیین محله های مورد بررسی، جهت تکمیل پرسشنامه ها از آزمودنی ها خواسته شد کلیه موارد پرسشنامه را با دقت بخوانند، مناسب ترین گزینه را انتخاب کنند و هیچ سؤالی را بدون پاسخ نگذارند. برای اطمینان از شرکت آزمودنی ها و تکمیل دقیق پرسشنامه ها و رفع ابهامات احتمالی آزمودنی در تحقیق، محقق شخصاً حضور داشت. محدودیت زمانی برای پاسخگویی وجود نداشت اما به طور متوسط هر پرسشنامه ۱۵ دقیقه توسط هر آزمودنی تکمیل شد.
۳-۵- ابزار اندازه گیری تحقیق
در تحقیق حاضر از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. بخش اول پرسشنامه شامل ۵ سؤال است که در مورد اطلاعات جمعیت شناختی آزمودنی ها می باشد. سؤال اول در مورد سن افراد با مقیاس نسبی، سوال دوم در مورد مقطع تحصیلی افراد با مقیاس رتبه ای، سوال سوم نام محله افراد با مقیاس اسمی، سؤال چهارم تعداد افراد خانواده هر نفر با مقیاس رتبه ای و در سؤال پنجم، اعضایی از خانواده که ورزش می کنند با مقیاس اسمی اندازه گیری می شوند. سؤالات ۶ و ۷ پرسشنامه، میزان فعالیت ورزشی (تعداد روز ها و ساعات) آزمودنی ها در یک ماه گذشته را با مقیاس رتبه ای اندازه گیری می کند. با توجه به امتیازات کسب شده از سؤالات ۶ و ۷ پرسشنامه، آزمودنی ها به دو گروه فعال و غیر فعال تبدیل شدند. این تقسیم بندی به این صورت انجام گرفت: افرادی که موارد (الف)و (ب) از سؤال ۶ و مورد (الف) از سؤال ۷ را انتخاب کردند، غیر فعال و کسانی که موارد (پ) و (ت) و(ث) از سوال ۶ و موارد (ب) و (ج) و (د) از سؤال ۷ را انتخاب کردند، فعال محسوب می شدند. سؤالات ۸ و ۹ پرسشنامه، میزان حمایت والدین و دوستان از فرد برای فعالیت ورزشی در اوقات فراغت را شامل می شود. هر کدام از متغیرهای حمایت والدین و حمایت دوستان شامل سه خرده مقیاس می باشند. خرده مقیاس حمایت عاطفی شامل سؤال های ۴ ، ۷ ، ۸ ، ۱۳ و خرده مقیاس حمایت اطلاعاتی شامل سؤال های ۲ ، ۳ ، ۶ ، ۱۱ ، ۱۲ وخرده مقیاس حمایت ابزاری (مادی) شامل سؤال های ۱ ، ۵ ، ۹ ، ۱۰ می باشند. این سؤالات بر اساس طیف پنج ارزشی لیکرت (بیشتر مواقع، اغلب، گهگاهی، به ندرت، هیچ وقت) مورد ارزیابی واقع شدند. گویه های سؤالات ۷ و ۸ به صورت معکوس نمره گذاری شدند.
۳-۶- پایایی و روایی ابزار اندازه گیری
پایایی پرسشنامه ها از طریق همسانی دورنی (آلفای کرونباخ) اندازه گیری شده است. متغیر حمایت والدین با ۱۳ سوال دارای پایایی ۷۸/۰ و خرده مقیاس های حمایت عاطفی والدین، حمایت اطلاعاتی والدین و حمایت ابزاری والدین به ترتیب دارای پایایی ۸۸/۰ ، ۶۹/۰ و ۸۳/۰ می باشند. متغیر حمایت دوستان نیز با ۱۳ سؤال دارای پایایی ۸۳/۰ و خرده مقیاس های حمایت عاطفی دوستان ، حمایت اطلاعاتی دوستان و حمایت ابزاری دوستان به ترتیب دارای پایایی ۸۱/۰ ، ۷۹/۰ و ۷۵/۰ می باشند. چون همه ضرایب پایایی از ۶/۰ بالاتر می باشند، پرسشنامه حاضر از لحاظ پایایی وضعیت مطلوبی دارد.
روایی (اعتبار) محتوایی پرسشنامه با نظر متخصصین مدیریت ورزشی، اساتید راهنما و مشاور بررسی شده و در موارد لازم نسبت به اصلاح برخی از سؤالات اقدام و در نهایت، مورد تأیید قرار گرفت.
۳-۷- روشهای تجزیه و تحلیل داده ها
جهت تحلیل داده ها با توجه به مقیاس اندازه گیری متغیرها و ماهیت سؤال های پژوهشی، از آمار توصیفی شاخص های مرکزی، مانند فراونی مطلق، فراوانی درصدی، میانگین، میانه، مد و شاخص پراکندگی انحراف معیار و آزمون های آماری مناسب، مانند تحلیل عاملی ، آزمون t- استیودنت و رگرسیون لجستیک همزمان استفاده شده است. سطح اطمینان برای آزمون فرضیه به صورت دو دامنه و برابر با ۹۵/۰ در نظر گرفته شده است. تمامی روش های آماری اشاره شده با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS نسخه ۱۹ انجام گرفته است.
۳-۸- محدودیت های تحقیق
۳-۸-۱- محدودیت های اعمال شده توسط محقق
-
- آزمودنی ها به پسران جوان ۱۵-۲۴ سال شهر یزد محدود می شود.
-
- این تحقیق به صورت طرح مقطعی انجام و داده ها در بهار ۱۳۹۲ گردآوری شده است.
-
- با وجود ابزارها و پرسشنامه های مختلف در مورد حمایت اجتماعی، در این تحقیق از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است.
۳-۸-۲- محدودیت های خارج از کنترل محقق
علی رغم کنترل و مراقبت کافی محقق در جریان طراحی و اجرای میدانی تحقیق به منظور حذف یا کاهش اثر متغیرهای مداخله گر یا مزاحم ، برخی متغیرها یا وضعیت ها، ناخودآگاه و به صورت احتمالی بر نتایج تحقیق مؤثر بوده اند که اهم آنها به شرح زیر است:
-
- کمبود منابع علمی و مبانی و سوابق نظری و پژوهشی مرتبط با این تحقیق ناچاراً بر طراحی سؤالات پژوهشی مؤثر بوده است.
-
- شرایط و مسائل اجتماعی- اقتصادی مردان جوان شهر یزد متفاوت است.
-
- شرایط حاکم و ویژگی های فرهنگی و قومیتی هر یک از محله های شهر یزد متفاوت است.
-
- تجارب و سوابق ورزشی هر یک از جوانان متفاوت است.
۳-۹- ملاحظات اخلاقی تحقیق
جهت رعایت ملاحظه های اخلاقی پژوهش، اجازه و رضایت هر فرد به صورت شفاهی گرفته شد. مشارکت افراد پاسخگو به پرسشنامه کاملاً اختیاری بود و هر کسی در هر زمانی جهت انصراف از تکمیل پرسشنامه ها آزاد و مختار بود. به کلیه شرکت کنندگان بابت محرمانه بودن پرسشنامه های تکمیل شده اطمینان داده شد.
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه
مدیریت دانش هنر خلق ارزش از داراییهای نامحسوس سازمانهاست.
Sveiby(1997)
مدیریت دانش مجموعهای از رویه ها، زیرساختها، ابزارهای مدیریتی و تاکتیکی که درجهت ایجاد، اشاعه و نفوذ دانش درسازمانهاست.
Bounfour(2003)
مدیریت دانش استراتژی است برای انتقال دانش به افراد مقتضی در زمان مطلوب و مورد نظربه نحوی که افراد در نشر و استفاده از اطلاعات برای بهبود عملکرد سازمان بکوشند.
O`Dell & Grayson
(۱۹۹۸)
۴.۲. روابط داده، اطلاعات و دانش
۱.۴.۲ روابط داده، اطلاعات و دانش از نظر باجاریا
روابط میان داده، اطلاعات و دانش، سلسله مراتبی و مطلق نیست. افراد و موقعیتها تعیین کننده داده، اطلاعات و یا دانش بودن این عوامل هستند. صاحب نظرانی نظیر داونپورت و پروساک، استیو هالس و کارل ویگ متفق القولاند که سطح تکامل دانش از اطلاعات و داده ها بیشتر بوده و دربرگیرندهی هردوی آنهاست. همچنین سطح تکامل اطلاعات ازداده بیشتر بوده و دربرگیرندهی آن نیز میباشد. وجود داده برای شکل گیری اطلاعات و وجود اطلاعات برای شکلگیری دانش ضروری است.
شکل(۲-۱). روابط داده واطلاعات و دانش، (باجاریا،۲۰۰۰، برگرفته از کتاب برگرن، برایان،۱۳۸۵)
سازمانها هم به داده و هم به اطلاعات وهم به دانش نیازمندند. صاحب نظری به نام سوکنانان[۱۸] معتقد است که با وجود نیاز سازمان به داده، اطلاعات و دانش، دانش از جایگاهی والاتر برخوردار است؛ زیرا دانش نزدیک ترین لایه به تصمیم گیری است.
شکل(۲-۲). تعامل داده، اطلاعات، دانش و تصمیم، (سوکنانان، ۲۰۰۰،برگرفته از کتاب برگرن، برایان،۱۳۸۵)
۵.۲. ﻣﺪﻳﺮﻳﺖدادهﻫﺎ،ﻣﺪﻳﺮﻳﺖاﻃﻼﻋﺎتوﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶ
ﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶراﻧﺒﺎﻳﺪﺑﺎﻣﺪﻳﺮﻳﺖدادهﻫﺎاﺷﺘﺒﺎهﻛﺮد. ﻣﺪﻳﺮﻳﺖدادهﻫﺎﺑﺮﻓﺮاﻳﻨﺪوﻓﻨﺎوریﻣﺘﻤﺮﻛﺰاﺳﺖ،درﺣﺎﻟﻲﻛﻪارﻛﺎنﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶ،اﻓﺮادوﺗﻮاﻧﺎﻳﻲﺟﻤﻌﻲآﻧﺎنﺑﺮایﺗﺸﺮﻳﻚﻣﺴﺎﻋﻲﺳﺮﻳﻊواﺛﺮﺑﺨﺶﻣﻲﺑﺎﺷﺪ(اِمین وهمکاران، ۲۰۰۱).
آنچه که مسلم است اﻳﻦاﺳﺖﻛﻪﺑﺪونﻣﺪﻳﺮﻳﺖدادهﻫﺎ،ﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶﻣﻮﻓﻖﻧﺨﻮاﻫﺪﺑﻮد. ﭘﻴﻮﻧﺪدادنﻓﺎﺻﻠﻪاﻳﻦدو،ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪﺗﻌﻬﺪﺑﻪﻳﻚﻓﺮﻫﻨﮓﺗﺴﻬﻴﻢداﻧﺶاﺳﺖ. ﺳﺎزﻣﺎنﺑﺮایرﺳﻴﺪنﺑﻪاﻳﻦﻣﻨﻈﻮرﭼﺎره ایﺟﺰﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاریوﺗﻌﻬﺪﺑﻪاﻳﺠﺎدﻓﺮﻫﻨﮓداﻧﺎﻳﻲﻧﺪارد.
شکل (۲-۳). پیوند مدیریت دانش با مدیریت داده ها، (امین و همکاران،۲۰۰۱)
(پیوند مدیریت دانش با مدیریت داده ها، امین و همکاران،۲۰۰۱)
(پیوند مدیریت دانش با مدیریت داده ها، امین و همکاران،۲۰۰۱)
ﺑﺪونآﻧﻜﻪاﻓﺮادﻧﺴﺒﺖﺑﻪداﻧﺶﺗﻌﻬﺪداﺷﺘﻪﺑﺎﺷﻨﺪوﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎیﻓﻌﻠﻲداﻧﺶراﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ،زﻳﺮﺳﺎﺧﺖداﻧﺶﻣﻮﻓﻖﻧﺨﻮاﻫﺪﺑﻮد. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦﺑﺪونداﺷﺘﻦﻳﻚزﻳﺮﺳﺎﺧﺖﻓﻨﺎوریﻛﻪﺑﻪاﻧﺪازهﻛﺎﻓﻲﺑﺮایﭘﺸﺘﻴﺒﺎﻧﻲﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎیداﻧﺶﻗﻮیﺑﺎﺷﺪ،زﻳﺮﺳﺎﺧﺖداﻧﺶﻋﻤﻞﻧﻤﻲﻛﻨﺪ. وﺗﺎزﻣﺎﻧﻲﻛﻪﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎیﻛﺎریﻣﺒﺘﻨﻲﺑﺮداﻧﺶﻧﺒﺎﺷﻨﺪ،ﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶدارایزﻳﺮﺳﺎﺧﺖﻣﻨﺎﺳﺒﻲﺑﺮایﻋﻤﻞﻧﺨﻮاﻫﺪﺑﻮد.
ﻓﻨﺎوری،ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎوﻓﺮﻫﻨﮓﺳﺎزﻣﺎﻧﻲﻛﺎرﺑﺮدﻛﺎﻣﻞداﻧﺶراﻣﻤﻜﻦﻣﻲﺳﺎزﻧﺪ. اﻣﺎﺗﻨﻬﺎﺑﺎوﺟﻮدﻛﺎرﺑﺮانﻣﺎﻫﺮداﻧﺶ،ﻛﻪﻣﺰﻳﺖﻛﺎﻣﻞﺧﺪﻣﺎتداﻧﺶراﺑﻪﻃﻮراﺛﺮﺑﺨﺶدرکﻣﻲﻛﻨﻨﺪ،ﻣﻮﻓﻘﻴﺖاﻳﻦزﻳﺮﺳﺎﺧﺖﻗﺎﺑﻞدﺳﺘﺮساﺳﺖ. ﻓﺮﻫﻨﮓداﻧﺎﻳﻲﺑﻪﻋﻨﻮانﭘﻠﻲﻣﻴﺎناﻓﺮاد،ﻓﻨﺎوریوﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎ،اﻣﻜﺎنﭘﻴﻮﻧﺪوﻧﺰدﻳﻜﻲﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶوﻣﺪﻳﺮﻳﺖدادهﻫﺎراﻓﺮاﻫﻢﻣﻲﺳﺎزد. ﻫﺮﭼﻨﺪﻛﻪﻫﺮﻳﻚازاﻳﻦﻣﺒﺎﻧﻲزﻳﺮﺳﺎﺧﺖداﻧﺶ،ﻧﻘﺸﻲﺑﺴﻴﺎرﻣﻬﻢدرزﻳﺮﺳﺎﺧﺖداﻧﺶاﻳﻔﺎﻣﻲﻛﻨﻨﺪ،اﻣﺎدراﻳﻦﻣﻴﺎن،ﻓﺮﻫﻨﮓ،ﻧﻘﺶاﺻﻠﻲﺗﺮواﺳﺎﺳﻲﺗﺮیراﺑﺎزیﻣﻲﻛﻨﺪ. ﻫﻤﺎنﮔﻮﻧﻪﻛﻪﺗﺤﻘﻴﻘﺎتﺑﺴﻴﺎریﻧﺸﺎندادهاﺳﺖ،ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦﻣﺎﻧﻊدرﺟﻬﺖﻣﻮﻓﻘﻴﺖﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎیﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶ،ﻓﺮﻫﻨﮓاﺳﺖ(زاﻫﺪیواﻧﺘﻈﺎری،۱۳۸۶).
ازاﻳﻦروﺳﺖﻛﻪﻧﮕﺮشﻫﺎ،ﺑﺎورﻫﺎوارزشﻫﺎیاﻓﺮاداﺳﺖﻛﻪﺣﺮفآﺧﺮراﻣﻲزﻧﺪ. اﻳﻦﻣﺎﻧﻊآنﻗﺪرﺳﺨﺖوﻣﻘﺎوماﺳﺖﻛﻪ “اﺳﺘﻴﻮاﻟﻴﺲ[۱۹] ” ازآنﺑﻪﻋﻨﻮانﻧﺎﺑﻮدﮔﺮواﻗﻌﻲﻧﺎمﻣﻲﺑﺮد.درﻛﻨﺎردرکﻣﻔﻬﻮمﻣﺪﻳﺮﻳﺖدادهﻫﺎوﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶ،ﺷﻨﺎﺧﺖﻣﺮزﺑﻴﻦﻣﺪﻳﺮﻳﺖاﻃﻼﻋﺎتوﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶﻧﻴﺰﺿﺮوریاﺳﺖ. ﻣﺮزﻫﺎیﻣﺪﻳﺮﻳﺖاﻃﻼﻋﺎتوﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶراﻣﻲﺗﻮانازﻫﻢﻣﺘﻤﺎﻳﺰﻧﻤﻮد،اﻃﻼﻋﺎتﺑﻴﺸﺘﺮﺟﻨﺒﺔﻋﻤﻮﻣﻲداﺷﺘﻪوآﮔﺎﻫﻲﭘﻴﺪاﻛﺮدندرﺑﺎرهﻧﺸﺎﻧﻲﭼﻴﺰیﻳﺎآدرسﻓﺮدیﻳﺎﺟﺎﺋﻲﻣﻲﺑﺎﺷﺪ،وﺣﺎلآنﻛﻪداﻧﺶﻋﺒﺎرتاﺳﺖازدرکوﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﻲﻣﻮﺿﻮعداﻧﺴﺘﻨﻲﻫﺎﻛﻪﻣﻤﻜﻦاﺳﺖدراﺛﺮﺑﺮرﺳﻲوﺗﺠﺮﺑﻪﺗﺤﺼﻴﻞﺷﻮد. ﻗﻠﻤﺮوداﻧﺶوﺳﻴﻊوﻧﺎﻣﺤﺪودﺑﻮده،رﺷﺘﻪﻫﺎیﻋﻠﻤﻲﻣﺨﺘﻠﻒرادرﺑﺮﻣﻲﮔﻴﺮد. ازاﻳﻦروداﻧﺶﻋﻤﻮﻣﻲ،ﺗﺨﺼﺼﻲوﺣﺮﻓﻪایراﺷﺎﻣﻞﻣﻲﺷﻮد،اﻣﺎاﻃﻼﻋﺎتﻧﺴﺒﺘﺎًﻣﺤﺪوداﺳﺖ،اﻃﻼﻋﺎتﺟﻨﺒﺔﻋﻤﻮﻣﻲدارد،اﻣﺎداﻧﺶﺟﻨﺒﺔﻋﻠﻤﻲدارد،اﻃﻼﻋﺎتدرﺳﻄﺢﻛﺎرﺑﺮدیوﻣﻮﻗﺖﺑﺎﻗﻲﻣﻲﻣﺎﻧﺪ،اﻣﺎداﻧﺶﺟﻨﺒﻪﺟﺎوداﻧﻲدارد.
۶.۲. ساختار سلسله مراتبی دانش
۱.۶.۲ سلسله مراتب دانش رادینگ[۲۰]
دانش از کجا نشأت میگیرد؟ اگر سازمان بر روی گنجینه انبوه و بکر دانش نشسته است، آن گنجینه کجاست؟ نظریه پردازان و دست اندرکاران مدیریت دانش، به طور معمول بحث درباره دانش چیست را با هرم دانش باز میکنند و جهان دانش را به صورت هرمی شامل دادههای مراودهای خام در سطح پایین تا فرزانگی در رأس آن به تصویر میکشند (شکل۴.۲). برخی اختلاف نظرها در بین طرفهای گوناگون در خصوص جزئیات وجود دارد ولی در کل وفاق عمومی در خصوص حرکت و ترکیب کلی هرم دانش وجود دارد.
دادههایمراودهایودادههایضمنیدرقاعدهزیرینهرمدانشجایدارند. دادههایمراودهایدرپایگاههایدادههاوسایرانبارهایدادههاذخیرهشده،بهطرقمختلفیبهکارمیروند. دادههایضمنیرا،بجزدرذهنافراد،نمیتواندرجاییذخیرهکرد. همهبراینباورندکهدادههایاینسطح،دانشنیستندوحتیاطلاعاتهمتلقینمیشوند.
درحقیقت،ایندادههااصلاًاطلاعاتزیادیراارائهنمیدهند؛زیرافقطبخشیازمراودهوتعاملراتحتپوششقرارمیدهند. دربهترین حالتایندادههاتکههایکوچکیکمعماهستند. دادههایمراودهاینوعاًیکصورتسادهالفباشماربهخودمیگیرند.
شکل(۲-۴). ساختار سلسله مراتبی دانش(رادینگ،۱۳۸۳)
مرتبه بعدی دادههای عملیاتی است. دادههای عملیاتی منعکس کننده تعاملات و مبادلات کامل و واحد منسجمی هستند که تحت عنوان جزء ناچیز بدانها اشاره میشود. این جزء نیز در پایگاه دادهها ذخیره و مدیریت میشود. دادهها حداقل متن را دارند، و بهتنهایی مفهوم بزرگتری را افاده نمیکنند. هر عنصر فقط جزء کوچکی از داده تلقی میشود و نحوه ارتباط آن با سایر دادهها در این مرحله مشخص نیست. داده ها در این مرحله فقط تکه کوچکی از معما میباشند و نمیتوان آن را به عنوان اطلاعات معنی دار در نظر گرفت. شکل الفباشمار آنها مشابه دادههای مراودهای است، اگرچه کلمات قابل شناسایی هم ممکن است جزئی از آنها باشد.
در سطح اطلاعات مدیریت، تغییرات عمدهای صورت میگیرد. این سطح دادههای کمی خلاصه شده را در بر میگیرد که گروهبندی، ذخیره، پالایش و سازماندهی شده است تا بتواند زمینه را روشن سازد. این دادهها هم دانش را نشان نمیدهند؛ ولی تا حدی آغاز مدیریت اطلاعات به شمار میروند، اطلاعاتی که مدیر میتواند به کار گیرد تا کاری بیش از پردازش مراوده فردی انجام دهد. مدیران میتوانند اطلاعات (دادهها در برخی متنها) رابررسی کنند و شروع به اتخاذ تصمیم کرده، اقداماتی را براساس اطلاعاتی که از این دادهها به دست آمدهاند صورت دهند(رادینگ، ۱۳۸۳).
در سطح هوش سازمانی توانایی حاصل میشود که تمام توان فکری سازمان را به حرکت وا میدارد و این توان فکری را بر دستیابی به رسالت و مأموریت خود متمرکز میکند.
در سطح دانش سازمانی ترکیب سیالی از تجربیات، ارزشها، اطلاعات موجود و نگرشهای کارشناسی نظام یافته است که به فرایندهای کاری و حل مسایل یک سازمان کمک میکند. دانش سازمانی شامل تواناییهای سازمانی برای درک و فهم و تفسیر است که سازمان را قادر میسازد بر اصول و مبانی خود متمرکز شود.
دانش سازمانی به اطلاعات پردازش شده از جریانهای عادی و مراحلی که قابلیت اقدام دارند و نیز دانش به دست آمدهی سیستمهای سازمانی، مراحل، تولیدات، قوانین و فرهنگ اطلاق میشود(لیو، ۱۹۹۶).
سطح فرزانگی به عنوان نتیجه یک فرایند یا حالت، بیانگر کلیت و جامعیت قسمتها و بخشهای ساختار یافته و جهت دار اطلاعات است. هوش سازمانی که در چنین وضعیتی تولید شود باید برای توانمند شدن تواناییهای سامانههای اطلاعاتی حل مسائل سازمانی به شکل مناسب مورد استفاده قرار گیرد.
یکی از خصوصیات عمدهی مترتب بر دانش، انتزاع است که برخی از اندیشمندان مدیریت دانش، آن را «سرکوب جزئیات» مینامند. دانش، به حداقل رساندن جمعآوری وخواندن اطلاعات است، نه افزایش دسترسی به اطلاعات. دانش کارآمد کمک میکند تا اطلاعات و دادهای ناخواسته حذف شوند. دانش نوعاٌ پیچیده است و هدف دانش کشف علت و چگونگی موقعیتهاست. دانش، صورت اقلام واقعیتها یا انباشت داده ها ویا توصیف محصولات نیست وبیشتر وابسته به درک این واقعیت است جستجو کنندهی دانش به چه چیزهایی نیاز دارد یا چه چیزهایی را میخواهد بداند.
درنهایت در راس هرم دانش، فرزانگی قرار دارد. برای نظریهپردازانی که هرم دانش را تا این نقطه دنبال میکنند، فرزانگی دانشی است که جذب شده و کاملا به صورت ضمنی درآمده است، بطوریکه خود را تقریبا درهر عمل و تصمیمی متجلی میسازد.(رادینگ، ۱۳۸۳)
۲.۶.۲ سلسله مراتب دانش برایان برگرن[۲۱]
برایان برگرن سلسله مراتب دانش را اینچنین معرفی میکند:
(شکل۲-۵). سلسله مراتب دانش، (برایان برگرن،۱۳۸۶)
بطورکلی سطوح بالای سلسله مراتب ازغنای محتوایی بیشتری برخوردار هستند. بهعنوان مثال درپزشکی، سلسله مراتب میتواند چنین باشد:
- داده: دمای بیمار۱۰۲ فارنهایت، ضربان قلب ۱۰۹ بار دردقیقه، سن ۷۵ سال
- اطلاعات:“تب” دمای بیش از ۱۰۰ فارنهایت است، “ضربان شدید قلبی” تعداد ضربان بیش از۱۰۰بار درهردقیقه است، “سالخورده” فردی بابیش از ۷۵سال است.
مبحث سوم- دعوای قائممقامی ۱۲۴
گفتار اول- دادگاه صالح در رسیدگی به دعوای قائممقامی ۱۲۷
بند اول- صلاحیت دادگاه مدنی ۱۲۸
بند دوم- صلاحیت دادگاه کیفری ۱۲۹
(طرح دعوای قائممقامی ضمن دعوای کیفری توسط بیمهگر) ۱۲۹
گفتار دوم- دعوای پیش از پرداخت ۱۳۱
بند اول- جلب مسئول حادثه به دادرسی توسط بیمهگر ۱۳۱
بند دوم- طرح دعوای قائممقامی (اصلی) پیش از پرداخت غرامت ۱۳۶
گفتار سوم- دعوای پس از پرداخت ۱۳۶
بند اول- امکان وصول طلب از عاملزیان ۱۳۶
بند دوم- تقصیر مشترک عاملزیان با بیمهگذار ۱۳۷
گفتار چهارم- اشخاص مورد رجوع ۱۳۹
بند اول- امکان رجوع به بیمهگر مسئولیت ۱۳۹
بند دوم- رجوع بیمهگر به ضامن در بیمه اعتباری ۱۴۲
بند سوم- رجوع بیمهگر به مسئول فعل غیر ۱۴۳
گفتار پنجم- حق تقدم زیاندیده و بیمهگذار بر بیمهگر ۱۴۴
گفتار ششم- اشخاصی که بیمهگر قائممقام آنها میشود ۱۴۹
گفتار هفتم- اقدامهای معارض با دعوای قائممقامی ۱۵۲
گفتار هشتم- حدود قابلیت استناد به ایرادات ۱۵۳
بند اول- ایراد تهاتر ۱۵۴
بند دوم- ایراد ابراء یا صلح ۱۵۵
بند سوم- ایراد مرورزمان ۱۵۶
بند چهارم- ایراد فسخ ۱۵۸
بند پنجم- ایراد سقوط حق ۱۵۹
بند ششم- ایراد مالکیتمافیالذمه ۱۵۹
بند هفتم- ایراد تعلیق تأمین ۱۶۰
نتیجهگیری و ارائه پیشنهادها ۱۶۱
فهرست منابع و مآخذ ۱۶۹
مقدمه
از آغاز بیمه های خصوصی با هدف تأمین خاطر و تضمین مال و جان افراد اجتماع و سرمایهگذاری پدید آمدهاند. این بیمه ها از جانب شرکتهای بیمهی دولتی و خصوصی و در کنار سایر نهادهای تأمینی دولتی (مانند تأمیناجتماعی)، نقش مهمی در جبران خسارات ایفاء مینمایند. بیمه های خصوصی و عمومی وسیله جبران بخش مهمی از خسارات هستند و این در حالی است که نهاد مسئولیتمدنی علیرغم اهمیت و گستردگی مباحث حقوقی آن، به اصطلاح در عمل از متن به حاشیه کشیده شده است که باید در موضوع فلسفه بیمه و مسئولیتمدنی به این سؤال پاسخ داد که هستها و نیستها و بایدها و نبایدهای این دو نهاد در تعامل با یکدیگر و با توجه به نقش بنیادین هریک کداماند؟
اصولاً مسئولیتمدنی به عنوان منبع اصلی جبران خسارت بوده و بیمه ها در این بین به عنوان منابع فرعی جبران خسارت نقش ایفا میکنند؛ با این حال بیمه ها در عمل به لحاظ فراگیری و اجباری بودن برخی از آنها و قطعیالوصول بودن مبلغ خسارت و نداشتن تشریفات و فقدان زمینهی اطاله دادرسی، نهاد مهمی در نظام جبران خسارت به شمار میروند.
قائممقامی بیمهگر وسیله احیا و زندهنگهداشتن نهاد مسئولیتمدنی در کنار بیمه ها است. این که قراردادهای خصوصی تضمینکننده جبران خسارت اشخاص بوده نباید سبب شود تا عاملان خسارات واردشده در پناه این قراردادها به هر دلیلی رهایی یابند. شاید از انتقادهای جدی بر مکانیزم صنعت بیمه این موضوع باشد که چرا در پناه حمایت قراردادی بیمهای برخی عاملان زیان از وظیفهی قانونی جبرانخسارت مدنی خود – به دلیل بهصرفهنبودن دعوای قائممقامی برای بیمهگران- شانه خالی میکنند. این سخن ظریف مدنظر نویسندگان خارجی نیز قرار گرفته است. به عنوان نمونه به گفته پاتریسژوردن استاد مسئولیتمدنی کشور فرانسه «با ایجاد نظام تأمیناجتماعی، اجتماعیشدن خطرات محقق میشود و مسئولیت فردی به عنوان عامل جبرانکننده خسارت از بین میرود. نهادهای تأمیناجتماعی، مسئولیت را از فرد به گروه انتقال میدهد و به این ترتیب وجود مسئولیتمدنی مورد تهدید قرار میگیرد. اما بدون تردید مسئولیتمدنی یک نقش را برای خود حفظ میکند و آن در مرحلهای است که نهادهای پرداختکننده در جستجوی آن هستند که مبلغی را که به زیاندیدگان پرداختهاند، از مسئولین حوادث دریافت دارند، ولی این دیگر آن نقش اصلی جبران خسارت که مسئولیتمدنی ایفا میکند نیست.» (ژوردن، ۱۳۸۵، ترجمه مجید ادیب: ص۴۱)
تنوع بسیار موضوعات بیمهای سبب شده تا اشخاص، در سطوح مختلف جامعه از این امتیاز قانونی تأمینکننده امنیت مالی، روانی و شغلی بهرهمند گردند. گستردگی انواع قراردادهای بیمه موجب میشود افراد با عناوین مختلف بیمهای روبرو شوند، که البته برای انتخاب و انعقاد هر کدام نیاز به مشورت با اهل فن این قراردادها خواهند داشت. با این حال کلیه بیمه های خصوصی از یک جهت دستهبندی شدهاند؛ یک دسته بیمههائی هستند که برای پرداخت غرامت و جبران خسارت تأسیس شدهاند مانند بیمه های اشیاء و بیمه های مسئولیت و دیگری بیمههائی هستند که علاوه بر تضمین خاطر نوعی سرمایهگذاری به حساب میآیند. بیمه های عمر در زمره بیمه های اشخاص، از این قببیل هستند. این تقسیمبندی موجب شد که نویسندگان حقوق بیمه، در اقامهی دعوای قائممقامی در بیمه های اشخاص به طور مطلق تردید نمایند (ژان لوک اوبر، ترجمه محمود صالحی،۱۳۷۸: ص۱۴-۱۵) و منکر صحت آن در بیمه های درمانی و خسارت بدنی گردند، که این مسئله به دلیل وجود غلبه جنبهی سرمایهگذاری در بیمه اشخاص بوده است. بیمهگذار علاوه بر تضمین و آسایش خاطر با انگیزههایی دیگر نیز اقدام به انعقاد قرارداد بیمه مینماید؛ از جمله این که بیمهگذار در مواقعی که دارایی مسئولحادثه برای پرداخت کل یا قسمتی از غرامت کافی نیست، از طریق بیمه جبران خسارت گردد. به علاوه این که وی میخواهد بدون فوت وقت و تحمل زحمت و هزینه طرح دعوی در دادگاه که نتیجهی مطلوب آن نیز قطعی نیست، زیان واردشده به خویش را جبران نماید و در مقابل مبلغی را هم بابت حقبیمه بپردازد و همچنین از مراجعه به عاملزیان نیز صرفنظر کند. مسئلهی قائممقامی بیمهگر یا همان جانشینی یا به تعبیر دیگر رجوع بیمهگر به عاملزیان از نهادهای مهم حقوقبیمه است که از حیث مفهوم، مبنا، قلمرو، شرایط و آثار قابل بحث و بررسی است. اگر از کنار حوادث موجد خسارت، که کسی مسئول وقوع آنها نیست بگذریم ( که این حوادث هم معمولاً سهم بالایی از خطرات بیمهای را به خود اختصاص میدهند) در فرضی که شخصی یا اشخاصی مسئول خسارت وارد شده به بیمهگذار باشند، بیمهگر میتواند به استناد قائممقامی موضوع ماده ۳۰ قانون بیمه مصوب ۱۳۱۶ علیه ایشان اقامه دعوا نماید. از منظر حقوقدانان فرانسوی رجوع بیمهگر به اشخاص مسئولحادثه به دلایل اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و قضائی مورد تأیید حقوقدانان قرارگرفته است. از بعد اخلاقی، گفته شده اخلاق حکم میکند که مسئولحادثه میبایست نتایج مسئولیت خویش را بر عهده گیرد و اگر به بیمهگذاری که از طریق بیمه جبران خسارت شده است، اجازه اقامه دعوا علیه مسئولحادثه را بدهیم، از این طریق به او اجازه دوبار جبران خسارت را دادهایم. در دیدگاه حقوق فرانسه اگر داراشدن بیمهگذار از این طریق غیراخلاقی نباشد که هست حداقل میتوان گفت غیرعادی است. به علاوه این که دعوای قائممقامی مانع از آن میشود که مسئولحادثه، ناعادلانه از عدم پرداخت خسارت سودی ببرد؛ چون رها کردن ثالث خود امری خلاف اخلاق اجتماعی است. از نظر اجتماعی نیز عدم اجرای دعوای قائممقامی خطر افزایش وقوع خسارات را به دنبال خواهد داشت و به این ترتیب ثالثی که میداند از اقامهی دعوای مسئولیت در امان خواهد بود (به ویژه زمانی که زیاندیده او نیز بیمه شده باشد) دیگر در رفتار خویش احتیاط لازم را نمینماید. قائممقامی به لحاظ اقتصادی نیز ضروری به نظر میرسد چرا که اگر بیمهگران فقط موظف به جبران سیستماتیک خسارات بیمهشدگان باشند، ممکن است به دلیل افزایش خسارات منجر به پرداخت، به تصدیگری در امر بیمه رغبت کمتری نشان دهند؛ و این امر در نهایت به ضرر جامعه خواهد بود. (گروتل، ۲۰۰۸: ۱۰۱۵-۱۰۱۷)[۱] به نظر میرسد این سخن نویسنده فرانسوی بدون توجه به واقعیت امر و بدون دقت در میزان حق بیمه های دریافتی از مشتریان بیمه صورت گرفته است! وی در نهایت از نظر حقوقی میگوید اگر رجوع بیمهگر را اجازه نداده و همزمان زیاندیده را به دلیل گرفتن خسارت از بیمهگر در رجوع ممنوع بدانیم، به ثالث اجازه دادهایم تا به این وسیله از تعهدقانونی خویش (جبرانخسارت) علیرغم برقرارشدن مسئولیتش به موجب قانون، بگریزد که این نتیجه، با اساس مسئولیتمدنی (موضوع ماده ۱۳۸۲ به بعد قانونمدنی فرانسه) تعارضی بزرگ و مستقیم دارد و رد حقرجوع بیمهگر نیز موجب انتفاع مسئولحادثه میگردد. در فرانسه به حکم «اصلجبرانخسارت» که اصل بنیادین حقوق مسئولیتمدنی است، جبران یک خسارت برای دو بار ممنوع است؛ زیرا هدف جبران خسارت، جبران کامل آن میباشد، نه کمتر و نه بیشتر. پس به این ترتیب با پذیرش و اجرای دعوای قائممقامی، از عدم مجازات مسئولحادثه و نیز داراشدن بلاجهت زیاندیده اجتناب میشود. (گروتل، همان)[۲] اما در اینجا یک شبهه در حقوقبیمه ایران و فرانسه بدون پاسخ گذاشته شده است. آیا گرفتن وجه حاصل از دعوای قائممقامی در کنار حقبیمههای اخذ شده موجب دارا شدن بیدلیل و ناعادلانه بیمهگران نمیشود؟!
دربارهی سابقه پژوهش یا همان پیشینهی موضوعی این پایان نامه باید گفت مسئله قائممقامی بیمهگر و حتی قائممقامی مدنی علیرغم اهمیت و کاربردی بودن تاکنون به عنوان موضوعی مستقل جهت انجام پژوهش و تحقیق مورد توجه حقوقدانان قرارنگرفته است. تاکنون مرسوم بوده که نویسندگان حقوق بیمه ایران تنها مختصر صفحاتی را به موضوع قائممقامی اختصاص دهند. این امر در جریان تدوین پایان نامه پیشرو موجب دشواری امر پژوهش به خصوص در حوزهی منابع حقوق داخلی میگردید اما لطف وجود اساتید بزرگوار، فاضل و دانشمندی که اینجانب را یاری نمودند، این قبیل مشکلات و نیز دشواریهای خاص مطالعهی تطبیقی را (از جمله عدم دسترسی به منابع و پیچیدگی قلم برخی نویسندگان خارجی) آسان مینمود. وجود کتب، مقالات و نظرات اساتید به پیشبرد امر تحقیق کمک شایانی نموده است. مقالات استرداد مزایای تأمیناجتماعی از محل دین مسئولیتمدنی و شرط مخالف قائممقامی بیمهگر اثر آقای دکتر ایزانلو و نیز کتاب بیمه مسئولیتمدنی اثر مشترک ایشان و استاد دکتر کاتوزیان و همچنین مقالهی قاعدهی ضمان ید شامل تقریرات درس حضرت آیت الله مهدویکنی اثر حجهالاسلام استاد دکتر سعدی و سایر مقالات بیمهای و پایاننامههای مرتبط مورد استناد قرار گرفتهاند.
این اثر در دو فصل تهیه و تنظیم شده است. فصل اول آن به بیان مفهوم، مبنا و قلمرو قائممقامی بیمهگر و فصل دوم به شرایط، موانع و دعوای قائممقامی بیمهگر در حقوق بیمه ایران و فرانسه میپردازد. لازم دانستیم به جهت تبیین بهتر مفهوم و مبنای موضوع مطرح در یک مبحث به تبیین مفهوم نهاد قائممقامی پرداخته و وجه تمایز آن را با نمایندگی آشکار سازیم. از مسائل دیگر این فصل تبیین جایگاه قائممقامی و نمایندگی در قوانین و نیز بیان اقسام قائممقامی (از دو جهت موضوع و منشأ) و تبیین مفهوم، تعریف و تاریخچه قائممقامی بیمهگر در حقوق ایران و فرانسه میباشد. آگاهی از وضعیت قائممقامی در دو کشور ما را با مشکلات نظری و عملی این نهاد آشنا میسازد. پس از اشارهای به سیاستهای کلی (در باب مزایای بیمهای و مدنی) و مبنای رجوع بیمهگر مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. در این قسمت به دنبال تبیین این امر هستیم که آیا میتوان مبنای مشترکی برای دو کشور در قبال نهاد قائممقامی بیمهگر تصور نمود یا خیر و آیا مصادیقی که ادعا شده از نهادهای مشابه قائممقامی بوده و بر قائممقامی دراثر پرداخت مبتنی است (مانند غصب و رهن مکرر) شباهتی با قائممقامی بیمهگر دارند یا خیر؟ این که آیا دعوای قائممقامی در هر یک از انواع بیمه ها به چه شکل وجود دارد و آیا اساساً این دعوا در کدامیک از انواع بیمه ها (اعم از اموال و اشخاص) قابل طرح میباشد سوالاتی هستند که در این رساله به آنها پاسخ داده خواهد شد. قائممقامی بیمهگر به صراحت ماده۳۰ قانون بیمه و سایر قواعد بیمه ای دارای شرایط و موانعی است که در فصل دوم به بررسی تفصیلی آنها پرداخته شده است. از جمله دیگر مسائل مهم این فصل میتوان به نقش پرداخت در جانشینی بیمهگر، قانون حاکم و دادگاه صالح، دعوای قائممقامی پیش و پس از پرداخت غرامت و حدود قابلیت استناد به ایرادات اشاره نمود که هر یک به صورت تحلیلی و تفصیلی مورد بحث و بررسی قرار خواهند گرفت.
پس از نگاهی اجمالی به دیدگاه حقوق بیمه ایران و فرانسه به موضوع، اکنون به مهمترین سؤالات مطرح درباره قائممقامی میپردازیم. بر اساس توضیحات مربوط به محتوای پلان این پژوهش سؤالات اساسی این پایان نامه عبارتاند از:
۱) آیا قائممقامی بیمهگر و اصول حاکم بر بیمه با مفهوم اصل جبران خسارت در مسئولیتمدنی با یکدیگر هماهنگی دارند؟
۲)قلمرو قائممقامی بیمهگر دربرگیرنده کدام یک از انواع بیمههاست؟ آیا علاوه بر بیمههای اموال در بیمه مسئولیت و به ویژه بیمههای اشخاص هم امکان قائممقامی وجود دارد یا خیر؟
۳) حدود قابلیت استناد ایرادات از سوی مسئولحادثه علیه بیمهگر تا چه میزان است؟
سؤالات دیگری نیز در پایان نامه پاسخ داده میشود. در فرضی که بیمهگذار به همراه زیاندیده خسارتی را وارد نموده باشد بر اساس میزان مسئولیت هر یک رجوع بیمهگر به مسئولین خسارت چگونه خواهد بود به عبارت دیگر پاسخ این پرسش داده میشود که اثر خطای مشترک بیمهگذار بر قائممقامی بیمهگر چیست؟ دیگر آن که بر اساس این نکته که درج شرط مخالف قائممقامی از لحاظ حقوقی امری صحیح شناخته میشود حدود صحت شرط در فروض مختلف ورود خسارت توسط اشخاص و تفاوت مشروطله و مشروطعلیه وضعیت شرط به چهصورت خواهد بود؟ به بیان دیگر اسقاط حق قائممقامی بیمهگر با درج شرط مخالف قائممقامی در فروض مختلف صحیح است یا خیر؟ ابهام دیگری که نیاز به رفع و بررسی عمیقی دارد آن است که موانع قانونی قائم مقامی بیمهگر کداماند و دایره وسعت این موانع تا چه حدی است و سیاست قانونگذار ایران و دیدگاه حقوقدانان ایران و فرانسه در این زمینه چیست؟ مسئله دیگر آن است که در دعاوی قائممقامی بیمه های مسئولیت، بیمهگر در رجوع به مسئولحادثه قائممقام چه کسی میگردد و نیز در این بیمه ها بیمهگر در جایگاه قائممقامی حقرجوع به چه اشخاصی را خواهد داشت؟ در فروض مختلف آیا بیمهگر میتواند به خود بیمهگذار یا بیمهشده یا اشخاص ثالث تحتتکفل او رجوع نماید؟ صلاحیت محاکم با توجه به خصوصیات دعوای قائممقامی در انواع بیمه ها چگونه است؟
رویکرد و هدف نویسنده از نگارش این پایان نامه تحقق توسعه و ارتقای صنعت بیمه بهوسیلهی کشف و معرفی مبانی قائممقامی و تحقیق و پژوهش پیرامون ابعاد مختلف موضوع مطرح (مبانی، شرایط و آثار) میباشد چراکه این موضوع در عرصه نظر و عمل تاکنون مورد توجه ویژه نبوده است؛ باشد تا از این طریق حقوق بیمهگران، بیمهگذاران و بیمهشدگان حفظ و صیانت گردد. ضمناً در این اثر آخرین تحولات بیمهای را در یکی از مترقیترین نظامهای حقوقی دنیا (یعنی حقوقبیمه کشور فرانسه) با تکیه بر جدیدترین منابع حقوقبیمه این کشور مورد مطالعه قرار دادهایم.
این پژوهش تطبیقی، با روش کتابخانهای و از نوع نظری (توصیفی- تحلیلی) میباشد که در این مجموعه تقدیم حضور خوانندگان میگردد.
فصل اول :
مفهوم، مبنا و قلمرو
قائممقامی بیمهگر
در حقوق خصوصی، قائممقامی در کنار نهاد نمایندگی خودنمایی میکند. شناخت مفهوم قائممقامی در حقوقمدنی و تفاوت مفهوم قائممقامی با مفهوم نمایندگی از مباحث مهم این بخش است. در حقوق بیمه مقوله رجوع بیمهگر در قالب قائممقامی مطرح میشود. بیمهگر دین عاملزیان را نمیپردازد و همچنین رجوع او به مسئولحادثه، به نمایندگی از بیمهگذار نیست. بیمهگر با پرداخت غرامت به تعهد بیمهای خویش عمل میکند و بر اساس الزام قانونی مبتنی بر شرط ارتکازی در نوع قراردادهای بیمه، از حق رجوع به عامل زیان بهرهمند میگردد. در این فصل در کنار مفهوم قائممقامی به مرور سیاستهای کلی مطرح در مورد مزایای جبران خسارتی در نظام مسئولیتمدنی و بیمه ها، مبنای قائممقامی بیمهگر در حقوق اسلامی و نیز قلمرو جانشینی در انواع بیمه ها(خسارتی و سرمایه گذاری)میپردازیم.
فصل اول- مفهوم، مبنا و قلمرو قائممقامی بیمهگر
مبحث اول- مفهوم قائممقامی
قائممقامی یا همان جانشینی به عنوان یکی از مفاهیم رایج در حقوقمدنی است که در زمینه های گوناگونی در روابط حقوقی افراد مطرح میگردد. وسعت مفهوم قائممقامی و گستردگی مباحث مربوط به آن نیاز به طرح مباحث مفصل و رسالهای مستقل دارد. اما ارتباط بحث قائممقامی با موضوع این رساله، به ناچار طرح آن را هرچند به طور مختصر ایجاب نموده است. در این مبحث علاوه بر تعریف قائممقامی به طور کلی، به بیان تفاوت قائممقامی با نمایندگی، اقسام آن و مفهوم قائممقامی بیمهگر میپردازیم. قبل از هر چیز در این نوشتار باید به معرفی واژگانی چند بپردازیم. این واژگان عبارت اند از:
قائممقامی: این اصطلاح از کلمه قیام به معنای «ایستادن» در جایگاه دیگری گرفته شده است. قائممقامی در حقوقمدنی، تجاری و حقوقبیمه به کار میرود.
جانشینی: این واژه مترادف قائممقامی و معادل پارسی آن است. در این واژه تعبیر متفاوت «نشستن» کسی در جای دیگری مدنظر واضع لغت قرار گرفته است.
بازیافت (ریکاوری): در ادبیات فنی بیمه ای از این دو واژه در معنای «جانشینی» استفاده میکنند. اما در حقوقبیمه واژه «رجوع» و «جانشینی» (قائممقامی) متداول است.
حقرجوع: حقی که به نفع بیمهگر در اثر تحقق قائممقامی برقرار میشود را «حقرجوع» گویند.
کاسپازها خانواده حفاظتشدهای از پپتیدازها هستند که نقش اساسی در التهاب و آپاپتوز دارند (Fan et al., 2005) و به عنوان پروآنزیم در سلولهای زنده از جمله نورون ها حاضر هستند. چهارده کاسپاز تاکنون شناسایی شده که خصوصیات عمومی مشترکی دارند: پروتئازهای سیستئین- آسپارتات هستند، سایت فعّال پنتاپپتید QACXA دارند، پیشسازشان زیموژنهای شناخته شدهای چون پروکاسپازها[28] هستند، پرودومین N- ترمینال در پروکاسپازها شامل تنوّع ساختاری زیاد برای فعّال کردن کاسپازها هستند، آنها قادر به فعّال کردن خود و همچنین فعّال کردن کاسپازهای دیگر هستند (Fan et al., 2005).
1-13-1- انواع کاسپازها
کاسپازها بر اساس ساختار، عملکرد و یا موقعیتشان در مسیرهای آپاپتوز به سه گروه تقسیم میشوند: یک گروه در پردازش سیتوکاینها نقش دارند، گروه دوم که آبشار آپاپتوز را شروع می کنند و گروه سوم که آنزیم های مؤثّر در مرگ سلولی هستند (Naseer et al., 2009).
1-13-2- کاسپاز 3
از چهارده کاسپاز شناسایی شده در پستانداران، کاسپاز 3 عامل عمده در آپاپتوز نورونی راه انداخته شده با انواع محرکها میباشد (Porter and Jänicke, 1999). mRNAاین کاسپاز به طور گستردهای در بسیاری از بافتها و انواع سلولها بیان می شود. فعّال شدن کاسپاز 3، منجر به تخریب سوبستراهای پروتئینی داخل سلولی و اسکلت سلولی شده که نهایتاً مرگ سلولی آپاپتوتیک را به دنبال دارد. بیان کاسپاز 3 در سیستم عصبی مرکزی از نظر تکاملی با بالاترین سطوح بیان در مغزهای جنینی و نوزادان تنظیم می شود که با کاهش بیان وابسته به سن بعد از تولد دنبال می شود. بر این اساس، موشهای فاقد کاسپاز 3 به طور غیر عادی مغزهای بزرگ یا شمار افزایشیافتهای از نورونها را دارند. در بزرگسالان، فعّال شدن نورونی کاسپاز 3 به طور معمول، مرتبط با آپاپتوز است و نشان دهنده مرحله بیماری نورودژنراتیو[29] است
(Bingham et al., 2005).
فصل دوّم
مروری بر تحقیقات گذشته
2- مروري بر تحقیقات گذشته
2-1- اثرات جانبی دریافت داروهای ضدّصرع بر تکوین و عملکرد مغز
عوامل عفونی، داروها و هورمونها در میان فاکتورهای فیزیکوشیمیایی، ممکن است باعث ایجاد آشفتگی در رشد و نمو مغز شوند (Manent and Represa, 2007). قرار گرفتن در معرض داروهای ضدصرع در دوران جنینی، با اثرات متنوّع بر روی رشد و نمو سوماتیک، شناختی و رفتاری همراه است (Bath and Scharfman, 2013).
فعّالیت تحریکی سلولهای عصبی، نقش مهمّی در برقراری شبکه پیچیده اتصالات در سیستم عصبی ایفا می کند. داروهای ضدصرع با عملکردNeuronal suppression"” احتمال وقوع فعّالیت تشنجی را از طریق سرکوب فعّالیت تحریکی سلولهای عصبی، در طول دوره رشد و نمو کاهش می دهند. با این سرکوب، اثری منفی بر جنبههایی از رشد مغزی گذاشته و این اثرات در طولانی مدت منجر به اختلالات شناختی- رفتاری می شود.
طبق مطالعات انجام شده، مکانیسم اساسی اثر احتمالی داروهای ضدصرع در دوران جنینی، ایجاد رادیکالهای آزاد و شکلگیری اپوکسید، ایسکمی و هیپوکسی، اختلال در متابولیسم فولات و متیونین، آپاپتوز نورونی وسرکوب نورونی میباشد که باعث اختلال در نمو عصبی و در نهایت بروز نقصهای فانکشنال رفتاری– شناختی میشود. مکانیسمهای اثرات رفتاری و آناتومیکی با هم تفاوت دارند، زیرا به نظر میرسد که بالاترین خطر نقصهای آناتومیکال، در سه ماهه اوّل که جنین در معرض داروها قرار میگیرد حاصل شود، اگرچه خطر بالاتر برای نقصهای رفتاری به دلیل قرار گرفتن در معرض داروهای ضدصرع در سه ماهه سوّم باشد. در زنان مبتلا به صرع، خطر عوارضی مانند پره اکلامپسی، خونریزی جفت و زایمان زودرس، تقریباً ۳ برابر و خطر مرگ و میر پریناتال ۲ برابر است. طبق مطالعات انجام شده، کودکانی که در دوران جنینی در معرض داروهای ضدصرع قرار میگیرند، در مقایسه با جمعیت عمومی، دوتا سه برابر بیشتر ناهنجاری های عمده را نشان میدهند (Meador et al., 2007). قرار گرفتن در معرض داروی ضدصرع والپروات سدیم ((GABA-acting drugs در دوران جنینی، باعث وقفه در لامیناسیون ناحیه CA1 هیپوکمپ و پراکندگیهای عصبی در این منطقه و زمینهساز بروز ناهنجاری میشود (Manent et al., 2007). در سال ۱٩۷۷ در یک سری پژوهش، روزانه به تعدادی نوزاد Rat درطول دوره رشد جهشی مغز از طریق کانولهگذاری به داخل معده، مقدار مشخصی داروی فنوباربیتال خورانده شد، با وجود اینکه وزن بدن نوزادان در حد طبیعی بود، امّا با وقفه مشخّص در رشد اوّلیه مغز[30] مواجه بودند. دریافت فنوباربیتال در دوران پریناتال، با تخریب سلولهای عصبی بزرگ در هیپوکمپ و مخچه باعث کاهش وزن مغز، اختلال در کنترل زمانبندی شده رفتار، توسعه رفلکسها، یادگیریهای فضایی و کاهش سطح کاتکول آمین مغز میشود. در یک بررسی با آنالیز روی هیپوکمپ و مخچه موشهایی که درروزهای ۱۵تا ۲۲ بعد از تولّد در معرض فنوباربیتال قرار گرفته بودند به این نتیجه رسیدند که به دلیل اثر دارو روی آنزیمهای استیلکولین استراز و پسودوکولین استراز که در هیپوکمپ و مخچه، درگیر در انتقال کولینرژیک و توسعه عصبی هستند، باعث اختلال در عملکرد این آنزیمها و در نهایت کاهش وزن هیپوکمپ و مخچه می شود. در دوران حاملگی و نوزادی قرار گرفتن در معرض فنی توئین باعث تأخیر در نمو عصبی و اختلال در یادگیری فضایی، هماهنگی حرکتی، بیشفعّالی و آسیب به غشاهای عصبی در هیپوکمپ می شود. عمدهترین عوارض جانبی داروهای ضدصرع
خوابآلودگی، سرگیجه، سردرد، تغییرات رفتاری، دوبینی، کاهش تمرکز، حالت تهوّع و استفراغ است (Katzung and Treuors, 2010).
عوارض جانبي درمان با چند دارو بخصوص در دوران حاملگي و اوايل تولّد، نسبت به داروهايي كه بصورت تك دارو مصرف ميشوند بر روي قدرت شناخت يا ادراك بیشتر است (Adab et al., 2004) . داروهای ضدصرع، خطر ابتلا به اختلالات شناختی[31] را در مراحل بعدی زندگی افرادی که در دوران جنینی در معرض داروهای ضدصرع بودند افزایش میدهد (Meador et al., 2007).
تصویر برداری MRI افراد جوان سالم که در دوران جنینی در معرض داروهای ضدصرع بودند، باعث تغییرات مورفولوژیک ظریف در ماده خاکستری به صورت کاهش حجم منطقهای از ماده خاکستری بافت عصبی، از جمله نواحی از هسته عدسی شامل پوتامن و پالیدوم به صورت دوطرفه و همچنین در هیپوتالاموس و هستههای قاعدهای می شود (Ikonomidou et al., 2007).
قرار گرفتن در معرض والپروات سدیم در دوران جنینی در اغلب موارد، اثرات منفی مداومی بر عملکردهای شناختی و احساسی در فرزندان دارد. به این صورت که قرار گرفتن در معرض والپروات، با 7 تا 8 برابر افزایش بروز اختلالات طیف اوتیسم در مقایسه با جمعیت کنترل و تأخیر در رشد مرتبط است (Nadebaum et al., 2011).
کودکانی که در دوران جنینی در معرض والپروات سدیم قرار میگیرند، مشکل سازگاری با برنامه های جدید، کمبود توجّه و خلق و خوی افسرده دارند و همچنین در این افراد به صورت جدّی نیاز به گفتار درمانی مشاهده می شود (Nadebaum et al., 2011).
نوزاد موشهای صحرایی که در روزهای 15 تا 22 بعد از تولد درمعرض فنوباربیتال قرار
میگیرند در دوران نوجوانی با کاهش عملکرد حیوان در ارتباط با رفتارهایی که مرتبط با هیپوکمپ هستند روبه رو میشوند. در این دوران فعالیت آنزیم استیل کولین استراز که درگیر در انتقال کولینرژیک و تکوین عصبی است در کل هیپوکمپ به صورت قابل توجهی کاهش
مییابد. قرار گرفتن در معرض فنوباربیتال در دوران قبل از تولد، باعث کاهش وزن مغز، اختلال در شکل گیری رفلکسها، کنترل زمانبندی رفتار، اختلال در یادگیری فضایی و اختلال در سطح کاتکول آمین مغز می شود (Yanai et al., 1989). قرار گرفتن در معرض غلظتهای متوسط از فنوباربیتال در طول هفته آخر بارداری در روزهای 14 تا 20 در نوزاد موش منجر به بیش فعالی و اختلال در فعالیت Open field (Middaugh et al., 1981) و در نیمه دوم دوران بارداری منجر به اختلال در حافظه کاری و یادگیری فضایی و تأخیر در شکل گیری رفتار شنا می شود (Vorhees et al., 1990).
2-2- عوارض مصرف اتوسوکسیماید و سایر مهارکنندههای کانالهای کلسیمی
اتوسوکسیماید با بلاک کردن کانالهای کلسیمی نوع T در نورونهای تالاموکورتیکال باعث افزایش فعالیت تونیک و در نهایت مهار تحریک پذیری تالامیک می شود. اتوسوکسیماید با افزایش در آزادسازی خود به خودی گاماآمینوبوتیریک اسید همزمان با نبود تغییر در آزادسازی گلوتامات اثر می کند. درمان با اتوسوکسیماید به مدت چهار ماه میزان خواب REM را به عنوان درصدی از کل خواب کاهش میدهد. براساس یافتههای قبلی کاهش خواب REM باعث کاهش علائم افسردگی مانند و اضطراب در مدل ژنتیکی صرع غائب می شود.
با توجه به تنوع كاركردهاي كلسيم، عملكرد طبيعي كانالهاي كلسيمي در فرايندهاي متعدد فيزيولوژيك از جمله در ميزان تحريكپذيري نوروني و نيز در شكلگيري حافظه بسيار مهم است. تعداد قابل توجهي از داروهاي مورد استفاده در درمان بيماريهاي قلبي- عروقي، سردردهاي ميگرني، آنژين صدري و صرع از طريق مهار كانالهاي كلسيمي عمل ميكنند. با توجه به مشاركت كانالهاي كلسيمي درعملكردهاي متنوع، دريافت مزمن اين داروها عوارض جانبي متعددي را به دنبال دارد. بعنوان مثال دريافت مزمن داروي وراپاميل (مهاركننده
كانالهاي کلسیمی L-Type) كه در بيماريهاي قلبي و سردردهاي ميگرني استفاده ميشود اختلال حافظه احترازي غيرفعال موش صحرایی را به دنبال دارد (Lashgari et al., 2006).
گزارشهای کلینیکی استفاده از داروهای ضدصرع در درمان تشنج نوزادان، کودکان و زنان باردار نشان می دهند، داروهای ضدصرع از شایع ترین علل اختلالات شناختی، میکروسفالی و نواقص مادرزادی به شمار میروند (Bittigau et al., 2002). این اثرات به طور خاص، مغز در حال تکوین جنین و نوزادانی که مادرانشان داروهای ضدصرع دریافت می کنند را بیشتر تحت ثاثیر قرار میدهد (Jacobsen et al., 2013).
از عوارض مصرف داروی ضدصرع اتوسوکسیماید در کل دوران بارداری و زایمان میتوان به خونریزی خود به خودی بعد از تولد نوزاد، شکاف لب و کام و مونگلوئیدی اشاره کرد (Koup et al., 1978). قرار گرفتن در معرض فنی توئین در دوران جنینی 2 الی 3 برابر احتمال تولد فرزندانی با ناهنجاریهای مادر زادی را افزایش میدهد (Ornoy, 2006). فنوباربیتال به دلیل اثرات تراتوژنیک قابل توجه باعث شکاف کام و لب و ناهنجاریهای قلبی– عروقی
می شود(Arpino et al., 2000) .
آپاپتوز ناشی از داروهای ضدصرع در مغز نابالغ به احتمال زیاد کاندیدی برای نقصهای رفتاری است (Jacobsen et al., 2013).
در طول دوره رشد و نمو، سیناپتوژنز برای تشکیل مدارهای پایه[32] در سیستم عصبی حیاتی است. یکی از فرایندهای مهم در دوره رشد و نمو مهاجرت انواع سلول ها به سمت مقصد نهایی خود است (Rodier, 1995). نورونها پس از مستقر شدن در جایگاه اصلی خود بایستی با هم ارتباط ایجاد کنند، اگرچه نورونها قادر به تشکیل سیناپس جدید در سراسر زندگی هستند (Rodier, 1995). هرگونه تداخل با مهاجرت سلول اثرات زیانباری بر مغز در حال رشد و نمو دارد (Rodier, 1994).
Bayer و همکاران در سال 1993 فرایندهای تکوین مغز را به دو مرحله اصلی تقسیم
می کنند: مرحله اول که درگیر در تکثیر سلولی و مهاجرت است عمدتاً در انسان بین دومین و پنجمین ماه حاملگی و در جنین جوندگان بین روزهای 12 تا 18 جنینی اتفاق میافتد و مرحله دوم که طولانی مدت است و منجر به سازمان دهی morpho- functional و سیناپتوژنز می شود در انسان مطابق با سه ماهه سوم حاملگی و بخصوص اوج این مرحله در اطراف زمان تولد است و در جوندگان عمدتاً بعد از تولد و بین روزهای 7 تا 10 است و در هفته سوم این دوره به پایان میرسد .(Eliner et al., 2002)
اغلب داروهای ضدصرع در غلظتهای پلاسمایی که برای کنترل تشنج لازم هستند باعث مرگ نورونی آپاپتوتیک در مغز در حال رشد و نمو میشوند. به نظر میرسد مرگ نورونی گسترده و وابسته به غلظت درمغز نوزاد موش صحرایی در محدوده Medial septum،
هستههای accumbens و هستههای تالامیک، هیپوتالامیک، سابیکولوم، گلوبوس پالیدوس، پریفرم، انتورینال کورتکس، آمیگدال، فرونتوپریتال، سینگولیت باشد (Bath and Scharfman, 2013). تجویز 35 میلیگرم بر کیلوگرم فنیتوئین در روزهای 5 تا 14 بعد از تولد عدم بلوغ ساختاری اسپاینهای دندریت نابالغ سلولهای پورکنژ و افزایش شمارسلولهای گرانول نابالغ در ژیروس دندانی را باعث می شود (Ogura et al., 2002).
قرار گرفتن جنین در معرض داروهای ضدصرع که بازیگر اصلیشان GABA است
می تواند اشکالات ساختاری کورتکس و هیپوکمپ را القا کند (Manent et al., 2007).
2-3- هدف
در این تحقیق اثر اتوسوکسیماید را در دوره تکوین، بر اضطراب، افسردگی و آپاپتوز سلولی در هسته سجافی پشتی مورد مطالعه قرار میدهیم.
فصل سوم
مواد و روشها
3- مواد و روشها
3-1- مواد مورد نیاز
Saccharine
Ethosuximide
Normal saline
Alcohole
Fluoxetine
Tris(hydroxymethyl)-aminomethanhydrochlorid (Merck)
Diaminobenzidin(DAB) (Sigma)