مدیریت دانش هنر خلق ارزش از داراییهای نامحسوس سازمانهاست.
Sveiby(1997)
مدیریت دانش مجموعهای از رویه ها، زیرساختها، ابزارهای مدیریتی و تاکتیکی که درجهت ایجاد، اشاعه و نفوذ دانش درسازمانهاست.
Bounfour(2003)
مدیریت دانش استراتژی است برای انتقال دانش به افراد مقتضی در زمان مطلوب و مورد نظربه نحوی که افراد در نشر و استفاده از اطلاعات برای بهبود عملکرد سازمان بکوشند.
O`Dell & Grayson
(۱۹۹۸)
۴.۲. روابط داده، اطلاعات و دانش
۱.۴.۲ روابط داده، اطلاعات و دانش از نظر باجاریا
روابط میان داده، اطلاعات و دانش، سلسله مراتبی و مطلق نیست. افراد و موقعیتها تعیین کننده داده، اطلاعات و یا دانش بودن این عوامل هستند. صاحب نظرانی نظیر داونپورت و پروساک، استیو هالس و کارل ویگ متفق القولاند که سطح تکامل دانش از اطلاعات و داده ها بیشتر بوده و دربرگیرندهی هردوی آنهاست. همچنین سطح تکامل اطلاعات ازداده بیشتر بوده و دربرگیرندهی آن نیز میباشد. وجود داده برای شکل گیری اطلاعات و وجود اطلاعات برای شکلگیری دانش ضروری است.
شکل(۲-۱). روابط داده واطلاعات و دانش، (باجاریا،۲۰۰۰، برگرفته از کتاب برگرن، برایان،۱۳۸۵)
سازمانها هم به داده و هم به اطلاعات وهم به دانش نیازمندند. صاحب نظری به نام سوکنانان[۱۸] معتقد است که با وجود نیاز سازمان به داده، اطلاعات و دانش، دانش از جایگاهی والاتر برخوردار است؛ زیرا دانش نزدیک ترین لایه به تصمیم گیری است.
شکل(۲-۲). تعامل داده، اطلاعات، دانش و تصمیم، (سوکنانان، ۲۰۰۰،برگرفته از کتاب برگرن، برایان،۱۳۸۵)
۵.۲. ﻣﺪﻳﺮﻳﺖدادهﻫﺎ،ﻣﺪﻳﺮﻳﺖاﻃﻼﻋﺎتوﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶ
ﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶراﻧﺒﺎﻳﺪﺑﺎﻣﺪﻳﺮﻳﺖدادهﻫﺎاﺷﺘﺒﺎهﻛﺮد. ﻣﺪﻳﺮﻳﺖدادهﻫﺎﺑﺮﻓﺮاﻳﻨﺪوﻓﻨﺎوریﻣﺘﻤﺮﻛﺰاﺳﺖ،درﺣﺎﻟﻲﻛﻪارﻛﺎنﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶ،اﻓﺮادوﺗﻮاﻧﺎﻳﻲﺟﻤﻌﻲآﻧﺎنﺑﺮایﺗﺸﺮﻳﻚﻣﺴﺎﻋﻲﺳﺮﻳﻊواﺛﺮﺑﺨﺶﻣﻲﺑﺎﺷﺪ(اِمین وهمکاران، ۲۰۰۱).
آنچه که مسلم است اﻳﻦاﺳﺖﻛﻪﺑﺪونﻣﺪﻳﺮﻳﺖدادهﻫﺎ،ﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶﻣﻮﻓﻖﻧﺨﻮاﻫﺪﺑﻮد. ﭘﻴﻮﻧﺪدادنﻓﺎﺻﻠﻪاﻳﻦدو،ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪﺗﻌﻬﺪﺑﻪﻳﻚﻓﺮﻫﻨﮓﺗﺴﻬﻴﻢداﻧﺶاﺳﺖ. ﺳﺎزﻣﺎنﺑﺮایرﺳﻴﺪنﺑﻪاﻳﻦﻣﻨﻈﻮرﭼﺎره ایﺟﺰﺳﺮﻣﺎﻳﻪﮔﺬاریوﺗﻌﻬﺪﺑﻪاﻳﺠﺎدﻓﺮﻫﻨﮓداﻧﺎﻳﻲﻧﺪارد.
شکل (۲-۳). پیوند مدیریت دانش با مدیریت داده ها، (امین و همکاران،۲۰۰۱)
(پیوند مدیریت دانش با مدیریت داده ها، امین و همکاران،۲۰۰۱)
(پیوند مدیریت دانش با مدیریت داده ها، امین و همکاران،۲۰۰۱)
ﺑﺪونآﻧﻜﻪاﻓﺮادﻧﺴﺒﺖﺑﻪداﻧﺶﺗﻌﻬﺪداﺷﺘﻪﺑﺎﺷﻨﺪوﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎیﻓﻌﻠﻲداﻧﺶراﺑﭙﺬﻳﺮﻧﺪ،زﻳﺮﺳﺎﺧﺖداﻧﺶﻣﻮﻓﻖﻧﺨﻮاﻫﺪﺑﻮد. ﻫﻤﭽﻨﻴﻦﺑﺪونداﺷﺘﻦﻳﻚزﻳﺮﺳﺎﺧﺖﻓﻨﺎوریﻛﻪﺑﻪاﻧﺪازهﻛﺎﻓﻲﺑﺮایﭘﺸﺘﻴﺒﺎﻧﻲﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎیداﻧﺶﻗﻮیﺑﺎﺷﺪ،زﻳﺮﺳﺎﺧﺖداﻧﺶﻋﻤﻞﻧﻤﻲﻛﻨﺪ. وﺗﺎزﻣﺎﻧﻲﻛﻪﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎیﻛﺎریﻣﺒﺘﻨﻲﺑﺮداﻧﺶﻧﺒﺎﺷﻨﺪ،ﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶدارایزﻳﺮﺳﺎﺧﺖﻣﻨﺎﺳﺒﻲﺑﺮایﻋﻤﻞﻧﺨﻮاﻫﺪﺑﻮد.
ﻓﻨﺎوری،ﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎوﻓﺮﻫﻨﮓﺳﺎزﻣﺎﻧﻲﻛﺎرﺑﺮدﻛﺎﻣﻞداﻧﺶراﻣﻤﻜﻦﻣﻲﺳﺎزﻧﺪ. اﻣﺎﺗﻨﻬﺎﺑﺎوﺟﻮدﻛﺎرﺑﺮانﻣﺎﻫﺮداﻧﺶ،ﻛﻪﻣﺰﻳﺖﻛﺎﻣﻞﺧﺪﻣﺎتداﻧﺶراﺑﻪﻃﻮراﺛﺮﺑﺨﺶدرکﻣﻲﻛﻨﻨﺪ،ﻣﻮﻓﻘﻴﺖاﻳﻦزﻳﺮﺳﺎﺧﺖﻗﺎﺑﻞدﺳﺘﺮساﺳﺖ. ﻓﺮﻫﻨﮓداﻧﺎﻳﻲﺑﻪﻋﻨﻮانﭘﻠﻲﻣﻴﺎناﻓﺮاد،ﻓﻨﺎوریوﻓﺮاﻳﻨﺪﻫﺎ،اﻣﻜﺎنﭘﻴﻮﻧﺪوﻧﺰدﻳﻜﻲﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶوﻣﺪﻳﺮﻳﺖدادهﻫﺎراﻓﺮاﻫﻢﻣﻲﺳﺎزد. ﻫﺮﭼﻨﺪﻛﻪﻫﺮﻳﻚازاﻳﻦﻣﺒﺎﻧﻲزﻳﺮﺳﺎﺧﺖداﻧﺶ،ﻧﻘﺸﻲﺑﺴﻴﺎرﻣﻬﻢدرزﻳﺮﺳﺎﺧﺖداﻧﺶاﻳﻔﺎﻣﻲﻛﻨﻨﺪ،اﻣﺎدراﻳﻦﻣﻴﺎن،ﻓﺮﻫﻨﮓ،ﻧﻘﺶاﺻﻠﻲﺗﺮواﺳﺎﺳﻲﺗﺮیراﺑﺎزیﻣﻲﻛﻨﺪ. ﻫﻤﺎنﮔﻮﻧﻪﻛﻪﺗﺤﻘﻴﻘﺎتﺑﺴﻴﺎریﻧﺸﺎندادهاﺳﺖ،ﻣﻬﻢﺗﺮﻳﻦﻣﺎﻧﻊدرﺟﻬﺖﻣﻮﻓﻘﻴﺖﻓﻌﺎﻟﻴﺖﻫﺎیﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶ،ﻓﺮﻫﻨﮓاﺳﺖ(زاﻫﺪیواﻧﺘﻈﺎری،۱۳۸۶).
ازاﻳﻦروﺳﺖﻛﻪﻧﮕﺮشﻫﺎ،ﺑﺎورﻫﺎوارزشﻫﺎیاﻓﺮاداﺳﺖﻛﻪﺣﺮفآﺧﺮراﻣﻲزﻧﺪ. اﻳﻦﻣﺎﻧﻊآنﻗﺪرﺳﺨﺖوﻣﻘﺎوماﺳﺖﻛﻪ “اﺳﺘﻴﻮاﻟﻴﺲ[۱۹] ” ازآنﺑﻪﻋﻨﻮانﻧﺎﺑﻮدﮔﺮواﻗﻌﻲﻧﺎمﻣﻲﺑﺮد.درﻛﻨﺎردرکﻣﻔﻬﻮمﻣﺪﻳﺮﻳﺖدادهﻫﺎوﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶ،ﺷﻨﺎﺧﺖﻣﺮزﺑﻴﻦﻣﺪﻳﺮﻳﺖاﻃﻼﻋﺎتوﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶﻧﻴﺰﺿﺮوریاﺳﺖ. ﻣﺮزﻫﺎیﻣﺪﻳﺮﻳﺖاﻃﻼﻋﺎتوﻣﺪﻳﺮﻳﺖداﻧﺶراﻣﻲﺗﻮانازﻫﻢﻣﺘﻤﺎﻳﺰﻧﻤﻮد،اﻃﻼﻋﺎتﺑﻴﺸﺘﺮﺟﻨﺒﺔﻋﻤﻮﻣﻲداﺷﺘﻪوآﮔﺎﻫﻲﭘﻴﺪاﻛﺮدندرﺑﺎرهﻧﺸﺎﻧﻲﭼﻴﺰیﻳﺎآدرسﻓﺮدیﻳﺎﺟﺎﺋﻲﻣﻲﺑﺎﺷﺪ،وﺣﺎلآنﻛﻪداﻧﺶﻋﺒﺎرتاﺳﺖازدرکوﺳﺎزﻣﺎﻧﺪﻫﻲﻣﻮﺿﻮعداﻧﺴﺘﻨﻲﻫﺎﻛﻪﻣﻤﻜﻦاﺳﺖدراﺛﺮﺑﺮرﺳﻲوﺗﺠﺮﺑﻪﺗﺤﺼﻴﻞﺷﻮد. ﻗﻠﻤﺮوداﻧﺶوﺳﻴﻊوﻧﺎﻣﺤﺪودﺑﻮده،رﺷﺘﻪﻫﺎیﻋﻠﻤﻲﻣﺨﺘﻠﻒرادرﺑﺮﻣﻲﮔﻴﺮد. ازاﻳﻦروداﻧﺶﻋﻤﻮﻣﻲ،ﺗﺨﺼﺼﻲوﺣﺮﻓﻪایراﺷﺎﻣﻞﻣﻲﺷﻮد،اﻣﺎاﻃﻼﻋﺎتﻧﺴﺒﺘﺎًﻣﺤﺪوداﺳﺖ،اﻃﻼﻋﺎتﺟﻨﺒﺔﻋﻤﻮﻣﻲدارد،اﻣﺎداﻧﺶﺟﻨﺒﺔﻋﻠﻤﻲدارد،اﻃﻼﻋﺎتدرﺳﻄﺢﻛﺎرﺑﺮدیوﻣﻮﻗﺖﺑﺎﻗﻲﻣﻲﻣﺎﻧﺪ،اﻣﺎداﻧﺶﺟﻨﺒﻪﺟﺎوداﻧﻲدارد.
۶.۲. ساختار سلسله مراتبی دانش
۱.۶.۲ سلسله مراتب دانش رادینگ[۲۰]
دانش از کجا نشأت میگیرد؟ اگر سازمان بر روی گنجینه انبوه و بکر دانش نشسته است، آن گنجینه کجاست؟ نظریه پردازان و دست اندرکاران مدیریت دانش، به طور معمول بحث درباره دانش چیست را با هرم دانش باز میکنند و جهان دانش را به صورت هرمی شامل دادههای مراودهای خام در سطح پایین تا فرزانگی در رأس آن به تصویر میکشند (شکل۴.۲). برخی اختلاف نظرها در بین طرفهای گوناگون در خصوص جزئیات وجود دارد ولی در کل وفاق عمومی در خصوص حرکت و ترکیب کلی هرم دانش وجود دارد.
دادههایمراودهایودادههایضمنیدرقاعدهزیرینهرمدانشجایدارند. دادههایمراودهایدرپایگاههایدادههاوسایرانبارهایدادههاذخیرهشده،بهطرقمختلفیبهکارمیروند. دادههایضمنیرا،بجزدرذهنافراد،نمیتواندرجاییذخیرهکرد. همهبراینباورندکهدادههایاینسطح،دانشنیستندوحتیاطلاعاتهمتلقینمیشوند.
درحقیقت،ایندادههااصلاًاطلاعاتزیادیراارائهنمیدهند؛زیرافقطبخشیازمراودهوتعاملراتحتپوششقرارمیدهند. دربهترین حالتایندادههاتکههایکوچکیکمعماهستند. دادههایمراودهاینوعاًیکصورتسادهالفباشماربهخودمیگیرند.
شکل(۲-۴). ساختار سلسله مراتبی دانش(رادینگ،۱۳۸۳)
مرتبه بعدی دادههای عملیاتی است. دادههای عملیاتی منعکس کننده تعاملات و مبادلات کامل و واحد منسجمی هستند که تحت عنوان جزء ناچیز بدانها اشاره میشود. این جزء نیز در پایگاه دادهها ذخیره و مدیریت میشود. دادهها حداقل متن را دارند، و بهتنهایی مفهوم بزرگتری را افاده نمیکنند. هر عنصر فقط جزء کوچکی از داده تلقی میشود و نحوه ارتباط آن با سایر دادهها در این مرحله مشخص نیست. داده ها در این مرحله فقط تکه کوچکی از معما میباشند و نمیتوان آن را به عنوان اطلاعات معنی دار در نظر گرفت. شکل الفباشمار آنها مشابه دادههای مراودهای است، اگرچه کلمات قابل شناسایی هم ممکن است جزئی از آنها باشد.
در سطح اطلاعات مدیریت، تغییرات عمدهای صورت میگیرد. این سطح دادههای کمی خلاصه شده را در بر میگیرد که گروهبندی، ذخیره، پالایش و سازماندهی شده است تا بتواند زمینه را روشن سازد. این دادهها هم دانش را نشان نمیدهند؛ ولی تا حدی آغاز مدیریت اطلاعات به شمار میروند، اطلاعاتی که مدیر میتواند به کار گیرد تا کاری بیش از پردازش مراوده فردی انجام دهد. مدیران میتوانند اطلاعات (دادهها در برخی متنها) رابررسی کنند و شروع به اتخاذ تصمیم کرده، اقداماتی را براساس اطلاعاتی که از این دادهها به دست آمدهاند صورت دهند(رادینگ، ۱۳۸۳).
در سطح هوش سازمانی توانایی حاصل میشود که تمام توان فکری سازمان را به حرکت وا میدارد و این توان فکری را بر دستیابی به رسالت و مأموریت خود متمرکز میکند.
در سطح دانش سازمانی ترکیب سیالی از تجربیات، ارزشها، اطلاعات موجود و نگرشهای کارشناسی نظام یافته است که به فرایندهای کاری و حل مسایل یک سازمان کمک میکند. دانش سازمانی شامل تواناییهای سازمانی برای درک و فهم و تفسیر است که سازمان را قادر میسازد بر اصول و مبانی خود متمرکز شود.
دانش سازمانی به اطلاعات پردازش شده از جریانهای عادی و مراحلی که قابلیت اقدام دارند و نیز دانش به دست آمدهی سیستمهای سازمانی، مراحل، تولیدات، قوانین و فرهنگ اطلاق میشود(لیو، ۱۹۹۶).
سطح فرزانگی به عنوان نتیجه یک فرایند یا حالت، بیانگر کلیت و جامعیت قسمتها و بخشهای ساختار یافته و جهت دار اطلاعات است. هوش سازمانی که در چنین وضعیتی تولید شود باید برای توانمند شدن تواناییهای سامانههای اطلاعاتی حل مسائل سازمانی به شکل مناسب مورد استفاده قرار گیرد.
یکی از خصوصیات عمدهی مترتب بر دانش، انتزاع است که برخی از اندیشمندان مدیریت دانش، آن را «سرکوب جزئیات» مینامند. دانش، به حداقل رساندن جمعآوری وخواندن اطلاعات است، نه افزایش دسترسی به اطلاعات. دانش کارآمد کمک میکند تا اطلاعات و دادهای ناخواسته حذف شوند. دانش نوعاٌ پیچیده است و هدف دانش کشف علت و چگونگی موقعیتهاست. دانش، صورت اقلام واقعیتها یا انباشت داده ها ویا توصیف محصولات نیست وبیشتر وابسته به درک این واقعیت است جستجو کنندهی دانش به چه چیزهایی نیاز دارد یا چه چیزهایی را میخواهد بداند.
درنهایت در راس هرم دانش، فرزانگی قرار دارد. برای نظریهپردازانی که هرم دانش را تا این نقطه دنبال میکنند، فرزانگی دانشی است که جذب شده و کاملا به صورت ضمنی درآمده است، بطوریکه خود را تقریبا درهر عمل و تصمیمی متجلی میسازد.(رادینگ، ۱۳۸۳)
۲.۶.۲ سلسله مراتب دانش برایان برگرن[۲۱]
برایان برگرن سلسله مراتب دانش را اینچنین معرفی میکند:
(شکل۲-۵). سلسله مراتب دانش، (برایان برگرن،۱۳۸۶)
بطورکلی سطوح بالای سلسله مراتب ازغنای محتوایی بیشتری برخوردار هستند. بهعنوان مثال درپزشکی، سلسله مراتب میتواند چنین باشد:
- داده: دمای بیمار۱۰۲ فارنهایت، ضربان قلب ۱۰۹ بار دردقیقه، سن ۷۵ سال
- اطلاعات:“تب” دمای بیش از ۱۰۰ فارنهایت است، “ضربان شدید قلبی” تعداد ضربان بیش از۱۰۰بار درهردقیقه است، “سالخورده” فردی بابیش از ۷۵سال است.