کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


آخرین مطالب


 



۰٫۰۰۱۸

 

۰٫۰۰۰۵

 

۰٫۰۰۰۵

 

 

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

Line 3

 

 

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

 

 

۰٫۰۰۰۲

 

۰٫۰۰۰۲

 

۰٫۰۰۰۲

 

۰٫۰۰۰۲

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

Cap. Bank

 

PCC

 

 

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

۰٫۰۰۰۰

 

 

 

در ابتدا ریزشبکه ای که از توربین بادی با ژنراتور ماشین القایی قفس سنجابی استفاده می کند را در نظر می‌گیریم. در اینجا هدف این است که با تغییر دادن میزان توان مصرفی بارها و توان تولید توربین بادی، تخمینی از خط سیر[۱۳۵] مقادیر ویژه بحرانی به دست آوریم. بدین منظور در ابتدا با شرایط بارگذاری مرزی توان تولیدی توربین بادی را با گام ۱/۲۰ توان نامی، از صفر تا توان نامی تغییر می‌دهیم و مسیر تغییرات مقدار ویزه بحرانی را تعقیب می‌کنیم. این تغییرات در شکل ۵-۱ آورده شده است. از این شکل می‌توان به وضوح تاثیر افزایش توان تولیدی توسط توربین بادی برروی پایداری ریزشبکه را دریافت. همانطور که اشاره شد دلیل این موضوع کاهش نیاز به تولید توان توسط ماشین سنکرون می‌باشد.
شکل۵-۱- خط سیر مقادیر ویژه بحرانی ریزشبکه با توربین بادی با ژنراتور القایی قفس سنجابی بر حسب تغییرات توان اکتیو تولیدی
شکل۵-۲- خط سیر مقادیر ویژه بحرانی ریزشبکه با توربین بادی با ژنراتور القایی قفس سنجابی بر حسب تغییرات بار
اکنون تاثیر بارگذاری ریزشبکه برروی پایداری را مورد بررسی قرار می‌دهیم. بدین منظور تفاوت سطح بارگذاری حالت مرزی و ناپایدار را به ۲۰ قسمت تقسیم می‌کنیم و مقادیر ویژه بحرانی را به ازای هر قسمت محاسبه می‌کنیم. برای تمام این بار‌ها میزان توان تولید توربین بادی ثابت و برابر با ۰٫۱۲ مگا‌وات در نظر گرفته می‌شود. خط سیر این مقادیر بحرانی در شکل ۵-۲ نشان داده شده است. این شکل بیان می‌کند که افزایش سطح بارگذاری می‌تواند منجر به ناپایداری سیستم شود. دلیل این موضوع را می‌توان اینگونه بیان کرد که از آنجایی که توان تولیدی توربین بادی افزایش پیدا نمی‌کند، وظیفه تامین این افزایش بار به طور کامل بر عهده ماشین سنکرون می‌باشد که می‌تواند ناپایداری این ماشین و متعاقبا ناپایداری کل شبکه را به همراه داشته باشد. این موضوع لازم به ذکر است که در صورت افزایش توان تولیدی توسط توربین بادی در هنگام افزایش بار، میزان ناپایداری می‌تواند به شکل چشم گیری کاهش یابد. همچنین می‌توان از این شکل متوجه شد که افزایش بار علی‌رغم اینکه می‌تواند مقدار ویژه ۲۱ ام را به سمت راست محور موهومی بکشاند، باعث منفی تر شدن قسمت حقیقی مقدار ویژه ۲۰ ام می‌شود. البته علی‌رغم این موضوع، سیستم همچنان با افزایش بار، ناپایدار می‌ماند.
دانلود پایان نامه
در مرحله دوم به بررسی تاثیر توربین بادی با مبدل تمام توان بر روی پایداری ریزشبکه می‌پردازیم. شرایط بارگذاری مرزی را برای این منظور در نظر می‌گیریم. مانند حالت قبل توان نامی توربین بادی را به ۲۰ قسمت تقسیم می‌کنیم و به ازای هر کدام از این قسمت ها مقادیر ویژه بحرانی سیستم را تعیین می‌کنیم. این مقادیر ویژه در شکل ۵-۳ الف آورده شده اند. قابل ذکر است که توان راکتیو در این حالت طوری تنظیم شده است که توربین مقدار ۰٫۵ مگاولت آمپر راکتیو را تولید کند و زمانی که توان ظاهری توربین به عدد ۱ رسید، به منظور افزایش توان اکتیو از این میزان توان راکتیو بکاهد. همانطور که مشاهده می‌شود افزایش توان اکتیو تولیدی توسط توربین بادی می‌تواند منجر به افزایش پایداری ریزشبکه شود.
از آنجایی که توربین های بادی با مبدل تمام توان می‌توانند به اندازه ظرفیت نامی خود توان راکتیو تولید کنند، تغییرات در توان راکتیو تولیدی این توربین های و تاثیر این تغییرات برروی پایداری ریزشبکه نیز در اینجا مورد بررسی قرار می‌گیرد. فرض می‌کنیم که توربین بادی ۰٫۷ توان نامی خود توان اکتیو تولید کند. در این صورت می تواند ۰٫۷۱ ظرفیت نامی خود توان راکتیو تولید کند. این مقدار توان راکتیو را به ۲۰ قسمت تقسیم می‌کنیم و مقادیر ویژه بحرانی متناظر با هرکدام از این توان های تولیدی را تعیین می‌کنیم. خط سیر مقادیر ویژه بحرانی ریزشبکه با ازای افزایش توان راکتیو در شکل ۵-۳ ب ارائه شده است. از این شکل می‌توان دریافت که با افزایش توان راکتیو تولیدی توسط توربین بادی پایداری سیستم افزایش می‌یابد که این موضوع نیز به دلیل کاهش بار از روی ماشین سنکرون می‌باشد.
گین های سیستم های کنترلی مبدل الکتریکی نیز می‌توانند تاثیر به سزایی بر روی پایداری کلی ریزشبکه داشته باشند. همچنین، تعیین مکان مقادیر ویژه بر حسب تغییرات در گین های کنترلر می‌تواند در تعیین مناسب این گین ها نقش مهمی ایفا کند. بدین منظور در اینجا خط سیر آن دسته از مقادیر ویژه ای که بیشترین تاثیر را از این گین ها می‌پذیرند رسم می‌کنیم. توجه به این موضوع ضروری است که به دلیل تعیین مناسب گین های کنترلر ها، مدهایی که تحت تاثیر این گین ها هستند، مدهای بحرانی سیستم نیستند. خط سیر مقادیر ویژه بر حسب گین های کنترلر ها برای شرایط پایدار در شکل ۵-۴ و ۵-۵ نشان داده شده است. با توجه به این شکلها مقادیر بزرگ گین های سیستم کنترل می‌تواند باعث ناپایداری سیستم شود در حالی که مقادیر خیلی کوچک ان نیز می‌تواند باعث کند شدن سیستم شود.
شکل۵-۳-الف- خط سیر مقادیر ویژه بحرانی ریزشبکه با توربین بادی بامبدل تمام توان بر حسب تغییرات توان اکتیو تولیدی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:47:00 ق.ظ ]




۲-۴-۲) کانت و چشم­انداز باوری ۵۷
۳-۴-۲) میراث دوگانه کانتی در اندیشه نیچه ۵۸
۵-۲) نتیجه گیری ۶۰
 ۶۴
۱-۳) مکان و زمان در فلسفه کانت ۶۵
۱-۱-۳) مکان ۶۶
۱-۱-۱-۳) عینیت مکان ۶۷
۲-۱-۳) زمان ۶۹
۲-۳) مکان و زمان در اندیشه نیچه ۷۰
۱-۲-۳) مکان ۷۰
۱-۱-۲-۳) جمع بندی ۷۴
۲-۲-۳) زمان ۷۶
۱-۲-۲-۳) تفسیر ریچاردسون از زمان وصیرورت در اندیشه نیچه ۷۹
۱-۱-۲-۲-۳) جمع­بندی نظر ریچاردسون درباره زمان در فلسفه نیچه ۸۳
۳-۲-۲-۳) ارتباط زمان در فلسفه نیچه و زمان در اندیشه کانت ۸۴
۳-۳) نتیجه فصل ۸۵
 ۸۸
۱-۴) تألیف در فلسفه کانت ۸۹
۲-۱-۴) “من” در فلسفه کانت ۹۱
۲-۴) نیچه و تحلیل استعلایی ۹۲
۱-۲-۴) نقش مقولات و تألیف در اندیشه نیچه ۹۲
۲-۲-۴) “من” ۹۷
۳-۴) نتیجه فصل ۹۹
 ۱۰۱
 ۱۰۸

اختصارها

دراین تحقیق بنابر روش مرسوم در پژوهش های مرتبط با فلسفه نیچه برای ارجاع دادن به آثارنیچه از کوته نوشت آنها به شرح زیر استفاده شده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
BGEBeyond Good and Evil, translated by Judith Norman, Cambridge University Press 2002
D: Daybreak: Thought on the Prejudices of Morality, translated by R.J. Hollingdale, Cambridge University Press 2006
HAHHuman, All Too Human, translated by R. J. Hollingdale, Cambridge University Press 2005
PTGPhilosophy in the Tragic Age of the Greeks, translated by Marianne Cowan, Regnery Publishing Inc, 1998
TITwilight of Idols, translated by Walter Kaufman, in The Portable Nietzsche, New York, Viking Press, 1945
TLon Truth and Lie in a Nonmoral Sense in Philosophy and Truth (Selections from Nietzsche’s Notebooks of the early 1870’s), translated by Daniel Breazeale, Humanities Press International, Inc. 1990
WPWill to Power, translated by Walter Kaufmann & R. G. Hollingdale, New York: Vintag 1968
GMOn the Genealogy of Morality, Translated By Carol Diethe, Cambridge University Press 2008
GSThe Gay Science, translated by Josefine Nauckhoff, Cambridge University Press 2002
ZThus Spoke Zarathustra, translated by Adrian Del Caro, Cambridge University Press 2006
برای ترجمه عبارات نقل شده ازBGE ، GM، TI و TL علاوه بر ترجمه های بالا ، ترجمه های فارسی داریوش آشوری و مراد فرهاد پور نیز مد نظر قرار گرفته است.
برای ارجاع به کتاب نقد عقل محض از منبع و کوته نوشت زیر استفاده شده است و درترجمه عبارات آن از ترجمه دکترمیر شمس الدین ادیب سلطانی و نورمن کمپ اسمیت نیز سود جسته ایم.
CPRCritique of Pure Reason, translated by Paul Guyer, Allen W. Wood, Cambridge University Press 1998

مقدمه

ایمانوئل کانت فیلسوف بزرگ روشنگری از جایگاهی ممتاز و تکینه در تاریخ اندیشه غربی برخوردار است.به­ طوری که می­توان تاریخ فلسفه را به دوران قبل از کانت و دوران پساکانتی تقسیم کرد و برای کانت جایگاهی تعیین کننده دراین تقسیم تاریخ فلسفه به دو بخش درنظرگرفت. فلسفه نقادی کانت نقطه عطف و تکینه­ای در تاریخ متافیزیک محسوب می­ شود. از این جهت که او در اقدامی بی سابقه، مسیر متافیزیک و فلسفه غربی را به­ طور بنیادی تغییر داد. او برای نخستین بار در تاریخ متافیزیک به نقد جامع و نظام­مند و بنیادی متافیزیک می ­پردازد. به این معنا که به بررسی ریشه­ای معضلات متافیزیک پرداخته و خاستگاه دشواری­های متافیزیکی را تعیین می­ کند و در خلال نقد ، پس از توصیف هوشمندانه وضعیت اندیشه متافیزیکی، جایگاه متافیزیک را از نو بازتعریف می­ کند. فیلسوفانی که پس از کانت آمدند هریک به طریقی نسبت خویش را با انقلاب کپرنیکی کانت تعیین نمودند و هریک به جنبه­ای از فلسفه نقادانه وی پرداختند. جریان­های مهم اندیشه غربی پس از کانت مانند ایده­آلیسم آلمانی، پوزیتویسم، نئوکانتی­ها، شوپنهاور و جریان پساساختارگرایی مانند نیچه و هایدگر همگی در ذیل پروژه نقادانه کانت قرار دارند. کانت مفسرانی دارد که دربسیاری از موارد تفسیرهای­شان در مقابل هم قرار می­گیرد. با توجه به تعدد خوانش­ها از کانت طبیعی به نظر می­رسد که در تفاسیر مختلف جنبه­ های مختلفی از کانت مورد تأکید یا غفلت قرار گیرند. از این لحاظ نقدهای سه­گانه وی در سه حیطه گوناگون تاثیرات مهمی برجای گذاشتند. تکانه­های نقد اول را می­توان در حیطه معرفت­شناسی و نظریه­ های حقیقت و فلسفه علم و متافیزیک مشاهد کرد. نقد دوم او تاثیرات و تحولات بی­شماری را در فلسفه سیاسی و اخلاق رقم زده است و آرای وی در نقد قوه حکم الهام بخش مهمی در نظریات زیباشناسانه و فلسفه هنر بوده است. ازین جهت می­توان گفت نقد­های کانتی نه صرفا انقلابی در عرصه متافیزیک در معنای خاص آن بلکه انقلابی در اندیشه متافیزیکی به­ طور کلی ایجاد کرده است. و این به این معناست که با کانت تحولی اساسی در نحوه اندیشیدن رخ داده است. به طوریکه تمام متفکران پس از او به نحوی دقیق نسبت خویش را با نقدهای بنیادین او تعیین کردند و به نوعی درافقی که او گشود ادامه دهنده راه او بودند.
فلاسفه­ای چون هگل، نیچه و هایدگر تلاش کردند تا مباحث کانت درنقدهای سه گانه را به­ طور دقیق موشکافی کنند و مورد نقد قرار دهند. بررسی تکانه­های انقلاب کانتی در حیطه نقدهای سه­گانه پروژه­ای عظیم است که طرح چنین پژوهشی تنها از عهدۀ فیلسوفان بزرگ بر می ­آید. اما امروز چاره­ای نیست که برای فهم اندیشه های کانت به­ طور تخصصی در مباحث مختلف وی جداگانه دقیق شویم.آنچه که تقریباً مورد اتفاق اندیشمندان پس از کانت و مفسران وی است جایگاه اساسی و مبنایی نقد اول اوست. مبنای آرای کانت دراخلاق و هنر را بی شک باید در نقد عقل محض جستجو کرد. تمرکز این رساله بر روی تأثیرهای نقد اول کانت می­باشد و توجیه این تمرکز علاوه بر اهمیت مبنایی نقد اول برای فهم پروژه کانتی این است که نباید گمان کرد که کانت با نقد اول پرونده مباحث متافیزیکی را برای همیشه مختومه اعلام کرده است. بلکه وی ایده­هایی را در مواجه ما با متافیزیک مطرح می­ کند. بسیاری از پرسش­های کانتی در باب متافیزیک کماکان گشوده است و ما برای پرداختن به این پرسش ها چاره­ای جز این نداریم که در ایده­های کانتی از نو بازنگری کنیم و در خوانش های فیلسوفان پس از او دقیق شویم.
این پژوهش به بررسی اثرات انقلاب کانتی بر اندیشه نیچه پرداخته است. موضوعی که کمتر بر سر آن اختلافی هست این است که نیچه در آثار خویش به نقد اندیشه­ های کانت می پردازد. نیچه بارها و بارها در آثار خویش به کانت اشاره می­ کند. به بیان دقیق­تر روشن است که نیچه نسبت خویش با فلسفه نقدی کانت را تعیین می­ کند. اما چگونگی تعیین این نسبت امری است که می ­تواند محل اختلاف باشد. نیچه نیز مانند کانت مفسران گوناگونی دارد. در فهم اندیشه­ های او ما با طیف وسیعی از تفسیرهای متضاد مواجه­ایم. این تنوع تفسیری به طرق گوناگون می ­تواند تقسیم بندی شود. می­توان از مفسران آلمانی نیچه مانند هایدگر و یاسپرس، مفسرانی فرانسوی مثل دریدا و دلوز و مفسران انگلیسی زبانی چون کافمن ،کلارک، ریچاردسون و چاخت یاد کرد. این سه خوانش فهم­های مختلفی از نیچه را دامن زده است. همچنین می­توان تفسیرهای نیچه را به دو دسته تفاسیر انتولوژیکال از اندیشه او و تفاسیر اپیستمولوژیکال تقسیم کرد. پیداست که می­توان به طرق دیگر نیز این تقسیم بندی را سامان داد. اما آنچه که برای بحث ما حائز اهمیت است، وابستگی فهم اندیشه­ های نیچه به تفسیرهایی است که برای مواجهه با آثار او بدان ها مجهزیم. تفسیرهای مختلف از اندیشه نیچه، موجب فهم­های کاملا متفاوت از اندیشه او می­ شود. مواجهه ایرانی با اندیشه­ های نیچه نیز از قاعده بالا مستثنی نبوده و ما نیز لاجرم از معبر تفاسیری خاص چه مستقیم و چه غیر مستقیم به فهم اندیشه­ های نیچه پرداخته­ایم. نیچه را خوش اقبال­ترین فیلسوف در ایران نامیده اند. به­ طوری که تقریباً تمام آثار او به فارسی ترجمه شده و کتابهای بسیاری نیز درباره اندیشه های او ترجمه و تألیف شده است. اما اگر دقیق­تر شویم می­بینیم که خطاست اگر نتیجه بگیریم گامی در مواجهه با این فیلسوف نابهنگام برداشته­ایم. مسأله پرفروش بودن نیچه به شدت وابسته به اقبال عامۀ مردم به اوست. اقبال گسترده­ای که البته علت­های آن در جایی دیگر قابل بررسی است، عملاً نیچه را به فیلسوفی بازاری بدل کرده است و شماری از ترجمه­های آثار او ترجمه­ای نیست که به کار مواجه تخصصی بیاید، بلکه بیشتر پاسخگوی نیازهای عامه می­باشد. از طرف دیگر مواجهه فلسفی ما با نیچه غالباً محدود به خوانش­های فرانسوی از اندیشه­ های اوست.(۱) بی­آنکه اکنون بخواهیم به آسیب­شناسی خوانش­های فرانسوی بپردازیم، باید گفت که این خوانش­ها عموماً بر وجوه هنری و اخلاقی اندیشه نیچه تأکید می­ کنند و یا نیچه را درمسائل معرفتی یک نسبی­گرا و شکاک که با علم سر ستیز دارد معرفی می­نمایند. همچنین این تفاسیر عموماً به مباحث معرفت­شناسانه نیچه و به­عبارتی نقدهای نیچه به نقد اول توجه کمتری دارند.
به­ طور کلی تفسیرهای انگلیسی از نیچه در ایران کمتر مورد توجه واقع شده است. مفسرانی انگلیسی زبانی که با نیچه به مثابه یک فیلسوف مواجه می­شوند که مباحث دقیقی درباب معرفت­شناسی و نظریات حقیقت و علم دارد. اگر با چنین مفسرانی همراه شویم مشاهده می­کنیم که نقدها و ایده­های نیچه در زمینه نقد اول کانت به هیچ روی قابل چشم پوشی نیستند و ما نمی­توانیم بدون توجه به نقدهای نیچه به نقد اول به فهمی قابل قبول از آرای او درباب هنر و اخلاق برسیم. غفلت از مباحث دقیق معرفتی نیچه عملاً کنار نهادن بخش زیادی از مباحث او بدون هیچگونه دلیل قانع کننده است و این چیزی جز یک خطای تفسیری نیست.
امروزه بسیاری از مسائل متافیزیکی و معرفت­شناسانه هنوز از اهمیت اساسی برخوردارند. مسأله جایگاه و حدود علم، اعتبار معرفت، معیار صدق و نظریه حقیقت و ماهیت آگاهی هنوز از مسائل دشوار فلسفی محسوب می­شوند. در اندیشه نیچه نیز این مسائل حضوری پررنگ دارد و از نظر بسیاری از مفسران انگلیسی زبان، او ایده­های مهمی برای گذر از دشواری­های متافیزیکی مطرح می­ کند. مانند کانت جایگاه نقد اول در اندیشه نیچه نیز از اهمیت مبنایی برخوردار است. موضوع اصلی تحقیق حاضر به­ طور کلی بررسی این نکته است که نیچه با نقد اول کانت چه نسبتی برقرار می­ کند؟ و ایده­ای که در سراسر رساله دنبال می­ شود این است که نیچه برخلاف تصوری که ممکن است در وهله به­دست آوریم، در نقد متافیزیک مبانی اندیشه کانت را می­پذیرد. در واقع او ضمن پذیرش مبانی کانت در نقد، سعی می­ کند فلسفۀ نقدی کانت را بسط و گسترش دهد. کار او به نحوی آغاز کردن از مبناهای کانتی و گسترش دادن ساختمان اندیشه اوست. برای بررسی چنین موضوعی ناچاریم سطح رتوریک، کنایی و ادبی کلام نیچه را از سطح استدلالی او جدا کنیم. در غیراینصورت، تکیه بر سطح رتوریک اندیشه او موجب پوشیده ماندن میراث کانتی فلسفه نیچه و دین او به کانت می گردد. چنین جدا کردنی را می­توان به جدا کردن اسکلت از گوشت یک بدن تشبیه نمود. در این معنا میتوان گفت که اسکلت اندیشه نیچه یک اسکلت کانتی است. این اسکلت­بندی کانتی را میتوان در حیطه نقدهای سه­گانه کانت نشان داد. اساساً نیچه تمام اندیشۀ خود را بر روی نقدهای سه­گانه کانت بنا می­ کند. اما در تحقیق حاضر تنها به بررسی مبانی کانتی اندیشه نیچه در حیطه نقد اول پرداخته شده است.
برای انجام این تحقیق در فصل اول ابتدا به بررسی نقادی متافیزیک توسط کانت و نیچه به­ طور کلی پرداخته شده است. دراین فصل بررسی می­ شود که کانت چه معنایی از متافیزیک و نقد را در نظر دارد و چگونه محدودۀ متافیزیک را تعیین می­ کند. علاوه براین معنای نقد متافیزیک در اندیشه نیچه نیز بررسی خواهد شد و به­ طور کلی مراد از مبانی کانتی اندیشه نیچه تبیین می­گردد.
در فصل دوم به مسأله حقیقت در اندیشه نیچه پرداخته می­ شود. شماری از مفسران نیچه به تغییر آرای او درباره مسأله حقیقت در دوره­ های مختلف حیات فکری معتقدند. درهریک از این دوره­ها نیچه نقد خاصی به مسأله شیء فی­نفسه کانت دارد. سرانجام دراندیشه نهایی نیچه شیء فی­نفسه به حذف می­ شود. اما مسأله مهم این است که چگونه با کنار زدن شیء فی­نفسه می­توان معیاری برای خطا بودن یا ارجحیت علم و شناخت ما تعیین کرد. به نظر می­رسد در سراسر آثار نیچه کماکان همواره طنینی دوگانه مانند دوگانه پدیدار و شیء فی­نفسه وجود دارد. با وجود حذف شیء فی­نفسه به نظر می­رسد نیچه صورت­بندی جدیدی از این دوگانگی عرضه کرده است. سعی شده است این دشواری با توسل به چشم­اندازباوری نیچه برطرف شود. و سرانجام نشان داده شود که نیچه چگونه در نقد نظریه سنتی حقیقت از مبانی کانتی سود می­برد. این مبانی کانتی از جهات گوناگون بررسی خواهد شد.
در فصل سوم به ارتباط حسیات استعلایی و فلسفه نیچه با تأکید بر زمان و مکان پرداخته شده است. نیچه در آثار خود از دو جفت زمان و مکان سخن می­گوید و یکی را موهوم و دیگری را حقیقی می­داند. بررسی خواهد شد که زمان و مکان کانت آن­طورکه درحسیات استعلایی نقد عقل محض توصیف شده است چه جایگاهی در اندیشه نیچه دارد. جهت انجام این کار تصویری منظم از آرای دشوار نیچه درباره مکان و زمان ارائه خواهد شد و پس از آن به این موضوع می­پردازیم که اندیشه نیچه دراین باره چگونه استوار برمبانی کانتی است.
در فصل چهارم به بررسی ارتباط تحلیل استعلایی و اندیشه نیچه پرداخته می­ شود. اینکه نیچه چه نسبتی با مباحث کانت درباره تألیف و من استعلایی برقرار می­ کند. نیچه برای تبیین چگونگی تجربه حسی به ساز و کاری متوسل می­ شود که تا حدود زیادی مشابه توصیف کانت در تحلیل استعلایی است. تأکید وی بر نقش مقولات و من استعلایی در تفسیر داده ­های تجربی آشکارا دربردارندۀ عناصر کانتی است. علاوه براین در این فصل نشان داده می­ شود که نقد نیچه بر«من جوهری» متافیزیکی متأثر از آرای کانت در تحلیل استعلایی و مغالطات عقل محض است.
در نهایت می­توان گفت هدف این رساله بررسی مبانی کانتی اندیشه نیچه با تکیه بر نقد اول کانت می باشد. اما در راستای این هدف به­ طور هم­زمان به مسائل دیگری نیز توجه شده است. اول آنکه نشان داده می­ شود که نیچه به بسیاری از مسأله­های مهم فلسفی نظیر مشروعیت، اعتبار و تعیین مرزهای علم و متافیزیک پرداخته است. دوم آنکه تلاش شده است تا تصویری منسجم از مباحث او دراین موضوعات با تکیه بر مفسران مختلف او ارائه شود به­ طوری که این تصویر دچار تناقض نباشد. به عبارت دیگر بر این تأکید شده است که نیچه آرای منظم و دقیقی درباره معرفت­شناسی به­ طور کلی دارد که در گزین­گویه ­های مختلف او پراکنده شده است و عدم تمایل نیچه به بیان نظام­مند اندیشه­هایش به معنای تناقض­گویی و مطرح کردن گزاره­های بی معنا نیست. و سومین مسأله تأکید بر تفسیرهای انگلیسی از اندیشه نیچه است. در این رساله سعی شده است از شماری از تفسیرهای نیچه استفاده شود که به­ طور دقیق به تبیین اندیشه­ های نیچه و ارائه نظام­مند آرای او می­پردازند. تفاسیری که کمتر در نیچه پژوهشی ما مورد توجه واقع شده ­اند.
پی نوشت
۱. علت سیطره تفسیر فرانسوی از نیچه دربرابر دیگر تفاسیر خود مساله­ای مفصل و قابل بررسی است. شاید بتوان این مسأله را به بخش عمده­ای از مواجهه ما با فلسفه غربی تعمیم داد و یکی از علل آن را گره خوردگی تاریخ اندیشه و روشنفکری ما با تاریخ روشنگری فرانسه و تعلق خاطر به فضای روشنفکری فرانسوی دانست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:46:00 ق.ظ ]




قرآن کریم می فرماید:«یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً»،(احزاب/۳۲)،«اى همسران پیامبر! شما همچون یکى از زنان معمولى نیستید اگر تقوى پیشه کنید، بنا بر این به گونه‏اى هوس‏انگیز سخن نگوئید که بیماردلان در شما طمع کنند.و سخن شایسته بگوئید».
بعد از آنکه علو مقام، و رفعت منزلت همسران رسول خدا(ص) را به خاطر انتسابشان به آن جناب بیان نموده، این علو مقامشان را مشروط به تقوى نموده، و فرموده که فضیلت آنان به خاطر اتصالشان به رسول خدا(ص) نیست، بلکه به خاطر تقوى است، اینک در این جمله ایشان را از خضوع در کلام نهى مى‏کند، و خضوع در کلام به معناى این است که در برابر مردان آهنگ سخن گفتن را نازک و لطیف کنند، تا دل او را دچار ریبه، و خیالهاى شیطانى نموده، شهوتش را بر انگیزانند، و در نتیجه آن مردى که در دل بیمار است به طمع بیفتد، و منظور از بیمارى دل، نداشتن نیروى ایمان است، آن نیرویى که آدمى را از میل به سوى شهوات باز مى‏دارد.(طباطبائی، ۱۳۷۴،ج۱۶،۴۶۱).
هم چنین می فرماید:«إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَهً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِینَ»،(شعراء/۴)،«اگر ما اراده کنیم از آسمان بر آنها آیه‏اى نازل مى‏کنیم که گردنهایشان در برابر آن خاضع گردد!». کلمه"فظلت” از"ظل” است که یکى از افعال ناقصه است که اسم و خبر مى‏گیرد و در اینجا اسمش کلمه"اعناقهم” و خبرش"خاضعین” مى‏باشد. و اگر فرمود گردنهایشان خاضع مى‏شود و نسبت خضوع را به گردنهاى مشرکین داده با اینکه خضوع وصف خود ایشان است از این باب است که در حال خضوع اولین عضو از انسان که حالت درونى خضوع را نشان مى‏دهد گردن است که سر را زیر مى‏افکند، پس این نسبت از باب مجاز عقلى است. و معناى آیه این است که:اگر مى‏خواستیم آیه‏اى بر ایشان نازل کنیم که ایشان را خاضع نماید و مجبور به قبول دعوت کند و ناگزیر از ایمان آوردن شوند نازل مى‏کردیم و بناچار خاضع مى‏شدند، خضوعى روشن که انحناى گردنهایشان از آن خبر دهد.(همان،ج۱۵،۳۴۷).
بعضى از مفسرین گفته‏اند: مراد از اعناق، جماعتها است،چون عنق به معناى‏جماعت نیز آمده است.(آلوسی، ۱۴۱۵،ج۱۰،۶۰). بعضى دیگر گفته‏اند: مراد رؤسا و پیشتازان مشرکین است.یادر اینجا مضافى حذف شده و تقدیر کلام"فظلت اصحاب اعناقهم خاضعین":"پس گردن‏داران ایشان خاضع شوند” بوده، که این قول اخیر از همه بى‏معناتر است.(طبرسی،۱۳۷۲،ج۷،۲۸۸).
خضوع در لغت به معنی تواضع، سر به زیر انداختن و آرامی است.(قرشی،۱۳۷۱،ج۲،۲۵۸). خاضع در لغت آنکه به خواری و زبونی تن داده و راضی باشد،آنکه در گردنش کجی باشد.( مهیار،۱۳۷۵،۳۰). خضع چون با “لام” متعدی می شود به معنی اطاعت است. “خضع له:انقاد".(قرشی،۱۳۷۱،ج۲،۲۵۸).در نامه ۳۱ از نهج البلاغه مقصود از خضوع، تواضع و فروتنی است.« ما أقبح الخضوع عند الحاجه»:«چه زشت است فروتنی به هنگام نیاز».(سیدرضی،۱۳۸۶، نامه۳۱،۳۸۰).
۱۵- خشوع: خشوع واژه ای قرآنی و روایی می باشد. کلمه خشوع و مشتقات آن ۱۷ بار در ۱۶ آیه به کار رفته است. قرآن کریم می فرماید:«وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ خاشِعِینَ لِلَّهِ لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِساب‏»،(آل عمران/۱۹۹)،
«بعضى از اهل کتاب کسانى هستند، که به خداوند و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خود آنان نازل گردیده، ایمان دارند، در برابر (فرمان) خدا خاضعند، و آیات خدا را به بهاى ناچیزى نمى‏فروشند، پاداش آنها نزد پروردگارشان است، خداوند سریع الحساب مى‏باشد».
آنها در برابر فرمان خدا تسلیم و خاضعند و همین خضوع آنهاست که انگیزه ایمان واقعى شده و میان آنها و تعصب‏هاى جاهلانه، جدایى افکنده است.(مکارم،۱۳۷۴،ج۳، ۲۳۲). هم چنین در جایی دیگر آمده است «…. و یزیدهم خشوعا»،(اسراء/۱۰۹)،« … و هر زمان خشوعشان فزونتر می شود».
آنچه در قرآن است از پندها و عبرتها فروتنی آنان را برای خدای تعالی و اطاعت او و خضوع برای او افزایش می دهد.(ش.طوسی،۱۴۰۹،ج۶،۵۳۲). معنای خشوع عبارت است از آن تذللی که در قلب حاصل می شود و محصل آیه این است که آنان خاضع و خاشع می باشند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
(طباطبایی،۱۴۱۷، ج۱۳،۲۳۸).
امام سجاد(ع) می فرماید:« فمثل بین یدیک متضرعا، و غمض بصره الی الارض متخشعا»:«اکنون با حال زار و نزار در حضورت ایستاده، و با فروتنی چشم بر زمین دوخته». هم چنین می فرماید:«… و عدد من ذنوبه ما انت احصی لها خشوعا»:«… و متواضعانه برخی گناهان خود را شمرده که تو شمارشان را بهتر می دانی».(صحیفه سجادیه،دعای ۳۱).
خشوع در لغت به معنای خواری و زاری است. راغب در مفردات در معنای خشوع فرموده:"خشوع” :"ضراعه"، یعنی خشوع یه معنای خواری و زاری است و بیشتر خشوع در آنچه بر اعضا و جوارح به وجود می آید، استعمال می گردد و"ضراعه” بیشتر در آنچه در قلب ایجاد می گردد، استعمال می شود. به همین جهت بنا بر آنچه گفته اند، روایت شده"اذا ضرع القلب،خشعت الجوارح": یعنی چون دل به تضرع آید،در اعضا و جوارح احساس خواری و زاری حاصل می گردد.(راغب،۱۴۱۲،ج۱،۲۸۳). هم چنین مجمع البحرین در معنای خشوع فرموده:ای خضعت. خشوع و خضوع یعنی تواضع،خواری، فروتنی. فرق بین خشوع و خضوع در این است که خشوع در جسم، چشم و صورت بوده و خضوع تنها در جسم است.(طریحی،۱۳۷۵،ج۴،۳۲۱).
۱۶-خوف: خوف واژه ای قرآنی و روایی می باشد.
قرآن کریم می فرماید:«فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»،(بقره/ ۳۸)،«هر گاه هدایتى از طرف من براى شما آمد کسانى که از آن پیروى کنند نه ترسى بر آنهاست و نه غمگین مى‏شوند». هم چنین می فرماید:«…ُ وَ یَرْجُونَ رَحْمَتَهُ وَ یَخافُونَ عَذابَه‏… »،( اسراء/ ۵۷ )،«… و به رحمت او امیدوارند و از عذاب او مى‏ترسند…». باز می فرماید:«وَ إِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا…»،(نساء/۳)،« و اگر مى‏ترسید از اینکه (به هنگام ازدواج با دختران یتیم) رعایت عدالت در باره آنها نکنید…».
در جایی دیگر می فرماید:« لَهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ ظُلَلٌ مِنَ النَّارِ وَ مِنْ تَحْتِهِمْ ظُلَلٌ ذلِکَ یُخَوِّفُ اللَّهُ بِهِ عِبادَهُ یا عِبادِ فَاتَّقُونِ»،(زمر/ ۱۶)،« براى آنها از بالاى سرشان سایبانهایى از آتش، و در زیر پایشان نیز سایبانهایى از آتش است، این چیزى است که خداوند با آن بندگانش را تخویف مى‏کند،اى بندگان من از نافرمانى من بپرهیزید».
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند:« ما من عین الا و هی باکیه یوم القیامه الا عینا بکت من خوف الله …»:«هیچ دیده نباشد جز اینکه در روز رستاخیز گریان است به جز دیده ای که از ترس خدا گریسته باشد».(کلینی،۱۳۸۷،ج۴،۲۹۰).
هم چنین می فرماید:« من عرف الله خاف الله …»:«هر کس خدا را بشناسد، از او می ترسد».
(حر عاملی،۱۴۱۳، ۶۷۵).
در لغت خوف به معنای ترس می باشد. هم چنین توقع مکروهی است از روی علامت مظنون یا معلوم چنانکه رجاء و طمع توقع محبوبی است از روی آندو. (راغب،۱۴۱۲،ج۱، ۳۰۳). هم چنین به معنای فریاد، ناله و زاری آمده است.(مهیار،۱۳۷۵،۳۷۶).
“تخویف” به معنی ترساندن است. حالتی است که از خوف به انسان عارض می شود و در جای خوف به کار می رود. “تخوف” به معنی ظهور خوف است. خوف یکی از صفات نیک است و انسان را از بدبختیهای دنیا و آخرت نجات می دهد. مثل خوف از خدا، خوف از عذاب آخرت، خوف از ذلت دنیا و آخرت و… ، در قرآن کریم در اینگونه موارد بکار رفته است و از صفات و شعار بندگان خوب خداست بخلاف جبن که ناشی از ضعف نفس است و از علامات نقص است.
(قرشی،۱۳۷۱،ج۲،۳۱۳).
۱۷- الدمع(تفیض من الدمع): واژه ای است که هم در قرآن و هم در روایات آمده است.
قرآن کریم جاری شدن اشک از دیدگان را نشانه عبد بودن انسان می داند.لذا می فرماید:«وَ إِذا سَمِعُوا ما أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرى‏ أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنا آمَنَّا فَاکْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِینَ »،(مائده/ ۸۳)،« و هر زمان آیاتى را که بر پیامبر نازل شده بشنوند چشمهاى آنها را مى‏بینى که (از شوق) اشک مى‏ریزد بخاطر حقیقتى را که دریافته‏اند، آنها مى‏گویند: پروردگارا ایمان آوردیم، ما را با گواهان (و شاهدان حق) بنویس». در جایی دیگر می فرماید: «…تَوَلَّوْاوَ أَعْیُنُهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَناً أَلاَّ یَجِدُوا ما یُنْفِقُون‏»،(توبه/ ۹۲)،«…بازگشتند در حالى که چشمانشان اشکبار بود، چرا که چیزى که در راه خدا انفاق کنند نداشتند».
امام سجاد(ع) می فرماید:« قد تری یا الهی فیض دمعی من خیفتک »:«ای معبود من، می بینی که چگونه از ترس تو اشکم روان است».(صحیفه سجادیه، دعای ۱۶).
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود:«ما من شی الا و له کیل و وزن الا الدموع فان قطره منها تطفی بحارا من النار …»:«هیچ چیزی نباشد جز این که پیمانه و وزنی دارد جز گریه که یک قطره اش آتش دریاهای آتشناک را فرو می نشاند».(کلینی،۱۳۸۷،ج۴، ۲۹۴).
۱۸-عبر: عبر نیز به معنای اشک است که در روایات از آن نام برده شده است.
امام حسین(ع) می فرماید:«انا قتیل العبره. لایذکرنی مومن الا استعبر»:«من کشته اشکم هیچ مومنی مرا به یاد نمی آورد مگر اینکه اشک از دیدگانش جاری می شود».(ابن قولویه قمی،۱۳۸۹،۱۰۸). در روایت آمده است که« لما بلغ الحسین قتل قیس استعبر باکیا…»: «هنگام رسیدن خبر شهادت قیس اشک حضرت جاری شد و به گریه افتاد». (مجلسی،۱۴۰۳،ج۴۴،۳۸۲).
دمع در لغت به معنای اشک چشم است.(مصطفوی،۱۳۶۰،ج۳ ،۳۴۴). قطره(آب و مانندآن) است که بر اثر ترشح غده اشکی از گوشه چشم بیرون می آید. هم چنین به آن"سرشک” ،"اشک"، و “عبره” گفته می شود عبر به اندوه بی گریه نیز گفته می شود.(معین،۱۳۸۲،۱۲۷۸).
۱-۹-مفاهیم متضاد
۱-فرح: در قرآن کریم و روایات اسلامی از واژه فرح یاد شده است.
قرآن کریم می گوید:«فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّه‏…»،(توبه/۸۱)،«تخلف‏جویان (از جنگ تبوک) از مخالفت با رسول خدا (ص) خوشحال شدند…». هم چنین می فرماید:«فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَهً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُون‏»،(انعام/۴۴)،«هنگامى که (اندرزها سودى نبخشید و) آنچه به آنها یادآورى شده بود فراموش کردند درهاى همه چیز (از نعمتها) را به روى آنها گشودیم تا (کاملا) خوشحال شدند (و دل به آنها بستند) ناگهان آنها را گرفتیم (و سخت مجازات کردیم) در این هنگام همه مایوس شدند (و درهاى امید به روى آنها بسته شد!)».
در جایی دیگر آمده است:«…لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ»،(قصص/۷۶)،«… این همه شادى مغرورانه مکن که خداوند شادى کنندگان مغرور را دوست نمى‏دارد».
اما فرح در برخی آیات به معنای شادی ممدوح است. مثلا«قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِکَ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ»،(یونس/۵۸)،« بگو به فضل و رحمت خدا باید خوشحال شوند که از آنچه گردآورى کرده‏اند بهتر است». امام علی(ع) می فرماید:« لاتفرحن بسقطه غیرک فانک لاتدری ما یحدث بک الزمان»:«زنهار مبادا از افتادن دیگران خوشحالی کنی زیرا تو نمی دانی زمانه با تو چه خواهد کرد».(‌آمدی ،۱۳۸۰،ج۲،۲۷۳).
باز می فرماید:«اوقات السرور خلسه»:«زمان های شادی به زودی ربوده می شوند».(همان،ج۱،۵۱۵).
فرح در لغت شادی، شادی توام با تکبر و ضد حزن است. سرور و حبور در شادی ممدوح به کار می رود ولی فرح در شادی مذموم که موجب تکبر است. سرور و حبور ناشی از تفکر است و فرح ناشی از قوه شهوت. فرح در قرآن مجید بیشتر در شادیهای مذموم به کار رفته که منبعث از نیروی شهوانی و لذات و توام با خودپسندی است.(قرشی،۱۳۷۱،ج۵،۱۵۷).
۲-ضحک(خنده): واژه ای قرآنی و روایی است.
قرآن کریم می فرماید:«وَ امْرَأَتُهُ قائِمَهٌ فَضَحِکَت‏ …»،(هود/۷۱)،« و همسرش ایستاده بود خندید…». باز می فرماید:«فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا حَتَّى أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِی وَ کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ»،(مومنون/۱۱۰)،«اما شما آنها را به باد مسخره گرفتید و آنها شما را از یاد من غافل کردند و شما از آنها مى‏خندیدید!». امام حسن عسکری(ع) می فرماید:«‌من الجهل الضحک من غیر عجب »: خنده بیجا از نادانی است .(محمدی ری شهری،۱۳۷۷،ج۷،۳۲۲۶). پیامبر(ص) می فرماید:«ویل للذی یحدث فیکذب لیضحک به القوم … » :« وای بر کسی که دروغ می گوید تا دیگران بخندند» . (همان،۳۲۲۸). هم چنین فرموده اند:« ان الله تبارک و تعالی کره لی ست خصال … و الضحک بین القبور» : «خداوند عزوجل شش خصلت را برای من ناپسند می دارد … و خنده در قبرستان است» . ( ش. صدوق ،۱۴۲۹، ۱۸۸).
ضحک در لغت حالتی در انسان که به سبب شادی و نشاط ایجاد می شود و لبها و دهان گشاده گردند و آوازی مخصوص از حلق بر آید.(معین،۱۳۸۲،۱۲۷۵).
۳-تبسم: هم در قرآن و هم در روایات از این واژه یاد شده است. قرآن کریم می فرماید:« فَتَبَسَّمَ ضاحِکاً مِنْ قَوْلِها…»،(نمل/۱۹)،«(سلیمان) از سخن او تبسمى کرد و خندید…».
از ابوعماره نقل شده است که« ما ذکر الحسین بن علی(ع) عند ابی عبدالله(ع) فی یوم قط فرئی ابوعبدالله(ع) متبسما فی ذلک الیوم الی اللیل» :«‌هر روزی که نام امام حسین(ع) نزد امام صادق(ع) برده می شد تا هنگام شب خندان دیده نمی شد».( ابن قولویه قمی،۱۳۸۹، ۱۰۸).
در لغت تبسم یعنی خنده جزئی(لبخند)که نیکوتر از خنده است. اکثر خنده های انبیاء، تبسم بوده است.( ابن منظور،۱۴۱۲،ج۱۲،۵۰).
بنابراین بکاء، حالتی انتخابی یا انفعالی است که در شرایط خاص با توجه به انگیزه و اهداف خاصی بر انسان حاکم می گردد و طی آن قطرات اشک از چشمان انسان جاری می گردد.(نیلی پور،۱۳۹۰،ج۱،۴۶۵). هم چنین بکاءحالتی است که نشان دهنده حزن،خوف، خضوع و ندامت انسان است که در قرآن و روایات و سلوک عرفانی برآن تأکید شده است.واژگانی چون تضرع،جزع،ندبه،ضجه وصراخ نیز بار معنایی نزدیکی با واژه گریه دارند.
مراتب گریه و مراحل شکل گیری آن چنین است:
۱-اندوه زدگی دل.
۲-دردمند شدن دل.
۳-حلقه زدن اشک در دیدگان.
۴-جریان یافتن اشک از دیدگان، هرچند اندک.
۵-ریزش قطرات اشک از چشم.
۶-جریان یافتن اشک و ریختتن آن بر چهره و محاسن و سینه.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:46:00 ق.ظ ]




  • منحنی عمر محصولات

 

  • منحنی عمر شرکت

 

  • سیاست های تبلیغاتی رقبا

 

  • هزینه های تبلیغاتی رقبا

 

  • متوسط صنعت از نظر فعالیت های ترفیعی

 

  • شرایط محیطی در حال تغییر بازار

 

  • پیش بینی فروش

 

  • پیش بینی عکس العملهای نهایی بازار

 

  • سیاست های کلان دولتی

 

  • شدت رقابت

 

  • فرصت ها و تهدیدات جدید

 

  • قلمرو فعالیت

 

 

 

  • در مقاله ای تحت عنوان “تاثیر اجزاء آمیخته ترفیع بر شهرت و برند محصول” که توسط سردار ارسیچ در

 

صنعت تولید مشروبات الکلی در کشور ترکیه در سال ۲۰۱۱ [۲۱] انجام داده است معیارهایی که برای سنجش عناصر ارتباطات یکپارچه بازاریابی در نظر گرفته شده اند به صورت زیر می باشد:
پایان نامه - مقاله - پروژه

 

  • وضعیت شرکت در بازار

 

  • اهداف شرکت

 

  • وضعیت سازمانی که ارتباطات یکپارچه بازاریابی در آن اجرا می شود

 

  • وضعیت برند سازمان

 

 

 

  • تحقیقی تحت عنوان ” تاثیر ارتباطات یکپارچه بازاریابی بر عملکرد بانک ها: با بهره گرفتن از متدولوژی ویکور فازی” که توسط حسن دینچر، امید هاچی اوقلو، رسپ یلماز[۵۶] در سال ۲۰۱۳ انجام شده است معیارهای زیر را در نظر گرفته است:

 

 

 

  • میزان قانونی بودن سازمان

 

  • هزینه های بازاریابی

 

  • میزان فعالیت سازمان در مواجهه با رقبا

 

  • موفقیت های طرحهای پیشین

 

  • شهرت سازمان

 

  • میزان وفاداری مشتریان

 

  • سهم بازار فعلی سازمان

 

  • سود آوری سازمان

 

به منظور تایید معیارهای تاثیر گذار در انتخاب بهینه ابزارهای ارتباطات یکپارچه بازاریابی که از مطالعات مطرح شده حاصل شده بود پرسشنامه ای تحت عنوان پرسشنامه عوامل موثر در انتخاب شیوه های تبلیغاتی برای بانک (پیوست شماره ۱) که شامل ۱۰ سوال تشریحی و ۱۳ سوال گزینه ای بر اساس معیارهای حاصل از مطالعات صورت گرفته بود، در میان مدیران و کارشناسان واحد بازاریابی و تبلیغات بانک توزیع شد. بعد از دریافت ۴۰ مورد پرسشنامه ، اعتبار آن با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS محاسبه شد. آلفای کرونباخ پرسشنامه مزبور ۸۱ درصد بود که از اعتبار بالایی برخوردار بود. و گزینه هایی مورد پذیرش کارشناسان قرار گرفت که بصورت معیارهای اصلی و زیر معیار دسته بندی شد که در مدل ارائه شده است.
جدول ۴- ۱نتیجه سنجش آلفای کرونباخ
۲-۳-۴ گام دوم : تدوین مدل ANP

۴-۳-۳ گام سوم: تعیین وابستگی میان عوامل با بهره گرفتن از تکنیک دیمتل
همانطور که در بخش پیشینه تحقیق به آن اشاره شد معیارها و زیر معیارها بصورت مستقل از هم در نظر گرفته نمی شوند اما فرض شده که ابزارهای ارتباطات یکپارچه بازاریابی (گزینه ها) از هم مستقل هستند. برای درک روابط درونی میان معیارها و زیر معیارها از تکنیک دیمتل استفاده شده است.
به همین منظور مراحل این تکنیک را برای معیارها و ۶ عدد از زیر معیارها که دارای ۳ عددو یا بیشتر از ۳ عدد زیر شاخه هستند اجرا شده است. برای سنجش وابستگی میان زیر معیارهایی که دو عدد زیر شاخه دارند نیازی به اجرای تکنیک دیمتل نبوده و براحتی قابل محاسبه می باشد.
مراحل تکنیک دیمتل برای ۷ گروه بندی بیان شده به ترتیب زیر می باشد:
گام نخست تشکیل ماتریس تاثیر مستقیم[۶۰] (جداول ۱ تا ۷) می باشد که با بهره گرفتن از مقایسات زوجی، درجات درک کارشناسان در ارتباط با سطح تاثیرعوامل بر هم مورد بررسب قرار می گیرد. مقیاسهای اندازه گیری ۰، ۱، ۲، ۳ و ۴ به ترتیب برای نشان دادن مفاهیم کلامی بی تاثیر، تاثیر کم، تاثیر متوسط و تاثیر زیاد بکار می روند [۳۳].
Ci: نمایانگر معیارهای اصلی مدل می باشد. ( I نشانگر شماره بندی معیارها می باشد).
Sij: نمایانگر زیر معیارها می باشد.
Ai: نمایانگر گزینه ها می باشد.
جدول ۴- ۲-ماتریس تاثیر مستقیم.معیارها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:45:00 ق.ظ ]




عنوان صفحه
جدول۲- ۱: جریان خطای تولیدی توسط چند نوع واحد تولیدی ۲۲
جدول۳- ۱: مقادیر Ip، TDS و XFCL بدست آمده از مسئله تک ترکیبه ۳۸
جدول۳- ۲: مقادیر Ip، TDS و XFCL بدست آمده از مسئله دو ترکیبه ۳۹
جدول۴- ۱: خطوط خط چین شده در زیرگراف ها ۵۸
جدول۴- ۲: حالت های مختلف نصب FCL 62
جدول۴- ۳: امپدانس و اندوکتانس FCLها ۶۳
جدول۴- ۴: خطوط و باس های تشکیل دهنده هر ناحیه ۶۴
جدول۴- ۵: حداقل تعداد رله هایی که پس از نصب FCL خطا را تشخیص نمی دهند ۶۸
جدول۴- ۶: تعداد رله های هر گراف که پس از نصب FCL خطا را تشخیص نمی دهند ۶۸
جدول۴- ۷: رله های اضافه جریان موجود در هر ناحیه ۷۰
جدول۴- ۸: تنظیمات رله های ناحیه P1 72
جدول۴- ۹: تنظیمات رله های ناحیه P2 72
جدول۴- ۱۰: تنظیمات رله های ناحیه P3 73
جدول ب- ۱ : مقاومت و راکتانس خطوط بر حسب پریونیت ۷۹
جدول ب- ۲ : ظرفیت DGها و توان بارهای متصل شده به هر باس ۸۰
جدول ب- ۳ : ظرفیت و نسبت تبدیل ترانسفورماتورها ۸۱
فصل اول
پیش گفتار
مقدمه
تجهیزات حفاظتی معمول در شبکه ­های توزیع، رله­های جریان زیاد جهت­دار می­باشند[۱] که هم اندازه و هم جهت خطا را حس می­ کنند[۲-۵]. همچنین در مواردی برای حفاظت سیستم توزیع، از ریکلوزر و فیوز نیز استفاده می­ شود. وظیفه یک سیستم حفاظتی جلوگیری و یا کاهش آسیب به تجهیزات در زمان وقوع خطا می باشد. برای بالا بردن قابلیت اعتماد تجهیزات حفاظتی از حفاظت پشتیبان نیز استفاده می­ شود تا در صورت عمل نکردن حفاظت اولیه، خطا را رفع نماید.
پایان نامه - مقاله - پروژه
هماهنگی تجهیزات حفاظتی انتخاب مناسب تنظیمات آنهاست به طوریکه اصول اولیه­ حفاظتی یعنی انتخابگری، قابلیت اعتماد و سرعت عملکرد بالا تأمین شود[۶, ۷]. تنظیمات رله­ها باید شرایط زیر را ارضا کند:
رله­ها شرایط مختلف خطا را حس کنند.
رله­ای که به خطا نزدیکتر است تقدم عملیاتی داشته باشد.
اگر رله­ی اصلی عمل نکرد رله­ی پشتیبان عمل کرده و خطا را رفع کند.
عملکرد رله­ها تا حد امکان سریع باشد تا از آسیب رسیدن به تجهیزات جلوگیری به عمل آید.
در سال­های اخیر به علت افزایش هزینه سوخت­های فسیلی و نگرانی­های مربوط به پایان­پذیر بودن آنها، اهمیت استفاده از تولیدات پراکنده(DG[1]) در شبکه ­های توزیع افزایش یافته است. همچنین کاهش هزینه­ های ساخت و نگهداری تولید پراکنده و استفاده از آنها با اهداف زیر حضور آنها را در شبکه ­های توزیع پررنگ­تر نموده است[۸, ۹]:
کاهش تلفات شبکه
بهبود پروفیل ولتاژ
افزایش قابلیت اطمینان سیستم
کاهش آلودگی محیطی
کاهش مصرف سوخت
طبیعت سیستم­های توزیع مرسوم شعاعی می­باشد به این معنی که تمام فیدرهای[۲] پایین دست به وسیله­ یک منبع، تغذیه می­شوند. نصب DG ممکن است موجب خارج شدن سیستم از حالت شعاعی و در نتیجه از بین رفتن هماهنگی بین تجهیزات حفاظتی شود[۱۰]. دلیل بوجود آمدن ناهماهنگی در حضور DG، تغییر اندازه و جهت عبور جریان در شرایط خطا می­باشد. میزان تأثیر DG در این ناهماهنگی به اندازه، موقعیت و تکنولوژی DG بستگی دارد[۱۱-۱۳].
هماهنگی تجهیزات حفاظتی به سه دسته تقسیم می­ شود[۱۴]:
هماهنگی فیوز-فیوز
هماهنگی بین ریکلوزر-فیوز
هماهنگی بین دو رله­ی اضافه جریان
رله­های مورد استفاده در سیستم­های توزیع سنتی از نوع اضافه جریان می­باشند. بنابراین هماهنگی بین این نوع رله­ها بررسی می­ شود.
هماهنگی فیوز-فیوز :
در ابتدا هماهنگی فیوز-فیوز در حالتی که DG حضور ندارد مورد بررسی قرار می­گیرد. سپس شرایط مختلفی که بین این دو فیوز رخ می­دهد بررسی می­ شود. یک فیوز دارای دو مشخصه می­باشد:
مینیمم زمان ذوب شدن [۳] (MM) : مدت زمانی که طول می­کشد تا فیوز در یک جریان مشخص، ذوب شود.
کل زمان رفع خطا [۴] (TC) : مدت زمانی که طول می­کشد تا خطا بوسیله فیوز رفع شود.
شکل (۱-۱) نحوه­ هماهنگی بین دو فیوز را بدون حضور DG نشان می­دهد. فیوزهای نشان داده شده در شکل (۱-۱)a با یکدیگر هماهنگ شده ­اند. به این ترتیب که برای هر خطا بر روی فیدر ۱ ، فیوز ۱ قبل از فیوز ۲ باید ذوب شود. این عمل هنگامی رخ می­دهد که مشخصه­ی TC فیوز ۱ به اندازه­ مشخصی پایین­تر از مشخصه­ی MM فیوز ۲ قرار داشته باشد. شکل(۱-۱)b منحنی­های هماهنگی را نشان می­دهد. این شکل بیان می­ کند تا زمانی که جریان خطا بین دو مقدار و باشد، فیوزها با یکدیگر هماهنگ می­باشند. به محدوده­ بین و رنج هماهنگی فیوزها می­گویند.

شکل۱- ۱: هماهنگی بین دو فیوز بدون حضور DG [14]
حضور DG در سیستم توزیع باعث تغییر اندازه و یا جهت جریان خطا می­گردد. اضافه شدن یک DG ممکن است باعث گردد یک فیوز هم خطاهای پایین دست و هم خطاهای بالادست را ببیند.
شکل(۱-۲) قسمتی از یک شبکه­ توزیع را نشان می­دهد. در صورتیکه DGها به سیستم متصل نباشند جفت فیوزهای F1-F2 ، F2-F3 ، F3-F4 و F5-F6 به روش نشان داده شده در شکل(۱-۱)b با یکدیگر هماهنگ می­باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:45:00 ق.ظ ]