کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


آخرین مطالب


 



نسخه های گوناگون درمان ذهن­آگاهی

در دو دهه­ اخیرعلاوه بر ذهن­آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی، تعداد زیادی از مداخلات و درمان­های دیگر مبتنی بر ذهن­آگاهی ظهور کرده ­اند)بائر،2006)، این مداخلات شامل تمرین توجه متمرکزاست که درآن فرد توجه خود را روی یک محرک خاص همچون تنفس، احساس­های بدنی و غیره در طول یک دوره­­ زمانی خاص متمرکز می کند و برای این کار از تکنیک­های آرامبخش ذهنی و جسمی و فنون شناختی بهره می­گیرند(کران،2009). که از آن جمله می­توان به موارد زیر اشاره کرد؛

روش کاهش اضطراب مبتنی بر ذهن آگاهی( کابات زین،2003،1990)؛ هدف این روش آموزش ذهن آگاهی به بیماران به منظور افزایش رویکردهای ذهن­آگاهی برای مواجهه با موقعیت های استرس­زا است. این روش در گروه هایی آموزش داده می­ شود که هدف یادگرفتن مهارت­ های مقابله با استرس و تنظیم هیجان است(بیشاپ،2002).

ذهن­آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی؛ یک مداخله­ی گروهی است که مهارت­ های ذهن­آگاهی را با تکنیک­های درمان شناختی ترکیب می­ کند تا فرد بر افکار خود متمرکز شود، البته بر خلاف درمان شناختی ، در این شیوه­ درمانی هدف تغییر محتوای فکر نیست (بایر،2006؛ هایز و همکاران،2006)، بلکه فرد یاد می­گیردتا افکار و احساساتش را به شیوه­ای متفاوت ببیند(هایز وهمکاران،2006).

رفتار درمانی دیالکتیکی، به عنوان یک رفتاردرمانی چند بخشی توصیف شده است، چرا که تفکر دیالکتیکی را با آموزش یک سری از مهارت ­ها مانند مهارت­ های ذهن­آگاهی ترکیب می­ کند(لینهان،1993). موفقیت این شیوه­ درمانی در درمان اختلال شخصیت مرزی، سوء­مصرف مواد و اختلال خوردن به اثبات رسیده است(راندولف و همکاران،1999).

درمان پذیرش و تعهد ؛ در این روش درمانی عناصر رفتاری و ذهن­آگاهی و تعهد با­هم ترکیب می­ شود. هدف این شیوه­ درمانی بهبود بخشیدن انعطاف پذیری روانی از طریق آموزش تعهد وبودن درزمان حال است. در این شیوه از تکنیک های درمان شناختی رفتاری، گشتالت درمانی و درمان ذهن­آگاهی استفاده می­ شود(هایز وهمکاران،2006).

ذهن­آگاهی مبتنی بر پیشگیری از عود؛ ترکیبی است از تمرین ذهن­آگاهی همراه با درمان پیشگیری از عود برای سوء­مصرف­ کنندگان مواد(مورن،گریکو و وینر؛2002) که از تکنیک­های ذهن­آگاهی مانند دیدن افکار به عنوان وقایع ذهنی زمان حال وپذیرش افکار استفاده می­ کند (هایز و همکاران،2006).

2-1-1-4-مکانیسم عمل ذهن­آگاهی

فنون ذهن­آگاهی در افزایش آرام­بخشی عضلانی و کاهش نگرانی، استرس و اضطراب مؤثر می­باشد(کابات زین، 2003). به­نظر می­رسد مکانیسم اصلی ذهن­آگاهی خودکنترلی­توجه باشد چرا که متمرکزکردن مکرر توجه روی یک محرک خنثی مثل تنفس، یک محیط توجهی مناسب بوجود می­آورد (سمپل، ریدومیلر،2005). مطالعات محدودی روی اثربخشی مداخلات و تکنیک­های مبتنی بر ذهن­آگاهی صورت گرفته است که از آن جمله می­توان به پژوهش های لیندن (1973) روی اثر بخش بودن ذهن­آگاهی روی اضطراب امتحان و پیشرفت تحصیلی، و مطالعه مرداک(1973؛ به نقل از سمپل و همکاران،2005)روی افزایش توجه و آرامش عضلانی و بررسی مفید بودن این تکنیک­های روی افزایش تنظیم توجه اشاره کرد.

شناخت­درمانی مبتنی بر ذهن­آگاهی شامل مدیتیشن­های مختلف، یوگای­کشیدگی، آموزش­مقدماتی درباره افسردگی، تمرین مرور بدن و  چند تمرین شناخت­درمانی است که ارتباط بین خلق، افکار، احساس و حس­های بدنی را نشان می­دهد تمام این تمرین­ها، به نوعی توجه به موقعیت­های بدنی و پیرامون را در« لحظه­ی ­ حاضر»میسرمی­سازد و پردازش­های خودکار افسردگی­زا را کاهش می­دهد.  در این شیوه، منابع حسی مانندالگوهای معنایی است.  تمرین­های بدنی، باعث تغییر شکل مدل طرحواره می­ شود)تیزدل  و همکاران؛2000).

افسردگی در روانشناسی Psychological depression

در ذهن­آگاهی،  فرد در هر لحظه از شیوه­ ذهنی آگاه می­ شود و مهارت­ های شناسایی شیوه ­های مفیدتر را فرا می گیرد.  برای ذهن، دو شیوه­ اصلی در نظر گرفته می­ شود: یکی«بودن» و دیگری«انجام دادن». در ذهن­آگاهی فرامی­گیریم که ذهن را از یک شیوه به سوی شیوه­ دیگر حرکت دهیم(کابات زین به نقل از سگال و همکاران،2002). ذهن­آگاهی مستلزم راهبردهای رفتاری، شناختی و فراشناختی ویژه برای متمرکز کردن فرایند توجه است که به نوبه­ی خود به جلوگیری از مارپیچ فروکاهنده­ی خلق منفی – فکر منفی – گرایش به پاسخ­های نگران کننده و رشد دیدگاه جدید و پدیدآیی افکار و هیجان­های خوشایند منجر می­ شود (سگال و همکاران،2002).

1.Baer

1.Crane

  1. 2. Mindfulness-Based Stress Reduction (MBSR)
  2. 3. Dialectical Behavior Therapy

4.Linehan

  1. Acceptance and Commitment Therapy

1.Mindfulness Based Relapse Prevention(MBRP)

2.Morone,Greco&Weiner

  1. Sample, Reid & Miller

4.Linden

5.Murdock

6.Mentak gear

7.being

1.doing

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-03-06] [ 03:05:00 ق.ظ ]




اثر بخشی درمان ذهن­ آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی

درمان­های مبتنی بر ذهن­آگاهی بواسطه­ی  این که به هردو بعد جسمانی و ذهنی می ­پردازد دارای اثر بخشی بالایی برای درمان برخی اختلالات بالینی و بیماری­های جسمانی گزارش شده است. تاکنون پژوهش­های زیادی اثربخشی آموزش این شیوه­ درمانی را نشان داده­اند،  برای مثال پژوهشگران 145 بیمار افسرده­ی  بهبودیافته را آموزش ذهن­آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی دادند و بعد از 60 هفته پیگیری، نتایج نشان دادند که احتمال افسردگی مجدد در بیمارانی که ریسک بالای برگشت بیماری را داشتند)برای مثال، افرادی که سه دوره یا بیشتر افسردگی را تجربه کرده بودند  (40درصد شده است، در­حالی­که این احتمال در افراد افسرده­ای که این آموزش را ندیده بودند،66درصد بود(اسپیکام ، کارلسون، گودی و آنگن؛200). تیزدل و همکاران(1995به نقل از حیدری،1380) به نتایج مشابهی اشاره کردند که نشان می­داد میزان عود از 78 درصد به 36 درصد کاهش پیدا کرده است.  در پژوهش دیگری، سون، نیکلیک، پاپ و پاور(2011) 231 دانشجوی دانشگاه پنسیلوانیا را به طور تصادفی به دو گروه 10 نفری آزمایشی و کنترل تقسیم کرد و با هدف پیشگیری از اضطراب و افسردگی آنها را تحت آموزش ذهن­آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی قرار داد.  پس از یک دوره­ یک­ساله پیگیری، شرکت­کنندگان در دوره­ آموزشی نسبت به گروه کنترل به طور معنی­داری اضطراب و افسردگی و نگرش های ناکارآمد کمتری داشتند.

عکس مرتبط با افسردگی در روانشناسی Psychological depression

در مورد تاثیر ذهن­آگاهی بر بیماری­های مزمن، فولی ، بایلی، هوکستر، پرایس و سینکلیر(2010)115نفرازبیماران سرطانی را به عنوان گروه نمونه انتخاب کردند و برایشان برنامه­ی آموزشی هشت هفته­ای، هفته­ای یک جلسه، ذهن آگاهی گذاشتند،10هفته بعد نتیجه­ پیش­آزمون و پس­آزمون­ها نشان داد که شرکت­کنندگان در مقیاس­های اضطراب، افسردگی و نگرانیکاهش معنادار و در مقیاس کیفیت زندگی بهبود معناداری نشان دادند.

هچنین در تحقیقات متعدد دیگر درباره اثر بخشی مداخله­ی ذهن­آگاهی بر سرطان و درد مزمن نتیجه نشان داد که در این بیماری ها مداخله­ی ذهن­آگاهی منجر به کاهش مشکلات هیجانی و افزایش خلق و خو در این بیماران شد(گروسمن، نیمن، اسمیت و والاچ،2004؛ مورون و همکاران،2008). همچنین در مطالعه­ سون و همکاران(2011) با هدف بررسی اثر بخشی مداخله­ی ذهن­آگاهی بر بیماران دیابتی که در آن دو گروه بیمار دیابتی(گروه کنترل و گروه مداخله) شرکت داشتند، نتیجه­ تحقیق نشان داد که شرکت در گروه مداخله منجر به افزایش کیفیت زندگی، کاهش میزان فشار خون و اضطراب، استرس و افسردگی در این بیماران شده بود. همچنین بیماران دیابتی که در گروه مداخله­ی ذهن آگاهی شرکت کرده بودند نسبت به گروه کنترل در شاخص فشار خون و میزان HbA1cکاهش معناداری نشان دادند.

پایان نامه - تحقیق

ذهن­آگاهی مبتنی بر شناخت­درمانی ، برای اولین بار در ایران در حوزه­ اختلالات خوردن مورد استفاده قرار گرفت. نتایج، نشان­داد که ذهن­آگاهی مبتنی بر شناخت­درمانی در کاهش­چاقی موثراست و نتایج حاصل از پیگیری یک ماهه، پایداری نتایج را نشان داد(موسویان و همکاران،1389).

2.Speca,Carlson,Goodey&Angen

3.Son,Nyklicek,Pop&Pouwer

1.Foley,Bailie,Huxter,Price&Sinclair

2.Distress

3.Grossman,Niemann,Schmidt&Walach

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:04:00 ق.ظ ]




تعریف درمان شناختی رفتاری

درمانگری شناختی­رفتاری شکل سازمان­یافته­ای از درمانگری است که به واسطه­ الگوی شناختی هدایت می­ شود. الگوی شناختی بیانگر آن است که تفکر نارسا و ارزیابی شناختی غیرواقع­گرایانه در مورد رویدادهای معینی از زندگی می­توانند به طور منفی احساس­ها و رفتار را تحت تاثیر قرار دهند و این فرایند متقابل است و مولد اختلال­های شناختی بیشتری خواهد بود(علی پور،1390). به­عبارتی درمان شناختی رفتاری، نوعی روان‌درمانی است که به بیماران کمک می‌کند تا به درک افکار و احساساتی که بر روی رفتارشان تأثیر می‌گذارد، نایل گردند. درمان شناختی رفتاری در حال حاضر برای درمان تعداد زیادی از اختلالات، از جمله هراس‌ها (فوبیا)، اعتیاد، افسردگی و اضطراب به­کار گرفته می‌شود. درمان شناختی رفتاری عموماً کوتاه مدت است و بر کمک به بیماران در پرداختن به یک مشکل­خاص تمرکزدارد.  در خلال دوره­ درمان، فرد یادمی‌گیرد که چگونه الگوهای فکری مخرّب یا مزاحمی که دارای تأثیرات منفی برروی رفتارش هستند را شناسایی­کند و تغییردهد.
2-1-2-2-اصول و مولفه‌های درمان شناختی رفتاری

فلسفه‌ای که در پشت درمان شناختی­رفتاری قراردارد این است که افکار و احساسات ما نقش کلیدی و بنیادی در رفتار ما دارند. برای مثال، فردی که زمان زیادی را صرف فکرکردن به سوانح هوایی می‌کند ممکن است رفته­رفته از مسافرت‌های هوایی اجتناب­کند. هدف درمان شناختی رفتاری آموزش این نکته به بیماران است که با وجودی­که آن‌ ها نمی‌توانند بر تمام جنبه‌های دنیای پیرامونشان کنترل داشته باشند امّا می‌توانند چگونگی تعبیر و تفسیر و پرداختن به چیزهایی که در محیط‌شان وجود دارد را کنترل کنند                                                .
درمان شناختی رفتاری در سال‌های اخیر هم در بین بیماران و هم درمانگران محبوبیت زیادی یافته است. از آنجا که درمان شناختی رفتاری، یک درمان کوتاه مدت است معمولاً کم هزینه‌تر از سایر گزینه‌های درمانی است. مزایای این روش درمانی از نظر تجربی به­اثبات رسیده و نشان داده شده است که به طور موثری به بیماران در غلبه بر انواع گسترده‌ای از رفتارهای ناسازگارانه کمک می‌کند                                  .
مردم غالباً افکار و احساساتی را تجربه می‌کنند که باعث تشدید یا تقویت باورهای معیوب و نادرست در آنان می‌گردد. چنین باورهایی می‌تواند به رفتارهای مشکل‌زا منجرگردد و جنبه‌های مختلف زندگی فرد شامل خانواده، روابط عاطفی، کار و تحصیل را تحت تاثیر قرار دهد. برای مثال، فردی که اعتماد به نفس پایینی دارد ممکن است افکار منفی درباره توانائی‌ها و قابلیت‌های خود را تجربه کند. در نتیجه با این الگوهای فکری منفی، ممکن است او شروع به کناره‌گیری از اجتماع کند و یا از فرصت‌های پیش­آمده برای ارتقاء در کار یا مدرسه صرفنظرکند                        .
درمانگر شناختی­رفتاری، برای مبارزه با این افکار و رفتارهای مخرّب، ابتدا به بیمار کمک می‌کند تا باورهای مشکل‌زای خود را شناسایی کند. این مرحله که تحلیل عملکردی نام دارد برای یادگیری این­که چگونه افکار، احساسات و موقعیت‌ها می‌توانند در رفتارهای ناسازگارانه نقش داشه باشند اهمیت دارد.  این فرایند ممکن است سخت و پیچیده باشد، به­ویژه برای بیمارانی که با درون‌نگری مشکل دارند، امّا نهایتاً می‌تواند به شناخت خود و بینشی که بخش اصلی فرایند درمان است منجر گردد                                                      .
بخش­دوم درمان شناختی رفتاری بر رفتارهای واقعی که در مشکل دخیل هستند تمرکز دارد. بیمار شروع به یادگیری و تجربه­ی مهارت‌های جدیدی می‌کند که می‌توانند بعداً در وضعیت‌ها و شرایط واقعی به­کار گرفته شوند. برای مثال، فردی که از اعتیاد رنج می‌برد ممکن است به تجربه­ی مهارت‌های انطباقی و روش‌های تمرینی جدیدی برای اجتناب از موقعیت‌های اجتماعی که می‌تواند باعث عود بیماری گردد بپردازد                                    .
در اغلب موارد، درمان شناختی رفتاری یک فرایند تدریجی است که به فرد کمک می‌کند تا گام به گام به سمت تغییررفتار حرکت کند. مثال خوبی از رفتاردرمانی، کاری است که درمانگر با مراجعه کننده­ خود برای غلبه او بر هراس از ارتفاع انجام می­دهد. درمانگر ممکن است فرد را تشویق کند که از طریق آزمایش و تجربه، به­تدریج با هراس خود از ارتفاع مواجه گردد. فرد ممکن است ابتدا خود را ایستاده بر بام یک ساختمان بلند و یا سوار بر یک آسانسور تصور کند. سپس فرد خود را به آرامی در معرض سطوح بالاتر و بالاتری از هراس خود قرار می‌دهد تا آن که سرانجام هراس او به طور کامل از بین برود.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:04:00 ق.ظ ]




هدف درمانگری شناختی رفتاری

هدف درمانگری شناختی رفتاری آموزش مراجع برای جایگزین نمودن تفکر تحریف شده و ارزیابی شناختی غیرواقع­گرا با ارزیابی­های سازگارانه­تر و واقع­گرایانه­تر است. مراحل آغازین درمانگری شامل آموزش مراجعان در مورد ارتباط میان عوامل به­راه­اندازنده­ی وابسته به موقعیت، افکار خودکار و واکنش­های هیجانی، رفتاری و فیزیولوژیکی بر اساس الگوی شناختی است(بک،1995به نقل از علی پور،1390). همچنین مراحل آغازین درمانگری شامل ارائه­ تکالیف خانگی، آزمایش­های رفتاری و یادگیری تجربه­هایی است که به مراجعان شناسایی، نظارت­گری و ارزشیابی اعتبار افکار خودکار را آموزش می­ دهند. این کار باعث می­شودتا حدودی علائم تسکین یابند. مراحل بعدی درمانگری شامل شناسایی و اصلاح باورهای واسطه­ای و باورهای هسته­ای است که زیر بنای افکار خودکار بوده و در تضاد با موقعیت­ها قرار دارند و افراد را مستعد اشتغال به تفکر نارسا می­ کنند. مراحل پایانی درمانگری بر جلوگیری از عود و قدرتمند نمودن مراجع است(علی پور،1390).

2-1-2-4-کاربردهای درمان شناختی رفتاری

درمان شناختی رفتاری برای درمان طیف وسیعی از اختلالات، از جمله اضطراب، هراس‌ها، افسردگی، اعتیاد و انواع رفتارهای ناسازگارانه مورد استفاده قرار گرفته است. درمان شناختی رفتاری یکی از روش‌های درمانی است که بیشترین پژوهش‌ها را به خود اختصاص داده زیرا این روش درمانی بر هدف مشخصی تمرکز دارد و نتایج آن نسبتاً به­سادگی قابل ارزیابی است                                          .
درمان شناختی­رفتاری غالباً برای بیمارانی که با درون‌نگری مشکلی ندارند مناسب است. برای اثربخش بودن درمان شناختی رفتاری، فرد باید آماده و خواستار صرف وقت و تلاش برای تحلیل افکار و احساسات خود باشد. چنین خودکاوی می‌تواند مشکل باشد امّا روشی عالی برای یادگیری بیشتر درباره چگونگی تاثیر وضعیت درونی بر رفتار بیرونی است                                                          .
درمان رفتاری شناختی همچنین برای کسانی مناسب است که در جستجوی گزینه‌های درمانی کوتاه مدتی هستند که لزوماً مستلزم دارودرمانی نباشد. یکی از بزرگترین مزایای درمان شناختی رفتاری این است که به بیماران در به­وجود­آوردن مهارت‌های انطباقی که هم در حال و هم در آینده می‌توانند مفید واقع گردند، کمک می‌کند.

افسردگی در روانشناسی Psychological depression

آموزش گروهی شناختی رفتاری روی­هم­رفته به بیماران کمک می­ کند تا رژیم غذایی خود را به خوبی رعایت کنند، میزان قند خون خود را بدون به­خطر افتادن سلامتی به­خوبی کنترل کنند و بهزیستی روانی خود را ارتقا بخشند(پورشریفی و همکاران،1390).

2-1-2-5-اثر بخشی درمان گروهی شناختی رفتاری در بیماران دیابتی

نتایج تحقیق اسنوک و اسکینر(2002) در اجرای آموزش گروهی شناختی رفتاری با بیماران دیابتی نشان داد که پس از اجرای این مداخله میزان HbA1cبیماران به طور معناداری کاهش یافته­بود.

وینگر و همکاران(2002) آموزش شناختی رفتاری را با آموزش­هایی مقایسه کردند که به طور معمول برای کنترل قندخون ارائه می­ شود، مداخله­ی آنها عبارت بود از بازسازی شناختی و آموزش آرمیدگی. نتایج این پژوهش نشان داد که در هر دو شرایط، سطح هموگلوبین گلیکوزیله کاهش می­یابد، ولی کیفیت زندگی تنها در بیمارانی ارتقاء می­یابد که آموزش شناختی رفتاری دریافت کرده ­اند. ون و همکاران(2005)نیز در پژوهشی، آموزش گروهی شناختی­رفتاری را در بیماران دیابتی نوع1اجرا کردند که آشفتگی روان شناختی بالا و علائم افسردگی داشتند، نتایج پژوهش آنها نشان داد که آموزش گروهی شناختی­رفتاری در کاهش هیجان­های منفی، افزایش خودکارآمدی مرتبط با دیابت و رفتارهای مراقبت از خود و کنترل قندخون موثر است(پورشریفی و همکاران،1390).

سورویت و همکاران (2002)، تاترسال،مک کولچ و اولین (1985)، در بیماران دیابتی نوع2 و رولنیک،میلر و بوتلر(2007) در بیماران دیابتی نوع 1 پس از اجرای مداخله­ی آموزشی گروهی شناختی رفتاری با هدف کاهش میزان افسردگی ، تفاوت معناداری بین گروه آزمایش وکنترل یافتند.

حیدری(1380)پس از اجرای مداخله­ی گروهی شناختی رفتاری در نوجوانان مبتلا به دیابت نوع1 به این نتیجه رسید که تفاوت معناداری بین سطح اضطراب پیش­آزمون و پس­آزمون در گروه آزمایش وجود داشت، همچنین نتایج تست قندخون نمایانگر کاهش هموگلوبین گلیکوزیله و رسیدن به سطح کنترل بهینه در گروه آزمایش بود. کانون کنترل­سلامت نیز نسبت به گروه کنترل در جهت درونی شدن، تغییرات معناداری نشان داد.

نتایج پژوهش دوازده امامی و همکاران(1388) نیز نشان داد که آموزش گروهی شناختی رفتاری در کاهش علائم استرس در بیماران دیابتی مفید است، در این تحقیق دو گروه 20نفره(آزماش و کنترل) بیمار دیابتی نوع دو شرکت داشتند که در دوازده جلسه مداخله­ی شناختی رفتاری شرکت کردند، پس از پایان مداخلات تفاوت بین دو گروه در کاهش میزان اضطراب، استرس و افسردگی و نیز میزانHbA1cمعنادار بود.

1.Surwit

2.Tattersall,McCulloch&Aveline

3.Rollnick,Miller&Butler

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:04:00 ق.ظ ]




شواهد تجربی از کاربرد مصاحبه ­ی انگیزشی در بیماران دیابتی

روش بالینی مصاحبه­ی انگیزشی اولین بار در سال 1983 به عنوان مداخله و نوعی درمان کوتاه­مدت برای درمان معتادان به مشروبات الکلی ،که در آن انگیزه­ی بیمار، مانع رایجی محسوب می­گردد، طراحی گردید. در آغازسال1990در سایر اختلالات مربوط به سلامتی به ویژه بیماری­های مزمن که در آنها تغییر رفتار عامل مهم و انگیزه­ی بیمار چالشی معمولی است مورد آزمایش قرار گرفت(رولنیک و میلر،2007). استفاده از مصاحبه­ی انگیزشی در دنیا به سرعت در حال پیشرفت است، به­طوریکه طی سه سال، انتشارات در این زمینه تقریبا دو­برابر شده است.  این رویکرد به سرعت از اعتیاد، به حوزه­  سیستم های سلامت، ارتقای بهداشت و اختلالات روان­شناختی و اخیرا به حیطه­های اصلاح و تربیت نیز سرایت کرده است( کوکس، 2004به نقل از نویدیان، عابدی، باغبان، فاتحی زاده و پورشریفی؛1389). در سال­های اخیر، مصاحبه­ی انگیزشی به محدوده­  بیماری­های مزمن راه­یافته است.  بیماران مزمن نیازمند تغییرات رفتاری و سبک­زندگی در حد بسیار وسیعی هستند تا بتوانند سلامتی خود را حفظ کنند(نویدیان و همکاران،1389).

در حمایت ازاینکه مصاحبه­ی انگیزشی سبب می­ شود بیمار دیابتی از دستورات درمانی پیروی کند علاقه­ فزاینده­ای وجود دارد(کارینو ، کوک وگولانیک؛2004؛ دهرتی و روبرتز،2002؛ استوت ، رولنیک، ریس وپیل،1995؛ استوت ، ریس، رولینک، پیل و هاکت؛1996). اسمیت ، هکمیر،کرت و ماسون(1997) در یک مطالعه­ کنترل شده با هدف بررسی این موضوع که آیا اضافه­کردن سه­جلسه درمان مصاحبه­ی انگیزشی به یک برنامه­ی رفتاری کاهش وزن استاندارد در بیماران دیابتی نوع دو بر کاهش وزن آنها تاثیر داردیا نه؟یافتند که گروه آزمایش که برنامه­ی مداخله­ی مصاحبه­ی انگیزشی را دریافت کرده بودند نسبت به گروه کنترل در کاهش وزن و به­دنبال آن کاهش میزان هموگلوبین گلیکوزیله موفق­تر بودند.

در مطالعه­ دیگر(کلارک و هامپسون،2001؛ کلارک ، گنگ و کاکیرتی،2001)با هدف بررسی اثربخشی مصاحبه­ی انگیزشی در بیماران دیابتی به­این نتیجه رسیدند که گروه آزمایش که مداخله­ی مصاحبه­ی­انگیزشی­کوتاه دریافت می کردند نسبت به گروه­کنترل که تحت درمان معمولی قرار داشتند در کنترل وزن موفقیت بیشتری کسب کردند، البته لازم به ذکر است که گروه آزمایش تحت پی­گیری تلفنی 10دقیقه­ای در هفته­ی اول، سوم و هفتم پس از مداخله قرار گرفتند که به علت این پی­گیری های تلفنی ، محققین نسبت دادن نتیجه را به اثر بخشی مصاحبه­ی انگیزشی با احتیاط بیان می­ کنند.

واینر، کریستی، تیلور و هی(2003)در یک مطالعه­ کنترل شده روی نوجوانان دیابتی نوع1، نشان دادند که گروه آزمایش که مداخله­ی شش هفته­ای مصاحبه­ی انگیزشی همراه با درمان رفتاری شناختی دریافت می کردند نسبت به گروه کنترل که هیچ­نوع مداخله­ای دریافت نمی­کردنددر یک پی­گیری4-6ماهه5/1%ودر پی­گیری7-12 ماهه3/1%کاهش بیشتری در میزانHbA1cخود نشان دادند.

1.Carino,Coke&Gulanick

2.Deherty&Roberts

3.Stott,Rollnick,Rees&Pill

4.Hackett

5.Smith,Heckemeyer,Kratt&Mason

1.Clark&Hampson

2.Gong&Kaciroti

3.Viner,Christie,Taylor&Hey

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:03:00 ق.ظ ]