هوش هیجانی و استرس
وقتی که کودکان یا نوجوانان تصور میکنند که مورد تهدید قرار گرفتهاند، واکنش پیچیدهای به راه میافتد که پاسخ استرس نامیده میشود. واکنشهای مغزی باعث فعال شدن واکنشهای رایج میشوند، که این واکنشها شامل مبارزه، تسلیم و گریز میشود. متاسفانه، تحریک بسیار بالای مدار هیجانی مغز، میتواند باعث کاهش تحریک در بخشهای دیگر مانند مناطق زبانی شود. دانشآموزانی که دچار تحریک مزمن هستند، عملکرد خوبی در مدرسه ندارند. وقتی کودک یا نوجوانی که در تنظیم هیجان ضعیف است در شرایط استرس قرار میگیرد، برای او رها شدن از آن استرس بسیار مشکل است. علاوه براین، این گروه در سازگاری درست با استرس مشکل دارند و قادر به تغییر راهبرد ناکارآمد به راهبردی مناسبتر نیستند. وقتی که استرس شدید یا مزمن می شود، توانایی فرد برای کنترل هیجانات و رفتارش، کاهش پیدا میکند. در یک دیدگاه، توضیحات زیادی برای این مسئله ارائه شده است. ممکن است این امر نشانه آشفتگی باشد و منجر به رفتارهای خودتخریبی و خطرآفرین شود؛ مانند خودتنبیهی از طریق مصرف بسیار بالای مواد. در این حالت آشفتگی هیجانی در تقابل با تفکر منطقی قرار میگیرد. کودکان و نوجوانانی که آشفتگی هیجانی را تجربه میکنند، ممکن است در مورد عواقب رفتارشان فکر نکنند یا رفتارهای هدفگرا را کنار بگذارند. آنها ممکن است تحت شرایط استرس، به طور کلی، دیگر در فکر تنظیم رفتار در جهت اهداف نباشند. دیدگاه دیگری پیشنهاد میکند که این افراد در شرایط استرسزا، ممکن است از تمام منابعشان برای مقابله با هیجانات استفاده کنند و هیچ منبعی برای تنظیم رفتارشان باقی نماند. یا ممکن است استرس به جای توانایی، انگیزش فرد را خراب کند یا باعث سرکشی شود. دانشآموزانی که عقیده دارند توانا هستند، زمان رو به رو شدن با استرس، هیجانات منفی را کم برآورد میکنند. اگر دانشآموزان بر این عقیده باشند که آنها تحت کنترل نیستند، زمانی که وارد دبیرستان میشوند، هیجان منفی و استرسهای مدرسهای بیشتری را تجربه میکنند. عقاید خودتنظیمی ناسازگارانه، دانشآموزان را در برابر فشارهای تحصیلی و هیجانی در طی گذر از یک دوره تحصیلی آسیب پذیر میسازد (۲۱،۴۲ و ۵۰).
وقتی فشار روانی تظاهر پیدا میکند، هوش هیجانی میتواند به فرد کمک کند به تحلیل موقعیت پرداخته و با تدبیر کامل، با احساسات خودش رویارویی کند. بار- آن و هاندلی۱۹۹۹ به رابطه بین قدرت کنترل فشار روانی و کنترل تکانهها، تاکید کردهاند. وقتی تکانهها را کنترل میکنید، عوامل بالقوه فشار روانی را کاهش میبخشیم. این امر یکی از روابط بیشماری است که ممکن است بین کنترل موثر فشار روانی و ارتقاء عوامل هوش هیجانی موجود باشد (۵۴) .
افرادی که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند میتوانند با مشکلات و چالشهای زندگی سازگار گردند و در نتیجه موجبات بهبود و افزایش سلامت روانی خود شوند. نمرات بهره هیجانی بالا با سلامت روانی بهتر و نمرات بهره هیجانی پایین با سلامت روانی مسالهدار همبستگی دارند. روشهای مقابله با استرس به صورت شیوههای مسأله مدار، هیجانمدار و اجتنابی میباشد. هوش هیجانی بر پاسخ به هیجانها اثر می کند، بنابراین در جریان مقابله با فشار روانی نقش عمدهای دارد. مهمترین موضوع در کنترل هیجان، روشهای مقابله میباشند. از نظر سالووی و همکاران هوش هیجانی به عنوان یک ابزار برای کمک به ما در درک بهتر خود، اطرافیان و چالشهایی که در پیش رو داریم میتواند محسوب گردد(۳۰ و ۵۵). با بهره گرفتن از هوش هیجانی میتوان از عوارض ناشی از استرسها جلوگیری کرد. افراد دارای هوش هیجانی بالاتر احساسات و تمایلات خود را بیشتر ابراز میکنند و در نتیجه شبکه اجتماعی وسیعتر و حمایت اجتماعی بیشتری برای خود فراهم میآورند(۵۵).
برخورداری از حمایتهای اجتماعی نیز به نوبه خود باعث ارتقاء سلامت روانی و محافظت در برابر استرسها میشود. پژوهشها نشان میدهد هوش هیجانی تعدیلکننده رابطه استرس با سلامت روانی است. شواهدی وجود دارد که نشان میدهد بعضی از اشکال هوش هیجانی هیجانی ممکن است افراد را از فشار روانی محافظت کرده و در نتیجه به انطباق بهتر منجر شوند. بوساکو و همکاران ۲۰۰۸، به این نتیجه رسیدند که هوش هیجانی یک متغیر لازم برای پایین آوردن سطح اضطراب و ناامیدی محسوب میشود (۵۵).
هوش هیجانی و زندگی تحصیلی
زندگی تحصیلی، یکی از مهمترین ابعاد زندگی اشخاص است که بر سایر ابعاد زندگی تاثیر فراوان دارد. عوامل متعددی بر وضعیت و عملکرد تحصیلی فرد تاثیر میگذارند از جمله عوامل فردی، آموزشگاهی، خانوادگی و اجتماعی. در میان علل فردی، یکی از عوامل تاثیرگذار بر عملکرد تحصیلی افراد، هوش و توانایی ذهنی اوست. اما واضح است که هوش شناختی، فقط قسمت محدودی از توانایی را شامل میگردد و لذا سایر ابعاد آن نیز باید تشخیص داده شود. یکی از این ایعاد یا تواناییهای شناخته شده انسان هوش هیجانی است(۵۶).
تحقیقات گسترده نشان میدهد که مهارتهای هوش هیجانی در سطوحی به مراتب بالاتر و فراتر از تاثیرات شخصیت و هوش عمومی نقشی پر اهمیت را در زندگی تحصیلی، شخصی و اجتماعی افراد ایفا مینمایند. هیجانها قادرند توجه را به هر سو سوق دهندکه این خود بر یادگیری بر حافظه و رفتار تاثیر میگذارد. مثلا توانایی کنترل کردن هیجانها میتواند به شاگردان کمک کند که در کلاس درس تمرکز حواس داشته باشند و موقعیتهای اضطرابانگیز را اداره کنند. در واقع دانشآموزانی
که مهارتهای بالاتری از لحاظ هوش هیجانی دارند در مقایسه با دانشآموزانی که از این لحاظ دارای مهارتهای کمتری هستند تمایل دارند موفقیتهای تحصیلی بالاتری را تجربه کنند. همچنین امکان دارد که به واسطه تعامل برخی مهارتهای هوش هیجانی با هوش عمومی موفقیتهایی را از نظر تحصیلی پیش بینی کرد و گفت که دانشآموزان متعلق به سطح یکسان هوش عمومی بسته به سطح هوش هیجانیشان به نحوی متفاوت عمل میکنند. بنابراین آموختن سواد هیجانی به دانشآموزان روشی مهم برای تاثیرگذاری بالقوه بر جنبههای فراوان زندگی تحصیلی آنان است (۵۵ و ۳۹).
برخی از پژوهشهای نوین، به صورت تجربی نشان داده است که هوش هیجانی با موفقیت تحصیلی همبستگی دارد. پترایدز، فردریکسون و فورنهام ۲۰۰۴، همبستگی هوش هیجانی، توانایی شناختی و کارکرد تحصیلی را در نمونهای با ۶۵۰ دانشآموز پایه ۱۱ بررسی کردند و دریافتند که هوش هیجانی بر کارکرد تحصیلی و توانایی شناختی تاثیرگذار است. آنان همچنین نشان دادند که هوش هیجانی با رفتارهای خلاف مقررات آموزشی مدرسه همبستگی منفی دارد؛ وضعیتی که موفقیت تحصیلی را نیز تحت تاثیر قرار خواهد داد(۵۷). طبق نتایج برخی تحقیقات میتوان مولفههای هوش هیجانی را پیشبینی کنندهای مهم برای عملکرد و موفقیت تحصیلی در نظر گرفت.
پپتیدز و همکاران ۲۰۰۴ در بررسی دانشآموزان بریتانیایی نتیجه گرفتند هوش هیجانی ارتباط بین تواناییهای شناختی و عملکرد تحصیلی را تعدیل می کند. آنها بر این باورند که چرخه تواناییها و آمادگیهای ادراک شده مرتبط با هیجان که هوش هیجانی را نیز در بر میگیرد بر عملکرد تحصیلی تاثیر میگذارد. پارکر و همکاران ۲۰۰۶ در پژوهشی نشان دادند که افراد برخوردار از هوش هیجانی بالاتر در انتقال از دبیرستان به دانشگاه موفقتر بودند. آنها نتایج را این گونه تبیین کردند که افراد با هوش هیجانی بالاتر با تنظیم هیجان خود، پافشاری بیشتری به هدف داشتند، از این رو موفقیت بیشتری کسب کردند(۵۸).
آموزش مهارتهای هوش هیجانی و استرس تحصیلی:
با اینکه فرصت حیاتی برای شکلگیری هوش هیجانی در سالهای اول زندگی است، این توانائی بصورت محدودتر در تمام طول عمر ادامه خواهد داشت. این یادگیری از تولد آغاز شده و آنچه کودکان سالهای اولیه زندگی میآموزند، پایه شکلگیری هوش هیجانی آنان است. این آموزش باید در دوران مدرسه ، دانشگاه و در تمامی عمر ادامه یابد (۵۹) . یادگیری مهارتهای هوش هیجانی در خانه شروع میشود و کودکان در وضعیتهای آغازین هیجانی به مدرسه وارد میشوند. بنابراین مدارس با چالش تدریس و همینطور اصلاح مهارتهای هیجانی کودکان روبهرو هستند. این چالش میتواند با تزریق باسوادی
هیجانی به برنامه استاندارد و همینطور ایجاد جو تحصیلی همراه باشد که تحول و کار بست مهارتهای هیجانی را شکوفا میسازند (۲۶ و ۱۳).
مایر عقیده دارد، هوش هیجانی یک نوع ظرفیت روانی برای معنی بخشی و کاربرد اطلاعات هیجانی میباشد. به عقیده مایر، قسمتی از این ظرفیت غریزی است، در حالی که قسمت دیگر آن چیزی است که ما از تجربه زندگی میآموزیم. قسمت اخیر با کوشش، تمرین و تجربه، قابل پیشرفت است. سالووی نظر مایر را توسعه داده و عقیده دارد، بسیاری از مهارتهایی که قسمتی از هوش هیجانی هستند، قابل یادگیری است. وی همچنین معتقد است، هوش هیجانی عبارت است از یکسری مهارتها و قابلیتهایی است که میتواند هم آموزش داده و هم یاد گرفته شود، به طوری که شخص بتواند از نظر هیجانی بهتر تربیت یابد. روان درمانی، مشاوره، مربیگری و آمادهسازی راههایی می باشند که با آن میتوان مهارتهای هوش هیجانی را افزایش داد (۲۱و ۲۹).
مهارتهای هوش هیجانی یک دسته از توانائیها و مهارتهای غیرشناختی است که توانایی موفقیت فرد را در مقابله با فشارهای و اقتضاهای محیطی افزایش میدهد(۲۸). مقابله با فشار روانی عبارت است از تلاشهای فکری و رفتاری مستمری که برای برآوردن احتیاجات خاص بیرونی یا درونی بکار میرود. این احتیاجات ممکن است مطابق و یا افزون بر منابع و امکانات فرد باشد. روشهای مقابله با فشار روانی به صورت شیوههای مسألهمدار، هیجانمدار و اجتنابی میباشد. در مقابله مسئله محور هدف اصلی فرد، تسلط یافتن بر موقعیت و ایجاد تغییر در منبع فشارزا است. در حالی که در مقابله هیجان محور، هدف اصلی کاهش یا تعدیل سریع آشفتگی هیجانی است. از این رو ممکن است چنین به نظر برسد که رویارویی مستقیم با مسئله و تلاش برای حل آن در مقایسه با شیوههای دیگر مقابله، تدبیری بهنجارتر است. اما باید اذعان داشت که مهارتهای حل مسئله مستلزم به کارگیری فرایندهای عالی ذهن است و تداخل هیجانی شدید، کارکرد این فرایندها را با مانع روبرو میسازد. بنابراین استفاده از مهارتهای هوش هیجانی و هیجانمحور به فرد کمک می کند تا به وضعیت روانی تثبیتشدهتری برسد و فرصتی را برای فعالسازی فرایندهای پیچیدهتر ذهنی خود به دست آورد. مهارتهای هیجانی به فرد اجازه میدهد تا واکنشهای هیجانی خود را در حین رویارویی با استرس کنترل و تعدیل نماید(۶۰). افراد با مهارتهای هوش هیجانی بالا از توانایی حل مسأله بیشتری برخودارند و بیشتر میتوانند با استرس و مشکلات زندگی مقابله کنند و آنهایی که حل مسئله را یاد میگیرند بطور موثرتری با استرس مقابله مینمایند (۶۱).
از نظر سالووی و همکاران مهارت هوش هیجانی به عنوان یک ابزار برای کمک به ما در درک بهتر خود، اطرافیان و چالشهایی که درپیش داریم میتواند محسوب میگردد. همچنین آنها معتقدند که افراد با مهارتهای هوش هیجانی بالا به طور موثرتری حالات خلقی خود را تنظیم کرده و به شیوهای مناسب با تنیدگی سازگار میشوند. تحقیقات اخیر بر روی آموزش ” آگاهی” ( یکی از راهبردهای خودنظمدهی هیجانی) نشان داده است که آموزش میتواند واقعا، به شاگردان کمک کند تا بهتر بتوانند بر ” اکنون” تمرکز کنند و از افکار پریشان کننده جلوگیری کنند و قبل از این که براساس تکانشهای هیجانی عمل کنند آنها را متوقف نمایند. افرادی که درباره هیجانهای خود، آگاهی بیشتری دارند، مهارتهای بیشتری در مدیریت مشکلات هیجانی دارند و در مقایسه با افرادی که مهارتهای کمتری دارند احساس سلامت روان بیشتری را تجربه میکنند. به این ترتیب افرادی که میتوانند در یک موقعیت استرس برانگیز هیجان ویژهای را در خود تشخیص دهند زمان کمتری را صرف توجه به واکنشهای هیجانی خود میکنند و منابع شناختی کمتری را بکار میگیرند. این امر به آنها امکان بررسی واکنشهای شناختی دیگر را میدهد و باعث میشود که افکار خود را متوجه تکالیف دیگر کنند یا راهبردهای انطباقی سازگارانه بیشتری را بکار ببرند. بنابراین میتوان نتیجه گرفت، مهارتهای هوش هیجانی بر پاسخ به هیجانها اثر می کند، بنابراین در جریان مقابله با فشار روانی نقش عمدهای دارد (۶۳، ۶۲،۶۳ ).
با آموزش مهارت هوش هیجانی میتوان توانائی را در فرد ایجاد نمود که راههای مختلف مقابله با استرس را، بدون احساس ضعف و شکست، برای حل مشکلات خود انتخاب نماید. این مهارت، به افراد کمک میکند تا به موقع توجه خود را به مسائل معطوف نموده و واکنشها، هیجانات و تکانههای بی فایده به عوامل استرسزا را در مسیر دیگری هدایت میکند (۶۴). با توجه به آنچه گفته شد میتوان این حقایق را براساس الگوی بازنگری شده هوش هیجانی مایر و سالووی (۱۹۹۷) که چهار مولفه ادراک هیجانی، تسهیل سازی هیجانی تفکر ، شناخت هیجانی و مدیریت هیجانی را براساس این سازه مشخص کردند، چنین تبیین نمود که مطابق با ویژگیهای مولفه ادراک هیجانی هرچه سطح هوش هیجانی فرد بالاتر باشد ادراک هیجانی وی نیز افزایش مییابد. این سطح از ادراک با افزایش قدرت ارزیابی محرکهای محیطی و بالا بردن توان برقراری روابط عاطفی و ابراز همدلی کنشوری سازمان یافته فرد را افزایش میدهد. این وضعیت زمینههای درون روانی لازم را برای رسیدن به سازگاری فراهم میآورد؛ از سوی دیگر هرچه سطح هوش هیجانی فرد بالاتر باشد ویژگی تسهیل هیجانی بیشتر به وی کمک میکند تا به سازماندهی افکار، حافظه و محتویات حافظه به گونهای انسجامیافتهتر با مسائل و تنشهای مربوط به محیط اجتماعی روبهرو شود. علاوه بر این ویژگی تسهیل هیجانی با تغییرات مثبت رفتاری به سازش بهتر فرد با محیط و محرکهای محیطی کمک
میکند؛ همچنین در پرتو ویژگی شناخت هیجانی افراد با هوش هیجانی بالا علاوه بر افزایش احتمال شناخت صحیح و واقعبینانه هیجانها توان پیشبینی و میزان چیرگیشان افزایش یافته و راهبردهای رویارویی موثر با هیجانها و موقعیتهای تنشزا به کار گرفته میشود که بر این اساس شناخت هیجانی با ساز و کارهای پیش بینی، کنترل و راهبردهای رویارویی کارآمد به بهبود کیفیت روابط اجتماعی و رسیدن به سازگاری مطلوب کمک می کند. ویژگی مدیریت هیجانها نیز که در افراد با هوش هیجانی بالا شکلی مفید و بارز داشته میتواند در خدمت سازماندهی هیجانها قرار گیرد و از بروز بحرانهای هیجانی پیشگیری نماید. افزون بر ساز و کار پیشگیری، سازماندهی هیجانی قدرت سازش پذیری فرد را افزایش میدهد (۶۵).
ارزیابی محرکهای محیطی و افزایش توان برقراری ارتباط عاطفی
انسجام افکار، حافظه و محتویات ان در موقعیت تنشزا و تغییر مثبت رفتاری
تسهیلسازی هیجانی تفکر
ادراک هیجانی
مهارت هوش هیجانی
شناخت هیجانی
مدیریت هیجانی
افزایش قدرت سازماندهی هیجانی و سازش پذیری
پیشبینی، کنترل و راهبردهای رویارویی موثر
استرس تحصیلی
عملکرد تحصیلی
نمودار۱-۲: چارچوب پنداشتی پژوهش
مروری بر مطالعات گذشته:
پژوهشگر با بهره گرفتن از منابع معتبر علمی و نیز مجموعه مجلات الکترونیکی و پایگاههای اطلاعاتی موجود در کتابخانه دیجیتال پزشکی کشور و نیز وب سایت کتابخانه مرکزی دانشگاه علوم پزشکی مشهد به جستجو پرداخته است. این منابع عبارتند از: پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، پاب مد، ساینس دایرکت، ایران مدکس، ایران داک ( پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران).کلید واژه ها شامل School stress,, school based stress, school related stress, Academic stress, Stress, Emotional intelligence, Educational stress, Adolescence و معادل فارسی آنها بود. ابتدا هریک از کلید واژهها بصورت مستقل و جداگانه جستجو شد. اما برای اختصاصیتر کردن و ایجاد ارتباط موضوعی بیشتر، از روش جستجوی پیشرفته به صورت ترکیبی نیز استفاده گردید. جستجو در تمامی مراحل انجام تحقیق از تاریخ اول تیر ماه ۱۳۹۰ تا ۲۵/۷/۹۱ بطور مستمر انجام شد. بطور کلی نتایج حاصل اولین جستجو به سه دسته تقسیم شدند: دسته اول مطالعات توصیفی بودند که به بررسی وضعیت موجود پیرامون هوش هیجانی و استرس تحصیلی و عوامل مرتبط با آن پرداخته اند. دسته دوم شامل مطالعاتی بود که تاثیر آموزش مهارتهای هوش هیجانی را بر متغیرهای مختلف بررسی مینمودند و دسته سوم شامل مطالعاتی بود که تاثیر راهبردهای مقابلهای و سایر روشهای درمانی را بر استرس تحصیلی و به طور کلی استرس مورد بررسی قرار داده بودند. در جستجوی گستردهای که انجام شد مطالعهای یافت نشد که تاثیر آموزش مهارتهای هوش هیجانی را بر استرس تحصیلی دختران نوجوان بسنجد. از این رو از میان مطالعه یافت شده مطالعهای که از لحاظ روش کار، رابطه بین متغیر مستقل و وابسته و ابزار با مطالعه پژوهشگر مشابهت داشت برای این قسمت انتخاب شدند که در ادامه ذکر میگردد:
School related stress AND emotional intelligent | School stress AND emotional intelligent | academic stress AND emotional intelligent | Stress AND Emotional intelligence AND Adolescence | School-related stress | Database |
۰ | ۰ | ۱ | ۱۶۸ | ۴ | PUBMED |