کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


آخرین مطالب


 



مقدّمه:
جامعۀ آرمانی در اسلام “ناکجاآباد”[۱۹۹] نیست، بلکه حیات مطلوب و زندگی معقول و رسیدن به سعادت و حقیقت نهایی است. لذا در قرآن خداوند درباره هدف­مند بودن خلقت انسان چنین می­فرمایند:
﴿أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ﴾ [۲۰۰]
آیا پنداشتید که ما شما را بیهوده آفریده‏ایم و اینکه شما به سوى ما بازگردانیده نمى‏شوید.
در طول تاریخ بشریت همیشه رسیدن به سعادت در حیات دنیوی از آرزوها و آرمان­های بزرگ بشری بوده ­است. به همین جهت جامعۀ آرمانی یا آرمان­شهر با نام­های گوناگونی چون مدینۀ فاضله، ناکجاآباد، شهر خدا، جامعۀ توحیدی آمده­است و نیز در اصطلاح غربی­ها “اتوپیا”[۲۰۱] گفته می­ شود. در واقع، هر جایی است که در آن، همۀ مردم، با نیک­بختی و سعادت در کنار یکدیگر، در صلح و آرامش به سر می­برند و در آن­جا اثری از ظلم و فساد نیست.
فارابی، اوّلین متفکّر مسلمان است که با تلفیق نظریات ایرانیان باستان و افلاطون و ارسطو و آموزه­های اسلام، به تفصیل، به موضوع مدینۀ فاضله پرداخته است. اساس و زیربنای مدینۀ فاضلۀ فارابی، پرداختن به امور معنوی، عدالت­خواهی، پرهیز از همۀ بدی­ها و خصوصاً ظلم است. رئیس مدینۀ فاضله وی، شخصی عالم به همه
علوم و معارف و حقایق است که راه­های سعادت را از طریق وحی و الهام و عقل، درمی­یابد و با ایجاد وحدت بین مردم و رفع بدی­ها، آنان را به سعادت حقیقی در دنیا و آخرت می­رسانَد.
در آرمان­شهر فارابی، همۀ صاحبان حرفه­ها، تحت ریاست عالم­ترین فرد آن حرفه قرار می­گیرند و متصدّی هر کاری باید شایستگی و توان انجام­دادن آن­کار را داشته­باشد. اصولاً در تفکّر اسلامی، سعادت جامعۀ توحیدی، در گرو برپایی عدالت و نابودی ظلم و فساد است و در آیین اسلام، آراسته بودن مردم به زیور علم و تقوا، موجب رستگاری آن­ها در دو جهان می­گردد.
در اسلام، محور وجود، “انسانِ کامل” است که خلیفه الله یا جانشین خداوند است؛ یعنی شأن و منزلت انسان کامل، در این مقام، با شأن و منزلت خداوند، یکی است. در بینش مسلمانان ـ خصوصاً شیعیان ـ بنیان­گذار جامعۀ آرمانی اسلام، امام مهدی # یا آخرین امام از خاندان پیامبر | است که اکنون غایب است. وی با اراده و کمک خداوند، آشکار می­ شود و قیام می­ کند و ستم و جهل و فقر را از جهان، ریشه­کن می­سازد و با گسترش آگاهی و عدالت، حکومت واحد جهانی را تشکیل خواهد­ داد و با رفع فقر و تبعیض و دیگر موانع تعلیم و تربیت و تعالی و توسعه، زمینه را برای رسیدن جهانیان به سعادت حقیقی، فراهم خواهد ساخت.[۲۰۲]
پایان نامه - مقاله - پروژه
پیامبر اکرم | در حدیثی می­فرماید: «خُلفا و جانشینان من، بعد از من، دوازده نفرند که اوّل آن­ها علی و آخر آن­ها فرزندم مهدی است. وی زمین را با نور خداوند، روشن خواهد کرد و حکومت او در تمام زمین، در شرق و غرب، گسترش خواهد یافت.»[۲۰۳]
امام علی × در « نهج­البلاغه » در توصیف روزگار مهدی # و مردمان شهر موعود اسلام می­فرماید:
«… وَ یُرْمَى بِالتَّفْسِیرِ فِی مَسَامِعِهِمْ وَ یُغْبَقُونَ کَأْسَ الْحِکْمَهِ بَعْدَ الصَّبُوحِ[۲۰۴]
و تفسیر آیات در گوش­هاشان طنین افکند و شبانگاه از جام حکمت سیراب شوند پس از آن­که صبحگاهان از آن نوشیده­باشند.
بدین معنا که آرمان­شهر اسلام، شهر عقل و آگاهی است.[۲۰۵]
۱.۴. نقش آرمان­گرایی درزندگی
انسان، به امید و آرزو زنده است. زندگی بدون آرمان و هدف بی­معنا است. در طول تاریخ همواره انسان­ها برای رسیدن به آرمان­های اعتقادی خود در تلاش و فداکاری بوده ­اند. از این رو، آرمان­گرایی قدمتی به طول حیات بشریت دارد. لذا در قرآن و نهج­البلاغه نیز­، به این امر مهم پرداخته­شده­است تا جایگاه ویژۀ آن را برای ما در زندگی تبیین نمایند.
در فرهنگ­نامۀ آرزو، کلمۀ “امل” به معنای “آرزو”[۲۰۶]، و در فرهنگ تفصیلی آفتاب واژۀ “آرمان"، به معنای “آرزوهای سازنده و بالنده” آمده است.[۲۰۷]
در قرآن نیز، دو بار واژۀ “اَمَل” به کار رفته است؛
۱ـ یک بار به معناى آرزوى نیکو[۲۰۸]؛
﴿الْمَالُ وَ الْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیَوهِ الدُّنْیَا وَ الْبَاقِیَاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَابًا وَ خَیرٌ أَمَلًا﴾[۲۰۹]
مال و پسران زیور زندگى دنیایند، و نیکی­هاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر امید [نیز] بهتر است.
این آیه به منزلۀ نتیجه‏گیرى از مثلى است که در آیۀ قبل آورد و حاصلش این است که هر چند که دل­هاى بشر علاقه به مال و فرزند دارد و همه، مشتاق و متمایل به سوى آن هستند و انتظار انتفاع از آن را دارند و آرزوهایشان بر اساس آن دور مى‏زند و لیکن زینتى زودگذر و فریبنده هستند که آن منافع و خیراتى که از آن­ها انتظار مى‏رود ندارند و همه آرزوهایى را که آدمى از آن­ها دارد برآورده نمى‏سازند، بلکه صد یک آن را واجد نیستند. پس، مراد از” باقیات الصالحات” در جملۀ:
﴿وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلًا﴾[۲۱۰]
اعمال صالح است؛ زیرا اعمال انسان، براى انسان نزد خدا محفوظ است و این را نصّ صریح قرآن فرموده­است. پس اعمال آدمى براى آدمى باقى مى‏ماند. اگر آن صالح باشد” باقیات الصالحات” خواهد بود و این­گونه اعمال نزد خدا ثواب بهترى دارد؛ چون خداى تعالى در قبال آن به هر کس که آن را انجام دهد جزاى خیر مى‏دهد. هم­چنین نزد خدا بهترین آرزو را متضمن است؛ چون آن­چه از رحمت و کرامت خدا در برابر آن عمل انتظار مى‏رود و آن ثواب و اجرى که از آن توقع دارند بودن کم­و­کاست و بلکه صد در صد به آدمى مى‏رسد.
این­گونه کارها، از زینت‏هاى دنیوى و زخارف زودگذر آن که برآورندۀ یک درصد آرزوها نیست، آرزوهاى انسان را به نحو احسن برآورده­مى‏سازند و آرزوهایى که آدمى از زخارف دنیوى دارد، اغلب آرزوهاى کاذب است و آن مقدارش هم که کاذب نیست، فریبنده است.[۲۱۱]
۲ـ یک بار به معناى آرزوى نکوهیده؛
آیۀ دیگر، امل به معناى “آرزوى نکوهیده” خداوند در سورۀ حجر آیه ۳ چنین می­فرمایند:
﴿ذَرْهُمْ یَأْکُلُواْ وَ یَتَمَتَّعُواْ وَ یُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ﴾[۲۱۲]
بگذارشان تا بخورند و برخوردار شوند و آرزو[ها] سرگرمشان کند، پس به­زودى خواهنددانست.
کنایه­ای که در این آیۀ شریفه ـ به این معنا ـ هست، که این بیچارگان از زندگیشان جز خوردن و سرگرمى به لذات مادى و دل­خوش داشتن به صرف آرزوها و خیالات واهى بهرۀ دیگرى ندارند، یعنى در حقیقت مقام خود
را تا افق حیوانات و چهارپایان پایین آورده‏اند و چون چنین است سزاوار است آن­ها را به حال خود واگذار کنى و داخل انسان حسابشان نکنى و احتجاج به حجت‏هاى صحیح خود را که همه بر اساس عقل سلیم و منطق انسانى است بى­مقدار نسازى.[۲۱۳]
اما، مراد از آرزو در این پژوهش، همان­طور که قبلاً گفته­شد، آرزوهای درست و سازنده است که سبب رشد و بالندگی انسان می­ شود. آرزو مایۀ برپایى دنیاست. اگر انسان در زندگی آرمان و آرزو نداشته­باشد، امید به زندگی از بین می­رود و دیگر انگیزه­ای به توسعه و پیشرفت در زندگی معنا نخواهد داشت.
امام على × دربارۀ ادامۀ حیات بشری بر پایه آرزو می­فرمایند:
«الدُّنیا بِالأَمَلِ[۲۱۴]
دنیا، به آرزو برپاست.[۲۱۵]
در روایتی نیز از حضرت عیسی ×، دربارۀ ضرورت وجود آرمان و آرزو برای ادامه زندگی آمده­است ـ به نقل از داوود بن ابى هند و حُمَید ـ عیسى × نشسته­بود و پیرمردى با بیل خود، سرگرم کار بود و زمین را شخم مى زد. عیسى × گفت: «خدایا! آرزو را از او برگیر.»
پیرمرد، در دَم، بیل را زمین گذاشت و دراز کشید. ساعتى گذشت و عیسى × گفت: «خدایا! آرزو را به او بازگردان.» بى­درنگ، آن پیر برخاست و به کار کردن پرداخت.
عیسى × به او فرمود: «چه شد که کار مى­کردى و بیلت را انداختى و ساعتى دراز کشیدى. سپس، دوباره برخاستى و به­کارپرداختى؟!»
پیرمرد گفت: «همان­طور که مشغول کار بودم. نفسم به من گفت که تا کى کار مى­کنى؟ دیگر پیر و سال خورده گشته­اى؟! پس، بیل را انداختم و دراز کشیدم. سپس نفسم به من گفت که به خدا سوگند، تا زنده­اى باید کار کنى. برخاستم و بیلم را برداشتم.»[۲۱۶]
در کتاب “معدن الجواهر” نیز روایتی از پیامبر | دربارۀ آرمان و آرزو که عامل تلاش انسان در زندگی آمده­است:
پیامبر خدا |، دو عدد سنگ برداشت و یکى را جلوى خود انداخت و فرمود: «این، آرزوى پسر آدم است.»
سپس سنگ دیگر را پشت آن انداخت و فرمود: «این، اَجَل اوست. بنابراین، او آرزویش را مى­بیند و اجلش را نمى­بیند. [۲۱۷]
از این رو، پیامبر خدا |، آرزو را رحمتى مى­داند که خداوند متعال به جامعۀ بشر ارزانى داشته است.
مسئلۀ مهم در بهره­گیرى انسان از این موهبت الهى، چگونگى تربیت آن است که اگر این خصوصیت فطرى درست تربیت شود، انسان با دستیابى به آرزوهاى خود، آرامش پیدا مى­کند تا آن­جا که به تدریج ، به تعبیر قرآن، صاحب “نفس مطمئنه” مى­گردد و اگر درست تربیت نشود، آرزومند، سراب را آب مى­پندارد و همۀ عمر، در طلب سراب مى­دود. مرگش فرا مى­رسد، امّا چیزى را مى­خواهد که بدان، دست پیدا نمى­کند و اگر به چیزى که خیال مى­کرد در آرزوى آن است، دست یافت مطلوب خود را در آن نمى­بیند.
لذا هیچ­گاه در زندگى احساس راحتى و آرامش ندارد و به گفتۀ امام على × :
«مَن سَعى فی طَلَبِ السَّرابِ طالَ تَعَبُهُ وکَثُرَ عَطَشُهُ . امَن أمَّلَ الرِّىَّ مِنَ السَّرابِ خابَ أمَلُهُ و ماتَ بِعَطَشِهِ.» [۲۱۸]
هر که در طلب سراب بکوشد، زحمت او به درازا مى­کشد و تشنگى­اش افزون مى­شود. هر که سیرابى از سراب را آرزو کند، به آرزویش نمى­رسد و از تشنگى مى­میرد.
به منظور تربیت آرزو، ابتدا باید دید که فطرت انسان در جستجوى چیست و آن­گاه، آرزوهاى درست را از آرزوهاى نادرست جدا کرد. سپس با تمام توان براى رسیدن به آرزوهاى فطرى حقیقى و اجتناب از آرزوهاى کاذب کوشید. [۲۱۹]
۲.۴.آرمان­گرایی در قرآن
دیدگاه قرآن دربارۀ سرانجام بشر، مثبت و پایان دنیا را، پایانی روشن و سعادتمند می­داند. سرانجام سعادتمندی جهان، همان تحقّق کامل غرض آفرینش انسان‌ها است که چیزی جز عبادت خداوند نخواهدبود. قرآن دربارۀ سرنوشت جامعه‌ها به روشنى سخن­گفته­است. از نظر قرآن مشیّت الهى بر این تعلق گرفته که در آینده، فقط صالحان وارثان زمین خواهند بود و حکومت جهان و ادارۀ امور آن را به­دست خواهندگرفت و حق و حقیقت در موضع خود استوار بوده و باطل برچیده خواهدشد. همۀ جهانیان زیر لواى حکومت صالحان قرار گرفته و حکومت واحدى بر جهان مستولى خواهدشد. آینده در قرآن کریم مبتنی بر وعدۀ تحقق یک جامعه کامل و مطلوب، تشکیل حکومت واحد جهانی اسلام، بسط دین اسلام، غلبۀ آن بر همۀ ادیان، زمام­داری صلحا و ارباب لیاقت و پیروزی حزب­الله است. در این زمینه، آیات بسیاری در قرآن کریم وارد شده­است که در این­جا تنها به بیان دو آیه بسنده می­ شود:
﴿وَ لَقَدْ کَتَبْنَا فىِ الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِىَ الصَّلِحُونَ﴾[۲۲۰]
و در حقیقت، در زبور پس از تورات نوشتیم که زمین را بندگان شایسته ما به ارث خواهندبرد.
اسلام ادامۀ ادیان پیشین آسمانی است که جملگی به بشریت، آیندۀ‏ سعادت­مندانه را نوید می‏دهند تا فرمانروایی زمین و جهان از آن طلایه­داران با ایمان و نیکوکار گردد و زمانی که این فرمانراوایی به دست افراد با ایمان و نیکوکار بیافتد، فرصتی برای سعادت و شادکامی بشر، دست خواهدداد.
همواره در آیات قرآن تاکید بر این است که حق سرانجام پیروز شده و پیروان حق زمام جهان را به­دست میگیرند و آن را به­ساحل امن و امان رهنمون خواهندکرد.
﴿وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ ءَامَنُواْ مِنکمُ‏ْ وَ عَمِلُواْ الصَّلِحَتِ لَیَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فىِ الْأَرْضِ… یَعْبُدُونَنىِ لَا یُشْرِکُونَ بىِ شَیًئاً﴾[۲۲۱]
خدا به کسانى از شما که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‏اند، وعده داده­است که حتماً آنان را در این سرزمین جانشین [خود] قرار دهد …[تا] مرا عبادت کنند و چیزى را با من شریک نگردانند و هر کس پس از آن به کفر گراید آنان هستند که نافرمانند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 02:52:00 ب.ظ ]




سیستم های اطلاعاتی
فن آوری اطلاعات
پشتیبانی می کند
قادر می سازد
۲-۲:ماهیت فن اوری اطلاعات، سیستم های اطلاعاتی و اطلاعات
۵-۱-۲ نقش اطلاعات در سازمان:
برخی از مدیران می اندیشند که تصمیمات خوب بوسیله ی شهود و اشراق و هوش ذاتی آنها اخذ می شود. هرچند نمی توان نقش شهود و اشراق را در تصمیمات نادیده گرفت ولی می توان گفت تصمیم خوب در شرایط محیطی با ثبات و مطمئن، تصمیمی است که از ۹۰٪ اطلاعات و ۱۰٪ الهام و بینش تشکیل شده است. (رضاییان ، ۱۳۸۰)
۶-۱-۲ نظریه های تاثیر نظام اطلاعاتی بر سازمان:
در رابطه با تاثیر فناوری اطلاعات بر سازمان مطالعات مختلفی صورت گرفته است و نظریات مختلفی در این زمینه وجود دارد که این نظریات در قالب دو دسته پژوهشگران اقتصادی و گروهی دیگر نطریه های رفتاری هستند.

 

    1. نظریه های اقتصادی

 

الف) نظریه اقتصاد خرد:
بر مبنای این نظریه فناوری اطلاعات یکی از عوامل تولید به شمار می آید که به آسانی می تواند جایگزین سرمایه و نیروی کار شود. با بکارگیری فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی و خود کار کردن بخشی از عملیات که بیشتر به صورت دستی انجام می شد به تدریج میتوان از
هزینه و حجم نیروی انسانی کاست. بر مبنای این نظریه شمار مدیران و کارکنان دفتری نیز در نتیجه کاربرد فناوری اطلاعات کاهش می یابد.
ب) نظریه داد و ستد:
بر اساس این دیدگاه شرکتها هرچه را که از بازار تهیه م یکنند هزینه است و تمامی شرکتها می کوشند تا از هزینه های خود بکاهند. عمده هزینه هایی که در یک شرکت وجود دارند را می توان با بهره گرفتن از فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی و بهره گیری آسان از پیمانکاران برون سازمانی به جای کاربرد منابع درونی از هزینه های تماس با بازار و داد و ستد بکاهد. ( دراکر[۲]، ۱۹۸۸)
ج) نظریه نمایندگی:
بر اساس اسن نظریه کارفرما (مالک) گروهی نماینده استخدام می کند تا از جانب وی کارها را انجام دهند و برای انجام این کارها اختیارات محدودی به آنها تفویض می کند که این کار موجب پیدایش هزینه اجرای نمایندگی می شود. فناوری اطلاعات هزینه بدست آوردن اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن را کاهش داده و اجازه می دهد تا شرکت از هزینه نمایندگی بکاهد. ( لویت[۳]، ۱۹۸۰)
پایان نامه

 

    1. نظریه های رفتاری

 

الف) نظریه تصمیم گیری و کنترل:
بر اساس این نظریه بنیان کار سازمان بر تصمیم گیری در موقعیت های نامطمئن و همراه با خطر در چارچوب قید و بندهای منطقی است. مدیران برای اخذ تصمیم متکی به اطلاعات هستند. گروه زیادی از مدیران میانی به جمع آوری اطلاعات می پردازند و تصمیم های مدیران ارشد را به کارکنان سطوح پایین می رسانند. بر اساس این نظریه فناوری اطلاعات با کاهش هزینه گردآوری و پخش گسترده اطلاعات می تواند ساختار خشک سازمان را دگرگون سازد. این سیستم ها می توانند مدیران ارشد را بی واسطه به گروه های عملیاتی پیوند داده و باعث حذف سطوح میانی شود. بر اساس این نظریه سازمانها با بکارگیری فناوری اطلاعات متمرکزتر می شوند. چرا که با کاهش فزاینده مدیران میانی، مدیران ارشد هم اطلاعات مورد نیاز خود را برای اداره سازمان به صورت مستقیم در اختیار دارند و بدون نظام اطلاعات، ساختار سازمان همچون هرمی است که همه تصمیم گیریها در بالای آن صورت می پذیرد. با وارد شدن رایانه ها به سازمانها گردآوری اطلاعات آسانتر شده و نیاز به کارکنان فرودست کمتری می باشد. در این ساختار به صورت حرف T وارونه در آمده و با گذشت زمان و گسترش فناوری اطلاعات ساختار شکل لوزی به خود می گیرد و اطلاعات به گونه ای پیوسته از هر سو گردآوری و پخش می شود. ( مالون[۴] ، ۱۹۹۷)
ب) نظریه جامعه شناختی، پایداری شیوه ها:
این نظریه بر توانایی های انسانها و سازمان در مهار فناوری اطلاعات تاکید دارد. بنابراین سازمان آن دسته از دانش را می پذیرد که متناسب با منافع و قدرت زیر مجموعه ها، بخش ها و مدیران می باشد. در واقع گرینش برقراری قدرت متمرکز یا غیرمتمرکز در دست سازمان است.
ج) نظریه فرا صنعتی ساختار دانش گرا:
طبق این نظریه، گذار به جامعه فراصنعتی با خود دگرگونی های بنیادیت در سازمان به وجود آورده است. اختیار بجای تکیه بر سمت سازمانی، بر مبنای دانش و میل به پیشرفت استوار میگردد. شکل سازمان مسطح تر می شود زیرا کارکنان فرهیخته بیشتر مختارند و در این صورت تصمیم گیری غیر متمرکز می گردد؛ زیرا این کار در سایه افزایش اطلاعات در سازمان شدنی است.
د) نظریه های فرهنگی، فناوری اطلاعات و فرضهای بنیادین:
پاره ای از دانشمندان به ویژه مردم شناسان معتقدند که فناوری اطلاعات الزاما باید با فرهنگ سازمانی همخوانی داشته باشد تا پذیرفته شود. طبق این نظریه فناوری اطلاعات می تواند به تهدید یا پشتیبانی از فرهنگ سازمانی منجر شود.
و) نظریه های سیاسی، فناوری اطلاعات منبعی سیاسی:
سازمانها به ریز مجموعه ها و گروه های فرعی همچون بازاریابی، حسابداری و تولید تقسیم می شوند. این گروه ها منافع و خواسته های جداگانه ای دارند که بیشتر اوقات بایکدیگر برخورد نموده و به رقابت می پردازند. نظریه سیاسی، نظام اطلاعاتی را پیامد برخوردها و رقابت های میان گروهی می داند که خواهان اثرگذاری بر رویه ها، روش ها و بهره مندی از منابع سازمان هستند. بنابراین فناوری اطلاعات اسیر درگیریهای سازمانی می شود؛ زیرا یکی از مهمترین منابع یعنی اطلاعات را در اختیار دارد. ( داونپورت و پیرسون[۵] ، ۱۹۹۸)
۷-۱-۲ رویکردهای سازمان به فناوری اطلاعات:
از دیدگاه سازمانی، می توان چهار رویکرد متفاوت را در سازمان نسبت به فناوری اطلاعات مشاهده نمود. این چهار رویکرد عبارتند از: ” نادیده گرفتن” ، ” انزوا پذیری” ، ” یکپارچه سازی” و “پرستش”
نادیده گرفتن:
در حالت نخست، کارگزاران نسبت به فناوری اطلاعات بی تفاوتند و می کوشند از کنار آن بگذرند. دلایل این امر می تواند یکی از موارد عدم آگاهی یا مهارت نسبت به فناوری اطلاعات، کمبود منابع مالی، مخاطره پذیری کم، بدگمانی ناشی از تجربیات ناموفق موسسات مشابه یا ترس از تغییر و یا نبود زیر ساخت های مشابه باشد.
انزواپذیری:
در این حالت کارگزاران درک درستی از نقش اطلاعات و سواد مناسبی نسبت به فناوری اطلاعات ندارند ولی از توانایی های این فناوری آگاهی یافته اند. در این حالت اگرچه سرمایه گذاری مناسبی روی فناوری اطلاعات صورت می گیرد اما در عمل استفاده مفیدی از این فناوری نمی شود. مدیرانی که از رایانه بعنوان دکور دفتر کار استفاده می کنند و یا سازمانی که در آن سیستم دستی و مکانیزه به طور موازی و مستمر و بدون ارتباط مشخصی کار می کنند از این دو رویکرد استفاده می کنند.
پرستش:
در این حالت کارگزارات بیش از متعادل مجذوب فناوری اطلاعات شده اند و نسبت به توانایی های آن مبالغه می کنند و آن را حلال همه مشکلات سازمان می پندارند. چنین رویکردی نیز به خاطر جنبه افراطی آن معمولا به افزایش کارایی منجر نشده و به جای آنکه در خدمت اهداف سازمان قرار گیرد، خود هدف می گردد.
یکپارچه سازی:
در رویکرد یکپارچه سازی، کارگزاران سواد اطلاعاتی مناسبی دارند و اطلاعات را یک منبع کلیدی سازمانی تلقی کرده، فناوری اطلاعات را وسیله ارزشمندی برای دستیابی به اهداف می شناستد. در این رویکرد کوشش می شود بین اهداف سارمان، اطلاعات و فناوری اطلاعات، هماهنگی و یکپارچگی صورت گرفته و فناوری اطلاعات در خدمت اهداف سازمان قرار گیرد. (هیکز[۶]،۱۹۹۸(
۸-۱-۲ چارچوبهایی برای استفاده از اطلاعات:
در این مفهوم چارچوب عبارت است از «درگیر شدن با روشهایی که افراد به کار می بندند» چارچوب به ما کمک می کند تا بفهمیم چگونه فناوری اطلاعات به افراد در محیط کار کمک می کند.در واقع چارچوب عبارت است از یک مدل مفهومی که به ما کمک می کند تا فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی را بفهمیم و در رابطه با آن بحث کنیم. چارچوب روشهایی را برای ما فراهم میکند تا بتوانیم افکار و دانسته هایمان را سازماندهی کنیم و مسائل را تجزیه و تحلیل نماییم .(لوکاس [۷]،۲۰۰۰)

 

    1. چارچوبهای تصمیم محور:

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:52:00 ب.ظ ]




تصمیمگیری در مورد اینکه کدام یک از همکاران ممکن است برای انجام فعالیت مشخصی به دانش نیاز داشته باشند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
تصمیمگیری در مورد اینکه کدام همکاران به درس آموختهشده علاقهمند هستند. درس آموخته‌شده را وارد حافظه (سازمانی) شرکت بکنند.
برای مثال، شرکت سیگنا[۱۰۲]، شرکت بیمهای پیشرو، میداند که سرآمدی و تعالی از انتخابهای دانشمدار حاصل میشود. سیگنال دریافت که دانش و تخصص ضمنی مهمی در سراسر سازمان وجود دارد اما امروزه وسیله مناسبی برای استخراج و نشر این دانش فنی در اختیار ندارد. این شرکت مدیران ادارات محلی[۱۰۳] را مکلف به ایجاد و حفظ پایهی دانش کرد که به طوراساسی شامل مجموعه ای از چک لیستها، محاسبات سر انگشتی، اصول راهنمای رسمی برای ارزیابی ریسک و اسامی متخصصین است. دانش حاصله، در نرم‌افزار مورد استفاده توسط شرکتهای خدمات بیمهای برای پردازش کاربردها، قرار داده میشود. حالا، اگر پرستار خانگی در کالیفرنیا بیمهای بخواهد، نرمافزار سفارشی[۱۰۴]، نزدیکترین مکان جغرافیایی کارگزار بیمه را همراه با برآورد هزینه های درمان که توسط متخصصین شرکت ارائه میشود، معرفی مینماید. هنگامی که اطلاعات جدید بهدست میآید، اگر مناسب باشد، مدیران آن را ارزیابی و به سرعت وارد بانک اطلاعاتی میکنند.
چالشهای ذخیره دانش
تکرار این نکته مهم است که ذخیره دانش شامل هر دو فرایندهای انسانی و فنی است. همانطور که سازمانها از نظر فیزیکی و جغرافیایی پراکنده شده، همچنین تخصصیتر و عدم تمرکزیتر میشوند، سیستمهای ذخیره و حافظه آنها ممکن است پراکنده شود و شاید مزایای دانش برای سازمان از دست برود و همچنان که کارها کامپیوتری میشوند، اطلاعات از تخصصهای حرفهای مختلف، بهطور بالقوه در سراسر مرزهای وظیفهای سازمان در دسترستر قرار میگیرند. فناوری اطلاعات شبکه باید بهکار گرفته شود به طوری که اطلاعات پراکنده را بتوان مجدد تفسیر کرد و بلافاصله به تبادل داخلی و خارجی آن پرداخت.
با عنایت به این واقعیت که گرچه فناوری نوین قادر به ذخیره و ارائه اطلاعات بیشتر است، اما باید توجه کرد که امکان بالقوه انباشت داده ها یا اطلاعات بیش از حد نیز وجود دارد. میزان اطلاعات ذخیره شده نباید بیش از قابلیت انسانی سازمان برای پردازش آنها باشد.
۲-۴-۶-۶- انتشار دانش
انتقال و توزیع دانش، انتقال سازمانی و فناورانه داده ها، اطلاعات و دانش را در بر میگیرد. ظرفیت سازمان برای جابجایی دانش، بیانگر قابلیت انتقال و به اشتراک گذاشتن قدرت است که لازمه موفقیت سازمان میباشد؛ دانش باید به دقت و به سرعت در سراسر سازمان یا حوزه های سازمان توزیع شود(ادل و گری سون[۱۰۵]۱۹۹۹).
بازیابی دانش ممکن است کنترل شده یا اتوماتیک باشد. بازیابی کنترل شده از رکوردها و حافظههای فردی و گروهی استفاده میکند؛ بازیابی اتوماتیک، به وسیله حوادث یا موقعیتهای متفاوت آغاز میشود. ویک (۱۹۹۳) مطرح میکند که اطلاعاتی که از حافظهی سازمانی بازیابی شدهاست، شاید شباهت کمتری با منابع اصلی داشتهباشد. این امر ناشی از ماهیت تحولی فرایندهای بازیابی و ذخیره، تلفیق طبیعی حافظه انسانی، تاثیر فیلترهای ادراکی و فقدان توجیه های پشتیبانی است. بنابراین توجه به این موارد برای توسعه حافظه سازمان و فرایندهای طراحی که به منظور کسب اطمینان از دقت و به موقع بودن بازیابی دانش انجام میگیرد، مهم است.
دستیابی بهموقع به اطلاعات مورد نیاز، حافظه بلندمدت فرد را توسعه داده بار اضافی حافظه را کاهش میدهد. پایه دانش سازمان، اطلاعات را در یک مکان مرکزی یکپارچه میکند. از این رو رهایی حافظه کاری فرد از داده های بیارزش، فضای اشغال شده را کاهش میدهد. این امر، شرایط مناسبی را برای به اشتراک گذاشتن سریع دانش و حفظ و رشد دانش در سراسر سازمان، کوتاه میشود. همچنین، سرمایه انسانی، از طریق فرایندهای کاری هوشمند، سهلالوصول و ساختار یافته، مولدتر خواهد شد.
هنگام ساختاردهی دانش، توجه به این نکته مهم است که اطلاعات چگونه و چرا به وسیله گروه های مختلف افراد بازیابی خواهد شد. سیستمهای ذخیره مؤثر و کارکردی دانش با عناصر زیر طبقهبندی می‌شوند:
نیازهای یادگیری
اهداف کاری
تخصص کاربر
کارکرد یا کاربرد اطلاعات
مکان و روش ذخیره اطلاعات
انتقال ارادی دانش در داخل سازمان
دانش ممکن است آگاهانه به طرق مختلف منتقل شود. روش های مکتوب شامل ارتباطات فردی از قبیل یادداشتها، گزارشها، تابلو اعلانات و همچنین انواع نشریات داخلی با بهره گرفتن از امکانات ویدئویی، صوتی و چاپ است. کنفرانسهای ملی، خلاصه مقالات، آموزش استاد–شاگردی و آموزش از طریق مشاوران خارجی با مشارکت در دوره های رسمی، فرصتهای اضافی برای تبادل اطلاعات ارائه میکنند. چرخش شغلی یا جابجایی نیروی انسانی میتواند برای گسترش دانش در سایر حوزه های سازمان برنامه‌ریزی شود، گرچه در مقایسه با سازمانهای بزرگ، بسیاری از بخشها ممکن است دوره های کوتاه‌مدت برای متقاضیان و نیازهای خاص، ارائه کنند.
انتقال غیرارادی دانش در داخل سازمان
همچنین سازمان ممکن است غیرارادی به شیوه های متعدد به انتقال دانش مبادرت کند. چرخش در مشاغل یکنواخت، داستانها و اسطورهها، نیروی کار موقتی و شبکه های غیررسمی، دانش را به حوزه های مختلف سازمان منتقل میکنند. بسیاری از یادگیریهای غیررسمی در قالب وظایف روزمره و اغلب در تعاملات اجتماعی برنامه ریزی نشده میان افراد رخ میدهد. هر قدر فرایند انتقال ارادی یا برنامه ریزی شده دانش کمتر باشد، دانش بالقوه بیشتر از دست میرود.
موانع اشتراک و انتقال دانش
از آنجا که کاهش اطلاعات بهمنزله تقلیل قدرت است، انتقال دانش برای سازمانهای یادگیرنده، اساسی است. دانش باید بهطور مناسب و سریع توزیع شود. به هر حال، شرایط سهگانه اصلی زیر انتقال اثربخش و به موقع دانش را دچار مشکل میکنند:
فرایندهای حیاتی کسب و کار تنها برای افراد معدودی قابل دسترس باشند.
دانش در مکان یا زمان مناسب در دسترس نباشد.
انتقال و ساختاردهی مجدد ضریب امنیت دانش را افزایش دهد.
به هر حال، چندین سازمان و شرکت در توسعه سیستمهای اشتراک دانش خود گامهای مهمی را برداشتهاند. برای مثال، شرکت مشاورهای اندرسن، سیستم تبادل دانش [۱۰۶]را به کار میگیرد که اجازه میدهد بیش از ۱۷۰۰۰ متخصص حرفهای از ۴۷ کشور جهان از سیستم مذکور برای دستیابی به پایه های دانش و دانش مشترک، بهره برداری کنند. شرکت شورن[۱۰۷]، اینترانت‌ها، انباره داده ها، گروهافزارها، شبکه ها، تابلو اعلانات و کنفرانسهای ویدئویی را برای توزیع دانش ذخیره شده، به کار میگیرد. علاوه بر این، شرکت مذکور پایه های دانش، فهرست اسامی متخصصین، نقشه های اطلاعاتی، کتابهای زرد شرکتها، برنامههای کاربردی سفارشی و سایر سیستمها را استفاده میکند. شرکت جی تی ایی[۱۰۸] از سیستم سیلینا[۱۰۹] استفاده می‌کند که دانش را از طریق تعامل با تعداد زیادی از کاربران کسب میکند. شرکت مزبور، این رویکرد را با سیستم آتو – اف ای کیو[۱۱۰] اجرا میکند, سیستمی که به کاربران برای بازیابی دانش از سیلینا در پاسخ به سئوالاتشان کمک میکند.
موانع بازیابی و انتقال دانش
عوامل چهارگانه زیر ممکن است انتقال دانش را در داخل سازمان را محدود کنند و در نتیجه بر قابلیت دستیابی، شکل، صحت و معنای آن تاثیر بگذارد: هزینه، ظرفیتشناختی دریافتکننده، تأخیر پیام به دلیل ارسال آن بر اساس اولویت، تعدیل و اصلاح ارادی یا غیر ارادی یا تخریب معنای دانش.
یکی از شرکتهای یادگیرنده، بهنام شرکت آموزش و توسعه بلانچارد است که تبدیل به یک رهبر در انتقال دانش شدهاست. هر سال، شرکت، کنفرانسی را برای ارائه گواهیهای بین المللی خود برگزار میکند. یکی از بزرگترین مزایای این کار، توجه به ارزش تبادل دانش و اشتراک فنون برای افزایش توسعه اثربخشی مدیران است. دیل توکس، مدیر فعالیتهای بین المللی این شرکت بیان میدارد « برگزاری این کنفرانس، در واقع تجربه توسعه ذهنی است (مارکوارت،۱۹۹۶).
همچنین شرکت مزبور از تبادلات کارکنان حمایت میکند. بر اساس این برنامه، هر کارمندی از سازمان‌های گواهیدهنده[۱۱۱]، میتواند برای ۶ماه در شرکت آموزش و توسعه بلانچارد کار کند. این امر شناخت بهتر از رویکردها، محصولات و کارکنان بلانچارد را فراهم میسازد. به همین ترتیب، این شرکت به کارکنانش اجازه میدهد در دوره های کارآموزی مختلفی که سایر سازمانهای گواهی دهنده برگزار می‌کنند، مشارکت نمایند؛ آنها در چنین موقعیتی میتوانند درباره این شرکتها، برنامهها و محصولات، فرهنگ سازمانی و محلیشان بیاموزند.
نمونه های دیگری از انتقال دانش در شرکتها مربوط به استفاده از سیستم تابلو اعلانات الکترونیکی[۱۱۲] در شرکت دیجیتال اکیوپمنت[۱۱۳] و سیستم جلسات تعاملی منظم در شرکت کداک ایستمن[۱۱۴] است که در آن بیش از ۱۰۰۰ کارمند ارشد دانش خود را دربارهی مسائلی مانند شاخصها و نتایج انتقال دانش به اشتراک میگذارند.
مایکل دارلینگ[۱۱۵](۱۹۹۶) معاون اجرایی منابع انسانی در بانک امپریال تجارت کانادا بیان میدارد که دانش سازمانی بسیاری سازمانها جمعآوری نشدهاست:"آن تنها در مغز افراد است". این دانشها، بیش از وقایع هستند؛ آنها شامل تجربیات، استعدادها، سبک مدیریت و فرهنگ سازمانی هستند. سازماندهی، چارچوبدهی، قرار دادن دانش در دسترس دیگران، جستجوی راه های افزایش مفید بودن، این دانش با مشارکت همه سیستمهای سازمان، آغاز میشود که هدف بسیاری از آنها از نظر منطقی ریشه در مدیریت و توسعه منابع انسانی دارند.
سبکهای فناوری انتقال دانش
انتقال جامع و گستره دانش، به طور اثربخش از طریق به کارگیری هوشمندانه فناوری که دسترسی به دانش را در هر کجا، در هر زمان و به هر شکلی میسر میسازد، انجام میگیرد. نرمافزارها و ارتباطات اطلاعاتی شامل پست الکترونیکی، تابلو اعلانات الکترونیکی و کنفرانسهای ویدئویی، تعاملات شخصی و میان گروه‌های پراکنده را تقویت میکنند. همچنین این نرمافزارها محیط یادگیری الکترونیکی را ارائه می‌کنند که در آن همه اعضا دسترسی عادلانهای به اطلاعات دارند و میتوانند به طور آزادانه ارتباط برقرار نمایند.
امروزه موتورهای جستجو، امکان جستجو در همه فایلهای موجود در شبکه محلی یا شبکه گسترده را با بهره گرفتن از معیارهایی که در بسیاری از مرورگرهای وب یافت میشوند، فراهم ساختهاند. گروهافزارهای فعلی، تلفیق سیستمهای خبره و پشتیبان تصمیمگیری را با میانجی کاربر گرافیکی استاندارد میسر و افراد را قادر میسازند که به دانش مهم دسترسی یابند و دانش ذاتی یا تجربی در درون سازمان را نیز کسب نمایند.
۲-۴-۶-۷- بکارگیری دانش
پس از مرحله انتشار دانش همانگونه که در شکل چرخه حیات مدیریت دانش نشان داده شده است، مرحله بکارگیری دانش است. پس از اینکه دانش دسته‌بندی گردید و در سیستم‌های سازمان ذخیره شد و توسط انواع تجهیزات و امکانات ارتباطی در سطوح تعیین شده و قابل دسترسی انتقال داده شد (یا در سطوح مختلف سازمان انتشار یافت)؛ چگونگی بکارگیری از دانش‌های موجود توسط کاربران و استفاده‌ کنندگان اهمیت زیادی می‌یابد. می‌توان بکارگیری دانش را این گونه بیان نمود که چه کاربری در چه زمانی باید از چه نوع دانشی استفاده نماید. این موضوع یکی از مهمترین قسمت‌هایی است که در چرخه مدیریت دانش باید با نگاهی عمیق به آن نگریست؛ زیرا کلیه مراحل صورت گرفته در چرخه مدیریت دانش بر این محور قرار دارند که در نهایت دانش حاصل شده باید توسط کاربران مورد استفاده قرار گیرد و با فرض بکارگیری مناسب دانش، سازمان می‌تواند با روش‌ها و فرایندهایی کاراتر و اثربخش‌تر به اهداف سازمانی تعیین شده خود دست یابد.
۲-۴-۶-۸- یکپارچگی دانش
منظور از یکپارچگی دانش در این مرحله از چرخه حیات مدیریت دانش، استفاده مناسب و به هنگام از کلیه دانش‌هایی است که می‌تواند کاربران و یا تصمیم‌گیران نهایی را در یکی حوزه خاص دانشی یاری نماید. یکپارچگی دانش، در سطوح مختلف سازمانی با توجه به دانشکاران آن حوزه بدان معنی است که آنها با توجه به دانش مورد نیاز خود، مجموعه‌ای از دانش‌ها را چگونه تفسیر می‌کنند. برای مشخص نمودن این موضوع می‌توان اینگونه بیان نمود که مجموعه‌ای از یکسری از دانش‌ها در سطوح مختلف سازمانی و حوزه‌های مختلف دانشی تعابیر و تفاسیر خاصی را در بر می‌گیرند که این مربوط به چگونگی بکارگیری آن مجموعه از دانش‌ها توسط دانشکاران و کاربران نهایی آن حوزه می‌شود.
ما مدیریت دانش را فرایند ایجاد، تأیید، ارائه، توزیع و کاربرد دانش می‌دانیم. این پنج عامل در حوزه مدیریت دانش برای یک سازمان زمینه آموزش، بازخورد، آموزش مجدد و یا حذف آموزش را فراهم می‌آورد که معمولاً برای ایجاد، نگهداری و احیا قابلیت‌های سازمان مورد نیاز است.
۲-۵- مدل‌های مدیریت دانش
مدیریت دانش، موضوعی پیچیده و پویاست. موفقیت مدیریت دانش مستلزم نگرشی سیستمی است که کلیه عوامل و اجزاء و فرایندهای مدیریت دانش را مد نظر قرار دهد. هر گونه جزءنگری ممکن است چالشهای جدی بر سر راه موفقیت برنامههای مدیریت دانش به وجود آورد. بسیاری از سازمانها بر این باور هستند که دانش، مهمترین دارایی آنهاست، اما در عمل کمتر به آن پایبندند. یکی از دلایل عمده این امر آن است که سازمانها نمیدانند چگونه به سراغ مدیریت دانش بروند. برای این منظور در این بخش مدل‌های مختلف مدیریت دانش مورد بررسی قرار میگیرد. بر اساس نگرش و رویکردی که صاحبنظران نسبت به مدیریت دانش اتخاذ کردهاند، مدلهای مختلفی شکل گرفتهاست. اثربخشی هر کدام از این مدلها به موقعیت و جایگاهی بستگی دارد که سازمان در آن قرار گرفتهاست.
۲-۵-۱- مدل عمومی دانش در سازمان
نمودار زیر مدل عمومی دانش در سازمان را نشان میدهد. همانگونه که در مدل مذکور مشاهده میشود، مدل عمومی دانش از چهار فعالیت اصلی تشکیل شدهاست:
شکل ۲-۴: مدل عمومی دانش در سازمان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:52:00 ب.ظ ]




مزایا و برتریهای الگوریتم ژنتیک
قابلیت‌های روش ژنتیک را می‌توان ماحصل امتیازات ویژه این روش دانست. برخی از امتیازات این روش به صورت زیر هستند ]۳۶[:
۱- امتیاز اول جستجوی چند جانبه و کار بر روی جمعیتی از متغیرها در آن واحد است. الگوریتم ژنتیک در یک جمعیت از جواب‌ها و با مجموعه‌ای از آنها شروع به جستجو می‌کند نه با یک جواب. بدین ترتیب به جای یافتن نقطه مناسب، محدوده‌های مناسب در فضای متغیرها شناسایی ‌شده و با انتخاب والدین متناسب با شایستگی آنها از تمامی فضای متغیرها یک جستجوی هوشمند و مؤثر برنامه‌ریزی می‌گردد که امکان یافتن نقطه بهینه کلی را افزایش می‌دهد. به عبارت دیگر الگوریتم ژنتیک تحت تاثیر جواب بهینه موضعی قرار نمی‌گیرد.
در اغلب روش‌های بهینه‌سازی، جستجو از یک نقطه شروع و با یک الگوریتم خاص به نقطه دیگر هدایت می‌شود. این روش ممکن است به پاسخ موضعی منجر گردد و از یافتن پاسخ بهینه کلی بازماند. در روش ژنتیک همواره مجموعه‌ای از جمعیت متغیرها در روند جستجو به کار می‌روند، بدین ترتیب همزمان با ایجاد شانس بیشتر برای متغیرهای شایسته‌تر برای بقا و تولید مثل، جستجوی سایر مناطق فضای متغیرها با شایستگی کمتر نیز، نادیده گرفته نمی‌شود، لذا احتمال یافتن نقطه بهینه کلی افزایش می‌یابد، این ویژگی بخصوص برای توابع با تغییرات ناگهانی و دارای چندین نقطه بهینه موضعی مناسب می‌باشد.
پایان نامه
۲- امتیاز دوم صرفا استفاده از مقدار تابع هدف برای جستجو است. بنابراین نیازی به اطلاعات جانبی دیگر مانند مشتق تابع ندارد. به همین دلیل به راحتی می‌توان از این روش در بهینه‌سازی توابع منفصل و یا توابع دارای تغییرات ناگهانی و چندین نقطه بهینه موضعی استفاده کرد.
۳- امتیاز سوم استفاده از قواعد احتمالی به جای قواعد قطعی است. در بسیاری از روش‌های بهینه‌سازی، با بهره گرفتن از یک قانون معین از یک نقطه خاص در فضای جستجو به نقاط دیگر می‌رویم. این گونه روش‌های نقطه به نقطه از این جهت خطرناک هستند که در فضاهای جستجوی چند بهینه، احتمال قرار گرفتن در بهینه موضعی وجود دارد. در مقایسه با این روش‌ها، الگوریتم ژنتیک به طور همزمان با مجموعه‌ای از نقاط کار می‌کند و به طور موازی از ماکزیمم‌های مختلف فراتر رفته و بنابراین احتمال رسیدن به یک جواب اشتباه کاهش می‌یابد. البته استفاده الگوریتم ژنتیک از قواعد احتمالی به معنای یک جستجوی صرفا تصادفی نیست، بلکه این الگوریتم از انتخاب تصادفی به عنوان ابزاری برای هدایت عمل جستجو در مناطقی از فضا استفاده می‌کند.
۴- امتیاز چهارم کلی بودن الگوریتم و مستقل بودن اجزای آن است. الگوریتم ژنتیک به خاطر طبیعت تکاملی، جواب‌ها را بدون توجه به طرز کار ویژه مساله، جستجو می‌کند و می‌تواند با هر نوع تابع هدف و محدودیت (خطی و غیر خطی) در هر فضای جستجو (گسسته، پیوسته یا مرکب) کار کند به عبارت دیگر این الگوریتم از انعطاف پذیری بالایی برخوردار است.
امتیاز پنجم این است که بدون توجه به دامنه یک مساله خاص، الگوریتم ژنتیک جستجوی خود را به کمک عملیات فوق العاده ساده‌ای انجام داده و بسیار ساده و قابل درک است. در عمل، الگوریتم ژنتیک به طور حیرت آوری در جستجوی فضاهای پیچیده کاملا غیرخطی و چندبعدی به صورتی سریع و موثر عمل می‌کند.
امتیاز ششم این است که در این روش محاسبات به طور دقیق انجام شده و هیچگونه تقریبی نظیر خطی‌سازی تابع هدف، گردکردن نتایج و تغییر متغیرهای گسسته به پیوسته و بالعکس وجود ندارد.
استفاده کننده ممکن است قضاوت­های بیشتری روی انتخاب ساختار نمایش و تابع صلاحیت، انتخاب اندازه جمعیت، تعداد نسل­ها، پارامترهایی که احتمال عملیات مختلف را کنترل می‌کنند، شرط پایانی و روش‌های به دست آوردن جواب انجام دهد. تمام این انتخاب­ها ممکن است بر روی اینکه به چه اندازه الگوریتم ژنتیک در مورد یک مساله خوب اجرا می‌شود، تاثیر داشته باشد. به هر حال نکته اصلی این است که الگوریتم ژنتیک روشی مستقل از دامنه مساله است و به سرعت فضای جستجو را برای نقاطی با تابع صلاحیت بهتر، جستجو می‌کند.
معایب الگوریتم ژنتیک
روش ژنتیک نیز مانند هر روش دیگر، علی‌رغم توانایی­های قابل توجه دارای محدودیت­هایی نیز می‌باشد. یکی از محدودیت­هایی که برای این روش ذکر شده این است که روش‌های کلاسیک اگرچه در تمامی انواع مسایل قابل استفاده نمی‌باشند، اما در مورد مسایل خاص از نظر دقت نتایج، بهتر از روش ژنتیک عمل می‌کند. گرچه روش ژنتیک قادر است با سرعت مناسب پاسخ­های قابل قبول ارائه نماید، اما نمی‌تواند یافتن نقطه بهینه کلی را تضمین نماید. ولی برای بسیاری از مسایل کاربردی مهندسی که روش‌های کلاسیک جوابگو نمی‌باشند، روش ژنتیک برتری دارد.
تضمین نکردن جواب بهینه توسط الگوریتم ژنتیک توسط محققین مختلف بررسی شده و نشان داده شده است که اولا احتمال یافتن نقطه بهینه کلی توسط روش ژنتیک بالا است (در یک نمونه پیچیده حدود ۷۰ درصد بوده است)، ثانیا در موارد بسیاری نیز نزدیکترین نقطه بهینه موضعی به نقطه بهینه کلی یافت شده است.
گذری بر ژنتیک طبیعی:
در طبیعت فرایند تکامل هنگامی ایجاد می‌شود که چهار شرط زیر برقرار باشد:
یک موجود توانایی تکثیر خود را داشته باشد.
یک جمعیت از چنین موجوداتی که قابلیت تولید خود را دارند، وجود داشته باشد.
تنوع در بین این موجودات وجود داشته باشد.
انواع این موجودات توسط بعضی از قابلیت­ها، در زندگی محیط اطرافشان از هم مجزا شوند.
در طبیعت تنوع موجودات در اختلافی است که در کروموزوم­های آنها وجود دارد و این تفاوت در ساختار و رفتار افراد یک جمعیت باعث قدرت بقای متفاوت می‌شود. چرا که تنوع ساختار و رفتار به نوبه خود بر روی نرخ زاد و ولد اثر می‌گذارد. موجوداتی که توانایی بیشتری را در انجام فعالیت‌ها در محیط دارند (برای مثال موجودات متکامل)، دارای نرخ زاد و ولد بالاتری هستند و طبعا موجوداتی که برازندگی یا تطابق[۱۰۶] کمتری با محیط دارند، دارای نرخ پایین­تری از زاد و ولد هستند. بنابراین با گذشت زمان تعداد نفراتی که رفتار و ساختار مناسب‌تری دارند افزایش می‌یابد و جمعیت رو به بهبودی و تکامل می‌رود.
بر اساس این مفهوم از تکثیر بقای طبیعی و تکثیر بقای احسن که به وسیله چارلز داروین (۱۸۵۹)، بیان شده است، بعد از چند دوره زمانی و گذشت چند نسل، کل جمعیت تمایل دارد موجوداتی را بیشتر در خود داشته باشد که با تغییر کروموزوم‌هایشان، ساختار و رفتار آنها قادر به انجام بهتر کارها در محیط و تولید مثل بهتر می‌شود. بنابراین در طی زمان، ساختار افراد جامعه به علت بقای طبیعی تغییر می‌کند. هنگامی که این تفاوت­های قابل اندازه‌گیری در ساختار افراد که ناشی از تطابق با محیط اطراف است دیده شود می‌گوییم که جمعیت تکامل یافته است. در این فرایند، ساختار توسط تطبیق مشخصات افراد جامعه با محیط ایجاد می‌شود.
هنگامی که جمعیتی از موجودات داریم، وجود تفاوت‌ها در آنها به طور غیرمستقیم در نرخ تکثیر آنها تاثیر می‌گذارد که این امر غیر قابل اجتناب است. بنابراین در عمل، وجود شرط اول از چهار شرط بالا، شرط اساسی برای شروع فرایند تکامل است.
جان هالند ]۴۴[، قالبی کلی برای تمام سیستم‌های قابل تطبیق ایجاد کرد و نشان داد چگونه می‌توان فرایند تکامل را برای سیستم‌های مصنوعی بکار برد. به طور کلی هر مساله قابل تطبیق می‌تواند در قالب واژه‌های ژنتیک فرمول‌بندی شود. اگر فرمول‌بندی این گونه مسایل بر اساس واژه‌های ژنتیک باشد، می‌توانیم آنها را بوسیله الگوریتم‌های ژنتیک حل کنیم.
الگوریتم ژنتیک، الگوریتمی ریاضی است که با بهره گرفتن از الگوهای عملیاتی داروینی در مورد تکثیر بقای احسن و بر اساس فرایند طبیعی ژنتیک، مجموعه‌ای (جمعیتی) از اشیا منفرد ریاضی (معمولا رشته‌های کارکتری با طول ثابت به عنوان رشته کروموزوم‌ها) با میزان تطبیق خاصی را به جمعیت جدیدی (برای مثال نسل بعد) تبدیل می‌کند.
الگوریتم ژنتیک در واقع تلاشی برای شبیه‌سازی برخی از خصوصیت‌های تکامل و تغییرات روی کروموزوم است که همواره در طبیعت صورت می‌گیرد. به عبارت دیگر این­ها الگوریتم‌های شدیدا موازی هستند که سعی می‌کنند با وراثت و جهش طی نسل‌های متوالی عملکرد مورد نظری را در افراد یک جمعیت ایجاد کنند. این کار از طریق ایجاد یک جمعیت اولیه و فراهم آوردن شرایط تکامل در نسل‌های بعدی صورت می‌گیرد.
اولین تئوری مربوط به تکامل در یک جمعیت توسط لامارک مطرح شد. طبق این تئوری صفات اکتسابی موجودات زنده به نسل بعد منتقل می‌شود. بنابر این اگر موجودات بخواهند با طبیعت خود تطبیق پیدا کنند این کار عملی خواهد بود. با توجه به تئوری داروین که قبلا به آن اشاره شد می‌توان به نکات زیر رسید:
وراثت: موجود زنده شبیه خود را می‌سازد و یا تولید مثل می‌کند. از لحاظ ریاضی یعنی تجربه‌های قبلی حفظ می‌شوند.
علل تصادف: در این همانندسازی یکسری تصادف‌ها و خطاهایی رخ می‌دهد و به لحاظ ریاضی اطلاعات به سیستم یا دستگاه تزریق می‌شود.
اصل انتخاب طبیعی: موجوداتی که شانس تطبیق بیشتری با طبیعت دارند بقای بهتری دارند، یعنی طبیعت شانس نابرابر برای بقا به موجودات می‌دهد.
با توجه به این مطالب شکل کلی تئوری داروین را می‌توان به صورت شکل زیر مدل کرد.
شکل۸-۳: مدل تئوری داروین
جمعیت اولیه
عملگرهای تصادفی
جمعیت جدید
انتخاب طبیعی
جمعیتی بهتر
ملاک برای مقایسه
به طور خلاصه الگوریتم ژنتیک را می‌توان به صورت زیر از فرایند تطابق طبیعی استنتاج کرد:
همانطور که خصوصیات ارثی موجودات زنده بوسیله ژن‌ها بر روی کروموزوم‌ها، رمزگذاری شده‌اند هر یک از پاسخ­های ممکن را نیز می‌توان بوسیله رشته‌های عددی در سیستم دودوئی رمزگذاری کرد و جمعیتی از رشته‌های عددی فوق را به عنوان نامزدهای حل مساله در نظر گرفت.
در سیستم‌های طبیعی، عدم قابلیت بقا و سازش ژن، سبب تغییر کثرت نسبی ژن‌ها به نفع دیگر ژن‌ها و بالعکس قابلیت بقا و سازش ژن مذکور، کثرت نسبی ژن‌ها را به نفع همین ژن تغییر می‌دهد. از طریق کثرت نسبی ژن‌ها، انتخاب طبیعی سبب تجمع تنوعات مفید می‌گردد. مشابه با این وضعیت، قابلیت بقای هر رشته جمعیت، توسط میزان انطباق آن رشته با شرایط مساله سنجیده می‌شود. در الگوریتم ژنتیک، مساله و شرایط آن به مثابه محیط در نظریه تکاملی انواع است. اطلاعات و شرایط مساله در تابعی به نام تابع ارزیابی گنجانیده و با تخصیص هر یک از رشته‌های جمعیت به عنوان متغیر تابع ارزیابی، عددی بدست می‌آید که نشان دهنده درصد سازش (بقا) آن رشته با شرایط مساله (محیط) است. بالا بودن مقدار تابع ارزیابی (عدد برازندگی) به ازای هر رشته جمعیت، نشان دهنده شانس بیشتر جهت حضور آن رشته در جمعیت بعدی و پایین بودن آن، نشان احتمال بالای عدم حضور رشته مربوط در جمعیت بعدی است. در نتیجه در جمعیت بعدی، رشته‌های با عدد برازندگی بالاتر بیش از یک بار تکرار شده، رشته‌های با عدد برازندگی پایین، از جمعیت حذف می‌شوند.
یکی از عواملی که پدیدآورنده تحول در موجودات و بوجودآورنده افراد متفاوت یک‌گونه است، عمل تقاطع است. در عمل تقاطع طبیعی کروموزوم‌های همتا با یکدیگر جفت شده، ژن­هایی بین آن دو مبادله می‌شود. مشابه با آن برای ایجاد تنوع در رشته‌های عددی و تبادل اطلاعات رشته‌ها با یکدیگر عمل تقاطع به صورت زیر روی رشته‌ها انجام می‌گیرد:
ابتدا رشته‌های جمعیت دو به دو با یکدیگر جفت می‌شوند و سپس از یک نقطه که بصورت تصادفی انتخاب می‌شود به دو تکه تقسیم شده، نیم تکه‌ها بین دو رشته تعویض می‌شوند.
یکی دیگر از عوامل تحول‌زا در موجودات، جهش می‌باشد. جهش پیدایش هرگونه تغییر در ترتیب استقرار بازها، حذف یا اضافه‌شدن یک نوکلئوتید در طول زنجیره DNA و یا جانشین شدن بازی به جای باز دیگر در زنجیره DNA می‌باشد. مشابه این فرایند، عمل جهش روی رشته‌های عددی بدین صورت واقع می‌شود که ابتدا یک عدد تصادفی بین ۱ تا L (طول رشته) انتخاب می‌شود. این عدد را K می‌نامیم. سپس در رشته مورد نظر K امین عنصر را مشخص نموده، در صورت صفر بودن به یک تبدیل می‌کنیم و بالعکس.
در مدل ریاضی روش ژنتیک، هر کدام از عملگرهای ژنتیک شبیه‌سازی می‌شوند و ترکیب آنها فرایند طبیعی انتخاب اصلح را مشخص می کند. در این روش یک نمونه از تمامی متغیرهای تصمیم‌گیری که مؤثر بر تابع هدف می‌باشند به عنوان یک عضو تلقی می‌گردد که تعدادی از این نمونه‌ها، مجموعه‌ای از اعضا را تشکیل می‌دهند و به عنوان جمعیت نمونه در فضای متغیرها نامیده می‌شود. سپس با اجرای عملگرهای ژنتیک بر روی اعضا و جمعیت اولیه، نسل جدیدی که شایستگی بالاتری دارد تولید می‌گردد. بدین ترتیب پس از تکرار چندین نسل، شایسته‌ترین نسل که همان پاسخ بهینه مساله می‌باشد تولید خواهد شد. با شبیه‌سازی ریاضی عملگرهای ژنتیک در طی یک جستجوی همه جانبه و با تکامل تدریجی بر روی یک جمعیت از جواب‌ها در طی دنباله‌ای از نسل‌ها، در پی یافتن متکامل‌ترین نمونه است که به­بهترین وجه تابع هدف را بهینه و محدودیت‌ها را تامین نماید. الگوریتم ژنتیک فضای جواب را جستجو می‌کند، تا رشته دارای بالاترین میزان تطبیق را از میان رشته‌های کاراکتری ممکن بیابد.
۵- واژگان الگوریتم ژنتیک:
از آنجا که الگوریتم ژنتیک از هر دو علم کامپیوتر و ژنتیک طبیعی نشات گرفته است واژه‌های مورد استفاده‌‌اش مخلوطی است از واژه‌های طبیعی و مصنوعی. مفاهیم اولیه که در فهم الگوریتم ژنتیک بسیار حیاتی هستند عبارتند از:
کروموزوم: اساس الگوریتم ژنتیک تبدیل هر مجموعه جواب به یک کدینگ است. این کد را اصطلاحاً کروموزوم گویند. به کروموزوم، فرد[۱۰۷]، رشته[۱۰۸] و ساختار[۱۰۹] نیز گفته شده‌است. همچنین می‌توان آنها را ژنو تایپ[۱۱۰] نیز نامید.
فنو تایپ[۱۱۱]: هر کروموزوم متناظر با یک مجموعه جواب از مساله است. مجموعه متناظر با هر کروموزوم را یک فنو تایپ می‌گویند.
ژن: عناصر تشکیل دهنده یک کروموزوم که معمولا اعداد هستند را ژن می‌گویند. ژن­ها را ترکیب[۱۱۲]، نشان[۱۱۳] و رمزگشا[۱۱۴] نیز نامیده‌اند.
مکان: محل قرار گرفتن ژن در کروموزوم را یک مکان می‌گویند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:51:00 ب.ظ ]




من افراد قابل اطمینانی در اطرافم دارم و آن­ها را در زندگی­ام جای می­دهم.

 

همه به من خیانت می­ کنند

 

اعتماد نداشته باش

 

 

 

زمانی از زندگی­ام تنها به خودم اختصاص دارد.

 

ببین چقدر خسته­ام ( فقط سعی کن از من مراقبت کنی)

 

سالم نباش

 

 

 

سایق­ها[۱۰۰]
سایق­ها پیام­هایی از خود والدینی هستند که محدودکننده­اند و اگر از آن­ها پیروی شود، می ­تواند مانعی برای رشد و انعطاف­پذیری به حساب آیند. این سوق­دهنده­ها توسط تایبی کاهلر به این ترتیب لیست شده­است. ۱- قوی باش ۲- سخت تلاش­کن ۳- کامل باش ۴- عجله کن ۵- دیگران را خشنودکن (گلدینگ و گلدینگ،۱۹۷۹، به نقل از رئیسی،۱۳۸۹)
پایان نامه - مقاله - پروژه
علّت این نامگذاری کیفیت اجباری یا قهری آن در شرایط تنش­زاست. سایق­ها، تلاش­ های نیمه­آگاهانه ما هستند که باعث می­شوند به گونه ­ای رفتارکنیم که نیاز ما به کسب تأیید از جانب دیگران را برآورده­کند. واقعیّت این است که هرگز نمی­توانیم به قدرکافی، هرآنچه را سوق­دهنده می­خواهد، انجام دهیم. هرچه بیشتر از باورهای باید پیروی کنیم، به مشکلات بیشتری دچار خواهیم­شد. این امر خود باعث احساس فشار بیشتر می­ شود، در نتیجه، نیروی بیشتری برای رفتار سوق­دهنده خود صرف می­کنیم، مشکلات بیشتری می­آوریم و مجدداً احساس فشار بیشتری می­کنیم( هی ،۱۹۴۴، ترجمه پرنیانی، ۱۳۸۶)
از دیگر خصوصیات سایق­ها این است که ما معمولا همان کارهایی را می­کنیم که در کودکی برای خشنودکردن بزرگترها انجام می­دادیم. نکته دیگر مهمّی که می­بایست اشاره شود این است که سایق­ها، خارج از چارچوب وارد آگاهی ما عمل می­ کنند. (هی،۱۹۴۴، ترجمه پرنیانی، ۱۳۸۶)
قراردادها[۱۰۱]
قراردادهای درمانی بر روی درمان تمرکز می­ کنند. مراجع بر اساس اعتقادات، احساسات و رفتارش و آنچه قرار است به خاطر رسیدن به اهدافی که خودش طراحی­کرده، در مورد خویش تغییرکند، تصمیم می­گیرد. او به منظور تعیین قرارداد و عهدبستن با خودش با درمانگر همکاری می­ کند. درمانگر نیز به عنوان شاهد و تسهیل­گر در جلسه حضور دارد. بعضی مراجعین می­دانند دقیقاً چه می­خواهند و بعضی نیز نمی­دانند قبل از اینکه از مراجع بپرسیم چه چیزی قراراست تغییرکند، باید بدانیم او درباره چه چیزی دارد صحبت می­ کند. مراجع و درمانگر نیاز به اطلاعات کلّی دارند. شیوه­ ما درباره به دست­آوردن اطلاعات، مثال خواستن است. از مراجع بخواهید صحنه­ی نمایش را به اینجا و اکنون بیاورد و نقش هر فرد در آن صحنه را اجرا کند. ما مراجع را به گفت­وگوی «من-تو» تشویق می­کنیم، حتی اگر تو فقط در تصور مراجع حضور داشته­باشد. چنین­کاری با ارزش­تر و واقعی­تر از تکرار شفاهی آنچه در گذشته اتفاق افتاده­است، می­باشد. (گلدینگ و گلدینگ،۱۹۷۹)
اریک برن قرارداد را به عنوان یک تعهد دوسویه و شفاف می­داند که شیوه­ کار را به طور واضح تعریف می­ کند. در قراردادبستن، با بهره گرفتن از یک اظهار نظر شفاف بین درمانگر و مراجع در مورد تغییراتی که مراجع قصد انجام آن را دارند، توافق حاصل می­ شود. همچنین مشارکت هر کدام از آن­ها جهت کسب این تغییرات به صورت واضح مشخص می­ شود. یکی از دلایل این امر ریشه در فلسفه تحلیل تبادلی دارد که ابراز می­ کند انسان­ها خوب هستند. مشاور و مراجع هیچ­کدام در موقعیّت بالاتر یا پایین­تری قرار ندارند. این فرض وجود دارد که هرفردی نسبت به تصمیمات و اعمال خودش مسئولیت دارد. (استوارت، ترجمه عطارها، ۱۳۹۱)
یکی دیگر از اهداف قراردادبستن این است که از طولانی­شدن روان­درمانی جلوگیری می­ کند و مانع از این می­ شود که درمانگر و مراجع ماه­ها و سال­ها را صرف­کار بر روی مشکل مراجع کنند. (به نقل از بوستان،۱۳۸۶)
قرارداد با مراجعین بی­میل و اجباری:
مشکل اساسی در مواجهه با مراجعین بی­میل و آن­هایی که به صورت اجباری به مشاوره آورده می­شوند این است که آن­ها تصور می­ کنند افرادی که آن­ها را وادار به مشاوره کردند، مسئول قرارداد هستند. البته این موضوع اغلب درست است. این والدین هستند که تصمیم می­گیرند چه علایمی در کودک لازم است که درمان شود. درمان­گران در کانون­های بازپروری، در زندان­ها و در بیمارستان­ها، اغلب اهداف مراجعین را خودشان انتخاب می­ کنند. مردی که از ملحق­شدن به جلسه­ گروه درمانی همسرش امتناع می­ کند، دقیقاً در همان مرحله­ ای قراردارد که درمان­گر و گروه تعیین می­ کنند، کدام­یک از کارهایش غلط هستند و چه چیزهایی را او باید تغییردهد. با یک مراجع بی­میل و ناراضی با این سوأل شروع می­کنیم که:« افراد دیگر در زندگی­اش از او می­خواهند که چه چیزی را تغییر دهد؟ » ما توضیح می­دهیم که این را می­پرسیم به دلیل اینکه ما خود را با آن­ها هماهنگ نکنیم، حتّی اگر قراردادهایشان مورد علاقه­ مراجع باشند. برای مثال : همسرتان می­خواهد که خوردن مشروبات الکلی را کنار بگذارید. شما می­دانید او درست می­گوید. این ماده سمّی است که او می­خواهد. اگر می­تونستی خودت رو با هر روشی که دوست­داری تغییردهی، چه آرزویی می­کردی؟ (گلدینگ و گلدینگ، ۱۹۷۹)
نوازش­ها[۱۰۲]:
در ارتباط با مردم نیازهای انسانی خود را بر آورده می­کنیم به همین جهت زندان انفرادی یکی از مجازات­های شدید می­باشد و به همین دلیل است که نوزادانی که به آن­ها توجه و نوازش داده نمی­ شود، چنانچه در رومانی اتفاق افتاد، به طور طبیعی رشد نمی­کنند. اگر چه هرفردی دارای نیازهای متفاوتی در به دست آوردن تأیید می­باشد امّا اگر بخواهیم مانند یک انسان سالم عمل کنیم می­بایست حداقّل توجه از دیگران را به دست­آوریم. (هی، ۱۹۹۴، ترجمه پرنیانی، ۱۳۸۶)
نوازش، یعنی واردشدن به آگاهی فرد، نوازش چیزی است که کودک ما احساس می­ کند. آبراهام مزلو[۱۰۳] نوازش را محرک ارجح می­نامد و آن را در سلسله مراتب نیازهای انسان هم­ردیف آب و غذا می­داند. (هریس، ۱۹۸۵، ترجمه پرنیانی، ۱۳۸۶)
در ابتدا نوازش­ها به صورت نوازش بدنی است. اما بزرگترها رفته­رفته یاد می­گیرند نوازش­های کلامی را جایگزین نوازش­های بدنی کنند. با این حال گاهی اوقات، والد ایرادگیر با قواعدش، مثلاً با قاعده نوازش نکن، نوازش نخواه یا خودت را قبول نداشته باش و نوازش نکن- بر داد و ستد نوازش­ها حکم فرما می­ شود و جلوی مبادله­ آزادانه نوازش را می­گیرد. به همین دلیل­ است که اکثر افراد در حالت « گرسنگی نوازشی » به سر می­برند و وقت و انرژی زیادی صرف نوازش­شدن می­ کنند. نوازش­های مثبتی مثل لبخندزدن، گوش­دادن، گرفتن دست­ها یا گفتن جمله « دوست دارم »، در طرف مقابل احساس خوب­بودن ایجاد می­ کنند. به این نوازش­ها، « کرک­های گرم » نیز می­گویند. امّا نوازش­ها نوع منفی هم دارند. نوازش­های منفی، به جا آوردن­های دردناکی مانند زخم­زبان زدن، تحقیرکردن، سیلی­زدن، توهین­کردن یا جملاتی چون از « تو متنفر هستم » می­باشد، به این نوازش­ها، « خارهای سرد » می­گویند. نوازش­های منفی در طرف مقابل احساس غیرخوب بودن ایجاد می­ کند. با این حال حتّی این نوازش­های ناخوشایند هم می­توانند «جلوی خشک­شدن نخاع» را بگیرند. به همین دلیل افراد نوازش­های منفی را به نوازش­نشدن ترجیح می­ دهند. بنابراین موجه به نظر می­رسد که بعضی افراد در روابطشان عمداً به خودشان آسیب برسانند و خودشان را در معرض اذیت و آزار قرار بدهند. آن­ها نه به دلیل لذت­بردن از آزردن خویش، بلکه برای به جا آورده شده- به حساب­آمدن- این کار را می­ کنند. (فیروز بخت،۱۳۸۴)
نوازش مثبت، یکی از همگانی­ترین روش­های مفید برای شکوفایی وجود و رسیدن به خویشتن جدید است. این نوع نوازش به انسان­ها کمک می­ کند که چه به صورت فردی و چه بین فردی، هرچه بیشتر احساس خوب­بودن داشته باشند نوازش مثبت برای آن دسته از افرادی که هم­اکنون احساس­های خوبی دارند، باعث تقویت تصوراتشان نسبت به خود (خودپنداره مثبت) می­ شود و در آنان انگیزه­ های قوی برای خویشتن­سازی ایجاد می­ کند. کسانی که نوازش­های مثبت فراوانی را دریافت کرده ­اند، احتمالاً بعدها در دوران زندگی­شان، پیش­نویس­های زندگی مثبتی خواهندداشت و برعکس کسانی که مورد نوازش­های منفی بسیاری قرارگرفته­اند و یا از نوازش محروم بوده ­اند، معمولاً پیش­نویس زندگی منفی دارند. (جیمز و ساوری، ترجمه دادگستر، ۱۳۷۱) نوازش­ها به شرح زیر طبقه بندی می­شوند:

 

 

  • کلامی یا غیرکلامی

 

 

 

  • مثبت یا منفی

 

 

 

  • شرطی یا غیرشرطی

 

 

تحقیقات انجام­شده در داخل کشور
ریحانه شهیدی(۱۳۹۲) در پژوهشی با عنوان اثربخشی گشتالت­درمانی به شیوه گروهی بر افزایش جرات ورزی و کاهش افسردگی دانش ­آموزان دختر به این نتیجه رسید که شرکت­ کنندگان در گروه ­های گشتالت­درمانی به بهترین نحو آزادی و اشتیاق را در افراد جهت تغییر ایجاد نماید و باعث افزایش جرات ورزی شود.
ربیعی و همکاران (۱۳۹۲) در پژوهشی با موضوع شناخت اثربخشی برنامه جرات ورزی مدرسه محور بر مهارت­ های خود تصمیم ­گیری و خود حمایتی دانش ­آموزان دبیرستانی به این نتیجه رسید که برنامه ­های جرات ورزی در دانش ­آموزان دبیرستانی منجر به افزایش مهارت­ های خود تصمیم ­گیری و خود حمایتی می­ شود.
اسلامی و همکاران (۱۳۹۱) در پژوهشی با عنوان ارزیابی اثربخشی برنامه جرات ورزی بر میزان استرس، اضطراب و افسردگی دانش ­آموزان دبیرستانی دریافتند که اجرای برنامه ­های جرات ورزی در دانش ­آموزان سنین دبیرستانی منجر به کاهش میزان اضطراب، استرس و افسردگی آنان می­ شود.
در پژوهشی فهیمه پیرساقی (۱۳۹۱) به بررسی اثربخشی آموزش خود متمایزسازی بر جرات ورزی نمود و دریافت که که آموزش مؤلفه­ های خود متمایزسازی منجر به افزایش جرات ورزی می­ شود.
دکترابراهیمی قوام و همکاران (۱۳۹۱) در پژوهشی با عنوان تأثیر آموزش مهارت­ های ابراز در افزایش جرات ورزی و عزّت­نفس دانش ­آموزان کم­جرأت دختر پایه سوم تا پنجم ابتدایی شهر تهران دریافتند که آموزش مهارت­ های ابراز وجود باعث افزایش جرات ورزی دانش ­آموزان کم جرأت شده­است و این تأثیر در فاصله بین پس­آزمون و مرحله پیگیری دوام داشته­است.
در پژوهشی ترصفی (۱۳۹۱) با عنوان اثربخشی آموزش مؤلف­های راهبرد تصمیم ­گیری مجدد بر افزایش تاب­آوری دانش ­آموزان دریافت که آموزش راهبرد تصمیم ­گیری مجدد می ­تواند با بهره گرفتن از تکنیک­ها و آموزش­هایی که به افراد می­دهد و به آن­ها کمک می­ کند تا بتوانند پیام­های بازدارنده را شناخته و به دنبال آن با بهره گرفتن از تکنیک­های گشتالت­درمانی نقش­های جدید را شکل و الگوی جدیدی برای زندگی خود بسازند و تاب­آوری خود را افزایش­دهند.
ذبیح الهی و همکاران ( ۱۳۹۱ ) پژوهشی با عنوان رابطه سبک­های فرزندپروری ادراک­ شده و هوش هیجانی با خودناتوان­سازی و خرده مقیاس­هایش رابطه منفی معنادار دارند. از میان سبک­های فرزندپروری ادراک­ شده، و مؤلفه­ های هوش­هیجانی، ادراک از مشارکت پدر و بهره­وری از هیجان­ها بهترین پیش ­بینی­های خودناتوان­سازی هستند.
حیدری و همکاران ( ۱۳۹۱ ) در تحقیقی به مقایسه دانش ­آموزان دختر مؤفق و نامؤفق دبیرستانی از لحاظ سبک­های اسنادی خودناتوان­سازی با کنترل هوش در شهر اهواز پرداخت. نتایج حاکی از آن بود که بین دانش ­آموزان دختر مؤفق و نامؤفق از لحاظ نوع سبک­های اسنادی تفاوت معنی­داری وجود دارد. به علاوه، خودناتوان­سازی و خرده مقیاس­های آم در دانش ­آموزان نامؤفق بالاتر از دانش ­آموزان مؤفق بود.
عالیپور بیرگانی و همکاران (۱۳۹۰ ) پژوهشی با عنوان رابطه ویژگی­های شخصیتی با خودناتوان­سازی تحصیلی و مقایسه شیوه ­های فرزندپروری از لحاظ متغیر اخیر در دانش ­آموزان سال سوم دبیرستانی انجام دادند. نتایج نشان­داد بین شیوه ­های مختلف فرزندپروری از لحاظ متغیر خودناتوان­سازی تحصیلی تفاوت معنی­داری وجوددارد. دانش­آموزانی که والدین آن­ها از شیوه ­های فرزندپروری مستبدانه استفاده می­ کنند، بیشتر از راهبردهای خودناتوان­سازی تحصیلی را به کار می­گیرند. همچنین بین ویژگی­های شخصیتی و خودناتوان­سازی تحصیلی رابطه مثبت وجوددارد.
ذبیح الهی و همکاران (۱۳۹۰) پژوهشی با عنوان خودکارآمدی تحصیلی و خودناتوان­سازی در دانش ­آموزان دبیرستانی انجام­دادند. نتایج نشان­داد که خودکارآمدی تحصیلی با خودناتوان­سازی تحصیلی رابطه معنادار دارد. و جنس نمی­تواند رابطه بین این دو متغیر را تعدیل کند. همچنین نتایج نشان­داد که میزان خودناتوان­سازی تحصیلی پسران به طور معناداری بیشتر از دختران است.
در تحقیق رئیسی ( ۱۳۹۰ ) به بررسی اثربخشی آموزش مؤلفه­ های راهبرد تصمیم ­گیری مجدد بر افزایش سازگاری و انصراف از طلاق زنان متقاضی طلاق پرداخت. وی در پایان چنین نتیجه­گرفت که استفاده از راهبرد تصمیم ­گیری مجدد در مشاوره با زنان ناسازگاری مؤثر و مفید است و می ­تواند سازگاری اجتماعی، تندرستی و عاطفی و در خانه آنان را افزایش­دهد.
یافته­های پژوهشی بیرامی (۱۳۹۰) با هدف بررسی تأثیر آموزش جرات ورزی بر سلامت عمومی دانشجویان سال اوّل دانشگاه تبریز، نشان­داد که برنامه ­های آموزش جرات ورزی بر سلامت­عمومی، سلامت جسمی، کارکرد اجتماعی و افسردگی دانشجویان تأثیر مثبت داشت.
مردانی و حیدری (۱۳۹۰) تحقیق دیگری انجام دادند تحت عنوان بررسی تأثیر ابراز وجود بر میزان افسردگی بعد از زایمان، و به این نتیجه رسیدند که میانگین امتیاز افسردگی مادران گروه آزمایش و کنترل، قبل و بعد از مداخله کاهش معنی­داری داشت.
نیکنام و همکاران (۱۳۸۹ ) در تحقیقی با عنوان رابطه باورهای کمال­گرایانه و رفتارهای خودناتوان­سازی در دانشجویان به این نتیجه رسیدند بین کمال­گرایی مثبت و منفی با خودناتوان­سازی به ترتیب هبستگی منفی و مثبت معنی­داری وجود دارد. همچنین، کمال­گرایی مثبت و منفی هردو توانستند تغییرات مربوط به خودناتوان­سازی را به صورت معنادار پیش ­بینی کنند.
در پژوهشی که ابوترابی و بیات (۱۳۸۹) برای اثربخشی آموزش جرات ورزی بر افزایش عزّت­نفس دانش ­آموزان دختر ۹ تا ۱۱ساله انجام دادند، به این نتیجه دست­یافتند که آموزش جرات ورزی موجب افزایش عزّت­نفس و ابرازوجود در دانش ­آموزان گروه آزمایش شد. آنان به­طورکلی به این نتیجه رسیدند که آموزش جرات ورزی روش مؤثری برای افزایش جرات ورزی و عزّت­نفس در دانش ­آموزان دارای جرات ورزی کم است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:51:00 ب.ظ ]