کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


آخرین مطالب


 



یکی از مشکلات سازمان‌ها آن است که افراد تعلق سازمانی ندارند، احساس وفاداری به سازمان نشان نمی‌دهند، احساس مسئولیت فردی رضایت‌بخش نیست و افراد آن‌چنان‌که بایدوشاید کارشان را دوست ندارند و اعتقادی به اهداف و ارزش‌های سازمان ندارند. مفهوم تعهد سازمانی از آنجایی اهمیت می‌یابد که عوامل ریشه گرفته از سطح تعهد کارکنان و مدیران سازمان، بر سازمان‌ها به‌عنوان یک جزء و بر جامعه به‌عنوان یک کل اثرات عمده و مهمی دارد.
مفهوم تعهد سازمانی اولین بار توسط وایت[۸۹] (۱۹۵۶) در مقاله “انسان‌سازمانی” مطرح شد. تعهد سازمانی یک نگرش مهم شغلی و سازمانی است که در طول سال‌های گذشته موردعلاقه بسیاری از محققان رشته‌های رفتار سازمانی و روانشناسی به‌ویژه رفتار اجتماعی بوده است. تعهد سازمانی مانند مفاهیم دیگر حوزه رفتار سازمانی به شیوه ­های متفاوتی تعریف‌شده است.
البته ساده‌ترین شیوه برخورد با تعهد سازمانی آن است که تعهد سازمانی را نوعی وابستگی عاطفی افراد به سازمان در نظر می‌گیرند یا نوعی احساس وفاداری به سازمان بیان‌شده است. فردی که در سازمان مشغول به کار است، باید خود را به سازمان متعلق بداند و به تمام بخش‌های مختلف آن متعهد باشد. تعهد سازمانی را می‌توان اعتقاد قوی به اهداف سازمان و تمایل قوی به تداوم عضویت و ماندن در آن تعریف کرد (پورسلطانی زرندی و امیرجی نقندر، ۱۳۹۲).
تعهد نیرویی است که شخص و یا سازمان را به مجموعه‌ای از اقدامات مرتبط با یک یا چند هدف متصل می کند (می­یر و هرکوویچ[۹۰]،۲۰۰۱).
ازنظر می­یر و همکاران (۲۰۰۶) تعهد دارای عناصر شناختی و عاطفی است. عناصر شناختی شامل شرایط رفتاری و اساس تعهد می‌باشد و عناصر عاطفی هم طرز تفکر خاص در رابطه با تعهد را در برمی‌گیرد.
تعهد سازمانی تمایل شرکت برای برآورده کردن خواسته‌ها، نیازها و انتظارات مشتریان داخلی و خارجی و حفظ رابطه با آن‌ ها تعریف می‌شود (لاگس و مونتگومری[۹۱]، ۲۰۰۴).
پایان نامه - مقاله - پروژه
تعهد، عاملی استراتژیک می‌باشد که می‌تواند تخصیص منابع درون سازمان را سازمان‌دهی کند. از دیدگاه نگرشی، تعهد سازمانی تمایل مدیران نسبت به اختصاص منابع انسانی، مالی و مدیریتی برای فعالیت‌های مختلف بازاریابی، فروش، صادرات و غیره تعریف می‌شود. از سوی دیگر، دیدگاه رفتاری تعهد به فعالیت‌های مختلف سازمان توسط میزان منابعی (مالی، مدیریتی و انسانی) که شرکت در حال حاضر برای فعالیت‌های تجاری مورداستفاده قرار می‌دهد تعریف می‌شود تا از طریق آن‌ ها مدیران ارشد به نتایج موردنظر دست پیدا کنند. تفاوت این دو دیدگاه این است که دیدگاه نگرشی درواقع تصمیم مدیران را نشان می‌دهد و دیدگاه رفتاری میزان تحقق تصمیم مدیران ارشد در عمل را نشان می‌دهد (استامپ[۹۲] و همکاران، ۱۹۹۹).
در این تحقیق منظور از تعهد سازمانی، تعهد مدیران و منابع سازمان به فعالیت­های صادراتی است. زمانی که یک شرکت به صادرات متعهد است از منابع مالی، انسانی و برنامه­ ریزی جهت کمک به فعالیت­های صادراتی استفاده می­ کند. بنابراین دو منبع مهم در تعهد به صادرات وجود دارد: تعهد مدیریت و تعهد منابع سازمان. تعهد مدیریت شامل توانایی­ها و قدرت مدیر است که در تعهد به صادرات نمایان می­گردد (لاگس و مونتگومری،۲۰۰۴؛ کاووسگیل و زو،۱۹۹۴).

 

    •  

 

 

 

            1. ابعاد تعهد سازمانی

           

           

       

       

 

آنجل و پری[۹۳] (۱۹۸۱) دو بعد را برای تعهد سازمانی مطرح کرده‌اند:

 

    1. تعهد ارزشی: تعهد به حمایت کردن از اهداف سازمان.

 

    1. تعهد به ماندن: تعهد به حفظ اعضا در داخل سازمان (می­یر و هرکوویچ[۹۴]، ۲۰۰۱).

 

پنلی و گولد[۹۵] (۱۹۸۸) هم تعهد سازمانی را دارای سه بعد معرفی کرده‌اند:

 

    1. اخلاقی: پذیرش اهداف سازمانی و اینکه فرد خودش را با این اهداف می‌شناسد.

 

    1. حسابگرانه: در این نوع تعهد، تعهد به سازمان بر اساس انگیزه درک شده کارکنان برای پیوستن به سازمان است.

 

    1. ازخودبیگانه: کارمند به دلیل فشارهای محیطی مجبور به ماندن در سازمان است و فقط به سازمان خود را متصل می‌داند.

 

آلن و می­یر[۹۶] ( ۱۹۹۰) تعهد سازمانی را از سه جنبه به شرح زیر بررسی می‌کنند:

 

        •  

       

       

 

 

 

  •  
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:38:00 ق.ظ ]




دولت طاهریان، نخستین حکومت جدایی طلب مشرق بود که در خلال سالهای ۲۰۵-۲۵۹ ه.ق. در خراسان حکومت کرد. بنیانگذار آن «طاهربن حسین مصعب پوشنگی هروی زریق خزاعی» بود که به «طاهر ذو یمینین» معروف است. طاهر از طرف مأمون حاکم خراسان منصوب شد.[۳۲۵] در نتیجه بر بامیان نیز مسلط شد. وی بعد از مدتی ادعای استقلال کرد و نام خلیفه را از خطبه ها حذف کرد.[۳۲۶]
برخی از مورخان این سلسله راشیعی و برخی سنی می دانند.
قبیله خزاعی از خاندانهای بزرگ و تأثیرگذار در خراسان بود و تمایلات شیعی داشت. طاهر از موالیان قبیله خزاعه بود.[۳۲۷] بیعت طاهر بن حسن با امام رضا(ع) به عنوان ولیعهد و شادمانی از این موضوع را،[۳۲۸] می‎توان به عنوان گرایش شیعی وی دانست. از جمله خراسانی بودن طاهر که محل تجمع علویان بود و در ان محل وی رشد و نمو داشته، می توان قرینه ای برای تشیع وی دانست.[۳۲۹]
پایان نامه - مقاله - پروژه
ابن اثیر جزری تمام سلسه های طاهریان را متهم به تشیع کرده‌است. ازدواج طاهریان با علویان مانند ازدواج با خاندان سید ابو جعفر احمد، نخستین دودمان علوی بود که در نیشابور ساکن شد.[۳۳۰] علاوه بر این یکی از چیزهایی که دلالت بر شیعه بودن وی میکند، وجود اسامی خاص اهل بیت (ع) در میان خاندان طاهری است. مانند نام پدر طاهر «حسین» و نام برادرش «حسن»و … که از تمایلات درونی آنها به شیعه می توان نام برد.
از سویی عده‌ای معتقد است که در آن زمان سنی به درستی شکل نگرفته بود ولی طاهریان طبعاً پیرو خلفا بوده است؛ گرچه در برخی از موارد مانند بیعت امام رضا (ع) نشان از همراهی او با مأمون بوده است.[۳۳۱] تبعید عالم و متکلم بزرگ شیعی «فضل بن شاذان»، و جنگ با «حسن بن زید» در طبرستان[۳۳۲] و دستگیری «محمدبن قاسم زیدی علوی» در سال ۲۱۹ه.ق. و فرستادن وی به بغداد و درنهایت خاموش ساختن قیام او در خراسان بود.[۳۳۳]
در مجموع می توان گفت که با توجه به برخی از اقدامات مثبت و با تعامل گونه طاهریان با تشیع، تشیع در این عصر (قرن سوم) یک روند نفوذ، تثبیت پذیری رو به رشد داشته است و شیعیان بامیان نیز از این مورد تأثیر پذیرفته است.

صفاریان و شیعیان بامیان(۲۴۷-۳۹۴ه.ق)

صفاریان که مؤسس آن یعقوب لیث صفاری است که بخشهای وسیعی از سیستان و خراسان را در اختیار داشت. در سال ۲۵۶ه.ق. بامیان به تصرف یعقوب لیث صفاری در آمد.[۳۳۴]
صفاریان با شیعیان رابطه حسنه داشتند و آنها را محترم میشمردند. حضور صفاریان در خراسان برای شیعیان فرصتی فراهم کرد،که فعالیت فرهنگی خود را گسترش بدهند. فضل بن شاذان از متکلمان شیعه در سال ۲۶۰ه.ق. در قلمرو صفاریان در رد کرامیه و با طنیه کتاب «الایضاح فی ردّ علی سایر فرق» را نوشت.[۳۳۵] صفاریان به اموات و شهدا شیعیان احترام می‎گذاشت. بنا بر نوشته شیخ عباس قمی در منتهی الآمال، در دوران حکومت امیر حسن بن زید معروف به داعی کبیر، وی دو نفر از سادات حسینی را شهید کرد، جسد آنان را بدون این که دفن کند در سردابی انداخت. پس از حمله یعقوب لیث صفاری به طبرستان، داعی کبیر به دیلم، فرار کرد. یعقوب جسد آنان را از سرداب بیرون آورد و با احترام به خاک سپرد.[۳۳۶]
صفاریان به ائمه ارادت خاصی داشتند، چنانچه عمرو لیث صفاری هنگامی که در اوج قدرت بود، بعد از رژه سربازانش، به شدت گریست و آرزو میکرد که با این سربازانش در کربلا در خدمت امام حسین(ع) بودند.[۳۳۷]
حمدالله مستوفی به شیعه بودن صفاریان تصریح دارد و مینویسد:« ارباب دول که در عهد اسلام بودند، هریک به عیبی چند ملوث بودند، چون بنی امیه به زندقیه و اعتزال و خارجیت و بنی لیث و آل بویه به رفض».[۳۳۸]
خواجه نظام الملک وزیر سلجوقی نیز معتقد است که صفاریان در بیعت باطنیان است.[۳۳۹] قاضی نورالله شوشتری معتقد است که بنی لیث باعث ترویج مذهب امامیه گردیده است.[۳۴۰]
از مجموع قراین و شواهد این طور به دست می آید که صفاریان با شیعیان بامیان رابطه سازنده و مثبت داشته بلکه با بوجود آوردن فضای مساعد زمینه گسترش تشیع را فراهم نموده است.

سامانیان و شیعیان بامیان(۲۰۴-۳۹۵ه.ق.)

اسماعیل بنیانگذار دولت سامانی است. وی در سال ۲۳۴ه.ق. در شهر فرغانه متولد شد. درسال ۲۸۷ه.ق. بامیان و نواحی اطراف آن، علاوه بر خراسان و سیستان به تصرف اسماعیل بن احمد سامانی (۲۶۱-۲۷۹) درآمد.[۳۴۱]
سامانیان علویان را احترام مینمود، امیر اسماعیل املاکی را بر آنان وقف کرد.[۳۴۲] بنا بر روایتی که از زبان امیر اسماعیل نقل شده، وی
در کودکی از مؤدبی رافضی دانش آموخته است.[۳۴۳] حتی در زمان نصربن احمد سامانی و امرای پس از او نیز علمای شیعه همچون ابراهیم بن علی کوفی، حرمتی بزرگ داشتند.[۳۴۴]
سامانیان از دولتهایی بودند که نسبت به مذاهب مختلف رفتاری یکسان و معتدلی داشتند که شیعیان نیز از آن جمله بودند. در قلمرو آنها حتی یهودیان و مسیحیان و گروههایی مختلف از مجوسی پراکنده بودند[۳۴۵]. با این حال منازعاتی بین گروه های مذهبی و غیر مذهبی بود؛لکن حسن کار در این بود که حکومت سامانی در این عصبیتها وارد نمیشد، بلکه از شدت اختلافات جلوگیری میکرد. لیکن از قرن پنجم قمری به بعد تدریجاً شاهان و رجال مملکت خود وارد این عصبیت شدند و به سخت گیری نسبت به مذاهبی که با آنها نظر مساعد نداشت مبادرت کرد.[۳۴۶]
در کل سامانیان با شیعیان رابطه بدی نداشتند، در بامیان نیز گزارشی از بد رفتاری سامانیان با شیعیان نشده است.

غزنویان و شیعیان بامیان(۳۳۶-۵۸۲ه.ق)

پس از تصرف بامیان توسط البتکین غزنوی(۳۸۴ه.ق) و اسارت شیر بامیان در جنگ،[۳۴۷] فرمانروایی این خاندان بر نواحی شرق هندوکش پایان یافت و قلمرو آنان ضمیمه غزنویان شد. ظاهراً تا قبل از این حاکمانی که به بامیان حمله میکردند فقط به گرفتن باج و نظارت کلی بر بامیان اکتفا میکردند و شیر بامیان به حکومت خود ادامه دادند، ولی بعد از حمله غزنویان خاندان شیران بامیان کاملاً سقوط کرد.
سلاطین غزنوی حنفی متعصب بودند و به همین جهت با خلیفه عباسی اشتراک داشتند و به او ارادت می ورزیدند. ذهبی می نویسد: « سلطان محمود غزنوی به خلیفه عباسی اعتقاد داشت و در مقابلشان و مقدم او سر تعظیم فرود می آورد و برای وی هدایایی از طلا می فرستاد».[۳۴۸] به خاطر همین تعصبات بود که سلطان محمود بارگاه امام هشتم شیعیان را خراب کرد و مردم را از زیارت منع کرد.[۳۴۹]
سلطان محمود غزنوی از استاد ابوبکر محمشاد که سمت پیشوایی کرامیان[۳۵۰] را داشت، استعانت جست و او با تعصب و بی رحمی بسیار به جنگ با رافضیان و باطنیان برخاست و آزار و کشتار بی رحمانه فرقه اسماعیلیه به میل محمود و تشویق استاد ابوبکر دامنه وسیعی پیدا کرد؛ پس از پیروزی بر مخالفان خود به آزار و اذیت مردم پرداختند.[۳۵۱]
غزنویان نسبت به اسماعیلیه و قرامطه کاملاً سرکوب گر بودند و عده‌ای را به اتهام قرامطه کشتند و مال و سرمایه شان را گرفتند.[۳۵۲] اما برخی از دانشمندان شیعه را در دربار خود جای دادند مانند ابوریحان بیرونی که در دربار سلطان مسعودتقرب بالایی داشت.[۳۵۳]
در کل میتوان گفت که غزنویان با شیعیان با شدت برخورد میکردند مخصوصاً با اسماعیلیان قرامطه نهایت خشونت را داشتند و شیعیان بامیان نیز از این برخورد مستثنی نبودند.

سلجوقیان و شیعیان(۴۳۱-۵۹۰ه. ق.)

سلطان سنجر در سال ۵۱۲ه.ق بامیان را تصرف کرد و بهرام شاه غزنوی را به عنوان حاکم غزنه و بامیان قرار داد.[۳۵۴] با افول قدرت غزنویان، قلمرو آنان ضمیمه سلجوقیان شد. سلاجقه مخصوصاً در زمان نظام الملک طوسی وزیر متعصب سلجوقی سیاست حذف شیعیان از دستگاه دولتی را داشتند. مثلاً آلپ ارسلان سلجوقی «دهخدایحیی» دبیر «اردم» از رؤسای سلجوقی را به خاطر شیعه بودن احضار و تنبیه سخت کرد و سپس اخراج نمود.[۳۵۵]
سلجوقیان به شدت اسماعیلیان را سرکوب میکردند و در مقابل اسماعیلیان نیز مخصوصاً در زمان حسن صباح مخالفان خود را ترور میکردند و وزراء و سلطان سلجوقی نیز از ترس کاردهای برّان فدائیان اسماعیلی خواب خوش نداشتند[۳۵۶].
در کل در زمان سلجوقیان شیعیان گرچه از مقامهای دولتی حذف میشدند ولی زندگی نسبتاً آرامی داشتند وبه خاطر مذهب تشیع شکنجه و اعدام نمیشدند.

غوریان بامیان و شیعیان(۵۴۰-۶۱۲ه.ق)

دولت غوریان بامیان تا سال ۶۱۲ ه.ق.به مرکزیت فیزروزکوه یعنی اندکی قبل از حمله مغول ادامه یافت و در سال ۶۱۲ هجری قلمرو غوریان به تصرف محمد خوارزمشاه در آمد.[۳۵۷]
در عصر علاء الدین حسین جهانسوز ، بامیان به تصرف او درآمد و وی برادر بزرگتر خود فخرالدین مسعود (۵۴۰ه.ق) را به حکومت بامیان و تخارستان گمارد.[۳۵۸] آنان حکومت قدرتمندی را در بامیان تشکیل دادند. درباره این حکومت به طور مفصل در جغرافیای سیاسی بامیان بیان شد.
با توجه به این که غوریان خود مروج تشیع بودند و اعتقاد داشتند که از امام علی (ع) لوا گرفتند و محبت اهل بیت (ع) داشتند[۳۵۹]، پس نمیتواند با شیعیتان رابطه بد ی داشته باشند.
اما چند گزارش نیز داریم که مذهب پادشاهان غوری را سنی تعری
ف کردند. صاحب الکامل ، مذهب سلطان شهاب الدین غوری را شافعی یا حنفی معرفی میکند.[۳۶۰] سلطان غیاث الدین غوری خوارزمشاه را به اطاعت از خلیفه (الناصر لدین الله ) فرا میخواند.[۳۶۱] در گزارش دیگر آمده است : «سلطان غیاث الدین نسبت به مذاهب نیز تعصب نشان نمیداد و می گفت: تعصب در مذهب از سلطان قبیح است.چیزی که بود، خود او مذهب شافعی داشت به شافعیان می‌گروید بی آنکه آنان را علیه سایر مذاهب بر انگیزاند یا به آنان امتیازی بیش از آنچه استحقاق داشتند، بدهد.»[۳۶۲]
همچنین در این گزارشها بیان شده است که این پادشاهان نسبت به علویان احترام بسیار داشتند. سلطان شهاب الدین غوری به علویان پول زیادی بخشید.[۳۶۳]
در احوال سلطان غیاث الدین بیان شده است که : «هر سال از خزانه خویش به همه پاداش می داد و مبالغی میان تهی دستان پخحش میکرد. علویان و شاعران و کسان دیگری که به دربار او می‌آمدند مورد نوازش وی قرار میگرفتند»[۳۶۴]. در زمان سلطان علاء الدین حسین جهانسوز(۵۵۶ق.) اسماعیلیان الموت با موافقت او فعالیت خود را در غور آغاز کردند[۳۶۵]. به نظر می رسد که علاء الدین حسین برای بهره گیری از استعداد آنان برای مقابله با غزنویان و سلجوقیان اجازه فعالیت به آنان را داد. با مرگ وی ستاره اقبال اسماعیلیان کرد به طوری که سیف الدین محمد جانشین وی به قلع و قمع آنان پرداخت و واحدی از آنان را باقی نگذاشت.[۳۶۶]
همچنین در گزارشی دیگر آمده که :
فرستاده شهاب الدین غوری از نزد سرکرده اسماعیلیان خراسان برگشت و پیغامی آورد که شهاب الدین از آن بدش آمد. از این رو، به علاءالدین محمد بن علی متولی شهرهای غور فرمان داد تا با لشکریان خود به سرکوبی آنان برود و سرزمینشان را محاصره کند. او نیز با سپاه انبوهی به سوی قهستان روانه شد[۳۶۷]..
تسلط کرّامیه به ویژه در قرن پنجم قمری بسیار بوده است و حتی غیاث الدین محمد و برادرش شهاب الدین در آغاز همانند اسلاف خویش پیرو مذهب کرامیه بودند.[۳۶۸] غیاث ا لدین محمد و برادرش شهاب الدین از مذهب کرامیه به مذهب شافعی گراییدند.[۳۶۹] نفوذ کرامیه به حدی که، وقتی غیاث الدین محمد، تغییر مذهب داد و مذهب شافعی گرایید ، بزرگ کرامیان وی را مذمت کرد، و غور ر ترک کرد و به مدت یک سال در نیشابور بسر برد.[۳۷۰]
شهاب الدین محمد (۵۹۹ق) وقتی جانشین برادرش غیاث الدین شد چون مردم غزنین حنفی بود وی به خاطر همراهی با مردم این دین را انتخاب کرد.[۳۷۱] بهاءالدین سام از ملوک بامیان (۶۰۲ق) نیز مانند عموزادگانش تعصب مذهبی نداشت و از همه فرق اسلامی حمایت میکرد و با آنان در ارتباط بود ودر دربار خویش با آنان مذاکره و مصاحبه داشت.[۳۷۲]
بنا به نقل ابن اثیر، مردم فیروزکوه در سال ۶۰۲ ق. به دمذهب شافعی گرویدند.[۳۷۳] این گرایش به خاطر سخت گیری کرامیه در انجام دادن عبادات موجب روی گردانی مردم غور از این مذهب گردیده و به غیاث الدین برای همسو شدن با مردم تغییر مذهب داده و یا بالعکس، ابتدا سلطان تغییر مذهب داده است و پس براساس حدیث « الناس علی دین ملوکهم » مردم تغییر مذهب داده اند.[۳۷۴]
پادشاهان غوری حتی آنان که اظهار تسنن می کردند نیز از تعصب در مذهب تسنن راضی نبودند و به هر شکل تلاش می کردند تا روزنه ای از محبت اهل بیت ع و علویان را هرچند در قالب مذهب حنفیه که هوادار علویان بود و یا مذهب شافعی که به شدت نسبت به اهل بیت اظهار محبت می‌منمود، احیا کند. اما در باب نقش آفرینی غوریان در وضعیت فرهنگی ناحیه بامیان ، در این خصوص سند و مدرک روشنی وجود ندارد. آنچه میتوان به صورت تحلیلی در این خصوص گفت این است که اولاً با توجه به رواج اندیشه تشیع ، به خصوص تشیع اسماعیلی همراه با نوساناتی در ناحیه غور منطه بامیان به جهت همجواری با ناحیه غور عدم وجود مرزهای غیر قابل عبور در آن ناحیه و سپس تسلط بر بامیان در سالهای بعدی به طور طبیعی در معرض امواج مذهب تشیبع بوده و دولت غوریان نه تنها فشار و آزاری بر شیعیان منطق بامیان وارد نکرده بلکه تقویت کننده شیعیان در بامیان نیز بوده است. در مجموع میتوان گفت که غوریان ابتدا شیعه بوده و به خاطر فشارهایی که به خاطر شیعه بودن به آنها وارد میشد، به مذهب کرامیه و شافعیه و حنفیه گراییدند ولی همواره تساهل مذهبی را رعایت میکرند .غوریان رابطه خوبی با شیعیان داشتند. در زمان آنها شیعیان آزادانه به اعمال خود مشغول بودند.

خوارزمشاهیان و شیعیان(۴۹۰-۶۲۸ق.)

سلطان محمد خوارزمشاه سال ۶۰۹ق. بامیان را تصرف کرد.[۳۷۵] هنگامی که سلطان محممد خوارزمشاه قدرت خود را محکم کرد لازم دید که خلیفه
عباسی بر اقدامات او مهر تأیید بزند . به همین جهت هیئتی را به بغد فرستاد. اما خلیفه عباسی در خواست سلطان محمد را رد کرد. سلطان چون تلاشهای خود را بی نتیجه یافت، تصمیم گرفت به جای «الناصر» فرد دیگری را به خلافت بنشاند، او از علمای بلاد اسلامی فتوایی گرف که بر سلطان مسلمین واجب است که خلیفه نالایق را از کار عزل کند و خلافت حق سادات حسینی است. سلطان محمد به دنبال این اقدام با «سید علاءالملک ترمذی» به عنوان خلیفه بیعت کرد.[۳۷۶] در حقیت سلطان محمد خوارزمشاه به دنبال اختلافاتش با خلیفه دوم متوجه شیعیان اثنی عشری شد و بکارکیری آنان در مناصب دولتی به گونه ای بود که برخی احتمال دادند که خلیفه شیعه شده است.[۳۷۷]
در مجموع می توان گفت که د رمدت کوتاهی که خوارزمشاهیان بر بامیان مسلط بودند گزارشی مبنی بر آزار شیعیان بایان نرسیده است و آنها علیه شیعیان سختگیری نداشتند.

حکومت مغولان (ایلخانی)(۷۵۶-۶۶۳)

پس از مرگ هلاکو فرزندش اباقان(۶۶۳) جانشین وی شد.[۳۷۸] از این ببعد حکومت ایلخانان شروع می شود. در ابتدا بسیار با مردم مسلمان با خشونت برخود میکردند، ولی در سالهای بعد از دوران چنگیز که مغولان کم‌کم با اسلام آشنا شدند و با تلاش علمای شیعه آنها با تشیع آشنا شدند و برخی از آنها به شیعه امامیه گرویدند. پس از مرگ چنگیز قلمرو دولت چنگیز میان فرزندانش تقسیم شد که طی آن ، به گفته برخی از محجققان ناحیه افغانستان و خوارزم و ترکستان به جغتای واگذار شد اما در طی دوران مغول جغتائیان در ناحیه افغانستان به ویژه ناحیه دور افتاده و صعب العبور بامیان استقرار نداشتند. علاوه بر این که جغتائیان دیرتر از دیگر مغولان غربی به اسلام گرویدند و تقریباً مقارن انقراض ایلخانان ایران بخش غربی اولوس جغتای به اسلام گرویدند و پیرو مذهب تسنن بودند.[۳۷۹]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:38:00 ق.ظ ]




رابطه بین استقرار سیستم های اطلاعاتی مدیریت و بهبود نظام بانکی

 

بین استقرار سیستمهای اطلاعاتی مدیریت و بهبود نظام مدیریت بانکی رابطه معناداری وجود دارد وبا استقرارسیتم هایاطلاعاتی مدیریت کنونی بهبود نیافته است. بین استقرار سیستم اطلاعاتی مدیریت و بهبود نظاممدیریت اداری و مالی رابطه مستقیم وجود دارد که در اینجا بهبود حاصل نشده است. به طور کلی استقرا سیستم های اطلاعاتی مؤثر واقع نشده است.

 

 

 

۳

 

۱۳۸۳

 

عبد النبی شریفی پور

 

بررسی تأثیر فناوری اطلاعات و رشد بانک های اطلاعاتی در جهت حمایت از تصمیم گیری ها در شرکت های بیمه

 

سطح فناوری اطلاعات در شرکت های بیمه در حد متوسط و تأثیر آنها در مدیریت و تصمیم گیری نیز در حد متوسط است و همچنین فناوری مذکور در دریافت اطلاعات دقیق، مرتبط و به هنگام برای تصمیم گیری نیز در حد متوسط است. ضمناً رشد بانک های اطلاعاتی موجود در شرکت های بیمه به صورت قوی (متوسط به بالا) باعث ارتقاء سطح تصمیم گیری خواهد شد.
دانلود پایان نامه

 

 

 

۲-۳-۳)جدول تحقیقات خارج از کشور:
جدول شماره۲-۳: تحقیقات خارج از کشور

 

 

ردیف

 

سال تحقیق

 

محقق

 

عنوان تحقیق

 

نتایج تحقیق

 

 

 

۱

 

۱۳۸۷

 

جان پیک

 

مرکز ملّی اطلاعات جنایی

 

سوابق نگهداری شده در سیستم، با طبقه بندی کاربران و اهداف کاربردی آن ها مثل: اطلاعات در فایل های مرکز ملّی اطلاعات جنایی با اجازه رسمی مقامات رسمی مجاز دولت فدرال، نهاد های قضایی جنایی در۵۰ ایالت دیگر، منطقه نظامی کلمبیا[۲۲]، پورتوریکو[۲۳]، سرزمین های تحت مالکیت آمریکا مبادله می شود. به علاوه داده های محتوای فایل های[۲۴] مورد نیاز مختلفی هستند، مثل: فایل خودرو های مسروقه، اسلحه مسروقه، کالاهای مسروقه، قایق های مسروقه، افراد تحت پیگرد(فراریان)، سوء پیشینه، گروه جنایتکاران، اعضای سازمان های تروریستی، افراد گمشده(فقدانی)، اجساد مجهول الهویه و فایل اوراق بهادار. این اطلاعات ممکن است در دسترس پلیس سوار سلطنتی کانادا نیز باشد.

 

 

 

۲

 

۱۳۸۴

 

هولگرسون

 

عملکرد فناوری سامانه های اطلاعاتی در پلیس سوئد

 

وی نتیجه گرفته است، که از نظر تصمیم گیرندگان سطوح بالا سامانه های اطلاعاتی عامل مهمی در موفقیت به شمار می رود. اما با وجود این نقش مهمی که در محیط های کاری مختلف ایفا می کنند، هنوز از قابلیت ها و امکانات آن به طور کامل بهره برداری نمی شود. وی عوامل متعددی را در حوزه کار پلیس شناسایی کرده است، که بر سامانه های اطلاعاتی استفاده شده در محیط کار تأثیر منفی می گذاشتند. و بعضی می توانند مانع توسعه و بکارگیری سامانه های اطلاعاتی در محیط کار شوند. هولگرسون به وجود شش عامل اشاره می کند که بر استفاده کامل از امکانات فناوری اطلاعات تأثیر گذار هستند.

 

 

 

۲-۳-۴)نتیجه گیری از پیشینه تحقیقات انجام شده:
با بررسی های انجام شده از پیشینه های تحقیقات مذکور محقّق به این نتیجه رسید که هر یک از تحقیقات درون و برون سازمانی به بررسی و ارزیابی گوشه ای از چگونگی دسترسی به اطلاعات با بهره گرفتن از فنآوری های اطلاعات و ارتباطات، مدیریت سامانه های اطلاعاتی، نرم افزارها، سیستم های اطلاعاتی و ابر اطلاعاتی پرداخته شده است.که برخی از آنها پس از ارزیابی موئلفه ها، ابعاد و شاخص های مختلف به چگونگی تاثیر هر یک از آنها بر مأموریت های مختلف ناجا یا خارج از آن پرداخته و برخی عوامل مختلف تأثیرگذار بر روی موضوعات تحقیقشان را بررسی نموده اند.
به نظر می رسدکلیه تحقیقات در جهت دستیابی به اطلاعات، برای پیشبرد اهداف مختلف بوده که این مهم جز با تبادل صحیح اطلاعات و مدیریت بر آن غیر ممکن به نظر می رسد به همین منظور هر یک از تحقیقات یاد شده به بررسی بخشی از آن پرداخته اند. از طرفی از آنجائیکه یکی از مهمترین شاخص های احساس امنیت درکشورها، کشف جرایم انجام شده می باشد محقّق بر آن شد تا به بررسی همه جانبه مدیریت تبادل اطلاعات در جهت دسترسی وتبادل مناسب به اطلاعات درون و برون سازمانی در ناجا پرداخته و تاثیر آن را بر یکی از مهمترین مأموریت های ناجا یعنی کشف جرم بسنجد.
۲-۴) مبانی نظری:
۲-۴-۲)فرایند کشف جرم:
فرایند کشف، جمع آوری، آماده سازی، شناسایی و ارائه شواهد و مدارک برای تشخیص اینکه چه اقداماتی رخ داده و مسئول کیست، می باشد. این فرایند معمولا با مشاهدات شخص و یا اطلاعات شهروندی آغاز می شود. ممکن است افسران گشت عمل یا فرد مشکوکی را مشاهده کنند و یا اینکه شهروندی اعمال و یا افراد مشکوکی را گزارش نماید. چنین اطلاعاتی در اداره پلیس از طریق تلفن، تله تایپ، بی سیم یا گزارش مستقیم از جانب فردی که به دفتر رسیدگی به شکایات پلیس مراجعه می کند دریافت می شود.مسئول مخابرات پلیس، اطلاعات را به وسیله بی سیم یا دورنویس به یک مأمور گشت ابلاغ کرده و افسر مذکور اقدام می کند (ام.هس و بنت،۱۳۸۵: ۲۳).
از آنجاییکه هر جرمی با جرم دیگر متفاوت است، حتی اگر یک فرد آنها را مرتکب شده باشد، فرایند هر پی جویی منحصر به همان مورد خواهد بود. وسعت دامنه متغیرها در جرائم فردی، وضع قوانینی ثابت برای انجام یک تحقیق را غیر ممکن می سازد. با این وجود، برخی از راهکارهای کلی کمک می کنند. تا از کامل و موثر بودن تحقیقات اطمینان حاصل شود. مأموران تحقیق راهکارهای مذکور را جهت استفاده در مورد هر جرم، تغییر و تطبیق می دهند.
مأموران تحقیق نیازی به داشتن قدرت استدلال فوق بشری ندارند. اما آنها باید با شیوه ای منظّم عمل نموده و اطلاعات را جهت تحلیل و ارزیابی جمع آوری کنند (ام.هس و بنت[۲۵]،۱۳۸۵: ۲۴).
اوّلین تشخیص در کشف جرایم این است که آیا حقیقتا جرمی صورت گرفته است یا خیر؟ آیا مدارک، وقوع تخلف خاصی را تأیید می کند؟ گرچه هر فردی از معنای جرم برداشت خاصّی دارد، اما مأموران تحقیق باید درک بسیار دقیقی از معنای آن داشته باشند. تعاریف خاص از اصطلاحاتی مانند جرم[۲۶]، جنایت[۲۷]، جنحه[۲۸]، قانون جزا[۲۹]، و مقررات شهری در قانون عرفی یافت می شوند.
جرم[۳۰]:عملی بر خلاف قانون کیفری و تخلفی علیه کشور است کاربرد وسیع تر این اصطلاح جنایت و جنحه را نیز در بر می گیرد.یک جرم تخطی از حقوق یا قوانین عمومی است: عمل یا قصوری که از سوی قانون منع گشته و مجازات آن پرداخت جریمه،حبس ویا حتی مرگ می باشد. جرم یا شبه جرم ویا خسارات شخصی فرق می کند.
جنایت: جرمی جدّی و شدید تر از یک بزه است. به طور کلی مجازات آن مرگ یا حبس بیش از یک سال در ندامتگاه می باشد.
جنحه: جرم یا تخلفی است که شدت آن از جنایت کمتر بوده وو مجازات آن پرداخت جریمه یا حبس تا یک سال در نهادی غیر از یک ندامتگاه باشد.
قانون جزا: مصوبه ای قانونی مربوط به جرم و مجازات آن است.
مقررات شهریمصوبه از قوانین شهرداری یا ناحیه ای است که به تمامی قوانین حاکم بر شهرداری یا ناحیه از جمله، جرایم بزه مربوط می شود. .( همان:۲۶)
۲-۴-۲-۱)اهداف مراحل کشف جرم:
۱-تشخیص اینکه آیا جرمی صورت گرفته است.
۲-کسب قانونی اطلاعات و مدارک برای شناسایی فرد مسئول.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:37:00 ق.ظ ]




_

 

۸.۸۰۰E-004

 

_

 

۰.۱۵

 

Residual

 

 

 

_

 

۵۱۵.۳

 

_

 

۷.۰۰

 

_

 

۲۲۹۳.۳

 

Total

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

در نهایت در میان پارامترهای مختلف، پارامتری که بیشترین Sum of squar را داشته باشد به عنوان اثرگذارترین پارامتر و برعکس انتخاب می‌شود.
۴-۲- اندازه گیری محتوای ترکیبات فنولی عصاره گیاه گلرنگ
جهت تعیین محتوای ترکیبات فنولیک موجود در عصاره گیاه گلرنگ ابتدا می بایست نمودار استاندارد آن را بر حسب اسید گالیک ترسیم نماییم(شکل ۴-۱).
Gallic acid standard curve
شکل۴-۱- نمودار استاندارد تست فولین بر حسب اسید گالیک
۴-۲-۱- اثر سه فاکتور دما، زمان و pH بر روی استخراج ترکیبات فنولیک
با توجه به شکل (۴-۲) همان طور که مشاهده می شود با افزایش دما و زمان مقدار استخراج ترکیبات فنولی افزایش می یابد همچنین در دمای بالای ۴۰ درجه مقدار استخراج کم شده است.

شکل ۴-۲- اثرمتقابل دو متغیر دما و زمان بر روی میزان استخراج ترکیبات فنولیک
اثر متقابل دو فاکتور زمان و Ph در شکل (۴-۳) نشان داده شده است. همان طور که در شکل مشخص است افزایش pH تا حدود ۷ باعث افزایش در مقدار استخراج ترکیبات فنولی شده است اما در pH های بالاتر کاهش در مقدار استخراج ترکیبات فنولی مشاهده می شود. افزایش زمان نیز باعث افزایش در مقدار ترکیبات فنولیک شده است.

شکل ۴-۳- اثر متقابل دو متغیر زمان و pH بر روی میزان استخراج ترکیبات فنولیک
همان طور که در شکل (۴-۴) مشاهده میشود در ارتباط با اثر متقابل دما و pH روند تغییرات اینگونه بوده است که تا دمای ۳۹ درجه و افزایش pH تا حدود ۳/۷ افزایش در مقدار استخراج مشاهده شده است اما پس از آن با افزایش pH مقدار استخراج ترکیبات فنولی کاهش یافت.

شکل ۴-۴- اثر متقابل دو متغیر دما و pH بر روی میزان استخراج ترکیبات فنولیک
با توجه به نمودارها می توان بیان کرد که دما و زمان به طور معنی داری بر میزان استخراج ترکیبات فنولیک موثر است به طوری که با افزایش دما و زمان، روند افزایشی در میزان استخراج ترکیبات فنولیک مشاهده شده است. افزایش دما سبب افزایش ضریب نفوذ حلال و افزایش زمان نیز مدت زمان انتقال جرم را افزایش می‌دهد با توجه به اینکه مقدار نسبت نمونه به حلال در این طرح (نسبت ۱:۳۵) ثابت در نظر گرفته شد، دلیل کاهش مقدار استخراج ترکیبات فنولی با توجه به نمودار Surface به دلیل اشباعیت حلال در دما و زمان های بالاتر و همچنین به دلیل از هم پاشیدگی دمایی ترکیبات فنولی، در دماهای بالا می باشد.
هررا و همکاران (۲۰۰۵) و همچنین پینلو و همکاران (۲۰۰۵) بیان داشتند که افزایش دما و زمان استخراج به طور معنی‌داری بر روی میزان استخراج ترکیبات فنولیک به ترتیب بر روی توت آسیاب شده و تفاله انگور موثر است(۳۶و۵۸).
کاکاکه و همکاران گزارش کردند که افزایش دما سبب افزایش استخراج آنتوسیانین از انگور سیاه شده است. این محققان دلیل این امر را اثر دما روی افزایش حلالیت و افزایش ضریب نفود می‌دانستند. این محققان در ادامه اعلام کردند در دماهای بالاتر از ۴۵ درجه سانتیگراد شیب تندی در کاهش میزان آنتوسیانین مشاهده شده است و این به دلیل حساسیت آنتوسیانین به دماهای بالا می‌باشد(۲۰).
نتایج حاصل در مورد زمان استخراج با نتایج سوئلی و همکاران مطابقت دارد. سوئلی بر اساس نمودارهایی که در آن اثر متقابل زمان را با سایر فاکتورها (pH، دما و نسبت نمونه به حلال) بررسی کرد، مشخص نمود که با افزایش مدت زمان استخراج (۲۰ تا ۶۰ دقیقه) تفاوت معنی‌داری در استخراج ترکیبات فنولیک دیده نمی‌شود. سوئلی این گونه بیان کرد که وقتی که حلال با ترکیبات استخراج شده اشباع می‌شود شیب غلظت صفر شده و اثر حلال متوقف می‌شود (۶۴).
یاکین و همکاران (۲۰۰۹) بیان کردند که با افزایش دما و زمان استخراج (تا حدود ۴۰ درجه سانتیگراد) افزایش در میزان استخراج ترکیباب از پوست نوعی از مرکبات (citrus) فنولیک مشاهده شد اما یک روند کاهشی در مقدار استخراج ترکیبات فنولیک در زمان‌ها و دماهای بالاتر (دمای بالای ۴۰ درجه سانتیگراد) مشاهده شد این محققان دلیل این امر را تجزیه حرارتی یا واکنش‌های پلی مریزاسیون ترکیبات فنولیک با خودشان بیان نمودند (۷۱).
محققانی دیگر از جمله پینلو (۲۰۰۵) و ییلماز (۲۰۰۴) و مانسی (۲۰۰۱) در کارهای تحقیقاتی خود که روند استخراج ترکیبات فنولیک را بررسی می‌کردند بیان داشتند که در دماهای بالا، کاهش در میزان استخراج ترکیبات فنولیک مشاهده شده است. همه این محققان دلیل این امر را واکنش های پلی‌مریزاسیون ترکیبات فنولیک با خودشان بیان نمودند (۴۵و۵۵و۸۵). با توجه به اینکه pH حلال مورد نظر، (متانول ۸۰ درصد) برابر با ۵.۳ در شرایط آزمایشگاه (۲۱درجه سانتیگراد) می‌باشد و با اضافه کردن ۱ گرم از پودر نمونه گیاهی، بعد از همزدن مخلوط حاصل، در حدود ۶ ثابت می شود بنابراین pH طبیعی نمونه گیاهی ۶ می‌باشد و روند کاهشی مقدار استخراج ترکیبات فنولی بعد از ۷pH= در نمودارهای Surface مربوط به اثر متقابل زمان- pH و دما- pH در ارتباط با دور شدن pH از ph طبیعی گیاه می‌باشد.
پایان نامه - مقاله - پروژه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:37:00 ق.ظ ]




- ایجاد ارتباطات با دانش ریاضی؛
- کشف یا خلق جدیدی در ریاضی؛
- نظام وار کردن عبارت‌ها در یک نظام اصل موضوعی.
۳-۴-۴٫ قلمرو پیش از اثبات
راس معتقد است که شروع استفاده از واژه‌ی «اثبات» و عبارت «این یک اثبات نیست»، نباید دیرتر از کلاس هشتم باشد، چرا که باید حساسیت ریاضی دانش‌آموزان را هرچه زودتر تقویت کرد. اما از طرف دیگر بسیار از آموزش گران معتقدند که «لازم است پیش از آن که از دانش‌آموزان بخواهیم که اثبات بنویسند، توانایی استدلال ریاضی آنها توسعه یافته باشد.» به اعتقاد آن‌ ها، توانایی استدلال شفاهی و قضاوت کردن درباره‌ی قابل قبول بودن یک مفهوم، یا این که چرا یک رویه باید مورد استفاده قرار بگیرد و نیز توانایی نقد این ها، قدم اول راه است و اگر دانش‌آموزی این مهارت‌ها را نداشته باشد، در اثبات نیز موفق نخواهد بود.
ادوارد[۱۰] قلمرو پیش از اثبات را «راه‌های تفکر، تکلم و عمل کردن به گونه‌ای که هدف، جستجو کردن و یافتن قطعیت ریاضی تضمین شود» بیان می‌کند. او معتقد است که مهارت‌های استدلال و قضاوت کردن، دانش‌آموزان را به فعالیت‌های روزانه‌ی ریاضیاتی شان پیوند می‌دهد و پنج نوع فعالیت استدلالی زیر را به عنوان پیش نیاز اثبات بر می‌شمرد:
- درک و الگوسازی؛
- توصیف الگوها؛
- حدسیه سازی؛
- استدلال‌های استنباطی؛
- استدلال‌های استقرایی (قیاسی)
او معتقد است که کودکان، هر کدام از این نوع استدلال‌ها را از کودکی تجربه می‌کنند تا آماده‌ی اثبات می‌شوند.
اما به نظر می‌رسد قدرت نقد، استدلال و اثبات نمی‌تواند به کمک آموزش در یک درس مجزای منطقی ایجاد شود و باید در سایه‌ی تمام بخش‌های ریاضیات- و یا حتی دروس دیگر- ارائه شود. در حقیقت باید طراحی کل برنامه‌ی درسی ریاضیات مدرسه‌ای به گونه‌ای باشد که دانش‌آموزان به تفکر دقیق و نقادانه، منطقی حرف زدن و استدلال کردن تحریک شده و عادت کنند. استانداردهای NCTM نیز تأکید می‌کند که «استدلال و اثبات، باید به عنوان بخشی از تجربه‌ی ریاضی دانش‌آموزان از پیش از دبستان تا پایه‌ی دوازدهم و به صورت یک عادت ذهنی،مانند دیگر عاداتشان درآید، تا در بسیاری از زمینه‌های دیگر نیز بتوانند آن‌ ها را توسعه داده و از آن بهره بگیرند.» مانسی معتقد است که «در سطوح ابتدایی، دانش‌آموزان باید در موقعیت‌هایی که آن‌ ها را قادر به ساختن، اصلاح کردن و آزمودن حدس هایشان می‌سازد قرار بگیرند و این موقعیت‌ها باید تا دبیرستان که دانش‌آموزان نیاز به دانستن این دارند که چگونه ایده‌های خود را به زبان ریاضیاتی و نمادین بیان کنند، ادامه یابد. به علاوه باید نحوه‌ی استدلال کردن در بحث درباره‌ی ایده‌ها و حدس‌های همسالانشان را یاد بگیرند. آن‌ ها باید یاد بگیرند که مثال‌های خود را توسعه بدهند و بتوانند استدلال‌های خود را در گروه به خوبی بیان کنند. در دبیرستان، باید بتوانند بحث‌هایشان را شفاف‌تر مطرح کنند و آن‌ ها را به طور رسمی بنویسند. معلم و دانش‌آموزان باید عادت کنند که بپرسند: «چرا؟» چرا که این سئوال نقادانه برای توسعه‌ی مهارت‌های استدلال ریاضی دانش‌آموزان الزامی است.»
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
بسیاری از محققان معتقدند که به کمک مهارت‌های هندسی، به خوبی می‌توان توانایی استدلال دانش‌آموزان را سنجید و اصولاً ناتوانی استدلالی آن‌ ها اغلب در این درس حس می‌شود، چرا که معمولاً اولین بار در این درس است که به طور رسمی از آن‌ ها خواسته می‌شود یک حکم ریاضی را ثابت کنند.
بنابراین همان طور که مانسی نیز می‌گوید، به نظر می‌رسد، «آن چه در اثبات رسمی نوشتاری مهم است، درک و ریاضی ورزیدن دانش‌آموزان است که بودن مهارت‌های استدلالی ریاضی مناسب ممکن نیست و علاوه بر این، لزومی ندارد برای این که دانش‌آموزان ریاضی را درک کرده و بفهمند، قادر باشند اثبات رسمی نوشتاری بنویسند.»
۳-۴-۵٫ نظرات پیاژه و اینهلدر پیرامون توسعه‌ی مهارت استدلال هندسی در دانش‌آموزان
طبق گفته‌ی مانسی، پیاژه و اینهلدرتحقیقاتی درباره‌ی این که چطور کودکان ایده‌های هندسی خود را می‌سازند انجام دادند که نتیجه‌ی کار آن‌ ها نشان داد که «ایده‌های هندسی در طول زمان، توسعه یافته و منسجم‌تر می‌شوند.» و سطح پیشرفت آن‌ ها براساس سن افراد و نه براساس تکنیک‌ها یا فعالیت‌های آموزشی شان تعیین می‌شود. تحقیقات این دو نشان داد که کودکان، پیش از دبستان، قادر به بازنمایی فضای کلاس درس خود هستند و می‌توانند میان اشیا، براساس خصوصیات توپولوژیکی آن‌ ها، تمایز قایل شوند، البته نمی‌تواند میان منحنی بودن یا مسطح بودن آن‌ ها تفاوتی بگذارند.
۳-۴- ۶٫ نتیجه‌گیری از بحث ریاضیات
همان طور که بیان شد، تفکر نقادانه و استدلال به عنوان مهارت‌هایی ضروری برای هر فرد و نیز به عنوان پیش نیاز برای یادگیری اثبات ریاضی مطرح اند. ریاضیات و به خصوص هندسه نیز به عنوان بسترهایی مناسب جهت تقویت این مهارت‌ها معرفی شدند. اما استانداردهای NCTM تأکید می‌کند که هندسه نباید به صورت یک دیسیپلین مجزا، تنها در دبیرستان آموزش داده شود و باید در برنامه‌ی درسی تمام پایه‌ها گنجانده شود. لذا با توجه به این امور و نیز نظریاتی که مؤید این است که ایده‌های هندسی دانش‌آموزان به صورت سلسله مراتبی- براساس سن یا تجربه‌ی آموزشی افراد- رشد می‌کند، توجه به نکته‌ی اساسی زیر، ضروری به نظر می‌رسد:
معلمان ریاضی- به ویژه معلمان پایه‌های ابتدایی- باید باور کنند که مهارت‌های استدلالی و انتقادی دانش‌آموزان باید به کمک آن‌ ها و خصوصاً در سنین پایین‌تر شکل گرفته و توسعه یابد و «باید به تفاوت‌های فردی افراد و علایق آن‌ ها در هر زمینه توجه داشت و با در نظر گرفتن سن و معلومات پایه‌ی افراد، از آن‌ ها انتظار اثبات و استدلال داشت» و به علاوه پذیرفت که «نوع و شکل دلیل آوردن برای یک موضوع در سنین مختلف متفاوت است و وظیفه‌ی ما معلمان ریاضی است که در هر سنی که تدریس می‌کنیم، منطق دانش‌آموزان را- هرچند اندکی ناچیز- به سمت منطقی که مورد قبول ریاضیات، عقل سلیم و جامعه است، آرام آرام هدایت کنیم» و همواره توجه داشته باشیم که، «یکی از اهداف اصلی آموزش، تربیت افراد منطقی است.» (زمانی ابیانه، ۱۳۸۶، ۳۶-۳۱)
۳- ۵٫ تفکر خلاق
«به تخیل کودکان پر و بال دهید؛ آن وقت از پرواز بلند آن‌ ها شگفت زده خواهید شد.»
تفکر جنبه‌های خلاق و انتقادی ذهن را در بر می‌گیرد. تفکر شامل هر نوع فعالیت ذهنی است که به تدوین یا حل یک مسئله، تصمیم گیری، یا فهم مطلب کمک کند. در مجموع این یک فعالیت آگاهانه است. حل اکثر مسائل مستلزم هر دو نوع تفکر خلاق و انتقادی است. خلاقیت فقط ارائه‌ راه حل‌هایی جدید برای رفع مشکلات نیست؛ بلکه ارائه‌ راه حل‌های بهتر است و این مستلزم قضاوت انتقادی خواهد بود.
این سه تفکر زیر باهم در ارتباط نزدیکند:
تفکر خلاق (فرضیه سازی و استفاده از بصیرت و الهام)
تفکر انتقادی (به کارگیری زنجیره‌ی منطقی استدلال)
۳- حل مسئله «سلیمانی» در مورد کارکرد تفکر خلاق این مطلب را بیان می‌کند که: تفکر خلاق در این دو موقعیت نقش دارد: هم موقعی که به مسائل قدیمی و غیر مشابه به روشی نو بنگریم و هم موقعی که به مسائل نو و غیر مشابهی به روشی قدیمی، یعنی وقتی فرد به فکر می‌افتد چگونه آن چه را که می‌دانسته در موقعیت تازه با یک نوع کار تازه به کار گیرد؛ وقتی شخص با چیزی کاملاً متفاوت از آن چه قبلاً می‌دانسته مواجه شود، فرصتی دارد که برای حل مسئله از راه خلاق خاصی استفاده کند. دانش‌آموزان از چه شیوه‌ی تدریسی بیشتر خوششان می‌آید:
پژوهش در سطح کلاس‌های مدارس از این دیدگاه حمایت کرد که دانش‌آموزان بیشتر، در کلاس‌های با انگیزه و فعالی ظاهر می‌شوند که آن‌ ها را به فعالیت هوشی وادارند. معلمانی را دوست دارند که بیشتر، آن‌ ها را به فکر وامی دارند. درس‌هایی را ترجیح می‌دهند که از آن‌ ها بخواهند تفسیر کنند، تجزیه و تحلیل کنند، اطلاعات را دستکاری کنند و یا دانش و مهارتی را که آموخته‌اند در مسائل تازه و موقعیت‌های جدید به کار ببرند.
فیلسوف «جان بوردن راولز(۲۰۰۲-۱۹۲۱)» (Gohn Rawls) از مهمترین فلاسفه‌ی قرن بیستم و حتی به تعبیر پاره‌ای اندیشمندان شاخص‌ترین ‌چهره‌ی فلسفی سیاسی این قرن می‌باشد .
می‌گوید: «در صورت همسانی بقیه‌ی چیزها، انسان‌ها از به کار بستن قابلیت‌های ذهنی خود لذت می‌برند و هر چه این قابلیت‌ها بیشتر شکوفا شود، یا هر چه پیچیده‌تر باشد، به این لذت هم افزوده می‌شود.»
سوالات می‌توانند به گونه‌ای عمل کنند که تخیل منجر به تفکر خلاق شود، «هانکوک» در این زمینه می‌گوید: شما ترجیح می‌دهید یک در باشید یا پنجره یا سوراخی در سقف؟ چرا؟ اگر شما «رابینسون کروزوئه» بودید چگونه در جزیره‌ای دور افتاده به حیات خود ادامه می‌دادید؟ همواره حافظه‌ی خود را چنین به کار بگیرد تا تمرینی عالی برای پرورش تخیل شما باشد. تخیل برای تفکر همراه با نبوغ، لازم و ضروری است. نوابغ برای خلق افکار بزرگ و حیرت انگیز، به تخیلات خود اتکاء دارند.
به این تصویر نگاه کنید
فکر می‌کنید چه چیزی را نشان می‌دهد؟
اکثر مردم، به این سئوال، پاسخ مشخصی می‌دهند؛ ولی پاسخ‌های فراوان دیگری نیز وجود دارد.
این تصویر می‌تواند نشان دهنده‌ی یک چشم، تخم مرغِ نیمرو، توپ فوتبالِ سوراخ شده، چرخ، دستگیره‌ی در، نمای کلاه از بالا، واشر و … باشد. این احتمالات پایانی ندارد.
موارد بالا، فقط تعدادی از احتمالات بود. یقیناً شما نیز به محض این که دریابید هیچ پاسخ صحیح یا غلطی وجود ندارد، می‌توانید موارد دیگری را ذکر کنید. برای این کار فقط لازم است قوه‌ی تخیل خود را به کار اندازید.
کودکان را باید تشویق کرد تا به دنبال یافتن قوانین و روابط پدیده دهنده‌ی مقوله‌هایی باشند که ممکن است در ابتدا بی ارتباط با هم به نظر برسند.
ارتباط دادن و ترکیب رشته‌ها با هم زاییده‌ی نوعی تفکر خلاق است. فیشر موسیقی و ریاضی را با هم این چنین پیوند می‌دهد:
ارتباط نزدیکی بین موسیقی و ریاضی وجود دارد. ریتم‌های موسیقی را می‌توان نوعی الگوریتم صوت دانست. آهنگ‌سازی به نام «کلود دی باسی» (claude Debussy) چنین اظهار کرد: «الگوهای شکل و شماره بستگی دارند.»
۳- ۵- ۱٫ ارزیابی تفکر خلاق
ذهن ابزار تمرکز و توجه است. هنگامی خلاق می‌شویم که بتوانیم تمرکز و توجه خود را گوناگون و گسترده سازیم، احتمال‌هایی فراتر از اطلاعات داده شده را ببینیم و به آن‌ ها فکر کنیم. در این قسمت نگاه می‌کنیم به یکی از آزمون‌های «تورنس» در زمینه‌ی تفکر خلاق:
۳- ۵-۲٫ آزمون نقاشی
نمونه‌ی زیر از آزمون‌های تورنس در زمینه‌ی تفکر خلاق تهیه شده است:
۱- به هر یک از دانش‌آموزان یک کاغذ A4 بدهید به گونه‌ای که در هر طرف کاغذ ۲۰ دایره به صورت ردیف‌هایی چیده شده باشند، و روی هم رفته ۴۰ دایره شوند.
۲- از آن‌ ها بخواهید در ده دقیقه با بهره گرفتن از دایره‌ها، شکل‌های جالب و غیر عادی رسم کنند. تورنس پیشنهاد می‌کند که می‌توان از این تست برای ارزیابی آن چه او چهار ضلعِ تفکرِ خلاق می‌داند، استفاده کرد. این چهار ضلع در زیر آمده است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:36:00 ق.ظ ]