آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


آخرین مطالب


 



  • از میان 16 زیر باند فرکانسی حاصل ، زیر باند را انتخاب می کنیم

 

  • مولفه های فرکانسی زیر باند مورد نظر را به به بلوک های 2*2 تقسیم می کنیم .

 

  • دو مولفه فرکانسی از بلوک 2*2 انتخاب می کنیم ، همان اندیس هایی که در مر حله درج نهان نگار انتخاب کردیم ، و سپس توسط الگوریتم زیر مورد مقایسه قرا می دهیم .

 

 

7-3 نتایج

نتایج حاصل از به کار گیری سیستم نهان نگاری پیشنهادی در شکل های (3-9 ) و (3-10 ) نمایش داده شده است .

شکل 3- 5 مقایسه تصویر اصلی با تصویر نهان نگاری شده
شکل 3- 6 مقایسه نهان نگار استخراج شده با نهان نگار اصلی

فصل چهارم

ارزیابی الگوریتم نهان نگار پیشنهادی

1-4 مقدمه

در این فصل برآنیم تا سیستم نهان نگاری پیشنهادی در فصل قبل را مورد ارزیابی قرار داده و نتایج حاصل را با سیستم های پیشنهادی موجود مورد مقایسه قرار می دهیم .

2-4 کیفیت تصویر نهان نگاری شده

نرخ حداکثر سیگنال به نویز[81] به عنوان معیاری برای ارزیابی کارایی کیفیت تصویر نهان نگاری شده مورد استفاده قرار گرفته شده است .PSNR در واحد دسیبل به صورت زیر قابل محاسبه است . [2]
پایان نامه - مقاله - پروژه
که در آن H تصویر پوشاننده و H’ تصویر پنهان نگاری شده می باشد .
اگر PSNR به سمت بی نهایت برود تصویر نهان نگاری شده دقیقا برابر تصویر اصلی می باشد . بنابراین مقادیر بالاتر برای PSNR بیانگر کیفیت بالاتر تصویر نهان نگاری شده می باشد .
نتایج حاصل از به کار گیری الگوریتم پیشنهادی بر روی یک تصویر خاکستری 512*512 به عنوان تصویر میزبان و یک تصویر باینری 64*64 به عنوان نهان نگار به صورت زیر می باشد .

 

مقدار PSNR
مقدار MSE
نام تصویر

 

0.398
2.7221
باربارا

 

0.401
2.4961
لنا [82]

 

 

جدول 4- 1 بررسی کیفیت تصویر
نتایج حاکی از کیفیت بالای تصویر نهان نگاری شده می باشد .

3-4 استحکام نهان نگار

برآورد کمی برای برآورد محاسبه کیفیت نهان نگار استخراج شده W’(I,j) با ارجاع به نهان نگار اصلی W(i,j) می تواند به کمک همبستگی متقابل نرمال [83](NC ) بیان شود . NC به صورت زیر قابل محاسبه می باشد. [28]
نتایج حاصل از به کارگیری همبستگی متقابل نرمال به عنوان معیاری برای ارزیابی نهان نگار استخراج شده را می توانید در جدول زیر مشاهده کنید .

 

تصویر میزبان
نهان نگار
مقدار NC (بدون حمله)

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 03:47:00 ق.ظ ]




یکی از نکات مهم در خصوص استفاده کاربران از فیسبوک در جریان اعتراضات استفاده از چند زبان در ارائه اطلاعات و بیانیه ها و مواردی از این قبیل است که باعث میشود ویژگی این جنبش ها در نقاط دیگر جهان نیز قابل دسترس بوده و دیگر کشورهای عربی و سایر نقاط جهان نیز حتی در این خیزشها تأثیر پذیرفته و تأثیر گزار باشند.نمودار زیرزبان هایی که کاربران فیسبوک در جریان اعتراضات در تونس و مصر به کار می بردند را نشان می دهد.
نمودار شماره ۶-زبان های اصلی مورد استفاده کاربران فیسبوک در جریان اعتراضات در مصر و تونس
www.arabsocialmediareport.com
همانطور که مشاهده میشود در مصر از دو زبان عربی و انگلیسی و در تونس با توجه به اینکه در زمان استعمار فرانسه این زبان در مدارس این کشور تدریس میشد از سه زبان عربی، فرانسه و انگلیسی توسط کاربران به کار گرفته میشد.بنابراین، اعترضات گسترده و موفق تونس و مصر که بر عملی جمعی بدون برخورداری از رهبری مشخص مبتنی بود، نشان میدهد گسترش شبکه های اجتماعی مجازی میتواند نقش مهمی را بازی و فرصت های تازه ای را برای جنبش های اجتماعی ایجاد کند. افزایش بهره گیری از رسانه های جدید و پیدایش شبکه های اجتماعی در این دو تجربه ضمن آنکه ارتباط و سرعت عمل معترضان را افزایش داد موجب سردرگمی نیروهای امنیتی و در نتیجه کاهش هزینه ها شد. این امر یعنی مشارکت همگانی در شکل دهی به دنیای جدید، فراتر از تعهد به یک ایدوئولوژی است. این مشارکت همچنین میشود الگوهای عمل و تاکتیک های بیشتری در هنگام مباحثات پیشنهاد شود و پیشبرد اهداف جنبش به شخص یا اشخاص خاصی وابسته نشود. اگرچه این تجربه تونس و مصر را نمیتوان به عنوان یک قاعده همیشگی برشمرد، این نکته به عنوان یک درس برای کشور های خاورمیانه کاربرد دارد که از این پس ، جنبش های اجتماعی دست کم در مراحل نخستین ، بیش از سازمان دهی و رهبری به پیدایش و گسترش شبکه های اجتماعی نیاز دارد .
دانلود پایان نامه
بدین سان میتوان ادعا کرد که این جنبش عمومی حاوی اعتراض به نسل قدیم نیز است؛ نسل قدیمی که چه در حکومت چه در احزاب شناخته شده ای چون الوفد جا خوش کرده و از کاروان تحول عقب مانده است.
۴-۸ نقشآمریکا در تحولات
جنبش های اخیر جهان عرب اساساً ریشه داخلی دارد و برای درک ریشه این حرکت ها باید روی متغیرهای بنیادینی نظیر پایین بودن استانداردهای زندگی،رشد نابرابری اجتماعی- اقتصادی، فقدان آزادی های سیاسی، عدم مسئولیت پذیری و پاسخگویی حکومت ها و افزایش انتظارات تاکید کرد. بر این اساس نقش نیرو های خارجی در تحریک این جنبش ها، حاشیه ای و جهت دهنده تلقی میشود.این نیروها بیش از این که طراح و مجری پروژه ای برای تغییر رژیم باشند در پی دفع چالش ها و یا استفاده از فرصت های احتمالی هستند. مثلاً در جدول زیر منافعی که آمریکا در خاورمیانه به دنبال آن میباشد آورده شده است.
جدول شماره ۸ - سلسله مراتب منافع امریکا در خاورمیانه

 

منافع حیاتی ۱-تضمین امنیت عبور انرژی از منطقه
۲-تضمین امنیت و بقای رژیم صهیونیستی
۳-مقابله با تروریسم و بنیاد گرایی در منطقه
منافع فوق العاده مهم ۱-جلوگیری از شکل گیری هژمون منطقه مخالف آمریکا و غرب
۲-پیشبرد روند صلح اعراب و رژیم صهیونیستی
۳-حفظ روابط امریکا و متحدان عرب طرفدار غرب در منطقه
منافع مهم ۱-انجام اصلاحات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در کشور های منطقه در جهت تقویت دموکراسی حقوق بشر و سایر ارزش های لیبرالی

منبع: گوهری مقدم ، بیداری اسلامی سیاست خاورمیانه ای آمریکا ، ۱۳۹۱
همانطور که ملاحضه میشود، آمریکا در این کشورها منافع مهمی دارد و همین امر سبب میشود که همیشه حتی به صورت پنهانی در مسائل و چالش های این کشورها دخالت کند حتی در مواقع خاص کمک های فراوانی را نیزبهکشورهای این منطقه می رساند.تونس و مصر از سالها پیش، از این کمک ها که بصورت نظامی و اقتصادی و … از سوی آمریکا انجام می شود برخوردار می باشند.روابط ایالات متحده و تونس از سطح و سابقه زیادی برخوردار بوده است.در این خصوص می توان به روابط اقتصادی و تجاری،کنسولی،کمک های توسعه ای،نظامی،امنیتی،علمی و فرهنگی اشاره نمود.دولت تونس یکی از متحدین مهم آمریکا در جنگ با افغانستان،عراق و جاهای دیگر بوده است و در استراتژی ایالت متحده از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است.حجم زیاد کمک های نظامی آمریکا به تونس طی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۹ می تواند مصداقی بر این امر باشد.
جدول شماره ۹-میزان کمک های نظامی آمریکا به تونس طی سالهای ۲۰۰۹-۲۰۰۰
(ارقام برحسب میلیون دلار آمریکا)

 

سال میزان کمک های نظامی
۲۰۰۰ ۸۱۷/۸
۲۰۰۱ ۷۳۵/۱
۲۰۰۲ ۶۸۲/۹
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:46:00 ق.ظ ]




بنای سنت غلط و ایجاد روش باطل شرایط دشواری را برای تائب فراهم می سازد ؛ توبه واقعی زمانی است که آثار شوم سنت باطل از جامعه محو شود.
مقاله - پروژه
و گفته شده است خوشا به حال کسی که مرد و گناهان او نیز با او دفن شد و او را مجازات نمی کنند «ربما سّن العاصی بالذنب سنه اتبع علیها فتبقی سیئات دنبه علیه مادام یعمل به وقد قیل:«طوبی لمن اذا مات ماتت ذنوبه معه و لم یواخذه بعده»(مکّی،۱۹۹۵،ص۳۷۰).
بنده ای چهل سال عمر می کندسپس می میرد و صد سال گناهان او باقی می ماند؛ بعداً آثار شوم گناه از او ساقط واز تبعات آن راحت می شود.
«قد یعیش العبد اربعین سنه ثم یموت و تبقی ذنوبه بعده ها ماته سنه ثم تسقط عنه و یستریح منها (همان جا).
در خبر است: همانا دانشمندی مردم را با سنتهای غلطی که بوجود آورده است گمراه می کند و بعداً توبه می کند و روزگاری را با اعمال صالح می گذراند پس خداوند به پیامبر آنها وحی فرستاد به او بگو اگر گناه توبین من و تو باشد همانا آن را آمرزیدم اما تکلیف بندگان من که آنها را گمراه کردی و داخل آتش شدند چه می شود (همان، ۳۷۱).
دانشمند توبه کرده است ولی چون مردم به سبب گناه او گمراه شده اند، مجازات خواهد شد.
«وای بر دانشمندی که از گناه خود توبه کند و مردم آن را در سراسر جهان پراکنده کنند (همان، ۳۷۱)؛
۳ـ ۱۰ـ ۹ توبه و ترک شهوات
توبه واقعی با استقامت و صداقت همراه است. «من صدق فی ترک شهوه و جاهد نفسه الله تعالی سبع مرات لم یبتل بها (همان، ص ۳۷۹ )؛ کسی که به راستی شهوات را ترک کند و هفت مرتبه با هوای نفس خود برای رضای خدا مخالفت کند مبتلای به آن نخواهد شد.
بنده ای که از گناه خود توبه و هفت سال استقامت کند هیچ گاه به آن گناه بازگشت
نمی کند. «من تاب عن ذنب و استقام سبع سنین لم یرجع الیه ابداً» (مکّی،۱۹۹۵،ص۳۷۹).
۳ـ ۱۰ـ۱۰ توبه و دوری از خاطره های گناه
فکر گناه زمینه ساز گناه است؛ شخصی که فکر گناه را دارد در مقابل گناه توانا نیست و تسلط بر نفس خود ندارد. (من حدث نفسه بمعصیه فی عدمها لم یملک نفسه عند وجودها (مکّی،۱۹۹۵،ص۳۷۹)
حضرت علی (ع) در این باره می فر ما ید:«فکرک فی المعصیّه یحدوک علی الوقوع فیها»؛فکر و اندیشۀ تو دربارۀ گناه، تو را به افتادن درآن می کشاند(رسولی محلّاتی،۱۳۷۳،ص۲۶).
سالک بایدبرای طرد افکارشیطانی کوشش کند.
این گونه افکار مستحکم، و تبدیل به وسوسه می شود و زمانی که وسوسه ها زیاد شد، راه نفوذ دشمن را با تزئین و تسویل هموارمی کند ؛ زیانبارترین موضوع برای تائب، راه دادن خاطره های سوء به سبب گوش دادن به آن ها است و آن باعث هلاکت اوست ؛
هرچیزی که به گناه دعوت کند یا یادآوری گناه باشد، گناه است هر چند مباح باشد و این از نکات مهم است.
«و کل سبب یدعوا الی معصیه او یذکر بمعصیه فهو ذنب و ان کان مباحا و قطعه طاعه و هذا من دقائق الاعمال» (همان، ص ۳۷۹).
۳ـ ۱۰ـ ۱۱توبه واصلاح اعمال
«لا یکون العبد تائبا حتی یکون مصلحاً و لا یکون مصلحاً حتی یعمل الصالحات» (مکّی،۱۹۹۵،ص۳۷۹)؛ بنده، توبه کننده نیست تا مصلح باشد و مصلح نیست تا اعمال صالح انجام دهد.
و سرانجام ده مورد است که صحت توبه تائب منوط به آنهاست «۱ـ به گناه بازنگردد ۲ـ آن را به زبان نیاورد و آشکار نکند. ۳ـ به اسباب گناه نزدیک نشود. ۴ـ مانندآن گناه را انجام ندهد. ۵ـ توبه خود را در نظر نیاورد (توبه در نظر او مهم جلوه نکند). ۶ـ به کسانی که درباره گناه صحبت می کنند گوش ندهد. ۷ـ تصمیم به انجام گناه نداشته باشد. ۸ـ کوتاهی درباره توبه نکند. ۹ـ توبه او خالص برای خدا باشد. ۱۰ـ از ناتوانی در عبادت و پرستش خود در برابر عظمت بی انتهای الهی توبه کند» (همان، ص ۳۸۵).
۳ـ ۱۰-۱۲توبه وحسن ظن به خدا
در آثار ادبی به حسن ظن بنده به خدا، توجهی خاص شده است؛ خوش بینی به خدا امری مستحسن و پسندیده و سوء ظن به خدا ناپسند و در پذیرش یا عدم پذیرش توبه مؤثر است، روایت شده است: «انا عند ظن عبدی بی فلیظن بی ما شاء» من نزدیک گمان بنده خویشم هر چه مومن مخلص به من گمان برد من باز و آن کنم» (ژنده پیل،۱۳۵۵، ص ۵۲).
و در خبر دیگر است: «من ظن بی ظناً وفیته» (همان جا) هر کس به خداوند خوش گمان باشد خداوند با او همانگونه که گمان برده است عمل خواهد نمود.
پس بر تائب است نسبت به خداوندی که بر بنده مومن، از مادر مشفق و مهربان بر فرزند خویش مهربان است حسن ظن داشته باشد و هیچ گاه مأیوس از آمرزش و رحمت خدا نباشد اگر چه گناه او همه آسمان هاو زمین را فرا گرفته باشد.
۳ـ ۱۱شروط توبه از منظر کُمَّل اولیا
۳ـ ۱۱ـ ۱ هجویری
اگر بنده با عبادات بسیار معجب شود نباید گناهان خود را فراموش کند «توبه آن باشد که هرگز گناه کرده را فراموش نکنی و پیوسته اندر تشویر آن باشی اگر چه عمل بسیار داری بدان معجب نگردی» (هجویری، ۱۳۸۴، ص ۴۳۶).
در این رابطه حدیثی از رسول اکرم (ص) آمده است که همانا بنده ای گناهکار گناهان او در مقابل دیدگان اوست و پیوسته در حال توبه کردن و فرار از گناه است تا اینکه وارد بهشت شود (میرزایی، ۱۳۸۵، ص ۱۹۰).
دراین جا نقش تعیین کنندۀمقام سالک را در فراموش کردن یا فراموش نکردن گناهان نمی توان نادیده گرفت.
تایب که دوست خداست پسندیده نیست که در پیش محبوب ، ذکری از خطا و گناهش شود.
«از آنچه تائب محب بود و محب اندر مشاهدت بود و اندر مشاهدت ذکر جفا، جفا باشد»؛ «التوبه ان تنسی ذنبک »(هجویری، ۱۳۸۴
، ص ۴۳۶).
۳ـ ۱۱ـ ۱ـ ۱ پذیرش توبه در ایام گذشته
اگر تائب ازگناهی که توبه کرده است بار دیگر به آن مبتلا شد آیا توبه گذشته او پذیرفته است؟
اگر تائب بعد از انجام گناه، مجدّداً گناه کند امّا قصد باز گشت به گناه را نداشته باشد توبۀ گذشتۀ او پذیرفته است.
«اگر تائبی را فترتی افتد و به معصیت بازگردد به غیر صحت عزم رجوع، اندر آن ایام گذشته حکم و ثواب توبه یافته باشد. (هجویری،۱۳۸۴، ص۴۳۵).
۳ـ ۱۱ـ ۲ سراج طوسی
یاد خدا، سبب ترک معاصی است ونتیجۀ آن پذیرش توبه است.
جنید رحمه الله علیه درباره فراموش کردن گناهان گفته است:«گناهان را به یاد نمی آورند برای اینکه عظمت خداوند و دوام یاد او بر قلوبشان غلبه کرده است دیگر محلی برای یاد گناه وجود ندارد (سراج طوسی، ۱۹۱۴، ص ۴۳). و از سهل بن عبدالله درباره توبه سوال شد گفت: «هی نسیان ذنبک» (همان جا).
۳ـ ۱۱ـ ۳ مستملی بخاری
ترک گناه ،غفلت وناتوانی خود رادیدن لازم است.
«شرط توبه عوام از گناه برگشتن وتوبه خواص از غفلت و توبه انبیاء علیهم الصلوه و السلام عجز خویش دیدن از رسیدن به جایی که غیر ایشان رسیده باشند است»(مستملی بخاری، ۱۳۷۳، ص ۱۲۱۵).
باید از توجه کردن به غیر خدا توبه کرد «توبه آن باشد که بازگردی از یاد کرد هر چه جز خداست» (همان، ص ۱۲۱۶).
۳ـ ۱۱ـ ۴ قشیری
در رساله قشیریه درباره شرایط توبه آمده است: «اول بریدن از یاران بد که رفیق بد، بدسگال بود»(قشیری، ۱۳۶۱، ص ۱۳۸).
شاعر می گوید:
تاتوانی می گریز از یار بد یار بد بدتر بود از مار بد
مار بد بر جان زند یار بد بر جان و بر ایمان زند
«اول بیداری دلست از خواب غفلت و دیدن آنچه بر وی می رود از احوال بد ) (همان جا).
۳-۱۱ -۵غزالی
در نفس توبه ،پشیمانی است و اصل وی نور معرفت و ایمان و فروع وی بدل کردن احوال و نقل کردن جمله اندا م ها از معصیت و مخالفت با طاعت و موافقت (غزالی،۱۳۶۱ ص ۳۱۹) غزالی در جای دیگر شرایط توبه را پشیمانی از گناه، ترک همه معصیت ها، ادای همه فرایض و تدرک حقوق ضایع شده خداوند بندگان می داند (همان، ص ۳۳۲).
گفت [رسول خدا (ص)]: «خدای تعالی توبه بنده پذیرد پیش از آنکه جان به گلو رسد و در غرغره افتد» (غزالی، ۱۳۶۱، ص ۳۱۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:46:00 ق.ظ ]




تجاری سازی به انتقال فناوری بسیار نزدیک است. به عبارت دیگر فرایند تجاری سازی، همان فرایند انتقال دانش و فناوری از مراکز تحقیقاتی مانند مراکز رشد و پار ک های علم و فناوری به صنایع موجود یا کسب و کارهای جدید است. در واقع تجاری کردن فرآیندی است که از طرح کردن و پروردن یک ایده آغاز می شود و به سمت تولید و در نهایت فروش آن به مشتری صنعت یا استفاده کننده نهایی می انجامد.
۲-۲- اهمیت تجاری سازی فناوری
ایجاد بسترهایی برای دانش، علاوه بر فراهم آوردن ارز شهای اقتصادی برای سازمان ها منجر به رشد اقتصادی و فنی جامعه می شود. از آنجا که به بازار ر سانیدن یک محصول می تواند تضمین کننده موفقیت و بقای سازما نها باشد، تجاری سازی به عنوان یک عامل حیاتی مطرح شده است. در سازمان های تحقیقاتی نیز تحقیقات، بدون تجاری سازی یک محصول معنایی ندارد. در همین راستا نیز تا فناوریِ منتقل شده توسعه نیابد، نمی توان گفت فرایند انتقال فناوری تکمیل شده است. اهمیت تجاری سازی به حدی است که در حال حاضر بسیاری از موسسات تحقیقاتی با بهره گیری از خدمات مشاوره ای انجام پروژه های تحقیقاتی بصورت همکاری مشترک به تجاری سازی فناوری خود رسمیت داده اند و تعداد اینگونه مراکز خدمات مشاوره ای در کشورهای پیشرفته صنعتی در حال افزایش است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
در خصوص ایران نیز، طی سا لهای اخیر، مراکز عرضه کننده خدمات فناوری تحت نظر مراکز رشد و پار کهای علم و فناوری به ارائه ی خدمات مشاوره ای به فعالان حوزه فناوری و شرکت های دانش بنیان می پردازند که البته، نیاز به تقویت هرچه بیشتر این مراکز امری حیاتی در انجام وظایفشان است.
شایان ذکر است که رشد اقتصادی یک کشور به میزان زیادی به توان رقابتی بنگاه های ان کشور متکی است و توان رقابتی بنگاه ها نیز به تلاش های زیادی از جمله توانمندی های فناورانه انها وابسته است. از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۱ سهم ایالت متحده از تجارت جهانی فناوری های پیشرفته از ۳۱ درصد به ۱۷ درصد کاهش یافته است، در همین زمان سهم کشورهای چین، کره جنوبی و بقیه کشورهای آسیای از ۷ درصد به ۲۵ درصد افزایش یافته است که دلیل آن صادرات این کشورها مبنی بر فناوری های پیشرفته بوده است.
تجاری سازی نتایج تحقیقات و یا تولید صنعتی نمونه های تحقیقاتی علاوه بر صرفه جویی ارزی و ایجاد انگیزه تحقیق، دستآوردهای تازه ای به همراه دارد که از جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود (گردفرامرزی،۱۳۹۰):

 

    • توسعه اقتصادی

 

    • ارتقای سطح تکنولوژیکی کشور و تولید مواد نو با بهره گرفتن از فناوریهای پیشرفته

 

    • بالا بردن سطح طراحی و ساخت داخل

 

    • اشتغال زایی و ایجاد زمینه های جدید فعالیت برای نیروی کارا و متخصص

 

    • حمایت از صنعت و بالابردن توان مهندسی برای صدور خدمات به خارج

 

    • زمینه سازی گسترش صنایع وابسته، بالادستی و پایین دستی

 

    • بالا بردن قدرت رقابتی در جهت صدور کالای ساخت داخل و بدست آوردن

 

    • سهم بالاتر در تجارت جهانی

 

    • ایجاد اعتماد نسبت به تحقیقات کاربردی و توسعه ای

 

۲-۳- تبیین استراتژی تجاری سازی
اغلب شرکت ها انچنان درگیر چالش های مختلف توسعه ی رادیکالی فناوری های کاملاً جدید می شوند که فراموش می کنند چگونگی و نحوه ی تجاری سازی آن را مدنظر قرار دهندDay et al., 2000)). این در حالی است که انتخاب استراتژی تجاری سازی بعنوان یکی از مهمترین مراحل تجاری سازی فناوری برای یک شرکت از اهمیت بالای برخوردار است (Leckner, 2004)، چرا که می تواند تعیین کننده موفقیت یا شکست یک شرکت باشد .(Borrefors & Welin., 1986)
استراتژی تجاری سازی از دیدگاه کوپر به مجموعه ای از گزینه های تامین مالی بر می گردد که شرکت را مشغول حرکت فناوری/محصولِ خود از مفهوم به بازار می کند (Robert G. Cooper, 2001). به طور کلی، تصمیم گیری در مورد انتخاب راهبرد تجاری سازی با توجه به انواع منابع خاص مورد نیاز شرکت در دستیابی به مزیت رقابتی پایدار، به عنوان یک انتخاب راهبردی تلقی و از این رو اهمیت تعیین عوامل مؤثر بر این انتخاب بیش از پیش آشکار میشود (کلاتهایی، ۱۳۹۰).
همزمان با تکامل و توسعه ی محصول و کاهش ریسک بازار، تعداد فزاینده ای از استراتژی های تجاری سازیِ در دسترس برای شرکت توجیه پذیر می شوند. برخی از استراتژی های عمده تجاری سازی عبارتند از: مالکیت فناوری همراه با توسعه و تجاری سازیِ مستقل[۶]، مشارکت و همکاری با دیگران بصورت لیسانس، اتحاد استراتژیک و سهمی، سرمایه گذاری مشترک(Shan, 1990)، و یا فروش و عرضۀعمومی یا خصوصی (Ford and Ryan, 1981; Teece, 1986, Shan, 1990).
۲-۴- تبیین عوامل شناسایی شده در ادبیات استراتژی تجاری سازی
مطالعات اخیر تجاری سازی را به عنوان عاملی محوری در استراتژی و موفقیت شرکتها و مراکز پژوهش بنیان شناسایی کرده اند. چرا که شرکت ها و مراکز تحقیقاتی نوپا معمولاً تجربه کمی دارند و چالش کلیدی مدیریتی در آنها، تجاری سازی فناوری‌هایشان می باشد. بنابراین لازم است تا شرکتها و مراکز تحقیقاتی جوان با فناوری پیشرفته، تلاش ها و فعالیت خود بین کشف فناوری های جدید و بهره برداری از فناوری هایی که نسبت به آنها مالکیت دارند را متعادل و هموار سازند. به این منظور از زمان تیس‌(۱۹۸۶)، محققان به دنبال شناسایی عوامل موثر در شکل گیری استراتژی تجاری سازی فناوری هستند.
در ادبیات، تأمین سرمایه خطرپذیر، دارایی مکمل و رژیم تملک پذیری حول نوآوری بعنوان سه عامل پیشران استراتژی تجاری سازی در شرکت های نوپا توصیف شده اند. جرد و تیس(۱۹۹۰) دارایی مکمل و رژیم تملک پذیری حول نوآوری را مورد بررسی قرار دادند. البته تیس در مطالعات بعدی خود از طراحی غالب نیز به عنوان عاملی اثر گذار علاوه بر این دو عامل نام برده است. گانز و استرن(۲۰۰۳) با ثابت فرض کردن موقعیت نسبی شرکت در ارتباط با دارایی های مکمل به بررسی اثر مالکیت فکری پرداختند. تریپس(۲۰۰۴) دارایی مکمل به تنهایی را مورد مطالعه قرار داد. هِلمن و پوری(۲۰۰۰) و هوی(۲۰۰۴) اثر سرمایه خطرپذیر بر تجاری سازی شرکت نوپا را مورد مطالعه قرار دادند. در ادامه و پس از مفهوم سازی این عوامل به جزئیات این مطالعات می پردازیم.
۲-۴-۱- دارایی های مکمل
دارایی های مکمل، دارایی های هستند که جهت بسته بندی فناوری جدید بطوریکه برای کاربر نهایی دارای ارزش باشد بکار گرفته میشوند (Jorde & Teece, 1990). هر چقدر که هزینه های آشکار و ضمنی دارایی های مکمل افزایش یابد، شرکت های نوپا به همکاری با شرکت های تثبیت شده به منظور کسب درآمد بیشتر مشتاق تر خواهند شد (Gans & Stem, 2003; Teece, 1988).
تیس(۱۹۸۸ و ۱۹۸۶) بین درایی های “عمومی” ، “تخصصی” و “تخصصی هم بسته[۷]” تفاوت قائل می شود. دارایی های مکملِ عمومی درخور نوآوری نیستند. در صورتیکه همبستگی یکطرفه بین نوآوری و دارایی مکمل وجود داشته باشد، تخصصی و در صورت همبستگی دوطرفه، تخصصیِ هم بسته می باشند. در حالیکه دارایی های عمومی کاربردهای چندگانه دارند و براحتی وارد قرارداد می شوند، دارایی های تخصصی و تخصصیِ هم بسته تنها در زمینه یک نوآوری ایجاد شده کاربرد دارند(Teece, 1986,1988; Tripas, 1997). تیس(۱۹۸۸و ۱۹۸۶) چهار مجموعه از دارایی های مکمل را شناسایی کرد: هزینه های تولید، کانال های توزیع و منابع مورد نیاز برای فروش و پشتیبانی. اگر این دارایی های توسط شرکت قابل تأمین نباشند می توانند از طریق ادغام، اکتساب یا عقد قرارداد در دسترس قرار گیرند. گانز و همکاران(۲۰۰۲) پی بردند که هزینه های تولید، توزیع، توسعه نام تجاری و خدمات و پشتیبانی، چهار دارایی کلیدی هستند که نوآوران باید آنها را جهت کسب بازدهی بیشتر از نواوریشان تحت کنترل در آورند. دل و فسی(۲۰۰۴) دارایی های لازم جهت بازاریابی، عملیات داخلی، فروش مستقیم، کانال های توزیع، تکمیل و پشتیبانی را بعنوان دارایی‌های مورد نیاز جهت تجاری سازی معرفی کردند.
۲-۴-۲- حق اختراع و محافظت از دارایی فکری[۸]
داشتن حق اختراع، از دارایی در مقابل تقلید و کپی محافظت می کند (Jorde & Teece, 1989). با داشتن حق اختراع، شرکت نوپا براحتی می تواند ویژگی های فناوری خود را بدون تهدید و نگرانی از خطر سلب مالکیت حین مذاکرات معرفی و عرضه کند. مالکیت قانونی، هزینه های رسیدن به توافق در مذاکرات را کاهش می دهد (۲۰۰۳, Teece, 1986 Gans & Stem,) و در صورتیکه شرکت نوپا مالکیتی نسبت به اختراع نداشته باشد، اثرات و نگرانی های ناشی از افشا مانع اتخاذ همکاری استراتژیک با شرکت های تثبیت شده در بازار می شود (Gans & Stem, 2003).
۲-۴-۳- تأمین سرمایه خطرپذیر[۹]
تأمین سرمایه خطرپذیر بر مسیر توسعه شرکت نوپا اثرگذار است (Hellmann & Puri, 2000). اثر سرمایه خطرپذیر مخصوصاً در مراحل اولیه توسعه شرکت امری ثابت شده است(Hellmann & puri, ‌۲۰۰۲; Hsu, 2004). سرمایه خطرپذیر استراتژی‌های تجاری سازی در صنایع را به سوی همکاری هدایت می کند (Hsu, 2004). دستیابی به شبکه‌ای از مخاطبین مانند روابط سرمایه خطرپذیر، هزینه های تحقیق و مبادله‌ی مربوط به شناسایی و انعقاد قرارداد با شرکت های تثبیت شده را کاهش خواهد داد (Gans et al., 2002; Hsu, 2004). شرکت های تأسیس شده غالباً متمایل و درصدد آغاز مذاکرات با شرکت های نوپا و همچنین کاهش ارزش تجاری بالقوه فناوری خارجی هستند .(Gans & Stem, 2003) صاحبان سرمایه خطرپذیر که از شهرت و اعتباری طولانی مدت در بین شرکت های تثبیت شده بهره‌مند هستند، می توانند ارزش مورد انتظار از نوآوری‌های خاص را تضمین کرده و احتمال نسبی همکاری را افزایش دهند(Gans et al., 2002) . هلمن و پوری(۲۰۰۲) با بکارگیری مجموعه‌ای از داده های شرکت‌های نوپا در دره سیلسکون یافتند که صاحبان سرمایه خطرپذیر نقشی فراتر از واسطه‌های مالی سنتی در تمام سطوح سازمان و فعالیت های آن ایفا می کنند. علاوه بر این، آنها به این نتیجه رسیدند که شرکت های دارای سرمایه خطرپذیر، به احتمال بیشتر و با سرعت بالاتر جایگزین بنیانگذار با مدیریت اجرایی بیرونی [۱۰]خواهند شد.
هوی با بهره گرفتن از مجموعه داده‌های شرکت های آمریکایی مبتنی بر تجارت B2B بین سالهای ۱۹۸۰ و ۲۰۰۱ اینگونه استدلال کرد که روابط مستقیم و غیر مستقیم با سرمایه‌گذاران خطرپذیر موجب کاهش احتمال شکست شرکت های نوپا و افزایش درآمدهای حاصل از فروش می شود. همچنین قدرت سرمایه خطر پذیر به عمق مالیِ آن بستگی ندارد بلکه به تعداد مخاطبین آن وابسته است(Hui., 2004) .
۲-۵- مرور پیشینه ی مطالعات پیرامون استراتژی تجاری سازی فناوری
تیس در مقاله ی خود با عنوان “بهره مندی از نواوری تکنولوژیکال” که بعدها توسط گانز و استرن بسط داده شد، اولین چارچوب برای انتخاب حالت بهینه تجاری سازی را معرفی می کند. وی تصمیم استراتژیک شرکت نوآور را بصورت یک انتخاب بین عقد قرارداد با یک شرکت تأسیس شده (مثل اعطای امتیاز) و یا یکپارچه شدن با دارایی های مکمل برای انجام تجاری سازی به طور مستقل قالب بندی کرده است. همچنین به نقش رژیم تملک پذیری[۱۱] حول نوآوری، طراحی غالب و موقعیت شرکت نوآور نسبت به دارایی های مکمل در انتخاب حالت بهینه ی تجاری سازی تأکید کرده است.
منطقاً در گیر شدن در هر گونه مذاکرات برای انتقال فن آوری از جمله توافق بر سر قیمت، نیاز به افشای جزئیات آن نوآوری دارد.
انجام این کار ممکن است کارآفرین را در معرض خطر سلب مالکیت قرار دهد که این مشکل می تواند با ثبت اختراع و حفاظت از آن حل شود. بدون چنین محافظتی ممکن است کارافرین در عوض، تصمیم به ورود به بازار محصول کند. بعلاوه، اگر دارایی های مورد نیاز برای تجاری سازی با هزینه ی نسبتاً پایین در دسترسِ کارافرین باشد، ورود به بازار محصول محتمل تر است و برعکس یعنی اگر این دارایی ها خاص باشند و در دسترس قرار گرفتن آنها پرهزینه باشد احتمال ورود به بازار کم تر است.
در این راستا تیس اینچنین بحث می کند که اگر شرکت نوآور رژیم تملک پذیری حول نوآوری داشته باشد (به عنوان مثال خطر سلب مالکیت کم است) اما شرکت های محصول در موقعیت بهتری نسبت به دارایی های مکمل قرار داشته باشند (به عنوان مثال دسترسی شرکت نواور به کانال های توزیع نامناسب است)، در نتیجه استراتژی بهینه برای شرکت نوآور، عقد قرارداد با شرکت تأسیس شده جهت تجاری‌سازی نوآوری است.
از طرفی، عقد قرارداد با شرکتی تثبیت شده در بازار[۱۲] به نوآور اجازه می دهد تا به دارایی های مکمل شرکت تثبیت شده در بازار دسترسی پیدا کند اما این امر مستلزم به اشتراک گذاری بازده با شرکت تثبیت شده در بازار است (مگر اینکه نوآور در موقعیت چانه زنی قوی و بخصوصی قرار داشته باشد). از سوی دیگر، یکپارچه سازی در تجاری‌سازی به نوآور اجازه می دهد تا از اشتراک گذاری سود رهایی یابد اما به این دلیل اینکه نوآور در تجاری سازی به خود متکی است، دارایی های مکمل نامرغوب، ریسک شکست در تجاری سازی را افزایش خواهد داد و یا ممکن است ارزش ایجاد شده کمتر شود (Teece, 1986).
بهر حال، بدلیل اینکه شرکت نوآور تنها یک بار نوآوری را انجام داده، تیس در نظر نگرفته که چگونه انتخاب شرکت در مورد مدل تجاری سازی می تواند گزینه های آن برای تجاری سازیِ نوآوری های آینده را تحت تأثیر قرار دهد؟! در واقع تحت چارچوب تیس، نوآوری که نوآوری های پی در پی و متعاقبی را خلق می کند در همان موقعیت سازمانی مشابه نسبت به تجاری سازی هر نوآوری جدید و مصالحه بین پذیرفتن ریسک شکست و یا به اشتراک گذاری بازده باقی می ماند (واکمن در مقاله ی خود به این مسئله پرداخته و به عنوان راه حل، مدلی ترکیبی ارائه کرده که پایین تر به آن اشاره شده). علاوه بر این، گرچه وی به این امر اذعان کرده که شرکت نوآوری که برای دسترسی قرارداد منعقد می کند می بایست منافع را با دارندگان دارایی های مکمل به اشتراک بگذارد، اما او توضیح نداده که چطور یک شرکت فناوری محور در بلندمدت می تواند بر موقعیت نامساعد خود غلبه کند و به سود بالاتر در بلندمدت برسد. از سویی دیگر، با اینکه تیس اشاره کرده که شرکت ممکن است از “مدل های ترکیبی” در مراحل گذار استفاده کند اما وی اشاره نکرده که چطور یک شرکت می تواند از آرایش ترکیبی[۱۳] استفاده کند و بدین ترتیب موقعیتی را برای دستیابی به مزیت رقابتی پایدار ایجاد کند؟!؟
تحقیقات بعدی بر اساس چارچوب تیس و با تمرکزِ اولیه بر اینکه “چگونه رژیم تملک پذیری، انتخاب استراتژی تجاری سازی را تحت تأثیر قرار میدهد؟” ساخته شده اند. به طور خاص، گانز و استرن ثابت کردند که توانایی شرکت نوآور برای جلوگیری از تقلید دیگران یا نواوری پیرامون نواوری اولیه بر قدرت چانه زنی نسبی و بنابراین طیف استراتژی های تجاری سازی در دسترسِ شرکت نوآور اثر می گذارد (آنها فرض می کنند که موقعیت نسبی شرکت در ارتباط با دارایی های مکمل ثابت است)( Gans & Stern, 2003 ). آنها در مطالعه خود یک چارچوب ترکیبی ارائه کردند که نشان دهنده پیشران های مرکزی استراتژی تجاری سازی شرکتهای نوپا و پیامدهای آن پیشرانها در پویایی های صنعتی می باشد. انها در این چارچوب استراتژی را به محیط تجاری سازی- شرایط اقتصاد خرد و استراتژیکِ پیش روی شرکت که در حال تبدیل یک “ایده” به یک موضوع ارزشمند برای مشتریان است-پیوند میدهند. چارچوب مذکور این مسئله را مطرح می کند که چرا کارافراینان تکنولوژی در برخی محیط ها، شرکت های تأسیس شده را به تحلیل برده درحالیکه برخی دیگر وارد همکاری با شرکت های تثبیت شده در بازار شده و موجب تقویت نیروی بازار موجود می شوند. هنگامیکه مالکیت فکری تحت حمایت قوی قرار دارد و دارایی های مکمل تخصصی و مهم تحت تسلط شرکت های تثبیت شده است، اگر شرکت های نوپا گزینه های همکاری با شرکت های تثبیت شده را در مقابل رقابت مستقیم در بازار محصول دنبال کنند درآمد نوآورانه بیشتری کسب خواهند کرد. به عنوان یک نتیجه می توان گفت که تغییرات در رهبری تکنولوژیکی منجر به تغییرات در رهبری بازار نمی شود. در مقابل، هنگامیکه مالکیت فکری با حمایت ضعیف و موانع محدود برای ورود وجود دارد استراتژی های تجاری سازی رقابتی موفق تر هستند. تحلیل های گانز و استرن نشان پیشنهاد می کند که تعامل رقابتی بین نوآورانِ نوپا و شرکت های تأسیس شده به حضور یا عدم حضور “بازار برای ایده” بستگی دارد. این چارچوب با تمرکز بر ملزومات عملیاتی، کارایی و نهادهای مرتبط با بازار ایده، چندین مفاهیم برای مدیریت شرکت های کارآفرین با تکنولوژی پیشرفته ارائه می دهد و ابعاد مختلف استراتژی تکنولوژی را روشن می سازد. نقش مالکیت فکری را درنظر بگیرید. چنانچه حفاظت از مالکیت فکری دارایی ارزشمندی ایجاد کند، موجب افزایش خلق بازار ایده نیز خواهد شد و نتیجتاً زمینه همکاری بین شرکت های نوپا و تثبیت شده که هر کدام صرفاً نواوری را بعنوان یک تهدید رقابتی در نظر می گرفتند ایجاد خواهدکرد و از سوی دیگر بصورت فرصتی برای شرکت های تثبیت شده در پیوستن به انگیزه های بالا، خلاقیت و انعطاف‌پذیری مختص شرکت های کوچک می باشد. در یک بازار با نرخ تخریب خلاق بالا، این الگو موجب افزایش کلی منابع نوآوری همراه با دستاوردهایی برای شرکت های نوپا و تأسیس شده خواهد شد. علاوه بر این تحقیقات گانز و استرن استدلال می کند که مدیریت استراتژیک نواوری باید کمتر متمرکز بر تکنولوژی خاص"رادیکالی” در مفهوم مهندسی باشد (یعنی جانشینی تکنولوژی های موجود) و بیشتر متمرکز بر تکنولوژی “رادیکالی” در مفهوم بازاری و سازمانی باشد. اگر نوآوری کارافراینانه، دارایی موجود شرکت های تثبیت شده را به تحلیل برد، بازده همکاری به نفع رقابت کاهش می یابد و در مقابل این واقعیت وجود دارد که اگر دارای های مکمل در دست شرکت های تأسیس شده باشد درنتیجه تکنولوژی تخریبی نباید قاطع باشد زیرا در این وضعیت ممکن است موقعیت رقابتی شرکت تثبیت شده بجای تهدید از سوی نوآوری نوپا، تقویت شود.
تریپس(۲۰۰۴) در پژوهش خود مطرح می کند که تعامل و تعادل میان سه عامل زیر است که تعیین کننده عملکرد موفق تر شرکت های جدیدالورود [۱۴]یا تثبیت شده در مقابله با تغییرات تکنولوژیکی مخرب است.: ۱)سرمایه‌گذاری در توسعه تکنولوژی جدید، ۲) قابلیت های فنی، ۳)تواناییِ در خورسازی مزایای نوآوری تکنولوژیکال از طریق دارایی های مکمل تخصصی. تریپس به منظور تشریح موفقیت های گوناگون شرکت های تثبیت شده و شرکت های جدیدالورود در مقابل موج های متعدد تغییرات تکنولوژیکی در صنعت حروفچینی، هر یک از این سه عامل و تعامل بین آنها را مورد آزمون قرار داد و نهایتاً به این نتیجه رسید که کسری سرمایه دلیلی برای شکست شرکت های تثبیت شده نمی باشد. در واقع برخلاف سرمایه گذاری های چندباره، تحلیل های کیفی و کمی انجام شده گویای این امر بود که در توسعه محصول جدید، شرکت های تثبیت شده از امتیاز تجربه در رویکردشان بهره مند بودند اما محصول توسعه داده شدۀ اولیه به مراتب نامرغوبتر از محصول توسعه داده شدۀ شرکت های جدیدالورود بود که ثابت شد دلیل آن دشواری مدیریت همزمان مهارت های فنیِ نو و دانش ساختارمند جدید برای شرکت های تثبیت شده بود(Cooper and Schendel, 1976; Majumdar, 1982; Tushman and Anderson, 1986; Henderson and Clark, 1990; Afuah, 1994). به بیانی دیگر مطابق با نظریه های اقتصادی سرمایه‌گذاری و نظریه های تخصیص منابع، شرکت های تثبیت شده مقدار قابل توجهی برای توسعه هر نسل جدیدی از تکنولوژی سرمایه‌گذاری کردند اما علیرغم سرمایه گذاری انها در توسعه نسل جدید تکنولوژی مخرب، عملکرد فنی محصولات توسعه داده شدۀ آنها بطور معناداری نامرغوبتر از عملکرد محصولات شرکتهای جدیدالورود بود.
از سویی دیگر، تحقیقات تریپس در این پژوهش نشان دادکه گرچه محصولات شرکت های تثبیت شده در تمام نسل های تکنولوژی به نسبت نامرغوبتر بود اما شرکت های تثبیت شده تنها در یکی از این نسل ها جانشین شرکتهای جدیدالورود شدند که دلیل امر، دارایی های مکمل تخصصی این شرکتها بود. دارایی های مکمل غیر قابل دسترس جدیدالورودها موجب حفظ موقعیت بازاری شرکتهای تثبیت شده در نسل جدید تکنولوژی خواهد شد وآنها را در حفظ سطح بالایی از عملکرد برخلاف معایب تکنولوژیکیشان تقویت خواهد کرد. پس با توجه به مفاهیم ذکر شده در این مقاله می توان اینگونه استدلال کرد که تنها بازاری برای شرکت های تثبیت شده نگران کننده است که هم شایستگی های آن در حال تخریب خلاق است و هم ارزش دارایی های مکمل آن درحال کاهش است.
Hellmann & Puri(2000) در پژوهش خود بر نقش اثر گذار تأمین مالی خطر پذیر[۱۵] برای شرکت های جدید نوآورانه تأکید کرده و استدلال می کنند که تأمین مالی خطر پذیر با استراتژی های بازار محصول و خروجی شرکت های نوپا در ارتباط است و نشان می دهند که شرکت های نوآور نسبت به شرکتهای تقلید کننده شانس بیشتری برای دستیابی به سرمایه خطرپذیر خواهند داشت. همچنین آنها در یافته های خود بیان می کنند که سرمایه خطرپذیر موجب کاهش معنی داری در زمان رساندن محصول به بازار مخصوصاً برای نوآوران خواهد شد زیرا شرکت های نواور دانش تخصصی از موقعیت صنعت دارند که به آنها در رساندن محصول به صنعت در زمان مناسب کمک می کند. هلمن و پوری اولین کسانی هستند که بصورت تجربی نشان دادند که روابط متقابلی بین نوع سرمایه گذار (سرمایه گذاران سهمی مثل سرمایه‌های خطرپذیر در مقابل دیگر سرمایه‌گذاران ) و ابعاد رفتاری بازار محصول شرکت های نوپا وجود دارد. یافته های آنها حاکی از آن است که تأمین سرمایه خطرپذیر نقش مهمی در مسیر توسعه شرکت نوپا و بخصوص موقعیت بازار محصول آن خواهد داشت.
Arora & Merges (2004) نیز در مقاله ی خود به ارتباط بین قابلیت تملک و استراتژی تجاری سازی پرداخته اند.
مقاله ی جاکابایدز و اوژیِر بر این موضوع که “چطور یک شرک نوآور می تواند موقعیت نسبی خود در ارتباط با دارایی های مکمل مورد نیاز را تقویت کند؟!” تمرکز کرده(Jacobides, Knudsen, & Augier, .2006) در واقع برخلاف اینکه مؤلفین معتقدند که شرکت نواور نمی تواند بطور مستقیم بر موقعیت خود از طریق برقراری ارتباط دوطرفه با صاحبان آن دارایی ها اثر بگذارد، این نویسندگان در این مقاله نشان می دهند که چگونه یک شرکت می تواند موقعیت خود را از این طریق تقویت کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:45:00 ق.ظ ]




آفرین به عنوان یکی از پارادایم های رهبری در روان شناسی سازمانی است که مورد تحقیق گسترده ی رضایت زیردستان  قرار گرفته است(انصاری و تیموری،۱۳۸۶).
اندیشه تعهد، موضوعی اصلی در نوشته های مدیریت است. این اندیشه، یکی از ارزشهای اساسی است؛ که سازماندهی بر آن متّکی است و کارکنان بر اساس ملاک تعهد، ارزشیابی میشوند. اغلب مدیران اعتقاد دارند که این تعهد، برای اثربخشی سازمانی ضرورتی تام دارد. شلدون تعهد سازمانی را چنین تعریف می کند: نگرش یا جهت گیری که هویت فرد را به سازمان، مرتبط یا وابسته می کند.کانتر نیز تعهد سازمانی را تمایل عاملان اجتماعی به اعطای نیرو و وفاداری خویش به سیستم های اجتماعی می داند ( به نقل از اسماعیلی، ۱۳۸۰).
پایان نامه - مقاله
در این فصل به چارچوب های اصلی تحقیق اعم از بیان مساله، ضرورت و اهمیت تحقیق، اهداف تحقیق، سوالات تحقیق، فرضیه های تحقیق و تعریف واژه ها و اصطلاحات پرداخته شده است.
۱-۲) بیان مسئله
عصر حاضر، عصر تغییر و تحولات شدید و شتابنده نام گرفته است. سازمان های مختلف از جمله نیروی انتظامی نیز در مسیر تند باد این تغییرات قرار گرفته و ناگزیرند برای دوام و بقاء، خود را با این تغییر و تحولات پر شتاب و بی سابقه هماهنگ نمایند و به موازات تغییرات سخت افزاری، نیروی انسانی و نرم افزاری خود را نیز به روز کنند. این سازمان ها باید به گونه ای باشند که سریعاً در مقابل تهدیدات محیطی و بهره گیری از فرصت های موجود از خود واکنش نشان داده و به عبارتی از ساختار و تشکیلات چابکی برخوردار باشند. این امر مستلزم ایجاد تغییرات سریع و بنیادی در سازمان ها می باشد. از طرفی دیگر باید محیط داخلی سازمان به گونه ای باشد که کارکنان از علت و روند اجرای تغییرات آگاهی کاملی داشته باشند تا از انگیزه کافی برخوردار گردند. ایجاد تغییرات وسیع و بنیادی موجب می شود که کارکنان، دیگر به سازمان و ساختار آن اعتماد نداشته و نتوانند میان خود و محیط کاری به نوعی احساس تعلق ایجاد نمایند. به عبارت دیگر، تعهد سازمانی کارکنان کاهش خواهد یافت. پس امروزه سازمان ها علاوه بر رقابت با رقبای جهانی، با نوعی چالش درون سازمانی نیز روبه رو خواهند بود. از یک طرف به تغییرات بنیادی نیاز دارند و از طرف دیگر تعهد سازمانی کارکنان برای سازمان مهم بوده و به کاهش یافتن آن تمایلی ندارند. در این رهگذر تغییر در شیوه های مدیریت و رهبری سازمان امریست اجتناب ناپذیر، چرا که شیوه های سنتی مدیریت و رهبری در شرایط متحول و پویای امروزی فاقد اثربخشی لازم است (لیتوود[۱] ۱۹۹۲، وایمن[۲] ۱۹۹۹ ، لیونتوز[۳] ۱۹۹۲).
بنابراین سازمان های امروزی نیاز به رهبرانی دارند که بتوانند به مدد ویژگی های شخصیتی و جاذبه استثنایی[۴] ، توان نفوذ بالا و چشم انداز وسیع[۵] ، تعهد ، شور و حرارت لازم را در زیردستان برای بکارگیری نهایت استعداد و تلاششان در جهت تحقق اهداف سازمان ایجاد نمایند. این گونه رهبران امروزه رهبران تحول آفرین[۶] نام گرفته اند(برنز[۷] ۱۹۷۸ ، به نقل از بس ۱۹۹۷ ، شرمرهورن[۸] ۱۹۹۶).
شرمرهورن (۱۹۹۷) نیز اظهار می دارد واژه رهبری تحول آفرین رهبرانی را توصیف می نماید که کاریزما (فرهمندی) و ویژگیهای مربوط به آن را برای تحریک آمال و آرزوهای زیر دستان و تغییر سیستم های سازمانی در جهت دستیابی به الگوهای عملکرد بالا مورد استفاده قرار می دهند. وی همچنین خاطر نشان می سازد که رهبری تحول آفرین، رهبری الهام بخش[۹] است که زیر دستان را برای دستیابی به عملکرد فوق العاده تحت تاثیر قرار می دهد. با توجه به مطالب مذکور و وجود شواهد و مدارک دیگر مبتنی بر برتری رویکرد رهبری تحول آفرین نسبت به رویکردهای سنتی به جهت اثرات عمیق و مثبت این نوع رهبری بر متغیرهای مهم سازمانی از جمله نگرش های شغلی کارکنان در شرایط فعلی سازمان ها و اینکه تجربه محقق نشان می دهد که در حال حاضر (وضع موجود) متغییرهای مورد بحث در این تحقیق با وضع مطلوب خود فاصله دارند ضرورت بهره گیری از سبک رهبری تحول آفرین در نیروی انتظامی به منظور حفظ و ارتقا تعهد سازمانی کارکنان با توجه به شرایط متحول و پویای امروزی کاملاً محسوس می باشد لذا از آنجائیکه تاکنون هیچگونه تحقیق در این خصوص در نیروی انتظامی انجام نگرفته محقق در صدد برآمد تا در یابد آیا بین سبک رهبری تحول آفرین با تعهد سازمانی[۱۰] کارکنان در نیروی انتظامی رابطه معنا داری وجود دارد یا خیر؟ تا به استناد یافته های این تحقیق بتواند مدیران را به اتخاذ این نوع سبک رهبری ترغیب نماید.
۱-۳)ضرورت و اهمیت تحقیق
«رهبری» موضوعی است که از دیر باز نظر محققان و عموم مردم را به خود جلب کرده است. شاید علت جذابیت گسترده رهبری این باشد که رهبری، فرآیندی بسیار اسرار آمیز است که در زندگی همه افراد وجود دارد. در اکثر موارد، دانشمندان علوم رفتاری کوشیده اند تا بدانند بر اساس چه ویژگی ها، توانایی ها، رفتارها، منابع قدرت یا با تکیه بر چه جنبه هایی از موقعیت، توان رهبر در تأثیر بر پیروان و تحقق اهداف گروهی را می توان تعیین کرد (یوکل[۱۱]، ۲۰۰۳: ۲). موضوعی که اخیراً توجه اکثر محققان را به خود جلب کرده این است که چه نوع رفتار رهبری در فرایند تغییر سازمانی مفید و پیروان را در جهت مطلوب هدایت خواهد کرد. مسالۀ مهمی که در این میان باید مورد توجه کافی قرارگیرد، این است که کارکنان زمانی عملکرد فوق العاده ای خواهند داشت که احساس کنند کار متعلق به خود آنهاست و تعلق روانی نسبت به سازمان داشته باشند و یا هویت خود را به سازمان نسبت دهند. به عبارتی بهتر دارای تعهد سازمانی[۱۲]بالایی باشند ( امیرکبیری و همکاران،۱۳۸۵).
تاکنون تحقیقات مختلفی در ارتباط با سبک های رهبری صورت گرفته است که نتایج تحقیقات مختلف حاکی از این است که رهبران تحول آفرین در پیروان خود انگیزه فوق العاده ای را ایجاد کرده و موجب بهبود عملکرد آنان می گردند. همچنین این رهبران موجب افزایش اعتماد، تعهد و کارآیی تیمی پیروان خواهند شد (آرنولد و همکاران، ۲۰۰۱) و جریان تغییرات سازمانی را هموار خواهند ساخت (ایسنباخ[۱۳]و همکاران، ۱۹۹۹) و بعد از انجام دادن تغییرات، رهنمودهای این رهبران در مورد بهبود فعالیت های مدیریتی و اجرایی روشنگر راه خواهد بود (پوندر ،۲۰۰۶). مع الوصف با عنایت به اینکه تحقیقات صورت گرفته در باب رابطه بین سبک رهبری تحول آفرین با متغیرهای سازمانی از جمله تعهد سازمانی کارکنان بیشتر مربوط به خارج از کشور بوده و در ایران نیز به سازمان های غیر نظامی و غیرانتظامی مربوط می شود از این رو نمی توان نتایج حاصل از اینگونه مطالعات را به محیط انتظامی تعمیم داد لذا محقق در صدد برآمد تا برای دستیابی به نتایج مستدل و علمی در زمینه رابطه بین سبک رهبری تحول آفرین با تعهد سازمانی کارکنان در نیروی انتظامی به تحقیق بپردازد.
۱-۴)اهداف تحقیق
اهداف این تحقیق شامل یک هدف اصلی و پنج هدف فرعی می باشد:
هدف اصلی:

 

    1. بررسی رابطه بین سبک رهبری تحول آفرین با تعهد سازمانی کارکنان ناجا

 

اهداف فرعی:

 

    1. شناخت رابطه بین ویژگیهای آرمانی با تعهد سازمانی کارکنان ناجا

 

    1. شناخت رابطه بین رفتارهای آرمانی با تعهد سازمانی کارکنان ناجا

 

    1. شناخت رابطه بین ترغیب ذهنی با تعهد سازمانی کارکنان ناجا

 

    1. شناخت رابطه بین انگیزش الهام بخش با تعهد سازمانی کارکنان ناجا

 

    1. شناخت رابطه بین ملاحظات فردی با تعهد سازمانی کارکنان ناجا

 

۱-۵) سوالات تحقیق:
۱-آیا بین سبک رهبری تحول آفرین با تعهد سازمانی کارکنان ناجا رابطه معناداری وجود دارد؟
۲-آیا بین ویژگی های آرمانی با تعهد سازمانی کارکنان ناجا رابطه معناداری وجود دارد؟
۳- آیا بین رفتارهای آرمانی با تعهد سازمانی کارکنان ناجا رابطه معناداری وجود دارد ؟
۴-آیا بین ترغیب ذهنی با تعهد سازمانی کارکنان ناجا رابطه معناداری وجود دارد؟
۵-آیا بین انگیزش الهام بخش با تعهد سازمانی کارکنان ناجا رابطه معناداری وجود دارد؟
۶-آیا بین ملاحظات فردی با تعهد سازمانی کارکنان ناجا رابطه معناداری وجود دارد؟
۱-۶) فرضیه های تحقیق:
فرضیه اصلی:

 

    1. بین سبک رهبری تحول آفرین با تعهد سازمانی کارکنان ناجا رابطه معناداری وجود دارد.

 

فرضیه های فرعی:

 

    1. بین ویژگی های آرمانی با تعهد سازمانی کارکنان ناجا رابطه معناداری وجود دارد.

 

    1. بین رفتارهای آرمانی با تعهد سازمانی کارکنان ناجا رابطه معناداری وجود دارد.

 

    1. بین ترغیب ذهنی با تعهد سازمانی کارکنان ناجا رابطه معناداری وجود دارد.

 

    1. بین انگیزش الهام بخش با تعهد سازمانی کارکنان ناجا رابطه معناداری وجود دارد.

 

    1. بین ملاحظات فردی با تعهد سازمانی کارکنان ناجا رابطه معناداری وجود دارد.

 

۱-۷) مدل مفهومی تحقیق

تعهد عاطفی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:45:00 ق.ظ ]