نظریه یادگیری اجتماعی
از دیدگاه نظریه یادگیری اجتماعی[۲۸]، پدیدههای اجتماعی به طور عمده ناشی از تجاربی است که بر پایه یادگیری نیابتی و مشاهده رفتار دیگران و پیامدهای آن شکل میگیرد. در مرکز این نظریه فرایند الگو سازی قرار دارد که در آن شخص رفتاری معرفتی و اجتماعی دیگران را با مشاهده، چه به طور تصادفی و چه آگاهانه یاد میگیرد. بر اساس این نظریه، وسایل ارتباطی جدید، الگوهای ارتباطی جدیدی به کاربران معرفی میکنند و کاربران نیز با مشاهده این الگوهای جدید رفتاری را یاد می گیرند(امیدوار و صارمی، ۱۳۹۰).
نظریه کنترل اجتماعی
بر اساس نظریه کنترل اجتماعی[۲۹] هیرشی[۳۰]، عاملی که باعث جلوگیری از رفتارهای انحرافی نوجوانان و جوانان می شود، پیوند اجتماعی است. به اعتقاد هیرشی، پیوندهای اجتماعی دارای چهار عنصر اصلی دلبستگی، تعهد، مسئولیت و اعتقاد است. ضعف هر یک از چهار عنصر در فرد میتواند موجب بروز رفتارهای انحرافی او شود.
الف) وابستگی: کسانی که به دیگران وابستگی و علاقه ای ندارند، نگران این نیستند که روابط اجتماعی خود را به خطر اندازند و به همین علت بیشتر احتمال دارد که مرتکب رفتار انحرافی شوند. وابستگی در حقیقت نوعی قید وبند اخلاقی است که فرد را ملزم به رعایت معیارهای اجتماعی میکند. مانند وابستگی فرزندان به والدین، اقوام نزدیک، دوستان و معلمان.
ب) تعهد: بدین معنا هر چه فرد خود را به قیود اجتماعی متعهد میداند از قبول مخاطرات پرهیز میکند. به عنوان مثال هر چقدر میزان تعهد فرد نسبت به خانواده، شغل، دوستان و غیره کمتر باشد، احتمال ارتکاب رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود.
ج) درگیری (مشغولیت): میزان مشغول بودن فرد به فعالیت های گوناگون است که باعث می شود برای کار خلاف وقت نداشته باشد کسانی که مشارکت مداوم در فعالیت های زندگی، کار، خانوادگی و غیره ندارند و بیکارند، فرصت بیشتری برای انحراف دارند.
د) باور و اعتقاد: میزان اعتباری است که فرد برای معیارهای قراردادی اجتماع قایل است وباعث می شود در حالی که میتواند طبق میل خود از آن ها تخلف کند پای بند به آن باقی بماند. مانند باور به نیکو کاری یا حسن شهرت در بین خانواده و همالان .بنابرین اگر فردی اعتقاد قوی به ارزش ها و اصول اخلاقی یک گروه نداشته باشد یا به این ارزش ها وفادار نباشد احتمال گرایش وی به رفتار انحرافی بیشتر خواهد بود.
بر اساس نظریه هیروشی،آزادی مطلق افراد در زندگی اجتماعی، زمینه ساز آسیب های اجتماعی در بین افراد و جامعه را فراهم میسازد. به اعتقاد هیروشی بزهکاری زمانی اتفاق می افتد که قیود فرد نسبت به اجتماع ضعیف شود یا به کلی از بین برود، بعبارتی انحرافات وقتی اتفاق می افتد که فرد نسبت به قید و بندهای اجتماعی کم اعتنا یا اصلا بی اعتنا باشد. بر اساس این نظریه اگر افراد نسبت به باید ها و نبایدهای جامعه توجه ای نداشته باشند و خود را فردی آزاد و مستقل در نظر بگیرند این فرایند رفتاری زمینه را برای انزوای افراد و آسیب های اجتماعی فراهم میسازد.
از متغیرهای اساسی و اصلی درنظریه هیروشی آموزه های دینی و تأثیر آن بر رفتار افراد میباشد. بنا بر این نظریه اعتقادات دینی و باورهای مذهبی به عنوان یک عامل کنترل کننده درونی بر رفتار فرد تأثیر گذار میباشد. بنابرین نظریه، فردی که پایبند به اعتقادات دینی، ارزش ها و هنجارها و نظام های فرهنگی در جامعه باشد فردی رها شده و گسسته در جامعه نخواهد بود. زمانی که در فرد نقش مذهب و عوامل معنوی پر رنگ می شود بی شک میزان انحرافات و آسیب های اجتماعی کاهش پیدا میکند، چرا آیین های مذهبی مخالف هر گونه تنهائی و انزوا طلبی اند، به گونه ای که در بررسی ها و تحقیقات صورت گرفته مشخص شده است اغلب مجرمان افرادی دور شده از دین هستند و در خانواده های پرورش یافته اند که ارزش های معنوی کمرنگ و ارزش های مادی جای آن را گرفته است(ساعتچی، ۱۳۹۱).
در بحث روابط خانوادگی با توجه به نظریه هیروشی که عامل دلبستگی و علاقه را در بحث آسیب های اجتماعی مطرح میکند هر اندازه که فرد به نزدیکان، دوستان خود علاقه نشان دهد و دارای روابط اجتماعی مستحکمی باشدکمتر دچار انحرافات میشوند. بنا براین بین مدت زمانی که فرد با اینترنت دسترسی دارد و مداومت استفاده از آن در روابط خانوادگی اثر گذار است. بدین گونه همان طور که قبلاً گفته شد هرچه از اینترنت بیشتر استفاده کنیم این میزان استفاده احتمالاً باعث کم شدن ارتباط با خانواده می شود و این منجر به کاهش روابط خانوادگی و به عبارتی ارزش های خانوادگی میگردد. بنا بر نظر هیروشی هر اندازه کاربر به اینترنت وابسته شود فرصت کمتری برای پرداخت به خانواده دارد و این ممکن است باعث کم اهمیت شدن خانواده نزد کاربر اینترنتی و در نتیجه کاهش روابط خانوادگی گردد. لذا با توجه به ویژگی های که درمحیط های اینترنتی وجود دارد، محیط های اینترنتی را به دو دسته تقسیم کرد؛ محیط های تعاملی در اینترنت به محیط های می گوییم که در آن کاربران میتوانند ارتباط دو طرفه برقرار نمایند مثل چت و ایمیل و محیط شبه تعاملی ،به محیط های می گوییم که کاربران نمی توانند در آن محیط ارتباط دو طرفه برقرار کنند مثل انواع صفحات وب در اینترنت. از آنجائی که در محیط های اینترنتی علی الخصوص در محیط تعاملی اینترنت افراد به راحتی میتوانند نیازهای خود را مطرح کنند و این طرح نیازها باعث شکل گیری یک فضای گفت گو و مباحثه شده و در این مباحثه افکار جدیدی شکل میگیرد. بنا بر اصل دلبستگی و علاقه هیروشی روابط میان گویندگان و شنودگانی که از توان ارتباط برخودارند موجب می شود تا یکی دیگر از کارکردهای گفتار که همان شیوه زبان عادی تلفیق شده است وارد عمل گردد،که این فرایند باعث شده که من گوینده احساسات نیازها و نیت های درونیم را برای شنونده ابراز می کنم درست در همین ارتباط است که گفتار شنونده را به دنیای درونی احساس ها و انگیزهای من وارد میشوند. این احساسات باعث شده که روابط بین افراد صمیمی شده و نیازهای خود را بیان کنند و انرژی عاطفی خود را در ای محیط مصرف کنند. هر چند یکی از کاربردهایی مهم اینترنت، کاربرد اجتماعی آن است، اما به دلیل آن که روابط اینترنتی نسبت به روابط رو در رو از غنای کمتری برخوردار است، در نهایت بهره گیری از اینترنت افراد را تنهاتر میکند(امیدوار و صارمی، ۱۳۹۰).
نظریه روان کاوی[۳۱]
این نظریه اعتیاد را در آسیب های دوره کودکی و در ارتباط با صفات شخصیتی معین با اختلالات دیگر و آمادگی های روانشناختی ارثی در نظر میگیرد. در این زمینه سو (۱۹۹۴) الگوی آمادگی- استرس را مطرح میکند. بعضی افراد به علت عوامل گوناگون ممکن است آمادگی بیشتری را برای اعتیاد به یک چیز مثلا الکل، هروئین، قماربازی، خرید کردن، بازی های رایانهای و بالاخره اینترنت داشته باشد. اگرچه بعضی از این افراد ممکن است در تمام عمر به چیزی معتاد نشوند، اما اگر عوامل استرس زا در زمان معین آن ها را تحت فشار قرار دهد،ممکن است به اعتیاد روی بیاورند. بنابرین اگر ترکیب مناسبی از زمان ، شخص و واقعه فراهم شود، فرد ممکن است به اینترنت معتاد شود(ساعتچی، ۱۳۹۱).
نظریه شناختی[۳۲]