چانگ و تاکمن(ff123،۱۹۹۰) و تاکمن(۲۰۰۸:۲۰۸) در مورد تعدای از این فواید بحث کردند: در دسترس بودن سریع(به عنوان مثال زمانی که در مواجه با نیازهای غیره منظره مشتری رو به رو می شود)، نیاز کمتر به توجیه بعد از استفاده آن، یک شبکه امن برای زمانی سخت(فریزمن، هابارد،۲۰۰۳:۲۱۸)[۴۴]، تکیه کمتر بر بازار سرمایه، و جمع آوری کمک های مالی برای گسترش آینده. علاوه بر این، هیچ عدم اطمینانی از مقدار بودجه موجود وجود ندارد، که اجازه دهد تا این سازمان ها یک روش درستی را به عنوان تضمینی برای بدهی استفاده کنند. و بیشتر از آن، هزینه های سود انباشته پایین تر از هزینه های دیگر است، حداقل زمانی که هیچ روش دیگری وجود نداشته باشد. به طور کلی، می توان گفت که حفظ درآمد در سازمان های اجتماعی که عمدتاً به مقدار معاملات فعالیت های جاری در برابر فعالیت های آینده است(جگریس،۲۰۰۸).
- بدهی
از نظر مفهومی، بدهی سازمان های غیر انتفاعی قابل مقایسه با سازمان های اجتماعی است. همراه با شکل های خود به خودی از بدهی(مانند اعتبار اجباری، و یا مالیات(و دیگر) اقلام تعهدی)، انواع بدهی های مالی از جمله اوراق قرضه، نیز مشاهده می شود. دو گروه از بدهی های مالی میتواند مختص سازمان های اجتماعی باشد(جگریس،۲۰۰۸:۷۰):
- بدهی بازار و بدهی های غیربازاری
بدهی بازار ناشی از وام های اعطا شده توسط بانک ها یا دیگر وام دهندگان تجاری در شرایط بازار است، در حالی که بدهی غیر بازاری توسط افراد(احتمالا مالکان) و یا نهاد های دلسوز به مأموریت سازمان ارائه می شود. هزینه های مالی از بدهی غیر بازاری(اسلون و همکاران،۱۹۹۸)[۴۵]، پایین تر از نسبت هزینه های وام های بازر است، تابع مطلوبیت وام دهنده شامل استدلال بیشتر از ریسک مالی و بازده مالی است. بنابرین، روش سنتی بازگشت ریسک سهام برای تعیین هزینه بدهی غیر بازاری روشی نامناسب است، به عنوان ابزار افزایش عوامل دیگر برای جبران سطوح پایین تر در نظر گرفته نشده است(جگریس،۲۰۰۸).
تا آنجا که بدهی بازار منجر به مشکلات عاملی بین سازمان و ارائه دهندگان آن مربوط می شود (ویدیگ و همکاران،۱۹۹۶؛۱۲۵۱)[۴۶]، سازمان میتواند اهداف سازمانی را بر سلامت مالی اولویت دهد، وضعیت وام دهنده ها میتواند از این امکان جلوگیری کند، برای مثال از طرق مذاکره پیمان های محافظتی.
در تعدادی از کشوره ها، از جمله ایلات متحده سیستمی وجود دارد که به کسانی که علاقه مند به پرداخت وام به سازمان های اجتماعی هستند از پرداخت مالیات معاف میباشند. این که یک وام را به عنوان یک بدهی بازار درنظر گرفت، بایدپس از آن بر اساس کسر مالیات مورد ارزیابی قرار گیرد، صرف نظر از سودی که برای وام میگیرد. این غیر ممکن نیست که معافیت های مالیاتی برخی برچسب های منحرفی ایجاد کند. (چنتری،۲۰۰۲،۸۶۰-۸۵۸)، در نمونه ای از ۲۴۵۴ سازمان اجتماعی ایلات متحده(در سال۱۹۹۵)، مدارک و شواهد قانع کننده ای از آنچه که او “آربیتراژ مالیات” میخواند، مییابد: به طور همزمان اخذ وام در بازارهای معافیت های مالیاتی و سرمایه گذاری در دارایی های غیرعامل(احتمالا با نرخ بالاتر پس از کسر بازگشت مالیات) رخ میدهد(جنتری،۲۰۰۲؛۸۵۸)[۴۷].
- هزینه سرمایه
تعیین هزینه سرمایه در یک سازمان اجتماعی بدون ارائه سهام تردید و ارائه دهندگان غیر بازاری انجام نمی شود در درجه اول نیاز این سازمان ها به تولید مازاداضافی است، اما انتظار می رود اهداف سازمانی بر رسیدن به آن باشد(ویدیگ۱۹۹۴؛۲۵۸، لیگون،۱۹۹۷؛۶۸)[۴۸].
الزامات مالی آشکار وام دهنده بازار، برخی فشار مالی بر فعالیت های سازمان را قرارمی دهد، به این معنا که نرخ بازگشت مالی حداقل سرمایه گذاری لازم را ممکن میسازد، نه به خاطر حداکثر رساندن سود، به خاطر سلامت و بقای مالی. این بازگشت هزینه سرمایه نامیده می شود، آن دارای بازده مالی مورد انتظار به وسیله همکاری کمک های مالی، حقوق صاحبان سهام یا بدهی است. بنابرین، فعالیت های سازمان و پروژه ها باید حداقل بازگشت مالی حقوق صاحبان سهام بر هزینه های سرمایه را ایجاد کند. با مشخصات فنی، هزینه سرمایه وزن متوسطی از هزینه حقوق صاحبان سهام و هزینه بدهی است، وزن موجود برابر با ارزش حقوق صاحبان سهام و ارزش بدهی نسبت به ارزش کل سازمان است(با در نظر گرفتن سهام بدهی بازار و بدهی های غیربازاری، اگر از هر دو دسته استفاده شود). از لحاظ تئوری، ارزش بازار باید استفاده شود، اما در بسیاری از شرایط در دسترس نیستند. بنابرین، خروج از ارقام حسابداری در عمل در کار تجربی پذیرفته شده است، علاوه بر این، از نقطه نظر اقتصادی، ارزیابی مالی از پتانسیل سرمایه گذاری باید در هزینه نهایی سرمایه که
-
- . Oppermann ↑
-
- . REDF ↑
-
- . ASHOKA ↑
-
- ۳٫Sontag-Padilla ↑
-
- . Bloom& Smith ↑
-
- . Austin ↑
-
- .Dees ↑
-
- . Gliedt and Parker ↑
-
- .Alvord et.al ↑
-
- .Nicholls ↑
-
- Noboa and Mair ↑
-
- .Sherril ↑
-
- . Roberts& Cheney ↑
-
- . Mari&Marti ↑
-
- . Bielefeld ↑
-
- . Mair&Noboa ↑
-
- . Weerawardena&Mort ↑
-
- ۴- Social value ↑
-
- ۵- Private value ↑
-
- – Youssry ↑
-
- . Mair,et.al ↑
-
- . Martin ↑
-
- Austin, skillem ↑
-
- Anheier ↑
-
- -Weisbrod ↑
-
- Enjolras ↑
-
- Young and Steinberg ↑
-
- – Stebbin& Durieux,2006 ↑
-
- – Ackerman ↑
-
- – young ↑
-
- -Middleton and Greer ↑
-
- – Jegres ↑
-
- -Clark Whitehill ↑
-
- -Stone et al ↑
-
- -Newhouse ↑
-
- -pauly and Redisch ↑
-
- -Glaeser and Shleifer ↑
-
- -Galaskiewicz et al ↑
-
- -Shapiro,1973 ↑
-
- -shoham et al ↑
-
- Froelich ↑
-
- – Chang and Tuckman ↑
-
- -Handy and Webb ↑
-
- – Fisman and Hubbard ↑
-
- – Sloan et al ↑
-
- -Wedig ↑
-
- -Gentry ↑