حالات حرکتی:
۱- لرزش
۲- لکنت زبان
۳- از جا پریدن
حالات شناختی:
۱- تفکرات
۲- تصورات
۲-۹-۳ یادگیری اضطراب:
چه عواملی در محیط باعث ایجاد تعرض، احساس حقارت و عقب ماندگی عاطفی می شود؟
چرا رشد و تکامل روانی – اجتماعی در بعضی ها به صورت سالم انجام میگیرد در برخی دیگر اختلال حاصل می شود؟
در اجتماع ما مهمترین قسمت دنیای روانی – اجتماعی خانواده است. کودک از بدو تولد رابطه نزدیکی با اعضاء خانواده و به خصوص پدر و مادر دارد و از طریق آنهاست که احساس شخصیت او بنا میشود. نامنظمی و ابهام در تنبیه و تشویق از طرف والدین، اثرات سوئی در رفتار کودک بجا می گذارد. در اثر اینگونه رفتار، کودک مضطرب می شود و در او تبدیل به احساس گناه می شود.
در چند ماه اول زندگی لازم است اولیاء به کودک نهایت توجه را مبذول دارند، اما اگر این توجه شدید ادامه یابد کودک می آموزد که از دیگران توقع بی جا و بی اندازه داشته باشد. اینگونه رفتار اولیه نسبت به کودک ایجاد اضطراب را موقتاً به تعویق میاندازد ولی بعدها که فرد خودخواه و لوس، با مسائل زندگی روبرو می شود، احساس می کند که لیاقت کافی برای حل آن ندارد، در این موقع اضطراب او آغاز می گردد.
رابطه مملو از خشم نیز مسلماً اضطراب شدید و مزمن در کودک پدید میآورد و در بزرگسالی باعث رفتارهای جنایت آمیز و اعمال ضد اجتماعی در فرد می شود. اگر در دوران کودکی محبت زیاد نسبت به بچه ابراز شود و خشم و تنبیه بسیار نادر بکار رود، این طرز تربیت احتیاجات کودک و به خصوص احتیاج به امنیت و محبت و پیشرفت را ارضاء میکند در عوض فرد به اضطراب و تشویق، مبتلا نشده و احساس اعتماد به نفس هم در وی پدید میآید (شاملو، ۱۳۶۹).
بنابراین آنچه مسلم است تنبیه بدون مقدمه و پیش بینی نشده از طرف والدین، در یادگیری اضطراب تأثیر سوء داشته و تنبیه مکرر که گاهی اوقات حتی بدون آگاهی از عواقب اعمال میشود خود
می تواند اضطراب و سایر بیماریهای نورتیک دیگر را در فرد بوجود آورد.
۲-۹-۴ انواع اضطراب از دیدگاه فروید:
۱- اضطراب ناشی از واقعیت دنیای خارج یا اضطراب عینی:
که در آن منشأ خطر در دنیای خارج واقع است و درک این خطر باعث حالت رنج آور عاطفی
میگردد. ترس از حیوانات، ترس از جنگ، ترس از ابتلاء به بیماری، اغلب ترسهای واقعی و سازشی با محیط هستند.
۲-اضطراب روان نژندی:
که منشأ آن ادراک خطری است که از غرایز ناشی می شود این اضطراب از تعارض بین «نهاد»و «خود»سرچشمه می گیرد. این اضطراب در ابتدا هوشیارانه می باشد، اما به زودی خود کنترل کشش های غریزی ناخواسته را بر عهده می گیرد و بدین ترتیب آنها سرکوب می کند و فقط به صورت یک ترس ناآگاهانه در وجود فرد باقی می ماند.
۳-اضطراب اخلاقی:
که به صورت گناه یا شرمسار بروز می کند و از ادراک خطر از جانب وجدان اخلاقی ناشی
می شود. زمانی که کشش های غریزی نواخواسته نهاد درصد ارضاء بر می آیند یا در افکار تجلی می یا بند، فراخود احساس گناه و شرمساری می کند. کاهش اضطراب اخلاقی و روان نژندی از راه مکانسیم های دفاعی امکان پذیر است (شفیع آبادی، (۱۳۸۲) و ناصری، (۱۳۶۸)).
۲-۹-۵ علایم اضطراب
در حملات اضطرابی، وحشت و ترس وجود شخص را در بر می گیرد. دستگاه اعصاب سمپاتیک او بسیار فعال می شود، به شدت عرق می ریزد، قلبش سریع می زند، فرد قادر به تنفس عادی نیست، افراد مضطرب در مغزشان سر و صدای زیادی حس میکنند، پاهایشان ضعف رفته و سست میشود، هر لحظه احساس میکنند که ممکن است از بین بروند، دهانشان خشک می شود، اندامشان میلرزد، دچر سرگیجه میشوند، اسهال تکراز ادرار، تیره شدن دید، بهم خوردن برنامه خواب و غذا، از بین رفتن اشتها نیز از علائم این اختلال است. بیمار حس می کند مغز یا قلبش ممکن است هر لحظه بترکد، فکر می کند به زودی میمیرد، البته آرزوی مرگ هم میکند،احساس بیچارگی و ناتوانی کرده و خود وی هم قادر به کمک خودش نیست.
پس از برطرف شدن حمله، از هیجانات و نیروی جسمانی خالی میشود و احساس خستگی شدید به او دست میدهد، بیماران مضطرب از کشش عضلانی در رنج اند بخصوص در ناحیه سر، پشت گردن، ستون فقرات یا ناحیه پیشانی. این بیماران احساس گرما میکنند و احساس گلو درد میکنند، علائم گوارشی نیز در بیماران فروان است. احساس نگرانی دائم از اتفاقی که او و خانواده اش را از بین ببرد و این موضوع باعث تحریک پذیری و گوش به زنگ بودن بیمار می گردد این فرد احساس خستگی مزمنی میکند (همان منبع).
۲-۹-۶ سیر و پیش آگهی اضطراب:
اطلاع از سیر یک اخلاق موضوعی نیست که آن را بتوان از نظر دور داشت، زیرا وسیله مقایسه و سنجش تأثیر روش های مختلف درمانی است. از قدیمی ترین کوشش ها برای آگاهی از پیش آگهی حالات اضطرابی با تعقیب ۱۲۳ بیمار به مدت ده سال انجام گرفت. در ضمن ده سال ۳۸ نفر از ۱۲۳ نفر درمان شدند. ۶۰ نفر هنوز حالات اضطراب را داشتند. ۹۰ نفر دچار سایکوز شده و ۱۶ نفر مرده بودند.
در تعقیب تازه تری بوسیله پرسشنامه از ۵۷ بیمار مبتلا به نوروز اضطراب که در یک بیمارستان دانشگاهی بعمل آمد ۶۷ درصد پس از ۵ سال بهبود یافتند. در تکمیل این مطالعات نویز و همکارانش ۱۱۲ بیمار را که با وجود تشخیص فعلی DSMIII مبتلا به حالت اضطراب تشخیص داده می شوند و ۱۱۰ بیمار جراحی به عنوان گروه کنترل را به مدت ۶ سال تعقیب نمودند، این بیماران با مشکلات روانپزشکی مراجعه نمیکنند، معهذا علائمی مربوط به اعضای مختلف بدن دارند و از نوع بیمارانی هستند که معمولاً در طب عمومی مورد توجه اند.
این گروه در مطالعات تعقیبی ۱۲ درصد بدون علائم، ۱۷ درصد با علائم خفیف و ۳۹ درصد بطور خفیف دچار ناتوانی بودند. عوامل مربوط به پیش آگهی ضعف عبارت بودند از سن بالا، طبقه اجتماعی پایین، طول مدت بیماری، جنس مونث (شاملو،۱۳۸۲).
۲-۹-۷ شیوع اضطراب:
شیوع و بروز اختلالات روانپزشکی گزارش شده در طب عمومی بسته به وجود تشخیص بکار گرفته شده تفاوت فاحشی نشان میدهد. اختلالات اضطراب در ۱۴ درصد بیماران قلبی و ۲۲ درصد بیماران جراحی مشاهده شده است. با بهره گرفتن از مصاحبه روانی استاندارد، هوپر در ۷/۲۶ درصد بیماران مراجعه کننده به طبیب عمومی اختلال روانپزشکی تشخیص داد.
از این عده ۱۷ درصد اختلالات اضطراب را نشان می دادند. با بهره گرفتن از یک لیست علائم سایکو پاتولوژیک گلاس و همکاران وی در یک درمانگاه پزشکی دیگر ۲۷ درصد در یک مرور سیستماتیک جدیدتری در مورد مسائل طبی ۸۴ بیمار مراجعه کنده به یک کلینیک مرکز شهر، اضطراب در ۸ درصد بیمارانی که فرم ارزیابی را تکمیل کرده بودند تشخیص داده شد. اختلالات اضطراب، به نظر می رسد در کار طبابت بدرستی شناخته نمی شوند. عدم تشخیص اضطراب بدون شک مربوط به این واقعیت است که اغلب علایم جسمی بارزترین خصوصیات حالات اضطراب را تشکیل می دهند. علت دیگر این است که بیمار مضطرب اغلب خود را مبتلا به اختلال جسمی تصور می کند و به جای مراجعه به مراکز بهداشت روانی کلینیک های روانپزشکی به درمانگاه های عمومی که مناسبترین محل برای ارزیابی اولیه این بیماران است رجوع می کند. قرائن علمی روز افزون در مورد کیفیت تأثیر منفی اضطراب در حاصل درمانی بیماریهای نظیر آسم و یا حتی تأثیر مستقیم آن در بروز بیماریهای قلبی تهدید کننده مرگ بدست آمده است. (پین،۱۹۸۸)
ولی آنچه مسلم است، علائم اضطراب، بصورت حاد مزمن، تقریباً یکی از اجزاء تمام بیماریهای روانی است و در سندرم حراس (دوره ایی) که در آن اضطراب هسته مرکزی عارضه را تشکیل می دهد شکی نیست که انتشار وسیعی دارد. با وجود این، دادن رقمی صریح در مورد شیوع ان کار آسانی نیست. حدود ۲۰ درصد مردم از این اختلال رنج می برند. هم چنین اضطراب ممکن است انتشار خانوادگی داشته باشد. یک مطالعه بر روی دو قلوها از وجود زمینه ایی ارثی احتمالی آگاهی می دهد. (همان منبع).
۲-۹-۸ درمان اضطراب:
اضطراب فرد در نتیجه فشار امیال واپس زده و یک سلسله کشمکشها میان قسمت های مختلف شخصیت او است. بنابراین از طریق روان درمان باید امیال واپس زده را ردیابی کرده نوع کشمکشها را مشخص نمود و سپس به بیمار یاری داد تا بر آنها غلبه کند. درمان روانکاوان در حقیقت درمان شخصیت است.
هدف درمان روانکاری آن است که به بیمار کمک شود تا شیوه تفکر خود را درباره شخصیت اصلاح کند و به علل نهایی رفتار خود پی ببرد، ارتباط ناراحتیهای جسمانی و روانی پیدا نماید و در تقابل خویش با دیگران تجدید نظر کند و سرانجام، در زندگی خویش پیرو فلسفه سازنده ایی باشد در جریان روانکاوی بایستی محیط صمیمی فراهم آید تا مراجع بتواند آنچه باعث کشمکش و تضاد درونش گشته است بیان نماید. روانشناسی تربیتی و روان درمانی بصیرتی و ایجاد آرامش نیز می تواند در درمان مؤثر باشد. اما در مراحل شدیدتر برای کنترل بیماری باید از درمان دارویی استفاده نمود.(شفیع آبادی ۱۳۸۲)
تجویز داروهای ضد اضطراب یک پدیده مشخص در تمام دنیاست. تخمین زده اند بین ۱۰ تا ۲۰ درصد مردم در نیمکره غربی برای رفع تنش از دارو استفاده می کنند. طبق نظر «سازمان غذا و دارو در آمریکا» در سال ۱۹۷۸ ده میلیون آمریکایی از بنزودیازپینها استفاده نمودهاند که تقریباً نیمی از نسخه های پزشکان عمومی و متخصصین ارتوپدی، ۱۹ درصد نسخه های متخصصین داخلی، ۱۸ درصد نسخه های روانپزشکان و ۱۰ درصد نسخه های جراحان را شامل گردید (دیویس،۱۹۸۴)
۲-۱۰ تحقیقات انجام شده
۲-۱۰-۱ تحقیقات پیشین خارجی
دینهم[۴۳] ۱۹۹۵ دریافت در جو باز کارکنان استقلال بیشتری دارند و بین اعضاء روابط دوستانه است و در جو بسته کارکنان با مشکلات زیادی مواجه می شوند. روحیه افراد پایین است و مدیر با آنان مشورت نمی کند (کیوری، نیومن، دوناهیو[۴۴]، ۱۹۸۸، به نقل از رضایی۱۳۷۲).
تحقیقات پیرامون جو سازمانی در رضایت شغلی نشان می دهد که بین جو سازمانی و رضایت شغلی رابطه معنی داری وجود دارد و این دو متغیر می توانند بر روی هم تأثیر گذارند؛ جو باز باعث افزایش رضایت و جو بسته کاهش رضایت خواهد داشت.
می یر[۴۵]، ۱۹۹۲ طی تحقیقی دریافت بین رضایت شغلی و سازگاری کارمندان و جو سازمانی همبستگی معنی داری وجود دارد.
در تحقیق بنیامین اریس و جرالد بارت (۱۹۹۲) تأثیر عوامل حقوق بر رضایت شغلی مورد بررسی قرار گرفت. این دو نتیجه گرفتند در وضعیت کاری نامطلوب با پرداخت حقوق خوب می توان رضایت کرد در حالی که در شرایط کاری مطلوب رابطه ای میان رضایت از حقوق و رضایت از شغل مشاهده نشده است زیرا که عواملی مانند پیشرفت، وجود همکاران و نظارت بر کار نیز نقش دارد.
کلین[۴۶]،۱۹۹۱ در تحقیقی به این نتیجه رسید که در محیط های سازمانی متفاوت از نظر فرهنگ انگیزشی و محیط فیزیکی کار اختلاف معنی داری بین رضایت شغلی افراد وجود دارد و جو سازمانی بر رضایت افراد مؤثر است. (به نقل از عباس زادگان،۱۳۸۳)
لوونتال[۴۷]، ۱۹۹۰ دریافت بین روحیه کارکنان، نوع ارتباط اعضاء با هم، وحدت گروهی، و جو سازمانی رابطه معنی داری وجود دارد. بدین معنی که هر چه رابطه اعضاء با هم صمیمی تر باشد روحیه کارکنان بهتر و وحدت گروهی بیشتری وجود داشته باشد، جو بازتر است و هر چه نوع ارتباط اعضاء کمتر و روحیه کارکنان ضعیف تر باشد جو بسته تر است.(مرادی،۱۳۷۳)
فرانک جی لندی[۴۸]، ۱۹۷۳ بیان می کند رضایت شغلی در روانشناسی صنعتی و سازمانی از اهمیت ویژهای برخوردار است. رضایت شغلی با خلاقیت، رضایت از زندگی، علاقه و حضور و غیاب، سلامتی ذهنی و جسمی ارتباط دارد.
لیتوین و استرنجر[۴۹]، ۱۹۶۶ تأثیر جو سازمانی را بر روی سه شرکت که به سه شیوه ی استبدادی، دوستانه و دموکراتیک رهبری می شدند مورد بررسی قرار دادند. آنها متوجه شدند که رضایت شغلی در دو شرکتی که به طور دوستانه و دموکراتیک اداره می شوند بالاتر از شرکت دیگری است و نتیجه گرفتند که نوع جو سازمانی و شیوهی رهبری می تواند روی رضایت شغلی مؤثر باشد به طوری که جو باز و صمیمی باعث افزایش رضایت شغلی و جو بسته باعث کاهش رضایت شغلی می گردد.
پژوهش های انجام شده در مورد رابطه بین جو سازمانی بر رضایت شغلی و بهداشت روانی کارکنان ...