در مطالعه ای که طراحی شده بود تا مورد آزمون قرار دهد کارکرد توجه را در افراد افسرده خو و غیر افسرده خو و پارادایم مورد استفاده اجازه میداد که مورد آزمون قرار دهند فرایندی را که سروکار دارد با تداخل عاطفی و مهار عاطفی. مشارکت کننده افسرده خو هر دو تداخل بالا و سوگیری مهاری را برای عوامل منفی نشان میدادند اما برای عوامل مثبت چنین سوگیری را نشان نمیدادند. در مقابل مشارکت کنندگان غیر افسرده خو تداخلات عاطفی یا مهار عاطفی را برای عوامل مثبت و منفی نشان نمیدادند. علاوه بر این، در تمامی شرکت کنندگان سطحی از تداخل عاطفی با سطحی از مهار مرتبط بوده است (یورمن، یو و گاتلیب، ۲۰۰۵).
پژوهشی تحت عنوان تاثیر خلق منفی بر توجه بر روی ۶۰ دانشجو انجام شده است. در این پژوهش افراد را به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار دادند، به گونه ای که خلق منفی به گروه آزمایش القا داده میشد. به این ترتیب که موسیقی غمگینی را به همراه یادآوری یک تجربه غم انگیز زندگی به فرد ارائه میدادند، اما گروه گواه به تجربه ای که از لحاظ هیجانی کاملا خنثی بود فکر میکردند. پس از آن از مشارکت کنندگان در خواست شد که اسامی خاصی را در برش روزنامه شناسایی کنند. نتایج بیانگر این مطلب بود که افراد افسرده در مقایسه با افراد غیر افسرده واژه های هایلت شده را بهتر شناسایی میکردند (گیس[۹۴]، ۲۰۰۵).
مطالعهای با هدف بررسی اعتبار دو عامل انتخاب شده از مقیاس نشخوار فکری پرسشنامه سبک های پاسخ به انجام رسید. این پژوهش دارای دو بخش بوده که در بخش اول پژوهش سه گروه از مشارکت کنندگان انتخاب شدند، که شامل افراد افسرده فعلی، افرادی که قبلا افسرده بودند و افراد دارای اضطراب اجتماعی و همچنین افراد سالم بودند. در این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به این سوال بودند که آیا نشخوار فکری بین سه گروه مذکور متفاوت است و در مطالعه دوم به دنبال یافتن رابطه بین نشخوار فکری و سوگیری های مختلف شناختی در افسردگی بودند. نتایج بیانگر این مطلب بود که گروه افسرده فعلی نمرات نشخواری بیشتری نسبت به گروه های دیگر داشتند. در مطالعه دوم مشخص شد که افکار نشخواری با سوگیری حافظه رابطه معناداری ندارد، در حالی که با سوگیری توجه مربوط به چهره های غمگین رابطه دارد (یورمن، داکنه[۹۵] و گاتلیب، ۲۰۰۶).
در همین راستا دونالدسون و همکاران (۲۰۰۷) در پی این هدف بودند که تعدادی از موضوعات که مشخص کننده سوگیری به اطلاعات منفی در افسردگی است را نشان دهند، وپاسخ های توجهی در افسردگی اساسی را مورد آزمون قرار دهند. همچنین در این پژوهش به بررسی نقش احتمالی نشخوار فکری در افزایش یا کاهش سوگیری توجه برای اطلاعات منفی پرداختند. به طور کلی یک طرح آزمایشی به انجام رسید جهت بررسی اثرات سبک پاسخ نشخواری و سبک پاسخ منحرف کننده حواس در توجه بیماران مبتلا به افسردگی و افراد سالم.توجه در این پژوهش با بهره گرفتن از برنامه دات پراب بررسی شد. یافته ها بیانگر این بود که سوگیری توجه برای اطلاعات منفی در افراد مبتلا به افسردگی وجود داشته و این سوگیری تحت تاثیر پاسخ های منحرف کننده حواس نبوده در حالی که با پاسخ های نشخواری مرتبط بوده است. به طور کلی نتایج بیانگر این مطلب بود که افسردگی با سوگیری به سمت اطلاعات منفی در ارتباط است و این سوگیری در افرادی که عادات نشخواری قوی تری دارند بیشتر است.
در یک مطالعه از برنامه ای به نام ای بی ام جهت اصلاح سوگیری توجه استفاده شد و آن را به عنوان یک واکسن شناختی در برابر افسردگی در نظر گرفتند. این برنامه قادر به کاهش متوسط خطر عود در بیماران افسرده بود. و یافته ها بیانگر این مطلب بود که ای بی ام ممکن است به عنوان واکسن شناختی در برابر افسردگی باشد و یک استراتژی مفید در پیشگیری ثانویه از بیماری بشمار آید (براونینگ[۹۶] و همکاران، ۲۰۱۲).
در همین راستا اما تا حدودی متفاوت تر مطالعه ای دیگر با هدف دستکاری توجه انتخابی برای محرک های غمگین در علائم افسردگی انجام شد. در این مطالعه دانشجویان افسرده متوسط تا خفیف به طور تصادفی انتخاب شده و در دو گروه قرار گرفتند. یک گروه را در طول یک دوره دو هفتهای در ۴ جلسه تحت آموزش توجه قرار دادند و گروه دیگر هیچ آموزشی دریافت نکردند. شرکت کنندگان تحت آموزش توجه کاهش قابل توجهی در علائم افسردگی یشان نشان دادند. این تفاوت به واسطه تغییر در سوگیری توجه ایجاد شده. یافته ها نشان میدهد که سوگیری توجه ممکن است یک نقش علّی در تداوم علائم افسردگی داشته باشد (ولز و بورز، ۲۰۱۰).
مطالعه ای با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر کنترل خشم و کنترل توجه (متغیر کنترل توجه با بهره گرفتن از تکلیف استروپ قبل و بعد از آموزش مورد بررسی قرار گرفت) انجام گرفت. و این مطالعه بر روی ۱۰۱ مشارکت کننده انجام شده بود، (به این ترتیب که ۶۰ نفر از مشارکت کنندگان در گروه آزمایش به مدت ۸ هفته تحت آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند و ۴۱ نفر در گروه کنترل قرار گرفتند). یافته های این مطالعه دربردارنده داده هایی بود که چنین بیان می داشت که آموزش ذهن آگاهی به طور معناداری خشم و سوگیری توجه مرتبط با خشم مشارکت کنندگان را بهبود می بخشد (رودریگیوز[۹۷] و همکاران، ۲۰۱۴).
در همین رابطه در پژوهشی با هدف بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر عملکرد توجه نوجوانان زندانی، مشخص شد که ذهن آگاهی در موارد استرس بالا به تبع استرس بالا، می تواند اختلال توجه را نیز بهبود بخشد (لئونارد[۹۸] و همکاران، ۲۰۱۳)
در یک بررسی فراتحلیل که بر روی ۱۱۴۰ مشارکت کننده اجرا شد، برآورد اندازه اثر نشان داد که درمان ذهن آگاهی در حد متوسط برای بهبود اضطراب و خلق و خو موثر است (هافمن[۹۹] و همکاران، ۲۰۱۰).
در همین راستا مطالعهای توسط فینوکن[۱۰۰] و استوارت[۱۰۱]، (۲۰۰۶) به انجام رسیده است. در این پژوهش افراد مبتلا به افسردگی و اضطراب در یک مصاحبه کیفی شرکت کرده و پرسشنامه های افسردگی بک و اضطراب بک را نیز تکمیل کردند سپس تحت آموزش ذهن آگاهی قرار گرفتند. یافته ها بیانگر این مطلب بود که کاهش قابل توجهی در افسردگی ۷۲% افراد و اضطراب ۶۳% افراد مشاهده شده است. اعتقاد بر این است که ذهن آگاهی از این جهت منجر به بهبود افسردگی و اضطراب افراد شده است که به جای به چالش کشیدن باورها در مورد نگرانی ها و به جای تغییر جهت افکار و اجتناب از آنها به فرد کمک میکند با توجه آگاهانه به این افکار و بدون قضاوت درباره افکار با آنها رو به رو شود.
در مطالعه ای نقش پیش بینی کننده دات پراب با چهره های هیجانی و دات پراب با سایر تصاویر هیجانی مور مقایسه قرار گرفت. در این پژوهش یافته ها بیانگر این مطلب بود که هر دو نوع تکلیف دات پراب قادر به پیش بینی افسردگی بوده البته دات پراب با چهره های هیجانی به صورت دقیق تر قادر به پیش بینی افسردگی است. همچنین مشخص شد که سوگیری توجه به میزان قابل توجهی با افسردگی در ارتباط است (آجیلچی و نجاتی، ۲۰۱۳).
با مروری که تاکنون بر ادبیات پژوهشی صورت گرفت میتوان چنین بیان داشت که در طول چند دهه گذشته پژوهش های وسیعی در جهت شناسایی عوامل موثر در شروع و نگهداری افسردگی صورت گرفته است. که بخش عظیمی از این پژوهش ها توسط نظریه شناختی هدایت شده است. بسیاری نظریه پردازان شناختی بیشتر تاکیدشان بر جنبه های مختلف پردازش اطلاعات میباشد. تا آنجا که بک (۱۹۶۷، ۱۹۷۶) و تیزدل (۱۹۸۸) بر این باورند که افراد مبتلا به اختلال افسردگی در تمامی جنبه پردازش اطلاعات (از جمله تفسیر، توجه و ادراک) از خود سوگیری نشان میدهند. در این راستا اوریت، دکی و کاستر (۲۰۱۴) به این نتیجه دست یافتند که موقعیتی از توجه انتخابی همواره با سوگیری در تفسیر همراه است که این نیز به نوبه خود با سوگیری متجانس با حافظه همراه است. به این ترتیب به نظر میرسد که حالات متجانس سوگیری پردازش اطلاعات یکی از ویژگی های قوی افسردگی است و نقش اساسی در تداوم اختلال دارد (کلوف و همکاران، ۲۰۰۸). در رابطه با سوگیری توجه در افراد افسرده در ابتدا چنین تصور میشد که افراد افسرده به واژه ها با مفهوم افسرده کننده بیشتر از واژه های شاد یا خنثی توجه میکنند. در حالی که در پژوهش گاتلیب و همکاران (۱۹۸۸) خلاف این امر ثابت شد و چنین بیان شد که افراد افسرده سوگیری توجه مثبت خود را از دست داده اند، در حالی که این نوع سوگیری مشخصه افراد غیر افسرده است (یورمن و گاتلیب، ۲۰۰۷). در سالهای اخیر علاوه بر جنبه های پردازش توجهی، بررسی افکار ناخواسته و نقش آن در دوام اختلالات هیجانی، مورد توجه قرار گرفته است. از جمله افکار ناخواسته در اختلال افسردگی نشخوار فکری است که جز مؤلفه های مهم در شروع و تداوم افسردگی به شمار میرود. البته بهتر است چنین بیان کنیم که افسردگی، تمرکز بر روی افکار منفی را بیشتر میکند و به نشخوار فکری میانجامد و این خود منجر به تداوم افسردگی میشود (بهرامی، قادر پور و مرزبان، ۱۳۸۸). همچنین در این راستا پژوهش باقری نژاد و همکاران (۱۳۸۹) بیانگر این مطلب بوده است که علاوه بر وجود رابطه بین افسردگی و نشخوار فکری، سوگیری توجه منفی با افزایش نشخوار فکری همراه بوده است در حالی که سوگیری توجه مثبت با نشخوار فکری رابطه معکوس دارد. به گونه ای میتوان چنین بیان داشت که بیماران افسرده ای که نشخوار فکری دارند، با احتمال قوی تری سوگیری توجهی به سمت اطلاعات منفی در راستای ارزیابی از خود نشان میدهند (دونالدسون و همکاران، ۲۰۰۷). با توجه به آنچه که تاکنون بیان شد میتوان چنین تصور کرد که به واسطه تغییر در سوگیری توجه و نشخوار فکری میتوان کاهش قابل توجهی را در علائم افسردگی بوجود آورد در این راستا ولز و بورز (۲۰۱۰) مشارکت کنندگان در پژوهش خود را تحت آموزش توجه قرار دادند و به نتایج قابل قبولی دست یافتند. و همچنین در پژوهشی مشابه که توسط براونینگ و همکارانش (۲۰۱۲) به انجام رسید مشخص شد که با اصلاح سوگیری توجه میتوان امکان خطر عود افسردگی را به میزان قابل توجهی کاهش داد. علاوه بر این در رابطه با ذهن آگاهی هم پژوهش های در خور توجهی به انجام رسیده است. به گونه ای که بررسی های انجام شده توسط پژوهشگران نشان داده است که آموزش ذهن آگاهی سوگیری توجه افراد با استرس بالا (لئوناردو و همکاران، ۲۰۱۳) و همچنین سوگیری توجه در افراد پرخاشگر را (روریگیوز وگا، ۲۰۱۴) تحت تاثیر قرار داده است.
بنابراین با توجه به مستندات ارائه شده و از آن جهت که صاحب نظران توجه را به عنوان یکی از مؤلفه های بنیادی ذهن آگاهی در نظر گرفته اند (شاپیرو و همکاران، ۲۰۰۶) میتوان چنین پنداشت که آموزش ذهن آگاهی قادر به تغییر در سوگیری توجه و به تبع آن قادر به کاهش علائم افسردگی خواهد بود.
فصل سوم
روش پژوهش
۱-۳-مقدمه
در این فصل طرح کلی پژوهش، جامعه آماری، حجم نمونه و روش نمونه گیری، ابزار مورد استفاده و پایایی و روایی بزار، شیوه اجرای پژوهش، روش های آماری مورد بررسی قرار میگیرد.
۲-۳-طرح پژوهش
با توجه به هدف پژوهش حاضر یعنی، تعیین اثربخشی ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و پردازش توجهی در افراد افسرده، این پژوهش در قالب طرح های شبه آزمایش از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است.
۳-۳-جامعه پژوهش
جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان است که با تشخیص افسردگی اساسی به مرکز مشاوره دانشگاه مراجعه کرده بودند.
۴-۳-حجم نمونه و روش نمونه گیری
۳۵ نفر از افراد جامعه به دلیل وجود محدودیت در یافتن افراد افسرده به صورت در دسترس انتخاب شدند. و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل گماشته شدند. لازم به ذکراست که در این مطالعه جهت اطمینان از افسرده بودن افراد، از آنها مصاحبه تشخیصی براساس ملاک های DSM-IV به عمل آمد که در طی انجام مصاحبه ۵ نفر از افراد کنار گذاشته شدند. در تشخیص های افتراقی مشخص شد که ۲ نفر از مشارکت کنندگان مبتلا به افسردگی سوگ بوده و ۳ نفر هم تحت درمان با دارو بوده اند.
۵-۳-ابزار پژوهش
در پژوهش حاضر برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه افسردگی بک ۲، مقیاس پاسخ های نشخواری نولن هوکسما، وآزمون رایانه ای دات پراب استفاده شد.
۱-۵-۳-آزمون افسردگی بک ۲
پرسشنامه افسردگی بک در سال ۱۹۹۶ توسط بک، استر و براون تهیه شد. این آزمون دارای ۲۱ ماده است و هر ماده دارای چهار جمله است که هر کدام علامتی از افسردگی را از صفر تا سه درجه بندی میکنند. اعتبار و پایایی پرسشنامه بک مکرراً مورد بررسی قرار گرفته که نتایج آن در سطح بالایی گزارش شده است. بک و همکارانش در سال ۱۹۹۸ ضریب پایایی همسانی درونی ماده های پرسشنامه را از (۷۳%) تا (۸۶%) گزارش کرده اند. در یک نمونه ایرانی، نیز پایایی قابل توجهی برای این پرسشنامه گزارش شده است (فتی، ۱۳۸۲). همچنین در پژوهش حاضر ضریب همسانی درونی برای این پرسشنامه به ترتیب در پیش آزمون و پس آزمون (۹۳%)، (۸۸%) محاسبه شده است.
۲-۵-۳-مقیاس پاسخ های نشخواری
نولن هوکسما و مارو (۱۹۹۱) پرسشنامه ای خود آزما تدوین کردند که چهار نوع متفاوت از واکنش به خلق منفی را مورد ارزیابی قرار میداد. این پرسشنامه از دو مقیاس پاسخ های نشخواری و پاسخ های منحرف کننده حواس تشکیل شده است. و۲۲ عبارت دارد که از پاسخ دهندگان خواسته میشود که هر کدام را در مقیاسی از ۱ تا ۴ درجه بندی کنند (ترینر، گنزالز، و نولن هوکسما، ۲۰۰۳). بر پایه شواهد تجربی، این مقیاس پایایی درونی بالایی دارد. ضریب آلفای کرونباخ در دامنه ای از ۸۸% تا ۹۲% قرار دارد. در نمونه ایرانی نیز از پایایی مناسبی برخوردار است (باقری نژاد و همکاران، ۱۳۸۹). همچنین در پژوهش حاضر ضریب همسانی درونی برای این مقیاس به ترتیب در پیش آزمون و پس آزمون (۹۲%)، (۸۳%) محاسبه شده است.
۳-۵-۳-آزمون رایانه ای دات پراب
دات پراب تکلیفی است که به وسیله روانشناسان شناختی به منظور ارزیابی توجه انتخابی، مورد استفاده قرار گرفت و توسط مک لئود، متیوس و تاتا توسعه یافت. تکلیف دات پراب در حداقل ۱۰۰ مطالعه مورد استفاده قرار گرفته است (بارهیم، ۲۰۰۷، به نقل از استوگارد، ۲۰۰۹). در بسیاری از موارد تکلیف دات پراب برای ارزیابی توجه انتخابی به محرک های تهدید کننده در افرادی با اختلال اضطرابی مورد استفاده قرار گرفته است. سوگیری ها در اختلالات دیگر مانند افسردگی، اختلال استرس پس از سانحه و دردهای مزمن با این پارادایم مورد بررسی قرار گرفته است (همان).
در این تکلیف ابتدا شرکت کنندگان در مقابل یک صفحه نمایشگر رایانه قرار داده شدند. مشارکت کنندگان به محرک ثابت وسط صفحه رایانه نگاه میکنند. بعد از یک ثانیه، این محرک حذف شده و به جای آن دو تصویر، یکی در سمت چپ و دیگری در سمت راست ارائه میشوند (به عنوان مثال یک تصویر با ظرفیت منفی و یک تصویر با ظرفیت مثبت) پس از تاخیر کوتاهی (۶۰۰ میلی ثانیه) این دو تصویر حذف و روی صفحه یک نقطه نورانی به طور تصادفی در محل یکی از تصاویر ظاهر میشود و به مدت ۱۲۰۰ میلی ثانیه باقی میماند. از مشارکت کننده خواسته میشود در صورت مشاهده نقطه در سمت راست با حداکثر سرعت ممکن کلید ctrl سمت راست صفحه کلید را و در صورت مشاهده آن در سمت چپ کلیدctrl سمت چپ صفحه کلید را فشار دهد. در پژوهش حاضر ۲۰ تصویر با بار عاطفی مثبت و منفی انتخاب شدند و سپس با بهره گرفتن از نرم افزار اپن سسامی[۱۰۲] به صورت جفت تصاویر در سمت چپ و راست نقطهی ثابت به فاصله ۳ سانتی متر قرار داده شدند (به توصیهی مکلئود، متیوس و تاتا، ۱۹۸۶). ترتیب ارائه این تصاویر برای هر مشارکت کننده متفاوت و به صورت تصادفی بوده است. بر این اساس این برنامه با ۴۰۰ کوشش به انجام رسید. لازم به ذکر است که در این پژوهش به این دلیل برای بررسی توجه از دات پراب با تصاویر محرک به جای کلمات محرک استفاده شد که ممکن است به کار بردن کلمات محرک از نظر اعتبار محدودیت هایی داشته باشد. مشخص شده است که در پژوهش های که از تصاویر چهره ای به عنوان محرک دات پراب استفاده کرده اند، نتایج مطالعات بهتر از مطالعاتی بوده که از کلمات بهره برده اند (سرافراز، تقوی، گودرزی و محمدی، ۱۳۸۸).
۶-۳-روش اجرا
پس از انجام هماهنگی های لازم با مرکز مشاوره دانشگاه شهید باهنر کرمان ابتدا آزمون افسردگی بک بر روی ۴۵ نفر از مراجعین انجام شد. و سپس ۳۵ نفر که نمره ۱۳ و بالاتر داشتند در دو گروه مداخله و کنترل گنجانده شدند. گروه دوم جهت اطمینان از اینکه عاملی غیر از ذهن آگاهی بر گروه اول اثر گذار نباشد، انتخاب شد. لازم به ذکر است که از هر مشارکت کننده مصاحبه روانشناسی مختصری گرفته شد. افراد هر گروه همچنین مقیاس نشخوار فکری را تکمیل کرده و تکلیف دات پراب را نیز اجرا کردند. بعد از طی کردن این مراحل از میان دو گروه مورد بررسی، گروه کنترل جزوه ای را در رابطه با افسردگی (که مشتمل بر اطلاعاتی راجع به چگونگی شروع و سیر افسردگی، علت های آن، برخی درمان های رایج آن و غیره) بود دریافت کردند و گروه مداخله تحت آموزش ذهن آگاهی در ۸ جلسه قرار گرفتند. در پایان بر روی افراد هر سه گروه مذکور پس آزمون اجرا شد. لازم به ذکر است که پرسشنامه افسردگی قبل از مداخله دو بار به فاصله دو هفته بر روی مشارکت کنندگان اجرا شدند.
۷-۳-شرح جلسات آموزش ذهن آگاهی
ذهن آگاهی چنانچه کابات-زین میگوید به معنی توجه کردن به طریق خاص، معطوف به هدف، در زمان حال و بدون قضاوت است. در ذهن آگاهی به فرد آموزش داده می شود که در هر لحظه از حالت ذهنی خود آگاهی داشته باشد و توجه خود را به شیوه های مختلف ذهنی خود متمرکز نماید. به این طریق فرد قادر خواهد بود بر افکار، رفتار و هیجانات خود مدیریت داشته باشد و به تنظیم آنها بپردازد. آنچه افراد را از لحاظ روانی در برابر افسردگی آسیب پذیر میکند قابلیت دسترسی آسان به افکار، خاطره ها و نگرش های منفی است، به هنگامی که خلق پایین است. در واقع ذهن آگاهی مهارتی است که به ما اجازه می دهد که در زمان حال حوادث را کمتر از آن میزان که ناراحت کننده اند دریافت کنیم. وقتی ما نسبت به زمان حال آگاه هستیم دیگر توجه ما روی گذشته یا آینده درگیر نیست این در حالی است که بیشتر مشکلات روانی ناشی از تمرکز بر گذشته خود است (کابات-زین، ۲۰۰۲). بر این اساس در پژوهش حاضر از روش درمانی ذهن آگاهی استفاده شد.
تعداد جلسات آموزش برای گروه آزمایش، هشت جلسه ۹۰ دقیقه ای آموزش گروهی بود که در هفته یک بار برگذار می شد. شرح جلسات بدین گونه است:
جلسه اول: اجرای پیش آزمون و مصاحبه بالینی مختصر، برقراری ارتباط، مفهوم سازی و لزوم استفاده از آموزش ذهن آگاهی.
جلسه دوم: آموزش جستجو حس های فیزیکی (شنوایی، چشایی و غیره) و تمرکز برآنها و تکلیف خانگی ذهن آگاهی خوردن (خوردن با آرامش و توجه به مزه و منظره غذا).
جلسه سوم: مرور جلسه قبل و دادن گزارش درباره تکلیف خانگی. آموزش تن آرامی و مرور بدن برای ۱۴ گروه از عضلات شامل ساعد، بازو،انگشتان پا، عضله پشت ساق پا، ساق پا، ران ها، شکم، قفسه سینه، شانه ها، گردن، لب، چشم ها، آرواره ها و پیشانی. تمرین خانگی مرور بدن.
جلسه چهارم: مرور جلسه قبل و دادن گزارش درباره تکلیف خانگی. آموزش ذهن آگاهی تنفس، آموزش تکنیک دم و بازدم همراه با آرامش و بدون تفکر در مورد امور دیگر. تمرین خانگی ذهن آگاهی تنفس.
جلسه پنجم: مرور جلسه قبل و دادن گزارش درباره تکلیف خانگی. آموزش توجه به ذهن، افکار مثبت و منفی و اینکه صرف نظر از خوشایند و ناخوشایند بودن به آنها اجازه ورود به ذهن را بدهند و به آسانی و بدون قضاوت آنها را از ذهن خارج کنند. تکلیف خانگی توجه به ذهن و نوشتن رویدادها و تجربیات مثبت بدون قضاوت در مورد آنها.
جلسه ششم: مرور جلسه قبل و انجام تمرین مرور بدن. تکلیف خانگی نوشتن رویداد و تجربیات منفی بدون قضاوت درمورد آنها.
جلسه هفتم: ذهن آگاهی کامل. تکرار جلسات ۳، ۴، ۵ هرکدام به مدت ۳۰ دقیقه.
جلسه هشتم: جمع بندی جلسات آموزشی و اجرای پس آزمون (آزاد مرزآبادی، مقتدائی و آریا پوران، ۱۳۹۲).
۸-۳-تجزیه و تحلیل داده ها
بعد از جمع آوری داده ها، جهت تجزیه و تحلیل داده ها وارد نرم افزار Spss شدند و ابتدا روش های آماری توصیفی از جمله میانگین، انحراف استاندارد، فراوانی و درصد فراوانی استفاده شد و سپس روش های آمار استنباطی مورد استفاده قرار گرفت. به این ترتیب که از طرح اندازه گیری مکرر با یک عامل بین گروهی (گروه) و عوامل درون گروهی (افسردگی، نشخوار فکری، سوگیری توجه نسبت به محرک های مثبت و سوگیری توجه نسبت به محرک های منفی) استفاده شد.
فصل چهارم
یافته های پژوهش
پروژه های پژوهشی دانشگاه ها درباره تاثیر کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشخوار فکری و سوگیری توجه ...