۲- هدف، برخی از نهادها توجهشان معطوف به عموم مردم است، در حالی که برخی از سازمان ها توجهشان معطوف به گروه های خصوصی است؛
۳- متصل شدن یا اتصال دادن، رابط اعتماد و کنش متقابل میتواند انشقاقات درون جامعه را از بین برده و اتصال برقرار کند یا بطور معکوس افراد همفکر یا متعلق به یک قومیت را به کنار هم بیاورد؛
۴- بی واسطگی اعتماد ممکن است از ارتباطات بی واسطه و چهره به چهره ریشه بگیرد یا اینکه از ارتباطات بی نام عمومیت پیدا کند؛
۵- لایه، لایه بودن/قوت و شدت، در یک طرف این طیف شبکههای چند لایهای قوی و با دوام قرار داشته بطور مثال، مردمی که یکدیگر را از طریق شبکههای چندگانه دارای فصل مشترک میشناسند، و در طرف دیگر طیف رابطههای ضعیف و خیلی زودگذر که در اثر یک روز کار داوطلبانه در کنار هم حاصل میشود، قرار دارد
۶- موقعیت اجتماعی، پیوندهای همسایگی یک سر طیف سرمایهاجتماعی مبتنی بر مکان را آشکار کرده، در صورتیکه گروه های اینترنتی آن سر دیگر مبتنی بر کارکرد آن را مشخص میکند (Putnam, 2000).
هر سه نظریه پرداز با این نکته موافقند که سرمایه اجتماعی نمیتواند در خارج از زمینه اجتماعی وسیعتر جامعه وجود داشته باشد، بوردیو بر روی طبقه و تقسیم طبقاتی یا حوزههای اجتماعی وسیعتر، کلمن بر دامنهای از موضوعات یعنی از خانوادهها تا سازمانهای رسمی و پوتنام بر روی مناطق وسیع تأکید میکند. در مورد دیگری که این سه فرد قابل مقایسه میباشند، نقش مثبت و کارکردی است که سرمایه اجتماعی میتواند داشته باشد و نتایجی که از وجود آن برای افراد و گروه ها حاصل میشود، منتهی بوردیو و کلمن هر دو بر افزایش پیدا کردن پایگاه اجتماعی افراد و موقعیت اقتصادی آنها تأکید میکنند در حالیکه پوتنام بر تأثیرات سرمایهاجتماعی بر افراد تمرکز نکرده بلکه او توجه مستقیمش را به مقیاس منطقه ای معطوف کرده، جاییکه سرمایه اجتماعی بوجود آمدن نهادهای دموکراتیک سرعت میبخشد.
یکی دیگر از موضوعاتی که این سه فرد بر آن تأکید دارند، رسیدن به اهداف جامعه میباشد. از نظر بوردیو هدف مربوط به خرده گروه ها یا افراد(رسیدن به سرمایه اقتصادی) بوده، کلمن هدف را افزایش سرمایه انسانی برای افراد و در نتیجه آن موفقیت اقتصادی و اجتماعی آنها میداند، در حالیکه هدف در سرمایهاجتماعی برای پوتنام تأسیس نهادهای دموکراتیک و رسیدن به دموکراسی و توسعه اقتصادی است.
۴- سرمایه اجتماعی از دیدگاه آپهوف
آپهوف برای مفهومی کردن و ساختن یک چهارچوب مفهومی از سرمایه اجتماعی آن را به دو طبقه مرتبط به هم از پدیدهها تقسیم میکند: ساختاری و شناختی(Uphoff, 2002). آپهوف سرمایه اجتماعی در شکل ساختاریش را با شکلهای گوناگون سازمان اجتماعی پیوند میزند، مواردی مانند نقشها، قواعد، روشهای قبلی یا رسوم و رویهها و به همراه دامنه وسیعی از شبکههایی که به همکاری یا تعاون و خصوصاً کنش جمعی دو طرفه سودمند کمک میکنند. ایدههای ناشی از طبقهبندی شناحتی زمینه را برای مردم جهت کنش دو طرفه سودمند فراهم میکند. هنجارها، ارزشها، نگرشها، و باورهایی که سازنده سرمایه اجتماعی شناختی میباشند مواردی هستند که رفتار مبتنی بر همکاری و تعاون را منطقی و قابل احترام میکنند.
آپهوف منابع و ظهور سرمایه اجتماعی ساختاری را در نقشها، قواعد، شبکه ها، دیگر روابط بین شخصی، شیوه ها و رسوم و برای سرمایه اجتماعی شناختی در هنجارها، ارزشها، نگرشها و باورها میداند و قلمرو سرمایه اجتماعی ساختاری را در سازمان های اجتماعی و سرمایه اجتماعی شناختی را در فرهنگ مدنی عنوان میکند. همچنین عنوان میکند که عوامل پویا در سرمایه اجتماعی ساختاری روابط افقی و عمودی و در سرمایه اجتماعی شناختی اعتماد، انسجام، تعاون و خیرخواهی است (Uphoff, 2002).
۵- سرمایه اجتماعی از دیدگاه فرانسیس فوکویاما
فرانسیس فوکویاما نظریه پرداز دیگر این حوزه در تعریف این مفهوم بیشتر بر هنجارها و ارزشهای غیررسمی تکیه کرده و آنرا اینگونه تعریف می کند: سرمایه اجتماعی را به سادگی می توان به عنوان وجود مجموعه معینی از هنجارها یا ارزشهای غیر رسمی تعریف کرد که اعضای گروهی که همکاری وتعاون میانشان مجاز است در آن سهیم هستند .این هنجارها در سیستم اجتماعی موجب ارتقای سطح همکاری اعضای جامعه و کاهش سطح هزینه های تبادلات و ارتباطات می گردد .
هنجارهایی که تولید سرمایه می کنند اساساً باید شامل سجایایی از قبیل صداقت، ادای تعهدات و مفاهیمی نظیرجامعه مدنی و ارتباطات دو جانبه باشند(فوکویاما،۱۰:۱۳۷۹). بر اساس این تعریف، نهادهای اجتماعی نیز دارای ارتباط مفهومی نزدیک با سرمایه اجتماعی می گردند. به این ترتیب در دیدگاه این جامعه شناس آمریکایی، سرمایه اجتماعی موجب می شود تا همکاری و تعامل میان اعضای گروه های اجتماعی به سهولت انجام گیرد(Fukuyama,2009).
۲-۲-۵- کاربرد سرمایه اجتماعی برای جامعه
مطابق نظریات مطرح شده، سرمایه اجتماعی عنصری مطلوب برای انجام همکاریهای درون گروهی است و هر چه میزان آن بالاتر باشد، دستیابی گروه به اهداف خود با هزینه کمتری انجام می گیرد .اگر در گروهی به سبب نبود ویژگی هایی مانند اعتماد و مشارکت، سرمایه اجتماعی به اندازه کافی فراهم نباشد، هزینه های همکاری افزایش خواهد یافت و تحقق عملکرد بستگی به برقراری نظامهای نظارتی و کنترل پر هزینه خواهد داشت. در مقابل، وجود سرمایه اجتماعی به میزان کافی و مناسب سبب برقراری انسجام و اعتماد متقابل شده و هزینه های تعاملات و همکاری های گروهی کاهش یافته و در نتیجه عملکرد گروه بهبود می یابد؛ پس هر چه سرمایه اجتماعی در گروه بیشتر، هزینه همکاری و تعامل کمتر و در نتیجه عملکرد و دستیابی به اهداف بیشتر و هر چه سرمایه اجتماعی در گروه کمتر، هزینه همکاری و تعامل بیشتر و دستیابی به اهداف کمتر. تفاوت سرمایه اجتماعی با دیگر سرمایه ها مانند سرمایه مادی و سرمایه فیزیکی این است که این شکل از سرمایه حاصل روابط و تعاملات اجتماعی مبتنی بر اعتماد و مشارکت اعضای گروه های اجتماعی است و به شکل عینی و فیزیکی وجود ندارد. تفاوت دیگر از نظرکلمن اینست که؛ سرمایه اجتماعی هر چه بیشتر مصرف شود، افزایش خواهد یافت و در صورت عدم مصرف رو به کاهش و نابودی خواهد گذارد(آریان پور،۱۳۸۷).
آیا سازمانهای غیردولتی مولد سرمایه اجتماعی هستند؟
فرضیه اصلی ادبیات توسعه اجتماعی آنست که سازمانهای غیردولتی[۴] به مثابه حاملان اصلی سرمایه اجتماعی، بالقوه می توانند ظرفیت چشمگیری برای ارتقاء سطح توسعه اجتماعی از خود بروز دهند(ایمانی جاجرمی،۴۸:۱۳۸۱).
تنوع فعالیت های سازمان های غیردولتی بسیار زیاد است. آنها در اموری مانند فعالیت های امدادی، رفاهی، مذهبی و خیریه، خدماتی، مبارزه با خشونت، دفاع از حقوق بشر، توسعه، علم وتکنولوژی، هنر، حرفه ها، مطبوعات، زنان، جوانان، پناهندگان و مهاجران،سالخوردگان و محرومین در جنبش و تلاش هستند. در کنار این برداشت می توان هیأتهای محلی[۵] را نیز در زمره سازمانهای غیردولتی تلقی کرد.
اوفه و فوش دو معیار وضعیت عضویت و نحوه تعیین اهداف را به عنوان ملاکهای اصلی تمییز سازمان ها از نظر تولید سرمایه اجتماعی طرح کرده اند .پس اگر تشکلهای غیردولتی، سازمانهایی باشند که عضویت
در آنها داوطلبانه و اختیاری باشد، این ویژگی آنها را از نهادها و گروه هایی که عضویت در آنها اکتسابی و بر اساس خون و نسب صورت می گیرد، مجزا می کند. البته ملاک عضویت به تنهایی برای آنکه یک تشکل غیردولتی مولد سرمایه اجتماعی باشد کافی نیست، زیرا سازمان هایی هستند مانند ادارات دولتی و شرکت ها که فرد بنا به اختیار و میل خود عضوی از آنها تلقی می گردد. این گونه سازمانها ویژگی هایی مانند روابط سلسله مراتبی، اهداف مشخص و رسمی و پرداخت دستمزد معین و معمولاً منظم به اعضاء دارند. این ویژگیها سبب می شود که کنشها و تعاملات صورت گرفته در این سازمانها شکلی رسمی و تا اندازه ای اجباری به خود بگیرد. همچنین اکثریت اعضای این سازمانها در تعیین اهداف سازمان نقشی ندارند و آنها موظف به دنباله روی از اهدافی هستند که از پیش تعیین شده و معمولاً شکل رسمی و قانونی دارد .بنابراین یکی دیگر از ویژگی های مولد سرمایه اجتماعی سازمان های غیردولتی اینست که تعیین اهداف سازمان در آنها بر اساس تعامل و اشتراک فکر در میان اعضایی که روابط افقی با یکدیگر دارند صورت می گیرد(آریان پور،۱۳۸۷). به طور خلاصه هنگامی می توان سازمان های غیردولتی را مولد سرمایه اجتماعی دانست که از
ویژگی های زیر برخوردار باشند:
الف- عضویت در آنها داوطلبانه و اختیاری باشد.
ب- تعیین اهداف در آنها بر اساس مشورت و همفکری میان اعضاء صورت گیرد.
پ- اعضای آنها روابط افقی و مبتنی بر برابری حقوق با یکدیگر داشته باشند.
ت- آنها کمترین وابستگی را به نهادهای صاحب و اعمال کننده قدرت سیاسی در جامعه یعنی دولت داشته باشند.
ث- آنها برای کسب سود و منفعت فعالیت نمی کنند, بلکه اهدافی غیرانتفاعی مانند کمک به فقرا، آموزش، توجه به محیط زیست و ایجاد ائتلاف میان گروه های کوچک مردم دارند.
ج- آنها میان دولت ومردم درشکل توسعه ای یا میان حامیان وگروههای هدف درشکل سنتی به عنوان یک میانجی یاواسطه عمل می کنند(آریان پور،۱۳۸۷).
به این ترتیب آن دسته از سازمان های غیردولتی که فاقد ویژگی های فوق باشند، فاقد توانایی تولید سرمایه محسوب می شوند .این عناصر در گروهی پدیدار شده و قوام می یابند که روابط میان اعضاء به شکلی افقی باشد. سازمانی مبتنی بر تعاملات رسمی که نیاز به کنترل و نظارت بر رفتار اعضاء دارد و هزینه های قابل توجهی صرف این کار می کند یا سازمانی که در آن اعضاء نقشی در تعیین اهداف و شرکت در فرآیندهای تصمیم گیری نداشته و روابط عمودی میان اعضاءبرقرار باشد، هر دو نشانگر گروهی هستند که موجودی سرمایه اجتماعی پایینی دارند، سرمایه اجتماعی عاملی است که موجب کاهش هزینه های تعاملات جمعی و تسهیل همکاری می گردد. این موضوعی است که باید مورد توجه تمامی سازمانهایی باشد که برای پیشبرد امر توسعه فعالیت می کنند. ایجاد سرمایه اجتماعی و کاهش هزینه های عمل جمعی و جلب مشارکت مردم صرفاً از طریق متشکل کردن مردم صورت نمی پذیرد .به عبارت دیگر ویژگی ممیز و مثبت سازمانهای غیردولتی که می تواننددر تحقق توسعه نقش داشته باشند عضویت داوطلبانه مشارکت جویانه مبتنی بر اصل شهروندی است. مهمترین ویژگی های سازمانهای غیردولتی عواملی چون؛داوطلبانه بودن و تعامل اعضاء برای تعیین اهداف است و از مهمترین عناصر مولد سرمایه اجتماعی در سازمان های مدنی هستند.
۲-۲-۶- ارتباط نظری بین سرمایه اجتماعی و رفاه
اهمیت به سرمایه اجتماعی در برنامهریزی برای رفاه، اهمیت به یک سیاست مردم باور است که خود یک تحول در جهت توسعه رفاه اجتماعات محل به شمار میرود و قادر است از نظر اجتماعی با ایجاد همبستگی اجتماعی، از نظر فرهنگی با ایجاد تعهد اخلاقی، از نظر اقتصادی با کاهش هزینهها و از نظر سیاسی با ترویج شکلی جدید از سیاستگذاری با مشارکت مردم در جهت ارتقای رفاه اجتماعی مؤثر باشد.
برخی از پیش فرضهایی که سرمایهاجتماعی را به عنوان یکی از عوامل مهم در برنامهریزی برای بالا بردن رفاه اجتماعی تلقی میکند، عبارتند از:
۱- اجتماع خود یکی از منابع تأمینکننده خدمات رفاه اجتماعی است؛
۲- نیروهای محلی منبعی جدید برای مدیریت رفاه اجتماعی هستند؛
۳- رفاه هر فرد در گرو حس مسئولیت اجتماعی سایر افراد در اجتماعی محلی است؛
۴- رفتار مردم را میتوان به منظور بالا بردن رفاه اجتماعات محلی جهت داد؛
۵- مردم میتوانند با همکاری هم تصمیماتی بگیرند که شرایط مادی و اجتماعی محیط زندگی آنها را به نحو مطلوبی تغییر دهد(شریفیان ثانی، ۱۳۸۲).
دو دیدگاه متفاوت رابطه بین سرمایهاجتماعی و رفاه را توضیح میدهد:
الف) برخی صاحبنظران معتقدند تأمین اجتماعی دولتی از طریق بازار کار یا حمایت از خانوادهها، انگیزه جامعه مدنی، گروهها، خانوادهها و افراد را برای حمایت از خود کاهش میدهد و بدین ترتیب تاثیر نامطلوبی بر سرمایهاجتماعی دارد.
ب) رفع نابرابری و حل مشکلات گروههایی که در معرض خطراتی قرار دارند که جوامع سرمایهداری مبتنی بر بازار ایجاد کردهاند، تنها از طریق دولتی با برد جهانی امکان پذیر است.
بر مبنای این فرضیات نظام رفاهی کالایی همگانی و نظامیدموکراتیک است که در آن افراد حق دارند به نظام رفاه اجتماعی کمک نکنند، موفقیت نظام رفاه در واقع از لحاظ ساختاری تا حد زیادی به روابط اجتماعی افقی (هنجارها و شبکهها) موجود در جامعه وابسته است(تاجبخش، ۱۳۸۴).
بنابراین، در مورد رابطه بین سرمایهاجتماعی و رفاه تحقیقات متعدد بیانگر این موضوع بوده است که سرمایهاجتماعی بر روی شاخصهای مختلف رفاه مانند آموزش، سلامت، کاهش جنایت، عدالت، فرهنگ، تفریحات و مسکن میتواند تأثیرگذار باشد.
۲-۲-۷- تأثیر دین بر سرمایه اجتماعی
ادیان مختلف تاثیرات متفاوتی بر سرمایه اجتماعی پیروان خود داشته ا ند؛ چنان که برخی تحقیقات نشان داده که مسیحیت در کره جنوبی بر مشارکت مدنی پیروان تاثیر گذاشته درحالی که بودیسم چنین تاثیری نداشته است. در ارتباط با اعتماد، هیچ یک از مذاهب مورد بررسی(مسیحیت،کاتولیسیم وبودیسم) تاثیری بر اعتماد بین شخصی نداشته اند. اجتماعات مذهبی یکی از مهمترین منابع سرمایه اجتماعی بوده اند(Putnam, 2000.). ادیان فراهم کننده مهارت های مدنی، هنجارهای مدنی، علایق اجتماعی، حل اختلافات، مشارکت مدنی از طریق کمک به مردم برای یادگیری مصاحبت با دیگران، برگذاری جلسات، واحساس مسئولیت می باشند. پیروان ادیان معمولا با مردمی که به اجتماعات می پیوندند وبه فعالیت های محلی می پردازند، رفتار دوستانه دارند(Putnam, 2000). اجتماعات مذهبی از طریق وادار کردن مردم به پرداخت صدقات و فعالیتهای داوطلبانه سرمایه اجتماعی می آفرینند؛ مذاهب به پیروان خود چنین باوری را می دهند که به وسیله نیروی الهی هدایت می شوند لذا انگیزه فداکاری های مهم را در آنان ایجاد می کنند(فیلد،۱۳۸۶). لذا سرمایه اجتماعی افراد مذهبی زیاد است. برخی مذاهب با تاکید بر همنوایی و همبستگی بجای فردگرایی و نفع شخصی باعث رشد سرمایه اجتماعی می شوند.
۲-۲- ۸- رابطه سرمایه اجتماعی با اخلاق
برخی محققان مفهوم سرمایه اجتماعی را یک مفهوم اخلاقی دانسته اند؛ زیرا اولا، سرمایه اجتماعی مبتنی بر دیگر خواهی است. سرمایه اجتماعی بجای تاکید بر فرد، بر الگوی روابط بین افراد تاکید می کند و از درون این روابط سرچشمه می گیرد لذا به آسانی می تواند مفهوم اخلاقی بحساب آید. اعتماد تعمیم یافته بیان کننده این قاعده طلایی است که” نسبت به دیگران طوری رفتارکن که مایلی با تو رفتار شود"(آگ برن،۱۳۸۰). ثانیا، قضاوتها و تصمیات اخلاقی جهانی است. اگر یک قضاوت، اخلاقی است پس برای همه درست است. سرمایه اجتماعی مانند آزادی برای همه مفید است. نکته دیگر جهانی بودن سرمایه اجتماعی این است که باید بی طرف باشیم. سرمایه اجتماعی تابع این قاعده طلایی است که به دیگران بده حتی اگر جبران آن، قابل پیش بینی نیست، یا حتی بده بدون انتظار جبران. دادن شامل همه چیز است: پول، وقت، توجه، یا هر نوع کمکی(فیلد،۱۳۸۰). لذا در اخلاق اسلامی آن چه فدا می شود علاوه بر همه این ها جان خود فرد است. لذا اوج سرمایه اجتماعی ایثار و شهادت است. سوم، امور اخلاقی تجویزی است یعنی خوب است، انجام بده. سرمایه اجتماعی اگرچه می تواند مثبت یا منفی باشد، زیرا سرمایه اجتماعی شبکه اجتماعی منحرفان نیز مطرح است، ولی در مجموع برای اعضای شبکه خوب است یا خوب تلقی می شود. چهارم، امور اخلاقی هنجاری است نه توصیفی و بایدها را نشان می دهند. تا جایی که سرمایه اجتماعی مثبت تلقی شود، تابع این قاعده اخلاقی است. لذا سرمایه اجتماعی حاوی مفهوم اخلاقی است، زیرا فی نفسه اجتماعی است، ارتباطی است، از مردم و برای مردم است. سرمایه اجتماعی توسط یک فرد بوجود نمی آید. وقتی مردم به سرمایه اجتماعی ارزش بنهند و ایجاد آن را از نظر اخلاقی مهم بشمارند، سرمایه اجتماعی رونق خواهد یافت(امین بیدختی،۱۳۸۸).
پژوهش های پیشین با موضوع بررسی شاخص های استرس شغلی کارکنان و تاثیر آن بر بهره ...