زمانی که بحث بی طرفی در جنگ های هوایی مطرح می شود در درجه اول آنچه به ذهن متبادر می شود این است که چگونه در عرصه نبرد هواپیمای متخاصم و بی طرف تشخیص داده شوند؟ حال که حد و مرز دولت بی طرف معین است ، این مهم است که بر اهمیت کاربرد علائم و نشانه های کشورهای مختلف می افزاید زیرا این امر است که نشان می دهد آیا هواپیمایی بی طرف است یا خیر؟ ماده ۱۰ ک ۱۹۲۳ لاهه نیز بیان می کند که هیچ هواپیمایی نمی تواند بیش از یک ملیت داشته باشد.
بنابراین کشورهای بی طرف باید اطمینان حاصل نمایند تمامی هواپیماهایی که تابعیت آن کشورها را دارند از اسناد و نشانه های قابل شناسایی برخوردارند که نشان دهنده ملیت و ماهیت آنهاست. نشانه گذاری هواپیماها باید به صورت نشانه های بزرگ، قابل رویت از بالا، زیر و طرفین باشد.[۲۳۰]
براساس ماده ۹ کنوانسیون لاهه نصب علائم دروغین بر روی بدنه هواپیما ممنوع بوده است.
پ)احترام به حریم هوایی کشور بی طرف
یکی از اصول مهم در خصوص بی طرفی اصل احترام به حریم هوایی کشور بی طرف است که به دنبال حفظ حریم کشور بی طرف حقوق و وظایفی برای کشورهای متخاصم و غیرمتخاصم ایجاد می شود که در اینجا با بررسی قواعد موجود در کنوانسیون های مختلف به این مهم پرداخته خواهد شود.
ماده ۳۹ کنوانسیون ۱۹۲۳ لاهه می گوید هواپیماهای متخاصم باید حق دولت های بی طرف را به رسمیت بشناسند و از وارد شدن به سرحدات دولت های بی طرف و عمل کردن برخلاف قواعد پیشگیرانه خودداری کنند.
تعریف حریم هوایی کشوهای بی طرف را می توان از ماده ۱۴ دستورالعمل سانرمو استنباط نمود که به نوعی ابرازمیکند که این تعریف در بردارنده تمام مناطق سرحدات خاکی، آبی و هوایی دولت های بی طرف است.
(آبهای بی طرف شامل، آبهای داخلی، دریایی سرزمینی، در صورت قابل اجرا بودن، آبهای مجمع الجزایری کشورهای بی طرف است)
ماده ۴۰ قواعد ۱۹۲۳ لاهه می گوید که نیروهای نظامی دول متخاصم نمی توانند وارد حریم هوایی کشورهای بی طرف شوند به نظر می رسد این ممنوعیت شامل پرواز بر سرحدات نیز می شود که اخیراً در بند ۸ دستورالعمل سانرمو ۱۹۹۴ آمده است.[۲۳۱]
همانگونه که ذکر شد حقوق و تکالیفی در عرصه حریم هوایی کشورهای بیطرف چه مستقیم و چه غیرمستقیم برای کشورها تعریف شده است که در درجه اول کشورهای بی طرف باید قواعد پیشگیرانه خاصی برای عبور و مرور از حریم هوایی کشور خود برای طرفین درگیر در جنگ پیش بینی کنند و این حقوق برای تمامی کشورها یکسان اجرا شود و موجب خروج ثالث از بی طرفی نگردد و از طرف دیگر وظایفی برای کشورهای بی طرف در کنوانسیون های مختلف آمده که بعضاً ذکر آن رفت.
ماده ۲۳ دستورالعمل سانرمو نیز بیان داشته است که هواپیماهای نظامی کمکی می توانند از سرحدات بین المللی کشور بی طرف طبق مقررات حقوق بین المللی عبور کنند و بندهای ۲۴ و ۲۵ نیز بر این موضوعات تاکید نموده است.[۲۳۲]
با این وجود آنگونه که در ماده ۲ کنوانسیون لاهه ۱۹۲۳ آمده است حتی در دوران جنگ تمام کشورها چه متخاصم و چه بی طرف می توانند با اعمال و اجرای قوانینی حرکت هواپیماها را در محدوده خود منع یا کنترل کنند.
بنابراین حق گذر همواره برای دول به رسمیت شناخته شده ولی اصولاً طبق مقررات خاص کنترل یا منع می شود.
چنانکه ماده ۴۲ کنوانسیون ۱۹۲۳ لاهه بیان نموده است یک دولت بی طرف باید با بهره گرفتن از ابزارهایی که در دست دارد مانع از ورود هواپیماهای متخاصم به سرحداتش شود و اگر وارد قلمرو او شدند آنها را وادار به فرود کنند یک دولت بی طرف با بهره گرفتن از تمام وسایل در اختیار خود باید هواپیماهای نظامی نیروی متخاصم را به همراه خدمه و مسافران آن هر چند نفر که باشند پس از فرود به هر دلیلی در محدوده تحت صلاحیت خود بازداشت کند.
ماده۳۷ کنوانسیون ۱۹۴۹ ژنو و ماده ۴۰ کنوانسیون دوم ژنو همچنین در خصوص ورود به حریم هوایی کشورهای بیطرف اذعان نموده اند که ناوهای هوایی و هواپیماهای پزشکی در صورتی می توانند بر فراز کشورهای بیطرف پرواز کنند که قبلاً عبور خود را به این کشورها اطلاع دهند و در ارتفاعات و ساعات و مسیرهایی که قبلاً قرار داد شده است پرواز کنند.
ماده ۳۱ پروتکل اول الحاقی نیز در خصوص هواپیماهای پزشکی به این موارد اشاره داشته است.
بنابراین در خصوص حفظ حریم هوایی کشورهای بی طرف بخش اساسی و عمده قراردادهای بین کشورهاست که مورد توجه خاص است و کشورها همواره می توانند ممنوعیت یا محدودیت هایی را برای سایر دول متخاصم ایجاد کنند.
ج) قواعد حاکم به گذر هواپیماهای بی طرف از سرحدات متخاصم
حال که به بررسی گذر هواپیماهای متخاصم از سرحدات بی طرفی پرداختیم لازم است گذری کوتاه به قواعد حاکم به گذر هواپیماهای بی طرف از سرحدات متخاصم داشته باشیم.
ماده۳۰ مقررات لاهه در این خصوص اذعان می دارد که در جایی که فرمانده متخاصم وجود هواپیما را مانع موفقیت عملیات بداند که در آن درگیر است ممکن است گذر هواپیماهای بی طرف را از محدوده درگیری ممنوع و آن را مجبور کند مسیر دیگری را در پیش گیرد و اگر علی رغم اخطار فرمانده نیروی متخاصم از دستورات پیروی نکند می تواند مورد حمله قرار گیرد.
در ماده ۵۱ نیز آمده است که هواپیماهای عمومی غیرنظامی فقط جهت تایید اوراقشان مورد بازرسی قرار می گیرند.
و هواپیماهای خصوصی بی طرف تنها بر طبق ماده ۵۳ کنوانسیون ۱۹۲۳ لاهه در موارد ذیل مورد تصرف قرار می گیرد:
الف: هواپیما در برابر حقوق مشروع دولت متخاصم مقاومت کند.
ب: از ممنوعیت های تعیین شده برای گذر در منطقه نزدیک به محل استقرار نیروهای متخاصم که پیش از این اطلاعیه منع عبور و مرور از آن منطقه توسط فرمانده نیروهای متخاصم صادر شده عبور کند و قرارداد را نقض کند.
ج: به ارائه سرویس های غیر بی طرفانه بپردازد.
د:در زمان جنگ، هنگامی که خارج از محدوده حقوقی کشور خود قرارداد مسلح باشد
ه: هیچ نشانه خارجی نداشته باشد یا از نشانه های غلط استفاده کند
و) هیچ اوراقی همراه نداشته باشد یا اوراق وی ناکافی و بی نظم باشد.
ز: بین نقطه مبدأ و مقصد خود کاملاً منحرف شده باشد و این انحراف بدون هیچ دلیلی باشد و یا اینکه اوراقی برای پشتیبانی از آن وجود نداشته باشد
ض: در زمان جنگ با طرف مقابل همدستی کرده باشد یا به وی کمک نماید تا در نقض ممنوعیت هایی که به درستی وضع شده و همه آن را رعایت می کنند مشارکت داشته باشد
ظ: از معیت دولت متخاصم به ملیت بی طرف در آن تاریخ تغییر هویت داده باشد.
به طور کلی اگر هواپیما بی طرف وارد حریم هوایی متخاصمین شود و طبق ماده ۵۸ کنوانسیون ۱۹۲۳ لاهه پس از بازدید مشخص شود که مشغول اموری غیر از امور بیطرفی بوده است سزاوار محکومیت است. و در این صورت اگر فرستادن هواپیما به محلی جهت رسیدگی و محاکمه ممکن نباشد و از طرف دیگر با این کار امنیت هواپیماهای نیروهای متخاصم یا عملیات آنها به خطر افتد می توان هواپیما را از بین برد.
طبق ماده ۵۹ اگر هواپیما خصوصی باشد باید تمام مسافران آن به محلی امن برده شوند و نیرویی که هواپیما بی طرف را از بین می برد باید دلیل تصرف آن را به دادگاه غنائم جنگی ارائه دهد و دلایل خود را مبنی بر لزوم از بین بردن آن تحت ماده ۵۸ کنوانسیون ۱۹۲۲ لاهه ذکر کند.
در این خصوص در پیش نویس کنوانسیون هاروارد نیز آمده است که هواپیماهای بی طرفی باید مجوز بی طرفی داشته باشند. [۲۳۳]
در ماده ۱۱۰ کنوانسیون هاروارد آمده است اگر هواپیما طبق برنامه پرواز کند و مجوز بی طرفی داشته باشد نباید از سوی دول متخاصم مورد بازرسی قرار گیرد.
البته ماده ۱۰۲ این کنوانسیون اذعان می دارد که در صورتی که هواپیما بی طرف خارج از برنامه پرواز کند به اطلاعیه های نیروهای متخاصم در ارتباط با ممنوعیت ها توجه نکند توسط دول متخاصم مورد بازرسی قرار می گیرد [۲۳۴]
در خصوص هواپیماهایخصوصی دول بی طرف تنها زمانی تخریب قابل تصور است که به امور غیر بی طرفی و همدستی با متخاصمین بپردازد و در صورت آنکه علائمی بر روی بدنه نداشته و یا علایم آن دروغین باشد و همچنین در شرایط سخت نظامی اگر دلیل موجهی برای آزاد سازی و فرستادن آن جهت رسیدگی و محاکمه توسط افسران وجود نداشته باشد طبق ماده ۵۸ کنوانسیون ۱۹۲۳ لاهه می توان هواپیماهای بی طرف را از بین برد.
در مواد ۱۳۳ دستورالعمل سان رمو آمده است که این حقیقت که هواپیماهای غیرنظامی بی طرف اقدامات نظارتی نیروهای متخاصم را برای بازرسی بارش و دریافت گواهی مبنی بر حمل اجناس قاچاق می پذیرد، به معنای طرفداری از آن نیروی متخاصم نیست با توجه به این شرایط هواپیمای بی طرف باید نشان دهد که اصول بی طرفی در قبال دول درگیر را حفظ کرده است و در بند ۱۳۴ پیش بینی شده که اگر کشورها بخواهند لزوم بازدید و بازرسی را از بین ببرند می توانند اقدامات کنترل کننده مناسبی را اجرا کنند و با اعطای گواهی از عدم حمل اجناس قاچاق توسط هواپیما غیرنظامیشان اطمینان حاصل کنند.
در اینجا خالی از فایده نیست که به این نکته اشاره شود که حال که وضعیت بازرسی هواپیماهای غیرنظامی معین شد آیا می توان شرایطی را پیش بینی کرد که هواپیمای غیرنظامی بی طرف مورد حمله واقع شود؟ در ماده ۷ دستورالعمل سن رمو مواردی پیش بینی شده که به شرح ذیل است:[۲۳۵]
۱) براساس دلایل منطقی تصور شود با نیروهای متخاصم هم دستی می کند و بعد از هشدار دادن آنها به دستورات عمل نکند یا جلوی هرگونه بازدید یا بازرسی در فرودگاههای دول متخاصم که برای این نوع هواپیماها ایمن بود در دسترس است بگیرد
ب) شرکت در عملیات خصمانه از طرف دشمن
ج) به عنوان نیروی کمکی که نیروهای مسلح دشمن عمل کند
د) به سیستم جاسوسی دشمن کمک کند
ه) در عملیات نظامی دشمن نقش مؤثری داشته باشد به عنوان مثال محموله نظامی حمل کند و پس از اخطار اولیه از انحراف مسیر یا فرود در یک فرودگاه نیروی متخاصم که برای این نوع هواپیما امن و در دسترسی به آن آسان باشد جهت بازدید و بازرسی خودداری کند.
ماده ۶۷ نیز در خصوص کشتی های تجاری و هواپیماهای غیرنظامی آمده است که در شرایط ذیل مورد حمله قرار می گیرند:
الف) دلایل منطقی مبنی بر حمل کالای قاچاق با نقض یک محاصره وجود داشته باشد. پس از اخطار اولیه از توقف سرپیچی نماید تا در مقابل بازرسی و بازدید مقاومت کند.
ب) شرکت در عملیات خصمانه از طرف دشمن
هوشین کانری برای اداره هر تغییر، فرایند برنامه ریزی، اجرا و بررسی گام به گام و مرحله ای را مطرح میکند. (آکائویوجی، ۱۳۷۷: ۲)
عبارت ژاپنی هوشین کانری، با روش های مختلف به زبان انگلیسی ترجمه و سعی شده است تا معنای واقعی آن ارائه شود. معمول ترین ترجمه ها عبارتند از: ۱- مدیریت بوسیله سیاست، ۲- برنامه ریزی هوشین، ۳- جاری سازی سیاست. (علیرضا قاسمی جاوید، ۱۳۸۳: ۹۳)
رایج ترین عبارت مورد استفاده و جایگزین برای هوشین کانری در غرب، جاری سازی سیاست است. هدف هوشین کانری جاری سازی سیاست، فراهم کردن امکان گریزی از وضع موجود و ایجاد یک بهبود عمده در عملکرد به وسیله تجزیه و تحلیل مشکلات جاری در پاسخ به وضعیت محیطی است. هوشین کانری یا جاری سازی سیاست، سیاستها و اهداف مدیریت عالی را به سلسله مراتب مدیریتی پایین تر جاری میسازد. درهرسطح، سیاست به سیاستها، اهداف و اقدامات برای سطح پایین تر بعدی ترجمه میشود. بوسیله جاری سازی سیاست، چشم انداز مدیریت عالی به یک مجموعه از سیاستها و اقدامات منسجم، سازگار، قابل فهم و دست یافتنی که میتوانند در تمام سطوح و عملیات شرکت به کار گرفته شوند، ترجمه میشود. زمانی که این اقدامات و سیاستها به کار گرفته میشوند، چشم انداز محقق شده و بهبود مستمر و عمده در عملکرد به وقوع می پیوندد. در ابتدای فرایند جاری سازی سیاست، مدیریت عالی چشم انداز جامع و سراسری، اهداف و سیاستهای سطوح عالی سالیانه برای شرکت را تعیین میکند. در هرسطح پایین تر، مدیران و کارکنان در تعریف استراتژی و برنامه دقیق اقداماتی که آنها برای دست یافتن به اهداف کمی خود بر اساس چشم انداز جامع مدیریت عالی، استفاده خواهند کرد، مشارکت کرده و همچنین شاخصهای اندازه گیری را که دستیابی موفقیت آمیز به اهداف کمی را نشان میدهد، تعریف میکنند. سپس به نوبه خود اهداف کمی را به سطح پایین تر بعدی منتقل میکنند. همچنین هر سطح پایین مدیریت عالی نیز با سطح بالاتر به منظور اطمینان از اینکه استراتژی پیشنهاد شده آن سطح به نیازها پاسخ میدهد، درگیر است. جاری سازی سیاست اطمینان میدهد که هر شخصی در شرکت از چشم انداز جامع، اهداف کمی و روش های تحقق آنها آگاه شده است. (علیرضا قاسمی جاوید، ۱۳۸۳: ۹۳)
در شرکتهایی که از هوشین کانری برای نظام برنامه ریزی خود استفاده میکنند، هر کسی از چشم انداز مدیریت عالی آگاه است، بخشها بر علیه یکدیگر عمل نمی کنند، پروژه ها به نتایج خوب و موفقیت آمیز ختم و کسب و کار به عنوان مجموعه از فرایندهای هماهنگ دیده میشوند.(علیرضا قاسمی جاوید،۱۳۸۳ : ۹۲)
هوشین کانری در دو سطح عمل میکند: سطح اول بنا به گفته دکتر ژوزف ژوران ” مدیریت پیشگام” یا “برنامه ریزان راهبرد” است و سطح دوم مدیریت روزمره کارهای جاری با امور اساسی مربوط به عملیات هوشین کانری کاربرد چهار مرحله دمینگ[۲۲]، یعنی برنامه، اجرا، کنترل و فعالیت در مدیریت است.(یوجی آکائو ،۱۳۷۷: ۲)
ابتدا باید برنامه[۲۳] مرتبط با اهداف مورد نظر را مشخص کرد. سپس برنامه مربوطه را به اجرا[۲۴] گذاشته و بعد از بررسی این گامها در مقایسه با آنچه باید باشد[۲۵]، نتایج را در تصمیم گیریهای آتی لحاظ کرد.[۲۶](علی یونسیان، ۱۳۸۸: ۶۰)
چرخه ای از مراحل کنترل چرخه دمینگ، بخش بدیهی سیستمهای برنامه ریزی مدیریت است. ابزاریست که بوسیله آن طرح هدف و روشها، انجام و اجرای طرحها، بررسی نتایج، و تعمیم نتایج در طرح سال آینده موسسه امکان پذیر میشود. خط مشی گذاری از چرخه دمینگ، برای شناسایی اقلام و اجزای بحرانی در مسیر اجرای خط مشی و بهبود استفاده میکند. (آکائو یوجی، ۱۳۷۷: ۸۷)
مراحل زیر اجرا میشود:
-
- هدفها و روشها را تنظیم کنید. (طرح)
-
- روشها را بکار ببندید و مسائل حاد را حل کنید. (اجرا)
-
- عملکرد را ارزیابی کنید و نتایج بدست آمده (پیشرفت) را با هدفها مقابله کنید. (کنترل)
-
- نتایج را در کنترلهای روزانه استاندارد و تثبیت کنید یا آنها را به طرحهای بهبود مستمر انتقال دهید. (اقلام) (آکائو یوجی، ۱۳۷۷: ۸۷)
بر اساس فرض و اعتقاد هوشین، افرادی که به نحوی در اجرای یک طرح مسئولیتی دارند، باید بر مرحله طرح ریزی آن نیز نظارت داشته باشند. طبق این نظریه، هر طرحی که بر مبنای مشورت و تبادل نظر گروهی تهیه شود، بهتر و قویتر خواهد بود. (آکائو یوجی ،۱۳۷۷: ۳)
سیستم مدیریت هوشین ، یک سیستم برای مدیریت فرآیندهای سازمانی در راستای تحقق اهداف کلان شرکت (که پایداری آن از طریق بهبود مستمر سازمانی حاصل میشود) و پیوند آنها با یکدیگر برای بهبود عملکرد، از طریق تدارک مطلوب و بهینه سازی منابع(نیروی انسانی، مواد و کالا، پول) از لحاظ کیفیت، مقدار، هزینه و زمان است. این سیستم بر اهداف و برنامه های یکپارچه منبعث از خط مشی ها و استراتژی سازمان در قالب بلند مدت (۳-۱۰ سال)، میان مدت(۳-۵ سال) و سالانه مبتنی است.(آکائو یوجی،۱۳۷۷)
هوشین کانری یک چارچوب سازمانی برای مدیریت استراتزیک است که چهار فعالیت اصلی را در بر میگیرد ( ویچر و باتر ورث[۲۷]، ۱۹۹۹):
-
- ایجاد تمرکز بر جهت گیری کلان شرکت از طریق تعیین اولویت های استراتژیک سالانه
-
- همسوسازی اولویت های استراتژیک با طرح ها و برنامه های بخشی
-
- یکپارچه سازی اولویت های استراتژیک با مدیریت روزمره
-
- فراهم کردن امکان بازنگری ساختاریافته از پیشرفت اولویت های استراتژیک
سیر عمومی فرایند هوشین کانری از مدیریت ارشد به مدیریت میانی و از آن به گروه های اجرایی و عملیاتی می رسد. پیکانهای دو طرفه، مذاکرات و ارتباطهای مشترک بین این گروه را برای رسیدن به توافق بر ضوابط و کنترلها نشان میدهد. مدیریت ارشد مسئولیت تعیین علت وجودی شرکت، یعنی هدفهای اصلی یا رسالت و آینده آن است. مدیریت میانی درباره تعیین هدفهای جاری که برای دستیابی به هدفهای کلان لازم است، با مدیریت ارشد مذاکره کرده و به این ترتیب استراتژیهای لازم را به منظور دستیابی به اهداف کلان و چگونگی مدیریت منابع برای اجرای طرحها را تعیین میکنند. سپس مدیریت میانی درباره مقررات و ضوابط فنی و تعیین شاخصهای لازم برای اجرای موفق استراتژیها با گروه های اجرایی مذاکرات لازم را انجام میدهند. به این ترتیب گروه اجرایی توانایی تعیین برنامه زمان بندی شده عملیات را به دست می آورد. بعد از این مدیریت ارشد با فرایند بازنگری بر چگونگی پیشرفت کاری گروه های اجرایی و موفقیت سیستم برنامه ریزی آنها نظارت لازم را اعمال میکند. (یوجی آکائو،۱۳۷۷: ۶)
به طور کلی مراحل استقرار و اجرای مدل هوشین کانری، شامل ده مرحله زیر میباشد: ( آکائو یوجی،۱۳۷۷: ۳۶)
مرحله ۱ – تعیین شعار اصلی، خط مشی های کیفی اجرایی و طرحهای توسعه
مرحله ۲- تعیین استراتژیهای بلند مدت و میان مدت مدیریت
مرحله ۳- جمع آوری و تحلیل اطلاعات
مرحله ۴- طرح ریزی هدفها و روشها
مرحله ۵- تعیین ضوابط کنترلی و تهیه فهرست موارد کنترل
مرحل۶- استقرار خط مشی ها
مرحله ۷- استقرار ضوابط کنترل
مرحله ۸- اجزای خط مشی های تعیین شده (عملیات اجرایی)
مرحله ۹- کنترل نتایج اجرا
مرحله ۱۰- تهیه گزارش وضعیت اجرایی هوشین کانری در شرکت
هنگامیکه خط مشی های استراتژیک در سراسر سازمان اجرا شوند، زیر مجموعه ای از خط مشی ها در سطوح پایین اهداف تعریف میشود که با خط مشی های سطح کلان شرکت همسو هستند. اصول زیر بنایی هوشین کانری این است که همه افراد باید در پیشبرد اهداف درگیر شوند. چنانچه همه افراد مشارکت کنند، آنگاه مجموعه سازمان یا شرکت جهش معنی داری در پیشبرد اهداف خواهد داشت(کوکران[۲۸]،۱۹۹۹). اجزای اصلی مدیریت هوشین کانری را میتوان در شکل ۴-۲- مشاهده کرد.
شکل ۳-۲ اجزای اصلی مدیریت هوشین کانری
منبع: شیبا[۲۹]، ۱۹۹۵
پس از طرح ریزی هوشین در سطح کلان سازمان، هوشین به صورت سلسله مراتبی، همسو و هم راستا با هوشین سطح کلان به اهداف کوچک تر و روش های خاص تر شکسته میشوند، اما شکل و قالب هوشین در سطح کلان در تمامی سطوح حفظ میشود. پس از طرح هوشین های کوچکتر، برنامه، کنترل، بررسی و تدوین شده و طرح به اجرا در می آید. داده های مربوط به روش های اجرایی و دستیابی به اهداف اصلی و فرعی در حلقه دمینگ[۳۰] جمع آوری و تحلیل می شوند تا مشخص شود برای سال آینده چه موضوعی نیاز به بهبود دارد. این اطلاعات در برنامه ریزی سال بعد مورد استفاده قرار میگیرد. علاوه برآن مدیریت ارشد شرکت به صورت سالانه برنامه ریزی سال بعد را انجام میدهد، به صورت سالانه برنامه آسیب شناسی یا عارضه یابی را به اجرا در می آورد و بر اساس آن راهنمایی هایی درباره اثربخشی روشها و اهداف مشخص شده در هوشین، تغییرات محیطی ایجاد شده و برنامه دراز مدت و میان مدت شرکت را ارائه میکند.) فرزاد عزیزی، ۱۳۹۰: ۷۷)
ویژگیها و خصوصیات هوشین کانری
-
- مبتنی بر کنترل روزانه
-
- توجه به نیاز مشتریان (اهداف میان بخشی مبتنی بر درک دقیق نیاز مشتریان به عنوان راه های کسب موفقیت، حمایت و جلب رضایت مشتری)
-
- تحلیل کامل برنامه دوره قبل
-
- جاری سازی استراتژیها همراه با اهداف کمی (شناخت راه ها و روشها برای اجرای اقدامات)
-
- برنامه ریزی از بالا به پایین و از پایین به بالا و دریافت بازخورد (پرتاب توپ بین لایه های مختلف سازمان و دریافت بازخورد)
-
- تمرکز بر فرایندها علاوه بر نتایج خروجی و تاکید بر بهبود فرایندهای میان بخشی
-
- ساز و کار مرور و پایش منظم عملکرد و فرایند و تمرکز بر اقدامات اصلاحی (ارزیابی بازخورد و تحلیل ریشه های علل مشکلات)
- سیستماتیک بودن (ارائه یک چارچوب تکامل یافته برای تمرکز بر حوزه های بهبود جهشی)
تعداد هیات مدیره جابجا شده شرکتها در بین سالهای ۸۸ الی ۹۲
شرکت سهامی به وسیله هیأت مدیرهای که از بین صاحبان سهام انتخاب شده و کلاً یا بعضاً قابل عزل میباشند اداره خواهد شد. عدهی اعضای هیأت مدیره در شرکتهای سهامی عمومی نباید از پنج نفر کمتر باشد.(قانون تجارت ،ماده ۱۰۸)
۳-۵-۱-۵)نقش دو گانه هیات مدیره :
اگر رئیس هیات مدیره همان مدیر عامل باشد عدد ۱ و در غیر اینصورت عدد ۰ داده خواهد شد
هیأت مدیره باید اقلاً یک نفر شخص حقیقی را به مدیریت عامل شرکت برگزیند و حدود اختیارات و مدت تصدی و حقالزحمهی او را تعیین کند. در صورتی که مدیر عامل عضو هیأت مدیره باشد دورهی مدیریت عامل او از مدت عضویت او در هیأت مدیره بیشتر نخواهد بود. مدیر عامل شرکت نمیتواند در عین حال رئیس هیأت مدیرهی همان شرکت باشد مگر با تصویب سه چهارم آرای حاضر در مجمع عمومی .(قانون تجارت ، ماده ۱۲۴)
۳-۵-۲)متغیر وابسته
۳-۵-۲-۱)مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتها:
بر اساس مدلی که توسط عایشه شیخ ابو و رشید امیر در سال ۲۰۱۱[۱۱۷] ارائه گردید تعداد جملات و عبارات توضیحی استفاده شده توسط شرکتها در گزارش فعالیت سالیانه انها برای توضیح میزان مسئولیت پذیری اجتماعی عملکرد خود استفاده شده به عنوان مبنای اندازه گیری مسئولیت پذیری اجتماعی انها استفاده شده است .این فعالیتها شامل اقدامات عام المنفعه شرکت و کمک به سازمانها و اشخاص و اقدامات زیست محیطی و هدایا به افراد نیازمند بوده است .
Readability Score = 206.835- 1.015SL – ۰.۸۴۶WL
Where:
SL = Average sentence length (Number of words/number of sentence)
WL = Average Word Length (Number of syllables/100 words)
۳ -۵-۳)متغیر های کنترلی
۳-۵-۳-۱)نسبت اهرمی
نسبت اهرمی (DEBT)از تقسیم جمع بدهی ها بر جمع داراییهای شرکت محاسبه می شود این نسبت توانائی شرکت در تحمل کاهش خالص دارائی ها براثر زیان های وارده بدون به مخاطره افتادن منابع اعتبار دهندگان رانشان می دهد، هر چقدراین نسبت بالا باشد، نشان دهنده ریسک بالای اعتبار دهندگان می باشد
۳-۵-۳-۲)تعداد سنوات تداوم فعالیت شرکتها:
در اولین یادداشت صورتهای مالی شرکتها افشا می گردد
مدیریت در زمان تهیه صورتهای مالی، باید توان ادامه فعالیت واحد تجاری را ارزیابی کند. صورتهای مالی باید برمبنای تداوم فعالیت تهیه شود مگر اینکه مدیریت قصد انحلال یا توقف عملیات واحد تجاری را داشته باشد.(استاندارد حسابداری شماره ۱،شماره بند۲۰)
۳-۵-۳-۳)میزان تحصیلات دانشگاهی کارکنان:
در گزارشات سالیانه فعالیت شرکتها افشا می شوند
۳-۵-۳-۴)نسبت بازده دارائیها:
این نسبت از تقسیم سود خالص شرکتها بر جمع دارائیهای شرکتها برای ۵ سال محاسبه شده واز این نسبت میانگین گرفته شده است .
۳-۵-۳-۵)نوع اظهار نظر حسابرس مستقل
اگر مقبول بود عدد ۱ و در غیر اینصورت عدد ۰ داده خواهد شد
۳-۶)جامعه آماری ،چگونگی نمونه گیری ونمونه ها:
از آنجاکه هدف پژوهش حاضر،تاثیر ترکیب مالکیت وهیات مدیره شرکتها بر مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است ،جامعه اماری این تحقیق ،کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد
نمونه پژوهش
برای تعیین حجم نمونه از روش حذف سیستماتیک استفاده نموده است
۱- شرکتهای نمونه قبل از آغاز دوره تحقیق(۱۳۸۷) در بورس اوراق بهادار پذیرفته وتا پایان دوره تحقیق در بورس فعال باشند.از ۵۶۴ شرکت فعال در بورس اوراق بهادار در سال ۱۳۸۸الی۱۳۹۲تعداد ۱۳۱ شرکت دارای حائز شرایط دراین بند نبودند.
۳-سال مالی شرکتها طی دوره تحقیق بدون تغییر باشد.تعداد ۱۲۹ شرکت دارای سال مالی باتغییر داشتند.
۴-سال مالی شرکتها نمونه منتهی به ۲۹/۱۲ هر سال باشد.(تعداد ۱۰۰شرکت سال مالی منتهی به ۲۹/۱۲ نداشتند).
۵-شرکتهای نمونه جزء شرکتهای سرمایه گذاری ،بانکها ونهادهای مالی نباشند.دربین شرکتهای پذیرفته شده دربورس ۵۳ شرکت جزء سرمایه گذار بودند.
۶-ودر نهایت تعداد ۴۲ شرکت در طی دوره تحقیق اطلاعات کاملی نداشتند.
به طور کلی ۱۰۹ شرکت انتخاب شدند
۳-۷ قلمرو تحقیق
قلمرو پژوهش به سه بخش قلمرو موضوعی ،قلمرو زمانی وقلمرو مکانی تقسیم می شود
قلمرو موضوعی تحقق :
این تحقیق در ارتباط با ترکیب مالکیت و هیات مدیره شرکتها با مسئولیت پذیری اجتماعی در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد مطالعه قرار می گیرد.
قلمرو زمانی تحقیق :
از آنجائی که تحقیق متکی به اطلاعات و معاملات سهام در بورس اوراق بها دار تهران است با این فرض این تحقیق انجام میشود ،که محقق می تواند اطلاعات مربوط به معاملات سهام شرکتهای مورد نظر خود را که بین سالهای ۱۳۸۸ لغایت۱۳۹۲ که سهام آنها در بورس اوراق بهادار پذیرفته شده باشد به دست آورد.
قلمرو مکانی تحقیق :
اطلاعات مورد نیاز پژوهش از صورتهای مالی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران که ملزم به ارائه ی صورتهای مالی سالانه به بورس اوراق بهادار می باشند بدست امده است .بنابراین قلمرو مکانی پژوهش محدود به شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.
۳-۸)مراحل آزمون فرضیه ها
۳-۸-۱)برازش مدل رگرسیون :در این مرحله مدل های رگرسیونی جهت بررسی فرضیه های تحقیق برازش شده ،ضرایب تعیین محاسبه وآزمون های معنی داری متغیر های مستقل انجام شده ومعنی داری آنها مورد بررسی قرار می گیرد .مدل رگرسیونی برای فرضیه ها مدل ذیل می باشد:
Csr=α۰ + β۱ ratio of changes of the board of directors + β۲ ۰bliged member ratio + β۳ ownership concentration rank +β۴ owner type +β۵CEO+ εt
corporate social responsibility= مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتها
obliged member ratio= نسبت اعضاء موظف
ownership concentration rank= رتبه تمرکز مالکیت
CEO=رئیس هیات مدیره همان مدیر عامل است
Owner type= نوع مالکیت
ratio of changes of the board of directors= نسبت تغییرات هیات مدیره
دنیا نیرزد آن که پریشان کنی دلی زنهار ! بد مکن که نکرده است عاقلی
این پنج روزه مهلت ایّام آدمی آزار مردمان نکند، جز مغفلی (همان،۶۵۹)
از او می خواهد که به قبر رفتگان بنگرد تا خلاصه ای از زندگی خود را ببیند و عاقبت زندگی را مرگ می داند و می گوید:
مرگ از تو دور نیست، و گر هست فی المثل هر روز باز می رویش پیش منزلی (همان۶۵۹)
و در پایان ، با صراحت از تند گویی خود دفاع می کند که:
گر من سخن درشت نگویم تو نشنوی بی جهد از آینه نبرد زنگ صیقلی
حقگوی را زبان ملامت بود دراز حق نیست این چه گفتم؟اگر هست،گو بلی(همان،۶۶۰)
سر انجام به دعا در حق او می پردازد که:
عمرت دراز باد نگویم هزار سال زیرا که اهل حق نپسندد باطلی
نفست همیشه پیرو فرمان شرع باد تا بر سرش ز عقل بدارد موکلی(همان،۶۶۰)
دعای سعدی نیز نصیحت است و تأکید بر آرمان و آرزوهای انسانی اوست «موحّد» می گوید ((سعدی از میان آن همه امیر ، این مرد را لایق خطاب خود دید و به بهانه ی مدح، سه قصیده ی سرا پا موعظه و اندرز را، که از بهترین قصیده های اوست به نام او کرد که گذشته از قدرت شاعری و جادوگری سعدی در زبان فارسی ، نشانه ی شهامت و اطمینان به نفس اوست و منزلت استوار اجتماعی او را نشان می دهد.))(موحد،۱۳۸۸،۶۴ و ۶۵)
عطا ملک جوینی
« اقبال آشتیانی» در باره ی او می گوید:(( عطا ملک جوینی در سال ۶۲۳ تولّد یافته و از همان اوان جوانی یعنی قبل از رسیدن به سن بیست، در کارهای دیوانی داخل شده و از عمّال دیوانی امیر ارغون آقا حکمران خراسان گردیده است.))( اقبال آشتیاتی، ۱۳۸۷،۴۹۳)
او نویسنده ی تاریخ جهانگشا و خود از اهل ادب است و با سعدی دوستی داشته است. شیخ پنج قصیده و یک غزل درمدح عطا ملک دارد که اوّلین قصیده ی او با مطلع زیر آغاز می شود:
اگر مطالعه خواهدکسی بهشت برین را بیا مطالعه کن گوبه نوبهار زمین را(سعدی، ۱۳۸۴، ۶۰۸)
سعدی در این قصیده ضمن ستایش فضل و نعمت های الهی به زیبایی های شیراز در فصل بهار اشاره می کند سپس ذکر بزرگی عطا ملک و قدرت او را خاطر نشان می سازد و در پایان می گوید:
برای حاجت دنیا طمع به خلق نبندم که تنگ چشم تحمّل کند عذاب مهین را
تو قدر فضل شناسی که اهل فضلی و دانش شبه فروش چه داند بهای درّ ثمین را؟(همان،۶۰۹)
و در پایان از او می خواهد که برای روز قیامت، ذخیره ای از قبل بفرستد.
بخور ببخش که دنیا به هیچ کار نیاید جزآن که پیش فرستند روز باز پسین را (همان،۶۰۹)
در قصیده ای دیگرکه با مطلع زیر آغاز می شود:
کدام باغ به دیدار دوستان ماند کسی بهشت نگوید به بوستان ماند (همان،۶۱۹)
شیخ اجل در این قصیده، به بیان ویژگی های جسمانی و اخلاقی عطا ملک می پردازد و بزرگی او را یاد آوری می کند و می گوید:
جهان نماند و اقبال روزگار تو باد که نام نیک تو باقی است تا جهان ماند
علی الخصوص که سعدی مجال قرب تو یافت حقیقت است که فکرت مع الزّمان ماند
(همان ،۶۲۰)
قصیده سوم که در ذکر عطا ملک است، چهل و پنج بیت دارد و با بیت زیر شروع می شود:
هر آدمی که نظر با یکی ندارد و دل به صورتی ندهد صورتی است لا یعقل (همان،۶۳۱)
ضمن بیان بخشندگی، بلند همتی، هنرمندی، فقیر نوازی و نیک نامی عطاملک، از او می خواهد که در دست گیری افتادگان و محتاجان چون گذشته، کمر همّت بندد و برای فردای قیامت توشه ای بردارد و ذکر عالی را، ذکری صادقانه می داند که :
بلی ثنای جمیل آن بود که در خلوت دعای خیر کنندت چنان که در محفل
همیشه دولت و بختت رفیق باد و قرین مراد و مطلب دنیا و آخرت حاصل (همان،۶۳۳)
یکی از زیبا ترین قصاید مدحی شیخ ، قصیده ای است با مطلع:
شکر به شکر نهم در دهان مژده دهان اگر تو باز بر آری حدیث من به دهان
(سعدی،۱۳۸۴، ۶۴۲)
پس از توصیف بهار، بهترین عبارت را در مدح عطاملک جوینی، به رشته نظم در می آورد و می گوید:
سحاب رحمت و دریای فضل و کان کرم سپهر حشمت و کوه وقار و کهف زمان
بزرگ روی زمین ، پادشاه صدر نشین علاء دولت دین صدر پادشاه نشان (همان،۶۴۳)
سعدی در قصیده ای با مطلع زیر گوید:
تو را که گفت که برقع بر افکن ای فتان! که ماه روی تو ، ما را بسوخت چون کتان
(همان،۶۴۴)
در این قصیده نیز معالی صاحب دیوان ذکر می شود و خود را عاجز از بیان بزرگواری او می داند و می گوید :
من این سخن نه سزاوار قدر او گفتم که سعی در همه یابی به قدر وسع توان
اگر نه بنده نوازی از آن طرف بودی من این شکر نفرستادمی به خوزستان(همان،۶۴۴)
اگر به دیده ی انصاف در کلام شیخ بنگریم، در و لعل و شکر در مقابل کلام او قدر و قیمتی ندارد و ارزش کلامش از هر متاعی بالا تر است.
علاوه بر قصیده ی فوق، شیخ در رساله سوم و ششم به ارتباط خود با این نویسنده ی معاصر پرداخته و در بدایع نیز غزلی با مطلع زیر مدح او سروده است که ضمن بیان ارادت به جوینی از وضعیّت موجود در شیراز گلایه می کند.
من از آن روز که در بند توأم آزادم پادشاهم که بدست تو اسیر افتادم (همان،۴۵۷)
نمی توان تصّور کرد، که کسی را بهتر از این مدح گفت، مدحی که نه بوی تملّق می دهد و نه رنگ ریا، صدا ی دل سراینده، در تمامی ابیات به گوش می رسد و محبّتی موج می زند که هر خواننده، با کمترین ذوق ادبی آن را احساس می کند. سعدی نام برادران جوینی را در تاریخ ادب این مرز و بوم جاودانه کرد و ذکر بزرگی و علم دوستی آنان، ماندگار شد.
شمس الدّین محمّد جوینی
شیخ، سه قصیده در مدح شمس الدّین جوینی سروده است و سروده هایی تحت عنوان صاحبیّه دارد که به نام اوست. نخستین قصیده ای که در مدح شمس الدّین جوینی سروده است ۵۴ بیت دارد و با مطلع زیر آغاز می شود:
به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیار که بر و بحر فراخ است و آدمی بسیار(سعدی،۱۳۸۴،۶۲۴)
شیخ، در این قصیده به اهمیّت سفر و نقش آن در رهایی از مشکلات می پردازد. گویا شرایط نامناسب برای ادامه زندگی، ارزش سفر را به عنوان راهی نجات بخش در نظر سعدی، نمایان می کند.
چو طاعت آری و خدمت کنی و نشناسند چرا خسیس کنی نفس خویش رامقدار(همان،۶۲۴)
ودر پایان می گوید:
۲۰٫۱
۱۱٫۲
۱۶
۱۸٫۳
۷٫۱
۱۰۰
بر طبق اطلاعات جدول فوق
۶۲ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که وقتی در تعامل با مردم فرهنگی متفاوت هستند، به دانش فرهنگی آنها آگاهی دارند و در مقابل ۳۱ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۷ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۸۴ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که در تعاملات بین فرهنگی از دانش فرهنگی که به کار میگیرند، آگاهند و در مقابل ۱۱ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۵ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۸۵ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که هنگام تعامل با مردمی از فرهنگ متفاوت، صحت و درستی دانش فرهنگیشان را بررسی میکنند و در مقابل ۱۱ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۴ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۴۲ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که نظام های حقوقی (قانونی) و اقتصادی دیگر فرهنگها را میشناسند و در مقابل ۴۴ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۱۴ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۴۱ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که قوانین (لغات، دستور زبان) دیگر زبانها را میشناسند و در مقابل ۵۶ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۳ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۴۹ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که ارزشهای فرهنگی و اعتقادات مذهبی دیگر فرهنگ ها را می شناسند و در مقابل ۴۵ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۶ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۴۱ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که نظام ازدواج دیگر فرهنگها را میشناسند و در مقابل ۴۸ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۱۱ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۵۳ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که هنرها و صنایع فرهنگ های دیگر را میشناسند و در مقابل ۳۶ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۱۱ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۳۹ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که قوانین بیان رفتارهای غیرکلامی فرهنگهای دیگر را میشناسند و در مقابل ۵۰ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۱۱ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۸۴ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که از تعامل با مردم فرهنگ های متفاوت لذت میبرند و در مقابل ۶ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۱۰ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۷۵ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که مطمئنند میتوانند در یک فرهنگ ناآشنا خودشان را اجتماعی کنند و در مقابل ۱۶ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۹ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۶۵ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که مطمئنند که فشارهای سازگاری با فرهنگ جدید برای آنها قابل تحمل است و در مقابل ۲۰ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۱۵ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۴۶ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که از زندگی در فرهنگهای نا آشنا لذت میبرند و در مقابل ۳۷ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۱۷ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۳۸ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که مطمئنند میتوانند که شرایط تجاری و خرید را در یک فرهنگ متفاوت به کار گیرند و در مقابل ۴۴ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۱۸ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۵۹ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که رفتار کلامیاشان را وقتی که در تعامل فرهنگی به آن نیاز است تغییر میدهند و در مقابل ۳۰ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۱۱ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۶۱ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که مکث و سکوت را در موقعیتهای بین فرهنگی، متفاوت بکار می گیرند و در مقابل ۲۰ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۱۹ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۶۰ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که وقتی که در یک موقعیت بین فرهنگی نیاز باشد، نحوه صحبت کردنشان را تغییر میدهند و در مقابل ۲۵ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۱۵ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۵۳ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که در صورت نیاز در تعاملات بین فرهنگی رفتار غیر کلامیاشان را تغییر میدهند و در مقابل ۲۷ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۲۰ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۴۱ درصد از پاسخگویان اظهار داشتهاند که در صورت نیاز در تعاملات بین فرهنگی بیان یا تظاهرات چهرهاشان را به آن نیاز است تغییر میدهند و در مقابل ۴۵ درصد مخالفت خود را در این خصوص اعلام کردهاند. ۱۱ درصد نیز نظری بینابین داشتهاند.
۴-۱-۲-۱-۲ سنجش حد مؤلفههای سازنده هوش فرهنگی
به منظور سنجش هوش فرهنگی از چهار مؤلفه فراشناختی، شناختی، انگیزشی و رفتاری استفاده شده است که نتایج حاصل از آنها به شرح زیر است:
بعد فراشناختی: نتایج حاصل از شاخص های آماری مؤید این است که میزان بعد فراشناختی هوش فرهنگی در حد بالایی میباشد.
بعد شناختی: با توجه به دامنه تغییرات و میانگین بدست آمده می توان گفت میزان داﻧﺶ ﻋﻤﻮﻣﯽ پاسخگویان درﺑﺎرهی ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻫﺎ در حد بالایی میباشد.
بعد انگیزشی: نتایج حاصل از سنجش بعد انگیزشی مؤید این است که میزان اﻃﻤﻴﻨﺎن و اﻋﺘﻤﺎد اکثریت پاسخگویان برای تطبیق با فرهنگ جدید در حد بالایی میباشد.
بعد رفتاری: با توجه به دامنه تغییرات و میانگین بدست آمده میتوان گفت میزان ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ افراد ﺑﺮای ﻧﻤﺎﯾﺶ اﻋﻤﺎل ﮐﻼﻣﯽ و ﻏﯿﺮﮐﻼﻣﯽ ﻣﻨﺎﺳـﺐ در ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺑـﺎ اﻓـﺮادی از ﻓﺮﻫﻨـﮓ ﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻒ در حد مطلوبی میباشد.
جدول (۴-۱۰): آماره های توصیفی ابعاد سازنده هوش فرهنگی
موارد
میانگین
انحراف معیار
کمترین نمره
بیشترین نمره
ضریب چولگی
فراشناختی
۱۵٫۱۹