۹۲ - چــون منـوچـهر خفتـه در خـاک اســت
مهــر از ایـن شـوم خــاکـدان بــرگیــــر
واژگان: منوچهر: ابوالهیجا فخرالدّین، منوچهر شروان شاه ممدوح خاقانی (فرهنگ لغات)توضیحات
معنی و مفهوم: ای خاقانی، وقتی که منوچهر شروان شاه، از جهان رفته و در خاک گور خفته است، تو دیگر امیدی برای زیستن نداری؛ پس دل از این دنیای نامبارک بردار و به آن امید نداشته باش.
آرایههای ادبی: شوم خاکدان کنایه از دنیاست.
توضیحات :
منوچهر: خاقان اکبر، ابوالهیجا فخرالدّین منوچهر بن فریدون شروان شاه که خاقانی به وسیلهی ابوالعلاء به دربار او راه یافت و تخلّص خویش را از لقب او گرفت … منوچهر دوم به حکم سکهها معاصرالمقتفی بالله (۵۳۰- ۵۵۵) بوده و بنا بر قول خاقانی سی سال حکومت کرده و خاقانی تخلّص خود را از او گرفته است. شروان شاهان در این موقع تابع سلاجقهی عراق بودند و بعد از انقراض ایشان زیر نفوذ امرای گرجی واقع شدند. (مقدّمهی دیوان خاقانی، ۱۳۸: سی و پنج و سی و شش)
۹۳ - میــوهی دولــت منــوچــهر اســت
اخســتان، افســـر کیــان ملـــوک
واژگان: دولت: اقبال، نیک بختی. (معین)
معنی و مفهوم: اخستان، ثمره و میوهی درخت بخت و اقبال منوچهر است. او تاج سر و سرور پادشاهان بزرگ است.
آرایههای ادبی: میوهی دولت اضافهی استعاری است. شاه به تاج سر بزرگان مانند شده است. بخت و اقبال منوچهر به درختی شبیه شده است که میوهی آن درخت، اخستان میباشد.
بند نهم :
کلمات قافیه: زمانه، دانه، آستانه و …
حروف اصلی قافیه: انه
حرف روی: ن
حروف الحاقی: ندارد
ردیف: مینرسد
۹۴ - دل بــه گــرد زمــانـــه مـی نــرســد
مــرغ همّــت بـــه دانـــه مــینـرســـد
معنی و مفهوم: روزگار چنان به سرعت در حال گذر است که دل به گرد آن هم نمیرسد. همّت و اراده نیز در این روزگار مانند مرغی است که بی بهره مانده است و هیچ غذا و دانهای به او نمیرسد.
آرایههای ادبی: دل به فردی مانند شده است که به دنبال زمانه میدود و به آن نمیرسد. مرغ همّت اضافهی تشبیهی است.
۹۵ - از زمـــانــه چــــه آرزو خــواهـــم
کــه بــه نقـش زمــانــه مــینــرســـد
معنی و مفهوم: از زمانه چه خواسته و آرزویی داشته باشم، وقتی که هیچ نقش و نشانهای از این زمانه نمیتوانم پیدا کنم.
۹۶ - پیـشـــگاه مـــــراد چـــون طلـــبم
کــه بــه مـن آستــانــه مــینـــرســد
واژگان: آستانه: عتبه، جناب، آغاز. (دهخدا)
معنی و مفهوم: چگونه خواهان رسیدن به نهایت آرزوهایم باشم؛ در حالی که مرا در آستانه و آغاز طلب کردن آن ها نیز راه نمیدهند.
آرایههای ادبی: پیشگاه مراد اضافهی استعاری است. مراد و آرزو به خانهای مانند شده که دارای پیشگاه و آستانه است.
۹۷ - جــان دو اســبه دوان پــی دل و عمــر
بــه یکــی زیـن دو گــانـه مـینـرســـد
معنی و مفهوم: جان به سرعت، دنبال دل و عمر میدود و به هیچ یک از این دو نمیرسد.
آرایههای ادبی: جان به شخصی مانند شده است که به سرعت دنبال دل و عمر میدود. دو اسبه کنایه از سریع و شتابان است.
۹۸ - بــه مــن هنـدوانــه رَخــت، از بخــت
طـــرب زنگــیا نـــه مـــینــــرســـد
واژگان: هندوانه رخت: کسی که جامهی سیاه پوشد، سیاه پوش. (فرهنگ لغات) طرب زنگیانه: شادی و نشاط به گونهی زنگیان، رقص و طرب و شادی مانند زنگیان.(فرهنگ لغات)
توضیحات(۳/۱۶)
معنی و مفهوم: به من که از بدبختی و اندوه، لباسم سیاه است، شادی و عشرتی همچون شادی و طرب زنگیان نخواهد رسید.
آرایههای ادبی: هندوانه رخت کنایه از تیره بخت و ماتم زده است. رخت و بخت جناس یکسویه در آغاز دارند. طرب زنگیانه کنایه از شادی و سرخوشی است.
۹۹ - آه، کـــز چــــرخ آه یـــــاوگیــــان
نــاوکـی بــر نشــانـــه مــینـــرســـد
واژگان: یاوگیان: سپاهیان بی سروسامان و نامنظم، افراد پریشان. (فرهنگ لغات)
معنی و مفهوم: افسوس که از این همه آه و ناله که همچون تیر از تنگنای سینهی انسانهای پریشان و درمانده رها میشود یکی به نشانه نمیرسد و اثر نمیکند.
آرایههای ادبی: چرخ آه اضافهی تشبیهی است.
۱۰۰ - غـرقــهی خـون، هــزار کشـتی هسـت
کــه یـکی بــر کـرانــه مــینـــرســـد
معنی ومفهوم: از اعمال این روزگار که خون خلق را میریزد، آنچنان خون جمع شده و موج میزند که هزار کشتی غرق این دریای خون شدهاند و افسوس که یکی از این کشتیها به ساحل نمیرسد.
۱۰۱ - نســیه بـــر نــام روزگـــار نــویــس
آنچــه نقــد از خـزانـــه مـینــرســـد
معنی و مفهوم: هر آن چه که در این دنیا به دست نیاوردهای، به عنوان نسیه به حساب روزگار بنویس تا شاید بتوانی روزی آن را از روزگار پس بگیری؛ چرا که خواستههای نقد و حاضر، خود از خزانه بیرون نمیآید که به ما برسد.
آرایههای ادبی: نقد و نسیه با هم تضّاد دارند.
مقالات و پایان نامه ها در رابطه با شرح مشکلات دیوان خاقانی هفت ترکیب بند بلند شرح نشده- ...