- جامعه آماری این پژوهش کارشناسان ادارات کل ورزش و جوانان استان کهگیلویه وبویراحمد میباشد.
- این پژوهش در سال ۱۳۹۳ انجام شده است.
- یافته های پژوهش محدود به جامعه تحت بررسی میباشد.
- این پژوهش از نظر موضوعی محدود به ویژگی های شغلی و مؤلفه های آن میباشد.
ب) محدودیت
- شرایط زمانی و مکانی شرکت کنندگان در زمان تکمیل پرسشنامه ها از اختیار محقق خارج بوده است.
- سوءگیری شرکت کنندگان میتواند نتایج را تحت تاثیر قرار دهد.
- خستگی روزانه شرکت کنندگان و حالات روحی ناشی از آن در هنگام پاسخ به سئوالهامیتواندنتایج راتحت تاثیرقراردهد.
- عدم اعتقاد برخی از کارکنان به امر پژوهش و اهمیت ندادن آنها به نتایج و یافته های پژوهش، بر پژوهش اثر میگذارد که از اختیار محقق خارج بوده است.
- محافظهکاری اجتماعی برخی از شرکت کنندگان در تکمیل پرسشنامه ها تاثیر گذار است که از اختیار محقق خارج است.
۸٫۱ تعریف مفهومی متغیرهای پژوهش
مفاهیم و واژگان کلیدی که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است به شرح زیر می باشد:
ویژگی های شغل را می توان به عنوان عوامل مرتبط با کار و یا ویژگی هایی شامل ماهیت خود کار و مهارت های مربوط به آن، استقلال، چالش ها، محیط کار، حقوق و دستمزد، مزایا، امنیت شغلی، بازخورد، روابط بین فردی، دانش یاد گرفته شده و فرصت های رشد و ارتقا تعریف کرد (چنگ چن و فن چیو، ۲۰۰۹).
الف- تنوع مهارت ها: درجه ای که یک شغل به انواع مختلفی از مهارت ها و توانایی های چالش برانگیز نیاز دارد و برای کارمند این فرصت را فراهم می کند که در انجام وظیفه اش از طیف گسترده ای از گزینه های موجود بهره بگیرد (سیولی، ۲۰۱۰).
ب- ماهیت شغل: درجه نیازمندی یک شغل به تکمیل کل کار و یا بخش مشخصی از آن (میلت و گاگن، ۲۰۰۸)؛ به عبارت دیگر، داشتن شغلی که دارای آغاز و پایان و کی نتیجه ملموس است (اونور، ۲۰۰۶).
ج- اهمیت شغل: میزان تأثیرگذاری شغل بر زندگی و کار افراد در همان سازمان و یا در محیط خارج از سازمان است (میلت و گاگن، ۲۰۰۸؛ سیولی، ۲۰۱۰).
د- استقلال و آزادی عمل در کار: احساس آزادی، استقلال و اختیار عمل قابل توجه فرد در تنظیم برنامه، سرعت و روش کاری مربوط به خود (چنگ چن و فن چیو، ۲۰۰۹؛ سیولی، ۲۰۱۰).
ه- بازخورد: میزان اطلاعاتی است که کارکنان در مورد اثربخش بودن عملکرد خود از خود شغل، سرپرستان، همکاران و یا مشتریان دریافت می کنند و آگاه می شوند که تا چه اندازه کوشش های آنان در پدید آوردن نتایج، مؤثر بوده است (سیولی، ۲۰۱۰).
ادارهکل ورزش و جوانان: در هر استان ادارهای وجود دارد که مسئول کلیه فعالیتهای ورزشی در بخش عمومی یا همگانی و قهرمانی است و مسئولیت آن اداره بر عهده مدیرکل تربیت بدنی استان است و کلیه روًسای هیئتها و انجمنهای ورزشی زیر نظر مدیرکل تربیت بدنی استان فعالیت میکنند (سجادی،۱۳۸۴).
یکی از مسایلی که همواره پیش روی مدیریت یک سازمان قرار دارد، چگونگی توسعه سازمان و افزایش و کارآمدی آن میباشد. با توجه به شرایط امروزی، سازمانها میبایست در جهت ارتقای بهره وری خود تلاش کنند تا بتوانند ضمن حفظ بقای خود نیازهای مخاطبان و رضایت خاطر آنان را فراهم نمایند (کلاته صفیری، ۱۳۸۸). تربیت بدنی و ورزش به عنوان عرصهای گسترده در جامعه، زمینه های فراوانی را در دل خود دارد که در صورت وجود محیط مناسب، میتواند زمینه های جدید را برای کار خلاقانه، بازخورد مناسب و محیطی پویا در سطح سازمان ارائه نماید. لذا مدیران سازمانها میتوانند با بکارگیری قابلیت های ویژگی های شغلی، سازمان را بیش از بیش در رسیدن به اهدافش یاری کنند.
از اینرو این فصل به دو بخش اختصاص داده شده است. در بخش اول اطلاعات و بستر نظری حول محور ویژگی های شغلی و در بخش دوم به یافته های آخرین پژوهشات و مطالعات مربوط به موضوع پژوهش اشاره میشود.
زیربنای نظری
مطالعه و بررسی تشخیص شغل
ابزار اصلی تشخیص شغل، توسط هاکمن و اولدهام (۱۹۷۴) با هدف اندازه گیری انگیزش بالقوه شغلی، بر حسب ویژگی های شغلی، که بررسی تشخیص شغل است، توسعه و گسترش یافت. این ابزار شامل ۸۳ عبارت به شکل سؤال یا به صورت عبارت، آمده است و پاسخ های افراد بر حسب ادراکاتشان از شغلشان است. زمینه اصلی تحقیق که توسط هاکمن و اولدهام تهیه شده بود، حمایت ابتدایی و اولیه ای برای بررسی ویژگی های شغلی بود. محققان اطلاعات را از ۶۵۸ نفر از کارکنانی که در ۶۲ شغل متفاوت و در ۷ سازمان شاغل بودند، جمع آوری کرده بودند.
با وجود یافته های محکم و مطمئن هاکمن و اولدهام، برخی از محققان حمایت های کمی را از این تئوری گزارش کردند. رابرتز و گلیک، انتقاد شدیدی از این تئوری کردند. آنها مدعی بودند که این تئوری، ادراکات و مشاهداتی را به عنوان اطلاعات واقعی بحث قرار داده اند که از توصیفات عینی ویژگی های شغلی متمایز است و این مشاهدات به درستی ویژگی های وظایف را ارائه نکرده است. ولی گریفین (۱۹۸۳) مباحث متقاعدکننده ای را ارائه نمود که مشاهدات و ادراکات، منبع پیوسته اطلاعات درباره مشاغل و طراحی مشاغل است. شاید هاکمن و اولدهام، بهترین عبارت را از این تئوری پیشنهاد کردند: در مجموع، در حالی که حمایت و پشتیبانی در پیشینه تحقیقات برای این مدل ویژگی های شغلی وجود دارد، اما این درست نیست که این گونه استنتاج شود که این مدل یک تصویر کامل و دقیقی از اثرات انگیزه بر روی ویژگی های شغلی ارائه می کند. در واقع این مدل، شاید به عنوان کمک و حمایتی برای تغییر در سیستم کار است، به ویژه بخش مهم فرایند برنامه ریزی و همچنین مدل مفهومی از انواع تقریباً اساسی و اصلی است که تشخیصی از سیستم کاری است (هولمن و اکستل، ۲۰۱۰).
ویژگی های شغلی
این نظریه در طراحی مشاغل بر جنبه های رضایت شغلی یا عدم رضایت شغلی تأکید دارد. این روش طراحی مشاغل را می توان به گونه ای انجام داد که کارکنان از شغل خود احساس رضایت داشته باشند. در بکارگیری این روش، صاحب نظران معتقدند از طریق غنی کردن عناصر معینی از مشاغل می توان در تغییر حالات روانی افراد مؤثر بود و اثربخشی شاغلان را افزایش داد (چنگ و فن چیو، ۲۰۰۹).
یکی از عوامل مؤثر بر کارکردهای منابع انسانی، متغیرهای شغلی است. مشاغلی که دستورالعمل های مشخصی برای مجریان دارند با مشاغلی که چارچوب خاصی را نمی شناسند، تأثیر متفاوتی بر شاغلان می گذارند، به گونه ای که مشاغل ساختار یافته ممکن است موجب ابهام شاغلان خود گردند و بلاتکلیفی آنها را موجب شوند. با شناسایی این عوامل و بکارگیری آن در سیستم های ارزشیابی و طبقه بندی مشاغل اولویت و رتبه های شغلی معین می شود (میلت و گاگن، ۲۰۰۸).
ویژگی ها، مقاصد و وظایف، سه خصوصیت بنیادین برای طراحی شغل محسوب می شوند. ویژگی های شغلی دربرگیرنده مفاهیمی مانند تنوع مهارت، اهمیت شغل، هویت شغل، استقلال عمل، بازخورد شغل و عنصرهای شناختی شغل مانند ارتباطات شغلی، پردازش اطلاعات و تصمیم گیری شغلی است. حجم وظیفه ای زیاد یا کم شغل ممکن است کمی یا کیفی باشد و همچنین تعداد روابط زیاد یا کم، نقش های شغلی که تأثیر عمده ای برای طراحی شغل می گذارند، است (هوچنز، ۲۰۱۰).
مدل ویژگی های شغلی ریشه در آثار و کارهای اولیه هرزبرگ، ترنر و لارنس، بلود و هالین دارد. همه این افراد، ارتباط بین ویژگی های عینی وظایف و عکس العمل کارکنان نسبت به شغلشان را بررسی کرده اند. بر پایه و اساس کارهای آنان، هاکمن و اولدهام این نظریه را گسترش دادند که شغل، خودش باید به گونه ای طراحی شود که ویژگی های اساسی داشته باشد تا بتواند شرایطی ایجاد کند که انگیزه، رضایت و عملکرد کاری را افزایش دهد (جیانگ و جونز، ۲۰۰۸).
تاکنون نظریه های متعددی مبتنی بر ویژگی های شغلی توسط صاحب نظران مطرح شده است که مفاهیم بسیاری از آنها مشترک است. به عنوان مثال نظریه دو عاملی هرزبرگ مبتنی بر نیازهای انگیزاننده و نگه دارنده و نظریه نیازهای مک کللند که مبتنی بر نیاز کسب موفقیت، نیاز کسب قدرت و نیاز تعلق می باشد، جزء نظریه های ویژگی شغل تلقی می شوند؛ زیرا هرزبرگ معتقد بود که اگر نوع شغل موجب کسب موفقیت، مسئولیت و مقام افراد گردد، میزان رضایت شغلی کارکنان افزایش می یابد و همچنین مک کللند معتقد بود که اگر افراد به موقعیت عالی دست یابند، عملکردهای آنها بسیار خوب می شود و مسئولیت پذیریشان افزایش می یابد (سید جوادین، ۱۳۸۷).
ویژگی های شغل را می توان به عنوان عوامل مرتبط با کار و یا ویژگی هایی شامل ماهیت خود کار و مهارت های مربوط به آن، استقلال، چالش ها، محیط کار، حقوق و دستمزد، مزایا، امنیت شغلی، بازخورد، روابط بین فردی، دانش یاد گرفته شده و فرصت های رشد و ارتقا تعریف کرد (چنگ چن و فن چیو، ۲۰۰۹).
نظریه ویژگی های شغلی در طراحی مشاغل بر جنبه های رضایت شغلی یا عدم رضایت شغلی تأکید دارد. روش طراحی مشاغل را می توان به گونه ای انجام داد که کارکنان از شغل خود احساس رضایت داشته باشند (سید جوادین، ۱۳۸۷). محققان نشان دادند که ویژگی های شغل، از طریق طراحی مجدد شغل، بر انگیزه شغلی کارکنان اثر می گذارد، که این به نوبه خود سبب بهبود عملکرد شغلی کارکنان می گردد (چنگ چن و فن چیو، ۲۰۰۹). ادبیات نظری غنی سازی شغلی، بارها ارتباط مثبت بین ویژگی های شغلی و نتایج رفتاری را به لحاظ تجربی تأیید کرده است (کیم، نایت، کراتسینگر، ۲۰۰۹).
نظریه اسناد به ضرورت های کار
روش مبتنی بر ویژگی های شغلی به وسیله دو پژوهشگر به نام ترنر و لارنس در سال های میانی ۱۹۶۰ ارائه شد. آنها برای ارزیابی اثر انواع مختلف شغل بر میزان رضایت و غیبت کارکنان یک روش تحقیق ارائه نمودند. آنها پیش بینی کردند که کارکنان مشاغلی را ترجیح می دهند که پیچیده، چالش گر یا هماورد طلب باشد. یعنی این شغل ها موجب افزایش رضایت شغلی و کاهش میزان غیبت آنان خواهد شد. این دو پژوهشگر پیچیدگی کار را بر اساس شش ویژگی تعریف کردند: ۱) گوناگونی یا متنوع بودن کار، ۲) استقلال یا آزادی عمل در کار، ۳) مسئولیت، ۴) دانش و مهارت، ۵) روابط متقابل اجتماعی که مورد نیاز است و ۶) روابط متقابل اجتماعی که در اختیار است. هر قدر شغل، از نظر ویژگی ها نمره بالاتری می گرفت، از نظر این دو پژوهشگر، پیچیده تر بود. نتیجه تحقیقاتی که در زمینه میزان غیبت کارکنان انجام شد، پیش بینی های آنها را تأیید کرد. کسانی که کارهای پیچیده تر انجام می دادند، کمتر غیبت می کردند. ولی نتیجه تحقیقات نتوانست که رابطه کلی بین پیچیدگی کار و میزان رضایت کارکنان را نشان دهد (تا این که داده ها را بر اساس زمینه شغلی کارکنان تفکیک کردند). هنگامی که تفاوت های فردی بر حسب روستایی یا شهری بودن کارگر یا کارمند در نظر گرفته شد، کارکنانی که از مناطق شهری بودند با کارهایی که پیچیدگی کمتری داشت، احساس رضایت بیشتری می کردند، کارکنانی که متعلق به مناطق روستایی بودند به هنگام انجام کارهای پیچیده تر احساس رضایت بیشتری می کردند (میلت و گاگن، ۲۰۰۸).
دو پژوهشگر مزبور به این نتیجه رسیدند که جوامع بزرگ علاقه ی چندان زیادی به کارهای گوناگون ندارند، بنابراین کمتر به کارهایی می پردازند که ایجاد انگیزه می کند. برعکس کارگرانی که متعلق به شهرهای کوچکتر بودند یا از جوامعی آمده بودند که علاقه های غیرکاری کمتر بود، بیشتر پذیرای کارها و مشاغل پیچیده بودند. ارائه تئوری اسنادی کار این دو پژوهشگر به سه دلیل از اهمیت زیادی برخوردار بود: نخست، آنها توانستند ثابت کنند که کارکنان سازمان ها نسبت به مشاغل گوناگون واکنش های متفاوت نشان می دهند. دوم، آنها توانستند مجموعه ای از ویژگی های شغلی را برشمارند که می توان کارها را بر آن اساس مورد ارزیابی قرار داد و سوم این که آنها به نیازهای فردی توجه کردند تا ببینند اختلافات فردی چگونه باعث می شود که آنان در برابر شغل های متفاوت واکنش های گوناگون از خود نشان دهند (چنگ و فن چیو، ۲۰۰۹).
ترنر و لارنس (۱۹۶۵)، تحقیقی را بر روی ویژگی های عینی مشاغل که برای طراحی کار به کار گرفته می شود را انجام دادند. آنها ارتباط بین ویژگی های معین وظایف و واکنش های کارکنان نسبت به کارشان را بررسی کردند. آنها معیارهای شش گانه ویژگی های لازم وظایف را پیشنهاد کردند. تنوع، اختیار، واکنش های لازم، واکنش های اختیاری، دانش و مهارت های لازم و مسئولیت. این ویژگی ها پیش بین هایی بودند که به صورت مثبت رضایت کارکنان، اثربخشی و مراقبت و توجه به کارکنان را شرح می دادند. شاخصه ویژگی های لازم وظایف از این شش معیار ناشی می شود. ترنر و لارنس انتظار داشتند که مشاغل بر پایه این ویژگی ها ارتقا یابند و رضایت بیشتر کارکنان تجربه شود. رابطه مثبتی بین شاخصه ی ویژگی های لازم وظایف و رضایت کارکنان برای آن دسته از کارکنانی که کارخانه هایشان در شهرک های اطراف واقع شده است، وجود داشت. تحقیقات ترنر و لارنس توسط بررسی هایی که بلود و هالین (۱۹۶۷) و هالین و بلود (۱۹۶۸) انجام دادند، حمایت شد (همان).
هاکمن و لاور (۱۹۷۱) در این که چگونه افراد در گروه های مختلف نسبت به مشاغل شان که ممکن بود بر حسب نیازهای شخصی کارکنان برای رشد و پیشرفت حرفه ای توضیح داده می شد، واکنش نشان دهند، تفاوت هایی را یافتند. آنها پیشنهاد کردند که کارکنان باید به صورت مثبتی به چهار بعد شغل واکنش نشان دهند. این چهار بعد که توسط لارنس و ترنر معرفی شدند عبارت بودند از: تنوع، اختیار، معناداری شغل و بازخورد. همچنین، معیاری برای انعکاس میزان تمایل برای ارضای نیازهای سطح بالا توسعه داده شد. هاکمن و لاور (۱۹۷۱) متوجه شدند که هنگامی که این چهار بعد در مشاغل در سطح بالایی وجود دارد، کارکنان انگیزه درونی برای انجام دادن بهتر کارها دارند. به علاوه محققان، شواهدی را دال بر این که ویژگی های اصلی مشاغل به صورت مستقیم می توانند بر روی نگرش ها و رفتار کارکنان تأثیر داشته باشند (سیح و سیح، ۲۰۰۳).
محققان دیگری نیز سعی کردند در پرتو این شواهد، راه های شناخت تفاوت ها و ویژگی های فردی را بشناسند. مشهورترین این محققان ریچارد هاکمن و ادوارد لاور بودند که عقیده داشتند ویژگی های روانی و انگیزشی در چگونگی واکنش فرد در برابر شغل، نقش مهمی را بر عهده دارند. به خصوص آنها از تئوری های نیاز در انگیزش استفاده وسیعی به عمل آوردند. آنها ثابت کردند افرادی که از طریق نیازهای سطح بالا مانند نیاز به خودیابی و رشد برانگیخته می شوند، خواهان شغل های پیچیده و پرتلاش هستند و به همان نسبت افرادی که دارای نیازهای مرتبه ضعیفی هستند کمتر به این گونه مشاغل برانگیخته می شوند (فرجی و همکاران، ۱۳۸۷). به نظر می رسد از نظر کارکنان شغلی خوب است که پیش پا افتاده و عادی نباشد و انجام دادن آن تا حدودی نیاز به فکر داشته، برانگیخته کند و تا اندازه ای در آن تنوع و آزادی عمل وجود داشته باشد و وجهه اجتماعی خوبی داشته باشد و امکان پیشرفت شغلی را فراهم سازد. بنابراین از آنجایی که توجه به نیاز کارکنان و نیز توجه به الزامات شغلی که متناسب با این نیازها و ویژگی های رفتاری طراحی شده باشند، افزایش کارایی عملیات و روش ها را محقق می سازد و به کارکنان نیز اجازه می دهد تا درباره نحوه انجام وظایف شغلی تصمیم گرفته و هرگونه اشتباهی را خود در مبدأ اصلاح کنند (لاول و بروکنر، ۲۰۰۹).
الگوی پردازش اطلاعات اجتماعی
واکنش افراد در برابر شغل یا کار به نوع پنداشت یا برداشت آنان از کار بستگی دارد و نه به جنبه های عینی شغل یا کار. این موضوع پایه و اساس سومین تئوری ویژگی های کار را تشکیل می دهد. این تئوری را الگوی پردازش اطلاعات اجتماعی می نامند. در این الگو، چنین استدلال می شود که کارکنان و اعضای سازمان، نگرش ها و رفتارهایی را می پذیرند که بتوانند نسبت به آثار اجتماعی که به وسیله دیگران و کسانی که با آنان در تماس هستند، به وجود می آید، واکنش مناسب نشان دهند. این افراد می توانند همکار، سرپرست، دوست، عضو خانواده یا مشتری باشند. برای مثال آقای آلفا برای تعطیلات تابستانی خود در یک کارخانه چوب بری مشغول به کار شد. چون گرفتن کار مشکل بود و در این کارگاه به او حقوق خوبی پرداخت می کردند، در نخستین روز ورود به کارگاه دارای انگیزه بسیاری زیادی بود. ولی دو هفته بعد انگیزه او کاهش یافت. آنچه اتفاق افتاده بود این بود که همکاران پیوسته درباره کار و شغل خود بد می گفتند. آنها می گفتند که کار کسالت آور است، باید درست سر ساعت به کارگاه وارد شد و یک دقیقه زودتر نمی توان محل کار را ترک کرد، مدیریت به آنها اعتماد ندارد و سرپرستان هیچ گاه به دیدگاه ها و نظریات آنها اهمیت نمی دهند. ماهیت کار آلفا در ظرف این دو هفته تغییری نکرده بود، ولی او با توجه به پیام هایی که از دیگران دریافته بود، واقعیت را در ذهن خود به گونه ای دیگر درآورده بود.
نتیجه چندین تحقیق، الگوی پردازش اطلاعات اجتماعی را تأیید می کند. برای مثال ثابت شده است که با تغییر اقدامات ظریفی، به عنوان همکار یا رئیس، می توان بر میزان انگیزش و رضایت شغلی افراد افزود یا آن را کاهش داد. بنابراین مدیران باید به نوع پنداشت و برداشتی که افراد از کار یا شغل خود دارند توجه نمایند. برای مثال آنها می توانند با صرف وقت زیاد درباره جنبه های جالب و اهمیت شغل یا کار برای کارکنان صحبت کنند و همچنین نباید از افراد تازه استخدام و کسانی که به پست های بالاتر انتقال یا ارتقا می یابند و دیدگاهی جدید نسبت به این کارها (در مقایسه با کسانی که در این پست ها سابقه بیشتری دارند) پیدا می کنند، شگفت زده شوند (هوچنز، ۲۰۱۰).
نظریه هاکمن و اولدهام در مورد JCM
اولین بار در سال ۱۹۷۱ هاکمن و لاور در مطالعه ای که در یک شرکت تلفن انجام دادند به این نتیجه رسیدند که هر چه کارکنان ویژگی هایی مانند تنوع مهارت، استقلال عمل در انجام کار، هویت داشتن شغلشان، بازخورد و سروکار داشتن با دیگران را بیشتر احساس کنند، رضایت خاطر آنان بیشتر، عملکرد آنان در محل کار بهتر و میزان غیبت آنان کمتر است (فرجی، پوررضا، حسینی، عرب، اکبری، ۱۳۸۷). این مطالعه زمینه ای را برای مدل ویژگی های شغلی (JCM) هاکمن و اولدهام در سال ۱۹۷۵ فراهم ساخت. نظریه ویژگی های شغلی (JCM) هاکمن و اولدهام (۱۹۷۵) رابطه بین ویژگی های شغل و پاسخ فرد به کار را توصیف می کند. این نظریه در ابتدا با هدف بررسی تشخیصی شغل مورد آزمایش قرار گرفت تا تعیین شود برای بهبود انگیزه و بهره وری در کاکنان، مشاغل چگونه باید مجدداً طراحی شوند. بعد از آن نیز برای ارزیابی اثرات تغییرات شغلی در کارکنان مورد استفاده قرار گرفت (اسکات، اسوورتزل، تیلور، ۲۰۰۵). هاکمن و اولدهام (۱۹۷۵) معتقد بودند کارکنان برای برانگیخته شدن باید سه حالت روانشناختی مهم را تجربه کنند. کارکنان باید کار خود را معنی دار بدانند، نسبت به نتایج و پیامدهای کار خود احساس مسئولیت کنند و از نتایج تلاش های خود آگاه باشند (امیری، میرهاشمی، پارسا معین، ۱۳۹۰). تنوع مهارت، اهمیت شغل و ماهیت شغل سبب معنی دار بودن کار می شوند، آزادی عمل در کار مربوط به نتایج کار می باشد و بازخورد مربوط به آگاهی از نتایج واقعی فعالیت های کاری می باشد که به نوبه خود بر نتایج کاری مانند انگیزه درونی، رضایت شغلی، اثربخشی کار و غیبت و جابجایی تأثیر می گذارد. تمام این پنج بعد در فرمول توان بالقوه انگیزشی (MPS) خلاصه می شوند. توان انگیزشی حاصل ضرب میانگین تنوع مهارت، ماهیت شغل و اهمیت شغل در آزادی عمل در کار و بازخورد شغلی می باشد.
این مدل بیان می کند که هرچه توان انگیزشی شغل افراد در سطح بالاتری باشد، انگیزش و رضایت شغلی افزایش می یابد (فرید و فریس،۱۹۸۷). هاکمن و اولدهام با بهره گرفتن از مطالعه ویژگی های رفتاری افراد، نظریه ویژگی های شغل (JCM) را که مبتنی بر نیازهای روانی منابع انسانی است، ارائه دادند. در این الگوی اساسی پنج ویژگی اصلی در شغل تشخیص داده شده است به نحوی که هر چه شغلی بیشتر دارای این ویژگی ها باشد، حالات روانی-رفتاری مثبت تری ایجاد خواهد کرد (سنجری کرهرودی، ۱۳۸۰).
الف- تنوع مهارت ها: درجه ای که یک شغل به انواع مختلفی از مهارت ها و توانایی های چالش برانگیز نیاز دارد و برای کارمند این فرصت را فراهم می کند که در انجام وظیفه اش از طیف گسترده ای از گزینه های موجود بهره بگیرد (سیولی، ۲۰۱۰).
ب- ماهیت شغل: درجه نیازمندی یک شغل به تکمیل کل کار و یا بخش مشخصی از آن (میلت و گاگن، ۲۰۰۸)؛ به عبارت دیگر، داشتن شغلی که دارای آغاز و پایان و کی نتیجه ملموس است (اونور، ۲۰۰۶).
ج- اهمیت شغل: میزان تأثیرگذاری شغل بر زندگی و کار افراد در همان سازمان و یا در محیط خارج از سازمان است (میلت و گاگن، ۲۰۰۸؛ سیولی، ۲۰۱۰).
د- استقلال و آزادی عمل در کار: احساس آزادی، استقلال و اختیار عمل قابل توجه فرد در تنظیم برنامه، سرعت و روش کاری مربوط به خود (چنگ چن و فن چیو، ۲۰۰۹؛ سیولی، ۲۰۱۰).
ه- بازخورد: میزان اطلاعاتی است که کارکنان در مورد اثربخش بودن عملکرد خود از خود شغل، سرپرستان، همکاران و یا مشتریان دریافت می کنند و آگاه می شوند که تا چه اندازه کوشش های آنان در پدید آوردن نتایج، مؤثر بوده است (سیولی، ۲۰۱۰).
در مجموع، نظریه ویژگی های شغلی (JCM) هاکمن و اولدهام بر این باور است که یک شغل برای کارکنان زمانی معنادار خواهد بود که آن شغل مستلزم تنوعی از مهارت ها شامل انجام دادن کل کار و یا قسمت مهمی از کار باشد و بر زندگی سایر افراد تأثیر بگذارد؛ همچنین احساس مسئولیت شخصی آنان را با دادن اختیار و استقلال در انجام کار خود، افزایش دهد و کارکنان را از نظرات دیگران راجع به عملکردشان آگاه سازد.
الگوی ویژگی های شغلی (JCM) به بهبود تناسب بین شغل و فرد کمک می کند تا دیگر نیازی به گزینش، استخدام و آموزش کارکنان جدید نباشد (اونور، ۲۰۰۶).
۲۱۰۴
۳۵۱
پسرانه
۳۷
۵
۱۶۱۶%
۲۲۲۱
۳۵۹
جمع
۶۷
۱۱
۴/۱۶
۴۳۲۵
۷۱۰
۳-۵- ابزار گرد آوری اطلاعات
۳-۵-۱ برنامه قصد شده
از دو منبع کتاب درسی و کتاب راهنمای معلم؛ در راستای شناخت برنامه و تبیین عوامل موثر درآن: دانش آموز- معلم- محتوا– روش های یاددهی - یادگیری وامکانات – تجهیزات – زمان مکان و ارزشیابی در درس علوم تجربی سال سوم راهنمایی استفاده گردید. با جستجو در محتوا و استفاده از تحقیقات انجام شده در تحلیل محتوای علوم سال سوم و اشارات مستقیم کتاب راهنمای معلم، محقق استخراج عوامل فوق را تا حد ممکن لیست کرده تا مقایسه عوامل امکان پذیر گردد.
۳-۵-۲ برنامه ی اجرا شده
تعدادی سوال هم معنابراساس عناصر برنامه درسی هشت گانه، ازکتب برنامه ریزی درسی در قالب سه فرم با مقیاس لیکرت وبلی- خیر طراحی و اجرا گردید؛ هر فرم ازمقیاس توسط مخاطب مربوط(دبیر- مدیر- دانش آموز)هم زمان، درمدارس با حضورمحقق از عناصرهشت گانه برنامه درسی(۱- هدف
۲-دانش آموز ۳- معلم ۴- محتوا ۵- روش های یاددهی– یادگیری ۶– زمان ۷-مکان و۸-ارزیابی) تکمیل گردید. به منظور روشن ساختن وضعیت برنامه درسی اجرا شده علوم تجربی و بررسی میزان محتوا و اهداف برنامه عملیاتی و اجرایی از نتایج دو مرحله آزمون پیشرفت تحصیلی استفاده شد. این دو آزمون نه به دلیل این پژوهش بلکه به روال عادی ناحیه و در مواردی به طریق استانی، برگزار می گردد.
مرحله اول: درسطح ناحیه ۲ آموزش و پرورش شیراز، که در تاریخ ۲۵/۹/۱۳۸۷ برگزار گردید و سوالات آن توسط محقق به عنوان سرگروه آموزشی علوم تجربی ناحیه و با توجه به اهداف آموزشی تهیه شده بود؛ وآزمون مرحله دوم: سطح استان، در تاریخ ۱۸/۱۲/۱۳۸۷ با نظارت آموزش راهنمایی استان طراحی و اجرا گردید.
۳-۵-۳ برنامه آموخته شده
برنامه آموخته شده به وسیله اندازه گیری میزان یادگیری از آموخته های دانش آموزان صورت گرفت. نمرات حاصل از پاسخ به ۲۰ سؤال مقیاس تشریحی(پیوست شماره ۲) که درپایان سال تحصیلی و بعد از اتمام آموزش در کلاسهایی که به شکل تصادفی از مدارس نمونه انتخاب شده در هفته آخر اردیبهشت ماه اجرا گردید، به دست آمد. این سؤالات در حیطه های سه گانه بلوم و سطوح مختلف یادگیری منطبق بر برنامه قصد شده طراحی و اجرا گردید.
البته در صورتی که سؤالات آزمون هماهنگ استانی پایان سال تحصیلی(خردادماه) از روایی و پایایی لازم برخوردار بود نیز می توانست، قسمتی از عوامل قابل سنجش در برنامه آموخته شده باشد، که با توجه به محدویت های مختلف امکان پذیر نگردید. در آزمون هماهنگ پایان سال تحصیلی، به جز یک سوال بقیه سوالات از حیطه شناختی و دانش طراحی شده بود؛ ۵۳% دانش آموزان ناحیه دو نمره ۲۰ کسب کردند. با توجه به حیطه سوالات و در نظر نداشتن اهداف آموزش علوم به عنوان ملاک برنامه درسی آموخته شده، قابل استفاده نبوده است.
۳-۶ سنجش روایی و پایایی مقیاس آزمون
اعتبار هر آزمون در واقع به دلیل استنباطی است که ما از آن آزمون می کنیم. برای تهیه این مقیاس به تفاوت های موجود در خوشه ها توجه شد و متن آن در بخش محتوا از آموخته های دانش آموزان تشکیل گردید، بررسی های پژوهشگران مربوط به تحلیل محتوا نشان داده شده است که در بدترین شرایط محتوای کتاب علوم با محتوای آزمون ۳۴/۰ همپوشی دارد.
۳-۶-۱ روایی مقیاس دانش آموز
ابتدا سؤالات اندازه گیری گویه های مربوط به عوامل برنامه درسی در بخشی از مقیاس دانش آموز که برنامه اجرا شده را در ابعاد مختلف تعقیب می کند، از کتب برنامه درسی و مقالات استاد راهنما و سایر اساتید بدست آمد و با توجه به اهداف برنامه درسی علوم سال سوم راهنمایی و اهداف بیان شده در کتاب راهنمای معلم سوالات هدفمند و به نسبت درصد اهدافی که برنامه قصد شده در پی آن بود، طراحی شد.
برای اندازه گیری روایی مقیاس ها از نظرات پانزده نفر از اساتید تعلیم و تربیت من جمله استاد راهنما و اساتید دانشگاه آزاد، دانشکده تحصیلات تکمیلی و دوازده نفر از معلمان با سابقه علوم تجربی و سه تن از اعضای گروه آموزشی، استفاده شد. چنانچه در مراحل کسب روایی محقق مجبور به حذف ۴ سوال و ایجاد تغییر در ۷ گویه گردید. و برای افزایش روایی مقیاس ها با توزیع بین تعداد ۲۰ دانش آموز وتعدادی سوال باز نقاط ابهام آن روشن گردید وتعدادی سوال حذف و اضافه شد. ضریب دشواری نیز محاسبه و عدد ۵۴/۰ بدست آمد.برای جلب همکاری دانش آموزان در ابتدای مقیاس توضیحات درخصوص اهداف و اهمیت پژوهش ارائه شد. تا نقاط ابهام در پاسخگویی مرتفع شود.
۳-۶-۲ پایایی مقیاس دانش آموز
این مقیاس بین تعداد ۴۰ دانش آموز در دو مرحله با سه هفته فاصله زمانی توزیع و در نهایت با بهره گرفتن از پاسخ های دو آزمون پایایی مقیاس تعیین گردید. پایایی این مقیاس با بهره گرفتن از روش باز آزمایی[۱۰۸] به وسیله ضریب همبستگی ۷۹/۰ محاسبه شده است. همچنین برای محاسبه ضریب پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شدو بر اساس محاسبات انجام شده، ضریب پایایی آن ۸۲/۰ بدست آمد.
۳-۶-۳- روایی مقیاس دبیر و مدیر
برای اندازه گیری روایی مقیاس از نظرات پانزده نفر از اساتید تعلیم و تربیت من الجمله استاد راهنما و اساتید دانشگاه آزاد، دانشکده تحصیلات تکمیلی و دوازده نفر از معلمان با سابقه علوم تجربی و سه تن از اعضای گروه آموزشی، استفاده شد.
۳-۶-۴- پایایی مقیاس دبیر و مدیر
برای محاسبه ضریب پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد و بر اساس محاسبات انجام شده، ضریب پایایی آن ۸۷/۰ بدست آمد.
.
.
.
.
.
در مجامع علمی، پایان نامه ها به عنوان نتایج تحقیقات دانشپژوهان در نظر گرفته می شود و هویت علمی دانشگاه در گرو ارزیابی همین اسناد است(کلاهدوزان و همکاران،۱۳۸۳). از طرفی همهساله مقادیر فراوانی از امکانات مالی دولت و قسمت اعظمی از نیرو، انرژی و وقت اعضای هیأت علمی و دانشجویان دانشگاه صرف انجام پایان نامه می شود(فیروزآبادی و همکاران، ۱۳۹۲). با توجه به این مهم، نقش و تأثیر غیرقابلتردید پایان نامه و رساله، در رشد علمی تحقیقات و محققان، لزوم توجه به کیفیت و کمیت آنها را دوچندان می کند. برای گام برداشتن صحیح به سوی پیشرفت حقیقی، بررسی کمی و ارزیابی تحقیقات امری ضروری است(خلجی و کشتی دار، ۱۳۸۱).
مهمترین هدف از انجام پژوهشها، استفادهی عملی از یافتههای آنها بوده و عدم کاربرد عملی یافته ها به نوعی اتلاف منابع محسوب می شود. برخی از یافته ها قابلیت کاربرد مستقیم دارند و برخی دیگر را صرفاً میتوان اشاعه داد و امیدوار بود که موجب افزایش دانش و مهارت و تغییر نگرش مخاطبان شود. لذا این تغییر نگرش در برنامه ریزی و تصمیم گیری اثری مستقیم خواهد داشت. استفاده از یافتههای پژوهشی، نیازمند کوششی سازمان یافته است. امروزه پایان نامه هایی با موضوعات تکراری، مسئله مدار نبودن آثار و لغزش های روش شناختی از جمله مهمترین کاستی هایی است که در تولیدات علمی دانشگاه ها خودنمایی می کنند(منصوریان، ۱۳۹۲).
تحلیل و بررسی پایان نامه ها می تواند اطلاعات مختلفی که درون تعداد زیادی پایان نامه نهفته است را در اختیار علاقه مندان قرار دهد. در راستای این مهم، محققان در مطالعات مختلفی، ارزشیابی و بررسی نقاط قوت و ضعف پایان نامه ها، هر چند سال یک بار، اقدام به رفع موانع موجود برای ارتقای کیفیت و مطلوبیت را پیشنهاد نموده اند(صادقی و همکاران، ۱۳۹۰)، (منتخب و همکاران، ۱۳۸۸)، (افتخاری و همکاران، ۱۳۹۲) و (علیشیری و همکاران، ۱۳۸۹)، (زرشناس و همکاران۱۳۹۱).
از آنجا که استان مازندران در دسترسی به زیرساختهای مناسب ارتباطی و نیز فاصله تا پایتخت، همراه با شرایط آب و هوایی معتدل، اراضی بسیار حاصلخیز، طبیعت گوناگون و مفرح ساحلی، دشتی، جنگلی و کوهستانی مساعد برای توسعه صنعتهای مختلف و از جمله صنعت ورزش از شرایط مطلوبی برخوردار است و همچنین برخورداری از میراث فرهنگی غنی و بیشترین نرخ دانشآموختگان با تحصیلات دانشگاهی در میان استانهای کشور و این که این استان باسوادترین استان کشور است.[۷]
کیفیت تحقیق و پژوهش در راستای استفاده از نتایج کاربردی تحقیقات در جهت آبادانی در زمینه های مختلف استان از جمله رشته های دانشگاهی نظیر تربیتبدنی از اهمیت خاصی برخوردار است.
میزانی و همکاران(۱۳۹۰)، بیان کردند که داده های غیر واقعی می تواند به دلیل مشکلاتی در زمینه های دیگر موثر در تدوین پایان نامه از قبیل منابع اطلاعاتی و مالی و نظام بوروکراسی اداری دانشگاه باشد. زمانی که شرایط و امکانات موجود برای نوشتن پایان نامه نامناسب و دانشجو از این نظر تحت فشار باشد امکان این که به فکر تقلب بیفتد بیشتر است. نبود سازکارهای جلوگیری و برخورد با این پدیده مخرب در کشور نیز ممکن است در شیوع آن نقش داشته باشد. می بایست تدابیری برای جلوگیری از احتمال تقلب علمی دانشجویان و تشویق آن ها به پیروی از اخلاق پژوهشی اندیشیده شود.
با توجه به اهمیت پایان نامه ها و هزینه، زمان و انرژی زیادی که صرف تهیه آنها می شود، آگاهی از محتوا و شناسایی موضوعی آنها ضروری به نظر میرسد (نیکسیرت و بدری،۱۳۹۲) و نیز کمک به دانشجویان در انتخاب موضوعات کاربردی و هدفمند برای پایان نامه ها با آگاهی از پژوهش های پیشین مهم است. راهکارهایی همچون تهیه بانک اطلاعاتی مناسب از پایان نامه ها می تواند راهنمای مناسبی جهت انتخاب موضوعات جدید و غیر تکراری پایان نامه های دانشجویان باشد(رضا خانی مقدم و همکاران، ۱۳۹۰)، (شکفته و اکبری، ۱۳۸۷).
به طور قطع نتایج این تحقیق با توجه به ایجاد بانک اطلاعات موضوعی می تواند مرجعی برای راهنمایی دانشجو در توجه به جزئیات مهم در پایان نامه شود و ضمن پیشگیری از خستگی، سردرگمی، صرف هزینه و وقت فراوان، موجب بهبود در وضعیت تدوین پایان نامه ها در موضوعات جدید، بررسی نشده و کاربردی را فراهم می آورد. به نظر می رسد زمانی که پایان نامه هایی با موضوعات مشابه وجود داشته باشد احتمال سوء استفاده از پایان نامه ها افزایش می یابد و از آنجایی که امروزه درون دانشگاهها، متأسفانه هدف اصلی اکثر دانشجویان اخذ مدرک شده و زمینه های جامعهپذیری علمی و فرهنگی ضعیف شده، تمایل به سوء رفتار علمی نیز بالا رفته است(ذاکر صالحی، ۱۳۸۹)، امید است در راستای کمک به دانشجویان در انتخاب موضوعات جدید، بتوان گام مثبتی در جلوگیری از این رفتار ناپسند برداشت.
با توجه به این که پژوهشهای انجام گرفته در سایر رشتهها نیز نشان میدهد که کاستیهای نگارشی و روشهای آماری از جمله موضوع های مورد توجه محققان بوده (شریفی و همکاران،۱۳۹۱) و تاکنون در داخل استان تحقیقی برای ارزیابی پایان نامه های «گرایش مدیریت ورزشی» در دانشگاه های هدف یافت نشده است، این پژوهش قصد جمعآوری اطلاعات کمی از مجموع پایان نامه های دفاع شده در مقطع کارشناسی ارشد رشته تربیت بدنی، گرایش مدیریت ورزشی در دانشگاه های استان مازندران را داشته است. به همین منظور تحقیق حاضر به تحلیل ساختاری و کمی پایان نامه های تربیتبدنی و علوم ورزشی، گرایش مدیریت ورزشی می پردازد.
۱-۴) اهداف پژوهش
۱-۴-۱) هدف کلی
هدف کلی از این تحقیق، «تحلیل ساختاری پایان نامه های مدیریت ورزشی دانشگاه های استان مازندران از ابتدا تا نیمهی مهرماه سال ۱۳۹۲» میباشد.
۱-۴-۲) اهداف اختصاصی
-
- بررسی توزیع کل پایان نامه ها در دانشگاه های منتخب استان مازندران.
-
- بررسی توزیع زمینه های موضوعی گرایش مدیریت ورزشی در پایان نامه ها.
-
- بررسی توزیع جامعه آماری تحقیقات انجام شده در پایان نامه ها.
-
- بررسی توزیع قلمرو مکانی (حوزه جغرافیایی) در پایان نامه ها.
-
- بررسی توزیع روششناسی پایان نامه ها از لحاظ انواع روشهای تحقیق، روشهای نمونه گیری، حجم نمونه، فرمول حجم نمونه، روش گردآوری و ابزار جمعآوری داده ها، میزان آلفا و نرمافزارهای مورد استفاده در پایان نامه ها.
-
- بررسی توزیع شیوه جمعآوری اطلاعات، نوع داده ها، نوع هدف، نوع ضمیمه، نوع محدودیتها و پیشنهادات در تحقیقات انجام شده در پایان نامه ها.
-
- بررسی توزیع تعداد کلیدواژهها و تعداد کلیدواژههای مورد استفاده در عنوان تحقیقات انجام شده در پایان نامه ها.
-
- برررسی توزیع پایان نامه ها به تفکیک سال، رنگ جلد، تعداد نویسندگان، استاد راهنما، استاد مشاور و جنسیت پژوهشگر.
-
- بررسی توزیع تعداد صفحات بخشهای مختلف پایان نامه ها (فصل دو، فصل پنج، ضمیمه و کل پایان نامه)
-
- بررسی توزیع تعداد منابع فارسی و لاتین مورد استفاده در پایان نامه ها.
-
- بررسی توزیع تعداد فرضیه ها، اهداف و سؤالها در تحقیقات انجام شده در پایان نامه ها.
-
- بررسی توزیع تعداد نمودار و جدول در تحقیقات انجام شده در پایان نامه ها.
-
- بررسی توزیع وضعیت کلی پایان نامه ها از نظر ساختار فیزیکی.
-
- ایجاد بانک اطلاعاتی موضوعی پایان نامه های دفاع شده در دانشگاه های استان، در راستای جلوگیری از تکرار موضوعات و نیز انتخاب موضوعات تحقیقاتی جدید و بررسی نشده.
۱۵.بررسی سیر پیشرفت پایان نامه ها (مقایسه سال به سال) از ابتدا تاکنون.
۱-۵) سؤالهای تحقیق
۱-۵-۱) سؤال اصلی
«وضعیت ساختاری پایان نامه های مدیریت ورزشی در دانشگاه های استان مازندران از ابتدا تا نیمهی مهرماه سال ۱۳۹۲» در چه وضعیتی قرار دارد؟
۱-۵-۲) سؤالهای فرعی
-
- توزیع تعداد کل پایان نامه ها در دانشگاه های منتخب استان مازندران به چه نحوی میباشد؟
-
- توزیع زمینه های موضوعی گرایش مدیریت ورزشی در تحقیقات انجام شده در پایان نامه ها به چه نحوی میباشد؟
-
- توزیع جامعه آماری تحقیقات انجام شده در پایان نامه ها به چه نحوی میباشد؟
-
- توزیع قلمرو مکانی (حوزه جغرافیایی) در پایان نامه ها به چه نحوی میباشد؟
-
- توزیع روششناسی پایان نامه ها از لحاظ متغیرهای گوناگون به چه نحوی میباشد؟
-
- توزیع شیوه جمعآوری اطلاعات، نوع داده ها، نوع هدف، نوع ضمیمه، نوع محدودیتها به چه نحوی
میباشد؟
-
- توزیع تعداد کلیدواژهها و تعداد کلیدواژههای مورد استفاده در عنوان پایان نامه ها به چه نحوی میباشد؟
-
- توزیع پایان نامه ها به تفکیک سال، رنگ جلد، تعداد نویسندگان، جنسیت پژوهشگر، استاد راهنما و استاد مشاور به چه نحوی میباشد؟
-
- توزیع تعداد صفحات بخشهای مختلف پایان نامه ها به چه نحوی میباشد؟
-
- توزیع تعداد منابع فارسی و لاتین مورد استفاده در پایان نامه ها چگونه میباشد؟
-
- توزیع تعداد فرضیه ها، اهداف و سؤالها در تحقیقات انجام شده در پایان نامه ها به چه نحوی میباشد؟
-
- توزیع تعداد نمودار و جدول در تحقیقات انجام شده در پایان نامه ها به چه نحوی میباشد؟
-
- توزیع وضعیت کلی پایان نامه ها از نظر ساختار فیزیکی به چه نحوی میباشد؟
-
- بانک اطلاعات موضوعی پایان نامه های دفاع شده در دانشگاه های استان تا نیمهی مهر سال ۱۳۹۲ معطوف به چه عناوینی است؟
- سیر پیشرفت پایان نامه ها (مقایسه سال به سال) تا نیمهی مهر سال ۱۳۹۲ چگونه بوده است؟
«ساروخانی» نیز در کتاب «دائره المعارف علوم اجتماعی»، در زمینه تعریف فرهنگ مینویسد: فرهنگ به عنوان وجه ممیزه انسان از دیگر موجودات شامل تمام دستاوردهای جامعه یا گروه نظیر زبان، هنر، صنعت، حقوق، دانش، دین، اخلاق، سنتها و حتی ابزارها میشود.(ساروخانی، ۱۳۷۵: ۱۷۵)
۴-۱-۲- تقسیمبندی انواع تعاریف از فرهنگ
تعاریف متعددی از فرهنگ ارائه شده است که با توجه به نقاط تأکید و تکیه در هر یک از این تعریفها میتوان آنها را دستهبندی نمود. «داریوش آشوری» در کتاب «تعریفها و مفهوم فرهنگ»، که ترجمه کتاب کروبر و کلاکن است، در یک جمعبندی کلی تعاریف فرهنگ را در پنج دسته طبقهبندی نموده و به ارائه تعاریف مختلف آن پرداخته است.
۱-۴-۱-۲- تعاریف توصیفی[۴]
تعاریف توصیفی از فرهنگ عمدتاً به عناصر تشکیل دهنده فرهنگ اشاره دارند. تعریفهای توصیفی از فرهنگ گسترده و عمدتاً تحت تأثیر تعریف تایلور(۱۸۷۱) شکل گرفته است که فرهنگ را کلیت درهم تافتهای میداند که دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آداب و رسوم و هرگونه توانایی و عادتی که آدمی به عنوان عضو جامعه کسب میکند را شامل میشود. تعریف «ویسلر»(۱۹۳۰)، «لووی»(۱۹۳۷)، «مالینوسکی»(۱۹۴۴) و عدهای دیگر نیز در این دسته جای میگیرد.
۲-۴-۱-۲- تعاریف تاریخی
میراث اجتماعی نقطه تمرکز در تعاریف تاریخی از فرهنگ است. «لینتون»(۱۹۳۶) در تعریف خود از فرهنگ اشاره میکند که وراثت اجتماعی فرهنگ نامیده میشود. «ساپیر»(۱۹۲۱)، «مید»(۱۹۳۷)، «پارسونز»(۱۹۴۹) و عدهای دیگر از دیدگاه تاریخی به فرهنگ نگریستهاند.
۳-۴-۱-۲- تعاریف هنجاری[۵]
هسته اصلی این تعاریف تکیه بر قاعده[۶] یا روش[۷] است. تعریف وایسلر(۱۹۲۹) از فرهنگ که آن را شیوه اجتماع یک قبیله میداند از جمله تعاریف هنجاری است.
۴-۴-۱-۲- تعاریف روانشناختی[۸]
آموزش، عادت و یا تعریف فرهنگ به مثابه وسیله سازگاری[۹] و حل مسئله، نقطه تأکید در تعاریف روانشناختی است. «هارت»(۱۹۲۵) فرهنگ را الگوهای رفتاری کسب شده از راه تقلید یا آموزش، «یانگ»(۱۹۳۴) آن را صورتهای رفتار عادتی[۱۰] مشترک در یک گروه یا جامعه و «فورد»(۱۹۴۲) نیز آن را راه حل های آموخته میداند.
۵-۴-۱-۲- تعاریف تکوینی[۱۱]
تعاریف تکوینی، فرهنگ را به مثابه یک فرآورده اجتماعی بشر قلمداد میکنند چنانکه فالسم فرهنگ را مجموعهای از مصنوعات یعنی نظام دستگاهها، ابزارها و عادات زندگی میداند که به دست بشر ساخته شده است و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. (آشوری، ۱۳۵۷: ۷۱- ۳۹)
کروبر و کلاکن در دستهبندی خود علاوه بر تعاریف فوق از تعاریف ساختاری[۱۲] نیز نام میبرند. این دسته از تعاریف نیز به روابط متداخل سازمان یافته و جنبههای تفکیکپذیر فرهنگ اشاره میکنند.(اسمیت، ۱۳۸۳، ۱۵-۱۸) علاوه بر این تقسیمبندیهای دیگری نیز از تعاریف فرهنگ شده است که در یک تقسیمبندی کلی تعریفهای مختلف فرهنگ را به سه دسته تقسیم کردهاند که تعاریف عام و خاص از فرهنگ را در بر میگیرد و شامل تعاریف عام، میانی و خاص است. (رفیع، ۱۳۷۴: ۲۲۶)
۶-۴-۱-۲- نتیجهگیری
بر خلاف تعاریف موجود از فرهنگ، تعریف فرهنگ در نظام اسلامی از خصوصیت و ویژگی خاصی برخوردار است. فرهنگ اسلامی فرهنگی است مبتنی بر نظام اخلاقی که در آن گرایشات و اعتقادات محور قرار میگیرد. در این راستا توسعه فرهنگی نیز حول محور توسعه اخلاق تعریف شده و صورت میگیرد. به عبارت دیگر دین و ارزشهای دینی و اعتقادات نقش اساسی در شکلگیری تعریف فرهنگ دارند و بر سایر حوزهها و سطوح فرهنگی تأثیرگذارند.
«فیاض» در مقالهای با عنوان «تأثیر چگونگی تعریف فرهنگ بر برنامهریزی و سیاستگذاری فرهنگ» پس از بررسی دیدگاههای گوناگون در تعریف فرهنگ اظهار میکند که «تئوریهای فرهنگی غرب چه در بعد دهکده جهانی و چه در بعد تعاریف و مدلهای تحلیلی فرهنگی نمیتواند جوابگوی کشوری مثل ما باشد که دارای فرهنگی کهن و مذهبی میباشد.» (فیاض، ۱۳۷۳)
به نظر میرسد تعریف آقای «فرهی بوزنجانی» تعریفی است که ضمن اذعان به این نکته تعریف جامعی است که به نوعی برای مباحث بعد نیز کارگشا خواهد بود. مطابق این تعریف «فرهنگ مجموعهای از باورها و اعتقادات و ارزشها و نگرشها، نُرمها و هنجارها است که در نحوه گفتار، کردار، اعمال، استفاده از اشیاء، ابراز احساسات، دستساختهها و مصنوعات، جشنها و مراسم، آداب و رسوم، مناسک و شعائر، زبان و لباس نمود و تجلی پیدا میکند و ریشه تاریخی دارد و همواره در انطباق با مسائل محیطی آموخته میشود و موجب انسجامبخشی درونی گردیده و از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود.» (فرهی بوزنجانی، ۱۳۸۸: ۹۰)
این تعریف علاوه بر اینکه به نوعی عناصر تعاریف دیگر را در برمیگیرد، بیانگر عناصر و سطوح فرهنگ نیز میباشد و به نوعی ابتنای فرهنگ بر ارزشها و اعتقادات و تجلی آن در مظاهر ارتباطات انسانی را نشان میدهد. بررسی عناصر و سطوح مختلف فرهنگ ارتباط پوشش و لباس را با فرهنگ و جایگاه آن در فرهنگ را بیشتر نشان میدهد.
۵-۱-۲- عناصر و مؤلفههای درونی نظام فرهنگ
برای فرهنگ سطوح و عناصر متعددی متصور است که آشنایی با این سطوح و لایهها امکان مطالعه فرهنگ را بیش از پیش فراهم می کند. بر این اساس فرهنگ دارای لایههای بیرونی و قابل مشاهده مثل رفتار بیرونی و مصنوعات بشری و لایههای درونی غیرقابل رؤیت میباشد. نظریهپردازان لایهها و سطوح متعددی را برای فرهنگ مطرح نمودهاند. «هافستد» چهار سطح برای فرهنگ در نظر میگیرد. ارزشها، مناسک و آداب و رسوم، قهرمانان، نمادها، سطوح و لایههای متداخل مفهوم فرهنگ هستند. این چهار سطح مانند پوستههای متداخل یک پیاز هستند که در آن نمادها بیرونیترین و ارزشها درونیترین تجلیات یک فرهنگ به حساب میآیند. نمودار صفحه بعد نشان دهنده این سطوح و لایههای فرهنگی از دیدگاه هافستد است. ارزشها به عنوان درونیترین لایه، رفتار بیرونی و درونی افراد را جهت میبخشند و بیرونیترین سطح را نمادها و الگوها تشکیل میدهند که عبارت از ژستها، تصاویر، اشیای فرهنگی، کلمات زبان (ملی و تخصصی)، شیوه لباس پوشیدن، پرچمها، نمادهای موقعیتی و… است. در این سطح، پدیدههای تازه به صورت نمادهای جدید به آسانی ایجاد شده و نمادهای کهنه ناپدید میشوند.
نمودار ۱- سطوح فرهنگ از دیدگاه هافستد
(هافستد، ۱۳۸۸: ۲۰)
از دیدگاه «شاین»[۱۳] نیز فرهنگ را میتوان در سه سطح طبقهبندی نمود. سطوح سه گانه فرهنگ از نظر وی عبارتند از: مظاهر فرهنگ[۱۴]، ارزشها[۱۵] و مفروضات اساسی[۱۶]. پیشفرضها یا مفروضات اساسی عبارت از آن چیزی است که اعضای فرهنگ واقعیت میپندارند و احساس آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، اشاره دارد. به عبارت دیگر «از منظر اعضای یک فرهنگ، مجموعه پیشفرضهای آنها درست و حقیقیاند و آنچه فرض میکنند یا باور دارند واقعیت است نوعاً جای بحث و جدل ندارد» (هچ، ۱۳۸۵، ۳۴۵)
ارزشها، اصول، اهداف و استانداردهای اجتماعی موجود در یک فرهنگاند که از اهمیت ذاتی برخوردارند. ارزشها از این نظر که به عنوان معیار قضاوتهای اخلاقی استفاده میشوند، با عواطف ارتباطی تنگاتنگ دارند و علاوه بر آن با هنجارها نیز در ارتباطند.
مظاهر فرهنگ یا مصنوعات هسته فرهنگ است. مظاهر فرهنگ شامل پدیدههایی است که یک نفر میبیند، میشنود و یا لمس میکند و از این نظر شامل مظاهر فیزیکی، رفتاری و کلامی است و مواردی نظیر معماری، محیط فیزیکی، زبان، تکنولوژی و محصولات آن، آفرینشهای هنری، شیوههای لباس پوشیدن، نوع افسانهها و داستانها و …. را شامل میشود. (هچ، ۱۳۸۵: ۳۴۵-۳۵۳)
سطوح فرهنگ در نمودار صفحه بعد نشان داده شدهاند.
نمودار ۲- سطوح فرهنگ از دیدگاه شاین
(هچ، ۱۳۸۵: ۳۴۵)
«سوزان سی شنایدر»[۱۷] و «ژان لویی بارسو»[۱۸] در کتاب «مدیریت در پهنه فرهنگ»، فرهنگ را به اقیانوسی تشبیه کرده و برای آن سطوح و لایههایی بر میشمرند که در اولین سطح آن مصنوعات[۱۹]، آیینها[۲۰] و رفتارها[۲۱] قرار دارند که خود نشانگر چیزهایی است که در اعماق اقیانوس قرار دارد. در سطح دوم و پایینتر ارزشها[۲۲] و باورها[۲۳] قرار دارد که دلایل بروز سطح اول هستند و فرضیات زمینه سازی[۲۴] در اعماق اقیانوس و پایینترین سطح قرار دارند که دستیابی به آنها کار سادهای نیست و باید از طریق تفسیر آنها را استنتاج کرد. سوزان سی شنایدر و ژان لویی بارسو پس از این تقسیمبندی برای هر کدام از این سطوح فرهنگ مصادیقی را ذکر میکنند که یکی از مصادیق مصنوعات و رفتارها طرز لباس پوشیدن است.(سی شنایدر و لوئی بارسو، ۱۳۷۹: ۲۹-۴۵)
۲-۲- پوشش:
۱-۲-۲- مفهوم پوشش
پوشش در فرهنگ دهخدا به معنای «اسم مصدر از پوشیدن و ستر و حجاب» آمده است.(دهخدا، ۱۳۷۳: ۵۰۵۶) در فرهنگ معین نیز در ذیل واژه پوشش به «عمل پوشیدن، جامه و لباس و ساتر و حجاب» اشاره شده است.(معین، ۱۳۸۰: ۸۳۷) در کتاب دایره المعارف بزرگ اسلامی نیز در مورد پوشاک آمده است: «مجموعه جامههایی از پوست و الیاف گیاهی، پشم، کتان و ابریشم و جز آن که آنها را در اصل برای پوشاندن اندامهای بدن و مصون نگهداشتن آنها در برابر عاملهای طبیعی، اقلیمی و آب و هوایی میپوشند».(موسوی بجنوردی، ۱۳۶۷: ۱)
برای لباس در زبان فارسی، واژههای پوشش، تنپوش و پوشاک و افعالی مانند پوشیدن و پوشاندن بکار میرود. «کاربرد واژههای پوشش، پوشاک و پوشیدن نشان میدهد که لباس در فرهنگ ما وسیلهای برای پوشاندن تن و ننمایاندن آن است به طوری که این مقصود و غرض به طور طبیعی در انتخاب واژه جلوهگر شده است. مصدر کلمه لباس نیز همین معنی را در خود دارد. مصدر لبس در عربی به معنی به اشتباه افتادن و چیزی را با چیز دیگر همانند پنداشتن، چیزی را به جای چیز دیگر گرفتن و نیز شبهه و اشکال و عدم وضوح است. لباس از ریشه لبس وسیلهای است برای از نظر دور داشتن شکل اصلی بدن و تغییر شکل دادن و از بین بردن وضوح و مشخصات بدن.» (حداد عادل، ۱۳۵۹: ۴۱-۴۲)
معنای پوشیدگی لباس در کاربرد فقهی آن نیز مد نظر قرار گرفته است و فقها در فصل احکام نماز و نکاح به این نکته اشاره کرده اند. در کتابهای فقهی به جای کلمه پوشش از لغت ستر استفاده شده و از این رو می توان گفت مناسبترین لغت برای بیان مفهوم صحیح پوشش اسلامی لغت ستر است که امروزه از واژه حجاب به جای آن استفاده میشود. واژه حجاب پوشش اسلامی است و خاص زن یا مرد نیست، هرچند این واژه بیشترین کاربرد را درباره زنان دارد.
۲-۲-۲- ریشههای پوشش
شهید مطهری در کتاب «مسئله حجاب» ریشههای فلسفی پوشش اسلامی یا حجاب را ایجاد آرامش روانی، استحکام پیوند خانوادگی، استواری اجتماع و ارزش و احترام زن برمیشمرد. اما به نظر میرسد که این علل و عوامل ناظر به لباس زنان است و با بررسی تاریخی و عمیقتر بتوان علاوه بر آن ریشههای دیگری برای پوشش برشمرد که شامل موارد فوق نیز میباشد. به طور کلی ریشههای فلسفی پوشش را میتوان در پنج بخش برشمرد: (نظیفی و دیگران، ۱۳۸۹: ۷۳-۸۹)
۱- فطرت: پوشش و استتار اندام بدن انسان برخاسته از نوعی تمایل درونی و انگیزه فطری است. بر اساس این انگیزه، فطرت بیدار و سلیم هر فردی به جهت برخورداری از صفت حیا و شرم و خویشتنداری نوعی گرایش و تمایل درونی به رعایت حدود عرفی پوشش دارد که در علم اخلاق از آن به «عفت» تعبیر میشود. قرآن در این زمینه آن گاه که داستان آفرینش حضرت آدم و همسرش حوا را به تصویر میکشد به موضوع نیاز درونی آدم و حوا نسبت به پوشیدگی اشاره کرده است که نشان میدهد قرآن تمایل به پوشیدگی را ناشی از عمق جان انسان میداند.
قرآن کریم پس از بیان مسأله جای گرفتن حضرت آدم و همسرش در بهشت (اعراف، ۱۹) و تأکید خداوند بر خودداری آن دو از نزدیک شدن به درخت ممنوعه، ماجرای وسوسه و فریب شیطان را در آیه بیستم این سوره چنین شرح میدهد: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما و …» (اعراف، ۲۰) پس شیطان، آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از عورتهایشان برایشان پوشیده مانده بود، برای آنان نمایان گرداند و … » و در ادامه آیات میخوانیم: فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ وَ … پس آن دو را با فریب به سقوط کشانید پس چون آن دو از [میوه] آن درختِ [ممنوع] چشیدند، برهنگیهایشان بر آنان آشکار شد، و به چسبانیدن برگ [های درختانِ] بهشت بر خود آغاز کردند و… » (اعراف، ۲۲)
علامه طباطبایی ذیل آیه بیستم سوره اعراف میگویند: « «سوآت» جمع «سوأه» و به معنای عضوی است که آدمی از برهنه کردن و اظهار آن شرم میدارد.» (طباطبایی، ۱۳۷۳، ج ۸: ۳۹) خصلت فطری شرم و حیا در پیدایش و تداوم پوشش نقش اساسی داشته است و همین خصلت انسانی یکی از فلسفههای اصلی پوشش آدمی بوده است. بنابراین «حیا اصل ثابتی در فطرت همه انسانهاست که به جنبه روحی انسان برمیگردد. البته مصداقها و مواردی که مردم از آن حیا میکنند، تابع فرهنگ و نظام ارزشی آنهاست و همه امور فطری تقریباً چنین هستند که مصادیقشان تابع فرهنگهاست؛ ولی با این حال، باید آن مصداق هماهنگ با قوانین الهی باشد و اینجاست که لزوم و جایگاه شرع مقدس در امور فطری خود را نشان میدهد و مصداق را در جهت معیار فطری قرار میدهد»(بانکیپور فرد، ۱۳۸۳: ۱۹)
۲- امنیت: این مسئله به تلاش انسان برای حفظ امنیت و سلامت زندگی و نیز حس خطرگریزی او باز میگردد که یکی از نیازهای طبیعی و اولیه حیات بشری است. تأمین امنیت بدن و محافظت از آن در مقابل سرما و گرما و باد و باران، گزند حشرات و حیوانات و نیز در مقابل افراد هوسباز و شرور نشانگر نیاز انسان به پوشش و لباس مناسب است. لباس مناسب به مثابه خانه و مسکن مناسب تأمین کننده این امنیت است. (حداد عادل، ۱۳۵۹: ۶)
۳- زیباییدوستی: صفت زیبایی دوستی و خودآرایی ریشه در نهاد انسان دارد. انسانها از نظر فردی و اجتماعی به لباس زیبا نیاز دارند. لازمه زندگی اجتماعی و روابط اجتماعی مؤثر، داشتن ظاهری متناسب و آراسته است. خودآرایی یا زینت دادن خود بصورت معقول و مشروع در تحکیم روابط انسانی و تقویت بنیان اجتماع نقش مؤثری دارد. از سوی دیگر خودآرایی و زینت کردن اثرات روانی مثبتی نیز در خود فرد دارد. افراد با توجه به سلایق، انگیزهها و سنتهای حاکم بر محیط در انتخاب شکل، جنس و رنگ لباس مورد علاقه خود اعمال نظر میکنند و با جلوهگری از طریق آن به حس خودآرایی و زیباییدوستی درونیشان پاسخ میدهند.
۴- اجتماع: لباس پوشیدن، نشانه اجتماعی بودن انسان است و مانند دیگر جنبههای اجتماعی بودن انسان بر اساس ارزشها و هنجارهای اجتماعی و انتظارات جمعی شکل مییابد. ضرورت همنوایی با اقتضائات فرهنگ غالب و رعایت انتظارات جمعی کمترین هزینهای است که زندگی اجتماعی در ساحتهای مختلف بر افراد تحمیل میکند. در حوزه پوشش نیز جامعه انتظار خویش را نه در چارچوب قالبهای معین بلکه در قالب گزینههای متنوعی مطرح ساخته است که امکان اعمال گزینشهای فردی همواره وجود خواهد داشت.
پوشش و لباس نوعی مرزبندی معقول در روابط میان افراد و تعامل اجتماعی آنان با یکدیگر است که میتواند تبیین کننده ویژگیهای شخصیتی و هویت اجتماعی فرد و عامل تشخص او در جامعه باشد فراتر از این لباس یکی از مؤلفههای مهم فرهنگی هر جامعه است که به نوعی با ارزشهای حاکم بر آن نیز گره خورده است و به عنوان یک ابزار مهم برای شناخت فرهنگها و نیز تمایز میان ملل مختلف و حتی نفوذ در ساختار فرهنگی و ارزشی جوامع بکار گرفته میشود. علاوه بر این مسئله حفظ عفت و حیثیت اجتماعی زنان از تعرض هوسبازان و نگاههای شهوتآمیز که موجب به خطر افتادن سلامت و بهداشت روحی و روانی افراد جامعه میشود از مهمترین پیامدهای اجتماعی لباس و پوشش به حساب میآید.
۵- دین و مکتب: تمام ادیان الهی بویژه دین مبین اسلام پوشش را نیاز طبیعی زندگی انسان و به عنوان یک ارزش قلمداد کرده و لذا ابعاد معنوی آن را مطرح کردهاند، که میتوان گفت دیدگاه اسلام در این رابطه منحصر به فرد است. دین اسلام به در نظر گرفتن ویژگیها و امتیازات انسان نسبت به سایر موجودات در همه احکام و تعالیم رهایی بخش خود نیازهای مادی و معنوی و خواستههای متعالی او را در نظر گرفته است.
۳-۲-۲- عوامل مؤثر بر الگوی پوشش در جامعه
گستره زمانی و مکانی لباس از سویی و نیز پیوند خوردن آن با جنبههای مختلف فردی و اجتماعی سبب شده است تا عوامل متعددی بر این پدیده اثر گذار باشند به طوری که میتوان به لباس از منظرهای متفاوتی نگریسته و مورد مطالعه قرار داد. «لباس پوشیدن شأنی از شئون انسان است و پدیدهای است که تقریباً به اندازه طول تاریخ بشر سابقه و به قدر پهنه جغرافیایی امروزین زمین گسترش دارد. این پدیده با خصوصیات مختلف فردی و اجتماعی انسان در ارتباط است و میتوان آن را از دیدگاههای مختلفی مورد مطالعه قرار داد»(حداد عادل، ۱۳۵۹: ۵). بر الگوی پوشش افراد در جامعه عوامل متعددی اثر میگذارد. در کنار عوامل فردی مؤثر بر الگوی پوشش در جامعه مانند سلایق و شرایط سنی و جنسی سایر عوامل غیرفردی مؤثر بر پوشش افراد را میتوان تحت عناوین ذیل گنجاند: عوامل (نظام) اقتصادی، عوامل (نظام) سیاسی، عوامل (نظام) اجتماعی، عوامل (نظام) فرهنگی و نیز عواملی مانند جغرافیا و اقلیم آب و هوایی.
الگوی پوشش و کیفیت لباس در هر جامعه بیش از آنکه از شرایط اقلیمی، موقعیت تمدنی، اوضاع اقتصادی، نظام سیاسی، موقعیت سنی، جنسی و شغلی افراد و خواستههای شخصی و زیباشناختی افراد اثر بپذیرد از فرهنگ جامعه اثر میپذیرد. لباس انسان نخست تابع فرهنگ جامعه اوست. «همه تغییراتی که در لباس از ناحیه عوامل غیر از فرهنگ ایجاد میشود تابع رابطه لباس و فرهنگ است. اختلاف بین تنپوش مردم جوامع مختلف گذشته از خصوصیات جغرافیایی، اقلیمی و عوامل اجتماعی، اقتصادی، حرفهای و سنتی ناشی از فرهنگ و جهانبینی آن جامعه نیز هست.»(دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی، ۱۳۷۲: ۹)
۴-۲-۲- پوشش و فرهنگ
آنچه در مورد لباس از اهمیت خاصی برخوردار است، رابطهای است که بین آن و فرهنگ هر جامعهای وجود دارد، چرا که لباس هر فرد عمدتاً تابع فرهنگ جامعهای است که فرد در آن زندگی میکند. هیچ جامعهای بدون فرهنگ وجود ندارد و هر جامعهای ولو کوچک و عقب مانده دارای فرهنگ خاص خود است که مختص همان جامعه میباشد و برای مردم جوامع دیگر که دارای زمینههای فرهنگی متفاوت هستند، بیگانه و حتی گاهی غریب به نظر میرسد.
فرهنگ هر ملتی تأثیری قوی در جنبههای مختلف زندگی آنها دارد به طوری که اقوام بر اساس فرهنگ خود، بینش خاصی پیدا میکنند و ارزشهایشان براساس فرهنگشان شکل گرفته و مشخص میشود. به عبارت دیگر فرهنگ یک قوم در تمام وجوه مختلف زندگی مردم متجلی میشود. «یکی از عناصر مادی فرهنگ، پوشاک و شیوه پوشیدن آن است که در هر منطقه یک کشور با توجه به آداب و رسوم، سنتها و ارزشهای جامعه از الگوهای خاصی پیروی میکند و نمایانگر عادات و افکار هر فرد و رسوم و آیینهای حاکم بر جامعه میباشد و تحت تأثیر عوامل و شرایط اقتصادی، اجتماعی و اقلیمی شکل میگیرد.» (قائدی شرفی، بیتا: ۱۰-۱۲)
پوشش و فرهنگ رابطهای دو سویه و متقابل دارند. پوشش و لباس از سویی تابعی از فرهنگ است و از سوی دیگر خود به عنوان نماد فرهنگ و ارزشهای خاص هر جامعه و فرهنگ به شمار میرود. لباس مانند خط یا زبان نشانه و نمادی برای فرهنگ به شمار میرود. همانطور که گفتار و نوشتار شیوههایی هستند که به کمک آنها میتوان معانی فرهنگی را بیان کرد و هر جامعهای خط و زبان خاص خود را داراست، شکل، فرم و رنگ پوشاک نیز دارای معانی خاصی است که بستگی تام به فرهنگ جامعه تولید کننده و مصرف کننده آن دارد.
پوشش یکی از زیربخشهای نظام فرهنگی است که هر چند با نظامهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیوند خورده است، اما پیش از هر چیز و از اولین و برجستهترین نقشهای آن، نقش و زمینه فرهنگی آن است. به عبارتی هر چند پوشش در آغاز شکلگیری اجتماعات بشری نقش حفاظتی داشته اما با توسعه فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی زمینه و نقش فرهنگی آن برجسته و نمادین شده است.
۱-۴-۲-۲- پوشش نماد فرهنگ
در جوامع اولیه پوشاک نقش حفاظتی داشته است اما با توسعه فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی در جوامع و شکلگیری عقاید دینی، پوشاک و نوع رنگ و جنس و شکل و سبک دوخت آن زمینه و نقش فرهنگی یافت و کارکرد اجتماعی و فرهنگی و نمادین آن برجسته شد. (بلوکباشی، ۱۳۸۲: ۱۷)
یکی از نمودهای اصلی فرهنگ هر جامعهای شکل پوشش آن جامعه است. سرنوشت لباس به فرهنگ جامعه و نظام حاکم بر آن گره خورده و ریشه در جان باورهای دینی و ملی و عقاید و رسوم اجتماعی مردم دارد. پوشاک تحت تأثیر ارزشها و هنجارهای حاکم بر جامعه و به طور کلی فرهنگ جامعه میباشد و میتوان گفت نشانگر و مبین فرهنگ آن جامعه است. مثل لباس مردم شرقی مانند هند، چین و ژاپن و لباسهای محلی ایرانی که هم نشان دهنده شرایط جغرافیایی و هم نشان دهنده شرایط فرهنگی جوامع است. حتی نقوش روی لباسها نیز تحت تأثیر فرهنگ مشخص میباشد.
رابطه لباس و فرهنگ به اندازهای قوی است که وقتی یک خارجی و غریبه وارد محیطی میشود نخستین علامتی که او را میشناساند همان لباس اوست. لباس انسان نخست تابع فرهنگ جامعه اوست سپس تابع سلیقه خود او. در هر جامعه نوع و کیفیت لباس افراد علاوه بر آنکه تابع شرایط اقتصادی، اجتماعی و اقلیمی آن جامعه است قویاً تابع فرهنگ (جهانبینی) و ارزشهای حاکم بر فرهنگ آن جامعه و حتی آئینه آن فرهنگ است.(حداد عادل، ۱۳۵۹: ۷ و ۸)
۲-۴-۲-۲- پوشش و هویت و منزلت اجتماعی
-
- مرحله اول: تکثیر اولیه با بهره گرفتن از قلمههای تک جوانه در محیط کشت جامد و شرایط نوری ۱۰۰۰ لوکس و فتوپریود ۱۶ ساعته که با بهره گرفتن از لامپهای فلورسنت ایجاد شد و دمای ۲۲ درجه سانتی گراد.
-
- مرحله دوم: تکثیر ساقه در محیط کشت مایع بصورت تعلیقی که در این مرحله ساقههای حاصل از مرحله قبل پس از قطع ریشه و نوک ساقه به قطعاتی که دارای ۴-۳ جوانه جانبی باشند تقسیم می شود و به ظروف محتوی محیط کشت مایع منتقل میگردد. سپس ظروف بر روی دستگاه شیکر با ۶۰ دور در دقیقه با شدت ۱۰۰۰ لوکس و فتوپریود ۱۶ ساعته قرار میگیرند.
-
- مرحله سوم: در این مرحله تولید غده انجام میگیرد و به دو صورت اجرا می شود. در نوع اول مخلوطی از CCC و BAP تهیه و به محیط تکثیر مرحله قبل (محیط کشت مایع) اضافه میگردد و در نوع دوم محیط کشت جدیدی که حاوی CCC و BAP با غلظت بالاست تهیه و جایگزین محیط کشت تکثیر مرحله قبل می شود. سپس کشتها به شرایط تاریکی دائم با درجه حرارت ۲۰ درجه سانتی گراد انتقال مییابد.پس از چهار هفته، غدهها برداشت میشوند.
روش فوق در مرکز تحقیقات بین المللی سیبزمینی[۱۱۶] (CIP) بعنوان یک روش استاندارد مورد استفاده است و برای تولید غده در تعداد زیادی از ژنوتیپهای ارزیابی شده که موفق نیز بوده است.
لیزارگا[۱۱۷] و همکاران در سال (۱۹۸۶) در کتابچه راهنمای کشت بافت جهت عاریسازی از بیماری که از طرف مرکز تحقیقات بین المللی سیبزمینی منتشر می شود جهت ضدعفونی سطحی مواد گیاهی، استفاده از الکل یا اتانول را پیشنهاد کرده اند. زیرا قدرت نفوذ آن را بین کرکها و مرطوب کردن سطح گیاه بسیار مناسب دانسته معتقدند اتانول می تواند به عنوان عامل ضدعفونی کننده اولیه به کار گرفته شود. پس از استفاده از الکل جهت ضدعفونی اصلی، موادی چون هیپو کلریت کلسیم یا سدیم مورد استفاده قرار میگیرد. البته هیپوکلریت کلسیم به دلیل اثرهای سمی، کمتر توصیه شده است. همچنین استفاده از مواد ضدعفونی کننده تجارتی مانند کلراکس (هیپوکلریت سدیم ۵%) به شرط کاهش غلظت آن تا ۵/.% را مفید دانسته اند. آنها همچنین اعلام نمودند هیپوکلریت در pH حدود ۶ بیشترین اثر را دارد و در pH برابر ۸ و بالاتر، اثر کمتری دارد.
استرید[۱۱۸] و همکارانش در سال (۱۹۸۶) روش تولید غده در شرایط درون شیشه در سه مرحله را همانند تاور ۱۹۸۵ مطرح می کنند. آنها همچنین اعلام می کنند این روش در بیش از ۵۰ ژنوتیپ موفق بوده است. آنها از آزمایشات خود نتیجه گرفتند که روکود غدههای تولیدی در شرایط درون شیشه می تواند تحت تاثیر طول روز در مرحله غدهزایی قرار گیرد. زمانیکه غدهها در شرایط روز کوتاه ایجاد شوند دارای دوره رکود ۶۰ روزه خواهند بود، البته در صورتی که در دمای ۴ درجه سانتی گراد نگهداری شوند، ولی اگر غدهزایی در شرایط تاریکی کامل انجام بگیرد، دوره رکود در شرایط مشابه برابر ۲۱۰ روز خواهد بود.
اپینوزا و همکارانش در سال (۱۹۸۶) در کتابچهی راهنمای ریزازدیادی و حفظ ژرمپلاسم، با بهره گرفتن از کشت بافت که از طرف مرکز بین المللی تحقیقات سیبزمینی منتشر شده، روشهای استفاده از قلمههای تک جوانه در محیط کشت جامد و کشت قطعات ساقه چند جوانه در محیط کشت مایع به صورت تعلیقی را جهت تکثیر و ریزازدیادی توصیه می کنند. همچنین ترکیبات محیط کشت مورد استفاده جهت کشت قلمههای تک جوانه را محیط پایه MS به همراه ۲۵/۰ میلیگرم در لیتر اسید جیبرلیک، ۲ میلیگرم در لیتر کلسیم پانتوتنیک اسید، ۳% ساکارز و ۸/۰% آگار پیشنهاد کردند. پس از تهیه محیط کشت بایستی آن را به مدت ۱۵ دقیقه در فشار بخار ۵/۱ کیلوگرم بر سانتیمتر مربع و دمای ۱۲۱ درجه سانتی گراد اتوکلاو نمود.
تاور و همکارانش در سال (۱۹۸۷) تحقیقی بر روی اثر ترکیبات محیط کشت بر روی غدهزایی سیبزمینی انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که جهت غدهزایی میتوان از محیط پایه MS با ۵۰۰ میلیگرم در لیتر CCC، ۵ میلیگرم در لیتر BAP و ۸% درصد ساکارز، استفاده نمود. آنها همچنین جهت افزایش تعداد و اندازه غدهها، آزمایشاتی انجام دادند و چنین نتیجه گرفتند که کاهش غلظت ازت اندازه غده را افزایش میدهد، همچنین استفاده از قلمه تک جوانه نسبت به استفاده از قطعات ساقه، تولید غده را بیشتر می کند.
حسنپور و همکارانش در سال (۱۹۸۸) گزارش کردند چنانچه از هورمون BAP همراه با هورمون CCC در محیط کشت تولید غده استفاده شود و کشتها در شرایط تاریکی دایم و حرارت ۱۸ درجه سانتی گراد قرار گیرند، گیاهچهها قادر به تولید غده میباشند. اما چنانچه فقط هورمون BAP استفاده شود، تولید غده محدود شده و در ضمن، تولید آنها همگون نخواهد بود. همچنین اگر غدهزایی در درجه حرارتهای ۲۴-۲۰ درجه سانتی گراد ایجاد شود تولید غدهها، بسیار پراکنده و طولانی خواهد بود و اگر غدهزایی در شرایط نوری ۸ ساعت در روز با شدت ۱۰۰۰ لوکس انجام گیرد، دوره تولید غده طولانی خواهد شد.
کریمی در سال (۱۹۸۸) تاثیر نور، تنظیم کننده های رشد و غلظتهای مختلف BAP را در تشکیل غده به روش درون شیشه در ارقام سیبزمینی مورد بررسی قرار داد. او همچنین روش غدهزایی تاور ۱۹۸۵ و وانگ و هو ۱۹۸۲ را مورد مقایسه قرار داده و نتیجه گرفت که روش تاور نسبت به روش وانگ و هو از نظر طول زمان غدهزایی و تعداد غده در فلاسک مناسبتر است. در روش تاور تیمار تاریکی هیچ تاثیری بر روی اندازه غده ندارد ولی باعث افزایش تعداد غده در فلاسک می شود. همچنین وی اعلام می کند اگر هدف تولید غدههای بزرگتر از ۷ میلیمتر باشد، به کار بردن BAP 5/2 میلیگرم در لیتر مناسب میباشد. وی گزارش کرد تنها عامل اختلاف بین تعداد غده و درصد غدهزایی در ارقام، اختلاف ژنتیکی میباشد. ارقام زودرس دارای غدههای بزرگتر هستند و نیز اثر متقابل معنی داری بین رقم و غلظت BAP در رابطه با درصد غدههای بزرگتر از ۷ میلیمتر وجود دارد.
آکیتا و تاکایاما در سال (۱۹۸۸) بر روی تکثیر انبوه و تولید سیبزمینی با بهره گرفتن از ظروف قابل تهویه[۱۱۹] تحقیق کردند. در این بررسی روش غدهزایی تاور ۱۹۸۵ و استریدا ۱۹۸۶ در شرایط درون شیشه به کار گرفته شده بود. آنها اعلام کردند غلظت ۳% ساکارز در محیط کشت تعلیقی جهت تکثیر ساقه در شرایط نور دایم و غلظت ۹% آن در محیط کشت غدهزایی تحت شرایط تاریکی دایم بهترین حالت جهت غدهزایی است. همچنین آنها نتیجه گرفتند که شرایط کشت در مرحله تکثیر ساقه (مرحله قبل از غدهزایی) به شدت غدهزایی را در مرحله بعد تحت تاثیر قرار میدهد.
آلسدون[۱۲۰] و همکارانش در سال ۱۹۸۸ آزمایشی تحت عنوان ارتباط بین تولید غده در شرایط درون شیشه (Microtuber) و گلخانه (Minituber) و خصوصیات عملکرد ۶ رقم سیبزمینی انجام دادند. در این آزمایش از گیاهانی که به صورت قلمه تکثیر شده بودند، استفاده شد. تعدادی از گیاهان در بستر گلخانه جهت مقاوم شدن به شرایط مزرعهای کشت شدند و تعدادی جهت تولید غده در گلخانه کشت گردیدند (Minituber) و بقیه جهت تولید ریزغده در محیط کشت مایع محتوی محیط پایه MS کشت شدند. جهت تولید ریزغده ۸% ساکارز، ۵۰۰ میلیگرم در لیتر CCC و ۵ میلیگرم در لیتر BAP به محیط کشت اضافه شد. عملکرد غده در مزرعه با عملکرد غده در شرایط گلخانه همبستگی داشت، همچنین این رابطه بین عملکرد غده در مزرعه و عملکرد ریزغده نیز مشاهده شد. بنابراین عملکرد مزرعهای قابل پیش بینی خواهد بود. وزن تر غده در هر فلاسک به طور معنیداری با عملکرد غده کشت شده در مزرعه همبستگی نشان داد.
باهک[۱۲۱] و همکارانش در سال (۱۹۸۸) در تحقیق خود که برروی عکسالعمل غدهزایی سیبزمینی نسبت به درجه حرارت بالا در شرایط درون شیشه انجام دادند، اعلام کردند که رقم حساس به درجه حرارت بالا در دمای ۲۹ درجه سانتی گراد غده تولید نکرده ولی در این دما تولید و تکثیر ساقه انجام گرفته است. آنالیزهای اولیه نشان میدهد که در غدههای رشد یافته در دمای بالا بخصوص میزان پروتئین و پاتاتین[۱۲۲] کاهش یافته، همچنین در دمای ۳۴ درجه سانتی گراد هیچ غدهای تشکیل نگردید.
آنها همچنین در آزمایش دیگری، اثر وجود یا عدم وجود کینتین در محیط کشت غدهزایی را بررسی کردند و اعلام داشتند قلمهها در محیط فاقد کینتین بدون تولید ساقه و ریشه در مدت ۲۱ روز تولید غده کردند در حالی که قلمههای کشت شده در محیط با کینتین ابتدا تولید ساقه و ریشه کرده و به دنبال آن پس از ۴۹ روز غده ایجاد نمودند.
لنتینی[۱۲۳] و همکارانش در سال (۱۹۸۸) در زمینه کابرد غدهزایی در سیبزمینی به روش in vitro، به عنوان یک روش گلخانهای در ارقام زودرس، آزمایش انجام دادند. آنها با بهره گرفتن از کشتهای ساقه که در فتوپریود ۱۶ ساعته رشد یافته بودند و شامل ارقام زودرس، میانرس، دیررس و خیلی دیررس و تحت شرایط روشنایی و تاریکی وادار به غدهزایی شده بودند، چنین نتیجه گرفتند که در شرایط تاریکی، ارقام زودرس پس از یک هفته از کشت، تولید غده می کنند، در حالی که ارقام خیلی دیررس پس از چهار هفته غده ایجاد نمودند. اختلاف معنیداری بین ارقام میانرس و دیررس که پس از سه هفته غده تولید کرده بودند وجود نداشت. ریزغدههایی که در ارقام خیلی دیررس تولید شده بودند بطور معنی داری کمتر و کوچکتر از سایر ارقام بودند. عکس العملهای متفاوت ارقام میانرس و دیررس در شرایط روشنایی مشخص شد. وجود نور به شدت مانع غدهزایی در ارقام میانرس بود (۶۰ و ۱۰۰% مانع غدهزایی به ترتیب در فتوپریودهای ۸ و ۱۶ ساعته) در حالیکه بر غدهزایی ارقام دیررس، تاثیری نداشت.
در گزارش کولمن[۱۲۴] و همکارانش (۱۹۹۰) که در رابطه با تجزیه ژنتیکی عکسالعمل سلولی و کشتبافتی سیبزمینی ارائه دادند، جهت تکثیر قلمه تک جوانه محیط کشت پایه MS همراه با ۸۷ میلیمول ساکارز، ۶/۴ میلیمول کاینتین، ۵ میکرومول اسید جیبرلیک و ۱۰ گرم در لیتر آگار پیشنهاد شده است. آنها جهت غدهزایی از کشت قلمههای تک جوانه در محیط کشت پایه MS همراه با ۶% ساکارز، ۸/۰ میکرومولار BAP و ۱ میلیمولار CCC و آگار ۱۰ گرم در لیتر استفاده کردند.
ییم[۱۲۵] و همکارانش در سال (۱۹۹۰) تحقیقی در رابطه با تکثیر سیبزمینی با بهره گرفتن از ریزغده و کاربرد آن انجام دادند، آنها به بررسی اثرات محیط کشت، درجه حرارت، فراوانی بازکشت، منبع قلمه جوانهدار، پیش تیمار نوری، ظروف کشت و دوره غدهزایی بر روی ساقههای حاصل از کشت قلمههای جوانهدار سیبزمینی در یک رقم پرداختند. نتایج آنها به شرح زیر میباشد:
-
- قلمههایی که در دمای ۲۰ درجه سانتی گراد رشد کرده نسبت به دمای ۱۵ درجه سانتی گراد، غده بیشتری تولید کردند.
-
- محیط کشت تاثیری بر روی تعداد غده ندارد.
-
- افزایش غده تحت تاثیر بازکشت نیست.
-
- قلمههایی که از قسمت میانی و تحتانی ساقه برش خورده نسبت به آنهایی که از قسمت فوقانی برش خوردند، غده بیشتری تولید می کنند.
-
- پیش تیمار نوری به مدت ۲۰ روز نسبت به ۱۴ روز، غده بیشتری تولید می کند.
-
- استفاده از فلاسکهای ۱۰۰ تا ۳۰۰ میلیلیتری نسبت به سایر ظروف باعث افزایش تولید غده می شود.
-
- دوره کشت ۹۰-۷۰ روز نسبت به ۶۰ روز باعث تولید غدههای بیشتر و سنگینتری می شود.
در گزارشی که اسکنک[۱۲۶] و همکارانش در سال (۱۹۹۱) در رابطه با رسوب و شکسته شدن کربوهیدراتهای محیط کشت در زمان اتوکلاو کردن ارائه دادند، چنین بیان می کنند که شکسته شدن فروکتوز و گلوکز که از تجزیه ساکارز ایجاد می شود توسط FeNA-EDTA کاتالیز می شود. لذا پیشنهاد می شود به منظور کاهش مواد سمی ناشی از اثرات ثانوی شکسته شدن بهتر است FeNa-EDTA جدا از کربوهیدراتها اتوکلاو شود. همچنین این عمل مانع رسوب بعضی عناصر غذایی (ریز مغذیها[۱۲۷]) می شود. برای جلوگیری از سایر رسوبات بهتر است FeNa-EDTA همراه با KH2PO4 ولی جدا از سایر اجزای محیط کشت اتوکلاو نمود، زیرا در حرارتهای بالا، ۱۵-۲۵% از ساکارز ممکن است به گلوکز و فروکتوز هیدرولیز شود که در نهایت می تواند به ترکیبات فنلی که از نظر بیولوژیکی سمی است، تبدیل شود.
آکیتا و تاکایاما در سال (۱۹۹۴) در آزمایش خود با هدف توسعه غدهزایی در ظروف قابل تهویه از سیستم سه مرحله ای تاور ۱۹۸۵ استفاده کردند و چنین نتیجه گرفتند که در مرحله غدهزایی، تشکیل غده در طی دو هفته پس از کشت انجام میگیرد و بعد از این مدت به تعدا غدهها افزوده نشده، بلکه وزن غدهها به طور مداوم افزایش مییابند که این روند می تواند تا ۱۰ هفته تداوم داشته باشد.در درجه حرارت ۱۷ درجه سانتی گراد تعداد و وزن کل غدهها کاهش مییابد. در حالی که اگر کشتها پس از ۲ هفته رشد در ۱۷ درجه سانتی گراد به دمای ۲۵ درجه سانتی گراد منتقل شوند، روند کاهش وزن کندتر خواهد شد. این نتایج بیانگر این است که توسعه غده می تواند بطور مستقل از ایجاد غده، کنترل شود.
در گزارش لکلرک[۱۲۸] و همکارانش در سال (۱۹۹۴)، غدهزایی روی ساقه حاصل از کشت تعلیقی و قلمه تک جوانه و نیز اثر مواد تنظیم کننده رشد و طول دوره غدهزایی مورد بررسی قرار گرفته است. آنها در این آزمایش از روش تاور ۱۹۸۵ جهت غدهزایی استفاده کردند و آنرا با روش غدهزایی بر روی ساقه حاصل از قلمه تک جوانه، مورد مقایسه قرار دادند. نتایج آنها به این صورت اعلام شد که ساقههای حاصل از کشت تعلیقی سریعتر تشکیل غده داده و غدههای تولیدی به طور معنی داری بزرگتر از روش کشت جامد (غدهزایی روی قلمه تک جوانه) میباشند. همچنین افزایش طول دوره غدهزایی از ۲۸ به ۵۶ روز در تعداد غده ایجاد شده تاثیری نداشته اما به طور معنی داری، وزن غدهها ا افزایش میدهد و نیز باعث افزایش تعداد غدههای با وزن بیشتر از یک گرم میگردد.
گوپال[۱۲۹] و همکارانش در سال (۱۹۹۸) اثر دوره نوری، شدت نور، دما و BAP بر روی بازده، تعداد، اندازه ریزغدهها و همچنین تعداد چشمها را در هر ریز غده در ۲۲ ژنوتیپ مورد بررسی قرار دادند. یافتههای آنها نشان داد بر هم کنشهای شرایط کشت در تعیین پروتکل ویژهی ژنوتیپها برای بیشترین ریزغدهزایی نقش معنیداری دارد. BAP در تاریکی پیوسته و دمای پایین بازده ریزغدهزایی و میانگین وزن غدهها را افزایش داد.
یو[۱۳۰] و همکارانش در سال (۲۰۰۰) ساکارز را به عنوان منبع کربنی معرفی کردند که برای رشد ریز غدهها تقدم بیشتری نسبت به فرآورده های حاصل از هیدرولیز آن دارد و مقدار ساکارز در دسترس را از عوامل اصلی در تعیین اندازه ریز غدهها دانستند.
اسعدی و همکارانش در سال (۲۰۰۶) با بررسی شاخص های تعداد و وزن ریز غدهها دریافتند شکر معمولی می تواند جایگرین مناسبی به جای ساکارز خالص باشد و هزینه محیط کشت را تا ۵۳/۸۷ درصد کاهش دهد.
عبادی و همکاران (۲۰۰۷) دریافتند یاختههایی که در نتیجه فعالیت مریستم رأسی ریزغدهها بوجود آمدهاند به مراتب بیشتر از یاختههای تولید شده در محور عرضی ریزغدهها بودند. افزایش تعداد یاختههای پارانشیم مغزی زودتر از سلولهای پارانشیم پوست آغاز شد. تغییر الگوی رشد طولی به عرضی نیز در یاختههای پارانشیم پوست و مغز در حجیم شدن ریز غدهها نقش داشت.
بلندی[۱۳۱] و حمیدی[۱۳۲] در سال (۲۰۰۸) به بررسی تاثیر اندازه و تراکم کشت ریزغدهها بر روی تولید ریزغدهها در گیاه سیبزمینی دو رقم مارفونا و آگریا پرداخته و دریافتند که اثر رقم بر روی کلیه صفات به جز وزن کل ریزغده معنیدار میباشد. رقم آگریا با میانگین وزن ۶۱/۴ گرم برای هر ریزغده نسبت به رقم مارفونا با ۳۵/۴ گرم وزن هر ریزغده برای این خصوصیت برتری داشت.
اسلم[۱۳۳] و آیکبل[۱۳۴] در سال (۲۰۱۰) اثر غلظتهای مختلف سیتوکینین و ساکارز را بر روی فاکتورهای ریزغدهزایی دو رقم سیبزمینی دیامونت و رد نورلند در شرایط درون شیشه بررسی نمودند و دریافتند که محیط MS با غلظت BA به میزان ۶ میلیگرم در لیتر همراه با ۷۰ گرم ساکارز محیط مناسبتری برای ریزغدهزایی رقم دیامونت و محیط MS با غلظت کینیتین به میزان ۲ میلیگرم در لیتر همراه با ۶۰ گرم ساکارز محیط مناسبتری برای ریزغدهزایی رقم رد نورلند میباشند. رقم دیامونت از نظر غدهزایی نسبت به رقم رد نورلند برتری داشت.
ییزمین[۱۳۵] و همکارانش در سال (۲۰۱۱) اثر غلظتهای مختلف نیتروژن و پتاسیم را بر روی ریزغدهزایی گیاه سیبزمینی در شرایط درون شیشه بررسی نمودند و دریافتند که محیط MS با غلظت نیتروژن ۶۰ میلیمول در لیتر و با غلظت پتاسیم ۲۰ میلیمول در لیتر باعث ایجاد ریزغدههای با تعداد و وزن بشتر در مدت زمان کمتر میگردد.
عبادی[۱۳۶] و ایرانبخش[۱۳۷] در سال (۲۰۱۱) اعلام داشتند که در محیطهای القایی دارای غلظتهای پایین ساکارز ۳۰ گرم در لیتر، افزایش غلظت BAP اثر القایی بر ریزغده نداشت. افزایش غلظت ساکارز تا سطح ۴۰ گرم در لیتر و تنها در غلظتهای زیاد BAP، با تاخیر زمانی در پایان هفته چهارم، ریزغدهها القا شدند. در این حال، ریزغدهها از تعیین الگوی رشد مریستم انتهایی و حجیم شدن بخش زیر رأسی بنرست رشد یافتند. با افزایش BAP، ریزغدهها بزرگتر و به صورت چسبیده به ساقه به وجود آمدند. با افزایش ساکارز تا سطح ۶۰ گرم در لیتر، حتی در غلظتهای پایین BAP، القاء ریزغدهها طی دو هفته نخست و با تاخیر زمانی تا هفته ششم صورت پذیرفت. این ریزغدهها در محیط خارج از شیشه دوام زیادی نداشتند. در غلظتهای زیاد ساکارز و BAP، افزون بر القاء ریزغدهها تا پایان هفته دوم، میانگین تعداد ریزغده تحت تاثیر قرار گرفتند. در محیطهای القایی دارای غلظتهای بالای ساکارز ۸۰ گرم در لیتر با افزایش غلظت BAP تا ۱۰ میلیگرم در لیتر، خفتگی ریزغدهها افزایش یافت و از سلامت بیشتری برخوردار بودند. بیشترین نسبت وزن خشک ریزغدهها به وزن خشک شاخهها، در غلظتهای بالای ۱۰ میلیگرم در لیتر BAP و سطوح بالای ساکارز ۸% به دست آمد. محیطهای دارای BAP 5 میلیگرم درلیتر و ۸۰ گرم در لیتر ساکارز دارای میانگین بیشترین تعداد ریزغده بودند؛ در حالی که بالاترین وزن تر ریزغدهها در محیط دارای ۵ میلیگرم در لیتر BAP و ۶۰ گرم در لیتر ساکارز به وجود آمدند. در هر حال غلظتهای بالای ساکارز همراه با افزایش غلظت BAP ، توانستند مدت زمان القاء و تشکیل ریزغدهها را به کوتاهترین زمان یعنی ۲ هفته برساند. ساکارز و BAP، هر دو، بر تغییرات وزنتر ریزغدهها نقش دارند. افزایش غلظت ساکارز، اثری معنیداری بر افزایش وزن خشک و مادهسازی در ریزغدهها دارد.
فصل سوم
مواد و روشها
۳-۱- محل انجام آزمایشها:
این آزمایشها در گلخانه و آزمایشگاه کشت سلول و بافت گیاهی گروه گیاهاندارویی و تولیدات گیاهی پژوهشکده کشاورزی سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران انجام گرفتهاند.
۳-۲- تهیه مواد گیاهی:
برای انجام این تحقیق به پیشنهاد بخش زراعت و حفظ نباتات جهاد کشاورزی چهار رقم ساوالان، سانته، آگریا و مارکیز انتخاب گردیدند. این چهار رقم به طور میانگین بیشترین سطح زیر کشت را در کشور به خود اختصاص دادهاند. این ارقام از بخش حفظ نباتات جهاد کشاورزی و شرکت کشاورزی فناوری رویان طلوع تولید کننده غدههای بذری سیبزمینی تهیه گردیدند.
مشخصات ارقام مورد استفاده:
رقم ساوالان[۱۳۸]:
رقم ساوالان نخستین رقم ملی سیبزمینی در ایران میباشد. این رقم ملی سیبزمینی که حاصل ۹ سال تلاش تحقیقات پژوهشگران ایرانی است در موسسه تحقیقات، اصلاح و تهیه بذر سازمان ترویج، آموزش و تحقیقات کشاورزی تحت نظارت سازمان جهاد کشاورزی استان اردبیل تولید شده و به عنوان رقم ایرانی در مزارع کشور کشت می شود. این رقم زودرس، رنگ گوشت و پوست غدههای این رقم زرد و بافت آن از نوع آردی با میزان درصد قند پایین است. مقاومت بالا در برابر بیماریهای ویروسی و متوسط عملکرد بالای ۴۰ تن در هر هکتار از جمله ویژگیهای منحصر به فرد این رقم است. متوسط تولید این رقم در هکتار، هشت تن بیشتر از رقم آگریا میباشد و این رقم متناسب با شرایط آب و هوایی کشور است.
رقم سانته[۱۳۹]:
رقم سانته به دلیل مرغوبیت و بازار پسندی محصول و همچنین عملکرد بالا، در اکثر کشورها مطلوب و مورد تقاضا است. این رقم نیمه زودرس بوده و دارای غدههای بیضی با رنگ پوست زرد کمرنگ و رنگ گوشت زرد روشن میباشد. اندازه غدهها متوسط، بافت غده تقریبا نرم و دارای ماده خشک متوسط میباشد که به آن خاصیت انبارداری مطلوبی داده است. غدههای این رقم بیشتر مصارف عمومی و تازهخوری دارند. از مزایای این سیبزمینی سازگاری خوب با محیط، مقاومت دربرابر آفتها، بیماریها و گرمازدگی و زودرس بودن نسبت به ارقام مارفونا و مارکیز میباشد. این رقم نسبت به اسکب معمولی بسیار مقاوم میباشد.
رقم آگریا[۱۴۰]: