کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


آخرین مطالب


 



که  ضرایب وزنی و N تعداد کل گرهها در دامنهی مورد نظر است. معادلهی(۲.۲) معادلهی مربعات دیفرانسیلی خوانده میشود. باید توجه داشت که ضرایب وزنی بسته به موقعیت نقطهی xi متفاوت است. کلید تقریب DQM تعیین ضرایب وزنی مذکور است در ادامه نحوهی تعیین ضرایب وزنی آورده شده است.
۴.۲- محاسبهی ضرایب وزنی مشتق مرتبهی اول:
۱.۴.۲- تقریب بلمن:
بلمن و همکاران دو تقریب را برای محاسبهی ضرایب وزنی  در معادلهی (۲.۲) ارائه کردند. هر یک از این تقریبها بر پایهی استفاده از تابع آزمونها متفاوتی بوده است.
پایان نامه
۱.۱.۴.۲- تقریب اول بلمن:
در این تقریب از تابع آزمون زیر استفاده شده است:

 

(۳.۲)  

معادلهی (۳.۲) N، تابع آزمون دارد. برای ضرایب وزنی  در معادلهی (۲.۲)، i وj از ۱ تا N انتخاب میشوند. بنابراین تعداد کل ضرایب وزنی N*N میباشد. برای بدست آوردن این ضرایب وزنی تابع آزمون میبایست بر N گرهی  ،  ، … و  اعمال شوند. در نتیجه N*N معادلهی جبری برای تعیین  ها بدست میآید.

 

(۴.۲)  

بلمن و همکاران ]۹۷[ اثبات کردند که معادلهی (۴.۲) جوابی یکتا دارد. متاسفانه، وقتی که N بزرگ انتخاب شود ماتریس آن بدوضع شده و محاسبهی معکوس ماتریس بسیار مشکل میگردد. در عمل مقدار N را از ۱۳ واحد نمیتوان بیشتر کرد.
۲.۱.۴.۲- تقریب دوم بلمن:
این تقریب شبیه به تقریب اول بلمن است اما تابع آزمون آن متفاوت است.

 

(۵.۲)  

که در آن  تابع چندجملهای لژاندر از مرتبهی N است و  مشتق مرتبهی اول  است. با انتخاب  ها به عنوان ریشه های چندجملهی لژاندر انتقال یافته و با بهره گرفتن از معادلهی (۵.۲) بر روی N گرهی  ،  ، … و  بلمن و همکاران ]۹۷[ موفق به یافتن رابطه جبری سادهی در محاسبهی ضرایب وزنی شدهاند.

 

(۶.۲)  

با بهره گرفتن از رابطه (۶.۲) محاسبهی ضرایب وزنی کار سادهی است. اما این روش به انعطافپذیری تقریب اول نیست بخاطر اینکه مختصات گرهها در این تقریب را نمیتوان آزادانه انتخاب کرد. بلکه مختصات این نقاط میبایست ریشه های چند جملهی لژاندر انتخاب شوند. بنابراین این روش نسبت به روش اول کمتر مورد استقبال قرار گرفت.
۲.۴.۲- تقریب کلی شو:
تقریب کلی شو الهام گرفته شده از تقریب بلمن است. یکی از مشکلات این روش بد وضعیت بودن ماتریس ضرایب وزنی با افزایش تعداد نقاط و افزایش مرتبه مشتقات و همچنین نبود رابطهای صریح برای محاسبهی ماتریس ضرایب مشتقات بالاتر میباشدکه شو ]۱۱۹[ با ارائه روش زیر بر این مشکلات فایق آمد و موفق به ارائه روش صریحی برای بدست آوردن ضرایب مرتبهی بالاتر شد.

 

(۷.۲)  
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 02:33:00 ب.ظ ]




حرکت قیمتی: به تغییر قیمت سهام روی تابلو معاملات بورس نسبت به دوره های قبل می گویند.
مدل LSV :مدلی که در سال ۱۹۹۲ برای اولین بار توسط لاکونیشوک، اشلیفر و ویشنی ارائه شد و بعد از آن توسط سایر محققان بازار سرمایه تکمیل گردید،در این مدل با بهره گرفتن از قدر مطلق مقطعی انحراف از میانگین Pi,tها، به شناسایی و اندازه گیری و همچنین تشخیص نوع رفتار توده وار از لحاظ عمدی غیر عمدی در بازار می پردازد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱-۱۴ خلاصه فصل
در این فصل از تحقیق که کلیات تحقیق گفته می شود رفتار توده وار بطور اجمالی و خلاصه بیان شده و چارچوب کلی تحقیق مشخص می شود برای این منظور این فصل شامل بیان مسئله ، ادبیات تحقیق ، تعاریفی از رفتار توده وار و انواع رفتار های توده وار ، تاریخچه رفتار توده وار ، قلمرو تحقیق و برخی اصطلاحات بکار رفته در پدیده رفتار توده وار است.
این فصل از تحقیق به خواننده یک دیدگاه کلی و سطحی و در باره پدیده رفتار توده وار ارائه می دهد. قابل ذکر است که در این فصل از تحقیق رفتار توده وار بصورت کیفی بیان شده و در مورد نحوه محاسبه (روش های کمی)آن هیچگونه اطلاعاتی ذکر نشده است.
فصل دوم
مبانی نظری تحقیق
۲-۱- مقدمه
هر تحقیق و پژوهش علمی را می توان حلقه اتصالی بین تحقیقات گذشته و آینده بحساب آورد. بعبارت دیگر یک تحقیق علمی ضمن مبتنی بودن بر مطالعات گذشته، مقدمه و پایه ای برای مطالعات آینده نیز بحساب می آید.بدهی است که هرچه ارتباط یک تحقیق با تحقیقات قبلی و تئوریهای موجود بیشتر باشد، براعتبار و ارزش نتایج نیز افزوده شده و نتایج حاصل از آن تحقیق نیز بهتر قابلیت پیوند با دانش موجود را دارا خواهند بود(خاکی،۱۳۸۶)
مطالعه و بررسی نتایج تحقیقات گذشته به عنوان اساس و بستر هر پژوهش، از ابعاد مختلفی حائز اهمیت و بر بخشهای مختلف یک تحقیق بصورت زیر می تواند تاثیر گذار باشد:
مرور ادبیات گذشته و واکاوی مطالعات گذشته می تواند مسیر و جهت حرکت محقق در فرایند انجام تحقیق را مشخص نماید. بهبارت دیگر با بررسی ادبیات تحقیق محقق می تواند ابعاد ناشناخته مساله را که تحقیق و مطالعه راجع به آن صورت نگرفته ،شناسایی و تحقیق خود را در این راستا جهت دهی نماید.
با مطالعه ادبیات تحقیق محقق می تواند فرضیه های تحقیق خود را به شکل علمی تر و در راستای اهداف تحقیق استخراج نماید.
مطالعه و بررسی تحقیقات گذشته باعث می شود تا محقق بهتر بتواند متغیرهای مورد نیازخود را شناسایی ویا استخراج نماید.
مطالعه تحقیقات گذشته، محقق را در انتخاب مدل مناسب جهت انجام تحقیق کمک می نماید.
در این فصل از تحقیق ابتدا به تشریح و تبیین مبانی نظری و تئوریک مربوط به نظریه مالی رفتاری، ارکان تشکیل دهنده آن و نیز مصادیقی از موضوعات مالی رفتاری و اثرات آنبر بخشهای مختلف بازار به اختصار مورد بررسی قرار می گیرند. و درادامه این فصل به بررسی مطالعات صورت گرفته در خصوص پدیده رفتار توده وار در بازار رمایه بعنوان یکی از موضوعات مورد بحث در پارادایم مالی رفتاری اختصاص دارد.
۲-۲- مالی رفتاری
در طی دهه های اخیر اندیشمندان مالی سعی در تبیین و یافتن علل موارد خاص ، با کمک از سایر علوم ؛ همانند روانشناسی ، علوم اجتماعی و فیزیک بوده اند . از اینرو حوزه های میان رشته ای تحت عناوین اقتصاد مالی ، اقتصاد سنجی مالی ، ریاضیات مالی و نظریه تصمیم گیری شکل گرفته است .
یکی از مطالعاتی که در این زمینه به سرعت گسترش یافت و تا حدودی توانست پدیده های مذکور را تبیین نماید ، ادغام نظریه های اقتصادی با نظریه های رایج روانشناسی بود که تحت عنوان «مالیه رفتاری» مطرح شد.از بنیانگذاران این حوزه ازدانش مالی روانشناس مشهور دانیل کاهنمن است که در سال ۲۰۰۱ به خاطر ارائه مدلهایی جهت تبیین رفتار سرمایه گذاران تحت شرایط عدم اطمینان به دریافت جایزه نوبل اقتصادی نائل شد .
در الگوی اقتصادی مالی سنتی فرض میشود که تصمیم گیرندگان کاملا عقلایی عمل میکنند و همیشه به دنبال بیشینه کردن مطلوبیت مورد انتظار هستند به عبارت دیگر دو پایه اصلی در پارادایم سنتی مالی ، عقلانیت کامل عوامل و تصمیم گیری های مبتنی بر بیشینه سازی مطلوبیت مورد انتظار است .
در حالی که در مالیه رفتاری عنوان می شود که برخی پدیده های مالی را احتمالا می توان با به بکارگیری مدل هایی که در آنها برخی عوامل موجود در اقتصاد کاملا عقلایی نیستند ، درک کرد . در برخی از مدلهای مالیه رفتاری ، عوامل اعتقاداتی دارند که به طورکامل صحیح نیستند . در برخی مدلها نیز ، عوامل اعتقادات درستی دارند ، ولی انتخاب هایی انجام می دهند که با بیشینه سازی مطلوبیت مورد انتظار سازگار نیست .
مدلهای رفتاری ، مدلهایی هستند که در آن ها فرض عقلانیت کامل سرمایه گذاران کنار گذاشته می شود . اقتصاددانان رفتاری برای اطلاع از رفتارهای غیر عقلایی سرمایه گذاران به نتایج تحقیقات آزمایشی روانشناسان شناختی رجوع می کنند ،‌که در آنها انواع تورش های رفتاری مورد بررسی قرار گرفته اند.
۲-۲-۱- تعریف مالی رفتاری
رفتار مالی، به عنوان نوعی نظریه مطرح است که مباحث و مسائل مالی را با کمک گرفتن از نظریات روانشناسی شناختی تشریح می کند. این نظریه نه تنها پیش بینی های نظریه های مدرن مالی نظیر بازارهای کارا را مورد تردید قرار می د هد بلکه در سطح خرد نیز در مورد نظریاتی مانند: بیشینه سازی مورد انتظار و انتظارات عقلایی تردید دارد.
تعاریفی مختلفی از مالی رفتاری توسط صاحبنظران ارائه شده است که علی رغم وجود تفاوتهای ظاهری در برخی از این تعاریف ، همگی آنها بر یک اصل کلی که همان نقش ویژگیهای روانی افراد در فرایند تصمیم گیری های مالی می باشد تاکید دارند. لینتنر مالی رفتاری را مطالعه چگونگی تفسیر و عکس العمل افراد نسبت به اطلاعات به منظور اخذ تصمیمات آگاهانه تعریف می کند. تالر مالی رفتاری را نوعی نوعی مالی روشنفکرانه می داند که مدعی است در برخی مواقع جهت یافتن راه حلهایی برای معماهای تجربی، لازم است این احتمال را بدهیم که برخی عوامل در اقتصاد به شکل کاملا عقلائی عمل نمی کنند. السن معتقد است به اینکه مالی رفتاری به دنبال شناسائی تاثیر فرایندهای شناختی در تصمیم گیری های فردی می باشد (تلنگی،۱۳۸۳). شفرین مالی رفتاری را مطالعه چگونگی تاثیر گذاری پدیده های رفتاری و روانشناختی بر تصمیمات اقتصادی افراد تعریف می کند(راعی، فلاح پور، ۱۳۸۳).
۲-۲-۲- تاریخچه مالی رفتاری
دیدگاه سنتی مالی فرض می‌کند که افراد برای حداکثر کردن ثروت در سطح معینی از ریسک یا حداقل کردن ریسک در سطح معینی از ثروت، تصمیمهای منطقی می‌گیرند. چنین رویکردی را که بیان می‌کند «مردم چگونه باید رفتار کنند» هنجاری می‌نامند. این دیدگاه ابزار لازم را برای توسعه تئوری پرتفوی، مدل قیمتگذاری دارایی سرمایه‌ای، تئوری آربیتراژ و تئوری اختیار قیمتگذاری ارائه کرده است. در مقابل این دیدگاه سنتی، تامین مالی براساس رویکرد رفتاری، خطاهای اداراکی و هیجانهایی که اغلب بر تصمیم گیرندگان مالی تاثیر می‌گذارند و باعث می‌شوند که آنها تصمیمهای نامطلوبی بگیرند را شناسایی می‌کند. تاکید این رویکرد بر توصیف مثبت رفتار انسانی است و اینکه به‌طور عینی در یک زمینه مالی «مردم چگونه رفتار می‌کـنند» را مورد بررسی و مطالعه قرار می‌دهـد (Hirschey & Nofsinger, 2008).
شیلر[۲۲] ( ۲۰۰۶) معتقد است که تاریخ تئوری مالی در نیم‌قرن اخیر بر حسب دو انقلاب مجزا خلاصه شده است: اولین، انقلاب نئوکلاسیکها در مالی است که با مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایه‌ای و تئوری بازارهای کارا در دهه ۱۹۶۰ و مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایه‌ای شرطی و تئوری قیمتگذاری آربیتراژ در دهه ۱۹۷۰ آغاز شده است.
دومین انقلاب در حوزه مالی با سئوالهایی در باره منابع نوسان در بازارهای مالی، کشف تعـدادی از بی‌قاعدگیهای بازار و تلاش کاهنمـان و تورسـکی[۲۳] ( ۱۹۷۹) در ارائه مالی رفتاری درقالب تئوری سوداگری و سایر تئوریهایی که از روانشناسی سرچشمه گرفته‌اند از دهه ۱۹۸۰ آغاز شده است.
تامین مالی براساس رویکرد رفتاری که به‌عنوان اقتصاد رفتاری نیز شناخته می‌شود، اقتصاد و روانشناسی را به‌منظور تجزیه‌وتحلیل این که سرمایه‌گذاران چگونه و چرا تصمیمهای مالی خود را می‌گیرند، با هم ترکیب می‌کند. رشته مالی رفتاری که بیشتر با رشته روانشناسی شناختی مشترک است، برخی اوقات به‌طور نظری اقدامات و تصمیمهای غیرمنطقی یا احساسی سرمایه‌گذاران را توصیف می‌کند (Salsbury, 2004). با وجود نقطه‌نظر اقتصاددانان کلاسیک که می‌گویند بازار کاراست و تصمیمهای سرمایه‌گذاران عقلایی است، رفتار سرمایه‌گذاران و رفتار بازار می‌تواند به‌طور وسیعی غیرعقلایی و متناقض باشد. بر اساس روانشناسی افراد سرمایه‌گذار، سهام ممکن است به اشتباه قیمتگذاری شود و بازارها نیز ممکن است ناکارامد باشند (Flynn, 2008).
رشته علمی مالی‌ رفتاری در سال ۱۹۷۹ آغاز شد، زمانی که روانشناس دانیل کاهنمان و آموس تورسکی، تئوری سوداگری۸ را ارائه کردند. تئوری سوداگری به‌عنوان موضوعی برای درک چگونگی چارچوب اثر ریسک در تصمیمات اقتصادی معرفی شده است. تورسکی و کاهنمان رشته مالی‌رفتاری را در زمینه روانشناسی ریسک گسترش دادند. کار آنان و اقتصاد رفتاری در کل به چالش کشیدن مفروضات اصلی و عقلانیت ذاتی در مدل تصمیم‌گیری اقتصاد کلاسیک بود. در این ارتباط تورسکی و کاهنمان سه حوزه اصلی را بررسی و مطالعه کردند: نگرشهای ریسک، حسابداری ذهنی و اطمینان بیش از حد (Litner, 1998).
نگرشهای ریسک: در حالی که تئوری اقتصادی کلاسیکها می‌گوید سرمایه‌گذاران ریسک‌گریز هستند، مالی‌‌رفتاری معتقد است که سرمایه‌گذاران تناقضها را به معرض نمایش می‌گذارند و اغلب نگرشهای متضادی درباره ریسک مالی دارند. تورسکی و کاهنمان دریافتند که سرمایه‌گذاران یک نقطه مبنای فردی در مورد ریسک دارند و بیشتر اوقات هنگامی که نقطه مبنا به‌دست می‌آید آنها نسبت به ریسک حساسیت بیشتری خواهند داشت.
حسابداری ذهنی: در حالی‌که تئوری اقتصادی ادعا می‌کند که پول قابلیت معاوضه و مبادله را دارد، مالی‌ ‌رفتاری معتقد است که پول به‌طور کامل برای بیشتر مردم قابلیت معاوضه ندارد. تورسکی و کاهنمان این ایده را از حسابداری ذهنی فردی برای بیان این که چرا پول به‌طور کامل برای بیشتر مردم قابلیت معاوضه ندارد، توسعه دادند. حسابداری ذهنی، یک شکل کاملا شهودی از حسابداری است که منابع مالی را برای استفاده اشخاص در برمی‌گیرد و اغلب بدون دلایل منطقی به آسانی نقل‌وانتقال‌پذیر نیستند. خیلی از سرمایه‌گذاران از حسابداری ذهنی برای نگهداری پیشنهادهای سرمایه‌گذاری استفاده می‌کنند. همان‌گونه که سیستمهای حسابداری جریان پول را طبقه‌بندی و ردیابی می‌کنند، افراد نیز از مغز خود به‌عنوان یک سیستم حسابداری ذهنی استفاده می‌کنند که مشابه یک قفسه بایگانی است. هر سرمایه‌گذار مالک قفسه خود است و از فعل‌وانفعالات سهام در پرونده‌های مختلف استفاده می‌شود.
اطمینان بیش از حد: در حالی‌که تئوری اقتصادی مدعی است که سرمایه‌گذاران، تصمیم گیرندگان عقلایی هستند و به اطلاعات مالی که وجود دارد دسترسی دارند، مالی‌ رفتاری معتقد است سرمایه‌گذاران به اطمینان بیش از حد و تصمیمهای جانبدارانه متمایل‌اند. تورسکی و کاهنمان دریافتند که سرمایه‌گذاران اغلب در مورد تصمیمهای سرمایه‌گذاری کاملاً خوشبین هستند و شانس موفقیتشان در مسائل مالی بیشتر پیش‌بینی می‌شود. اطمینان بیش از حد باعث می‌شود معرفت افراد در سرمایه‌گذاری بیشتر شود و مخاطرات سرمایه‌گذاری کاهش یابد و توانایی آنها روی کنترل رویدادها اغراق‌آمیز گردد.
۲-۲-۳ تئوری سوداگری
کاهنمن و تورسکی تصمیم‌گیری افراد بر اساس تئوری سوداگری را ارائه کردند که پیشرفته‌ترین تئوری در تامین مالی بر اساس رویکرد رفتاری است. سوداگری در شکل کلاسیک مدعی این دیدگاه است که فرد باید به گونه‌ای عمل کند که منافع خود را به حداکثر برساند. به بیان دیگر، توجه به منافع دیگران بخشی از منافع شخص را تشکیل می‌دهد.
تئوری سوداگری بیان می‌کند که تصمیمهای افراد چگونه در شرایط نبود اطمینان شکل می‌گیرند. سرمایه‌گذاران اغلب پیشنهادها را برحسب سودوزیان بالقوه مربوط به یک نقطه مبدا خاصی شکل می‌دهند. سرمایه‌گذاران همچنین تمایل دارند سودوزیان را طبق تابع اس شکل (S-shaped) که در شکل بالا نشان داده شده است، ارزیابی کنند. تابع مذکور برای سودها مقعر و برای زیانها محدب است. این بدان معنی است که هرگاه زیانی روی دهد، سرمایه‌گذاران وضعیت بد را اعلام می‌کنند؛ اما دو مرتبه که زیانی به‌وجود نمی‌آید، آنها همان احساس وضعیت بد را دارند. آنها همچنین وقتی به سبب سرمایه‌گذاری مجدد با سود مواجه شوند، همان احساس خوب قبلی را ندارند. در زمینه تصمیمهای مالی، نقطه مبدا، قیمت خرید و افزایش (کاهش) در ارزش دارایی است.
چند موضوع در مورد تابع ارزش فوق درخور ذکر است. نخست، تابع برای سودها مقعر است. سرمایه‌گذاران هنگامی که سود آنها ۱۰۰۰ دلار می‌شود، احساس بهتری دارند (یعنی مطلوبیت بالاتری دارند). سطح مطلوبیت یا رضایت شخص در این سطح با مقدارx نشان داده شده است. هنگامی که سطح سود به ۲۰۰۰ دلار می‌رسد، سرمایه‌گذاران احساس بهتری دارند و در این سطح مطلوبیت y است. اما، هنگامی که سود از ۱۰۰۰ دلار به ۲۰۰۰ دلار می‌رسد، سطح مطلوبیت y دوبرابر سطح مطلوبیت x نمی‌شود. به عبارت دیگر، دوبرابر شدن ثروت معمولاً منجر به دوبرابر شدن رفاه سرمایه‌گذار نمی‌گردد. دوم، هنگامی که سرمایه‌گذار با زیان روبرو می‌شود منحنی محدب می شود. این بدان معنی است که احساس سرمایه‌گذار بد می‌شود. اما هنگامی که سرمایه‌گذار دو برابر پولش را از دست می‌دهد، معمولاً به اندازه دو برابر احساس بدی نمی‌کند. سرانجام باید توجه شود که تابع ثروت ـ مطلوبیت برای زیانهای سرمایه‌گذاری نسبت به سودهای سرمایه‌گذاری دارای شیب تنـدتـری اسـت. هنگامی که سرمایه‌گذار در موقعیتهای برنده یا بازنده قرار می‌گیرد، بی‌تقـارنـی بین سودوزیانها موجب واکنشـهای متفـاوت او می‌شود. میـزان واکنـش رفـاه سرمایه‌گذار به ۱۰۰۰ دلار زیـان بیشتر از میـزان واکنـش رفاه سرمـایه گـذار در ۱۰۰۰ دلار سـود اسـت. این موضـوع به‌ خصوص موجـب بیـزاری سرمایه‌گـذاران از زیانهای سـرمـایه‌گـذاری می‌شود. در نتیجـه، سـرمـایه‌گـذاران بعضی اوقـات موقعیتـهای زیان را نگهـداری می‌کنند، زیرا پوشش دادن مجدد زیان بر حسـب مطلوبیـت سرمایه‌گـذار با ارزش‌تـر از موقعـی اسـت که سـود مشـابـهی در اوراق بهادار دیـگر ایـجـاد شـود (Hirschey & Nofsinger, 2008).
۲-۲-۳-۱ ویژگیهای تئوری سوداگری
از دیدگاه کاهنمن و تورسکی ویژگیهای تئوری سوداگری عبارتند از:
سرمایه‌گذاران به جای تصمیم‌گیری بر اساس ثروت کل، تصمیم‌گیری بر مبنای تغییر ثروت را انجام می‌دهند که این بر خلاف آن چیزی است که تئوری مطلوبیت مورد انتظار از آن دفاع می‌کند. لازم به ذکر است که موضوع تغییر ثروت از سال ۱۹۵۲ (تئوری پرتفوی) مطرح شده است.
۲- سرمایه‌گذاران تابع ارزش مورد انتظار خود یعنیV(X)را حداکثر می‌کنند، که درآن x تغییرثروت (به‌جای تغییر کل ثروت) است. به شکل اس(S) است:یعنی برای همه xهای مخالف صفر (x=0)، مشتق اولV(x) بزرگتـر از صفـر اسـت(>0(X)V) و برای تمام xهای کوچکتر از صفر (x<0)، مشتق دوم) V(x بزرگتر از صفر(V”(X)>0)و برای تمام xهای بزرگتر از صفر(V”(X)<0) است. متغیرهای تابع ارزش ممکن است با ثروت، تغییر کنند (از این‌رو برخی اوقات، ایده) Vw(x استفاده شده است (که در آن w به ثروت اشاره دارد) اما خاصیت نمودار اس شکل تابع ارزش، برای سطوح اولیه ثروت تعمیم‌پذیری دارد.
۳- سرمایه‌گذاران به‌طور ذهنی احتمالات را تحریف می‌کنند. آنها بر اساس توزیع تجمعی ذهنی F که برابر با F*= T(F) است، تصمیم‌گیری می‌کنند؛F به توزیع تجمعی ذهنی و T به تبدیلهای ذهنی کم اشاره دارد به‌طوری کهT(0)<0 و T(0)=0 و T(1)=1 (در مقایسه با تئوری سوداگری، این تغییر عمده تئوری سوداگری تجمعی است).
۴- چارچوب راه‌حلهای دیگر ممکن است قویاً بر گزینه‌های ذهنی تاثیر بگذارند (Levy & Levy, 2002).
لی و یانگ[۲۴] ( ۲۰۰۸) مـدلی را بـه نـام مـدل تعادل کامـل۲۸ ارائه کردنـد که کاربـردهای تابع ارزش اس شـکل تئوری سوداگری را برای معاملات اشخاص، قیمتهای اوراق بهادار و حجم معاملات بیان می‌کند. آنها در این مدل به توضیح اثر ناهنجاری قیمتها و تاثیر آن در تئوری سوداگری پرداختند. اثر ناهنجاری قیمتها حقیقتی است که سرمایه‌گذاران با آن روبه‌رو هستند. اثر ناهنجاری قیمتها یعنی تمایل سرمایه‌گذاران به فروش داراییهایی که با افزایش قیمت روبه‌رو هستند و نگهداری و خرید داراییهایی که با کاهش قیمت مواجهند. این وضعیت هم در بازارهای مالی و هم در بازارهای سرمایه دیده می‌شـود. مطالعـات تجـربـی اخـیـر نشـان می‌دهـد کـه اثـر ناهنجـاری قیمتـها مـی‌توانـد از تغییر در بـازده سهـام (Grinblatt and Han, 2005; Shumway and Wu, 2007) تـهـیـیــج اعــلان ســودهــای گــذشتــه(Frazzini, 2006) و اثر حجم معامله (Statman et al., 2006) پدید آید.
۲-۲-۴ چالش بین تئوری اقتصاد نئوکلاسیک و مالی‌ ‌رفتاری
رشته مالی‌ ‌رفتاری از قرن بیستم تئوری اقتصاد نئوکلاسیک مسلط را به چالش کشیده است. تئوری اقتصاد نئوکلاسیک و تئوری پرتفوی مدرن بیان می‌کنند که رفتار سرمایه‌گذاران، منطقی و عاری از تعصب است. تئوری اقتصاد نئوکلاسیک بر رشد بهره‌وری، عرضه و تقاضا، سرمایه‌گذاران منطقی و بازارهای کارا متمرکز است. این رشته همچنین بر این باور است که سیستمهای بازار براطمینان توزیع عادلانه درامدها و منابع تاکید دارند. به‌علاوه، بازار به مقررات عرضه وتقاضا، تخصیص تولید و بهینه‌ کردن سازمانهای اجتماعی معتقد است (Brinkman, 2001). تئوری پرتفوی مدرن و فرضیه بازار کارا ابزاری هستند که برای تجزیه‌وتحلیل و درک این که چگونه اوراق بهادار در بازار ارزشگذاری می‌شوند، به‌کار می‌روند. تئوری اقتصاد نئوکلاسیک معتقد است سرمایه‌گذاران منطقی، پیش‌بینی‌پذیر و عاری از تعصب‌اند و بازار نیز کاراست. تئوری پرتفوی مدرن بیان می‌کند که سرمایه‌گذاران ریسک‌گریز پرتفوی خود را با بهینه نمودن بازده مورد انتظار بر اساس سطح پذیرفتنی و شناخته شده از ریسک بازار می‌سازند. پرتفوی بهینه شامل ارزشیابی اوراق بهادار، تخصیص داراییها، بهینه‌سازی سرمایه‌گذاریها و اندازه‌گیری عملکرد است. فرضیه بازار کارا بیان می‌کند که بازار کاراست، زیرا قیمت سهام هر آنچه را که سرمایه‌گذاران در باره سهام در یک زمان معین می‌دانند، منعکس می‌کند (Flynn, 2008).
تئوریهای اقتصاد سنتی، از قبیل تئوری پرتفوی مدرن و فرضیه بازار کارا، جانبداریهای سرمایه‌گذاران و بی‌قاعدگیهای بازار را توضیح نمی‌دهند. برای مثال، حداقل پنج حوزه عمده وجود دارد که تئوری اقتصاد نئوکلاسیک قادر به توضیح نتایج بازار و رفتار واقعی سرمایه‌گذاران نیست. این پنج حوزه شامل حجم مبادلات۱۲، نوسان در بازار سرمایه۱۳، سود سهام۱۴، معمای صرف سهام۱۵ و پیش‌بینی‌پذیری۱۶ است که در ادامه تشریح خواهند شد (Thaler, 1999).

 

    • حجم مبادلات: حجم مبادلات در بازارهای سرمایه به‌قاعده از آنچه تئوری اقتصاد نئوکلاسیک فرض کرده، بیشتر است. اقتصاد نئوکلاسیک فرض کرده که اگر سرمایه‌گذاران و بازرگانان منطقی باشند، به‌جای تکرار در میزان خریدوفروش، سرمایه‌گذاری خود را برای زمان طولانی حفظ می‌کنند. در عمل، سرمایه‌گذاران و بازرگانان ضمن تمایل به حجم بالای مبادلات، تعادل در نقدینگی و نیازمندیها را به‌عنوان نتیجه در نظر می‌گیرند.

 

  • نوسان در بازار سرمایه: نوسان در بازارهای سرمایه به‌قاعده ازآنچه تئوری اقتصاد نئوکلاسیک فرض کرده، بیشتر است. تئوری اقتصاد نئوکلاسیک بیان می‌کند که قیمتها تنها زمانی تغییر می‌کنند که اخبار جدیدی دریافت شود. در عمل، قیمت اوراق قرضه و سهام نوسانی‌تر از چیزی است که در بازار کارا و منطقی وجود دارد.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:33:00 ب.ظ ]




۲-۱۶-۴- جنبشهای مبارزه با نابرابریها

یکی از جنبشهای مبارزه با افت تحصیلی که با اهداف اجتماعی وسیعتر به وجود آمده است، جنبش مدارس تکلیف شب است . این جنبش برای اولین بار در سال ۱۹۶۷ در ایتالیا شروع شد . آغاز آن هم انتشار کتابی بود که توسط عده‌ای از دانش‌آموزان عقب مانده تحصیلی و ترد شده از نظام آموزشی رسمی تحریر گردیده بود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
در این کتاب که «نامه‌ای به مدیر مدرسه » نام داشت کمبودهای نظام آموزشی ایتالیا که به عقب ماندگی تحصیلی و ترک تحصیل عده‌ای بسیاری از دانش‌آموزان می‌ انجامد، زیر ذره‌بین قرار گرفته بود. انتشار این کتاب و انتقادهای شدیدی که به دنبال آن نظام آموزشی ایتالیا به عمل آمده باعث شد که مراکز متعددی در محله‌های مختلف و عمدتاً در محله‌های محروم این کشور به نام «مدارس تکلیف شب» برای کمک به انجام تکالیف درسی دانش‌آموزان دایر شود.
این نوع مدارس در نقاط مختلف کشورهای غربی، پس از پایان ساعات درسی، خدمات ویژه‌ای را چه از نظر تحصیلی و چه از نظر امور تفریحی و فوق برنامه به دانش‌آموزان ارائه می‌دهند. موسسان این نوع مراکز، سازمانهای خدماتی داوطلبانه، مانند انجمنهای اولیاء و مربیان، خانه جوانان، انجمن محله و جنبشهای فرهنگی هستند. هدف مراکز تکلیف شب در ابتدا کمک به بهبود وضعیت تحصیلی دانش‌آموزانی بود که دچار شکست تحصیلی می‌شوند، امّا کم کم کار آنان جنبه اجتماعی وسیعتری به خود گرفت.
یکی از اهداف اساسی این مراکز، تحلیل عوامل افت تحصیلی و کوشش در تغییر اقدامها و روش های مدرسه است. بنابراین مربیان داوطلب مدارس تکلیف شب ضمن برقراری تماسهای دائم با مدرسه و معلمان، دانش‌آموزانی که به این مرکز مراجعه می‌کنند می‌کوشند واقعیت زندگی، مشکلات و توانائیها و نقاط مثبت هر دانش‌آموز را به معلم وی بشناسانند و معلمان مدرسه در ارائه راه‌ها و روش‌های دیگری برای موفقیت تحصیلی دانش‌آموز تشویق کنند.
به طور کلی در بین انواع مختلف مدارس تکلیف شب، سه نوع زیر از همه رایج‌تر است:
۱- مدارسی که با انگیزه خیرخواهانه تاسیس شده است و در تلاش برای فراهم کردن کمکهای درسی ضروری برای دانش‌آموزان هستند. این مدارس با اولیاء و مدرسه کاری ندارند و تمام توجه آنان معطوف به تقویت و رشد همه جانبه دانش‌آموزان است.
۲- مدارسی که در مورد مدرسه نظر مثبت داشته، مشکلات تحصیلی دانش‌آموزان محروم ناشی از خانواده و محیط فرهنگی – اجتماعی آنان می‌دانند. بنابراین تلاش اینان در جبران کمبودهای خانوادگی توسط آموزش و پرورش از نوع جبرانی است. این مدارس گاه مشارکت اولیاء‌را نیز جلب کرده، برنامه‌هایی برای بهبود روش‌های تربیتی اولیاء ترتیب می‌دهند.
۳- برخی از مدارس تکلیف شب با انتقاد بر روش‌ها و برنامه‌های مدرسه که به شرایط و نیازهای کودکان بی‌توجه است، سعی دارند با بهره گرفتن از فرهنگ خانوادگی و کودکان و تایید و تشویق خصوصیات مثبت آن رابطه‌ی دیگری بین کودک و دانش‌آموز و معلومات برقرار کنند. هدف این نوع مدارس تنها ترمیم شکستهای تحصیلی نیست، که سعی دارند به تقویت اعتماد به نفس، استقلال و احساس مسئولیت در کودکان پرداخته ، آگاهی دانش‌آموزان را در مورد اهداف یادگیری افزایش دهند. و میل یادگیری را در آنان بوجود آورند.
ارزیابی مدارس تکلیف شب درکشور بلژیک نشان می‌دهد که این نوع برنامه ها برای کودکانی که مشکلات تحصیلی عمیقی ندارند، امّا به یک محیط آرام برای انجام تکالیف و نظارت و سرپرستی یک بزرگسال با صلاحیت نیازمندند،‌بسیار مفید است.
امّا این مدارس هنوز نتوانسته‌اند به رسالت سنتی خود که برای تغییر نظام آموزشی تعیین کرده‌اند عمل کنند( بازرگان،‌ ‌آذرماه، ۱۳۷۹، ۴۳ الی ۳۵)

۲-۱۶-۵- آموزش خانواده

آموزش خانواده یکی دیگر از ورشهای مؤثر امّا غیر مستقیم مقابله با افت تحصیلی و ناسازگاری تحصیلی و رفتاری است که از سالهای ۱۹۶۰ میلادی در آمریکا، سپس در اروپا و سایر کشورها رواج یافته است. طرفداران کار با اولیاء و آموزش آنان با تأکید بر ناتوانی نظام‌های آموزش و بعضی دیگر از سازمانهای اجتماعی در مبارزه با خشونت ، بزهکاری و سوء استفاده جنسی از کودکان عقیده دارند که در مبارزه با مسأله افت تحصیلی و ناسازگاری روانی و اجتماعی و خشونت که درخانواده در مورد کودکان اعمال می‌شود، موثرترین راه‌حل، تنظیم برنامه‌هایی در جهت آگاهی دادن به اولیاء و جلب همکاری آنان است.
از دلایل رواج و شکوفایی برنامه‌های آموزش اولیاء نیاز و تقاضای روزافزون خانواده برای کسب اطلاعات در مورد نیازهای کودکانه است. نتایج تحقیقات وسیعی که توسط گودسن و هس (۱۹۷۶) در غرب،‌ به خصوص در مناطق پر جمعیت و غیر مرفه، انجام شده نمودار این واقعیت است که اولیاء به این قبیل آگاهی‌ها به شدت نیازمندند.
از طرفی مطالعات متعدد در زمینه اثر محیط خانواده بر پیشرفت تحصیلی و رشد اجتماعی کودکان نشان می‌دهد که آموزش خانواده نتایج موفقیت مدرسه در مورد دانش‌آموزان را تقویت می کند. ارزشیابی‌های مختلفی که از برنامه‌های آموزش و پرورش جبرانی انجام شده این نتایج را بدست داده که در هر برنامه‌ای که اولیاء در آن مشارکت و تشریک مساعی داشته‌اند آن برنامه موفقیت بیشتری نسبت به سایر برنامه‌ها داشته است. از فواید مهم آموزش خانواده این است که روابط افراد را در جامعه غنی می‌سازد و به سلامت جامعه و روابط سازنده بین انسانها کمک می‌کند.
پورتوا در مطالعات خود در زمینه اثر محیط خانوادگی بر سازگاری تحصیلی و اجتماعی به این نتیجه دست یافت که ۷۰% درصد رشد کودکان تحت تاثیر واقعیت‌های زندگی خانواده (رفتار، نگرشها، خصوصیات شخصیتی، توانایی‌های ذهنی، مقام و موقعیت اجتماعی و محیط زندگی اولیاء ) قرار دارند. هدف اصلی کلیه برنامه های آموزش خانواده کمک به رشد ذهنی، بهبود یادگیری و تسهیل کننده مشارکت اجتماعی کودکان و نوجوانان است.
با اینکه برخی از محققان مانند بوتن دخالت در روش های تربیتی و ورود به محیط خانواده را از نظر اخلاقی صحیح نمی‌دانند، چرا که نظام ارزشی خاصی به خانواده تحمیل خواهد شد یا آموزش خانواده اولیاء را نسبت به روش های تربیتی خود نا مطمئن و متزلزل سازد و غیره ولی به طور کلی نتایجی که آموزش و مشارکت اولیاء می‌تواند در رشد شناختی و اجتماعی کودک داشته باشد، مثبت اعلام شده است.

۲-۱۶-۶- پیوند خانه و مدرسه

از دیگر روش های موثر در مبارزه با افت تحصیلی ، پیوند خانه و مدرسه و ایجاد رابطه موثر بین اولیاء و مربیان است. در برقراری این ارتباط سازنده و موثر دو عامل عمده یعنی مدرسه و عامل اولیاء وجود دارد. بسیاری از معلمان در مورد محیط فرهنگی زندگی دانش‌آموزان که اغلب از محیط زندگی آنان متفاوت است، دارای پیش داوری منفی هستند.
اکثر معلمان شاغل در مناطق محروم عقب ماندگی تحصیلی را به رفتار نامتعادل و بی‌توجهی خانواده و فقر اقتصادی آنان نسبت می‌دهند و نگرش منفی در مورد خانواده‌بسیاری از دانش‌آموزان خود دارد، در نتیجه ، توانایی‌ها و غنای فرهنگی خانواده را به حساب نمی‌آورند. کمبود اعتماد به نفس معلمان در مورد اولیایی که از سطح دانش و اطلاعات بیشتری برخودار هستند، مانع دیگری برای ارتباط ثمربخش محسوب می‌شود. این تردید و عدم اعتماد به نفس را رفتار مبتکرانه برخی از اولیاء که تصور می‌کنم چون در رشته‌ای تخصص دارند می توانند در همه چیز، از جمله در طرز تدریس معلم نیز اظهار نظر قاطع و خرده‌گیری نمایند افزایش می‌دهد. از دیگر عوامل مانع ارتباط صحیح و منطقی بین والدین و معلمان، وجود جوی خصمانه در برخی از مدارسی است که جبهه بین معلم و دانش‌آموزان، جبهه بین مدیر و معلمان و جبهه بین مدیر و اولیاء که به طور مسلم چنین محیطی درهای مدرسه را به روی کسانیکه می‌توانند قدمی در راه بهبود مدرسه برداند بسته نگاه می‌دارد و مدرسه را به سازمان منزوی، خشک، بی‌تحرک و بی‌فایده تبدیل می‌کند .
در مورد اولیاء هم نتایج مطالعات متعدد از جمله تحقیق تدسکو نشان می دهد که آنان نیز در ایجاد رابطه با معلمان دچار مشکل هستند.
اولیاء به خصوص در مناطق محروم نه تنها اطلاعات کافی در مورد مدرسه و فعالیتهای آموزشی آن ندارند، بلکه با توجه به وضعیت اجتماعی و بی‌سوادی و محرومیت خود غالباً در مقابل معلمان و مسئولان مدرسه احساس ناتوانی و حتی حقارت می‌کنند. از این رو در برقراری ارتباط با مدرسه محتاط هستند. از طرفی مدارس این مناطق زمانی اولیاء را اخطار می‌کنند که فرزندان آنان دچار مشکلات درسی یا رفتاری‌اند و همین امر مقاومت اولیاء را برای مراجعه به مدرسه می افزاید. در برخی از کشورهای اروپایی مانند بلژیک، در دوره تربیت معلم چند واحد درسی تحت عنوان برقراری رابطه با اولیاء گنجانده شده است. در این کلاسها توانایی‌های خاص ارتباطی را با دانشجو معلمان می‌آموزند. این برنامه‌ها به معلمهای آینده می‌آموزد که چگونه اولیاء و افراد محل را به مدرسه علاقمند کنند و برای غنی کردن برنامه‌های درسی از مشارکت آنان بهره بگیرند.

۲-۱۶-۷- پروژه‌های محلی و منطقه‌ای مبارزه با افت تحصیلی

روشهایی که تا کنون برای مقابله با افت تحصیلی تشریح شد معمولاً برخورد یک وزارتخانه، سازمان یا گروه اجتماعی با این پدیده بود. امّا فعالیتهای دسته جمعی و مردمی نیز در ارتباط با این مسئله وجود دارد. با این که بسیج محله‌ای و منطقه‌ای برای مقابله با افت تحصیلی جدیدتر از سایر روشهاست ارزیابی‌های مقطعی، موفقیت این روش را در کاهش افت تحصیلی در مناطق محروم و پر جمعیت مورد تایید قرار داده است. در این روش، در بین محلات محروم شهرهای بزرگ، یک یا چند منطقه بر اساس معیارهای خاص و تحلیل‌های جامعه‌شناسانه به عنوان منطقه‌ی اولویت دار از نظر آموزش و پرورش انتخاب می‌شوند.
معیارهای فوق می‌تواند موقعیت جغرافیایی منطقه، بافت اجتماعی – اقتصادی و شغلی اولیاء باشد. به همین ترتیب وجود دانش‌آموزانی با زبان و فرهنگ متفاوت از مدرسه و از همه مهمتر، ضریب افت تحصیلی در منطقه می‌توان به عنوان معیار انتخاب منطقه قرار گیرد. هدف از انتخاب منطقه با عنوان منطقه اولویت دار،‌پیش‌گیری و مقابله با عقب ماندگی تحصیلی و جلوگیری از به انزوا کشیده شدن کودکان و نوجوانان مناطق حاشیه‌ای و محروم شهر‌های بزرگ است.
جنبش مبارزه با افت تحصیلی از طریق جلب مشارکت محلی و مردمی، در چارچوب سیاست عدم تمرکز و به منظور ایجاد مسئولیت در مردم محل در زمینه آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان به وجود آمده است. این جنبش در سال ۱۹۶۷ در انگستان با انتخاب مناطق به عنوان اولویت دار از نظر آموزش و پروش[۳۰] در سال ۱۹۶۹ در فرانسه تحت عنوان ZEP یا مناطق اولویت دار از نظر آموزش و پرورش[۳۱] مطرح شد و از سال ۱۹۸۱ بر اساس بخشنامه‌ای وزارت آموزش و پرورش این کشور رسمیت یافت .
بر اساس بخشنامه فوق، هدف از ایجاد مناطق اولویت دار کاهش تفاوت بین مدارس پر جمعیت و حاشیه‌ای شهرها و مدارس مناطف متوسط شهر و جبران نابرابری‌های اجتماعی کودکان و نوجوانان، عقب مانده تحصیلی و محروم مناطق حاشیه‌ای از طریق تقویت امکانات مادی و ارائه فعالیتهای غنی آموزش و پرورش است.
به عنوان مثال در کشور فرانسه و بلژیک بر اساس سیاست ZEP در هر شهر مناطقی به عنوان اولویت دار از نظر آموزش و پرورش انتخاب می‌شود و به دنبال آن یک کمیته اجرایی مرکب از نمایندگان معلمان و مدیران منطقه، نمایندگان اولیاءو سازمانها ونهادهای مستقر در محل اعم از دولتی و غیر دولتی با مشارکت نمایندگان وزرات آموزش و پرورش در منطقه پروژه جامع مبارزه با افت تحصیلی را تهیه و پیشنهاد می‌کند که این پروژه دربرگیرنده انواع طرح‌ها و برنامه‌هایی منظم در مورد چگونگی توزیع امکانات محلی مانند کتابخانه ، درمانگاه، ورزشگاه، موزه، سینما و پارک منطقه و زمان استفاده از آنها برای هر یک از مدارس محل است.
از کارکردهای مهم این پروژه این است که، حق همکاری و مسئولیت پذیری مدارس، مردم محل و مسوولان سازمانهای مستقر در محل را تقویت و به آنان فرصت می‌دهد تا در چارچوبی غیر متمرکز با یکدیگر کار کنند. ارزشیابی‌های انجام شده نشان می‌دهد که برخورد منطقه‌ای با افت تحصیلی،‌پیوند بین مدرارس را عمیق تر کرده و بین مقاطع تحصیلی ارتباط به وجود آورده است و همچنین نتایج نشان می‌دهد که اکثر مناطق اولویت دار از نظر روش های آموزشی و پرورش نیز دچار تغییر و تحول شده‌اند. صرف نظر از هماهنگی بین برنامه ها، انفرادی شدن آموزش و پرورش و استفاده مدارس از روش های فعال آموزشی، فعالیتهای مدارس در جهت ارتقای کیفیت آموزش و پرورش بوده است. به رغم جنبه‌های مثبت سیاست ZEP در مبارزه با افت تحصیلی در منطقه و بسیج محلی برای ریشه‌کن کردن این تبعیض اجتماعی، برخی از محققان فکر ایجاد منطقه اولویت دار را مورد انتقاد قرار داده،‌براین اعتقادند که به جای متمرکز کردن نیروها در برخی از مناطق و ایجاد تبعیض بین دانش‌آموزان، کل نظام آموزشی باید مورد سوال و اصلاح قرار گیرد و همچنین موفقیت هر پروژه محلی بستگی به شخصیت و پویایی اعضای کمیته اجرایی دارد و این نوع برنامه‌ها جز با مشارکت اعضای فعال، متخصص و آگاه به مسائل اجتماعی موفق نخواهد شد. (بازرگان، دیماه، ۱۳۷۹، ۳۷ الی ۲۹)

۲-۱۷- بررسی مسأله افت تحصیلی و ارائه راه حلهای پیشنهادی در ایران

قبل از بررسی مسأله افت تحصیلی به چند مورد از ویژگیهای نظام آموزشی ایران می‌پردازیم.
«از پوسته بیرونی نظام آموزشی ایران مستفاد می‌شود که:
- محیط آموزشی ایران یک عنصر متعادل منظم و مطیع و محافظه کار و پشتکار ورزیده را بهتر می‌پذیرد تا یک روح پر تپش عصیانگری که در هیچ قالبی نمی‌گنجد و بیشتر «راه جوی» است تا «سربه راه».
- نظام آموزشی ایران به سنت بیشتر تکیه دارد تا به بدعت و به وحدت بیشتر تا تنوع و به تابع بیشتر تا متغیر.
- در محیطهای آموزشی ایران بیشتر از آنچه که «ارزش» مد نظر باشد «سود» (حداکثر نمره) مورد توجه است.
- کل نظام آموزشی ایران،‌وارداتی،‌تقلیدی، کپی و نسخه‌برداری از الگوی آموزشی غرب است.
- در سیستم آموزشی ایران، زیر بنای فکری«علم» است(دانش،‌اطلاع، علم واقعیت) نه «حکمت» (بینش، روش بینی،علم هدایت)
- نظام آموزشی ایران به گونه‌ای است که باروحیه سرکش و عصیان‌، تصادم می‌کند. دانش‌آموزی که بخواهد بر نظام حاکم بر محیطهای آموزشی بشورد، ‌به سختی سرکوب می‌شود. این است که نظام آموزشی،‌انسانهایی تربیت می‌کند که نسبت به حفظ وضع موجود پایبندی نشان می‌دهند. این ثبات نظام را تقویت می‌کند.

 

    1. طرح مطالب در سیستم آموزش ایران ظاهراً به گونه‌ای است که به دانش‌آموز یا دانشجو نوعاً حق قضاوت یا حق انتقاد نسبت به مطالب مطروحه نمی‌دهد.

 

    1. نظام آموزشی ایران دانش‌آموز را در انطباق با هنجارهای اجتماعی تربیت می‌کند.

 

- در محیط آموزشی، هر کودک در مناسبات بین خود و دیگران،‌اگر از «ارزشهای شایع» فاصله بگیرد به شدت مجازات می‌شود. ارزشهای شایع در سیستم آموزش ایران،‌مطیع بودن و عدم روحیه پرخاشگری را ارزش تلقی می‌کند.
در نظام آموزشی ایران، نمره علاوه بر وسیله‌ای برای ارزیابی دانسته‌های دانش‌آموز، کاربردی‌های عدیده دیگر نیز دارد. با «نمره» کودک مطیع می‌شود و رفتار او با«ارزشهای شایع» در سیستم آموزش کشور انطباق داده می‌شود. نمره دانش‌آموز را نسبت به منافع خود بیشتر حساس می‌کند تا منافع جمعی و از این بابت سیستم آموزش ایران، فردگرایی را تعلیم می‌دهد.
- سیستم آموزش ایران به گونه‌ای است که شیفتگی نسبت به تحصیل را در دانش‌آموز در پی نمی‌آورد و دانش‌آموز از درس خواندن نوعاً لذت نمی‌برد و از حضور مستمر و روزانه در مدرسه خسته می‌شود و نسبت به تحصیل بی میل و رغبت می‌شود.
- محصل ایرانی بین آنچه که می‌خواند در متون درسی و آنچه که می‌بیند در مناسبات اجتماعی،‌بعضاً تعارض مشاهده می‌کند. این تعارض تشتت را در ذهنیت او قوت می‌دهد و همچنین بین متون درسی بعضاً انسجام و هماهنگی مشاهده نمی‌شود.
- نظام آموزشی ایران قوه تخیل دانش‌آموز را به هیچ وجه تحریک نمی‌کند.
- نسل جدید خانواده‌‌های شهری در مقام مقایسه با نسل قبل، نسبت به تحصیلات فرزندان خود احساس تعهد بیشتری می‌کنند. نسل جدید به افت تحصیلی فرزندان بیشتر حساسیت می‌کنند و از آن در سطح بالاتر تلقی ضد ارزش می‌کنند.
- تنبیه فیزیکی در مدارس ایران در دهه چهل‌ و پنجاه مشاهده می‌شد و حتی جامعه از آن ارزیابی منفی نداشت. امروز جامعه ایران از تنبیه فیزیکی کودکان به وسیله معلمین ارزیابی سخت منفی داشته و به سختی با آن مقابله می‌کند.
- در بعضی خانواده‌های شهری،‌اگر فرزندان دوره دبیرستان را به پایان نبرند، ارزیابی به شدت منفی است. در مورد فرزندان پسر، انصراف از تحصیل معمولا به مفهوم پیوستن به بازار کار تلقی می‌شود،‌ البته نسل جدید ایران نسبت به نسل قبل از سطح آموزش به مراتب مطلوب‌تری برخوردار است.
- و……………… (ادیب‌،‌۱۳۷۷، ۶۸ الی ۵۳)
شروع افت تحصیلی در کشور ما معمولا از کلاس چهارم دبستان به بعد است. در این مرحله سنی علاوه بر کار با والدین و مدرسه،‌خود دانش‌آموز نیز باید مورد مشاوره و راهنمایی قرار بگیرد. افت تحصیلی با بی‌علاقگی نسبت به درس رابطه نزدیکی دارد. ریشه بی‌علاقگی نسبت به درس را می‌توان در کلاس اول دبستان یا حتی در سالهای قبل از دبستان جست‌وجو کرد. چرا که کودک ممکن است نداند چرا باید درس بخواند و اطلاعات درستی درباره دلیل درس خواندن و مطالعه به او داده نشده باشد. (جزوه درسی کلاس ضمن خدمت تربیت معلم آمل‌آفتهای رشد تحصیلی و شیوه مقابله با آن ۱۰۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:33:00 ب.ظ ]




نشانه‌ها همیشه به چیزها و روابط میان آن‌ها در جهان ارجاع می‌دهند و از این نظر کارکردهای هفتگانه بالا را دنبال می‌کنند و اما هر نشانه ای با قصدی آگاهانه یا ناآگاهانه در خصوص انتقال پیام و تولید معنا و یا بازتولید آن همراه است. در نتیجه متضمن سه جنبه ۱) دال ۲) مدلول و ۳) دلالت است (گیرو، ۱۳۸۰: ۴۱-۴۰). رابطه بین دال و مدلول، قراردادی است و هیچ گونه مناسب ذاتی، قهری و ضروری میان این دو وجود ندارد (ضمیران، ۱۳۸۲: ۴۶). این ارتباط بیشتر معلول قراردادهای فرهنگی- اجتماعی است که می‌تواند تصریحی یا تلویحی باشد. این دو شکل دلالت در اغلب پیام‌ها و کنش‌های ارتباطی حالتی آمیخته دارند و همین امر یکی از دلایل چندمعنایی بودن نشانه‌هاست. پیچیدگی روابط انسانی، آفریننده نظام‌های بیانی است که به طور همزمان چندین معنا را در بر دارد (گیرو، ۱۳۸۰: ۴۶-۴۵). نشانه‌ها به عنوان وسیله ای برای بیان معنا و در قالب الگوهای زبان شناختی، به یک نظام انتزاعی و فراتاریخی ارجاع نمی دهد بلکه به زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی ارجاع می‌دهد و همان طور که باختین می‌گوید، هر ارتباطی حاکی از دلالتی تاریخی- اجتماعی است (آلن، ۱۳۸۲) و کارکردهای کنش‌های ارتباطی گویای همین دلالت تاریخی- اجتماعی و نیز دلالت‌های تولیدی دیگر هستند. کارکرد ارجاعی نشانه، توانایی نشانه برای به کارگیری محتوا است. بیان ماهیت مرجع پیام عمدتاً خصلتی شناختی- عینی دارد (دیویس، ۲۰۰۲: ۱۰، گیرو ۱۳۸۰: ۲۰). کارکرد عاطفی نشانه بیان نگرش ما به پیام است، به ساخت نشانه در رابطه با فرستنده مربوط است و خصلتی احساسی- ذهنی دارد (همان، ۱۸ و گیرو، ۱۳۸۰: ۲۱-۲۰). کارکرد حکمی به ساخت نشانه توسط گیرنده مربوط است و به واکنش‌های مختلفی مربوط می‌شود که نشانه‌های مختلف درگیرنده ایجاد می‌کنند. کارکرد همدلی با تمرکز بر عنصر تماس، به شیوه‌های مرتبط با حفظ، برقراری و توقف تماس‌ها مربوط می‌شود و به مرزهای ایجاد و طرد ارتباط می‌پردازد. کارکرد صوری به ساختار شکلی نشانه مربوط می‌شود و به چهارچوب‌های مادی نشانه می‌پردازد. مثلاً کاغذ که به زبان نوشتاری و تصویرهای ایستا مربوط می‌شود. صفحه تلویزیون دارای تصویر متحرک، اما کوچک است و در مقابل سینما، صفحه بزرگی با تناسب‌های مختلف است (دیویس، ۲۰۰۲: ۱۶). کارکردهای زمینه ای و فرازبانی به گونه ای بسیار تودرتو به هم وابسته اند. کارکرد فرازبانی به رمزهایی می‌پردازد که نشانه‌ها برای تفسیر و انتقال پیام خود، آن‌ها را دربرمی گیرندو کارکرد زمینه ای با فضاها، زمینه‌ها و موقعیت‌هایی می‌پردازد که این رمزها و نشانه‌ها در آن‌ها عمل می‌کنند (همان، ۱۶).
دانلود پایان نامه
داشتن دلالتی معنایی متضمن رمزگذاری شدن پیام است. رمزگذاری در واقع اصلی ترین کنش تولید پیام است که به رمزگشایی منتهی می‌شود. رمزگشایی متضمن کشف ارجاعات دال‌هاست. دال‌ها از طریق ارجاعات با زمینه‌ها، قابل درک اند و به مدلول‌ها پیوند میخورند و نظام معنایی کامل می‌شود (رضایی راد، ۱۳۸۱). بنابراین هر نشانه در درون نظامی از ارجاعات و رمزگذاریی عمل می‌کند که بر حسب روندی شکلی و صوری توصیف شده اند و به ما امکان متمایز کردن نشانه‌ها را می‌دهند. این امری رابطه ای است که در درون موقعیت‌های انضمامی خاصی عمل می‌کند و بنابراین هم عناصر نشانه‌ها و هم کارکردهای آن‌ها به هم وابسته اند (دیویس، ۲۰۰۲: ۲۳). رمزها، نشانه‌ها را به نظام‌های معنادار تبدیل می‌کنند و در چهارچوب این نظام‌ها، دال و مدلول به هم پیوند می‌خورند… جهان برای هر یک از فرهنگ‌ها در چهارچوب رمزهایی شکل می‌گیرد که به آن‌ها امکان مبادله تجربه‌های خویش را می‌دهد و از همین طریق ما می‌توانیم در مورد هستی و جهان اجتماعی بیاموزیم (ضمیران، ۱۳۸۲: ۱۴۰ و ۱۳۵). رمز به عنوان حلقه واسط میان پدیدآورنده، متن و مخاطب، نظامی از نشانه‌های قانونمند مبتنی بر قوانین و عرف‌های فرهنگی است که به ما امکان بازتولید، حفظ و تحول فرهنگ را می‌بخشد (فیسک، ۱۳۸۰: ۱۲۷). واقعیت رمزگذاری شده و فرهنگ ما تنها راه رمزگشایی واقعیت است. واقعیت به صورت خام وجود ندارد. بلکه در لایه‌هایی از معانی رمزگذاری شده ساختار یافته اس و دقیقاً همین معانی سازمان یافته (فرهنگ) در رمزگشایی آن‌ها نیز به ما کمک می‌کند (فیسک، ۱۹۸۷: ۵). بنابراین، نمی توان گفت که رمزگان به نشانه‌ها سازمان می‌دهد، بلکه صحیح تر آن است که بگوییم رمزهای قواعدی را فراهم می‌آورند و نشانه‌ها زاییده این قواعد است و ارتباط برقرار کردن بدون وجود نشانه‌ها میسر نیست. نشانه شناسان به طور کلی رمزها را بر حسب معیارهای خاص به دسته‌ه ای متفاوتی تقسیم می‌کنند. در رویکرد مطالعات فرهنگی و علوم رسانه ای رمزها را به گونه ذیل طبقه بندی کرده اند:
۱) رمزگان‌های اجتماعی: جامعه نظامی از روابط اجتماعی است و حضور انسان‌ها در این نظام، همواره و پیشاپیش با میثاق‌ها، آیین‌ها، هویت‌ها، نشان‌های گروهی، آداب و رسوم، مدها، بازی‌ها و… همراه است و از آنجایی که فرایندهای روابط اجتماعی و قاعده‌های آن ریشه در تاریخ و ناخودآگاه جمعی دارند، رمزهای اجتماعی دارای دلالت‌های ضمنی نیرومندی هستند (گیرو، ۱۳۸۰: ۱۲۶).
بنابراین می‌توان رمزگان‌های اجتماعی را به رمزهای زیر تقسیم کرد:
الف) زبان کلامی (نحوی، واژه ای، فرازبانی)
ب) رمزهای اندامی (برخورد جسمی، ظاهر، حالات چهره، حالات بدن، حرکات سر، اشارات…)
ج) رمزگان‌های کالامحور (مد، لباس، فناوری)
د) رمزهای رفتاری (مراسم، بازی‌ها، تشریفات، ایفای نقش) (ضمیران، ۱۳۸۲: ۱۳۶).
۲) رمزگان‌های متنی یا بازنمودی: رمزگان‌های بازنمودی که گیرو از آن با عنوان رمزگان‌های زیبایی شناختی یاد می‌کند، کم تر اجتماعی شده ­اند و بیشتر متضمن قدرت آفرینندگی فرستنده­اند. آن‌ها تصاویری از واقعیت به شمار می‌روند که مبهم و بی ثبات اند. این رمزگان‌ها ابزاری هستند برای درک امور نادیدنی وصف ناپذیر و نامعقول و امیال انسانی (گیرو، ۱۳۸۰: ۹۸-۹۶) که می‌توان آن‌ها را به دسته‌ه ای زیر تقسیم کرد:
الف) رمزگان‌های فنی (از جمله رمزگان‌های تصویری و رسانه ای)
ب) رمزگان‌های هنری (در شعر، موسیقی و…)
ج) رمزگان‌های سبکی، خطابی و بلاغی مانند روایت (پیرنگ، شخصیت، بازیگری و…)
د) رمزگان‌های منطقی که خود شامل سه دسته رمزگان‌های علمی، علائمی و پیرازبانی است (جایگزین‌های زبانی بازگویان زبان، نظام‌های آموزشی، معرفت شناسی، علامت‌ها، ریاضیات، فال گیری و…).
۳) رمزگان‌های تفسیری یا ایدئولوژیک: رمزهای ایدئولوژیک، سایر رمزها را به گونه ای سامان می‌دهند که مجموعه ای از معانی سازگار و منسجم به وجود آید و این معانی نیز، خود شعور متعارف جامعه را تشکیل می‌دهند. رمزگان‌های ایدئولوژیک به طور مستقیم به تأثیر قدرت در تنظیم و طبقه بندی رمزهای دیگر مربوط می‌شود. کارکرد رمزهای ایدئولوژیک، طبیعی سازی و اسطوره سازی از رمزهای قراردادی و قواعد سلطه گر است (فیسک، ۱۳۸۰: ۱۳۰-۱۲۹). رمزهای ایدئولوژیک محصول کدگذاری مبتنی بر قدرت است و در بافت سلطه، اعمال فرهنگی- اجتماعی مردم را هدایت می‌کند (استونز، ۱۳۷۹: ۴۰۸-۴۰۷) رمزهای ایدئولوژیک یا تفسیری رمزهای زیر هستند.
الف) رمزگان‌های ادراکی (ادراک بصری)
ب) رمزگان‌های ایدئولوژیک (پدرسالاری، نژادپرستی، فردگرایی…) (ضمیران، ۱۳۸۲: ۱۳۶).
بنابراین اگر هر گونه پیام، ارتباط و قاعده ای دارای رمز باشد، رمزگذاری خصلت هر گونه تجزیه انسانی است. نشانه شناسان فرایند خلق و تفسیر متن را به ترتیب، رمزگذاری و رمزگشایی می‌نامند.
استوارت‌هال جامعه شناس انگلیسی با انتقاد از نظریه‌های ارتباطی یک سویه که نقش عنصر انسانی را نادیده می‌گیرند، بر سیاسی بودن، متقابل بودن و خلاقیت تولیدکننده و مصرف کننده مدل‌های کدگذاری و رمزگشایی تأکید می‌کند. او جریان ارتباطات را جریانی در درون نهادها و گفتمان‌های قدرت می‌داند (استونز، ۱۳۷۹: ۴۰۹-۴۰۸).
واقعیت، خارج از زبان است، اما دائماً از طریق زبان و در درون آن عمل می‌کند و بنابراین همان طور که قبلاً نیز گفته شد، هیچ فهمی بدون عملکرد رمزها وجود ندارد. رمزگان‌ها مصنوع و ساخته شده و قراردادی هستند، اما امکان دارد آن چنان توزیع گسترده ای در تاریخ و زبان یک جامعه داشته باشند، که بدیهی و طبیعی به نظر برسند. رمزگان طبیعی شده نتیجه اعمال قدرت بر پنهان کردن خاستگاه، شیوه‌ها و کارکردهای رمزگذاری است (هال، ۱۳۸۲: ۳۴۳-۳۴۲).
هال با متمایز کردن معنای صریح و ضمنی نشانه به عنوان ابزاری تحلیلی، بر نقش ایدئولوژی‌ها در سطح ضمنی تأکید می‌کند. به نظر او، ایدئولوژی‌های موردی در سطح ضمنی نشانه، دلالت معنایی نشانه را تغییر داده و تحول می‌بخشند. رمزگان‌ها در این سطح، نشانه ای خاص را هم به نشانه‌های دیگر و هم به جهان اجتماعی وسیع تر پیوند می‌دهند. بنابراین رمزگان‌ها ابزارهایی هستند که به کمک آن‌ها قدرت و ایدئولوژی در گفتارهای خاصی دلالت معنایی می‌یابند و نشانه‌ها را به نقشه‌های معنایی درون فرهنگ‌ها ارجاع می‌دهند. بنابراین به نظر‌هال، سطح ضمنی دلالت‌های معنایی ارتباط نزدیکی با فرهنگ، دانش و تاریخ دارد و برخلاف سطح صریح دلالت‌های معنایی، بازتر، نامحدودتر، چندمعنایی و متحول تر است. اما نباید چندمعنایی بودن سطح ضمنی نشانه را با تکثر معنایی یا پلورالیسم اشتباه گرفت. هر جامعه و تاریخی با تحمیل طبقه بندی خاص خود بر معانی، نشانه‌ها و مسائل خود، نظم فرهگی غالبی را به وجود می‌آورد که اصول کرداری خاصی را برای تحمیل، ترجیح و تعدیل حوزه‌های معناشناختی بر حوزه‌های دیگر شکل می‌دهد. رمزگشایی، مشروط بر آگاهی فرد از کل محیط اطرافش است (همان، ۳۴۷-۳۴۶). بنابراین رمزگشایی در الگوی چندمعنایی وابسته به محدوده‌هایی است که رمزگذاری، آن‌ها را ایجاد کرده است. چرا که اگر هیچ محدوده ای وجود نداشت، مخاطب می‌توانست از هر پیامی، هر چیزی برداشت کند. پس به نظر‌هال، میان کدگذاری و رمزگشایی میزان معینی از رابطه متقابل وجود دارد. این میزان معین از ارتباط متقابل یا مطابقت، امری طبیعی و خودبه خودی نیست، بلکه ساخته می‌شود. بافت چنین ساختی به جایگاه مخاطب و موقعیت اجتماعی او بستگی دارد (هال، ۱۳۸۲: ۳۵۱-۳۴۹).‌هال از سه جایگاه و در نتیجه از سه قرائت مسلط، توافقی و متعارض یاد می‌کندکه بیش از پیش بر نقش موقعیت‌ها و زمینه‌های اجتماعی تفسیرها استوارند (ضمیران، ۱۳۸۲: ۱۵۵).

۳-۵- نشانه شناسی فیلم

نشانه شناسی در نظریه فیلم، پرسش اصلی نشانه شناسی را در تقابل با سنت رئالیستی مسلط دنبال می‌کند. این پریش که چگونه فیلم‌ها تولید معنا می‌کنند، ما را به چگونگی برساختن معنا مرتبط می‌سازد. بنابراین نشانه شناسی یک فیلم از فرایندهای طبیعی شده و رئالیستی در سطح فیلم فراتر می‌رود (هیوارد، ۱۳۸۱: ۳۵۲). نشانه شناسی به مثابه یکی از روش های مهم مطالعه فیلم‌ها می‌تواند به تنهایی و یا با تأثیرپذیری از نظریه‌های دیگر، از جمله روانکاوی، مارکسیسم، و فمنیسم یا روش های دیگری مثل تحلیل محتوا (پاینده، ۱۳۸۵) و تحلیل گفتمان به کار گرفته شود.
نشانه شناسی فیلم، محصول ماجراجویی‌های نظری ساختارگرایی در دهه ۶۰ است- مباحثی که به خلق مفاهیمی از قبیل فیلم- زبان منجر شد. پیامدهای ساختارگرایی در زمینه تحیل فیلم را کسانی همچون کریستین متز، رولان بارت، آمبرتو اکو و دیگران دنبال کردند. به نظر کریستین متز فیلم داستان است و نه گفتمان. نشانه شناسی متزی که در فرانسه بسیار مسلط بوده است شامل تحلیل دقیق جایگاه تصویر، تحلیل متنی، روایت شناسی، صدا و بیان فیلم است.
نشان شناسی فیلم دارای دو الگوی زبان شناختی و روانکاوانه است. الگوی روان کاوانه تحت تأثیر ژاک لاکان صورت بندی شده و در دهه‌ های اخیر کسانی چون ژان کوپیک، و اسلاوی ژیژک آن را رواج داده اند. کوپیک بر اساس نظریه‌های لاکان به تدوین نظریه ای نمادین درباره نگاه می‌پردازد. در این دیدگاه سوژه هرگز نمی تواند جایگاهی متعالی کسب کند چرا که هیچ گاه برای خود مشهود و مرئی نیست. کوپیک نشانه شناسی را علمی می‌داند که ساختار قلمرو دیداری را برای ما آشکار می‌کند (استم، ۱۳۸۳: ۲۸۸).
ژیژک در کتاب تأثیرگذار خود با عنوان «کژ نگریستن، مقدمه ای بر ژاک لاکان در فرهنگ عامه» (۱۳۸۸)، راه دیگری را آغاز می‌کند. از یک طرف نگاه ژیژک به فیلم کاملاً ابزاری است. وی از فیلم‌ها کمک می‌گیرد تا اعتبار اندیشه‌های لاکان و خود را در نظریه اجتماعی و فرهنگی تأیید کند. از طرف دیگر، ادامه دهندۀ دیالوگ نظری میان مارکسیسم و روان کاوی است. ژیژک در تحلیل خود قبل از هر چیز به «احیای امر واقعی» لاکانی می‌پردازد. امر واقعی از نظر لاکان امری غیرقابل نمادین شدن است و چندان ارتباطی با واقعیت موجود ندارد. ژیژک توجه خود را به «ابژه والای ایدئولوژی» معطوف می‌کند، آن چیزی که در حکم هسته مرکزی واقعیت است و سوژه فاقد آن است. فقدانی که سوژه را از رسیدن به هویتی کامل باز می‌دارد. ژیژک در کتاب خود به ویژه به تحلیل فیلم‌های آلفرد هیچکاک همچون کارگردانی ضد نظام می‌پردازد (ژیژک، ۱۳۸۸).
الگوی زبان شناختی نشانه شناسی را از یک طرف افرادی همچون برودل و کارول در انتقاد از ساختارگرایی و پساساختارگرایی دنبال کردند و از طرف دیگر افرادی همچون میشل کولین با تعریف مجدد از پروژه متز، مقوله‌های زبان شناختی چامسکی را در تحلیل نشانه شناختی به کار گرفته اند.
نشانه شناسی کابردی متزی به مطالعه چگونگی تولید معنا در فیلم می‌پردازد. اما این تولید معنا در خلاء صورت نمی گیرد، بلکه باید چگونگی تولید معنا را در فضای اجتماعی تاریخی و ساختاری جستجو کرد. راجر اُدین فرایند تحلیل نشانه شناختی فیلم را به هفت مرحله متمایز تقسیم می‌کند (استم، ۲۹۳):
۱) رمزسازی: ساخت نشانه‌های شنیداری- دیداری
۲) داستان سازی: ساخت جهان تخیلی و داستانی
۳) روایت سازی: زمان بندی رویدادهای مربوط به سوژه‌های آنتاگونیستی
۴) واقعی تلقی کردن دنیای داستانی (چه عینی باشد و چه ساختگی)
۵) باور: نظام گسستی که بر اساس آن بیننده از تجربه «فیلم» آگاه می‌شود.
۶) آرایش مرحله ای: عملیاتی که کلیه لحظات فیلم را در خدمت روایت تعریف می‌کند.
۷) خیال پردازی: بعدی که جایگاه بیننده را مشخص می‌کند.
بنا بر پیش فرض‌های نشانه شناسی، فیلم هنری تولیدی است که چیزی را بیان می‌کند. استوارت‌هال به این امر «ساخت انتخابی» می‌گوید. تولیدکنندگان فیلم ضمن بازتاباندن سبک‌های زندگی خود، برای آن‌ها جایگاه خاصی قائل اند و قابلیت پذیرش آن‌ها را نشان می‌دهند. از طرف دیگر آن‌ها با ارائه تعریفی از آرای فرهنگی، برداشت خاص خود از جامعه و تحولات آن را به ما می‌دهند (بیلینگتون و دیگران، ۱۳۸۰: ۲۶۴-۲۶۳). فیلم یکی از حوزه‌های تولید ذهنیت فردی و هویت اجتماعی و سیاسی است. ماده ای غیرزبانی که قادر است چیزی را بیان کند. پدیده ای نشانه شناختی- زیباشناختی که نمی توان آن را با مفاهیمی همچون صحت، اعتبار و اصالت واقعیت بیرونی سنجید، بلکه با بیان و تمرکز بر مسائل خاصی از واقعیت و انتقال جلوه و تأثیری از واقعیت، حساسیت فرهنگی خاصی را ابراز می‌کنند. فیلم همچون نشانه ای مضاعف عمل می‌کند که می‌تواند دلالت‌های چندگانه ای داشته باشد. فیلم، نظامی از معانی است که هم بازنمایه ای از واقعیت ارائه میدهد، هم آن را بازسازی می‌کند و هم حساسیت‌های خود از واقعیت را بیان و تولید می‌کند.

۳-۶- تحلیل نشانه شناختی

روش تحقیق در این رساله تحلیل متن با بهره گرفتن از تکنیک نشانه شناسی است. چنان که آسابرگر می گوید، (۱۳۷۹) تحلیل نشانه شناختی نوین با کار زبان شناسی سویسی، فردینان دو سوسور (۱۸۵۷-۱۹۱۳)، و فیلسوف امریکاییف چارلز ساندرز پیرس (۱۸۳۹-۱۹۱۴)، آغاز می شود « کتاب سوسور با عنوان درس هایی در زبان شناسی همگانی که نخستین بار پس از مرگش در ۱۹۱۵ منتشر شد از امکان تحلیل نشانه شناختی سخن گفته بود. این کتاب حاوی بسیاری از مفاهیمی است که می توان در مورد نشانه ها به کار برد. تقسیم نشانه به دو عنصر دال یا آوا – تصویر و مدلول یا مفهوم و پیشنهادهای او دایر بر این که رابطه میان دال و مدلول اختیاری است در تکامل نشانه شناسی اهمیتی اساسی داشت. از سویدیگر پیرس نیز توجه خود را بر سه بعد نشانه ها متمرکز کرد، یعنی ابعاد سه گانه تصویری، اشاره ای و نمادین و از این رو نهضتی آغاز شد و تحلیل نشانه شناختی در سراسر جهان گسترش یافت. مهم ترین کار در پراگ و روسیه در آغاز قرن بیستم انجام شد. در این هنگام ، نشانه شناسی در فرانسه و ایتالیا، در نتیجه کارهای با اهمیت نظری و کاربردی رولان بارت و امبرتواکو و بسیاری دیگر کاملا تثبیت شده بود » ( آسابرگر، ۱۳۷۹:۱۶).
توجه ما در نشانه شناسی به این نکته خواهد بود که « چگونه معنا خلق و منتقل می شود ». «گام اساسی برای پیشرفت نشانه شناسی تلقی زبان شناسی همچون الگو و تعمیم مفاهیم این علم به پدیده های دیگر غیر از زبان (متن) است. در واقع، ما با متن همچون زبان برخورد می کنیم که در آن، روابط میان چیزها از خود آن چیز مهم تر است» ( همان: ۱۹). نشانه ها و روابط دو مفهوم کلیدی تحلیل نشانه شناختی هستند ( همان: ۲۰).
« متن ها ( مثل فیلم ، برنامه های تلویزیونی ، فیلم های تبلیغاتی و غیره ) مثل زبان اند و قوانین زبان شناسی را می توان بر آنها هم اعمال کرد. زبان ما را قادر می سازد که اطلاعات، احساسات، افکار و چیزهای مشابه دیگر را با هم مبادله کنیم و این کار را با ایجاد نظام ها و قواعدی که مردم به یادگیری آنها می پردازند انجام می دهیم. چنان که برای نگارش و سخن گفتن دستور زبان وجود دارد، برای انواع رسانه ها هم دستور زبانی موجود است» ( همان: ۲۸). علم نشانه شناسی می خواهد نشان دهد که چگونه معنی با به کارگیری نشانه ها به پدید می آید و منتقل می شود.

۳-۷- ابعاد متفاوت نشانه شناسی تصویر

در نشانه شناسی تصویر سینمایی به شیوه های متفاوت می توان تصویر را بررسی کرد. این شیوه ها را می توان در سه دسته کلی خلاصه کرد. دسته اول تحلیل رمزهای فنی سینمایی و درک معانی نشانه شناختی آنهاست. این تحلیل شامل بررسی رموز فنی مثل اندازه نما، نوع عدسی، زاویه دوربین، سطح دوربین، ترکیب بندی تصویر و امثال آن است. دسته دوم شامل رمزگان فرم است که عمدتاً نشانه های موجود در تصویر را در بر می گیرد. رمزگان فرم شامل صحنه پردازی، وسایل صحنه، ارتباطات غیر کلامی، رمزهای لباس و مانند آن است. همه این رمزها به دو وظیفه طبیعی سازی و آشنایی زدایی عمل کرده و متن را برای مخاطب معنا دار می سازند. دسته سوم تحلیل های محتوایی است که از رابطه میان نشانه ها استفاده می کند. این دسته شامل تحلیل های همنشینی و جانشینی، بینامتنی و بررسی استعاره ها و کنایه های موجود در تصویر است. هر کدام از تحلیل های ذکر شده برای درک معنای پیام دارای اهمیت است، بنابراین، تاکید بر دو دسته اول از تحلیل هاست و سعی می شود با مطالعه آثار حاتمی کیا به ترتیب زمانی ساخت، تصویری کلی از جامعه متحول مورد اشاره او در این آثار به دست آید.
هر نشانه آشکار سینمایی( دیداری، شنیداری، گفتاری و …) هماند دالی است که مدلول آن مفهوم ویژه ای را در یک سطح یا بیش از آن به دست می دهد. عناصر و مواردی که درباره بیان تصویری اثر به آنها پرداخته ایم عبارتند از رمزگان فنی و رمزگان فرم ( سلبی و کاودری،۱۳۸۰ : ۸۵-۲۳).

۳-۸- رمز های فنی سینمایی

این دسته از رمزها ویژه سینما و تصویر سینمایی است، اگر چه برخی از آنها درباره دوربین عکاسی هم صادق است. در جدول زیر رمزها به منزله دال و معانی نشانه شناختی آنها به مثابه مدلول معرفی می­شوند:

 

  دال مدلول
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:32:00 ب.ظ ]




در عرصه‌ی اجتماعی به‌رغم برخورداری نسبی شهروندان کشورهای عربی حاشیه‌ی خلیج‌فارس مانند امارات متحده عربی و قطر از آزادی‌های اجتماعی نیز با محدودیت‌های جدی روبه‌رو هستند.به‌ خصوص جامعه‌ی زنان و شیعیان از بیش‌ترین میزان تبعیض رنج می‌برند که بیش‌ترین این محدودیت‌ها به عرصه‌های سیاسی و اجتماعی نیز کشیده شده است. دولت عربستان دو مسئله‌ی جنسیت و مذهب را به‌عنوان دو چالش اساسی پیش رو دارد.محدودیت‌هایی که از تسلط وهابیت بر بسیاری از سازمان‌ها و تشکیلات فرهنگی و اجتماعی ناشی می‌شود و به‌رغم تمایلات برخی شخصیت‌های متعادل و اصلاح‌طلب درون خاندان سعودی ، علمای وهابی مانع از تحقق هر رویکرد اصلاحی می‌شوند.در عرصه‌ی محدودیت‌های زنان ، نداشتن کارت شناسایی و هویتی مستقل تا سال‌های گذشته ، همچنین ممنوعیت رانندگی از تبعیض‌های بارز نسبت به این بخش از جامعه‌ی عربستان است.بااین‌حال به برخی نابرابری‌ها در عرصه‌های حقوقی ، سیاسی و اجتماعی و اقتصادی نیز می‌توان اشاره کرد که فعالان زن در این کشور پیگیری آن‌ها را در اولویت قرار داده‌اند. زنان از فرصت‌های آموزشی و شغلی برابر با مردان برخوردار نبوده و نیستند. (اسدی،۱۳۹۱ : ۴۳۳)
۳-۲-۴-۱- مساله زنان
وضعیت زنان در عربستان سعودی را بسیاری از پژوهشگران علوم اجتماعی، به وضعیت سیاه‌پوستان در نظام تبعیض نژادی آفریقای جنوبی تشبیه کرده‌ا‌ند، چراکه در هر دو نظام حقوق نابرابر، دسترسی نابرابر به امکانات و مشاغل، جداسازی مدارس و فضاهای عمومی به چشم می‌خورد، با این تفاوت که در آفریقای جنوبی سیاه‌پوستان با این محدودیت‌ها و محرومیت‌ها روبه‌رو بودند و در عربستان سعودی زنان چنین وضعیتی دارند . (fa.bidarieslami.com www.)
مذهب وهابی زنان را از رانندگی محروم می‌کند، زیرا آنان مجبورند بدون نقاب رانندگی کنند و این مخالف قوانین شرع است . زنان عربستان در هنگام تحصیل نبایستی توسط مردان دیده شوند. به همین جهت توسط فناوری جدید و به کمک تلویزیون‌های مداربسته در موارد ضروری مردان کارآموزشی زنان را به انجام می‌رسانند. وضعیت زنان در عربستان سعودی به‌رغم امید به بهبودی، در وضعیت اسفناکی است؛ به‌طوری‌که دولت اعلام کرده که زنان نمی‌توانند در نخستین رأی‌گیری سرتاسری این کشور که گزینش شورای شهر است، رأی دهند. علما این تصمیم دولت را تایید و رأی دادن زنان را موجب فساد و خلاف عفت دانستند.
نرخ بی‌سوادی زنان که می‌تواند به آگاهی پایین سیاسی، مشارکت پایین در انتخابات و غیره منجر شود، همچنان مانعی بر سر راه نفوذ سیاسی بالقوه زنان است. در عربستان بااینکه دولت سعودی دختران را از آموزش منع نکرده و حتی آموزش رایگان نیز برای آنان در نظر گرفته است،حضور دختران در آموزشگاه‌ها و مدارس بسیار محدود است . بر اساس آمار رسمی دولت سعودی،۵۵ درصد دانش آموزان دبستان، ۷۹ درصد راهنمایی،۸۱ درصد دبیرستان‌ها را دانش آموزان پسر تشکیل می‌دهند.از طرف دیگر در این کشور جایگاهی برای زنان در خصوص ورود به عرصه‌های سیاسی و به‌ خصوص مجلسی پیش‌بینی‌نشده است و با مخالفت روبه‌رو می‌شود.( نظری ،۱۳۹۰: ۴۰)
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
حضور زنان در حوزه فعالیت‌های اقتصادی نیز شاخص دیگری از تلاش برای بهبود جایگاه اجتماعی- اقتصادی است. بر اساس آخرین گزارش سازمان ملل متحد، میانگین فعالیت اقتصادی زنان در کشورهای پیشرفته ۷۵ درصد است اما این میزان در کشور عربستان تنها ۱۵ درصد است. (امامی،۱۳۸۰ : ۱۹۸)
۳-۲-۴-۲- شیعیان
اهمیت مطالعه شیعیان در عربستان حائز اهمیت فراوان است:
نخست آنکه شیعیان استان شرقی در حیاتی‌ترین منطقه استراتژیک این پادشاهی سکونت دارند؛ منطقه‌ای که بیشترین میدان‌های نفتی کشور ازجمله غوار و قطیف به‌عنوان بزرگ‌ترین حوزه‌های نفتی جهان را در خود جای‌داده است.
دوم اینکه از دیدگاه امنیت بین‌المللی و تجارت جهانی، شیعیان استان شرقی نقش مؤثری در ثبات اقتصادی و سیاسی کشور دارند.
سوم آنکه، شیعیان عربستان در منطقه‌ای نزدیک به سه کشور حوزه خلیج‌فارس یعنی ایران، عراق و بحرین که اکثریت جمعیت آنان را شیعیان تشکیل می‌دهند، سکونت دارند
و نهایتاً اینکه شیعیان به‌عنوان یک فرقه متمایز به دلیل ویژگی‌ها، دیدگاه و نگرش مذهبی و استعداد سیاسی‌شان، بزرگ‌ترین رکن مخالفت در پادشاهی سعودی را تشکیل می‌دهند(ابراهیم،۱۳۸۶: ۲۳)
تبعیض‌هایی که از جانب حکومت عربستان علیه شیعیان این کشور به کار گرفته می‌شود :

 

    • تبعیض‌های سیاسی و مدنی

 

شیعیان عربستان هیچ جایگاهی در حکومت عربستان سعودی نداشته و یکی از بارزترین مصادیق تبعیض علیه آن‌ها ، عدم حضور و یا حضور کم شیعیان در مشاغل رسمی دولتی است. هرگز شیعه‌ای به‌عنوان وزیر یا عضو کابینه سلطنتی وجود نداشته و فقط جمیل الجیشی سفیر عربستان در تهران بین سال‌های ۱۹۹۹ الی ۲۰۰۳ بود.شیعیان این کشور مجاز نیستند هیچ نوع آثار مکتوب مذهبی درباره تشیع در اختیار داشته باشند و در صورت تلاش برای واردکردن چنین آثاری به کشور بازداشت می‌شوند.
مقالات و رساله‌های شیعی اکثراً به دلیل محتوای سیاسی و حقوقی ضد وهابی و ضد سعودی مجوز چاپ نداشته و نویسندگان این مقالات بازداشت می‌شوند کتب و مقالاتی هم که در خارج از عربستان و توسط فعالان شیعه نوشته می‌شود در داخل عربستان ممنوع است. ( مکرمی،۱۳۹۱: ۱۰۷)

 

    • تبعیض‌های مذهبی و اجتماعی

 

تبعیض‌های مذهبی و اجتماعی در حالی در عربستان تداوم دارد که این کشور علاوه بر پذیرش بسیاری از معاهده‌های حقوق بشری در خصوص آزادی مذاهب و عقیده را تصویب کرده است از طرف دیگر در آخرین اقدام در جولای سال ۲۰۰۸ ملک عبدالله پایه‌گذار اجلاس جهانی گفتگوی بین ادیان در مادرید اسپانیا بود .در این اجلاس نمایندگان رسمی مسلمانان، یهودیان و مسیحیان و نمایندگانی از مذاهب هندو، بودائی، شینتو و کنفوسیوسی حضور داشتند .پیام این اجلاس تأکید بر تنوع فرهنگی در میان مردم جهان و احترام متقابل فرهنگ‌ها بود .( مکرمی،۱۳۹۱: ۱۰۵)
اما این حرکت آن‌طور که رفتار و رویه دولت سعودی نشانگر آن است، فقط یک بازی حقوق بشری برای کاستن از مسائل و مشکلات اقلیت‌های دینی در درون جامعه عربستان بوده و تأثیری در کاستن از فشارها علیه شیعیان نداشته است . سیاست عربستان در درون این کشور بر مبنای یکسان‌سازی و وهابی سازی حتی به بهای از بین رفتن سایر مذاهب و فرهنگ‌ها بوده است.( آقایی ،۱۳۸۹ :۱۰ )
بیش از ۲۰ تن از علما و مفتیان این مذهب در فتواهای خود حکم به کفر شیعیان داده‌اند از نگاه وهابیون،جماعت زیادی از مسلمانان موحد نیستند، زیرا می‌کوشند عنایت خدا را با زیارت قبور اولیاء به دست آورند،پس مشرک‌اند.تفسیر قرآن بر پایه تأویل را کفر می‌شناسد، شفاعت جستن از غیر خدا را کفر می‌نامند، ذکر نام پیامبر،ولی یا فرشته را در نماز شرک می‌دانند و بر اساس این آموزه‌ها،تشیع و شیعیان را کافر و مشرک و مقابله با آنان را وظیفه دینی خود می‌دانند.( احمدی لفورکی، ۱۳۸۶ : ۱۸)

 

    • محرومیت‌های اقتصادی

 

مصائب اقتصادی شیعیان استان شرقی، از سال ۱۹۱۳ همواره منشأ تنش و رویارویی میان شیعیان و دولت سعودی بوده است. اشغال حساء نیز به وخامت شدید شرایط اقتصادی شیعیان این منطقه انجامید. درواقع استان الحساء از رفاه عمومی، که مشخصه بخش‏های دیگر کشور است، سهمی ندارد. این وضعیت طی دهه گذشته تا حدی بهبودیافته، اما فاصله همچنان چشمگیر است. شیعیان منطقه از کار اخراج می‏شوند، بخصوص از شرکت نفتی عربی ـ آمریکایی «آرامکو». باید اذعان داشت که اگرچه شیعیان تا دهه ۱۹۷۰ حدود ۵۰ درصد از نیروی کار شرکت نفتی آرامکو را تشکیل می‌دادند، اما هرگز همچون هم‌وطنان سنی خود از منافع این ثروت عظیم بهره‌مند نشده و از ورود آنان به مشاغل و مناصب ارشد نیز ممانعت به‌عمل‌آمده است. بدین ترتیب بیشتر شیعیان در مراتب میانی و پایینی سلسله‌مراتب اجتماعی – اقتصادی سعودی قرار می‌گیرند و شاخص‌های فرقه‌گرایانه در تحویل و تخصیص مشاغل در سطوح اجرایی همواره پیش روی آن‌ها قرار داشته است.( ابراهیم، ۱۳۸۶ :۳۷ )
لذا با شکل‌گیری خیزش‌های جهان عرب بعد از سال ۲۰۱۱ دوباره فرصت دیگری برای پیگیری مطالبات شیعیان فراهم کرد اما در مقابل مقامات عربستان سعودی روش جدیدی در سرکوب تحت نام امنیت به کار گرفته و معترضین به نقض حقوق بشر و خواستاران اصلاحات را سرکوب کرده‌اند .در مورخه ۹ جولای ۲۰۱۲ سندی در سایت رسمی UNHCR منتشر گردید که در پی بازداشت روحانی معترض شیعی شیخ نمرالنمر در ناحیه عوامیه واقع در منطقه شرقی و شیعه‌نشین عربستان، شیعیان این منطقه شروع به اعتراض نموده که پلیس عربستان بدون این‌که برخوردی صورت گرفته باشد، به‌سوی آن‌ها آتش گشوده و موجب مرگ ۲ نفر از شیعیان می‌شود .( مکرمی،۱۳۹۱: ۱۲۱)
با نگاهی جامعه‌شناسانه به ساختار داخلی عربستان سعودی حاکی از آن است که این کشور همچون بسیاری از کشورهای عربی منطقه فاقد مشروعیت سیاسی لازم برای تداوم ثبات سیاسی است. لذا این کشور به دلیل نبود مشروعیت،به دنبال نزدیکی هرچه بیشتر به غرب و جلب حمایت آن‌ها، به‌ خصوص ایالات‌متحده آمریکا برآمد که همین مساله خود منجر به ایجاد تعارضات ساختاری در میان جامعه‌ی عربستان گردید. این کشور همچون بسیاری از کشورهای عربی، دست‌خوش مشکلات دوگانه‌ای نظیر جلب رضایت آمریکایی‌ها و لزوم تداوم روابط نزدیک با غرب و خطر بروز بحران مشروعیت در داخل گردید(منفرد، ۱۳۸۵: ۹۵)
لذا با توجه به این ویژگی‌ها در نظام سیاسی عربستان و عدم تمایل به انجام هرگونه اصلاح واقعی شرایط حاکم به این کشور از سوی حاکمیت جنبش‌های شکل‌گرفته در جهان عرب توانست باعث طرح ایده‌ها، الگوها و نظام‌های مشروعیت نوینی گردند که مشروعیت و حاکمیت نظام کهنه‌ی سیاسی عربستان را با چالش جدی و اساسی مواجه سازد.لذا این تحولات بر مردم عربستان و به‌ خصوص جوانان،قشرهای تحصیل‌کرده و گروه‌های لیبرال و هم‌چنین شیعیان به‌عنوان اقلیت دینی دربند این رژیم تأثیرات زیادی گذاشت.
ازجمله مطالبات اصلی گروه‌های دارای گرایش سیاسی در جامعه‌ی عربستان دگرگونی اساسی در ساختار دولت از پادشاهی مطلقه به مشروطه مجلسی است که در آن حقوق و درخواست‌های عموم مردم نیز لحاظ می‌شود.لذا جدی شدن این طرح باعث تبدیل شورای مشورتی انتصابی که از سال ۱۹۹۲ آغاز به کارکرده به مجلسی انتخابی شود و درنهایت منجر به اصلاح قانون اساسی به‌منظور ایجاد تفکیک سیاسی میان قوای حاکمیت گردد.هم‌چنین مطالبه‌ی دیگر مخالفان و فعالان سیاسی تضمین حقوق و آزادی‌های اساسی شهروندان،رفع فساد و تبعیض،تعدیل ساختار خاندانی و قبیله‌ای وزارت خانه‌های اصلی تحت اداره‌ی شاهزاده‌ها و هم‌چنین افزایش سطح کارآمدی حاکمیت است.( Fretag, 2012:23)
۳-۳- بیداری اسلامی و تحولات داخلی عربستان
باوجود تصور عربستان سعودی از کشور خود به‌عنوان قلمرو افسانه‌ای با ثروت فراوان ، جمعیت غیرسیاسی و شرایط ویژه‌ی اقتصادی و ثبات اجتماعی ، زمان تغییر در این کشور فرارسیده است . (Al-Rasheed, 2011: 510) کارین الیوت هیوز، روزنامه‌نگار آمریکایی، در مقاله‌ای تحت عنوان « هرج‌ومرج آینده در خاورمیانه»،با اشاره به اوضاع عربستان سعودی معتقد است برجسته‌ترین شاخص‌های بحران در عربستان سعودی بدتر شدن اوضاع معیشتی مردم برای بسیاری از شهروندان و بالا رفتن نرخ بیکاری و افزایش نگرانی‌های مردمی است و همین مسائل باعث جرئت و جسارت بیشتر مردم و توسعه دایره مطالبات مردمی در راستای تغییر در کشور شده است. (ماهنامه اخبار،۱۳۹۱: ۲۰)
بعد از سقوط صدام حسین در عراق ، مردم عربستان درخواست‌های خود را از طریق دادخواست اعلام می‌کردند که توسط فعالان سیاسی شیعه و سنی و بسیاری از زنان و جوانان امضا می‌شد. اما با شروع تحولات خاورمیانه فشار سیاسی و سرکوب مخالفان به‌شدت ادامه یافت به‌طوری‌که شاهزاده نایف و پسر و معاون او شاهزاده محمد به‌شدت با وبلاگ نویسان و فعالان سیاسی برخورد می‌کردند. اگرچه مردم عربستان سعودی از مصرف‌گرایی و رفاه اقتصادی لذت می‌برند امّا امروزه با شکل‌گیری تحولات در خاورمیانه و گسترش ارتباطات با سایر جوامع مردم این کشور نیز به دنبال مسائل دیگری همچون آزادی ، دموکراسی، شفافیت ، حقوق بشر، پاسخگویی دولت می‌باشند. آن‌ها با مشاهده‌ی شبکه‌های ماهواره‌ای همچون الجزیره و شبکه‌های اجتماعی، با رصد تحولات سایر کشورها مشتاقانه خواهان شکل‌گیری این تحولات در کشور خودشان بودند . (Al-Rasheed, 2011:512)
لذا مدت اندکی بعد از خلع زین‌العابدین بن علی ، دیکتاتور تونس و اعتراضات مردمی یمن، مرد ناشناس ۶۵ ساله‌ای در استان جیزان عربستان در شمال این کشور (در نزدیکی مرز یمن) ، اقدام به خودسوزی کرد و براثر شدت جراحات وارده درگذشت.پیرو این حادثه تظاهرات پراکنده‌ای به وقوع پیوست و مخالفان رژیم خواستار حقوق مشروع خود شدند.مردم عربستان طی یک فراخوان فیس‌بوکی ۱۱ مارس ۲۰۱۱ را روز خشم اعلام کردند. این تظاهرات با سرکوب مواجه شد و نیروهای آل سعود اقدام به استفاده از گلوله‌های جنگی برای متفرق کردن معترضین نمودند که طی آن‌یک نفر کشته و صدها تن بازداشت شدند. (عباسی،۱۳۹۰: ۶۱).
گروه‌های مختلف شیعه و سنی از شبکه‌های اجتماعی چون فیس‌بوک،توئیتر و یوتیوب برای گسترش اعلامیه‌ی روز خشم و برگزاری تظاهرات در این روز استفاده کرده بودند و این نخستین باری بود که معترضین شیعه و سنی در کنار هم برای یک هدف تلاش می‌کردند. (Al-Rasheed,2011:517)
فنّاوری‌های جدید ارتباطی مانند فیس‌بوک و توئیتر نقش پررنگی در انقلاب‌های اخیر خاورمیانه داشته است. در خصوص تحولات داخلی کشور عربستان نیز این فضا منجر به تشدید تنش‌ها گردید.از طرف دیگر این امکان را در اختیار مخالفین دولت عربستان قرارداد تا از این طریق در مقابل یکدیگر نیز قرار بگیرند به‌طوری‌که اسلام‌گراها و لیبرال‌ها در شبکه‌های اجتماعی علیه یکدیگر مواضع شدیدی می‌گرفتند. (Lynch,2012)
فراخوان فیس‌بوکی روز خشم امیدهای معترضین را برای شکل‌گیری تحولات در عربستان زنده کرد. (Mabon, 2012:532) اگرچه بازدید ۳۶ هزارنفری از این پست فیس‌بوکی صورت گرفته بود امّا در این روز تعداد کمی از مردم عربستان حضور پیدا کردند. یک معلم ۴۰ ساله به نام خالد الجوحانی در مصاحبه با شبکه‌ی بی‌بی‌سی عربی در خصوص دلایل حضورش عنوان کرد که ما برای رسیدن به دموکراسی ، عدالت ، آزادی بیان ، و حفظ شأن و کرامت انسانی مردم عربستان در این تظاهرات شرکت کرده‌ایم که بلافاصله بعد از انجام این مصاحبه توسط نیروهای امنیتی عربستان دستگیر شد. (Amnesty,2011:45)
بعد از نام‌گذاری روز ۱۱مارس ۲۰۱۱ تحت عنوان روز خشم تنها دو گروه سنی مخالف حکومت عربستان یعنی جنبش اصلاحات اسلامی(Mira) و گروه تازه تأسیس امت سنی از آن حمایت کردند. در میان مخالفین شیعی تبعیدی خارج از عربستان نیز فؤاد ابراهیم و حمزه الحسن از برگزاری تظاهرات در این روز حمایت کردند. (Al-Rasheed,2011,517)
هم‌چنین بعد از سرکوب اعتراضات روز خشم معترضین مناطق سنی نشین عربستان نیز به‌طور مداوم در روزهای خاص در اطراف وزارت کشور تجمع می‌کردند و خواستار آزادی زندانیان سیاسی می‌شدند. از طرف دیگر فارغ‌التحصیلان بیکار عربستانی نیز در اطراف وزارتخانه‌های مرتبط ضمن اعتراض به وضعیت اشتغال در این کشور خواستار اجرای وعده‌های پادشاهی عربستان در خصوص بهبود وضعیت اشتغال بودند. اما این اعتراضات با سرکوب مواجه شد به‌طوری‌که بین ماه‌های فوریه و مارس۲۰۱۱ میلادی ۱۶۰نفر از معترضین دستگیر شدند. ( Human Rights Watch. 2011, hrw.org).
در ۱۲ مارس ۲۰۱۱ تظاهرات دانشجویان در دانشگاه ملک فهد در استان عسیر توجه رسانه‌ها را به مسئله‌ی حساس شرایط آموزشی و چشم‌انداز استخدام جمعیت جوان به خود جلب کرد.طرح‌های توسعه‌ای ملک عبدالله نشان داده است که یکی از اولویت‌های وی ، ارتقاء سطح آموزش و تربیت نیروی انسانی بومی وفادار به‌نظام به‌عنوان سرمایه اصلی برای آینده پادشاهی است اما این اقدامات به خیزش جوانانی انجامیده که مطالبات اجتماعی و سیاسی روشنی دارند.بر اساس گزارش‌ها این تظاهرات به مجروح شدن ۵۰ دانشجوی زن انجامید که در اعتراض به شرایط خوابگاه دست به تجمع اعتراضی زده بودند. در این زمان شاهزاده فیصل بن خالد بن عبدالعزیز فرماندار استان عسیر نسبت به انجام هرگونه تظاهرات هشدار داد و با رفتن به خوابگاه‌ها با گروهی از دانشجویان دیدار کرد اما بسیاری از دانشجویان و ناظرین محلی مجدداً به شرایط خود و نحوه‌ی مدیریت فرماندار انتقاد کردند. (اسدی،۱۳۹۱ : ۴۳۶)
در تاریخ ۱۳ مارس نیز تجمعات در مقابل وزارت کشور عربستان انجام گرفت که در آن معترضین خواستار آزادی زندانیانی شدند که بدون محاکمه در حبس بودند . (Ulf,2011:34)
۳-۴-جریانات و گروه‌های تأثیرگذار در تحولات عربستان
صاحب‌نظران در ترسیم آمایش جغرافیاى انسانى عربستان معتقدند که چهار جریان ریشه‌ای مخالف، در عربستان پس از سال ۱۹۳۲ شکل‌گرفته است.

 

    • مخالفان قبیله‌ای که اینان اغلب در مرکز عربستان(نجد) ساکن هستند و از گذشته‌های دور متفق عثمانى بوده‌اند و گرایش‌های ضد انگلیسی داشته و دائم با عبدالعزیز سعودى در جنگ و ستیز بودند.

 

    • قبایل و گروه‌هایی که در حجاز ساکن هستند و پیوسته تمایل به استقلال حجاز با محوریت مکه و مدینه داشته‌اند.

 

    • اصولگرایان وهابى و اخوانی‌ها که از سال ۱۹۲۴ معتقد بودندکه عبدالعزیز (پایه‌گذار رژیم سعودى) مرتد است

 

    • قبایل مناطق خاورى که عمدتاً شیعیان و یمنی‌ها هستند و باسنت گرایان وهابى در تعارض ایدئولوژیک قرار دارند.(قنبری،۱۳۹۰: ۴۶)

 

تغییری که بعد از شروع بیداری اسلامی در عربستان رخ داد گسترش دامنه‌ی معترضین در عربستان بود به‌طوری‌که در کنار شیعیان و لیبرال‌ها گروهی از دانشجویان سلفی با راه‌اندازی یک وب‌سایت خواستار اصلاحاتی در ساختار حکومتی عربستان مانند دموکراسی و احترام به حقوق بشر در جامعه‌ی عربستان شدند اگرچه بعد از مدت کوتاهی همه‌ی اعضای آن دستگیر شدند ، اما این می‌توانست آغاز خوبی برای همگامی گروه‌های معترض در عربستان باشد. (Al-Rasheed, 2011)
۳-۴-۱- اهل سنت
مقامات عربستانی همواره سعی کرده‌اند که قیام را مختص شیعیان القا کنند و دیگر اقشار به‌ویژه اهل تسنن را کاملاً راضی نشان دهند، اما واقعیت به‌گونه‌ای دیگر است. حقیقت این است که علاوه بر شیعیان، که بار اصلی مبارزه را به دوش می‌کشند، اهل سنت نیز از سیاست‌های خاندان سلطنتی آل سعود به تنگ آمده‌اند. درواقع در کشوری که تمام مسؤولیت‌های دولتی در بین افراد ذکور خاندان سلطنتی تقسیم‌شده است، دیگر جایی برای حضور سایر مردم، حتی اهل سنت وجود ندارد. اگرچه تبعیض‌ها برضد سنی‌ها، به‌اندازه‌ی شیعیان نیست اما سنی‌های عربستان نیز از این سیاست‌های تبعیض‌آمیز آل سعود بی‌بهره نیستند.
اهل سنت عربستان نیز از رسیدن به حقوق کامل شهروندی خود ناتوان هستند و به این وضع اعتراض دارند. رژیم آل سعود برای هیچ مذهبی ارزش قائل نیست و آنچه برایش مهم است، حفظ موجودیت خود است.البته اعتراض سنی‌ها تاکنون تنها به فعالیت در اینترنت و نوشتن و انتشار مقالات انتقادی محدودشده است و اهل سنت مانند شیعیان مگر در مواردی اندک هنوز وارد صحنه‌ی اعتراض‌های خیابانی نشده‌اند. درواقع تهدید و ارعاب حکومت در میان سنی‌ها مؤثر بوده است و آن‌ها را از حضور درصحنه بازداشته است.(یاسینی،۱۳۹۰)
۳-۴-۲- شیعیان عربستان
شیعیان عربستان دارای یک نقش محوری و کانونی بوده‌اند زیرا این اعتراضات که عمدتاً در مناطق شرقی محدود است به خاطر داشتن ریشه‌های قومی و دیرینه‌ی اعتراضی گسترده‌تر و پایدارتر از دیگر گروه‌های معترض محسوب می‌شود و لذا نمی‌توان انتظار داشت برخلاف سایر گروه‌ها با دادن برخی امتیازات و یا با صرف حضور نیروهای نظامی پایان یابد.لذا این اعتراضات دیرینه در سال نیز توسعه یافت که نشانگر جدیت آن‌ها در پیگیری مطالباتشان است. لذا ناآرامی‌های مکرری که در مناطق شرقیه عربستان رخ می‌داد سبب نگرانی امنیتی سعودی‌ها شد.از اوایل سال ده‌ها نفر از غیرنظامیان و نیروی پلیس در درگیری‌های صورت گرفته مجروح و غیرنظامیان متعددی نیز کشته شدند و بسیاری نیز دستگیر شدند اما در سال ۲۰۱۲ نقطه‌ی عطف این تحولات با دستگیری روحانی سرشناس و مبارز شیعه «شیخ باقر النمر النمر» باعث احیای گسترده‌ی جنبش‌های اعتراضی در عربستان شد.او در خطبه‌های خود به‌صراحت خاندان آل سعود را مورد خطاب قرار می‌داد و در آخرین آن خطبه‌ای ایراد کرد که مصادف شده بود با مرگ نایف بن عبدالعزیز که او را به سخره گرفته بود . لذا این اقدام منجر به دستگیری او توسط وزارت کشور عربستان شد.این روحانی در سال ۱۳۹۱ نیز در خطبه‌های خود از دولت آل سعود به دلیل تداوم دستگیری‌های مکرر شیعیان به‌شدت انتقاد کرد و توسط نیروهای امنیتی عربستان بازداشت شد. (اسدی،۱۳۹۱ : ۴۳۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:32:00 ب.ظ ]