ψ(c) : مصرف خالص
هدف یک خانواده، حداکثر کردن مطلوبیت کل دوران زندگی خود می باشد و تابع مطلوبیت مصرف کننده با توجه به قید آن به شکل رابطه (۳-۱۲) می باشد:
(۳-۱۲)
با توجه به قید:
با توجه به راه حل نهایی الگو در طول مسیر رشد پایا، مطلوبیت نهایی مصرف، مساوی هزینه ی خالص نهایی مصرف( در واحدهای اندازه گیری شده ی مطلوبیت) می باشد (استگیر ۲۰۰۲). همچنین نرخ رشد بهینه ی اقتصادی در رابطه (۳-۱۳) آمده است:
(۳-۱۳)
که در آن کشش بین دوره ای مصرف[۱۳۴] و کشش مصرف خالص (مصرف کل منهای مصرف مولد) می باشد.
از آن جایی که ، می باشد، به عبارتی ، با ثابت بودن سایر شرایط در نقطه ، تعریف نشده است و اگر ، ۰>ɵ (کوچکتر از صفر) و اگر باشد،۰<ɵ (بزرگتر از صفر) خواهد شد.
با توجه به الگوی ارائه شده، نکاتی را باید مورد توجه قراردهیم که به شرح زیر هستند.
۱- مصرف مولد (h©) اثر مشخصی بر نرخ رشد اقتصادی به وسیله ی کشش مصرف خالص θ دارد. هرچه مقدار این کشش بیشتر باشد، منابع کمتری را به سرمایه ی انسانی (آموزش) اختصاص می دهیم و مصرف خالص بیشتر می شود. بنابراین علاوه بر اینکه سهم سرمایه ی انسانی کاهش پیدا می کند، سرمایه ی اجتماعی حاصل از توسعه ی سرمایه ی انسانی هم کاهش پیدا می کند و بر نرخ رشد اقتصادی تأثیر می گذارد.
۲- (kh) : میزان سرمایه ی اجتماعی که از توسعه سرمایه ی انسانی ایجاد شده است و مقداری مثبت است. بنابراین نرخ رشد اقتصادی در معادله ی (۳-۱۳)، از نرخ رشد الگوی رشد مصرف مولد که توسط استگیر (۲۰۰۲) ارائه شده است، بیشتر است. منشأ تفاوت، ناشی از جا دادن سرمایه ی اجتماعی (بخش دوم (kh) ) در پرانتز دوم معادله ی (۳-۱۳) می باشد زیرا مدل استیگر به صورت زیر بوده است:
۳- تفسیر رشد بهینه ی اقتصاد معادله ی(۳-۱۳) از مسیر رشد مرسوم[۱۳۵]، به علت بهره وری نهایی سرمایه ی اجتماعی (kh) ، متفاوت است. بخش دومی که در کروشه معادله ی (۳-۱۳) موجود می باشد، می توان بصورت نوشت که در آن کشش متقاطع ( حساسیت) سرمایه ی اجتماعی نسبت به سرمایه ی انسانی می باشد و به معنی درصد تغییرات انباشت سرمایه ی اجتماعی به ازای یک درصد تغییر در انباشت سرمایه ی انسانی است. اگر تشکیل سرمایه ی اجتماعی نسبت به سرمایه انسانی حساس نباشد، نرخ رشد اقتصادی معادله ی ۳-۱۳، نرخ رشد مرسوم (به عبارتی الگوی رشد سولو) را نشان می دهد. بنابراین با توجه به این موضوع، توسعه ی سرمایه ی انسانی در افراد (بالارفتن سطح دانش و مهارت ها) بر نحوه ی رفتار انسانی آنها مانند نوع دوستی، همکاری، اعتماد و مشارکت آنها در گروه ها تأثیری ندارد.
جمع بندی
به طور خلاصه می توان این گونه بیان کرد که مصرف مولد از طریق آموزش، سرمایه ی انسانی را ایجاد می کند زیرا از طریق آموزش، افراد به صورت گروهی یا جمعی آموزش می بینند و اجتماعی شدن را فرا می گیرند و سرمایه ی انسانی به وسیله ی آثار خارجی، سرمایه ی اجتماعی را تولید می کند و سرمایه ی اجتماعی خود نیز بر رشد و توسعه ی اقتصادی اثر مثبت می گذارد.
۳-۳-۳- تأثیر سرمایه ی انسانی بر رشد اقتصادی
اقتصاددانان بر این باور هستند که آموزش نقش اساسی در رشد اقتصادی بازی می کند وهمچنین سطح آموزش می تواند بخشی از تفاوت بین محصول ناخالص ملی دو کشور را توضیح دهد.
می توان بیان کرد که ایده های مربوط به تأثیر کیفیت نیروی کار در تابع تولید، از سال ۱۹۶۱ با سخنرانی تئودور شولتز[۱۳۶] در انجمن اقتصادی آمریکا به شکل وسیع مورد پذیرش قرار گرفت. سرمایه ی انسانی به عنوان یک داده ی مهم در خلق ایده های جدید محسوب می شود. آموزش باعث توسعه ی فردی می شود و همچنین به سلامت جامعه کمک شایانی می کند. البته باید بدانیم که اندازه گیری تجربی و تحلیل اقتصادی منافعی که آموزش دارا می باشد کاری آسان نیست زیرا منافع آموزش به طور غیر مستقیم برای افراد و جامعه به وجود می آید (صادقی و عمادزاده، ۸۲: ۸۱).
سرمایه ی انسانی دارای اثر مثبت بر رشد اقتصادی است و انباشت دانش و مهارت نیروی کار، منجر به افزایش درآمد سرانه در طول زمان می شود زیرا افزایش سطوح آموزشی، تولید مادی را بالا می برد و به ازای هر دلار اضافی سرمایه گذاری شده، تولید ناخالص ملی تقریباً به اندازه ی نرخ بازده ی آموزشی ضرب در سهم نیروی کار در تولید ناخالص ملی افرایش می یابد. زیرا نتایج آموزشی رسمی و غیر رسمی در مهارت های اضافی و توانایی های بالقوه افرادی که در بازار کار بوده و سرمایه ی انسانی در تولید را تشکیل می دهند مستتر است. در نتیجه، وجود افراد آموزش دیده موجب می شود که ظرفیت تولیدی کل اقتصاد بالا رود و در نهایت به رشد اقتصادی کمک می کند.
هرچه نیروی کار از آموزش بیشتری برخوردار باشد و هرچه این آموزش مفیدتر باشد در بهبود کیفیت نیروی کار جهت افزایش مقدار تولید تأثیر بیشتری خواهد داشت. از افراد تحصیل کرده برای افزایش بهره وری در تولید، نیازهای روز افزون اقتصادی و آخرین دستاوردهای علمی در تولید می توان استفاده کرد.
۳-۳-۴- تأثیر سرمایه ی اجتماعی بر رشد اقتصادی
اعتماد عنصر اصلی سرمایه ی اجتماعی محسوب می شود و گروهی که اعضایش قابل اعتماد باشند، کارهای بیشتری نسبت به گروهی که فاقد قابلیت اعتماد هستند انجام می دهند. همچنین افزایش اعتماد در گروه های اجتماعی مانع رفتار فرصت طلبانه، رانت جویی و تقلب می شود.
فرهنگ، سنت، مذهب، اخلاق و نژاد، عوامل غیر اقتصادی هستند که می توانند بر عملکرد اقتصادی مؤثر باشند. برای مثال مذهب بر ویژگی های فردی مانند وجدان کاری، صرفه جویی و صداقت اثر مثبت دارد و همچنین اعتماد و صداقت، هزینه ی مبادله در مبادلات اقتصادی را کاهش می دهد.
مبادله، حلقه ی رابط بین سرمایه ی اجتماعی و حوزه های اقتصادی است؛ افرادی که از فرصت ها (اعتماد افراد به آنها) سوء استفاده نمی کنند، چون این امر، خسارتی را متوجه شرکای تجاری شان نمی کند افراد قابل اعتماد محسوب می شوند.
به گفته ی پوتنام، اعتماد تشکیل دهنده ی سرمایه ی اجتماعی نیست، اما بیشتر بازتابی از وجود آن است.
جهت علیت بین اعتماد و رشد در برخی مطالعات مشخص نشده است؛ اما بورنسکو[۱۳۷](۲۰۰۶) به نقل از اسویندسون و اسویندسون (۲۰۰۹) رابطه میان متغیرهای مهم را در قالب یک نمودار آورده است یعنی این متغیرها می توانند روابط دو طرفه داشته باشند؛ در شکل ۳-۲ اعتماد با تأثیر بر آموزش و نهادها به رشد منجر می شود و همانطور آموزش و نهادها هم می توانند بر اعتماد تأثیر بگذارند.
نهادها
رشد سرمایه گذاری اعتماد پیش زمینه[۱۳۸]
آموزش
شکل ۳-۲: کانال های ارتباطی سرمایه ی اجتماعی با رشد
مأخذ: اسویندسون و اسویندسون (۲۰۰۹: ۳۵۰)
سرمایه ی اجتماعی با به وجود آوردن هنجارها، ارزش ها و مدیریت جامع منابع[۱۳۹]، موجب مبادله می شود و از طریق کاهش هزینه ی مبادله و اطلاعات، دیده بانی و نظارت[۱۴۰]، امکان تجارت و مبادله بدون انعقاد قرارداد، تشویق همشهریان به تقبل مسؤلیت و ریسک، کاهش مشکلات مدیر و نماینده باعث تسریع مبادله و صرفه جویی در زمان می شود (ولکوک و نارایان[۱۴۱]، ۲۰۰۰: ۱۶و اسویندسون و اسویندسون، ۲۰۰۹: ۳۵۴).
وقتی که فردی در انجام کاری، اعتماد دیگران را جلب می کند؛ ممکن است در کوتاه مدت، منافع بالفعل (آنی) این عمل از منافع بالقوه (آینده) آن کمتر باشد. یعنی این فرد می توانست با سوء استفاده از اعتماد طرف مقابل به او، منافع بیشتری کسب کند. اما او می داند با کسب اعتماد طرف مقابل به خود برای دوره ی طولانی، منافع بیشتری نسبت به زمانی که اعتماد طرف مقابل به آنها برای دوره ی کوتاهی باشد کسب می کند. بنابراین افراد با سوء استفاده از اعتماد طرف مقابل به آنها شاید بتوانند در کوتاه مدت سودی حاصل کنند اما این سود موقتی است و دایم نمی باشد. در شکل ۲-۳ نشان داده است که اعتماد و پیش زمینه ی (سابقه) افراد، ارتباط دو طرفه دارند؛ اگر سابقه ی فردی خوب باشد می توان به او اعتماد کرد و این امر به صورت عکس نیز برقرار است. اعتماد به ایجاد نهادها و روان شدن آموزش کمک می کند و همچنین توسعه ی نهادها در رشد اقتصادی تأثیر گذار است و با آموزش، سرمایه گذاری در فعالیتهای اقتصادی گسترش پیدا می کند و سرمایه گذاری به رشد منجر می شود و این عوامل نیز واکنش متقابل دو طرفه دارند.
سرمایه ی اجتماعی هزینه های مبادله ی مربوط به هماهنگی های رسمی نظیر قراردادها، سلسله مراتب، مقررات دیوانسالارانه، هزینه ی کسب اطلاعات و هزینه های مربوط به فعالیت های قانونی را کاهش می دهد و باعث رونق اقتصادی می شود.
گسترش استفاده از چک یکی از عواملی است که باعث بهبود مبادلات اقتصادی و توسعه ی مالی می شود و از این طریق می تواند بر رشد اقتصادی اثر مثبت بگذارد. اگر اعتماد دو طرفه در جامعه بیشتر شود، تمایل استفاده از چک افزایش پیدا می کند و در مواقعی که چک بلا محل افزایش پیدا می کند دال بر این است که یکی از طرفین به دنبال سوء استفاده از اعتماد طرف مقابل است. با افزایش اعتماد، قرض گیری و وام دهی بالا می رود. بدین ترتیب بر رشد اقتصادی و تسهیل فرایند تولید اثر مثبت می گذارد.
اعتماد بالا به نهادها به خصوص نهادهای حکومتی، کارایی دولت را افزایش می دهد و باعث می گردد که فعالیت های دولتمردان روانتر شده و از بار مالی تحمیل شده بر دولت کاسته شود و این عامل می تواند نقش و تأثیر بسزایی بر رشد اقتصادی داشته باشد.
۳-۳-۵- سرمایه ی انسانی، سرمایه ی اجتماعی و رشد اقتصادی
برای بررسی رابطه میان سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی انسانی و رشد اقتصادی می توانیم مثلثی را در نظر بگیریم که رئوس این مثلث این سه عامل باشند و از طریق اضلاع مثلث باهم در ارتباط هستند.
سرمایه ی اجتماعی سرمایه ی انسانی
رشد اقتصادی
شکل ۳-۳ مثلث ارتباطی سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی انسانی و رشد اقتصادی
سرمایه ی اجتماعی با کاهش هزینه های مبادله، جستجو و قراردادها، باعث کارایی بیشتر فرایند تولید و مبادله در اقتصاد می گردد و بر مازاد رفاه تولید کننده اثر مثبت می گذارد. در نتیجه از این طریق رشد اقتصادی را افزایش می دهد. همچنین سرمایه ی اجتماعی با تسهیل کنش و ارتباطات میان افراد، کارایی سرمایه انسانی، انتشار آن و ظرفیت تولیدی کل اقتصاد را بالا می برد.
سرمایه ی انسانی با ایجاد هنجارها و قوانین اجتماعی، سرمایه ی اجتماعی را به وجود می آورد و سرمایه ی اجتماعی به عنوان آثار خارجی مثبت سرمایه ی انسانی محسوب می شود زیرا افراد می توانند از تحصیلات دیگر افراد بهره ببرند. سرمایه ی انسانی با بالا بردن کیفیت نیروی کار، باعث خلق ایده های جدید و توسعه ی فردی می شود و سپس درآمد سرانه را در طول زمان افزایش می دهد.
رشد اقتصادی از طریق افزایش درآمد سرانه، می تواند سرمایه گذاری در سرمایه ی انسانی را افزایش دهد و همچنین رشد اقتصادی به عنوان یک عامل اقتصادی بر گروه ها و ساختارهای اجتماعی جامعه مؤثر است و نقش اجتماعی افراد جامعه را دچار تحول می سازد. بنابراین رشد اقتصادی می تواند در بعضی از کشورها، تأثیر مثبت و در بعضی دیگر، تأثیر منفی بر انباشت سرمایه ی اجتماعی داشته باشد.
افزایش انباشت سرمایه ی انسانی از دو طریق غیر مستقیم (افزایش سرمایه ی اجتماعی) و مستقیم منجر به افزایش رشد اقتصادی می گردد. همچنین سرمایه ی اجتماعی انباشته شده از دو طریق مستقیم و غیر مستقیم (افزایش انباشت سرمایه ی انسانی) منجر به افزایش رشد اقتصادی می گردد. علاوه برآن، افزایش رشد اقتصادی بر انباشت سرمایه ی انسانی و سرمایه ی اجتماعی مؤثر است.
هدف از این مطالعه بررسی ارتباط همزمان این سه متغیر می باشد.
۳-۴- روش شناسی اقتصاد سنجی
۳-۴-۱- مقدمه
بررسی مانایی سری های زمانی اولین گام در هر تحلیل اقتصاد سنجی است که در ابتدای این بخش مفهوم مانایی را توضیح می دهیم و بعد از آن به شرح آزمون شکست ساختاری زیوت-اندریوز(۱۹۹۲) و علت استفاده از آن می پردازیم و در نهایت جهت تشخیص علیت بین متغیرها، آزمون علیت بر اساس تخمین خود رگرسیون برداری روش تودا و یوماموتو(۱۹۹۵) را شرح می دهیم.