علایم
در افسردگی واکنشی الگوهای خاص وجود دارد که از جمله اضطراب، تحریک پذیری، نوسان شدید، غم و اندوه، احساس گناه نسبت به رویدادی که افسردگی را اشکار ساخته، حساسیت، عدم اعتماد به نفس، کاهش فعالیتها، نا امیدی و دو سو گرایی نسبت به فردی که از دست رفته، کم خوابی و بد خوابی(کاپلان سادوک،۱۳۸۹).
در افسردگی درونزاد هم علایم مشخصی وجود دارد که مهم ترین آن ها عبارتند از: صبح زود تر از معمول بیدار شدن، بی اشتهایی، کاهش وزن، یبوست، کاهش میل جنسی، تغییر نادرست نظر دیگران نسبت به خود، افکار پارا نوییدی، کندی تفکر و رفتار و احساس طرد شدگی گرچه سالهای طولانی این تقسیم بندی مورد حمایت بوده ولی اخیراً بسیاری از روان پزشکان صاحب نفوذ بر این عقیده اند که معدودی از بیماران را میتوان بر این اساس طبقه بندی کرد (کاپلان سادوک، ۱۳۸۹).
ب. طبقه بندی بر اساس سیر بیماری
امیل کراپلین در هم جوش دادن مانی و افسردگی را از طول سیر بیماری اخذ کرد . او متوجه شد که سیر بیماری خواه افسردگی باشد یا مانی اساسا یکسان است و به همین جهت آن ها را در یک طبقه قرار داد و مانیکدپرسیو نامید.
این نظریه به شدت مورد قبول واقع شد تا اینکه در سال ۱۹۶۲ لئونارد و همکارانش تصمیم گرفتند که تقسیم بندی به سه گروه زیر باشد:
۱ . بیمارانی که فقط اختلال افسردگی داشتند(یک قطبی)
۲ . بیمارانی که فقط مانی داشتند(مانی یک قطبی)
۳ . بیمارانی که افسردگی و مانی را با هم داشتند(دو قطبی)
امروزه از اصطلاح مانی یک قطبی استفاده نمی شود، بلکه چنین مواردی در گروه در گروه دو قطبی قرار داده می شود به این دلیل که همه کسانی که مانی دارند بالاخره روزی افسردگی را تجربه میکنند به عبارت دیگر خود نشان نداده است. به نظر میرسد تقسیم بندی یک قطبی، دو قطبی بهترین نوع پیشنهاد شده تا به امروز است(پورافکاری، ۱۳۸۵).
ج. طبقه بندی بر اساس نشانگان
غالباً برای تشخیص افسردگی از طبقه بندی بر اساس نشانه ها استفاده می شود. نشانه های افسردگی اگر چه در منابع به اشکال مختلف ذکر شده اما میتوان گفت آخرین و معتبرترین نشانه های افسردگی مربوط به چهارمین مجموعه تشخیص آماری تجدید نظر شده انجمن روان پزشکان امریکا DSM-4-TR میباشد.
۲ – ۵ – ۴- ملاکهای DSM-4-TR در مورد دوره افسردگی اساسی
حداقل پنج تا از علایم زیر همزمان در یک دوره دو هفتهای وجود داشته باشد و نشانه تغییری در کارکرد قبلی باشد حداقل یکی از علایم خلق افسرده یا بی علاقگی و بی لذتی باشد.
۱٫ خلق افسرده در اکثر اوقات روز و تقریبا همه روزها، چه طبق گزارش خود بیمار از احساس ذهنیش و چه طبق مشاهده دیگران.
۲٫ کاهش واضح علاقه مندی یا لذت بردن از همه یا تقریبا همه فعالیتها، اکثر اوقات روز و تقریبا همه روزها.
۳٫ کاهش چشمگیر وزن بدون اجرای برنامه رژیم خاصی برای لاغری یا افزایش وزن، یا کاهش یا افزایش اشتها تقریبا همه روزها.
۴٫ کم خوابی با پرخوابی به طور تقریبا هر روزه.
۵٫ سراسیمگی یا کندی روانی حرکتی در تقریبا همه روزها.
۶٫ احساس خستگی یا از دست دادن انرژی تقریبا همه روزها.
۷٫ احساس بی ارزشی یا احساس گناه مفرط یا نامتناسب تقریبا هر روز.
۸٫ کاهش قدرت تفکر یا تمرکز ، یا احساس بلا تصمیمی ، تقریبا هر روز.
۹٫ افکار عود کننده ای درباره مرگ، فکر مکرر خودکشی بدون هیچ نقشه خاصی، اقدام به خودکشی، یا داشتن نقشهای معین برای انجام خود کشی.
نکته:
الف. علایم مذکور واجد ملاکهای دوره مختلط نباشد.
ب. علایم از نظر بالینی رنج و عذاب چشمگیری برای بیمار ایجاد کرده باشد.
پ. علایم ربطی به اثرات جسمی مستقیم یک ماده یا یک بیماری طبی عمومی نداشته باشد.
ت. داغدیدگی توجیه بهتری برای علایم نباشد(کاپلان سادوک، ۱۳۸۹).
۲ – ۵ – ۵- خصایص بالینی
علایم اختلالات خلقی دو الگوی کلی دارد: یکی مربوط به افسردگی است و دیگری مربوط به مانیا(شیدایی). دوره های افسردگی، هم در اختلال افسردگی اساسی ممکن است روی دهد و هم در اختلال دو قطبی نوع یک. پژوهشگران در مطالعات بسیاری کوشیدهاند تفاوتهای پایا میان دوره های افسردگی اختلال دو قطبی نوع یک و دوره های افسردگی اختلال افسردگی اساسی بیابند، اما تفاوت چندانی پیدا نشده است. در موقعیتهای بالینی تنها با بهره گرفتن از سابقه بیمار، سابقه خانوادگیش و سیر آتی بیماریش میتوان این دو را از هم افتراق داد. برخی از بیماران مبتلا به اختلال دو قطبی نوع یک حالات مختلطی دارند که هم خصایص مانیا را دارد هم خصایص افسردگی را. همچنین برخی از این بیماران در حین دوره های مانیا، دوره های گذرایی از افسردگی هم پیدا میکنند که از چند دقیقه تا چند ساعت طول میکشد( کاپلان سادوک، ۲۰۰۷).
در مورد وضعیت روانی افسردگی که کاپلان به آن اشاره کردهاست کندی عام روانی حرکتی شایعترین علامت است. مالیدن دستها به هم و کشیدن مو شایعترین علایم سراسیمگی است. نمای شناخته شده بیمار افسرده عبارت است از فردی با وضعیت خمیده، بدون هیچ گونه حرکت خود به خود و با نگاهی خیره به پایین. و البته باید به علایم مربوط به احساسات، خلق، تکلم، اختلالات ادراکی، هذیانها و توهمات همخوان با خلق افسرده ونحوه فکر توجه کرد. همچنین از مقیاسهای تسونگ(zung) و راسکین(raskin) وهمیلتون(Hamilton) برای برآورد عینی افسردگی استفاده می شود.
۲ – ۵ – ۶- سیر و پیش آگهی افسردگی
حدود پنجاه درصد از بیمارانی که دچار نخستین دوره اختلال افسردگی اساسیاند پیش از آنکه این دوره اول هم شناسایی شود، علایم چشمگیری از افسردگی داشته اند. دوره افسردگی بدون درمان شش تا سیزده ماه و با درمان در اکثر اوقات حدود سه ماه طول میکشد. حدود پنج تا ده درصد از بیمارانی که در ابتدا تشخیصشان اختلال افسردگی اساسی است، شش تا ده سال پس از نخستین دوره افسردگی دچار دوره مانیا میشوند. سن متوسط این تغییر سی و دو سالگی است و اغلب پس از دو تا چهار دوره افسردگی پیدا می شود.