کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


آخرین مطالب


 



فعالیت بدنی و دیابت

کاهش فعالیت بدنی و عدم شرکت در فعالیت های ورزشی با مکانیسم­های مختلفی بر پدیدایی دیابت و آثار آن می افزاید.  به نظر می­رسد اصلی­ترین شیو ه­ی تاثیر فعالیت بدنی بر دیابت، با تاثیر آن بر میزان مصرف انرژی و به تبع آن چاقی در ارتباط باشد که از طرف سازمان جهانی بهداشت به عنوان مهمترین عامل خطر دیابت در نظر گرفته شده است.  از دیگر سازوکارهای تاثیر فعالیت بدنی بر دیابت، می­توان به نقش آن در تعدیل استرس به عنوان عامل موثر دیگر بر دیابت اشاره نمود(پورشریفی و همکاران،1386). بعلاوه در دیابت نوع2 انسولین نمی‌تواند وظیفه­ی خود در بدن را به­درستی انجام دهد و در واقع یک حالت مقاومت به انسولین در بدن وجود دارد. بهترین عامل این افزایش مقاومت، چربی‌های اضافی بدن هستند. بنابراین با رعایت رژیم غذیی و فعالیت ورزشی منظم که هر دو منجر به کاهش وزن و کمتر شدن چربی‌های اضافی بدن می‌شوند می‌توان مقاومت به انسولین را کاهش داد و بدین وسیله قند خون را بهتر کنترل کرد.

پایان نامه - تحقیق

ورزش منظم، کنترل قندخون را در مبتلایان به دیابت نوع ۲ بهبود می­بخشد و ممکن است منافع مشابهی در دیابت بارداری داشته باشد. نکته­ی جالب اینکه ناهنجاری­هایی که باعث بروز مقاومت به انسولین (دیابت نوع ۲ و دیابت بارداری) می­شوند، با کاهش وزن، رژیم غذایی و فعالیت بدنی قابل بازگشت هستند. از این رو تغییر شیوه­ زندگی با تمرکز بر کاهش وزن و افزایش فعالیت بدنی از راهکارهای اصلی پیشگیری از بروز دیابت در افرادی است که تست تحمل گلوکز (اندازه گیری قندخون بیمار پس از نوشیدن محلول قندی) مختل دارند. تاکنون تمرین های منظم ورزشی در کنترل مطلوب قندخون بیماران مبتلا به دیابت نوع ۱ موثر نشان داده نشده­اند، ولی می­توانند به عنوان یک درمان فرعی ایمن و اثربخش برای این افراد تجویز شوند.

شرکت منظم در تمرین­های ورزشی، به­غیر از تاثیر بر کنترل قندخون، آثار سودمند بسیاری از جمله بهبود وضعیت قلبی عروقی، متابولیک و سلامت­روانی برای بیمار مبتلا به دیابت به دنبال خواهد­داشت. ورزش، در پیشگیری اولیه و ثانویه بیماری های قلبی عروقی و پیشگیری از عوارض خاص بیماری دیابت کمک­کننده است.

2-2-7-3-تغذیه و دیابت

برای کاهش وزن یا جلوگیری از افزایش وزن و کاهش ورود انرژی به بدن، تغییر در رژیم غذایی ضروری است. پژوهش­هایی که طی آنها میزان ورود انرژی به بدن به­ طور دقیق کنترل می­ شود، نشان داده­اند که کاهش­وزن، با هر نوع رژیم و پرهیز غذایی، زمانی می ­تواند اتفاق بیفتد که انرژی دریافتی کمتر از انرژی مصرفی باشد )به عنوان مثال، دانسینگروهمکاران،2005 به نقل از پورشریفی و همکاران،1386).

مطالعات متعدد نشان داده­اند که تغذیه­ی سالم تاثیر قابل توجهی در کنترل علائم و نیز جلوگیری از پیشرفت بیماری دیابت نوع دوم و نیز بیماریهای پیش­زمینه ی آن بویژه چاقی خواهد­داشت. تغذیه درمانی در کنترل دیابت مهمترین نقش را ایفا می­ کند. هدف از تغذیه­درمانی در دیابت، حفظ مقدار قند خون در محدوده­ طبیعی، بهبود سطح چربی­های خون، کاهش فشار­خون، درمان و جلوگیری از عوارض دیابت همچون بیماریهای قلبی عروقی، رتینوپاتی، نفروپاتی و نیز برآوردن نیازهای تغذیه ای فرد است. در دیابت نوع 2، محدودیت کالری و کاهش وزن به حد متوسط (به میزان 9-5/4کیلوگرم) باعث کنترل قند خون، کاهش مقاومت به انسولین و کاهش فشارخون می شود، حتی اگر فرد به وزن نرمال نرسیده باشد. این کاهش وزن وقتی بیشترین اثر و فایده را دارد که بلافاصله بعد از تشخیص دیابت نوع 2 اعمال شود یعنی وقتی که ترشح انسولین هنوز به حد کافی صورت می­گیرد.
محدودیت کالری، بیشتر و سریع­تر از کاهش وزن، قند خون را در افراد دیابتی کنترل می­ کند. یعنی مسأله­ کالری در دیابت نوع 2، مهمتر از مسأله­ وزن است. این محدودیت باید طوری باشد که فرد 500-250 کالری کمتر از دریافت روزانه خود، دریافت کند.

کروم عنصری است که از آن به­عنوان ( فاکتور تحمل گلوکز ) یاد می­ شود و روی عملکرد انسولین تأثیر می­گذارد. در حیوانات آزمایشگاهی کمبود کروم باعث افزایش قند، کلسترول و تری گلیسیرید خون می­ شود. هدف اصلی از رژیم­درمانی در بیماران دیابتی، استفاده از موادغذایی به صورت متعادل است. اصولاً رژیم غذایی­ای که توسط کارشناسان و متخصصان تغذیه برای افراد دیابتی تهیه می­ شود دارای اهداف زیر است:رساندن قند خون به سطح طبیعی، حفظ سطح چربی­های خون در حد طبیعی، کاهش مشکلات خاص بیماران دیابتی، به­دست­آوردن و حفظ وزن ایده­آل، رساندن مواد مغذی به بدن به میزان لازم، تأمین انرژی موردنیاز بدن جهت انجام فعالیت­های لازم و جلوگیری از بروز عوارض و مشکلات ناشی از دیابت.

1.Dansinger

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-03-06] [ 03:01:00 ق.ظ ]




فشارخون و دیابت      

فشارخون بالا همواره یکی از مشکلات بیماران دیابتی نوع ۲ به حساب می­آید.  تحقیقات جدید نشان داده‌اند که اهمیت کنترل فشار خون بالا در افراد دیابتی به منظور پیشگیری از عوارض دیابت به اندازه­ اهمیت کنترل قند خون است. توصیه­های درمانی اخیر با تأکید بر کاهش فشار خون در این افراد به کمتر از میزان توصیه شده درافراد غیر بیمار این است که فشارخون دیاستولی ۸۰ میلی مترجیوه در افراد دیابتی در مقایسه با فشار خون ۹۰ میلی مترجیوه خطر ابتلا به بسیاری از بیماری های قلبی  عروقی راکاهش می­دهد(الیوت،1999).  یکی از مهمترین پیامد­های بیماری دیابت پیدایش شرایط استرس اکسیداتیو در بیماران است(مریسون، راگوبیرسینگ وپتر،2006) که درنتیجه­ی تولید بیش از حد گونه­ های واکنش­گر اکسیژن(ROS)  و یا کاهش ذخایر آنتی­اکسیدانی ایجاد می­ شود(کار، ژو و فری،2000). مطالعه های گذشته نشان داده­اند که افزایش تولیدرادیکال­های آزاد در پاتوژنز و ایجاد عوارض دیابت، وفشارخون بالا پرفشاری دخیل هستند(سالیس و پدروسا،2006) به طوری که غلظت کمتر آنتی اکسیدان­ها افزایش تولید رادیکال اکسیژن و کاهش تولید اکسید نیتریک(NO) در نوتروفیل­ها و پلاکت­های افراددیابتی به­اثبات رسیده است(فیورینا و همکاران،1998). در واقع، هیپرگلیسمی با اثر مستقیم بر تولیدآنژیوتانسین از یک طرف و افزایش انسولین از طرف دیگر، در ایجاد پرفشاری خون در بیماران دیابتی نقش دارد . بیش از ۸۰ % افراد مبتلا به دیابت نوع ۲ از افزایش فشار خون ناشی از مقاومت به انسولین رنج می­برند(کار وهمکاران،2000).

2-2-7-5-استرس و دیابت

دیابت یک منبع استرس برای افراد مبتلا به این بیماری است. استرس ناشی از دیابت اثرات منفی روانی زیادی دارد؛ از عمده­ترین این اثرها می­توان به افسردگی اشاره نمود که این خود نیز می­تواند با بی­اشتهایی، ایجاد بی نظمی در رژیم غذایی یا نپذیرفتن تزریق انسولین از طرف بیمار همراه شود و در نتیجه درمان و کنترل دیابت را دشوار سازد. این موضوع در یک چرخه­ی معیوب باعث تشدید مشکلات هیجانی فرد از جمله استرس، افسردگی و اضطراب می­شود. به علاوه ممکن است در استرس، هورمرن­های دیابت­زا درگیر باشند زیرا استرس ترشح هورمون­های استرس از جمله کورتیزول را افزایش می­دهد. این هورمون ها با مکانیسم های متفاوت و به صورت بالقوه به استرس­های اجتماعی-روانی حساس هستند، به عنوان مثال کورتیزول با عمل اجازه دهنده­ی خود برای عملکرد برخی هورمون ها(کورتیزول) و برای سنتز سایر هورمون ها(هورمون رشد) می­توانند فعالیت دیابتوژنیک خود را انجام دهند به­عبارتی گاهی وزن غده­ی فوق­کلیه و در نتیجه فعالیت آن در بیماری­های مزمن که خود نوعی استرس محسوب می­شوند افزایش می­یابد. به علاوه شیوع فشار خون بالا در بیماران دیابتی نوع دو برابر افراد گروه کنترل گزارش شده است(علی پور،1390).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

1.Elliott

2.Morrison,Ragoobirsingh&Peter

3.Reactive Oxygen Species

4.Carr,Zhu&Frei

5.Sales&Pedrosa

6.Fiorina

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:01:00 ق.ظ ]




همبسته ­های روانی دیابت

بخش عمده ای از کنترل دیابت به صورت مراقبت از خود انجام می­پذیرد، اما عواملی بر مراقبت از خود تاثیر می گذارد ، برخی از این عوامل روان شناختی هستند؛ از مهمترین عوامل روان شناختی مرتبط با رفتارهای خود مراقبتی می­توان به تیپ شخصیتی و خودکارآمدی و حمایت اجتماعی اشاره کرد. البته  بیشتر از آنکه خود حمایت اجتماعی موثر باشد ادراک افراد از حمایت اجتماعی و به عبارتی دیگر حمایت اجتماعی ادراک شده در این خصوص نقش دارد. از دیگر عوامل روان­شناختی می­توان به خلق منفی به­ویژه افسردگی و نیز باورهای افراد در مورد جدی­بودن و قابل­کنترل­بودن دیابت )الگوهای شخصی(  اشاره کرد. درادامه هر­کدام از این عوامل با ذکر پژوهش­های مرتبط معرفی می­ شود.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

2-2-8-1-تیپ شخصیتیD

شخصیت که به سازمان پیچیده­ای از تمایلات و ویژگی ها اشاره دارد، با برآیند­های مهم زندگی از جمله تندرستی و بیماری می ­تواند در رابطه باشد(والتسون، والتسون و دولیس،1978) و به صورت مستقیم بر میزان ترشح کورتیزول و قند خون و به صورت غیرمستقیم بر ادراک فرد از استرس تاثیر می­گذارد. تیپ­های مختلفی از شخصیت با­توجه­به اثرات آن بر تندرستی تا­کنون مشخص گردیده­اند. یکی از مشهورترین تیپ­های شخصیتی که تاکنون به عنوان یک عامل خطرزای بیماری مورد مطالعه قرارگرفته­است، تیپ شخصیتیAاست (اورسانو، اپستین و لازار،2002؛ دنولت،2000). اما اخیرا یک سازه­ی شخصیتی جدید یعنی تیپ Dیا شخصیت درمانده مطرح گردید. این سازه نخستین­بار در مطالعه­ دنولت، و هیک (2001) مطرح گردید.

تیپ شخصیتیDبا دو مولفه­ی تمایل فزاینده به تجربه هیجانات منفی مانند افسردگی، اضطراب، خشم و احساس خصومت و بازداری اجتماعی این هیجانات مشخص می­شوند(نیکلسون و همکاران،2006؛ بارث و همکاران ،2004؛ اورسون رز و لویز،2005). افرادی که نمره­ی بالایی در زمینه­ هیجان پذیری منفی می­گیرند، صرفا ناراحت یا بیقرار نیستند بلکه آنها دیدگاه منفی درباره خود دارند، علائم جسمانی بیشتری را گزارش می­ کنند، تمایل به توجه به محرک­های نامطلوب و مضر دارند، در عملکردهای اجتماعی روزمره با اختلال مواجهند و به دنیا با نشانه­ های ناآرامی و اغتشاش قریب الوقوع می­نگرند(دنولت،1998؛ اسپیندلر، لارسون و پدرسن،2006). از سوی دیگر بازداری عاطفی  به اجتناب از خطرات بالقوه که متضمن تعاملات اجتماعی نظیر عدم تایید یا عدم پاداش از سوی دیگران است تعریف شده است(تزیالز و همکاران،2011). افرادی که نمره­ی بالایی در بازداری اجتماعی دریافت می­ کنند، در هنگام تعامل با دیگران مکررا احساس درخودفرورفتگی، تنش، ناراحتی و ناامنی می­ کنند(پدرسن  و دنولت،2003؛ هبرا، لیندن، آندرسون و وینبرگ،2003).

عکس مرتبط با افسردگی در روانشناسی Psychological depression

محققان نشان دادند که تیپ شخصیتیDبه­طور­کلی یک عامل خطرآفرین برای برآیندهای نامطلوب تندرستی، کیفیت زندگی مرتبط با تندرستی و اشکال مختلف ناراحتی از جمله اضطراب، افسردگی و استرس پس از سانحه است(ملوی، پرکنسی پراس، استریک و استپتو،2008). تیپ شخصیتی Dبا خطر فزاینده­ی بیماری، افسردگی، بیگانگی اجتماعی و اختلال در عملکردهای اجتماعی روزمره، خشم واضطراب ونرخ­های بالاتر مرگ­و­میر در رابطه است(ملس و دنولت،2010). برخی از مطالعات نیز نشان دادند که تیپ شخصیتیDاز طریق متغیرهای دیگر منجر به کاهش سلامتی می­ شود. برای مثال، تیپ شخصیتیD ممکن است با رژیم غذایی ضعیف و فقدان ورزش در رابطه باشد. رژیم غذایی نامناسب و عدم فعالیت بدنی با بیماری­های مزمن مانند فشار­خون ، بیماری­های قلبی و عروقی و دیابت در رابطه است (کنوپزوهمکاران،2004). مطالعه دیگر نشان می دهد که افراد تیپDسطوح بالاتر بیگانگی اجتماعی را تجربه می کنند، هرچه فرد از نظر اجتماعی بیشتر در خود فرورفته باشد، به­همان اندازه حمایت اجتماعی کمتری را تجربه می­ کند(دنولت،2000) ونتیجه تحقیقات نشان داده است که حمایت اجتماعی مهم­ترین عامل در کنترل قند­خون در بیماران دیابتی می­باشد( ادیتاما،2011). محققان دیگر به نقش تیپ شخصیتیDدر آزادسازی و پخش کورتیزول اشاره کردند. از نظر این محققان، موقعیت­هایی که متضمن ترس، اضطراب، درماندگی و فقدان کنترل است منجر به آزادسازی و پخش کورتیزول می­گردد(لوالو و توماس،2000). در یک مطالعه نشان داده شد که هیجان پذیری منفی با سطوح بالای کورتیزول و هیجان­پذیری مثبت با سطوح پایین کورتیزول در رابطه بود(ارفورث، بولو، اسکیلسون و هاگمار،2008).

1.Waltson&Devellis

2.Watson

1.Ursano,Epstin&Lazar

2.Denolte

3.Heck

4.Spindler,Larsen&Pedersen

5.Tziallas

6.Habra,Linden,Anderson&Weinberg

7..Molloy,Perkinsi Porras,Strike&Steptoe

8.Mols

1.Knoops

2.Aditama

3.Erfurth,Bulow,Eskilsson&Hagmar

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:01:00 ق.ظ ]




خودکارآمدی

خودکارآمدی از نظریه­ شناخت اجتماعی آلبرت باندورا (1986) مشتق شده است، که به باورها یا قضاوت­های فرد به توانائی­های خود در انجام وظایف و مسئولیت­ها اشاره دارد. نظریه­ شناخت اجتماعی مبتنی بر الگوی علّی سه جانبه­ی رفتار، محیط و فرد است. این الگو به ارتباط متقابل بین رفتار، اثرات محیطی و عوامل فردی(عوامل شناختی، عاطفی و بیولوژیک) که به ادراک فرد برای توصیف کارکردهای روان شناختی اشاره دارد، تأکید می­ کند. بر اساس این نظریه، افراد در یک نظام علّیت سه جانبه بر انگیزش و رفتار خود اثر می گذارند. باندورا(1986) اثرات یک بعدی محیط بر رفتار فرد که یکی از فرضیه ­های مهم روان­شناسان رفتار­گرا بوده است، را رد کرد. انسان­ها دارای نوعی نظام خودکنترلی و نیروی خودتنظیمی هستند و توسط آن نظام بر افکار، احساسات و رفتار های خود کنترل دارند و بر سرنوشت خود نقش تعیین کننده‌ای ایفا می­ کنند.
بدین ترتیب رفتار انسان تنها در کنترل محیط نیست بلکه فرایندهای شناختی نقش مهمی در رفتار آدمی دارند. عملکرد و یادگیری انسان متاثر از گرایش­های شناختی، عاطفی و احساسات، انتظارات، باورها و ارزش­هاست. انسان موجودی فعال است و بر رویدادهای زندگی خود اثر می­گذارد. انسان تحت تاثیر عوامل روان شناختی است و به‌طور فعال در انگیزه­ها و رفتار خود اثر دارد. براساس نظر باندورا افراد نه توسط نیروهای درونی رانده می­شوند، نه محرک­های محیطی آنها را به عمل سوق می دهند، بلکه کارکردهای روان­شناختی، عملکرد، رفتار، محیط و محرکات آن را تعیین می­ کند.
باندورا (1986) مطرح می­ کند که خودکارآمدی، توان سازنده­ای است که بدان وسیله، مهارت­ های شناختی، اجتماعی، عاطفی و رفتاری انسان برای تحقق اهداف مختلف، به گونه­ای اثربخش ساماندهی می­ شود. به نظر وی داشتن دانش، مهارت ­ها و دستاوردهای قبلی افراد پیش ­بینی کننده­ های مناسبی برای عملکرد آینده افراد نیستند، بلکه باور انسان در باره­ی توانایی­های خود در انجام آنها بر چگونگی عملکرد خویش مؤثر است. بین داشتن مهارت­ های مختلف با توان ترکیب آنها به روش­های مناسب برای انجام وظایف در شرایط گوناگون، تفاوت آشکار وجود دارد. “افراد کاملاً می­دانند که باید چه وظایفی را انجام دهند و مهارت­ های لازم برای انجام وظایف دارند، اما اغلب در اجرای مناسب مهارت ­ها موفق نیستند” (باندورا، 1986).
خودشناسی از طریق پردازش مهارت­ های شناختی، انگیزشی و عاطفی که عهده­دار انتقال دانش و توانایی­ ها به رفتار ماهرانه هستند، فعال می­ شود. به‌طور­خلاصه، خودکارآمدی به داشتن مهارت یا مهارت ­ها مربوط نمی­ شود، بلکه داشتن باور به توانایی انجام کار در موقعیت­های مختلف شغلی اشاره دارد.
باور کارآمدی عاملی مهم در نظام سازنده­ی شایستگی انسان است. انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارت­ های مشابه در موقعیت­های متفاوت به‌صورت ضعیف، متوسط و یا قوی و یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای کارآمدی آنان وابسته است. مهارت ­ها می­توانند به آسانی تحت تأثیر خودشکی یا خود تردیدی قرار گیرند، درنتیجه حتی افراد خیلی مستعد در شرایطی که باور ضعیفی نسبت به خود داشته باشند، از توانایی­های خود استفاده­ی کمتری می­ کنند (باندورا ،1994). به همین دلیل، احساس خودکارآمدی، افراد را قادر می­سازد تا با بهره گرفتن از مهارت ­ها در برخورد با موانع، کارهای فوق­العاده­ای انجام دهند(وانون و وینگر،2003). بنابراین، خودکارآمدی درک شده عاملی مهم برای انجام موفقیت آمیز عملکرد و مهارت­ های اساسی لازم برای انجام آن است.
عملکرد مؤثر هم به داشتن مهارت ­ها و هم به باور در توانایی انجام آن مهارت ­ها نیازمند است. اداره کردن موقعیت­های دایم التغییر، مبهم، غیرقابل پیش ­بینی و استرس­زا مستلزم داشتن مهارت­ های چندگانه است. مهارت­ های قبلی برای پاسخ به تقاضای گوناگون موقعیت­های مختلف باید غالباً به شیوه ­های جدید ساماندهی شوند. بنابراین مبادلات با محیط تا حدودی تحت تأثیر قضاوت­های فرد در مورد توانایی­های خویش است. بدین معنی که افراد باور داشته باشند که در شرایط خاص می توانند وظایف را انجام دهند. خودکارآمدی درک شده معیار داشتن مهارت­ های شخصی نیست، بلکه بدین معنی است که فرد به این باور رسیده باشد که می ­تواند در شرایط مختلف با هر نوع مهارتی که داشته باشد وظایف را به نحو احسن انجام دهد.

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

4.Self-efficacy

5.Social cognition Theory

  1. Self-doubt

2.Vandeven&Weinger

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:00:00 ق.ظ ]




حمایت اجتماعی ادراک شده

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

حمایت اجتماعی به امکاناتی که دیگران برای فرد فراهم می­ کنند تعریف شده است. هم­چنین این مفهوم به عنوان معرفتی که باعث می­ شود فردی باور کند که مورد احترام و علاقه دیگران بوده، عنصری ارزشمند و دارای شأن به شمار آمده و به  یک شبکه اجتماعی روابط و تعهدات متقابل تعلق دارد، در نظر گرفته می­ شود(مارموت و ویلکینسون،2008). برخی حمایت اجتماعی را واقعیتی اجتماعی و برخی دیگر آن را ناشی از ادراک فرد می­دانند. ساراسون(1988) حمایت اجتماعی را مفهومی چند­بعدی می داند که هر دو را دربر می­گیرد. برطبق نظر هاوس ، حمایت اجتماعی عبارت است از محتوای کارکردی روابط که می­توان در چهار گروه از رفتارهای حمایتی قرار داد .الف- پشتیبانی عاطفی شامل احساس همدردی، دوست­داشتن، اعتماد و توجه است و رابطه­ای قوی با سلامتی دارد. ب- حمایت مادی شامل کمک مادی وخدماتی به شخص نیازمند است .ج- حمایت اطلاعاتی عبارت است از توصیه­ها، پیشنهادات واطلاعاتی که شخص از آن در روبروشدن با مشکلات استفاده می­نماید .د- حمایت ارزیابی که عبارت از دردسترس گذاردن اطلاعات سو دمند برای خود ارزیابی می باشد. این چهار عملکرد حمایت از لحاظ مفهومی متفاوتند ولی درعمل از یکدیگر مستقل نیستند(شفیعی،1376).

در مطالعات اولیه­ی  حمایت اجتماعی برحسب شمار تماس­ها تعریف می­شد . به این ترتیب شخصی که دارای ده تماس درهفته است دوبرابر کسی که پنج تماس در هفته دارد از حمایت اجتماعی برخوردار است . مشکل اندازه ­گیری شمارتماس­ها به عنوان شاخص حمایت اجتماعی این است که این امکان وجود دارد که شمار واقعی آنها دارای اهمیت نباشد . فردی می ­تواند پنجاه تماس در روز داشته باشد و با این وجود، یکی از این تماس­ها مهم یا به قد ر کافی صمیمانه ونزدیک نباشد که پشتیبانی فراهم آورد . علاوه براین برخی ازپیوند­ها ی اجتماعی ممکن است منشا نگرانی باشد.  از سوی دیگرگاهی یک دوست صمیمی ممکن است حامی بسیار مهمی باشد.

کوشش­های انجام شده برای اندازه گیری کیفیت روابط حمایت کننده منجر به ­ین اندیشه شد که شاید این کیفیت به شکل رابطه وجود ندارد، بلکه درادراک وتوقعات شخصی نهفته است که مورد حمایت قرار می­گیرد . به عبارت دیگر دوستان ممکن است واقعا هیچ گونه حمایتی ارائه نکنند اما شخص بر این باور است که آنها چنین می­ کنند، یا اگر از آنها خواسته شود حمایت می­ کنند در این صورت این باور همان تأثیری را دارد که حمایت واقعی اگر وجود می­داشت، دارا بود . به عبارت دیگر خود حمایت اجتماعی نیست که اهمیت دارد بلکه اعتقاد به وجود حمایت اجتماعی است که واجد اهمیت است و افردی که شدیداً به آن اعتقاد دارند باید بیش از آنهایی که فاقد چنین اعتقاداتی هستند، از بیماری محافظت شوند(خزاعی،1372).

حمایت اجتماعی به عنوان یک عامل روان­شناسی اجتماعی می­باشد که به عنوان تسهیل کننده­ رفتار بهداشتی شناخته شده است . مشاهده شده است که هم حمایت اجتماعی عمومی وهم حمایت مربوط به دیابت با تبعیت از رفتارهای خود مراقبتی دربیماران دیابتی همبستگی دارد(التو و یوتلا،1997؛ گیلیبراند و استونسون،2006؛ تلجامو و هنتینن،2001؛ فام و همکاران،1996) .

بررسی­های انجام­شده نشان می­دهد که حمایت اجتماعی اثرات مثبتی بر جنبه های گوناگون فعالیت­های خود مراقبتی دارد. به عبارتی حمایت اجتماعی از طریق دو فرایند عمده بر کنترل بیماری دیابت مؤثر است:

1-اثر مستقیم؛ از طریق رفتارهای مرتبط باسلامت مثل تشویق رفتارهای سالم

2-اثر تعدیل کننده ؛ که به تعدیل آثار فشارعصبی حاد و مزمن بر سلامت و همچنین افزایش سازگاری با فشار عصبی بیماری دیابت کمک می­ کند(مارموت و ویلکینسون،2008).

به­عبارتی پژوهشگران برای تبیین چگونگی تاثیر حمایت اجتماعی بر سلامتی، دو مدل را مطرح کرده اند؛ یک مدل تاثیر­کلی و دیگری فرضیه سپر­مانند در برابر استرس. بر پایه مدل نخست، حمایت اجتماعی صرف نظر از این که فرد تحت تاثیر استرس باشد یا نه، باعث می­ شود تا فرد از تجارب منفی پرهیز کند و از این رو اثرات سودمندی بر سلامتی دارد(سارافینو،2002). بر پایه الگوی دوم حمایت اجتماعی تنها برای افراد تحت استرس سودمند است و چون سپری مانع نفوذ استرس بر فرد می­ شود. به باور کوهن و ویلز(1985) شواهد موجود نشان دهنده­ی تایید هر دو الگو است.

1.Sarason

  1. Cohen&Wills
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:00:00 ق.ظ ]