. برای مثال، ر.ک. به: کامل، محمد عبدالواحد (۲۰۱۱)، الموازنه بین المصالح و المفاسد و أثرها فی الشأن المصریّ العام بعد الثوره، القاهره: نشر الیسر، صص ۱۵۸- ۹۷. ↑
. Brown, Carl (2001).Religion and State;The Muslim Approach to Politics, New York: Colombia University Press, pp.43-51. ↑
. فیرحی، پیشین، ص ۲۲. ↑
. سوره زمر/ایه ۱۷. ↑
. سوره نجم/ایه ۳۲. ↑
. ادله نقلی فراوانی در تأکید اسلام بر حسن رقابت و قبح انحصارگرایی در سیاستگذاریهای عمومی اجتماعی وجود دارد؛ از جمله: ۱- «و جادلهم بالتی هی أحسن» (نحل/ ۱۲۵)؛ ۲- حدیث از امام صادق(ع): «إنی لأتکلم الواحده لی فیه سبعون وجها إن شئت أخذت کذا و إن شئت أخذت کذا» (البحرانی الأصفهانی، عبدالله (۱۳۶۳)، عوالم العلوم و المعارف و الأحوال، قم: انتشارات بنیاد فرهنگی امام مهدی (عج)، ص ۵۱۰؛ ۳- حدیث از امام علی(ع): «لو اجتمعتم علی امر واحد لاخذ برقابکم» (پیشین، ۵۶۵) ↑
. فیرحی، داود (۱۳۹۰)، دین و دولت در عصر مدرن، تهران: انتشارات رخ داد نو، ص ۷۶. ↑
. حکیم، محمدتقی (۱۹۶۳)، اصول العامه للفقه المقارن، بیروت: دارالاندلس، ص ۶۰۰. ↑
. فیرحی، داود (۱۳۹۰)، دین و دولت در عصر مدرن، تهران: انتشارات رخ داد نو، ص ۱۳۸. ↑
. ر.ک. به: شمسالدین، محمدمهدی (۱۴۲۰ق)، نظام الحکم و الإداره فی الإسلام، بیروت: مؤسسه الدولیه للدراسات و النشر؛ و نیز: فلاح سکوکلایی، محمد (۱۳۸۸)، نظارت بر حکومت و سازوکارهای آن در اسلام، حکومت اسلامی، سال چهاردهم، شماره ۲. ↑
. الشاوی، توفیق محمد (۱۹۹۵)، فقه الحکومه الإسلامیه؛ بین السنه و الشیعه، القاهره: منشورات العصر الحدیث. ↑
. جاوید، محمد جواد و الهه مرندی (۱۳۸۹)، تشیع سیاسی و نفقه حقوقی؛ بررسی فرایند تحول حقوق عمومی در عصر صفوی، فصلنامه حقوق (مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)، دوره ۴۰، شماره ۴، ص ۱۲۷. ↑
. قاضیمرادی، حسن (۱۳۹۱)، تأملی بر عقبماندگی ما؛ نگاهی به کتاب «دیباچهای بر نظریه انحطاط درایران»، تهران: نشر دات، ص ۲۶. ↑
. الموسوی الخوانساری الاصفهانی، المیرزا محمد باقر (۱۴۱۱ ق)، روضات الجنات، چاپ اول، بیروت: دارالاسلامیه، ج ۴، ص ۳۶۱. ↑
. ر.ک. به: طباطباییفر، سید محسن (۱۳۸۹)، پیامدهای دولت صفوی برای فقه سیاسی شیعه، علوم سیاسی، شماره ۵۰. ↑
. ر.ک. به: امیری، احمد (۱۳۸۶)، تحلیلی بر روند تفسیرنویسی فقهی در دوره صفوی، صفحه مبین، شماره ۴۰. ↑
. ر.ک. به: یوسفی راد، مرتضی (۱۳۸۳)، متدولوژی سیاستنامهنویسی، علوم سیاسی، شماره ۲۸. ↑
. ر.ک. به: حسنی، علیاکبر (۱۳۸۱)، علما و فقهای مشهور و نقش آنان در دربار صفوی، مکتب اسلام، شماره ۵. ↑
. الگار، حامد (۱۳۷۶)، دین و دولت درایران (نقش علماء دوره قاجار)، ترجمه ابوالقاسم سری، تهران: نشر توس. ↑
. امین، سید حسن (۱۳۸۲)، تاریخ حقوقایران، تهران: دائره المعارفایران شناسی، ص ۳۳۹. ↑
. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم (۱۹۹۱)، الحسبه فی الاسلام او وظیفه الحکومه الاسلامیه، بیروت: دار الکتب العلمیه؛ و نیز: عمید زنجانی، عباسعلی (۱۳۸۴)، فقه سیاسی، تهران: انتشارات امیرکبیر، ج ۲، ص ۳۳۱. ↑
. انصاری، شیخ مرتضی (۱۳۸۶)، المکاسب، قم: دار الحکمه، ص ۱۵۳. ↑
. بلقزیر، عبدالله (۲۰۰۲)، الدوله فی الفکر الاسلامی المعاصر، بیروت: مرکز دراسات الوحده العربیه، ص ۲۵۱. ↑
. فیرحی، داود (۱۳۹۰)، دین و دولت در عصر مدرن، تهران: انتشارات رخ داد نو، ص ۳۳۲. ↑
. شمسالدین، محمدمهدی (۱۹۹۱)، نظام الحکم و الاداره فی الاسلام، بیروت: موسسه الدولیه للدراسات و النشر، ص ۴۵۴. ↑
. فیرحی، داود (۱۳۹۰)، فقه و سیاست درایران معاصر (فقه سیاسی و فقه مشروطه)، تهران: نشر نی، ص ۱۷۲. ↑
. برای مطالعه پیرامون هندسه معرفتی فقه سیاسی، ر.ک. به: احمدوند، شجاع (۱۳۸۹)، فرایند تدوین معرفتشناسی و روششناسی فقه سیاسی شیعه، متین، شماره ۱۰؛ و نیز: دومین نشست کارگروه فقه سیاسی در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی در مورّخ ۱۶/۳/۱۳۸۹، به آدرس الکترونیکی:
http://www.maalem.ir/NewsDetail.aspx?itemid=183 ↑
. فیرحی، داود (۱۳۹۰)، فقه و سیاست درایران معاصر (فقه سیاسی و فقه مشروطه)، تهران: نشر نی، ص ۳۷. ↑
. کریمینیا، محمدمهدی (۱۳۸۹)،ایات الأحکام جزایی، قم: جامعه المصطفی، ص ۱۵. ↑
.ر.کبه:لکزایی،نجف(۱۳۸۷)،روششناسیفقهسیاسیشیعه،سایت:
http://www.lakzaee.ir/persian/index.php?option=com_content&task=view&id=315&Itemid=49 ↑
. برای مطالعه تفصیلی پیرامون وجوه تشابه تمایز حکم فقهیِ دارای حجیت و حکم شرعیِ حقیقیِ شارع، ر.ک. به: مصطفوی، سید کاظم (۱۳۸۸)، ماهیت حکم، فصلنامه حقوق (مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)، دوره ۳۹، شماره ۱، ص ۳۰۵. ↑
. ر.ک. به: خاقانی اصفهانی، محمد (۱۳۹۰)، نشانهشناسی و زبانشناسی اسلامی؛ با طراحی الگوی دستور زبان هستیگرا، مرکز نظریهپردازی دانشگاه اصفهان، به آدرس الکترونیکی:
http://korsinews.ir/index.aspx?siteid=9&pageid=1256&newsview=1768 ↑
. برای نمونه، ر.ک. به: ۱- القرضاوی، یوسف (۱۴۰۵ق)، الصحوه الاسلامیه بین الجمود و التطرف، القاهره: کتاب الأمه؛ ۲- قطب، محمد (۱۴۱۴ق)، العلمانیون و الإسلام، بیروت: دار الشروق؛ ۳- العفانی، سید بن حسین (۲۰۰۶)، الرّدّ علی المدرسه العقلیه و منکری السنه، القاهره: دار العفانی؛ ۴- خلیل، عماد الدین (۲۰۰۸)، تهافت العلمانیه، بیروت: دار إبن کثیر؛ ۵- الناصر، محمد بن حامد (۲۰۰۱)، العصرانیون بین مزاعم التجدید و میادین التغریب، الریاض: مکتبه الکوثر؛ ۶- الناصر، محمد بن حامد (۲۰۰۴)، المدرسه العصرانیه فی نزعتها المادیه: تعطیل النصوص و فتنه بالتغریب، الریاض، مکتبه الکوثر؛ ۶- ابوشافعی، منصور (۲۰۱۰)، العلمانیون و انسنه القرآن، الجیزه، مکتبه النافذه؛ ۷- زین الهادی، محمد (۱۴۰۹ق)، مجالات انتشار العلمانیه و أثرها فی المجتمع الإسلامی، الریاض: دار العاصمه؛ ۸- السلفی الافغانی، شمس (۱۴۱۹ق)، عداء الماتریدیه للعقیده السلفیه، رساله الماجیستر فی الجامعه العالمیه، مؤسسه الجامعه الأثریه ببشاور فی باکستان، الطائف: مکتبه الصدیق. برای مطالعه پیرامون نظر مخالف، ر.ک. به: قرضاوی، یوسف، الإسلام و العلمانیه؛ وجها لوجه، در:
http://qaradawi.net/library/56.html ↑
. بنهادی الوادعی، عبدالرحمن بن مقبل (۱۴۲۸ق)، الإلحاد الخمینی، صنعاء، دار الآثار. ↑
. قرضاوی، یوسف مصطفی (۲۰۰۶)، دراسه مقارنه فی فقه مقاصد الشریعه؛ بین المقاصد الکلیه و الجزئیه؛ در: ابوزید، وصفی عاشور (۲۰۰۷)، دراسه فی فقه مقاصد الشریعه بین المقاصد الکلیه والنصوص الجزئیه، القاهره: دار الشروق. ↑
. قرضاوی در تعریف فقه میگوید: «مما یدخل فی “الفقه” المراد: الغوص فی مقاصد الشریعه، ومعرفه أسرارها وعللها، وربط بعضها ببعض، ورد فروعها إلى أصولها، وجزئیاتها إلى کلیاتها، وعدم الاکتفاء بالوقوف عند ظواهرها، والجمود على حرفیه نصوصها»، ر.ک. به: أولویه المقاصد على الظواهر، در آدرس الکترونیکی:
http://www.qaradawi.net/articles/86-2009-12-12-10-35-10/5970-2012-06-27-14-40-25.html ↑
. ر.ک. به: هوشنگی، حسین (۱۳۸۹)، نقش مدرنیته در توسعه بنیادگرایی در جهان اسلام، فصلنامه دانش سیاسی، سال ششم، شماره ۱؛ و نیز:
See: Helfont, Samuel (2009). Politics, Terrorism, and the Sunni Divide, Foreign Policy Research Institute. ↑
. فیرحی، داود (۱۳۹۰)، فقه و سیاست درایران معاصر (فقه سیاسی و فقه مشروطه)، تهران: نشر نی، ص ۱۲۰. ↑
. برای مطالعه تفصیلی پیرامون دیدگاه محقق نائینی و نیز دیدگاه رقیب (دیدگاه محقق اصفهانی) ر.ک. به: فیرحی، داود (۱۳۹۰)، فقه و سیاست درایران معاصر (فقه سیاسی و فقه مشروطه)، تهران: نشر نی ص ۱۳۳. ↑
. خوئی، ابوالقاسم (۱۴۱۰ق)، الإجتهاد و التقلید، چاپ سوم، قم: دار الهادی، ص ۹۷. ↑
. محقق الأردبیلی، احمد بن محمد (۱۴۰۳)، مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الأذهان، تحقیق اشتهاردی، عراقی و یزدی، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم. ↑
. النجفی، محمدحسن(۱۳۶۷)،جواهر الکلام فیشرحشرایع الإسلام، تحقیقمحمود القوچانی،تصحیح سید ابراهیمالمیانجی،تهران: دارالکتبالإسلامیه،ص۶۱. ↑
. ر.ک. به: اژهای، محمدعلی (۱۳۷۶)، نظریه تعاملی استعاره، مجله پژوهشی علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شماره ۸. ↑
. استعاره در اندیشهشناسیِ جدید چونان فناوری تفکر تلقی می شود و به ویژه در توسعه تفکر سیاسی اهمیت شایانی دارد. تحلیل استعارهشناختی دو وجه اساسی دارد: نخست، مطالعه و کاربرد استعاره به مثابه تکنولوژی فکر و دوم، جستوجوی نوعی خلاقیت شخصی اندیشمندانه که موجب تحول شخصی علم به دست وی شده است. ↑
. فیرحی، داود (۱۳۹۰)، فقه و سیاست درایران معاصر (فقه سیاسی و فقه مشروطه)، تهران: نشر نی، ص ۲۰۶. ↑
. ر.ک. به: اسلامی، رضا (۱۳۸۵)، نظریه حق الطاعه، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی. ↑
. صدر، سید محمدباقر (۱۴۱۵ق)، مباحث الأصول، تقریر سید کاظم حائری، قم: نشر اسماعیلیان، ج ۳، ص ۳۲۸. ↑
. فیرحی، داوود (۱۳۹۰)، استعارههای دولت در فقه سیاسی معاصر شیعه، فصلنامه سیاست (مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران)، دوره ۴۱، شماره ۳. ↑
. نائینی، محمدحسین (۱۳۸۲)، تنبیه الأمه و تنزیه المله، تصحیح سید جواد ورعی، قم: انتشارات بوستان کتاب، ص ۹۷. ↑
. پیشین، ص ۹۸. ↑
. خراسانی، محمد کاظم (۱۴۰۶ق)، حاشیه المکاسب، تصحیح مهدی شمس الدین، تهران: انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص ۸۴. ↑
. به نقل از: فیرحی، داود (۱۳۹۰)، فقه و سیاست درایران معاصر (فقه سیاسی و فقه مشروطه)، تهران: نشر نی، ص ۳۱۱. ↑
مفهوم آمیخته بازاریابی به مجموعه ای از ابزارهای قابل کنترل اشاره دارد که ترکیب آن ها در برنامه های بازاریابی بکار گرفته شده و تحقق هدف های یک بنگاه و پاسخگویی به بازار هدف را به دنبال دارد (van waterschott & van den bulte, 1992:88).
قابل کنترل بودن متغیرها به معنای آن است که آن ها را می توان تغییر داد و بدیهی است متغیری که کاملا کنترل باشد وجود ندارد (ackoff, 1981:174).
آمیخته بازاریابی ترکیب خاصی از فعالیت های بازاریابی مرتبط و وابسته به هم می باشند که به وسیله آن ها تحقق هدف ها امکان پذیر است (zikmund, 1996:12). بازاریابی به مفهوم تعیین و تعریف نیازها و خواسته های بازارهای هدف و تامین رضایت مشتریان به نحو مطلوب تر و موثرتر از رقبا، است و اقدامات مرتبط با بازاریابی را می توان در مجموعه ای از متغیرهای بازاریابی قابل کنترل که تقاضا را تحت تاثیر قرار می دهند، خلاصه نمود. از محصول، قیمت، ترویج و مکان (kotler,1994:46). محصول ، مکان (توزیع)، ترویج و قیمت از عناصر آمیخته های بازاریابی می باشند که این عناصر، متغیرهای قابل کنترل بازاریابی نامیده می شوند. زیرا آن ها به وسیله بازاریابان کنترل و دست کاری می شوند (zikmund, 1996:12). از بین کسانی که عوامل دیگری را به آمیخته های بازاریابی اضافه کرده اند می توان به نظریه «گوش[۱۲]» اشاره کرد. به زعم وی آمیخته های بازاریابی شامل ۶p می باشد که عبارتند از محصول، قیمت، ترویج، مکان، سود[۱۳] و افراد[۱۴]، است (goetsh, 1993:101) . به زعم «کوپر[۱۵]» آمیخته بازاریابی شامل ۴P معروف بوده که به تدریج تکامل یافته و تعداد آن ها به ۷P رسیده است. آمیخته های بازاریابی، ترکیبی از همه عناصر و فرایند های قابل کنترل و داخل شرکت است که بر روی بازاریابی کالا و خدمات تاثیر می گذارند (cooper & lane, 1997:271). این عوامل عبارتند از (cooper & lane , 1997, 10). محصول، قیمت، مکان، ترویج، مشارکت[۱۶]، گیرایی[۱۷] و فرایند[۱۸] .
به دلیل کمبودهایی که ۴P آمیخته سنتی بازاریابی داشت، «بومز و بیت نر[۱۹]» (۱۹۹۲) عوامل دیگری را به آن اضافه و الگویی مرکب از ۷P ارائه کردند، این الگو شامل متغیرهای ذیل می باشد (baker , 2000:234):
محصول، قیمت، مکان، ترویج، مشارکت، علائم فیزیکی[۲۰] و فرآیندها.
در متغیر مشارکت به این نکته اشاره می شود که کارکنان ارائه کننده با مشتریان در تحویل خدمات مشارکت می نمایند و کیفیت خدمات و تکرار خرید تحت تاثیر مشارکت این دو قرار دارد. علائم فیزیکی شامل نمادها و علائمی است که در محیط سازمان های ارائه کننده خدمات وجود دارد و در فرایند تولید و ارتباطات استفاده می شود. فرایند ها نیز شامل رویه ها، مکانیزم ها و جریان فعالیت هایی است که در فرایند تولید خدمات بکار گرفته می شود.
آمیخته بازاریابی شامل متغیرهای قابل کنترلی است که برای جذب و حفظ مشتریتن هدف استفاده می ود (bearden et.al, 2001:10). آمیخته بازاریابی شامل عوامل زیر است:
تصمیات مربوط به محصول: محصول عبارت است از کالا، خدمات و یا ایده هایی که با ویژگی های ملموس یا ناملموس برای کسب رضایت مشتری عرضه می شوند(zikmund, 1996:12) . ویژگی های محصول به تمام یا بعضی از ویژگی های عملی محصول اشاره می کند که برخی از آن ها عبارتند از بهار تمام شده، خدمات گارانتی و پشتیبانی، حق انحصاری و بسته بندی و ویژگی ها[۲۱](cooper & lane, 1997, 271). سایر عوامل مربوط به محصول عبارتند از کیفیت، بسته بندی، استراتژی های چرخه عمر محصول[۲۲]، طراحی، خدمات به مشتری، مارک گذاری و استراتژی های خط محصول (bearden et . al, 2001:10). دیگر عناصر متغیر محصول عبارتند از توسعه محصول و اصلاح محصول(zikmund, 1996:16).
تصمیمات مربوط به قیمت: قیمت عبارت است از ارزش مبادله کالا یا خدمات (boone & Kurtz , 2002:567). قیمت عبارت است از مبلغ پول یا ما به ازایی ارزشمند که در مبادله ی یک محصول داده می شود (zikmund , 1996:15). قیمت می تواند به عنوان حربه ای در آمیخته بازاریابی استفاده شود. عناصر قیمت عبارتند از مدت اعتبار، سطح قیمت گذاری، سیاست تخفیف ها و روش ها پرداخت(cooper & lane , 1997, 12). تغییر قیمت یکی از عناصر مربوط به قیمت است(bearden et. Al, 2001:10).
تصمیمات مربوط به مکان: مکان یا توزیع از عناصر آمیخته بازاریابی بوده که تمام جنبه های مربوط به دست یابی مشتری به محصول را در زمان و مکان درست، شامل می شود(zikmund , 1996:12). مکان در بازار، جایگاه محصولات یا خدمات را در بازار نشان داده و از نظر دسترسی فیزیکی به کالا یا خدمات، اهمیت دارد. اجزاء مکان عبارتند از حمل و نقل، سطح موجودی ها، جایابی، قلمرو و فروش، پوشش توزیع[۲۳] و کانال های توزیعی (cooper & lane, 1997, 13). سایر عناصر مربوط به توزیع عبارتند از نوع کانال، سطوح خدمات، لجستیک و مدیریت کانال(bearden et.al , 2001:10). کانال های توزیعی مجموعه ای از سازمان های بازاریابی می باشند که محصول را از تولید کننده به مصرف کننده می رسانند. کانال های توزیعی اغلب شامل واسطه ها، عمده فروش ها و خرده فروش ها است(zikmund, 1996:13).
تصمیمات مربوط به ارتباطات بازاریابی یکپارچه و ترویج: ترویج از عناصر آمیخته بازاریابی بوده که شامل همه اشکال ارتباطات بازاریابی است (zikmund, 1996:14). شامل آمیخته ارتباطات، بودجه، پیام ها، رسانه ها و اثر بخشی ارتباطات (bearden et.al , 2001:10). روش های ترویجی عناصر آمیخته ترویج را نشان می دهند و چگونگی ارتباط با گروه های هدف را بیان می کنند (cooper & lane , 1997, 13). متغیر ترویج شامل متغیرهای دیگری است که عبارتند از تبلیغات، فروش حضوری، پیشبرد فروش و روابط عمومی[۲۴] (zikmund, 1996:16).
آمیخته افراد: افراد شامل کسانی می شود که از طرف شرکت با مشتریان ارتباط دارند و شامل کارکنان نمایندگی ها و واسطه های فروش است. در خصوص این افراد، پارامترهای زیر اهمیت دارند: دوستی و مهربانی، در دسترس بودن، سطح مهارت ها، دانش، مفید بودن، دارای ظاهر مناسب و ادب (cooper & lane , 1997, 13).
آمیخته فرایند : P مربوط به فرایند ، فرایند های داخل یک شرکت در ارتباط با زمان انتظار برای پاسخگویی به مشتریان را تشریح می کند و اجزای آن عبارتند از شرعت، زمان انتظار در صف و زمان ارائه خدمت (cooper & lane , 1997, 14).
گیرایی: گیرایی با محیطی که مشتریان با شرکت ارتباط برقرار می کنند، ارتباط دارد. عناصر آن عبارتند از : جو، اندازه، تمیزی، راحتی و تسهیلات(cooper & lane , 1997, 13).
تاکتیک های بازاریابی، ارتباط نزدیکی با تصمیمات بازاریابی دارند و آمیخته های بازاریابی دارای ابعاد تاکتیکی و استراتژیکی می باشند. لازمه ایجاد آمیخته بازاریابی اثر بخش شناخت موثری از جایگاه محصول، بازار، رقبا و مصرف کنندگان است (ennev et. Al, 1995:86).
به زعم کاتلر (kotler, 1986) دو متغیر دیگر ۲P دیگر باید به آمیخته های بازاریابی اضافه شوند. این دو متغیر عبارتند از (baker, 2000:234): قدرت سیاسی[۲۵] و ساختار افکار عمومی[۲۶]. قوانین و مقررات و تغییر آن و آنچه در اذهان عمومی نسبت به عرضه خدمات خاصی به وسیله ی سازمان خاصی وجود دارد، در این دو متغیر قرار دارد.
۱-۳-۲- وظایف آمیخته های بازاریابی
آمیخته های بازاریابی وظایف مختلفی را دنبال می کنند که برخی از آن ها عبارتند از (van waterschott & van den bulte , 1992:89):
تعیین چیزهای با ارزشی که در مبادله احتمالی رد و بدل می شود.
تعیین سود یا زیانی که در مبادله احتمالی نصیب طرفین می شود.
تعیین محل رویارویی طرفین
جلب توجه و تاثیر بر احساسات و ترجیح ها درباره مبادله احتمالی.
۲-۳-۲- انواع بازاریابی
بازاریابی خرد: بازاریابی خرد عبارت است از فعالیت های مربوط به پیش بینی نیازهای مشتریان و ارضای رضایت بخش آن از طریق کالاها و خدمات به وسیله تولید کننده و در جهت دست یابی به هدف های سازمان(mc carthy et.al, 1990:8).
بازاریابی کلان: بازاریابی کلان عبارت است از فرایند اجتماعی تطابق عرضه و تقاضا در جهت تحقق هدف های اجتماعی(mc carthy et.al, 1990:8).
بازاریابی یکسان[۲۷]: بازاریابی یکسان عبارت است از آن دسته از تلاش های بازاریابی که برای تمام بازار یکسان بوده و بر روی بازار هدف خاصی نمی باشد. بازاریابی یکسان هنگامی بکار می رود که در بازار تنوع سلیقه ها وجود ندارد. بازاریابی یکسان برای طیف گسترده ای از مشتریان بکار می رود(zikmund,1996:239).
بازاریابی متمرکز[۲۸]: بازاریابی متمرکز عبارت است از توسعه و هدایت تلاش های بازاریابی و اجرای آمیخته بازاریابی برای قسمت خاصی از بازار(zikmund,1996:239).
بازاریابی تفکیکی[۲۹]: بازاریابی تفکیکی، انتخاب بیش از یک بازار هدف و توسعه آمیخته بازاریابی برای قسمت به طور جداگانه است. به این روش، تقسیم بازار چندگانه[۳۰] نیز گفته می شود (zikmund,1996:239).
بازاریابی سفارشی[۳۱]: بازاریابی سفارشی ، عبارت است از جستجو برای یافتن و ارضای نیازهای منحصر به فرد هر مشتری خاص. در این روش، هر مشتری به عنوان قسمتی از بازار در نظر گرفته می شود(zikmund,1996:243).
۳-۳-۲- بازاریابی خدمات
بازاریابی را می توانیم به دو دسته بازاریابی کالاها[۳۲] و بازاریابی خدمات[۳۳] طبقه بندی نماییم(baker, 2000:232). آنچه مسلم است، انجام فعالیت های بازاریابی برای هر چیزی که بتوان آن را در بازار در قالب خرید و فروش مبادله کرد، ضروری است. بازاریابی خدمات می تواند برای بازاریابی فعالیت های مختلفی نظیر هتل داری، هواپیمایی، بانکداری، خدمات مالی، حقوقی، درمانی ، آموزشی ، بیمه و حمل و نقل بکار گرفته شود.
خدمات را می توانیم ، فعالیت یا منفعتی ناملموس تعریف کنیم که یک طرف به طرف دیگر عرضه می کند و مالکیت چیزی را به دنبال ندارد (kotler, 1994:640). تولید خدمات حتی می تواند به کالای فیزیکی وابسته باشد. خدمات عبارت است از وظایف ناملموسی که نیازهای استفاده کنندگان مصرفی یا تجاری را ارضا می نماید(boone & Kurtz, 2002:329).
۴-۲- ارتباطات و ترویج
۱-۴-۲- مقدمه
ترویج از عناصر آمیخته بازاریابی بوده که شامل همهی اشکال ارتباطات بازاریابی است (zikmund,1996:14). ترویج شامل آمیخته ارتباطات، بودجه، پیام ها، رسانه ها و اثر بخشی ارتباطات است(bearden et.al,2001:10). روش های ترویجی عناصر آمیخته ترویج را نشان می دهند و چگونگی ارتباط با گروه های هدف را بیان می کنند(cooper & lane, 1997:12). متغیر ترویج شامل متغیرهای دیگری است که عبارتند از تبلیغات ، فروش حضوری، پیشبرد فروش و روابط عمومی(zikmund,1996:16).
در سال اخیر به همه فعالیت هایی که شرکت در جهت تحت تاثیر قرار دادن مخاطب، معرفی کالا یا تغییر نگرش ها استفاده می کند، ارتباطات بازاریابی[۳۴] گفته می شود. این مفهوم به شرکت ها کمک می کند تا روش های مناسب و موثر ارتباط و تماس با مشتریان، همچنین سایر ذینفعان همانند کارکنان، عرضه کنندگان ، مواد اولیه، سرمایه گذاران و سایر موسسات مرتبط را مورد شناسایی و استفاده قرار دهند(بیرانوند، ۱۳۸۹: ۶۳).
در حقیقت ارتباطات بازاریابی سعی دارد که به مردم نشان بدهد که کالای مورد نظر چگونه یک مشکل را حل می کند و یا نیازی که آن ها دارند را ارضا می کند (klopper et al.2006).
۲-۴-۲- اهمیت ارتباطات بازاریابی
ابزارهای ارتباطی بازاریابی پیوند ارتباطی بین فروشندگان و خریداران می باشند تا اهداف تاثیر گذاری، آگاهی دادن، یا متقاعد کردن یک مشتری بالقوه جهت تصمیم خرید را دنبال کنند (Kurtz, 2010).
هدف ارتباطات بازاریابی، تغییر چهار چوب ذهنی است. ولی ممکن است بنگاه هایی به فعالیت های ترویجی حیله گرانه برای ایجاد فروش در کوتاه مدت توسل شوند. به طور کلی، ارتباطات بازاریابی از سه جنبه اصلی دارای اهمیت ویژه ای می باشند که این سه جنبه عبارتند از (boone & Kurtz, 2002:483-484):
اهمیت اجتماعی: ارتباطات بازاریابی، استانداردها را به مصرف کنندگان معرفی کرده، برای آن ها حق انتخاب ایجاد نموده، از اجحاف به مصرف کننده جلوگیری کرده و رفتارهای درست را به جامعه می آموزد.
اهمیت تجاری: استراتژی های ترویجی برای موسسات کوچک و بزرگ مفید بوده و برای آن ها افزایش فروش، ایجاد وفاداری و تغییر نگرش مصرف کنندگان را به ارمغان می آورد.
اهمیت اقتصادی: استراتژی های ترویجی با افزایش فروش، افزایش تولید در اقتصاد را به دنبال داشته و با افزایش تولید، هزینه ثابت هر واحد کاهش یافته و کاهش بهای تمام شده و قیمت نیز اتفاق می افتد و یان موضوع به نفع مصرف کننده است.
۳-۴-۲- تعریف ترویج
ترویج مجموعه ای از عناصر، استراتژی ها و تلاش هایی است که در ارتباطات با بازار هدف نقش عمده ای را ایفا می کند. برنامه های ترویجی برای پشتیبانی از استراتژی های رقابتی طراحی شده و باید با سایر عناصر آمیخته های بازاریابی سازگار باشند (mason & ezell,1993:509). ترویج اصطلاحی است که معانی مختلفی از آن برداشت می شود. معنای لاتین آن «حرکت به جلو[۳۵]» است. ترویج را می توانیم کنترل طرح ها، برنامه ها و روش های ارتباطی برای شرکت به مشتریان احتمالی برای ارضا نیازهای آن ها، تسهیل فروش و کمک به سود آوری بلند مدت، تعریف نماییم(mason & ezell,1993:510).
۴-۴-۲- هدف های ترویج
هدف های مختلفی برای ترویج وجود دارد که بر روی وظایف خاصی که باید انجام شود، تاثیر می گذارد، این هدف ها عبارتند از(boone & Kurtz, 2002:353): 1.اطلاع رسانی به مصرف کنندگان و سایر افراد مرتبط ۲. افزایش تقاضا ۳. متمایز سازی یک محصول از محصولات مشابه ۴. برجسته کردن ارزش محصول ۵. فروش پایدار.
۵-۴-۲- آمیخته ترویج
آمیخته ترویج مشابه آمیخته بازاریابی شامل متغیرهایی است که تحقق هدف های سازمانی و ارضا نیازهای بازار هدف را دنبال دارد. در حقیقت، آمیخته ترویج زیر مجموعه آمیخته بازاریابی است. اجزا آمیخته ترویج شامل فروش شخصی و فروش غیر شخصی است که فروش غیر شخصی خود شامل تبلیغات، پیشبرد فروش ، بازاریابی مستقیم و روابط عمومی است. فروش شخصی، تبلیغات و پیشبرد فروش عناصری می باشند که معمولا بیشتر به آن ها توجه می شود. البته روابط عمومی و بازاریابی مستقیم نیز ارتباطات بازاریابی کارآمد را پشتیبانی می نمایند (boone & Kurtz, 2002:463). برنامه کامل ارتباطات بازاریابی یک شرکت، آمیخته ترویج آن شرکت نام دارد (kotler, 1994:464). عناصر آمیخته ترویج عبارتند از تبلیغات، شهرت و روابط عمومی، فروش شخصی و پیشبرد فروش (moson & ezell, 1993:510) و ابزارهای اصلی ترویج به شرح زیر تعریف می شود:
تبلیغات: هرگونه ارائه و تبلیغات غیر شخصی ایده ها، کالاها یا خدمات که توسط یک واحد تبلیغاتی انجام شود و مستلزم پرداخت هزینه باشد، تبلیغات غیر شخصی نام دارد (kotler, 1994:464). تبلیغات از روش های ارتباطات غیر شخصی به وسیله ی رسانه های مختلف است که به منظور اطلاع رسانی یا متقاعد سازی مخاطبین خاص انجام می شود(boone & Kurtz, 2002:463).
فروشندگی شخصی: معرفی شفاهی کالا یا خدمات به صورت مذاکره حضوری با یک یا چند خریدار احتمالی[۳۶] به قصد فروش (kotler, 1994:464). فروش شخصی فرایند ترویج بین فردی است که در طی آن یک فروشنده به صورت شخصی با خریدار احتمالی رودر رو می شود (boone & Kurtz, 2002:463).
پیشبرد فروش: محرک های کوتاه مدتی می باشند که برای تشویق به خرید. یا فروش کالاها و خدمات به کار می رود(kotler, 1994:464).
«مدیریت ارتباط با مشتری چالش اصلی استراتژیک قرن بیست و یکم است» (گالبریت و روگرس، ۱۹۹۹). پاتریک بولتما[۲۱] مشاور خدمات مشتری اینگونه نظر میدهد: «مدیریت ارتباط با مشتری (CRM) بزرگترین آرزوی کمپانی شما برای آینده میباشد.» علاوه بر این ونیک سوین[۲۲] از موسسه[۲۳] SAS ادعا میکند که : مدیریت ارتباط با مشتری به سرعت در حال تبدیل شدن به پیش نیازی برای بقا و موفقیت کلیه کسب و کارها در بازار رقابتی امروز است.
با توجه به مطالب گفته شده میتوان عوامل زیر را به عنوان محرکهای توجه به CRM در نظر گرفت:
الف) محرکهای درونی سازمان:
رقابت بر سر کسب مشتری تشدید یافته است. از نقطه نظر کاملاً اقتصادی سازمانها میدانند که حفظ مشتری ارزانتر از یافتن مشتری جدید تمام میشود. آمارها نیز چیزی شبیه به این را نشان میدهند (گری و بیون، ۲۰۰۳).
قانون پاره تو : این قانون اذعان میدارد ۲۰% مشتریان سازمان ۸۰% سود آوری را ایجاد میکنند.
جذب مشتری جدید ۱۰ - ۵ برابر گرانتر از تکرار معاملات مشتریان موجود است. یک مشتری ناراضی، تجربیات خود را با ۱۰- ۸ نفر دیگر در میان میگذارد.
ب: محرکهای اهداف هزینه:
افزایش درآمد به لحاظ افزایش رضایت مشتری (مثلاً با افزایش فروش محصولات جانبی یا تکرار خرید).
کاهش هزینههای فروش و توزیع (مثلاً با بالا بردن احتمال پذیرش محصول توسط ابزارهای تبلیغاتی، استفاده از وب برای کاهش تعداد فروشندگان و کانالهای توزیع لازم) (گری و بیون، ۲۰۰۳).
حداقل سازی هزینههای پشتیبانی مشتری (مثلاً از طریق در دسترس گذاشتن اطلاعات مشتریان برای نمایندگان فروش، خود کار سازی مراکز تماس جهت دسترسی مستقیم نمایندگان فروش به ترجیحات و تاریخچه خرید مشتریان).
البته شیوه مدیریت روابط با مشتریان به هزینههای ایجاد روابط بستگی دارد. تعداد دفعات خرید نیز بر نوع ارتباطاتی که توسط شرکت اعمال میشود تأثیر میگذارد. نمودار ۱-۲ انواع مختلف خدمات مبتنی بر تعداد دفعات خرید یا بهره گیری از خدمات و نوع تبادلات و تعاملات را به تصویر کشیده است.
هر نوع رابطهای میان مشتری و شرکت – بدون در نظر گرفتن هزینه آنها برای نوع خاصی از خدمات مناسب میباشد. این مطلب در نمودار -۲۲ نشان داده شده است.
۲-۲- ۴- فرایند مدیریت ارتباط با مشتری:
این فرایند شامل گامهای زیر میباشد: (احمد و کمال، ۲۰۰۲)
- شناسایی مشتریان سازمان
- جذب مشتری
- اولویت بندی مشتریان حین انجام فرایند جذب
۲-۲- ۵-۱- شناسایی مشتریان سازمان:
شناسایی فرایند یافتن افرادی است که خدمات و محصولات ما برطرف کننده نیازهای آشکار و پنهان آنها میباشد گامهای فرایند شناسایی عبارت است از:
تعریف خدمات و محصولات تولیدی
خدمات و محصولات را بر اساس مأموریت، چشم انداز و استراتژیهای سازمان تعریف کنید باید دقت نمود که خدمت را نباید بر اساس نیازی که برآورده میسازد تعریف شود چون در این حالت تعریف خود از محصول یا خدمت را محدود نمودهاید.
مشتریان خود را تعریف کنید
مشتریان سازمان را نیز باید بر اساس مأموریت، چشم انداز و استراتژیهای سازمان تعریف شود، دقت نمایید که مشتریان را بر اساس محصولات یا خدمات تولیدی سازمان تعریف نکنید. چون در اینصورت تنها مشتریان بالفعل خود را در تعریف گنجانده اید و بسیاری از مشتریان بالقوهای که بر اساس مأموریت سازمان، در صورت تعریف خدمات جدید میتوانند مشتری سازمان بشوند را از لیست مشتریان سازمان خارج میشوند.
مشتریان را بر اساس محصولات و محصولات را بر اساس مشتریان تعریف کنید
وقتی مشتریان و محصولات بر اساس یک عنوان مشابه تعریف و مشخص شوند (اهداف و برنامههای بلند مدت) نوبت به آن میرسد که این دو نیز نسبت به یکدیگر تعریف گردند.
۲-۲- ۵-۲-جذب مشتری :
جذب، فرایند ایجاد وابستگی روانی و فکری در مشتری نسبت به محصولات یا خدمات میباشد.
شناسایی مقدم بر جذب است. تا سازمان نتواند انبوهی از افراد پیرامونش را بشناسد، قادر نخواهد بود که آنها را جذب کند. فرایند شناسایی متشکل از گامها و مکانیزمهایی متفاوت با فرایند جذب میباشد. گامهای فرایند جذب مشتری شامل موارد ذیل میباشد:
شناسایی مشتریان بالفعلی که از محصولات سازمان استفاده میکنند:
مشتریانی میباشند که روابط تجاری با سازمان دارند و سازمان تقریباً اطلاعاتی کامل از آنها در اختیار دارد.
شناسایی مشتریان بالفعلی که از محصولات ما استفاده نمیکنند:
همان مشتریان رقبای سازمان میباشند. در بازار رقابت نباید تفکر تقسیم مشتریان به نسبتهای تقریباً مشابه بین سازمانهایی که یک نوع خدمت را ارائه میکنند وجود داشته باشد. هر سازمانی باید سعی کند حداکثر تعداد مشتریانی را که میتواند جذب کند.
شناسایی مشتریان بالقوهای که میتوانند مشتری محصولات ما باشند.
با شکل دهی به خدمات نوین میتوان مشتریان بالقوه را به مشتریان بالفعل تبدیل نمود.
۲-۲- ۵-۳- رتبه بندی مشتریان:
یکی از دلایل پرداختن به موضوع اولویت بندی مشتریان، محدودیت منابع سازمانی میباشد. محدودیت منابع باعث میگردد که سازمان در پی کسب حداکثر ارزش افزوده از فروش محصولات و خدمات خود باشد. در محیط بازار رقابت کامل، سازمانی موفق خواهد بود که حداکثر ارزش افزوده را از فروش محصولات و خدمات خود کسب نماید که این همان تعریف کارائی و اثر بخشی است (لونستین[۲۴]، ۱۹۹۹).
یکی از مدلهای مفهومی دسته بندی مشتریان، هرم مشتری است که دارای چهار سطح میباشد (واینر[۲۵]، ۲۰۰۱).
ردیف پلاتینیوم : مشتریان این ردیف، مشتریان بسیار سود آور و وفادار شرکت میباشند. این مشتریان محصولات و خدمات زیادی از شرکت خریداری میکنند. هزینه نگهداری آنان پایین است و تبلیغات دهان به دهان مثبت از محصولات شرکت به راه میاندازند. مشتریانی که شرکت هزینههای زمانی، معنوی و مادی زیادی برای آنان صرف کرده و انتظار بازدهی بالایی برای آن قائلند.
ردیف طلائی: تفاوت این ردیف با ردیف پلاتینیومی سطح سود آوری مشتریان میباشد. مشتریان این طبقه سود آوری کمتری نسبت به مشتریان پلاتینیومی دارند. این دسته از مشتریان به شرکت وفاداری زیادی ندارند، ولی از خدمات شرکت رضایت دارند.
ردیف آهنی (یا نقرهای) : این ردیف شامل آن مشتریانی میشود که حجم قابل توجهی از ظرفیت شرکت را به خود اختصاص دادهاند اما سطوح مصرف، وفاداری و سود آوری آنها پایین میباشد.
ردیف سربی: مشتریانی که در این ردیف جای میگیرند برای شرکت بسیار پر هزینه میباشند. مشتریانی پر توقع با نسبت سود آوری پایین که نرخ مصرف پایینی از خدمات سازمان را نیز دارند. با بهره گرفتن از هرم مشتری میتوان مفهوم CRM را به صورت زیر مطرح کرد:
- جذب مشتریان جدید به هرم مشتری.
- ارتقای مشتریان به سمت بالای هرم
- حفظ مشتریان بالای هرم در برابر ترک هرم
جذب مشتری جدید به هرم مشتری
اصطلاح شرکت چند ملیتی شامل شرکت هایی می گردد که از طریق شعب فرعی ، شاخه ها یا شرکت های وابسته یا سایر سازمان ها در امور بازرگانی اساسی یا سایر فعالیت های اقتصادی کشور میزبان دخالت دارند.ولی کنترل یا تصمیم گیری های آنان در کشور یا کشورهای دیگری که کشورهای مادر خوانده می شوند متمرکز است[۱۷].
اما به نظر می رسد که تعریف زیر از شرکت های چند ملیتی صحیح تر باشد:
شرکت چند ملیتی شرکتی است که دارای شرکت های فرعی در سراسر دنیاست و از طریق سرمایه گذاری مستقیم و غیر مستقیم در خاک کشورهای دیگر به فعالیت تجاری می پردازد.
اما کارتل را میتوان اینگونه تعریف کرد که یک شرکت بزرگ یا اجتماع چندین شرکت تولید کننده کالایی همگون که با توسل با اعمال و اقدامات گوناگون و اغلب غیرقانونی و محرمانه و به صورت تشکیلاتی ،انحصار بازار را درزمینه های فعالیت خود در دست میگیرد[۱۸].
اگر اعضا این مجموعه ، شرکت هایی باشند که فعالیت آنها به یک کشور محدود شود به آن کارتل محلی گفته می شود.اگر فعالیت آنها در کشور های مختلف باشد، این تشکیلات به عنوان کارتل بین المللی[۱۹] خوانده می شود.
شرکت های عضو کارتل هرچند ظاهرا مستقل بوده و از نظر حقوقی استقلال خود را حفظ می نمایند اما در واقع سیاست واحد مشترکی را در زمینه تعیین قیمت ،حجم،تولید،مرغوبیت کالا و حدود بازار فروش هر عضو و از بین بردن رقابت بین اعضا و رقبای ناخواسته دنبال می نمایند.این سیاست واحد،توسط تشکیلات کارتل که بدین منظور وبه کمک کمپانی های عضو تشکیل گردیده ایجاد و اعمال میشود.شرکت هایی که به عضویت کارتل پذیرفته نشده باشند باید یا به مالکیت اعضا درآیند و یا نابود شوند[۲۰].
۲- تعریف کارتل های چند ملیتی:
در بسیاری موارد در کشور ما تفاوتی میان کارتل های چند ملیتی و شرکت های چند ملیتی قائل نمی شوند ،در حالی که به نظر می رسد تفاوت اساسی بین آنها وجود داشته باشد ،هرچند نتایج عملکرد هر دو چپاول و استثمار هر چه بیشتر ملت ها است . شاید بتوان گفت شرکت چند ملیتی از یک کمپانی عظیم و با سرمایه متمرکز تشکیل شده است که فعالیتش در شرکت های مختلف پراکنده می باشد. صفت چند ملیتی ممکن است به دلیل وجود یکی از دو حالت زیر به چنین شرکتی داده شود در حالت اول شرکت مادر با سرمایه خود شروع به فعالیت در کشور های متعدد از طریق تشکیل شعبات یا ایجاد شرکت های وابسته می نماید.این شعبات با درجه ای از استقلال از طریق کپانی مادر هدایت و اداره میشوند.درحالت دوم شرکت مادر برای شروع فعالیت در کشور مورد نظر سرمایه های داخلی آن کشور را نیز به مشارکت می گیرد. به این ترتیب ظاهرا سرمایه ملیت های مختلف در کنار هم توسط شرکت مادر به کار گرفته می شود.هرچنداز نظر کمیت این مشارکت درسطح بسیار محدودی بوده که در اغلب موارد این سرمایه های محدود نیز مربوط به طبقه حاکمه آن کشور می باشد.
حال که تعریف شرکت های چند ملیتی تا حدودی روشن شد بایستی گفت کارتل های چند ملیتی از اجتماع این شرکت های چند ملیتی بوجود می آیند .اعضا کارتل چند ملیتی معمولا انحصار تولید در یک کشور مادر را به عهده داشته و در سطح بین المللی نیز فعالیت دارند[۲۱].
۳- رشد شرکت های چند ملیتی وعلل آن:
شرکت های چندملیتی به صورت امروزی ، در حقیقت اعضا و اجزا تشکیل دهنده کارتل های چندملیتی می باشند که با قدرت انحصاری به آسانی کنترل بازار را در دست دارند.
شرکت های چندملیتی عمدتا بعد از جنگ جهانی دوم توسعه یافتند و حتی این اصطلاح نیز احتمالا در سالهای ۱۹۶۰(۱۳۳۹) پس از انتشار ضمیمه اختصاصی مجله بیزینس ویک[۲۲] تحت عنوان((شرکت های چند ملیتی)) مورد استفاده قرار گرفت[۲۳] .البته به کار بردن اصطلاح چند ملیتی، در این مورد گمراه کننده است و معمولا این برداشت را در ذهن تداعی می کند که هرگاه شرکتی به صورت چند ملیتی فعالیت نماید در پهنه اقتصادی می تواند عوامل باز دارنده توسعه را به نفع ملیت هایی که در این فعالیت سهیم هستند نظیر رقابت های بی حاصل، محدودیت های ناشی از مرز های جغرافیایی و امثالهم را پشت سر نهاده و رفاه جهانی را باعث شود[۲۴].
در سال های اخیر شرکت های چند ملیتی نه از لحاظ حجم بلکه از نظر حوزه جغرافیایی فعالیت،وسعت و توسعه غیر قابل تصوری یافته اند به طوری که بسیاری از این شرکت ها از نظر حجم فعالیت اقتصادی ،درآمد و ذخایر سرمایه ای از بسیاری کشور های جهان بزرگتر هستند.تسلط بر قدرت عظیم اقتصادی آنها را قادر می سازد که در کشور های مورد نظر بر قدرت سیاسی نیز نظارت و کنترل خود را اعمال نمایند و هر کجا که لازم آید برای رسیدن به اهداف خود (در زمینه اقتصادی و سیاسی) از قدرت خود استفاده کنند. آنها نه تنها با جابجا کردن ذخایر پولی خود از یک کشور به کشور دیگر می توانند بحران مالی و ارزی ایجاد نموده و موجبات سقوط اقتصادی و سیاسی یک کشور را فراهم آورند نظیر (بحران مالی و اقتصادی شرق آسیا در۱۹۹۷).ریشه بسیاری از کودتاها و بحران های اقتصادی و سیاسی کشورهای مختلف جهان در دهه های اخیر را می توان مستقیم و غیر مستقیم در فعالیت این شرکت ها یافت[۲۵].
در خصوص علل رشد شرکت های چند ملیتی نظریات متفاوتی بیان می شود که برخی از این نظرات عبارتند از :
۱- شرکت ها از طریق رقابت آزاد ، جهت استفاده از مواد اولیه نیروی کار ارزان به کشورهای عقب نگه داشته شده کشانده می شوند تا از یک سو مواد اولیه مورد نیاز صنایع خود را تامین کنند واز سوی دیگر این کشورها را به صورت بازارمصرف محصولات تولید شده خود در آورند[۲۶].
۲- رشد شرکت های چندملیتی نتیجه تمرکز و تراکم سرمایه است که نیاز به ((رشد)) مداوم را طلب می کند.به عبارت ساده تر این نیاز به رشد از خصوصیات ذاتی سرمایه است در حقیقت هرچه سرمایه اولیه بیشتر باشد سرعت رشد نیز بیشتر است .
۳- علاوه برانباشت سرمایه،سیر نزولی سودآوری سرمایهگذاری اضافی باعث تشویق صدورسرمایه می شود.
۴- عده ای نیز دلیل صدور سرمایه را آن می دانند که سرمایه به هر کجا که فرصت های پرسودتری وجود داشته باشد جلب می شود.
۵- فروش کالاهایی که در کشور مادر قابل عرضه نیست به بازار های خارجی انگیزه قوی دیگری است[۲۷].
بخش دوم: جهانی شدن[۲۸] و نظرات تبیین آن
۱- تعریف جهانی شدن وتاثیر آن برفعالیت شرکت های چندملیتی :
جهانی شدن واقعیتی ملموس، فرایندی انکار ناپذیر ودر عین حال مقوله ای مناقشه برانگیز است. افزون بر یک دهه است که در محاورات عمومی ،اصطلاح جهانی شدن یادهکده جهانی به کار می رود. لیکن اجمال نظری درباره معنا و مفهوم آن شکل نگرفته است [۲۹] . چند سویه بودن مفهوم جهانی شدن، به دست دادن تعریفی واحد از آن را دشوار میکند. برخی اندیشه گران برای این فرایند هشت بعدمالی، تکنولوژیکی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، زیست محیطی، جغرافیایی و جامعه شناسی قائل شده اند[۳۰] . برای فهم بهتر از جهانی شدن ، می توان این روند را همچون ورق جمع شده ای تصور نمود که در طی زمان های آتی چین خوردگی های آن باز و نمایان گشته ، ابعاد و پیامد های آن بروز می یابند.جهانی شدن اصطلاحی است که از اواسط دهه ۱۹۸۰ متداول شده است و امروزه اغلب به جای بین المللی شدن و فراملیتی شدن به کار می رود.این اصطلاح به گستره وسیعی از تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دلالت می کند و بنابراین تفسیرها و تعبیرهای گوناگونی از آن شده است[۳۱].
جهانی شدن را می توان به معنی فروریختن مرزها و فراتر رفتن از آن در سطح جهانی در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی…که فرایند آن دگر گون شدن ساختارهای محلی به جهانی دانست.فرایند جهانی شدن، ابعاد و دامنه آن آنقدر وسیع و گسترده است که تمام شئون زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است، تا جایی که برخی از صاحب نظران آن را به عنوان بزرگ ترین رخداد تاریخ بشری یاد کرده اند . به طوری که چند دهه گذشته در پرتو توسعه انقلاب ارتباطات الکترونیکی، مفهوم فاصله و فضا، به گونه ای غیرقابل تصور در هم ریخته است. جهانی شدن به شکل امروزین آن از زمان فروپاشی کمونیسم و نظام دوقطبی و پایان جنگ سرد عینیت یافته است. درواقع جهانی شدن به فرآیندی اطلاق میشود که طی آن جریان آزاد اندیشه، انسان، کالا، خدمات، و سرمایه در دنیا میسر و محقق گردد.
جهانی شدن فرایند افزایش «وابستگی متقابل» میان جوامع مختلف در مقیاس جهانی است[۳۲]. گروهی به مفهوم عام یعنی در هم ادغام شدن بازارهای جهانی در زمینه های تجارت وسرمایه گذاری مستقیم و جا به جایی و انتقال سرمایه ، نیروی کار و فرهنگ در چهار چوب سرمایه داری وآزادی بازار و نهایتا سر فرود آوردن جهان در برابر قدرت های جهانی بازار که منجر به شکافته شدن مرزهای ملی و کاسته شدن حاکمیت دولت خواهد شد، معتقد هستند. عنصر اصلی واساسی دراین پدیده شرکت های چند ملیتی هستند. جهانی شدن شامل تراکم دنیا به عنوان یک کل و از طرف دیگر افزایش سریع در اجماع و پایه گذاری فرهنگ جهانی تلقی می شود. بطوری که همگون سازی به عنوان یکی از ویژگی های جهانی شدن میلیونها فرصت شغلی ایجاد کرده و باعث شده است که حدود دو تریلیون دلار سرمایه از کشورهای ثروتمند از طریق سهام، سرمایه گذاری در اوراق قرضه و وام های تجاری به کشورهای فقیر و در حال توسعه منتقل می شود[۳۳].
به عبارت دیگر بین المللی شدن را می توان فرایند درهم تنیدگی اقتصادهای ملی از راه تجارت بین المللی دانست از سوی دیگر فراملیتی شدن به مفهوم شکل گیری موسسات تولیدی بر پایه عملیات برون مرزی از راه سازمان ها و موسسات چند ملیتی است[۳۴].
جهانی شدن فرآیندی است که از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته و از همان زمان میزان اثرگذاری آن رو به فزونی بوده، اما اخیراً شتاب ناگهانی در آن پدیدار شده است[۳۵] .
جهانی شدن یک فرایند متأخر است که با سایر فرایند های اجتماعی همچون فرا صنعتی شدن ، فرانوگرایی همراه است. جهانی شدن در حوزه های مختلف علوم مورد بحث قرار گرفته و بسیاری از مفاهیم را وادار به بازسازی معنایی کرده است. از این منظر ، جهانی شدن را عامل شکننده ای برای اندیشه های علمی و دانشگاهی در آغاز قرن بیست و یکم می دانند . باید توجه داشت که جهانی شدن با مفهوم نوین آن ، محصول تعاملات فراملی است که طی دو سه دهه گذشته عینیت پیدا کرده است[۳۶]. جهانی شدن، به معنای توسعه جهانی مقوله های مادی و معنوی است که منجر به بازسازی تولیدات جدید در قلمروهای سیاسی ، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شده و معنای متفاوتی را در این حوزه ها به وجود آورده است .به یک تعبیر می توان گفت که جهان تا کنون چندین موج از فرایند جهانی شدن را پشت سر نهاده است، و وجوه مشترک تمام این مراحل هم توسعه تجارت ، گسترش فناوری، مهاجرت وسیع و اختلاط فرهنگ ها بوده است. اما ویژگی بارز موج نوین جهانی شدن که پس از دو جنگ جهانی و بروز رکود بزرگ آغاز شد، همانا کاهش هر چه بیشتر هزینه های حمل و نقل و توسعه شرکت های چند ملیتی است. و شرکت های چند ملیتی هم موتور محرکه جهانی سازی اقتصاد محسوب می شوند . این گونه شرکت ها هستند که با پشت سر نهادن مرز های سیاسی و به حاشیه راندن دولت های ملی ، باعث ادغام هر چه بیشتر اقتصاد های ملی در اقتصاد جهانی می شوند. دوره پس از جنگ جهانی دوم، به عنوان دوره تلاش برای دستیابی به نوسازی و توسعه در کشور های توسعه نیافته، شناخته شده است[۳۷].
جهانی شدن را میتوان چنین تعریف کرد: جهانی شدن ایجاد تغییراتی در جامعه است که در اثر ازدیاد تجارت، سرمایهگذاری، مسافرت و گسترش شبکههای کامپیوتری مابین کشورهای دنیا رخ میدهد جهانیشدن باعث تشدید تاثیر فرهنگ ها برهم خواهد شد و میتواند شیوههای مدیریت سازمان ها در کشورهای مختلف را تا حد زیاد شبیه به هم و یکسان سازد. در اثر موج جهانی شدن پیشبینی میشود که از اهمیت مرزهای جغرافیایی کشورها برای کنترل سرمایه، فناوری و کار کاسته شود. وقتی کشورها به هم نزدیک میشوند و مناسبات تجاری و فرهنگی بین آنها زیاد میشود، بناچار باید به دنبال قوانینی باشند که مشکلاتشان را حل کند. بنابراین قوانین هم به سوی تشکل و یکپارچگی گرایش پیدا میکنند و فرهنگ ها به یکدیگر نزدیکتر میشوند. با توسعه روابط بین کشورها، شرکت های داخلی توسعه مییابند و دامنه فعالیت هایشان از مرزهای داخلی گسترش پیدا کرده و فراتر میرود و وارد بازارهای جهانی میشوند. بدین لحاظ افزایش ایجاد شرکت های چندملیتی لازم میشود و بدین ترتیب بنگاه های اقتصادی جهانی روز به روز توسعه مییابند[۳۸].
پدیده جهانی شدن واقعیتی است که از عمر آن سالیان بسیار نمیگذرد. این پدیده، متولد اواخر قرن بیستم است اما با وجود عمر کوتاهش تا اقصی نقاط عالم اشاعه یافته و به اعماق مباحث متفکران و اندیشمندان امروز جهان راه یافته است. گویی این که وجهه غالب جهانی شدن «اقتصاد» است، ولی بیگمان تمامی ابعاد فرهنگ عمومی را تحت تاثیر خود قرار داده است. گرایش به جهانی شدن. خواهناخواه، نظم اجتماعی معاصر را تغییر خواهد داد و از هماکنون نتایج آن در همه جا قابل مشاهده است. در بازار جهانی امروز، معنای مرزهای جغرافیایی – سیاسی کشورها به معنای مرزهای بسته و دیوارهای آهنین پنجاه سال قبل نیست. امروزه اخبار و اطلاعات رخدادها از طریق شبکه اینترنت با سرعت بسیار زیاد و تقریباً در لحظه، از مرزهای جغرافیایی و سیاسی کشورها عبور کرده و به مخاطبان میرسد- این پدیده نو میتواند به عامل خطرساز و تهدیدکننده حاکمیت ملی کشورها تبدیل شود. بدین لحاظ باید با تعاریف، راهکارها و تعاملات اقتضایی و نو، آماده رویارویی با این چالش جدید شد[۳۹].
ارتباطات الکترونیکی فقط شیوه انتقال سریع اخبار و اطلاعات نیست، بلکه بافت و ترکیب زندگی ملت ها را نیز تا حد زیادی تغییر میدهد. ماهوارهها آخرین اطلاعات کشورها را به دورترین نقاط دنیا منتقل میکنند و برای نخستینبار، ارتباط فوری و همزمان[۴۰] را در سراسر جهان امکانپذیر میسازند[۴۱].
امروزه میلیون ها نفر از مردم جهان از کامپیوترهای شخصی استفاده میکنند و به یاری آن با اتصال به شبکه جهانی اینترنت این فرصت و امکان را دارند که با یکدیگر ارتباط داشته باشند و بدین گونه است که ملت ها به هم نزدیکتر شدهاند. در امور تجاری، انقلابی تحت عنوان تجارت الکترونیک[۴۲] رخ داده و عملیات تجاری را بسیار تسهیل کرده وبه شدت توسعه بخشیده است.
امروزه برای ورود به بازارهای جهانی توجه دقیق و بایسته به سه عامل زیر ضرورت دارد:
۱- تفکر فراملیتی
۲- استانداردهای جهانی
۳- تولید رقابتی[۴۳]
در تاثیر جهانی شدن بر فعالیت شرکت های چند ملیتی باید بیان داشت که این شرکت ها هستند که مهمترین عوامل تحرک آزادانه کالاها و خدمات و عوامل تولید بویژه سرمایه و تکنولوژی در دنیای امروز به حساب می آیند.بر اساس تئوری جهانی شدن ،اصل مزیت نسبی ،عامل تحرک سرمایه وتکنولوژی خواهد بود(اصلی که در مرحله اول حضور شرکت های چندملیتی نیز مبنای فعالیت این شرکت ها قرار داشت) به بیان دیگر شرکت های چند ملیتی فرصت های سرمایه گذاری در نقاط مختلف جهان را مورد بررسی و ارزیابی قرار میدهند وسپس سود آور ترین آنها را (که بنابرتئوری تولید بهینه است) انتخاب نموده و اقدام به سرمایه گذاری ،تولید و صدور می نمایند[۴۴].
۲- دیدگاه های تک علتی و چند علتی از جهانی شدن
به منظور ارائه چهارچوبی منسجم و تعریفی مناسب از جهانی شدن ،دیدگاه های مطرح شده در این باب را می توان به دو گروه کلی تفکیک نمود .بر اساس این تقسیم بندی گروهی از اندیشمندان فرایند جهانی شدن را پدیده ای چند علتی و گروهی دیگر آنرا پدیده ای تک علتی می دانند در حالی که نظریه پردازانی همچون والرشتاین[۴۵] ، روزنا[۴۶] و گیلپین[۴۷] یک عامل عمده را دلیل جهانی شدن بر می شمارند گیدنز[۴۸]،رابرتسون[۴۹] واسکلیر[۵۰] نگرشی چند علتی به این پدیده دارند[۵۱].
والرشتاین در مقان طرفداری از تئوری نظام های جهانی، چنین استدلال می نماید که جهانی شدن با پویایی سرمایه داری پیوندی تاریخی دارد. وی این پدیده را از زاویه ی فزاینده های اقتصادی تحلیل می کند ، از نظر وی در حالی که سرمایه داری یک نظام جهان شمول اقتصادی پدید آورده ،اما ساختارهای سیاسی در سطح دولت – ملت ها همچنان به مانند گذشته در درون مرزها محصور مانده اند و در نتیجه نوعی ساختار نابرابر و نامتوازن در روند جهانی شدن بوجود آمده است[۵۲] .
دیدگاه متفاوت روزنا در خصوص جهانی شدن در قلمرو فناوری قرار دارد. مفهوم کلیدی او در تبیین فرایند جهانی شدن وابستگی متقابل جهانی است که در واقع پیامد پیشرفت های تکنولوژیکی تلقی می شود. از نظر وی مرز های جهان به واسطه توسعه و پیشرفت شبکه های اطلاعاتی و ارتباطی گسترده تر شده است و در نتیجه وضعیت انسانی در دو عرصه سیاسی و صنعتی تغییر یافته است. به اعتقاد او در عصری که دولت-ملت ها قلمرو جهانی را به سازمان های بین المللی، شرکت ها و جنبش های فراملی تقسیم نموده اند، سیاست های بین المللی جایگزین سیاست های ملی شده است.
گیلپین نیز به روابط متقابل دولت ملت ها اذعان دارد . از دید او جهانی شدن ریشه در عوامل سیاسی داشته است . ساخت های معین سیاسی به منظور اطمینان از این که بهترین منافع هرکس به گونه ای هدفمند وبهترین نحو تامین می شود ، نیازمند اعمال کنترل بر نظم سیاسی جهان هستند[۵۳].با توجه با اینکه وی قدرت را بر حسب (( هژمونی داشتن)) درک می کند ، منطق سیاسی جهانی شدن را ظهور و سقوط قدرت های هژمون در نظام بین المللی می داند.
بر خلاف نظرات فوق و در مکتب گروهی که فرایند جهانی شدن را یک پدیده چند علتی می دانند ،گیدنز جهانی شدن را از ابعاد نظام دولت- ملت ،نظم نظام جهانی،تقسیم بین المللی کار و اقتصاد سرمایه داری جهانی ، درک می کند. او جهانی شدن را محصول مدرنیته می داند که هر عامل، تاثیری مشخص بر این فرایند داشته و میزان تاثیر گذاری نیز به نیرو های نهادی و اتفاقات وابسته است .گیدنز جهانی شدن را فرایندی دیالکتیکی و بسیار پیچیده می داند که تاثیراتی گسترده و پویا دارد. از نظر وی منطق تعارضات اقتصاد جهانی سرمایه داری،آهنگ و الگوهای جهانی شدن اقتصاد را تحت تاثیر قرار می دهد ،در حالی که در بطن سیستم بین دولتی،فرم جهان شمول دولت- ملت است که قابلیت ایجاد یک جهان واحد را دارد[۵۴].
تبیین چند علتی دیگری در خصوص جهانی شدن را اسکیلر مطرح کرده است .مفهوم محوری تحلیل وی رویه های فراملی است، که آنها را اینگونه تعریف می کند : رویه هایی که بازیگران غیر دولتی ، خارج از مرز های دولت پدید آورده اند . آنها به لحاظ تحلیلی در سه حوزه اقتصادی ،سیاسی و ایدوئولوژیکی- فرهنگی جای می شوند و هر یک از این رویه ها به واسطه یک نهاد عمده مشخص می گردند. شرکت های چندملیتی عمده ترین نهاد برای رویه های فراملیتی اقتصادی به شمار می روند[۵۵].
درمقابل نظریه اسکینلر، تحلیل چند بعدی رابرتسون زوایای فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی را در بر می گیرد. او معتقد است هر نفوذی، منطق مشخصی دارد . به اعتقاد مک گرو علت تفاوت دیگاه وی از گیدنز در این نکته است که او علاقه کمتری نسبت به تدوین روابط متقابل بین این ابعاد داشته ،ولی رغبت زیادی به بررسی پیامدهای آنها نشان می دهد. توجه خاص رابرتسون بر این موضوع معطوف شده است که جهانی شدن ،برخی ابعاد زندگی مدرن را (نظیر دولت-ملت ،خط تولید مونتاژ،مد های مصرف و …) جهان شمول نموده ، هر چند روند های متعارضی را (همچون احیای ملی گرایی از یک طرف و هویت قومی از سوی دیگر )را در خود پرورش می دهد .فهم نظام جدید جهانی ازنظر وی مستلزم بر گرفتن رویکردی چند بعدی و کثرت گراست که در آن هویت های فرهنگی متعدد سازمانی ،محلی،ملی،بین المللی و فراملی ،به مثابه عناصر اصلی جهانی ،هنوز در فرایند تغییر و تحول قرار دارند[۵۶].در یک دسته بندی جزئی تر ،از مجموع نظریه پردازی های انجام شده در زمینه ((جهانی شدن)) رهیافت های زیر قابل استخراج است :
۳- رهیافت های قابل ارائه درباب جهانی شدن
۳-۱- رهیافت هژمونی مدار
تمایل عده ای بر آن است که تحولات جهانی را بر اساس مفهوم ((جهانی سازی)) تعبیر و تفسیر نمایند. از نقطه نظر این گروه فرایند جهانی شدن و روند رو به رشد آن حکایت از یک پروژه و برنامه از پیش تهیه شده دارد و وجود یک فاعل مستتر بسیار قدرتمندی که می تواند تمامی مراحل فرایند را کنترل و مدیریت کند،درلابه لای استدلال های آنها رخ می نماید.به نظر آنها جهانی سازی پدیده ای جز ((غربی سازی)) و به تعبیر بهتر آمریکایی سازی، نیست.ماهیت استدلال طرفداران تز مذکور این است که در شرایط فقدان توان مداخله حکومت های محلی، ظاهرا نیروی رام نشدنی فرهنگ آمریکا به زودی هویت فرهنگ های بومی را ریشه کن خواهد کرد میتوان گفت از زاویه ای دیگر، اگر امپریالیسم ،آخرین مرحله سرمایه داری باشد ،جهان گرایی آخرین مرحله امپریالیسم است. در مجموع،این گروه از اندیشمندان ،از آنجا که آمریکا را هژمون و سردمدار این مرحله میدانند، جهانی شدن را چیزی جز آمریکایی شدن نمی پندارند[۵۷].
۳-۲- رهیافت کل نگر
بر اساس این رویکرد به فرایند جهانی شدن ،تشدید وگسترش وابستگی های متقابل در عرصه جهان ، مرزبندی های مفهومی(امنیت داخلی و خارجی و…) وجغرافیایی را که رنگ ساخته و جهان را به صورت یک مجموعه واحد در آورده است باید نگریست.
مک گرو جهانی شدن را اینگونه تبیین میکند ؛ فرایندی که به واسطه آن ،رخدادها،تصمیمات و فعالیت ها در یک بخش از جهان می تواند پیامد های قابل ملاحضه ای بر سایر افراد و جوامع در بخش های دیگر و در سراسر جهان داشته باشد . دیدگاه رابرتسون کاملا با رهیافت مذکور مطابقت دارد؛ وی جهانی شدن را به معنای فشردگی جهان و تشدید آگاهی از جهان چونان یک کل، میداند. بنابر نظر رولاند رابرتسون،این بدان معناست که ((وابستگی متقابل انضمامی)) فزاینده در جهان و((آگاهی)) بیشتر از جهان را تشخیص دهیم و در عین حال تاکید کنیم که هیچکدام از این ها را نباید کامل دانست و یا فرض کرد که مخالفت و مقاومتی درمقابل آنها وجود ندارد.
شاید بتوان دیدگاه پرل موتر[۵۸] را تحت عنوان ((جامعه جهانی)) در این قالب گنجاند که معتقد است جهان بر اساس دولت – ملت های جدا سامان نمی پذیرد.از نظر الگوهای گسترش یافته تعامل و خود آگاهی جهانی که با تعمیق ارزشهای جهان شمول (نظیر محیط زیست گرایی،حقوق بشرو…) ترکیب یافته ،به واقعیت جامعه جهانی اشاره دارد.پدیده هایی همچون پیامد های زیست محیطی اقدامات افراد، نا امنی ناشی از سلاحهای غیر متعارف سیستمهای جهان گستر ارتباطی،ظهور اقتصاد جهانی و شکل گیری هویت جهانی ،نمادهایی از عصر مذکور تلقی می شود.و واقعیات حکایت از آن دارد که نوشته های دوران پیشین نیازمند بازنویسی و پالایش هستند[۵۹].
انعطافپذیری: طراحی باید به سازمان اجازه دهد که ا نطباقپذیر و سازگار باشد.
نوآوری: طراحی باید این امکات را به کارکنان بدهد که در حل مشکلات مشتریان خلاق باشند.
نفوذپذیری: طراحی باید قادر باشد ایدههای جدید را وارد و در سرتاسر سازمان منتشر کند. بعبارت دیگر سازمان را قادر به یادگیری کند.
کارآیی: طراحی باید به سازمان اجازه دهد که به صرفهجویی در مقیاس و استفاده مجدد منابع در جای مناسب بپردازد.
اجرا: طراحی باید از طریق روان کردن فعالیت و حذف مقاومت فرساینده گروهها موجب فراهم شدن تسهیلات اجرا گردد.
خود انگیختگی: طراحی باید به سازمان اجازه دهد بطور پویا در هماهنگی با تغییرات محیطی درگیر شود، که سازماندهی مجدد ذاتیگفته می شود.
مسئولیت: طراحی باید معین کند که چه کسی مسئول چه چیزی میباشد.
اختیار: طراحی باید بصورت روشن مشخص کند که چه کسی اختیار تصمیمگیری را دارد.
کنترل: طراحی باید به خودی خود با نیاز به کنترل، متعادل باشد (بور و جینر[۱۴۴]، ۱۹۸۸).
ابزارها: سختافزارها، نرمافزار، داده
داده:
شامل ارقام، نمودارهای گرافیکی، متن، تصاویر ساکن، متحرک و صدا میباشد. دادهها در بسیاری از رسانههای غیر دیجیتالی به وجود میآیند و هرآنچه که قابلیت تبدیل به شکل دیجیتال باشد داده محسوب میشود. دادهها در شکل دیجیتالی بوسیله زبان ماشین بصورت ترکیب ۱ و ۰ ارائه میگردند. دادهها هنگامی به اطلاعات تبدیل میشوند که بخوبی تحلیل و تفسیر شوند که این در واقع هستی بخشیدن به آنها است (کش و همکاران[۱۴۵]، ۱۹۹۳).
سختافزار:
سیستمهای کامپیوتری از نظر اندازه و سرعت به چهار طبقه دستهبندی میشوند. ۱-میکروکامپیوترها،
۲-کامپیوترهای کوچک، ۳-کامپیوترهای بزرگ، ۴-ابرکامپیوترها. شرکتهای محدودی منابع و تخصص لازم برای کسب واداره ابرکامپیوترها را دارند چرا که خیلی سریع و گران هستند. کامپیوترهای بزرگ سیستمهای بزرگی هستند که در شرکتهای بزرگ برای پایگاه دادهها وکارپردازش بکار گرفته میشوند. کامپیوترهای کوچک کامپیوترهایی که اندازه متوسطی دارند و کار پایگاه دادهها و پردازش را انجام داده یا محاسبات یا قابلیتهای خاصی را انجام میدهند. میکروکامپیوترها درسالهای ۱۹۸۰ در بیشتر کارها بکار گرفته شدند و بیشتر به منظورکاربردهای بهرهوری نیروی کار مورد استفاده قرار گرفت مانند(پردازش کلمات، صفحات گسترده) (کش و همکاران ۱۹۹۳).
نرمافزار:
وسایل کامپیوتری از طریق نرمافزارها هدایت میشوند که مجموعهای از دستورالعملهای است که به زبان ماشین ترجمه میشوند (زنجیرهای از صفرو یک که حالتهای خاموش و روشن را به وجود میآورند) (کش و همکاران ۱۹۹۳).
تکامل تکنولوژی اطلاعات
تکامل تکنولوژی اطلاعات در شکل زیر نشان داده شده است. مدیریت سطح اول نوعا با مشکلات کاملا مشخص و تعریف شده درباره مباحث عملی و اتفاقات گذشته در ارتباط هستند. مدیریت ارشد، معاملات و دادو ستدها را غالبا با عدم اطمینان، موارد مبهم در کنار هم قرار داده و مقایسه میکند مانند؛ استراتژی و طرحریزی. همانطور که پیچیدگی سیستمهای مبتنی بر تکنولوژی افزایش پیدا میکند، استفاده و بهرهگیری از آنها به منظور حمایت موثر از تصمیمگیری مدیریت ارشد در مورد مشکلات نامعین و پیچیده نیز رشد مییابد (دفت[۱۴۶]، ۱۳۸۸).
شکل ۲-۷): تکامل کارکردهای سازمانی تکنولوژی اطلاعات
(دفت، ۱۳۸۸)
سیر تطور تکنولوژی اطلاعات
سیر تطور تکنولوژی اطلاعات را به سه دوره تقسیم کردهاند.
دوره پردازش اطلاعات
در سالهای ۱۹۵۰ تا ۱۹۶۰ کامپیوترهای بزرگ جایگزین گروه بیشماری از کارکنان دفتری در پردازش مطالبات بیمه، ثبت محاسبات و دیگر بخشها شدند. به منظور تسخیر صرفهجویی در مقیاس بر حسب چرخه ماشین، ذخیره کردن، برنامهریزی کارکنان، توسعه کاربردی و عملیات پردازش دادهها و برنامهریزی نوعا به صورت متمرکز انجام میگرفت. سیستمهای اطلاعات مدیریت دادههایی را که مورد استفاده قرار میگرفت بصورت گزارشی که به مدیران در امر نظارت واحدهای کار کمک میکند تبدیل میکردند. آنها ضرورتا همه اطلاعاتی را که مدیران میخواستند یا تمایل داشتند را تولید نکردند. سیستمهای حمایت از تصمیم به مدیران انعطافپذیری بیشتری دادند تا به اطلاعاتی که برای کنترل لازم داشتند دسترسی پیدا کنند(کش و همکاران ۱۹۹۳).
دوره میکروکامپیوترها
دهه ۱۹۸۰ مقارن با بکار انداختن کامپیوترهای کوچک بود. اولین فروش کامپیوترهای شخصی در اواخر دهه ۱۹۷۰ شروع شد. حجم زیادی از کامپیوترهای شخصی و نرمافزارهای صفحهگستر فروخته شد. در ابتدا بسیاری از افراد کامپیوترهای شخصی را نوعی اسباببازی تلقی میکردند. این در واقع یک دوره عدم استمرار تکنولوژیکی بود. تعارض بین کارکنان اولیه کامپیوترهای شخصی و متخصصان سیستمهای اطلاعاتی شدت گرفت.چارچوبها و روشهایی که برای اداره کردن پردازش دادهها کار شده بود برای دستیابی به منافع و به حداقل رساندن مشکلات محاسبه پرسنلی خیلی مفید نبودند. سیستمهای سنتی پردازش دادهها اغلب بزرگ، بعضی اوقات پیچیده و برای بلندمدت طراحی شده و از طریق متخصصین پردازش دادهها اداره و مورد استفاده قرار میگیرند. فرایندهایی را که مورد حمایت قرار میدهند معمولا قابل پیشبینی، ساختار یافته و تکراری میباشند(کش و همکاران ۱۹۹۳).
دوره شبکه
در خلال دوره میکروکامپیوترها مسئولیت برای بعضی از جنبههای تکنولوژی اطلاعات برای کاربران غیر متمرکز شد. شبکههای محلی باعث ایجاد ارتباط بین کامپیوترهای کاربران مختلف کامپیوترها و پرینتر، کامپیوتر و سایر وسایل جانبی، کامپیوترها وپایگاه دادههای شرکت و سایر پایگاههای خارجی میشود(کش و همکاران ۱۹۹۳).
شکل ۲ -۸): سه دوره تکنولوژی اطلاعات، سه منحنی یادیگری سازمانی
(کش و همکاران، ۱۹۹۳)
تکنولوژی اطلاعات و اطلاعاتی
مورتن[۱۴۷] تکنولوژی اطلاعات را بعنوان تشکلی شامل پنج جزء اساسی تعریف کرده است؛ کامپیوترها، تکنولوژی ارتباطات، مواضع کاری، ربات شناسی و تراشههای کامپیوتری.
در روزگاران قدیم تکنولوژی اطلاعات اساسا با فعالیتهای منطقی و عددی ارتباط داشت. ولی کاربرد کامپیوتر به منظور اتوماسیون اداری و حمایت از تصمیم مانند پردازش کلمات، برنامه صفحهگستر (برنامهای برای تسریع محاسبه در مسائل یا امور اداری)و سیستمهای اطلاعاتی مدیریت از سال ۱۹۷۰ شروع شد. امروزه تکنولوژی اطلاعات، تاکید وتمرکزش را از محاسبه کردن به تشریک مساعی و رابطه تغییر داده است. به منظور مشارکت و سهیم شدن در پایگاه دادهها و افزایش وظایف ارتباط از راه دور، شبکههای اطلاعاتی شکل گرفتند و هدف تشکیل آنها برقراری ارتباط وظایف ارتباط از راه دور، شبکههای اطلاعاتی شکل گرفتند و هدف تشکیل آنها برقراری ارتباط بین کامپیوترهای مختلف درجایگاههای مشابه یا متفاوت بود.از نطقه نظر سازمان موارد استفاده از شبکههای اطلاعاتی را میتوان به چهار طبقه تقسیم کرد؛ عملیاتهای موسسه(بطور مثال، تولید و فروش)، حمایت از فعالیتها (بطور مثال حسابداری و مدیریت منابع انسانی)، بازاریابی(بطور مثال؛ مدیریت اطلاعات مشتریان) و وظایف مرکز(مانند؛ مدیریت تکنولوژی). شبکههای اطلاعاتی را بر اساس اهداف مختلف میتوان به داخلی و خارجی طبقهبندی کرد. شبکههای اطلاعاتی درون شرکت اغلب به منظور اداره تولید یا محصول، حفظ خط مسیر فروش و صورت محصولات، مواد خام و بخشها، حسابداری، بازاریابی و اطلاعات مشتریان، مدیریت منابع انسانی و مدیریت طرحها مورد استفاده قرارمیگیرد. از طرفی شبکههای خارجی و مبادله الکترونیکی دادهها عموما مورد استفاده قرار میگیرند. دادهها میتوانند در دسترس باشند و از عرضهکننده به توزیعکننده و بالعکس تجزیه و تحلیل شوند. بنابراین عرضهکنندگان میتوانند خیلی سریع به مشتریان پاسخ دهند. این شبکهها به منظور توزیع، مدیریت تکولوژی، معاملات مالی و اطلاعات مشتریان مورد استفاده قرار میگیرد. امروزه اینترنت کلیه تکنولوژیهای اطلاعاتی و شبکههای اطلاعاتی را به یکدیگر متصل ساخته است. این همان قدرت تکنولوژی اطلاعات است که به اثبات رسیده است. همانطور که اینترنت از یک شبکهی بینالمللی کامپیوتری رشد و نمو پیدا کرد، این پدیده بدون شک بیشتر رشد خواهد کرد. موسسات و کاربران خانگی میتوانند اطلاعات مختلفی را جمع آوری و در اطلاعات دیگران از طریق بکارگیری اینترنت و پست الکترونیکی اینترنت سهیم شوند. اینترنت یک مکانیسم برای توزیع اطلاعات و یک رسانه برای مشارکت، تشریک مساعی و تعامل بین افراد و کامپیوترهایشان میباشد(صرف نظر از مرزهای جغرافیایی) (لائو[۱۴۸]، ۲۰۰۱).
نیاز به سیستمهای اطلاعاتی
تکنولوژیهای اطلاعاتی ما را قادر میسازند تا سیستمهای اطلاعرسانی کارآمدی بوجود آوریم. بدون کاربرد معقول تکنولوژیهای اطلاعاتی، فعالیتها تقریبا بیفایده و بیحاصل خواهند بود. سیستمهای اطلاعاتی ریشه در تصاویر غارها دارند و اعضای یک قبیله با بهره گرفتن از این سیستمهای بسیار اولیه
داد و ستدهای خود را انجام میدادند. وقتی میزان داد و ستدها اندک و تعداد افرادی که با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند انگشت شمار باشد میتوان کارها را با بهره گرفتن از این سیستمها انجام داد اما چنانچه میزان معاملات افزایش پیدا کند و افراد بیشتری نیز در این فعالیتها درگیر شوند، سیستمهای مورد استفاده باید به مراتب پیشرفتهتر باشند. برای سهولت تصمیمگیری به اطلاعات نیاز داریم. هدف اصلی سیستمهای اطلاعاتی کسب اطلاعات، پردازش آن به صورت مفید و در دسترس قرار دادن آن برای انجام دادن وظایف مختلف یک سازمان است. در هر سازمان در طول روز اطلاعات زیادی تولید میشود. لازم است سیستمهایی را بوجود آوریم که قادر به پردازش صحیح و فوری این گونه اطلاعات باشند و برای پیشبرد اهداف مدیریت سازمان، اطلاعات مفیدی فراهم آورند. مادامی که سیستمهای اطلاعاتی موثری در اختیار نداشته باشیم قادر به کنترل عملیات جاری یا برنامهریزی برای فعالیتهای آتی خواهیم بود. کانون هر سیستم اطلاعاتی خوب فعالیتهای مربوط به مدیریت دادههاست. لازم است دادهها را طوری سازماندهی کنیم که در صورت لزوم، پردازش، ذخیرهسازی و بازیابی آن آسانتر باشد. در یک سیستم دستی هیچ راه دیگری جزء ذخیرهسازی رکوردها روی کاغذ یا برگه وجود ندارد. ما آنقدر مشغول سازماندهی و تنظیم این برگهها میشویم که به اطلاعات ثبت شده در آنها کمتر میپردازیم. نیاز به مدیریت بهتر دادهها، یکی از دلایل استفاده از کامپیوترها است (بهان، ۱۳۷۷).
انواع سیستمهای اطلاعاتی
سیستم پردازش دادهها
به سیستمهای کامپیوتری گفته میشود که دادههای خام را گرفته و بر اساس نیاز سازمان آنها را پردازش کرده و به اطلاعات تبدیل میکنند. این اطلاعات را به روز نگه میدارند و چون پردازش عمدتا حول محور عملیات عادی سازمان میباشد نام دیگر این سیستمها را سیستمهای پردازش عملیات میگویند.
سیستم اطلاعات مدیریت
سیستم منسجمی است برای تهیه اطلاعات به منظور حمایت از برنامهریزی کنترل و عملکرد سازمان. این سیستمها دادهها را از منابع داخلی و خارجی تامین میکنند و برای تصمیمگیری در اختیار مدیران قرار میدهند.
بنابراین میتوان گفت سیستمهای اطلاعات مدیریت سیستمهای یکپارچهای هستند که اطلاعات را به منظور پشتیبانی عملیات و تصمیمگیری مدیران در یک سازمان تولید میکنند.
سیستمهای حمایت از تصمیم یا تصمیم یار