کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


آخرین مطالب


 



«اگر فقیری نابسامان ماند، یا به سختی افتاد، یا پوشاک درستی نداشت (یا سرپناهی نیافت، یا همسری نگرفت …) سبب آن خودداری ثروتمند از دادن حقّ اوست.»
ذیلاً به چند روایت دیگر از امیرالمؤمنین (ع) که به فقر به عنوان یکی از آثار اسراف و ترک میانه‌روی دلالت دارد اشاره می‌کنیم.
سَبَبُ الْفَقْرِ الْإِسْرَاف (لیثی، ۱۳۷۶، ص ۲۸۲)
«علت فقر اسراف است.»
کَثْرَهُ السَّرَفِ تُدَمِّر (لیثی، ۱۳۷۶، ص ۳۹۰)
«اسراف، باعث هلاکت و نابودی است.»
الْإِسْرَافُ یُفْنِی الْجَزِیل (تمیمی، ۱۳۶۶، ص ۹۲)
«اسراف وفور و زیادی را از بین می‌برد.»
لَا غِنَی مَعَ إِسْرَافٍ (لیثی، ۱۳۷۶، ص ۵۳۱)
«با اسراف، دارایی باقی نمی‌ماند.»
مَنْ‌لَمْ یُحْسِنِ الاقْتِصَادَ أَهْلَکَهُ الْإِسْرَافَ (لیثی، ۱۳۷۶، ص ۴۴۵)
«هر کس میانه‌روی را به خوبی رعایت نکند در ورطه اسراف به هلاکت خواهد افتاد.»
مَنْ جَارَ عَلَی الْقَصْدِ ضَاقَ مَذْهَبُهُ (لیثی، ۱۳۷۶، ص ۴۴۷)
«هر کس میانه‌روی و اقتصاد را ترک گوید، دچار تنگی و ضیق در راه و روش می‌گردد.»
مَا عَالَ مَنِ اقْتَصَد (صبحی صالح، ۱۴۱۴ ق، ص ۴۹۴)
«کسی که میانه‌روی پیشه گیرد فقیر نمی‌شود.»
الاقتِصادُ یُنمِی الیُسرَ (تمیمی، ۱۳۶۶، ص ۲۰)
«اقتصاد، کم را زیاد می‌کند.»
تَرک التَقدیرِ فِی المَعیشَهِ یُورِثُ الفَقرَ (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۷۱، ص ۳۴۷)
«اندازه نداشتن در معیشت فقر می‌آورد.»
از روایات بالا مشخص می‌شود که حضرت (ع) بارها بر این موضوع تأکید داشته‌اند که یکی از مهم‌ترین علل فقر در زندگی هر فرد، مصرف بیهوده و خروج از اعتدال است و تا زمانی که فرهنگ مصرفی مردم به سوی میانه‌روی پیش نرود، فقر از کشور ریشه‌کن نخواهد شد. مقام معظم رهبری (دام ظله) در این باره می‌فرمایند:
«مصرف‌گرایی برای جامعه بلای بزرگی است. اسراف، روز به‌روز شکاف‌های طبقاتی و شکاف بین فقیر و غنی را بیشتر و عمیق‌تر می‌کند. یکی از چیزهایی که لازم است مردم برای خود وظیفه بدانند، اجتناب از اسراف است. دستگاه‌های مسئولِ بخش‌های مختلف دولتی، به خصوص دستگاه‌های تبلیغاتی و فرهنگی - به ویژه صدا و سیما - باید وظیفه خود بدانند مردم را نه فقط به اسراف و مصرف‌گرایی و تجمل‌گرایی سوق ندهند؛ بلکه در جهت عکس، مردم را به سمت قناعت، اکتفا و به اندازه‌ی لازم مصرف کردن و اجتناب از زیاده‌روی و اسراف دعوت کنند و سوق دهند. مصرف‌گرایی، جامعه را از پای درمی‌آورد.» (مقام معظم رهبری، ۱۳۸۱)
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۱-۲- اغنیا
از جمله دلایل دیگری که حضرت (ع) برای فقر و زوال نعمت ذکر نموده‌اند و عامل اصلی آن‌ها غالباً طبقه ثروتمند جامعه است عبارت‌اند از:
۳-۱-۲-۱- عدم پرداخت حقوق واجب الهی
یقیناً یکی از عوامل رفع فقر، عدم پرداخت حقوق واجب الهی توسط طبقات ثروتمند است که باعث ثروت اندوزی آن‌ها و در فقر ماندن عده‌ای دیگر می‌شود. حضرت (ع) در این زمینه می‌فرمایند:
زَوالُ النِعَمِ بِمَنعِ حُقُوقِ اللهِ مِنها وَ التَقصیرِ فی شُکرِها (تمیمی، ۱۳۶۶، ص ۳۱)
«حقوق خداوند را از اموال نپرداختن و کوتاهی در شکرگزاری، موجب زوال نعمت‌ها است.»
مَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِما مُتّعَ غَنِی (صبحی صالح، ۱۴۱۴ ق، ص ۵۳۳)
«فقیری گرسنه نمی‌ماند، مگر به سبب تمتع و بهره‌مندی زیاد انسانی ثروتمند.»
عدم توجه اغنیا به وظائف و تکالیف خود در قبال جامعه و مردم و نعمت‌های الهی، گاه باعث فقر دیگران و گاه باعث زوال نعمت موجود و فقر خودشان می‌گردد. حضرت علی (ع) می‌فرمایند:
إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِی أَمْوَالِ الْاغنیا أَقْوَاتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِما مُتِّعَ بِهِ غَنِی وَ اللَّهُ تَعَالَی جَدُّهُ سَائِلُهُمْ عَنْ ذَلِک (صبحی صالح، ۱۴۱۴ ق، ص ۵۳۳)
«به راستی که خداوند سبحان روزی فقرا را در اموال اغنیا قرار داده است. پس هیچ فقیری گرسنه نماند جز به سبب آن‌که ثروتمندی بهره‌مندی زیاد داشته باشد، و خدا این قسمت را از اغنیا بازخواست خواهد فرمود.»
یعنی با این بیان، اغنیا با بهره‌مندی بیش از حد نعمات الهی و منع حقوق فقرا موجب فقر و تنگدستی آن‌ها می‌گردند.
۳-۱-۲-۲- ستمکاری، ظلم و تضییع حقوق
ظلم و ستم در حقیقت خارج کردن ارتباط منطقی رفتارها و نعمت‌ها از مسیر صحیح خود است. بر هم زدن این ارتباط صحیح نا‌گریز آثار منفی و نامطلوبی بر وضعیت فردی و اجتماعی انسان‌ها خواهد داشت. حضرت علی (ع) در این باره می‌فرمایند:
بِالظُلمِ تَزُولُ النِعَمَ (تمیمی، ۱۳۶۶، ص ۲۹۸)
«نعمت‌ها، با ستمکاری از بین می‌روند.»
ما رَأَیتُ ثِروَهَ مُوفُورَهَ إلّا وَ فِی جَنبِها حَقُّ مُضیعّ (جرداق، ۱۹۳۷ م، ج ۱، ص ۴۲)
«هیچ ثروت فراوانی را جمع شده نیافتم، مگر این که در کنارش حقی ضایع شده باشد.»
اَلبَغی یُزِیلُ النِعَمَ (تمیمی، ۱۳۶۶، ص ۵)
«ستمکاری نعمت‌ها را از بین می‌برد.»
کَم مِن نِعمَهٍ سَلبُها ظُلمٌ (تمیمی، ۱۳۶۶، ص ۴۷)
«چه بسا نعمت‌هایی که به واسطه ظلم سلب می‌شود.»
روشن است که یکی از مصادیق ظلم، وجود روابط ناعادلانه در انواع مبادلات است، عدم پرداخت دستمزد واقعی کارگر و استثمار و عدم رعایت انصاف و عدالت در مبادلات از مصادیق ظلم است که معمولاً باعث تعدی یک طرف مبادله و نهایتاً افزایش ثروت یکی و فقر دیگری است.
۳-۱-۳- مسئولین
طبق فرمایشات امیرالمؤمنین (ع) بخش دیگری از عواملی که موجب ایجاد یا گسترش فقر در جامعه می‌شود مربوط به مسئولین حکومتی است که در ادامه به بررسی آن‌ها می‌پردازیم:
۳-۱-۳-۱- مالکیت‌های کلان اراضی و تیول‌داری حاکمان
امام علی (ع) می‌فرمایند:
أَمَّا وَجْهُ الْعِمَارَهِ فَقَوْلُهُ تَعَالَی ﴿هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها﴾ (هود: ۶۱) فَأَعْلَمَنَا سُبْحَانَهُ أَنَّهُ قَدْ أَمَرَهُمْ بِالْعِمَارَهِ لِیَکُونَ ذَلِک سَبَباً لِمَعَایِشِهِمْ بِما یَخْرُجُ مِنَ الْأَرْضِ مِنَ الْحَبِّ وَ الثَّمَرَاتِ وَ مَا شَاکَلَ ذَلِک مِمَّا جَعَلَهُ اللَّهُ مَعَایِشَ لِلْخَلْقِ (مجلسی، ۱۴۰۳ ق، ج ۱۳، ص ۱۹۵)
دلیل (ضرورت) آباد کردن زمین سخن خدای متعال است: ﴿هُوَ [الّذی] أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیها﴾ «او است که شما را از زمین پدید آورد، و از شما خواست که در آن آبادی کنید» (هود: ۶۱)، «پس خداوند سبحان ما را آگاه ساخت که مردمان را به آباد کردن فرمان داده است، تا دانه و میوه و نظایر آن‌ها که از زمین بیرون می‌آید- و خدا آن‌ها را روزی بندگان خود قرار داده است- وسیله معاش آنان باشد.»
این آموزش‌ها ما را به اصلی اساسی و مهم راهنمایی می‌کند؛ و آن این است که آباد کردن زمین باید سببی برای بهره‌مند شدن (و وسیله معیشت بودن) عموم مردم باشد، و این‌که آنچه را که از زمین بیرون می‌آید، خدا وسیله زندگی کردن آفریدگان خود قرار داده است، نه این‌که تنها به شماری معدود و گروهی معیّن تعلّق داشته باشد. این است نظر اقتصادی و معیشتی اسلام درباره زمین و هر چه از آن پدید می‌آید.
امام علی (ع) - در مورد مستمری‌ها و تیول‌های خلیفه سوّم که امام آن‌ها را به مسلمانان بازگرداند- فرمودند:
وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِک بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ فَإنَّ فِی الْعَدْلِ سَعَهً وَ مَنْ ضَاقَ عَلَیْهِ الْعَدْلُ فَالْجَوْرُ عَلَیْهِ أَضْیَق (عبده، ۱۳۹۱، ج ۱، ص ۴۲)
«به خدا که اگر با آن‌ها زنانی به ازدواج درآمده باشند و کنیزانی خریده شده باشند، همه را (به بیت‌المال مسلمین) باز خواهم گرداند، زیرا که آسایش مردم در عدالت است، و هر کس از اجرای عدل به تنگ آید، جور کشیدن بیشتر او را به تنگ خواهد آورد.»
تأکید بر این امر در روایات سایر معصومین (ع) نیز به چشم می‌خورد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:31:00 ب.ظ ]




۱- به دلیل رویکرد تحلیلی انتقادی در فرایند مدلسازی، این فرایند درک بهتری را از ساختار سیستم فراهم می ­آورد. در جریان این فرایند، مدلساز و تیم کارفرما درگیر فرایندی می­شوند که هدف آن بهبود مداوم مدلی است که از واقعیت ارائه می­ شود. شبیه­سازی سیستم معمولاً منجر به درک جدیدی از ساختار سیستم می­ شود که در دور بعدی امکان تهیه مدل­های کامل­تری را فراهم می­سازد. این یک امتیاز بزرگ برای مدل­های پویایی سیستم­ها است که در آن مدل سیستم به صورت جعبه سفید (به معنای آنکه روابط علی بین اجزاء توضیح داده میشود) تهیه می­ شود. در مقابل، مدل­های ریاضی معمولاً جعبه سیاهی از موضوع را ارائه می کنند (روابط ریاضی و آماری بین متغیرها بدون توضیح ساختار رفتاری).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲- مدل­های پویایی­شناسی سیستم­ امکان وارد کردن متغیرهای کمی و کیفی را به طور همزمان در سیستم فراهم می ­آورد. این امتیاز مهمی است که در مدل­های ریاضی پیاده­سازی آن بسیار مشکل است. فارستر در ابتدای کار خود درک کرده بود که پویایی سیستم­ها باید برمبنای یک رویکرد تجربی و براساس شبیه­سازی رایانه­ای شکل بگیرد. این رویکرد باعث می­ شود تا با نوشتن معادلات غیر­دقیق برای متغیرهای کیفی و شبیه­سازی عددی آنها، تاثیر این عددها بر روی کل سیستم درک شود.
۳- باتوجه به محدودیت مفهوم­سازی، می­توان بیان داشت که همه مدل­ها به نوعی ناکامل هستند، چرا که مدل در ذات خود نمونه کوچکی از موجودیت­ها و روابط دنیای واقعی است. محدوده این ساده شدن، عمدتاً در مرز مدل بیان می­گردد که نشان­دهنده مفاهیمی است که در مدل لحاظ شده و در واقعیت به صورت مجرد وجود ندارد (مفاهیمی که به صورت انتزاعی و برای یکپارچه­سازی تعدادی از مفاهیم واقعی استفاده شده ­اند) و یا برعکس، مفاهیمی که در دنیای واقعی وجود دارند و برای اجتناب از پیچیدگی مدل، با توجه به هدف مدلسازی فعلاً از آن صرف­نظر شده است. مدلسازی پویایی­شناسی سیستم­ را می­توان یک فرایند تکراری در نظر گرفت که با هر تکرار جزئیات بیشتری در آن لحاظ می­گردد و در نهایت مدل پیچیده­تر و کامل­تری نسبت به قبل خواهیم داشت.
۲-۷-۳- شبیه­سازی زنجیره تامین با بهره گرفتن از رویکرد پویایی­شناسی سیستم
با مرور مبانی نظری و تحقیقات انجام شده در زمینه ارزیابی زنجیره تامین با بهره گرفتن از پویایی­شناسی سیستم استنباط می­ شود که زنجیره­های تامین را به عنوان یک سیستم و با بهره گرفتن از شبیه­سازی دینامیکی می­توان مورد ارزیابی و مطالعه قرار داد زیراکه­:
- زنجیره­های تامین پویا هستند ودر طول زمان رفتارهای متفاوتی را از خود نشان می دهند. به عنوان مثال پویایی­هایی که توسط تامین­کنندگان مواد اولیه در طول زمان در شبکه تامین و حمل و نقل مواد اولیه وجود دارد یا قمیت­هایی که در شبکه وجود دارد و در زمان های مختلف متفاوت می­باشد. همچنین بازار تقاضایی که در طی زمان تغییر می­ کند نمونه­هایی از وجود پویایی در زنجیره هستند.
- آنها دارای اثر متقابل می­باشند. به این معنی که اجزاء سیستم اثر متقابل بر همدیگر دارند و این فعل و انفعالات باعث رفتارهای مختلف سیستم می­ شود. در زنجیره­های تامین مدرن بسیاری از پویایی­های مورد نظر با انواع مختلف این تعاملات تولید می­شوند. به عنوان مثال در زنجیره­های تامین خدمات تعامل بین کاربر اطلاعات و فراهم­کننده سرویس­های اطلاعاتی ممکن است رفتارهای متفاوتی را در زنجیره پدید آورد.
- زنجیره­های تامین پیچیده هستند و فعالیت­هایی که در سیستم انجام می­ شود ممکن است تابعی از تعداد زیادی متغیرهای کلیدی باشند که روابط متقابل بسیار قوی با هم دارند. توانایی درک این شبکه بعنوان یک کل واحد و تجزیه و تحلیل تعامل بین اجزاء مختلف سیستم و فیدبک­های بین آنها بدون استفاده از مدلسازی دینامیکی به عنوان یک ابزار در مدلسازی شبکه ­های زنجیره تامین بسیار دشوار و یا حتی غیر ممکن می­باشد.
اما علی­رغم این موارد، جدول ۲ پیوست نشان می­دهد که همچنان رویکرد مدلسازی، رویکرد غالب در ارزیابی زنجیره تامین بوده و استفاده از رویکرد شبیه­سازی و به خصوص استفاده از تکنیک پویایی­های سیستم در این زمینه اندک بوده است. بنابراین همچنان خلأ بسیار عظیمی در این زمینه با بهره گرفتن از رویکرد پویایی­شناسی سیستم وجود دارد.
بر اساس پیشینه تحقیق اکثر تحقیقات انجام شده تنها به دنبال شبیه­سازی بخشی از زنجیره هستند­. مثلاً به بحث شبیه­سازی و بهینه­سازی تامین یا تولید- توزیع به تنهایی پرداخته شده است. اما با توجه به وابستگی سه جزء تامین، تولید و توزیع لازم است جهت بهینه­سازی کامل زنجیره­، اجزا فوق با توجه به نوع ساختار زنجیره به صورت ترکیبی در نظر گرفته شود.
۲-۷-۴- مدلسازی ریاضی ارزیابی زنجیره تامین
با مرور تحقیقات انجام شده در زمینه ارزیابی زنجیره تامین با بهره گرفتن از رویکرد مدلسازی ریاضی استنباط می شود که­:
بر اساس جدول ۲ پیوست تعداد مقالات منتشر شده در زمینه ارزیابی زنجیره تامین، در طول چند سال اخیر روند رو به رشد داشته است که این نشان از اهمیت تحقیق در این حوزه می­باشد.
با مرور تحقیقات در این زمینه می­توان نتیجه گرفت که در بیشتر مدلهای موجود، دستیابی به یک تابع هدف ماکزیمم یا مینیمم برای یک یا تعداد محدودی معیارها براساس یک سری محدودیت­ها می­باشد و در هیچکدام از مدلهای فوق با یک دیدگاه سیستمی به مساله توجه نشده است. این در حالی است که روابط علی متعدد و درهم تنیده در مدل زنجیره تامین وجود دارند و دستیابی به هدف مورد­نظر باید با توجه به متغیرها و روابط علی بین آنها باشد.
بنابراین عمده تحقیقات انجام شده از نوع چند هدفه یا آرمانی می­باشند و عمدتاً هدفها نیز عبارتند از­: حداقل کردن هزینه­ها، حداقل کردن زمان تحویل و …
در اکثر تحقیقات از مدلهای خطی استفاده شده است و از مدلهای شبیه­سازی کمتر استفاده شده است.
در هیچکدام از تحقیقات از مدلسازی ریاضی سیستم­های پویا که هدف از آن تعیین ماهیت سیستم و تعیین پایداری یا عدم پایداری سیستم است استفاده نشده است.
بنابراین در نهایت می­توان چنین نتیجه ­گیری کرد که­:
با توجه به اهمیت زنجیره تامین خدمات و گسترش این حوزه لازم است که تحقیق بیشتری در این حوزه انجام گیرد.
با توجه به مطالب این فصل و نتیجه­گیریهای فوق به منظور ارزیابی زنجیره تامین نیاز به مدلسازی است. در ادبیات ارزیابی زنجیره تامین، استفاده از مدل­های ریاضی و مدل­های شبیه­سازی برای انجام این کار پیشنهاد شده است. با توجه به ابعاد و پیچیدگی روابط میان عناصر در زنجیره تامین خدمات شرکت مخابرات ایران، استفاده از مدل­های شبیه سازی، مناسب­تر و دقیق­تر به نظر می­رسد. این مدل­ها قادرند تا فضای آزمایشگاهی مشابه با واقعیت پدید آورند و بسیاری از روابط و مسائلی که مدلسازی ریاضی آنها غیرممکن و یا پیچیده می­باشد را مدلسازی نمایند.
بنابراین با توجه به اینکه در مدلهای ریاضی پیشین به زنجیره تامین از دیدگاه سیستمی پرداخته نشده است و روش پویایی­شناسی سیستم نیز به تنهایی فقط رفتارهای سیستم را شبیه­سازی می­ کند و به هویت سیستم کمتر توجه دارد در این تحقیق از یک دیدگاه ترکیبی استفاده می­ شود. یعنی اینکه علاوه بر شبیه­سازی رفتار سیستم، معادلات دیفرانسیل حاکم بر سیستم و معادلات ماتریس فضای حالت نیز به دست می­آیند و با بهره گرفتن از آنها می­توان برای بهینه­سازی سیستم و پیش ­بینی وضعیت آینده سیستم استفاده نمود.
فصل سوم
روش­شناسی پژوهش
۳-۱- مقدمه
به منظور انجام تحلیل­ها و ارزیابی زنجیره تامین خدمات که هدف این پژوهش است، باید از تکنیک­ها و ابزار مناسبی برای مدلسازی زنجیره تامین موردنظر و سپس تحلیل آن استفاده نمود. با توجه به نتایج حاصل از فصل قبل در این پژوهش از یک روش­شناسی ترکیبی پویایی­شناسی سیستم و مدلسازی ریاضی سیستم­های پویا استفاده می­ شود. در این فصل از تحقیق به دو موضوع پرداخته خواهد شد. در ابتدا روش تحقیق و در ادامه فرایند پژوهش معرفی خواهد شد.
۳-۲- روش تحقیق
۳-۲-۱-رویکرد فلسفی پژوهش
باتوجه به اینکه فلسفه غالب در رویکرد پویایی­شناسی سیستم فلسفه علی است و هدف اصلی آن کسب معرفت و بینش عمیق در باره کارکرد سیستم است، این روش­شناسی اصولاً در پارادایم"یادگیری” یا “تفکر سیستمی نرم” قرار می­گیرد. با این وجود گسترش دامنه­ این هدف به طراحی سیاست­های بهبود­یافته، پویایی­شناسی سیستم را به پارادایم “بهینه­سازی” و یا “تفکر سیستمی سخت” نیز مرتبط می­سازد. بنابراین، همانطور­که در شکل ۳-۱ نشان داده شده است، می­توان گفت که این متدولوژی در پیوستار متدولوژی های سیستمی، در فاصله بین متدولوژی­های نرم و سخت قرار می­گیرد. اما باید متذکر شد که پویایی­شناسی سیستم بیشتر متمایل به متدولوژی سیستمی نرم یا پارادایم “­یادگیری­” است. جایگاه متدولوژی پویایی­شناسی سیستم بر روی این پیوستار باتوجه به نوع تحلیلی که با آن انجام می­ شود، تغییر می­ کند. این متدولوژی می ­تواند به سمت “یادگیری” یا به طرف “بهینه سازی” در نقطه مقابل آن جابجا شود. بنابراین، متدولوژی پویایی­شناسی سیستم، متدولوژی نسبتاً انعطاف­پذیری است که می­توان آن را در سطوح مختلفی به کار گرفت و از ماهیتی کیفی و کمی برخوردار است. این نوع انعطاف­پذیری، پویایی­شناسی سیستم را برای مسائل مدیریتی که در سرتاسر پیوستار قرار دارند، کاربردی­تر می­سازد و طیفی از مسائل ساخت­یافته تا بدون ساختار را در بر می­گیرد (سوشیل، ۱۳۸۷، ۵۵).
سطح اجرا پیوستار سیستم ها تفکر سیستمی نرم تفکر سیستمی سخت
پارادایم یادگیری پویایی­شناسی سیستم پاردایم بهینه سازی
بدون ساختار ساخت یافته
پیوستار وضعیت مسائل مدیریتی
شکل ۳-۱- انعطاف­پذیری پویایی­شناسی سیستم در پیوستار سیستم(سوشیل، ۱۳۸۷، ۵۷)
بنابراین بسیاری از دانشمندان پویایی سیستم مانند آندرسون[۲۰۰] (۱۹۸۰)، میدوز[۲۰۱] (۱۹۸۰)، فارستر[۲۰۲] (۱۹۹۴) و استرمن[۲۰۳] (۲۰۰۲)، پویایی­های سیستم را به عنوان یک پارادایم متمایز در نظر می­گیرند زیرا که منطقی که بر پویایی­شناسی سیستم در مراحل مختلف چرخه پژوهش حاکم است متفاوت می­باشد (تدلی[۲۰۴]، ۲۰۰۲، ۳).
در مراحل اولیه تحقیق در مدل­سازی­های SD که مدل­سازی کیفی نیز نامیده می­ شود منطق حاکم، منطق استقرایی بوده، یک رویکرد نسبی به واقعیت­ها وجود دارد، محقق و تحقیق دو جزء لاینفک از همدیگر می­باشند و روش­های کیفی غالب می­باشد. علاوه بر این، تحقیق ممکن است که با دیدگاه ارزشی محقق محدود شود. بنابراین در این مراحل از تحقیق پارادایم حاکم از لحاظ هستی­شناسی[۲۰۵]، نسبی گرا[۲۰۶]؛ از لحاظ معرفت­شناسی[۲۰۷]، غیراثبات­گرا[۲۰۸]؛ از لحاظ دیدگاه نسبت به انسان، تا حدودی اختیارگرا؛ از لحاظ متدولوژی، کیفی است. مینجرز این پارادایم را به عنوان پلورالیست انتقادی[۲۰۹] یا پراگماتسیت[۲۱۰] بیان می­ کند. اما در مراحل شبیه­سازی و اعتبار­سنجی منطق قیاسی حاکم بوده و از مدل­سازی کمی استفاده می­ شود و بنابراین پارادایم حاکم نیز بیشتر به اثبات­گرایی متمایل می­باشد (مینجرز[۲۱۱]، ۲۰۰۴، ۸۷).
در مورد فلسفه حاکم بر مدل­سازی ریاضی پژوهش، همانطور­که در شکل ۳-۱ مشاهده می­ شود، مدل­سازی ریاضی بیشتر به تفکر سیستمی سخت متمایل است بنابراین پارادایم غالب در آن “پارادایم کارکردگرا[۲۱۲]” می­باشد. این پارادایم بیانگر دیدگاهی است که کاملاً در جامعه شناسی نظم­دهی ریشه دارد و از رویکردی عینی­گرا به بحث در موضوع خود می ­پردازد. این پارادایم از لحاظ هستی­شناسی­، واقع­گرا[۲۱۳]؛ از لحاظ معرفت­شناسی، اثبات­گرا[۲۱۴]؛ از لحاظ دیدگاه نسبت به انسان­، جبر­گرا[۲۱۵] و از لحاظ متدولوژی­، قانون­بنیاد[۲۱۶]؛ می­باشد (سوشیل،۱۳۸۷،۵۴).
۳-۲-۲- نوع پژوهش بر اساس هدف
با توجه به فرایند پژوهش و همانطوری­که در طرح سوالات پژوهش توضیح داده شد، شبیه­سازی مدل پویایی­شناسی سیستم پایان کار پژوهش نیست و در مرحله بعد با بهره گرفتن از مدل­سازی ریاضی به اعتبارسنجی بیشتر مدل و تعیین هویت سیستمی آن در این پژوهش پرداخته می شود. بنابراین با توجه به اینکه در این پژوهش از یک رویکرد ترکیبی از روش های پویایی­شناسی سیستم و مدلسازی ریاضی سیستم­های پویا استفاده می­ شود، می­توان نتیجه گرفت این پژوهش از نوع تحقیق توسعه­ای است. از طرف دیگر با توجه به اینکه این پژوهش در یک شرکت خدماتی انجام می­ شود و هدف از آن، ارائه سیاست­های بهبود در آن شرکت می­باشد، می­توان نتیجه گرفت که این پژوهش از نوع تحقیق کاربردی است.
۳-۲-۳- نوع پژوهش بر اساس ماهیت داده ها
در مراحل درک سیستم و شناخت مسئله پژوهش که هدف، شناخت مسئله و معیارهای ارزیابی زنجیره می­باشد رویکرد پژوهش کیفی می­باشد و از ابزارهایی چون بررسی مستندات شرکت، نظرات خبرگان و پرسشنامه برای جمع­آوری داده ­های کیفی استفاده می­ شود. اما در مراحل بعدی پژوهش که عبارت است از طراحی مدل و تجزیه و تحلیل سناریوها، داده ­های مورد جمع­آوری بیشتر کمی (مقداری) بوده و بنابراین رویکرد پژوهش نیز کمی می­باشد. بنابراین می­توان گفت این تحقیق، نوعی تحقیق آمیخته[۲۱۷] است.
۳-۲-۴- نوع پژوهش براساس روش و نحوه کنترل متغیرها
در این پژوهش احتمال وجود روابط علت و معلولی بین متغیرها از طریق مشاهده یک موقعیت مورد بررسی قرار می­گیرد و به دنبال جستجوی عوامل علی از گذشته تا­کنون می­باشد. همچنین استنتاج رابطه علی بین متغیرها بدون مداخله مستقیم در متغیرهای مستقل و وابسته صورت می­گیرد. بنابراین می­توان در مطالعه زنجیره تامین در شرکت مورد مطالعه در این پژوهش از تحقیق پس­رویدادی استفاده نمود. تحقیق پس­رویدادی، روش آشکار کردن تاثیر احتمالی حوادثی است که اتفاق افتاده­اند و قابل دستکاری توسط محقق نیستند.
در تحقیق پس رویدادی دو نوع طرح قابل تشخیص است (دلاور،۱۳۸۴):
۱) علی ۲) علی/مقایسه ای
باتوجه به نوع پژوهش در این رساله از طرح علی استفاده می­ شود. در طرح علی پیش­آمدهایی که شرایط یا موقعیت فعلی را به وجود آورده­اند، مورد مطالعه قرار می­گیرند. در این طرح دو دسته اطلاعات موجود است. یک دسته مربوط به گذشته و دسته دیگر متعلق به زمان حال است و پژوهشگر تلاش دارد که رابطه بین آنها را پیدا کند.
۳-۲-۵- ابزار تجزیه و تحلیل
جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از رویکردهای پویایی­­شناسی سیستم و جهت طراحی و شبیه­سازی مدل از نرم افزار ونسیم استفاده می­ شود. همچنین جهت تعیین هویت سیستم از مدل­سازی ریاضی و نرم­افزار متلب[۲۱۸] استفاده می­ شود.
۳-۲-۶- ابزار گردآوری داده ها
در انجام این پژوهش از منابع مختلفی از جمله کتاب‌ها و مقالات لاتین، کتاب‌ها و مقالات فارسی، جستجو در شبکه اینترنت و آمارها و مستندات موجود در شرکت مخابرات استفاده می­ شود.
۳-۳- فرایند پژوهش
متدولوژی پویایی­شناسی سیستم با فلسفه علی خود و هدف کسب بینش عمیق درباره کارکرد سیستم، تاکید فراوانی بر نگاه به درون سیستم دارد. بنابراین همانطوریکه در مبانی نظری نیز اشاره شد تمرکز اصلی این متدولوژی بر درک سیستم است. شکل ۳-۲رویه کلی مدلسازی و حل مدل در این پژوهش را نشان می­دهد. بر اساس این شکل، در این پژوهش از یک رویکرد تلفیقی پویایی­شناسی سیستم بر مبنای مدل سوشیل و مدلسازی ریاضی سیستم­های پویا استفاده خواهد شد. تمرکز تمامی گام­های حل مساله (پویایی­شناسی سیستم و مدلسازی ریاضی سیستم­های پویا)، در جهت درک سیستم است. فرایند با این هدف شروع شده و با آن پایان می­پذیرد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:31:00 ب.ظ ]




روش و بناء عقلا مؤید صحت شرط ضمان امین می‌باشد و چیزی که مورد پذیرش عقلا باشد، مورد پذیرش شارع نیز هست؛ زیرا شارع جزء عقلا بلکه رییس عقلا است؛ بنابراین آنچه را سایر عقلا بپذیرند شارع نیز می‌پذیرد[۵۷]. شرط ضمان امین که مورد پذیرش عقلا قرار گرفته و منع صریحی نیز از طرف شارع وارد نشده‌است؛ در نتیجه باید این وضع را حمل بر امضا روش عقلا از سوی شارع تلقی نمود و اطلاق ادله عدم ضمان امین نیز نمی‌تواند به عنوان منع روش عقلا از سوی شارع تلقی شود؛ زیرا با وجود بناء عقلا در پذیرش این شرط اطلاق ادله عدم ضمان امین منصرف از این شرط خواهد‌بود[۵۸].
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
بند سوم – صحت شرط ضمان امین بر اساس روایات
یکی از دلایلی که برای صحت شرط ضمان امین به آن استناد می‌شود، روایاتی است که شرط ضمان امین را جایز می‌داند؛ از جمله روایت موسیبنبکر از حضرت موسیبنجعفر (ع) است. در این روایت سوال شده است که مردی از دریانوردی، کشتی را برای حمل غذا اجاره کرده و شرط نموده است که اگر غذا کاسته شود، دریانورد ضامن باشد، امام فرمودند: شرط نافذ است. سوال کننده پرسید: ممکن است غذا زیاد شود؟ حضرت فرمودند: آیا ملوان ادعا می کند که او بر مقدار آن افزوده است؟ گفت: خیر. حضرت فرمودند: زیادی از آن مالک غذا است، ولی ملوان باید نقصان را جبران نماید است[۵۹].
هرچند این روایت را منصرف از شرط ضمان امین دانسته و استناد به آن را به عنوان دلیل صحت شرط ضمان امین مناسب نمی‌دانند[۶۰]؛ به دلیل اینکه این روایت از ضمان شخصی بحث می‌کند که اجرت دریافت می‌کند، ولی شرط ضمان امین بحث از ضمان شخصی می‌کند که اجرت می‌پردازد یا دریافت می‌کند، ولی این اشکال به اعتبار این دلیل، خدشه چندانی وارد نمی‌سازد؛ زیرا ملاک در هر دو مسئله استیمان است و در هر دو مورد شرط ضمان امین، صحیح است.
به عبارت دیگر، اگر امین نسبت به مال امانی امین مالک محسوب می‌شود، اجیر هم نسبت به گندم‌هایی که متصدی حمل آن می‌باشد، امین محسوب می‌شود و شرط ضمان در هر دو مورد از ملاک یکسانی برخوردار است و نتیجه‌اش ضامن قراردادن اجیر و امین است که هر دو امین هستند و اجیر خصوصیتی از این نظر ندارد.
بند چهارم – اصل صحت قراردادها
دلیل دیگری که برای صحت شرط ضمان امین به آن استناد می‌شود، اصل صحت در قراردادها است. ماده ۲۲۳ قانون مدنی در این مورد چنین می‌گوید:
« هر معامله که واقع شده‌باشد، محمول بر صحت است؛ مگر اینکه فساد آن معلوم شود».
این فرض بر اساس مصالح اجتماعی و بناء عقلا تأسیس شده‌است که هر معامله‌ای واقع می‌شود، باید آن را صحیح و نافذ دانست و طرفین باید به مفاد آن پایبند باشند؛ مگر اینکه فساد آن بنا به دلایل معتبری ثابت شود. در اصطلاح علمای اصول، شک در صحت و فساد عقد، «شبهه حکمیه» نامیده می‌شود و معنی آن این است که انسان در صحت یک عقدی از نظر جهل به حکم شارع، شک داشته‌باشد و نداند که این قسم از عقد شرعاً صحیح است یا خیر. دلیل آن این است که احتمال می‌دهد، شرطیت چیزی یا مانعیت چیزی را، و در نتیجه در صحت یا عدم صحت عقد شک می‌کند؛ مانند اینکه شک داشته‌باشیم در صحت عقد رهن بدون قبض؛ زیرا احتمال می‌دهیم قبض در عقد رهن، شرط صحت است[۶۱]. در اینکه اصل صحت در شبهه حکمیه جریان دارد یا خیر، بین فقها اختلاف نظر وجود دارد؛ زیرا این اصل را فقط در شبهه موضوعیه جاری می‌دانند و در شبهه حکمیه جاری نمی‌دانند.
استدلال آنها این است که صحت عقد و جواز ترتیب اثر به آن، منوط به حکم شارع است (چنان‌که در مورد بیع، صلح و ضمان به ادله خاص این عقود از قبیل «احل الله البیع» و «الصلح جائز» و حدیث نبوی «الزعیم غارم» استناد می‌شود) و عقود و تعهداتی که دلیل خاصی بر صحت آن نباشد، معتبر نخواهد‌بود و در مقام تردید باید به اصل فساد استناد نمود، نه اصل صحت[۶۲]. در مقابل عده‌ای دیگر از فقها این اصل را در شبهه حکمیه نیز جاری می‌دانند[۶۳].
استدلال این گروه این است که هرچند مقتضای اصل اول در صورت شک در صحت و فساد هر عقدی، حکم به فساد است و آن اصل که مقتضی حکم به فساد است عبارت است از اصل استصحاب؛ برای مثال در بیع مشکوک‌الصحه نمی‌دانیم این بیع، موجب ملکیت مبیع برای مشتری و ملکیت ثمن برای بایع شده یا اینکه بیع فاسد است و این اثر را نکرده‌است؟ مقتضای استصحاب در این مورد، حکم به فساد است و حکم به عدم تأثیر بیع است در خارج، در نتیجه باید حکم به بقاء مبیع در ملک بایع و بقاء ثمن در ملک مشتری نمود، ولی مقتضای اصل ثانوی که مقدم است بر اصل استصحاب، حکم به صحت عقد مشکوک‌الصحه است؛ زیرا شک در صحت عقد یا ایقاع در شبهه حکمیه، به شک در شرطیت یا مانعیت چیزی در صحت عقد یا ایقاع برمی‌گردد و شک در شرطیت یا مانعیت به تقید دلیل صحت عقد یا ایقاع برمیگردد یا شک در تخصیص عموم دلیل صحت و در این قبیل موارد، مقتضای اصل حکم به عدم شرطیت محتمل‌الشرطیت و یا محتمل‌المانعیت است که نتیجه آن حکم به صحت عقد است. آن اصل، اصاله‌العموم در دلیل عام و اصاله الاطلاق در دلیل مطلق است[۶۴].
استدلال دیگری که در این خصوص شده، این است که هر نوع توافقی که عرفاً اطلاق عقد یا قرارداد بر آن ممکن باشد و مخالف با احکام شرع نباشد، صحیح و لازم‌الوفاست؛ زیرا موضوعات احکام معاملات متوقف بر نص شارع نیستند؛ بلکه کافی است تراضی واقع شده در نظر عرف، قرارداد تلقی شود، تا مشمول عموم یا اطلاق ادله صحت معاملات گردد؛ به این معنا که مبنای این معاملات نیاز مردم است نه اختراع شارع، ولی شارع مقدس هرچه را فاسد می‌داند، منع می‌کند و در مواردی که منعی از ناحیه شارع صورت نگرفته‌باشد، اصل بر صحت این معاملات است[۶۵]. در تأیید این نظر به چند دلیل استناد شده است؛ از جمله:

 

    1. عموم حدیث «الناس مسلطون علی اموالهم»؛ زیرا لازمه مسلط بودن بر اموال این است که همه قراردادهای مربوط به آن اجمالاً صحیح باشد[۶۶]. بر این استدلال از این نظر انتقاد وارد است که حدود تصرفات مالک به مقررات شرعی محدود است و مالک تا آنجایی که شرع مقرر کرده است، می‌تواند در اموالش تصرف نماید و با استناد به عموم این حدیث نمی‌توان به صحت معامله مشکوک‌الصحه حکم نمود؛ زیرا این حدیث فقط بیان‌گر اصل تسلیط است، ولی دربارهی اذن در تصرفات گوناگون ساکت است. با اینکه صاحب عناوین به این اشکال توجه داشته، پذیرش استدلال ایشان در استناد به حدیث مذکور دشوار است.

 

    1. عموم آیه شریفه یک از سوره مائده (اوفو بالعقود) چون عموم امر وفای به عقد، شامل همه قراردادها است و هرچه که واجب‌الوفا باشد، صحیح نیز هست.

 

    1. اطلاق آیه شریفه ۲۹ از سوره نساء (… الا ان تکون تجارهً عن تراض منکم…) که عبارت (تجاره عن تراض) از نظر نوع و ماهیت معامله، شامل عقود معین و غیر معین می‌شود؛ زیرا منظور از لفظ «تجارت» مطلق عملی است که عرفاً به آن تجارت می‌گویند و برای تقید آن به عقد معین دلیلی وجود ندارد.

 

    1. عموم روایاتی که دلالت دارد بر اینکه مسلمین باید به شروط خود پایبند باشند؛ نظیر «المؤمنون عند شروطهم» یا «المسلمون عند شروطهم»؛ شرط در این روایات به معنی مطلق الزام و التزام است و آنچه بر لزوم رعایت شرط دلالت می‌کند، بر صحت همه قراردادها نیز دلالت دارد.

 

    1. بناء عقلا: عقلا برای قراردادها و معاملات اشخاص، ارزش و اعتبار قائلند و کسانی را که برای آن ارزش قائل نیستند، نکوهش می‌کنند و در این روش خود تفاوتی بین عقود معین و غیر معین قائل نیستند و از ناحیه شارع در این خصوص منعی وجود ندارد؛ بلکه شارع مقدس هم جزو عقلاست؛ بنابراین می‌توان گفت که صحت و اعتبار عقود غیر معین هم مورد تأیید شارع است.

 

    1. آیات فراوانی از قرآن مجید که بر اعتبار مطلق معاهدات، لزوم پایبندی و نهی از نقض آن‌ها دلالت دارد؛ با توجه به اینکه این آیات ناظر به نوع به خصوصی از معاهدات نیستند، می‌توان گفت که قراردادهای غیر معین را نیز شامل می‌شوند[۶۷].

 

بند پنجم– اصل آزادی قراردادها
در ماده ۱۰ قانون مدنی می‌خوانیم: «قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده‌اند، در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد، نافذ است». طبق این ماده اشخاص در انعقاد قراردادها و تعیین مفاد آن به طور دلخواه آزادند؛ مگر اینکه مفاد و یا آثار توافق آن‌ها بر خلاف صریح قانون باشد؛ بنابراین در صورت فقدان قانون مخالف، اراده اشخاص بر مفاد و آثار قراردادهایشان حاکم است و سرنوشت آن را تعیین می‌کند. از این قاعده به «اصل آزادی اراده» یاد می‌شود. این اصل در حقوق ما ریشه فقهی دارد. حداقل فقها آن را در مسئله شرط ضمن عقد پذیرفته‌اند و عقد صلح در معاملات نیز نشانی از آزادی اشخاص در تعیین مفاد و آثار قراردادها است. فقها حدیث معروف «المؤمنون عند شروطهم» را برای اثبات شروط قراردادی اشخاص در معاملات و عقود استناد می کند و عموم این روایت بر نفوذ و اعتبار توافق خصوصی اشخاص دلالت دارد؛ همچنین آیه شریفه «اوفو بالعقود» را بر عقدی ناظر می‌دانند که با شرع و اخلاق مخالف نباشد و امر زشتی را مباح نگرداند و اختصاص به عقود معین نداده‌اند[۶۸]. در عرف معاملات امروز ما اشخاص در سایه اصل آزادی قراردادها، ضمن عقود امانی، ضمان امین را شرط می‌نمایند. به عنوان نمونه ماده ۳ قرارداد بانک ملی را می‌توان یکی از این موارد ذکر کرد؛ این ماده چنین می‌گوید:
«مستأجر متعهد است که از مورد اجاره منحصراً استفاده کند. استفاده مستأجر از مورد معامله، در حدود متعارف خواهد‌بود و تشخیص استفاده غیر متعارف از مورد اجاره با بانک می‌باشد. مستأجر به موجب این قرارداد، قبول نموده، مسئول جبران هر کسر و نقصانی که در مورد اجاره حادث شود، خواهد‌بود و لو اینکه کسر و نقصان مزبور از عمل وی نباشد»[۶۹].
ملاحظه می‌شود که در این قرارداد مستأجر سلامت عین مستأجره را به طور مطلق پذیرفته در نتیجه مسئول هرگونه کسر و نقصان آن در خلال مدت اجاره می‌باشد و اثبات اینکه خسارت ناشی از عوامل قهری و خارج از اراده وی بوده، موجب معافیت وی از مسئولیت نخواهد‌شد.
البته این اصل، آزادی صرف را به وجود نمی‌آورد؛ زیرا همواره یک طرف قرارداد، از قدرت معاملاتی بیشتری برخوردار است و خواسته‌ها و شروط خود را به طرف مقابل تحمیل می‌کند و آن طرف ناگزیر از پذیرش شروط پیشنهادی است؛ به همین دلیل در حال حاضر به دلیل استفاده نامطلوب از اصل مذکور، قضات و قانون‌گذاران به نحو قابل ملاحظه‌ای، دامنه قلمرو آن را محدود می‌کنند.
مبحث دوم – نقد و بررسی دلایل عدم امکان اشتراط (بطلان شرط ضمان)
در این مبحث دلایل عدم امکان اشتراط ضمان امین را نقد و بررسی میکنیم.
گفتار اول – عدم شمول دلیل شرط و دلیل ضمان نسبت به شرط ضمان امین
این استدلال به دو قسم تقسیم می‌شود:

 

    1. بطلان شرط نتیجه؛

 

    1. عدم شمول اسباب ضمان نسبت به شرط.

 

۱-بطلان شرط نتیجه
پاسخی که به قسم نخست این استدلال می‌توان داد، این است که اگر عموم دلیل شرط شامل شرط نتیجه نباشد؛ بلکه فقط شامل شرط فعل باشند، این سخن در صورتی درست است که عموم دلیل شرط فقط دلالت بر لزوم شرط داشته باشد، نه صحت شرط و صحت شرط به موجب دلیل خارجی ثابت گردد، ولی اگر قائل به ملازمه بین صحت و لزوم باشیم و برای صحت شرط نیز استناد به عموم دلیل شرط کافی باشد؛ هم‌چنان‌که بعضی به چنین ملازمهای عقیده دارند و برای صحت و لزوم عقود به آیه شریفه «اوفو بالعقود» استناد می‌کنند، در این صورت استدلال فوق با اشکال مواجه می‌شود؛زیرا در اینجا نیز همان ملازمه وجود دارد و با وجود چنین ملازمه‌ای استدلال فوق موجه نمی‌باشد. صرف نظر از اینکه عموم مذکور شرط نتیجه را نیز شامل می‌شود؛ زیرا شرط ضمن عقد نیز جزء مفاد عقد است و تعهد ناشی از شرط تعهدی تبعی و وابسته به عقد است و لزوم وفا به عقد شامل تعهدات اصلی و فرعی ناشی از عقد است؛ هم‌چنان‌که معصوم(ع) در حکم به صحت شروطی که همگی از قبیل شرط نتیجه بوده‌اند، به عموم «المومنون عند شروطهم» استناد کرده‌است[۷۰].
از طرف دیگر می‌توان گفت که شروط نتیجه بر دو گونه‌اند: بعضی از آن‌ها به نفس اشتراط حاصل می‌شوند؛ نظیر وکالت و وصایت، ولی حصول برخی دیگر به سبب خاصی موقوف است؛ مانند طلاق و نکاح که باید صیغه نکاح و طلاق و سایر تشریفات قانونی انجام پذیرد. در مسئله شرط ضمان امین دلیلی وجود ندارد که تحقق شرط مستلزم انجام تشریفات خاصی باشد و به استناد ماده ۲۳۶ قانون مدنی که می‌گوید:
«شرط نتیجه در صورتی که حصول آن نتیجه موقوف به سبب خاصی نباشد، آن نتیجه به نفس اشتراط حاصل می‌شود»، میتوان به صحت شرط ضمان امین حکم نمود.
بعضی از فقهای معاصر که قائل به بطلان شرط نتیجه هستند، گفته‌اند:
«نتایج از اموری نیستند که به مالک اضافه شوند؛ در نتیجه شرط محسوب نمی‌شوند؛ زیرا شرط چیزی است که تحت اختیار و ملکیت مشروط‌له باشد، ولی اگر مملوک بودن امری ممتنع باشد، شرط ملکیت آن نیز ممتنع خواهد‌بود، ولی اگر در عهده باشد می‌تواند تحت اختیار و مملوک واقع شود. منتها در آن هنگام از قبیل شرط فعل خواهد‌بود، نه شرط نتیجه و شرط فعل از موضوع بحث ما خارج است»[۷۱].
پاسخی که به این استدلال داده شده این است که مشهور فقها شرط را بر دو قسم تقسیم کردند؛ شرط فعل و شرط نتیجه و این تقسیم، در حقیقت ظهور در هر دو قسم شرط فعل و شرط نتیجه دارد و ناگزیر باید بگوییم مراد از شرط، امری است که به موجب شرط نتیجه نیز حاصل می‌شود[۷۲].
۲-عدم شمول اسباب ضمان نسبت به شرط
در پاسخ به استدلال فوق می‌توان گفت: نتیجه این استدلال این است که شرط سببیت ثبوت ضمان را دارا نمی‌باشد و حال آنکه فقها شیعه قائل به سببیت شرط برای ثبوت ضمان هستند؛ هم‌چنان‌که در مورد عاریه این نص وارد شده‌است و اینکه گفته شده است که قیاس در مذهب امامیه باطل است و نمی‌توان عاریه را با سایر عقود امانی قیاس نمود. پاسخ آن این است که در اینجا بحث از سببیت و مسببیت است و قیاسی وجود ندارد تا بگوییم قیاس باطل است و ضمان قابلیت این معنی را وجوداً و عدماً دارد که مسبب واقع شود؛ در نتیجه صحیح نیست که در جایی شرط، سبب ثبوت ضمان واقع شود و در جای دیگر واقع نشود؛ با وصف اینکه مسبب یکی است[۷۳]. چون عاریه خصوصیتی ندارد که بگوییم شرط ضمان در عاریه به دلیل خاص می‌باشد. مضافاً به اینکه ثبوت ضمان به وسیله شرط نیز مستند غیر شرعی ندارد؛ بلکه مستند آن نیز عموم «المومنون عند شروطهم» است و این سبب نیز همانند سایر اسباب مستفاد از شرع می‌باشد و صرف اینکه اشتراط به عنوان یکی از اسباب ضمان در کتب فقهی احصاء نشده، نفی سببیت ضمان از اشتراط را موجب نخواهد‌شد و با وجود عدم منع صریح شارع، توافق خصوصی اشخاص مشمول عموم دلیل شرط و سبب ثبوت ضمان است.
گفتار دوم– منافات شرط با مقتضای امانت
در انتقاد از این نظر می‌توان چنین استدلال کرد که هرچند امین به نیابت از طرف مالک بر مال او مسلط می‌شود، اما شخصیت جداگانه‌ای داشته و قرارداد رابطه‌ی او و مالک را معین می کند؛ پس اگر ضمن چنین قراردادی، شرط شود که گذشته از تعهد به نگهداری، امین مسئولیت تلف مال را نیز بپذیرد، نباید گفت نفوذ شرط به منزله این است که مالکی مسئول تلف مال خود قرار گرفته یا ضمان تلف مال شخصی بر عهده دیگری قرار گرفته‌است؛ بلکه قانون‌گذار برای رعایت حقوق امینی که برای احسان به دیگری بر عهده گرفته‌است، تا مال او را نگاه دارد؛ عادلانه می‌داند که ضامن حوادث خارجی و احتراز‌ناپذیر نباشد. از مفاد توافق آنان و عرف حاکم بر این‌گونه روابط، چنین استنباط نمی‌شود که امین خارج از حدود استطاعت خود ضامن قرار گرفته و قانون نیز همین حقیقت عرفی و قراردادی را مبنای قاعده عدم ضمان امین قرار داده‌است، اما اگر امین تضمین سلامت مال را به رغبت بپذیرد و احسان خویش را کامل سازد؛ چرا نباید آن را نافذ دانست؟! امین برای تکمیل احسان خویش، ضمانت را نیز قبول می‌کند؛ از سوی دیگر انگیزه اصلی طرفین در انعقاد عقد ودیعه این است که امین مال مورد امانت را نگهداری نماید و شرط ضمان امین، تعهد او را در حفظ مال تقویت می کند و گامی است در همان سویی که عقد به خاطر آن منعقد شده است[۷۴]. مفاد مواد ۶۴۲ و ۶۴۳ قانون مدنی نشانه آن است که قانون‌گذار مفهوم نیابت را با مسئولیت قراردادی امین در مورد بی‌تقصیری او، قابل جمع می‌داند و شرط را خلاف نظم عمومی نمی‌بیند؛ بنابراین با تحلیلی که از مفاد عرفی و مقتضای ودیعه شد، دیگر تردید در نفوذ شرط و احترام به قرارداد خصوصی در این زمینه باقی نمی‌ماند.
گفتار سوم– عدم مشروعیت شرط ضمان امین
اشکال وارده بر استدلال فوق این است که یدی که مستولی و مسلط بر مال امانی می‌شود، با توجه به عموم «علی الید ما اخذت حتی تؤدیه» مقتضی ضمان می‌باشد؛ بنابراین اگر بخواهیم ید امین مقتضی ضمان نباشد، باید امری که اقتضا قوی‌تری از قاعده ید را ایجاب نماید، وجود داشته‌باشد تا مقتضی عدم ضمان ید امین نسبت به مال امانی و مانع تأثیر «قاعده علی الید» در ثبوت مقتضایش باشد. اگر گفته‌شود که شرط ضمان امین مخالف کتاب و باطل است؛ در پاسخ می‌گوییم، حکم به عدم ضمان ید امین به دلیل استیمان است و هنگامی که استیمان در حالت اطلاق عقد تحقق پیدا کند، اقتضا عدم ضمان امین را دارد، ولی اگر عقد امانی متضمن شرط ضمان امین باشد، استیمان تحقق پیدا نمی‌کند تا مانع تأثیر ضمان ید گردد. در نتیجه موضوع مانع با وجود اشتراط منتفی می‌شود و به حکم قاعده موصوف، امین ضامن نقص و تلف مال امانی است. به علاوه تفسیری که شیخ انصاری از احکام شرعی به عمل آورده است، اگر به عنوان معیار تشخیص شروط مشروع از شروط نامشروع ملاک عمل قرار گیرد، شرط ضمان امین با توجه به این تقسیمات، جزء احکام دسته دوم است و مخالف کتاب و سنت نیست؛ زیرا مقتضاء عدم ضمان امین، عدم ضمان اوست؛ فی نفسه بدون اینکه عنوان دیگری بر او عارض شود، ولی اگر بخواهد اقدامی نماید که موجب ضمان او گردد؛ نظیر شرط ضمن عقد، در این صورت ادله ضمان امین منافاتی با ضمان او نخواهد داشت[۷۵].
گفتار چهارم– غیر معقول بودن شرط ضمان امین
بند اول – عدم امکان اجتماع ضمان با وصف امانت
بر این دلیل از این نظر انتقاد وارد هست که غرض از تأثیر شرط در ثبوت ضمان امین دست‌یابی به ضمان از طریق شرط است ولو اینکه شرط آن‌چنان تأثیری از خود بر‌جای گذارد که ید امانی امین به ید غیر امانی تبدیل شود تا ضمان بر آن مترتب گردد؛ بنابراین حتی اگر ید امانی به غیر امانی هم تبدیل شود، امکان پیدایش ضمان وجود دارد؛ پس شرط ضمان امین غیر معقول نیست. این در حالی است که می‌توان امانت را با ضمانت یک‌جا جمع کرد و امانت مانع ایجاد ضمان نمی‌شود.
بند دوم – حقیقت عقود امانی
این استدلال که حقیقت عقد اجاره همان بیع می‌باشد و درج شرط ضمان در عقد اجاره به منزله این است که مالک عین مستأجره ضامن مال خود باشد و چنین چیزی غیرمعقول خواهد‌بود و به دو دلیل مخدوش است؛ اولاً اگر حقیقت عقد اجاره همان بیع باشد و شرط ضمان مستأجر به این اعتبار غیر‌معقول تلقی گردد، قائل شدن به ضمان مستأجر در صورت تعدی و تفریط نسبت به عین مستأجره هم غیر‌معقول می‌باشد؛ زیرا همان استدلال در اینجا نیز وجود دارد و لازمه ضمان مستأجر، ضامن قرار دادن مالک نسبت به مال خود خواهد‌بود و این امر غیر‌معقولی است؛ زیرا هیچ شخصی ضامن مال خود قرار نمی‌گیرد ولو با تعدی و تفریط هم باشد.
ثانیاً این عقیده مبنائا صحیح نیست؛ زیرا اجاره عقد مستقلی است و در عرف عقلا هم که نظر آنان در معاملات تعیین‌کننده است، اجاره به عنوان عقد مستقل از بیع پذیرفته‌شده و احکام و آثار مخصوص به خود را دارد و قانون مدنی نیز اجاره را به عنوان عقد مستقل از بیع پذیرفته و برای آن احکام و آثار جدا‌گانه‌ای پیش‌بینی کرده‌است؛ همچنین به موجب آیات، روایات و اجماع فقها اجاره عقد مشروعی است که به عنوان یکی از طرق زندگی و معیشت پذیرفته شده‌است[۷۶].
بنابراین ضمان با حقیقت عقود امانی ناسازگار نمی‌باشد و امین می‌تواند برای تکمیل امانت و احسان خویش خصوصاً در عقد ودیعه و عاریه، ضمان را بپذیرد.
مبحث سوم -بررسی مصادیق شرط ضمان در عقود امانی
در این مبحث ما به بررسی شرط ضمان در عقود امانی از جمله ودیعه، اجاره، عاریه، مضاربه و سایر عقود امانی می‌پردازیم و دیدگاه قانون‌گذار و رویه عملی و نظریات موجود در رابطه با آن‌ها را بیان می‌داریم.
گفتار اول – شرط ضمان امین در عقد ودیعه
برای اثبات مخالفت شرط ضمان با مقتضای ودیعه و تفاوت آن با عاریه و اجاره گفته شده‌است که در اجاره اثر اصلی و مقتضای عقد تملیک منافع مستأجر است و در عاریه دادن اذن در انتفاع. درست است که به طور معمول مورد اجاره و عاریه نیز به تصرف امین داده می‌شود تا از منافع آن بهره‌مند شود، اما امانت دادن در این‌گونه قراردادها جنبه فرعی دارد و نتیجه تسلیم مال است که گاه نیز ضرورتی برای آن وجود ندارد. برعکس در ودیعه مفاد عقد، نیابت دادن به منظور حفظ مال است و مستودع باید بر آن مسلط شود؛ به بیان دیگر، تسلط امین بر مال مورد ودیعه و به نیابت از طرف مالک، مقتضای ودیعه است؛ از سوی دیگر چون دست امین بر مال منزله دست مالک است، ضامن قرار دادن او نیز به منزله این است که مالک را ضامن تلف مال خود سازیم، یا تلف مال کسی را بر عهده دیگری گذاریم و چنین نتیجه‌ای را قانون‌گذار، جز در مورد غصب مال دیگری نمی‌پذیرد. از همین‌جا است که باید پذیرفت، نفوذ شرط ضمان در مورد عاریه جنبه استثنایی دارد و مخصص قواعد عمومی است و لازمه نیابت دادن و امین قرار دادن کسی، ضامن نبودن او در مورد تلف مال است؛ بنابراین از ترکیب دو مقدمه‌ای که گفته‌شد، چنین نتیجه گرفته می‌شود که شرط ضمان امین در ودیعه، بر خلاف عاریه و اجاره، خلاف مقتضای ذات عقد است و نفوذ حقوقی ندارد[۷۷].
در انتقاد از این نظر می‌توان گفت، هرچند امین به نیابت از طرف مالک بر مال او مسلط می‌شود، شخصیتی جداگانه دارد و رابطه او و مالک را قرارداد معین می‌کند؛ پس اگر ضمن چنین قراردادی شرط گداشته شود که علاوه بر تعهد به نگهداری، امین مسئولیت تلف مال را نیز بپذیرد؛ نباید گفت نفوذ شرط به منزله این است که مالکی مسئول تلف مال خود قرار گیرد، یا زیان تلف مال کسی بر عهده دیگری واقع شود. قانون‌گذار برای رعایت حقوق امین، که برای احسان به دیگری بر عهده گرفته‌است تا مال او را به رایگان نگاه‌دارد؛ عادلانه می‌داند که ضامن حوادث خارجی و احتراز‌ناپذیر نباشد. از مفاد توافق آنان و عرف حاکم بر این‌گونه روابط نیز چنین فهمیده نمی‌شود که امین خارج از حدود استطاعت خود ضامن قرار گرفته و قانون نیز همین حقیقت عرفی و قراردادی را مبنای قاعده عدم ضمان امین قرار داده‌است[۷۸].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:31:00 ب.ظ ]




۶- توافق کارکنان و سرپرستان بر تعریف عملکرد مطلوب و نحوه تفسیر اطلاعات ارزشیابی عملکرد.
۷- بررسی مداوم و نظاممند خود نظام ارزشیابی عملکرد.
ب- ویژگیهای نظامهای اثربخش ارزشیابی عملکرد
با اشاره به عوامل کلیدی اثربخشی نظام‌های ارزشیابی عملکرد سازمانی، برخی از خصیصه‌های نظام‌های اثربخش ارزشیابی عملکرد سازمانی عبارتند از (Bernardin, 2003; 153 Snell & Bohlander, 2007: 333; ):
۱- تلاش برای دقت بیشتر در تعریف و اندازه‌گیری ابعاد عملکرد تا جایی که امکان پذیر است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
- تعریف عملکرد با تمرکز بر پیامدهای ارزیابی شده؛
- پیش‌بینی‌های پیامد بر حسب فراوانی و تکرار رفتار مربوط؛
- تعریف ابعاد عملکرد به وسیله ترکیب کارها با جنبه‌های مختلف ارزش نظیر: کیفیت، کمیت، مناسبت و به جا بودن.
۲- اتصال ابعاد عملکرد به برآوردن نیازهای مشتریان داخلی و خارجی.
۳- ترکیب کردن و به هم پیوستن اندازه‌گیری محدودیت‌های موقعیتی.
- تمرکز توجه روی محدودیت‌های ملاحظه شده در خصوص عملکرد.
۴- وجود اعتماد متقابل کافی بین سرپرستان و زیردستان.
۵- اندازه‌گیری و هدایت عملکرد کارکنان به طور کلی و ملموس.
۶- وجود نوعی تناسب بین فرهنگ سازمان و خطمشی‌های ارزشیابی آن.
۷- سرپرستان نسبت به تشریح نظام ارزشیابی به کارکنان علاقه‌مندند و نحوه اجرای آن را با آنان در میان می‌گذارند.
۸- ارزشیابی عملکرد سازمانی رشد حرفه‌ای را تشویق و انتقال فرهنگ آن را تسهیل می‌کند.
۹- کارکنان فرصت لازم برای اظهارنظر درباره مسائل و بحث در اهداف و برنامه‌ها را دارند.
۱۰- کارکنان بازخورد کافی و مداومی را از منابع مختلف دریافت می‌کنند تا آگاهی لازم از موقعیت خود در ارتباط با عملکرد مورد انتظار را حاصل کنند.
۱۱- خودارزشیابی، بخشی از فرایند بازخورد رسمی است.
۱۲- افزایش پرداخت‌ها، هم بر مبنای عملکرد فردی و هم بر اساس عملکرد گروهی انجام می‌گیرد.
مدیریت مبتنی بر عملکرد
در مباحث جدید مدیریت منابع انسانی غالباً از ارزیابی عملکرد در چارچوب مفهوم غنی مدیریت عملکرد صحبت می‏شود و آن را برای بررسی ایجاد پیچیدگی عملکرد سازمانی مناسب‏تر می‏دانند. از این لحاظ، مفهوم مدیریت عملکرد یکی از مهم‏ترین و سازنده‏ترین پیشرفت‏ها در حوزه مدیریت منابع انسانی در سال‏های اخیر بوده است. این اصطلاح را نخستین بار، بیر و رو[۷۹] (۱۹۷۶: ۶۶-۵۹) به کار بردند.
ولی در سال‏های اخیر این مفهوم، غنیسازی شده و از بار محتوایی بسیار عمیق‏تری برخوردار شده است. به زعم آرمسترانگ[۸۰] (۲۰۰۰: ۱) مدیریت عملکرد، فرایندی راهبردی و یکپارچه است که موفقیت پایدار را برای سازمان از طریق بهبود عملکرد افرادی که در آن کار می‏کنند و به وسیله ایجاد قابلیت‏های نقشآفرینان فردی و گروهی به ارمغان می‏آورد. مدیریت عملکرد، استراتژیک است از این لحاظ که با موضوعات گسترده‏ای مرتبط است و به دو معنی یکپارچه است؛ یکی یکپارچگی عمودی که معرف پیوند یا همبستگی اهداف سازمان، گروه و افراد با شایستگی‏های محوری است و دیگری یکپارچگی بهبود سازمانی، بهبود منابع انسانی و پاداش است.
به زعم ملو[۸۱] سیستم‏های مدیریت عملکرد می‏توانند به طور چشمگیری بر عملکرد و فرایندهای سازمانی تأثیر بگذارند. با وجود این، برای ایجاد و طراحی یک سیستم اثربخش مدیریت عملکرد، راهی معین و بهینه وجود ندارد. با وجود این که سیستم‏های اثربخش مدیریت عملکرد نیاز دارند که در زمینه اقتضائات سازمانی خاص ایجاد شوند، هر سیستم مدیریت عملکرد باید از پنج خطمشی اصلی و مهم پیروی کند:
۱- هرگونه بازخوری که به کارکنان ارائه می‏شود باید مشخص باشد نه کلی.
۲- بازخور باید فقط از منابع معتبر و اعتمادپذیری کسب شود که از موقعیت و پیشینهی کافی برای ارزیابی عملکرد برخوردارند.
۳- بلافاصله پس از این که وقایع، یا نتایجی که بیشترین منفعت را دارند روی می‏دهند، باید بازخورد فراهم شود.
۴- معیارهای عملکرد باید بر مبنای اهداف مشخص و اندازه‏گیریشدنی بنا شوند.
۵- این فرایند باید تبادل نظری را میان کارکنان و مدیر دربرگیرد که به جدیدترین مسائل و همچنین طرح‏ها و برنامه‏هایی برای آینده بپردازند (Mello, 2002: 309).
اصول مدیریت عملکرد
اصول مدیریت عملکرد از سوی IRS[82] به شرح زیر خلاصه شده است:
برگردان اهداف سازمان به اهداف فردی، گروهی، اداری و بخشی.
کمک به وضوح و روشنی اهداف سازمان.
فرایندی مستمر و تکاملی است که در آن عملکرد طی زمان بهبود می‏یابد.
بر روی اجماع و همکاری به جای کنترل یا توسل به اجبار و زور تکیه دارد.
درک مشترکی از آنچه برای بهبود عملکرد مورد نیاز است و چگونگی تحقق آن‏ها ایجاد می‏کند.
خودمدیریتی را نسبت به عملکرد افراد تقویت می‏کند.
مستلزم کسب مدیریتی است که مبتنی بر درستکاری است و ارتباط بین مدیران و کارکنان را تقویت می‏کند.
مستلزم بازخورد مستمر است.
حلقه‏های بازخورد از طریق تجربه‏ها و دانش به دست آمده، افراد را قادر می‏سازد تا اهداف سازمان را تعدیل کنند.
تمام عملکرد را در مقابل اهداف مشترکاً توافق شده، مورد سنجش و ارزیابی قرار می‏دهد.
باید برای همه کارکنان به کار گرفته شود و اصولاً مربوط به پیوند عملکرد با پاداش مالی صرف نیست.
به طور کلی، نخست آن که مدیریت عملکرد اصولاً مرتبط با بهبود عملکرد به منظور نیل به اثربخشی سازمانی، گروهی و فردی است. دوم آنکه، مدیریت عملکرد مرتبط با بهبود کارکنان است. بهبود عملکرد قابل حصول نیست مگر این که فرایندی اثربخش برای بهبود مستمر باشد. از این رو، توأماً به قابلیت‏های محوری سازمان و قابلیت‏های خاص افراد و گروه‏ها توجه می‏کند. سوم آن که، مدیریت عملکرد مرتبط با رضایتمندی از نیازها و انتظارات همه ذینفعان سازمان است. در نهایت، مراتب عملکرد مرتبط با ارتباط و مداخله و مشارکت است و جوی را ایجاد می‏کند که در آن گفتگوی مستمری بین مدیران و کارکنان به منظور تعریف انتظارات و سهیم شدن در اطلاعات نسبت به مأموریت سازمان ایجاد شود (آرمسترانگ، ۲۰۰۰: ۷).
ابعاد نظام مدیریت عملکرد
تعهد اجرایی[۸۳]
به مجموعه فعالیتهای مدیریتی گفته میشود که سازمان جهت اطمینان از استقرار نظام مدیریت عملکرد در سازمان انجام میدهد. تعهد اجرایی شامل: تدوین سیاستهای سازمانی، حمایت مدیریت ارشد اجرایی، ایفای نقشهای لازم در گستره سازمان به منظور حمایت از نظام مدیریت عملکرد با هدف اداره کردن و ارتقاء ظرفیتها و قابلیت‌های منابع انسانی، میباشد.
ظرفیتهای اجرائی[۸۴]
ظرفیتهای اجرائی به وجود شرایط و زمینه لازم در یک واحد درونی یا سازمان اشاره دارد که منجر به فراهم شدن امکان اجرای شایسته فرایند مدیریت عملکرد منابع انسانی میشود. ظرفیتهای اجرایی شامل فراهم بودن ساختار سازمانی، منابع انسانی، مالی و… برای انجام درست فعالیتهای مدیریت عملکرد میباشد.
فعالیتهای اجرایی[۸۵]
به مجموعه اقدامات و فعالیتهایی گفته میشود که به عنوان فعالیتهای محوری نظام مدیریت عملکرد مطرح هستند و به صورت مستقیم منجر به دستیابی به اهداف نظام مدیریت عملکرد میشوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:30:00 ب.ظ ]




نتایج مقایسه میانگین اثرات متقابل دوگانه­ آبیاری و زئولیت نشان داد که بیشترین عملکرد بیولوژیک غوزه­ی فرعی با میانگین ۳۱/۶ گرم مربوط به تیمار آبیاری بر اساس ۷۰ درصد نیاز آبی گیاه به همراه مصرف ۴ تن زئولیت در هکتار و کمترین میزان آن با میانگین ۹۸/۳ گرم مربوط به تیمار آبیاری بر اساس ۱۰۰ درصد نیاز آبی گیاه و مصرف ۴ تن زئولیت در هکتار بود (جدول۴-۱۹). در بین اثرات متقابل دوگانه­ آبیاری و سالیسیلیک اسید نیز بیشترین عملکرد بیولوژیک غوزه های فرعی با میانگین ۶۶/۵ گرم مربوط به تیمار آبیاری بر اساس ۸۵ درصد نیاز آبی گیاه و عدم مصرف سالیسیلیک اسید و کمترین آن با میانگین ۲۶/۴ گرم مربوط به آبیاری بر اساس ۱۰۰ درصد نیاز آبی گیاه به همراه محلول پاشی سالیسیلیک اسید بود. همچنین در بین اثرات متقابل دوگانه­ زئولیت و سالیسیلیک اسید نیز بیشترین عملکرد بیولوژیک غوزه های فرعی با میانگین ۶۹/۵ گرم مربوط به تیمار مصرف ۴ تن زئولیت در هکتار و عدم مصرف سالیسیلیک اسید و کمترین مقدار آن با میانگین ۵۲/۴ گرم متعلق به تیمار مصرف ۸ تن زئولیت در هکتار و عدم مصرف سالیسیلیک اسید بود (جدول۴-۱۹). برخی از محققان بیان داشتند که صفت عملکرد بیولوژیک تحت تأثیر تنش خشکی قرار گرفت و در سطح احتمال پنج درصد معنی دار شد (Ashkani et al., 2007). عملکرد بیولوژیک غوزه های فرعی طبق نتایج جدول مقایسه میانگین اثرات متقابل سه گانه نشان داد که بیشترین عملکرد بیولوژیک غوزه های فرعی با ۴۵/۶ گرم مربوط به تیمار آبیاری بر اساس ۸۵ درصد نیاز آبی گیاه به همراه مصرف ۴ تن در هکتار زئولیت و عدم مصرف سالیسیلیک اسید و کمترین عملکرد بیولوژیک غوزه های فرعی مربوط به تیمار آبیاری بر اساس ۱۰۰ نیاز آبی گیاه به همراه مصرف ۴ تن در هکتار زئولیت و محلول پاشی سالیسیلیک اسید با ۵۴/۳ گرم بود (جدول۴-۲۰). فراست (۱۳۸۹) عنوان کرد، بیشترین عملکرد بیولوژیک در تیمار آبیاری معادل ۱۰۰ درصد نیاز آبی گیاه با ۳۶۱۵ کیلوگرم بر هکتار و کمترین عملکرد بیولوژیک در تیمار آبیاری معادل ۵۰ درصد نیاز آبی گیاه با ۲۸۶۷ کیلوگرم بر هکتار به ثبت رسید. امیدی (۱۳۸۸) طی بررسی اثر تنش آبی بر ویژگی های زراعی و فیزیولوژیکی سه رقم گلرنگ بهاره در کرج اظهار داشت که در بین سطوح مختلف تنش آبی، بیشترین و کمترین عملکرد بیولوژیکی به ترتیب با میانگین ۵۱۰۰ و ۳۹۰۰ کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار شاهد و تیمار قطع آبیاری در دو مرحله تکمه دهی و گلدهی بود. در بررسی اثر تنش کمبود آب بر عملکرد و اجزای عملکرد ارقام گلرنگ، بیشترین عملکرد بیولوژیکی با میانگین ۸/۱۲۰۹ کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار آبیاری کامل (شاهد) و کمترین عملکرد بیولوژیکی با میانگین ۵/۹۴۰ کیلوگرم در هکتار مربوط به تیمار قطع آبیاری در مرحله گلدهی گزارش شده است (Nabipour et al., 2007).
از آنجایی که عملکرد بیولوژیکی غوزه ها، مجموع وزن دانه ها و وزن بیوماس می باشد، به نظر می رسد که با افزایش شدت تنش رطوبتی عملکرد بیولوژیک غوزه های فرعی نیز از طریق افزایش وزن دانه ها (به دلیل تولید دانه های درشت تر) افزایش می یابد.
۴-۱۸: شاخص برداشت:
بر اساس نتایج جدول تجزیه واریانس صفات، صفت شاخص برداشت تحت تأثیر اثر متقابل آبیاری و زئولیت و همچنین اثر متقابل آبیاری، زئولیت و سالیسیلیک اسید قرار گرفته و در سطح آماری یک درصد معنی دار شد ولی تنش آبی، مصرف زئولیت و مصرف سالیسیلیک اسید و اثرات متقابل آن ها از لحاظ آماری اختلاف معنی داری را روی آن نداشتند (جدول۴-۱۷). نتایج جدول مقایسه میانگین اثرات اصلی صفات نشان داد که با افزایش شدت تنش آبی شاخص برداشت نیز افزایش پیدا می کند به طوری که بیشترین و کمترین شاخص برداشت با میانگین های ۱۵/۳۵ و ۲/۳۴ درصد به ترتیب متعلق به تیمارهای آبیاری بر اساس ۷۰ و ۱۰۰ درصد نیاز آبی گیاه بود. در بین سطوح مختلف مصرف زئولیت نیز با افزایش مقادیر مصرف زئولیت شاخص برداشت کاهش نشان داد به طوری که بیشترین شاخص برداشت با میانگین ۱۳/۳۵ درصد متعلق به تیمار عدم مصرف زئولیت و کمترین شاخص برداشت با میانگین ۲۶/۳۴ درصد مربوط به تیمار مصرف ۸ تن زئولیت در هکتار بود. طبق نتایج این جدول، تیمار مصرف سالیسیلیک اسید با تیمار عدم مصرف آن از لحاظ آماری در یک کلاس قرار گرفتند (جدول۴-۱۸). در گیاه گلرنگ، شاخص برداشت تحت تأثیر تنش خشکی قرار گرفت و در سطح احتمال یک درصد معنی دار گردید، همچنین تنش خشکی شدید باعث افزایش معنی دار شاخص برداشت نسبت به تیمار شاهد و دیگر سطوح تنش گردید (فراست، ۱۳۸۹). بر اساس نتایج مقایسه میانگین اثرات متقابل دوگانه­ آبیاری و زئولیت بیشترین شاخص برداشت با میانگین ۰۷/۳۸ درصد متعلق به تیمار آبیاری بر اساس ۱۰۰ درصد نیاز آبی گیاه به همراه مصرف ۴ تن زئولیت در هکتار و کمترین آن با میانگین ۵۱/۳۰ درصد متعلق به تیمار آبیاری بر اساس ۱۰۰ درصد نیاز آبی گیاه و عدم مصرف زئولیت بود (جدول۴-۱۹). بر اساس نتایج جدول مقایسه میانگین های اثرات متقابل سه گانه­ی صفات بیشترین شاخص برداشت با میانگین ۷۸/۴۱ درصد متعلق به تیمار آبیاری بر اساس ۱۰۰ درصد نیاز آبی گیاه به همراه مصرف ۴ تن زئولیت در هکتار و عدم مصرف سالیسیلیک اسید و کمترین شاخص برداشت با میانگین ۵۷/۲۷ درصد متعلق به تیمار آبیاری بر اساس ۱۰۰ درصد نیاز آبی گیاه و عدم مصرف زئولیت و سالیسیلیک اسید بود (جدول۴-۲۰).
هرگاه شرایط زراعی برای تولید تعداد زیادی گل فراهم باشد و رشد رویشی و تولید مواد فتوسنتزی نیز در گیاه چشمگیر باشد، انتظار می رود که با انتقال حجم قابل توجهی از اسیمیلات ها به دانه ها، شاخص برداشت دانه در گیاه افزایش یابد. شرایط تنش آبی، باعث کاهش رشد رویشی گیاه شده و در نتیجه حجم اندام های رویشی گیاه نمی تواند پشتیبانی مناسبی را از فاز زایشی گیاه داشته باشد. در چنین شرایطی انتظار می رود که تعداد و اندازه ی دانه های موجود در واحد های زایشی گیاه کاهش یابد و باعث کاهش شاخص برداشت دانه می شود. به دلیل توانایی بالایی که زئولیت در جذب و نگهداری رطوبت اضافی موجود در خاک دارد، می تواند مقدار قابل توجهی آب را پس از هر بار آبیاری مزرعه در داخل خلل و فرج خود جذب و نگهداری نماید و به مرور در روزهای بعد از آبیاری که رطوبت خاک مزرعه کاهش می یابد، آب جذب شده به مصرف ریشه ی گیاه می رسد. همین امر باعث افزایش سطح کربوهیدرات های تولید شده در گیاه و افزایش شاخص برداشت دانه خواهد شد.
پایان نامه - مقاله
۴-۱۹: شاخص برداشت غوزه های اصلی:
آبیاری، سطوح مختلف مصرف زئولیت و مصرف سالیسیلیک اسید تأثیر معنی داری روی شاخص برداشت غوزه های اصلی نداشت (جدول۴-۱۷). همچنین شاخص برداشت غوزه های اصلی تحت تأثیر هیچ کدام از اثرات متقابل این تیمارها یعنی آبیاری، زئولیت و سالیسیلیک اسید نیز قرار نگرفت (جدول۴-۱۷). در جدول مقایسه میانگین اثرات اصلی مشاهده شد که بیشترین شاخص برداشت غوزه های اصلی مربوط به تیمار آبیاری بر اساس ۸۵ درصد نیاز آبی گیاه با ۰۱/۳۲درصد و کمترین شاخص برداشت غوزه های اصلی با ۱۶/۲۸درصد مربوط به تیمار آبیاری بر اساس ۷۰ درصد نیاز آبی گیاه بو (جدول۴-۱۸). در سوح مختلف مصرف زئولیت بیشترین شاخص برداشت غوزه های اصلی با ۰۶/۳۱درصد مربوط به مصرف ۸ تن در هکتار و کمترین شاخص برداشت غوزه های اصلی با ۷۶/۲۸ درصد مربوط به مصرف ۴ تن در هکتار زئولیت بود. همچنین بیشترین شاخص برداشت غوزه های اصلی در تیمار محلول پاشی سالیسیلیک اسید با ۹۵/۲۹درصد نسبت به تیمار عدم مصرف سالیسیلیک اسید با ۳۸/۲۹درصد بود (جدول۴-۱۸). بر اساس نتایج مقایسه میانگین اثرات متقابل دوگانه ی آبیاری وزئولیت بیشترین شاخص برداشت غوزه­ی اصلی با میانگین ۴۸/۳۴ درصد متعلق به تیمار آبیاری بر اساس ۸۵ درصد نیاز آبی گیاه و عدم مصرف زئولیت و کمترین مقدار آن با میانگین ۷۳/۲۵ درصد مربوط به تیمار آبیاری بر اساس ۷۰ درصد نیاز آبی گیاه به همراه مصرف ۴ تن زئولیت در هکتار بود (جدول۴-۱۹). در پژوهشی میرزاخانی و سیبی (۱۳۸۹)، اظهار داشتند که مصرف ۹ تن زئولیت در هکتار، توانست شاخص برداشت دانه را از ۵۸/۲۳ به ۸۴/۲۴ درصد (که معادل ۰۷/۵ نسبت به تیمار عدم مصرف زئولیت است) افزایش دهد و نقش مثبت آن در کاهش صدمات ناشی از تنش کمبود آب به اثبات رسید. در جدول مقایسه میانگین اثرات متقابل سه گانه­ مشاهده شد که بیشترین شاخص برداشت غوزه های اصلی با ۴۱/۳۵ درصد مربوط به تیمار (آبیاری بر اساس ۸۵ درصد نیاز آبی گیاه + عدم مصرف زئولیت + مصرف سالیسیلیک اسید) و کمترین شاخص برداشت غوزه های اصلی با میانگین ۶۳/۲۵ درصد مربوط به تیمار (آبیاری بر اساس ۱۰۰ نیاز آبی گیاه + عدم مصرف زئولیت و سالیسیلیک اسید) بود (جدول۴-۲۰). امیدی (۱۳۸۸) طی بررسی اثر تنش آبی بر ویژگی های زراعی و فیزیولوژیکی سه رقم گلرنگ بهاره در کرج اظهار داشت که در بین سطوح مختلف تنش آبی، بیشترین و کمترین شاخص برداشت دانه به ترتیب با میانگین ۲۳ و ۱۵ درصد مربوط به تیمار شاهد و تیمار قطع آبیاری در دو مرحله تکمه دهی و گلدهی بود. موحدی دهنوی و مدرس ثانوی (۱۳۸۵) در بررسی اثر محلول پاشی ارقام گلرنگ تحت تنش خشکی در منطقه­ اصفهان اظهار داشتند که بیشترین و کمترین مقدار شاخص برداشت دانه با میانگین ۵/۲۳ و ۶/۱۴ درصد به ترتیب مربوط به تیمار های قطع آبیاری در مرحله رویشی و قطع آبیاری در مراحل گلدهی و گرده افشانی بود.
تنش کمبود آب روی شاخص برداشت تأثیر گذاشته و با افزایش شدت تنش آبی شاخص برداشت غوزه های اصلی نیز افزایش نشان داده که این نشان دهنده کاهش رشد رویشی غوزه ها است و چون غوزه­ی اصلی نسبت به سایر غوزه ها بزرگتر می باشد، هرچه شاخص برداشت آن افزایش داشته باشد یعنی انتقال مواد فتوسنتزی به غوزه های اصلی بهتر صورت گرفته است. افزایش مصرف زئولیت نیز در افزایش شاخص برداشت غوزه های اصلی تأثیر مثبت نشان می دهد.
۴-۲۰: شاخص برداشت غوزه های فرعی:
در جدول تجزیه واریانس شاخص برداشت غوزه های فرعی تحت تأثیر آبیاری، اثر متقابل آبیاری و زئولیت و اثر متقابل آبیاری، زئولیت و سالیسیلیک اسید در سطح آماری یک درصد و تحت تأثیر سطوح مختلف مصرف زئولیت و اثر متقابل زئولیت و سالیسیلیک اسید در سطح آماری پنج درصد معنی دار شد ولی مصرف سالیسیلیک اسید و اثر متقابل آبیاری و سالیسیلیک اسید از نظر آماری تأتیر معنی داری روی آن نداشت (جدول۴-۱۷). طبق نتایج جدول مقایسه میانگین اثرات اصلی مشاهده شد که شاخص برداشت غوزه های فرعی در سطوح مختلف تنش آبی با افزایش شدت تنش میزان آن نیز افزایش نشان می دهد به طوری که بیشترین و کمترین شاخص برداشت غوزه های فرعی با میانگین ۵۷/۳۲ و ۸۱/۲۹ درصد به ترتیب مربوط به تیمارهای آبیاری بر اساس ۷۰ و ۱۰۰ درصد نیاز آبی گیاه بود (جدول۴-۱۸). در سطوح مختلف مصرف زئولیت مشاهده شد که با افزایش میزان مصرف زئولیت شاخص برداشت غوزه های فرعی کاهش می یابد به طوری که بیشترین شاخص برداشت غوزه های فرعی با میانگین ۷۷/۳۱ درصد مربوط به تیمار عدم مصرف زئولیت و کمترین شاخص برداشت غوزه های فرعی با میانگین ۹۱/۲۸ درصد مربوط به تیمار مصرف ۸ تن در هکتار زئولیت مشاهده شد (جدول۴-۱۸). مصرف سالیسیلیک اسید نیز بر شاخص برداشت غوزه های فرعی اثر مثبت داشته و بیشترین شاخص برداشت غوزه های فرعی با میانگین ۶۳/۳۱ درصد مربوط به تیمار محلول پاشی سالیسیلیک اسید مشاهده شد (جدول۴-۱۸).
نتایج مقایسه میانگین اثرات متقابل دوگانه­ آبیاری و زئولیت نشان داد که بیشترین شاخص برداشت غوزه­ی فرعی با میانگین ۵۹/۳۴ درصد متعلق به تیمار آبیاری بر اساس ۱۰۰ در صد نیار آبی گیاه و مصرف ۴ تن زئولیت در هکتار و کمترین میزان آن با میانگین ۱۴/۲۷ درصد متعلق به تیمار آبیاری بر اساس ۱۰۰ درصد نیاز آبی گیاه و مصرف ۸ تن زئولیت در هکتار بود (جدول۴-۱۹). در بین اثرات متقابل دوگانه­ آبیاری و سالیسیلیک اسید، بیشترین شاخص برداشت غوزه های فرعی با میانگین ۲۴/۳۳ مربوط به تیمار آبیاری بر اساس ۷۰ درصد نیاز آبی گیاه به همراه محلول پاشی سالیسیلیک اسید و کمترین مقدار آن با میانگین ۹۳/۲۷ درصد متعلق به تیمار آبیاری بر اساس ۱۰۰ درصد نیاز آبی گیاه و عدم مصرف سالیسیلیک اسید بود (جدول۴-۱۹). همچنین در بین اثرات متقابل دوگانه­ زئولیت و سالیسیلیک اسید بیشترین شاخص برداشت غوزه های فرعی با میانگین ۹۱/۳۳ درصد مربوط به تیمار مصرف ۴ تن زئولیت در هکتار به همراه محلول پاشی سالیسیلیک اسید و کمترین آن با میانگین ۸۳/۲۷ درصد متعلق به تیمار مصرف ۸ تن زئولیت در هکتار و عدم مصرف سالیسیلیک اسید بود (جدول۴-۱۹). نتایج جدول مقایسه میانگین اثرات متقابل سه گانه­ی صفات نشان داد که بیشترین شاخص برداشت غوزه های فرعی با میانگین ۴۰/۳۹ درصد مربوط به تیمار آبیاری بر اساس ۷۰ درصد نیاز آبی گیاه و مصرف ۴ تن در هکتار زئولیت به همراه مصرف سالیسیلیک اسید بود و کمترین شاخص برداشت غوزه های فرعی با میانگین ۸۷/۲۴ درصد متعلق به تیمار عدم تنش آبی، عدم مصرف زئولیت و عدم مصرف سالیسیلیک اسید بود (جدول۴-۲۰). مصرف ۹ تن زئولیت در هکتار توانست شاخص برداشت دانه را از ۵۸/۲۳ به ۸۴/۲۴ درصد (که معادل ۰۷/۵ درصد نسبت به تیمار عدم مصرف زئولیت است) افزایش دهد و نقش مثبت زئولیت در کاهش صدمات ناشی از تنش کمبود آب به اثبات برسد (میرزاخانی و سیبی، ۱۳۸۹).
تنش کمبود آب روی شاخص برداشت تأثیر گذاشته و با افزایش شدت تنش آبی شاخص برداشت غوزه های فرعی نیز افزایش نشان داده و این نشان دهنده کاهش رشد رویشی (بیوماس) غوزه ها و ثبوت عملکرد غوزه ها می باشد و چون تعداد غوزه های فرعی در عملکرد گیاه مؤثر می باشد، هرچه تعداد بیشتری غوزه­ی فرعی با دانه های پر وجود داشته باشد به این معنی است که مواد فتوسنتزی به غوزه های فرعی بهتر صورت گرفته است. با افزایش مصرف زئولیت شاخص برداشت غوزه های فرعی نسبت به عدم مصرف زئولیت کاهش نشان می دهد. بدین صورت که با مصرف بیشتر زئولیت مقدار رطوبت بیشتری در اختیار گیاه بوده و گیاه نسبت به زمانی که زئولیت در اختیار ندارد رشد رویشی بیشتری نموده و درنتیجه شاخص برداشت آن کاهش یافته است.

 

(جدول۴-۱۷) نتایج تجزیه واریانس صفات
میانگین مربعات MS
شاخص برداشت غوزه­ی فرعی شاخص برداشت غوزه­ی اصلی شاخص برداشت عملکرد بیولوژیک غوزه­ی فرعی درجه آزادی منابع تغییرات
۵۸۹/۱۹ * ns919/17 ۰۹/۸۶ ** ns319/0 ۳ تکرار
۵۳۱/۵۸ ** ns719/101 ۷۶/۵ n.s **۹۶۴/۸ ۲ آبیاری
۲۸۴/۴ ۰۸۸/۲۷
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:30:00 ب.ظ ]