کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


آخرین مطالب


 



«ساروخانی» نیز در کتاب «دائره المعارف علوم اجتماعی»، در زمینه تعریف فرهنگ می‌نویسد: فرهنگ به عنوان وجه ممیزه انسان از دیگر موجودات شامل تمام دستاوردهای جامعه یا گروه نظیر زبان، هنر، صنعت، حقوق، دانش، دین، اخلاق، سنت‌ها و حتی ابزارها می‌شود.(ساروخانی، ۱۳۷۵: ۱۷۵)
۴-۱-۲- تقسیم‌بندی انواع تعاریف از فرهنگ
تعاریف متعددی از فرهنگ ارائه شده است که با توجه به نقاط تأکید و تکیه در هر یک از این تعریف‌ها می‌توان آنها را دسته‌بندی نمود. «داریوش آشوری» در کتاب «تعریف‌ها و مفهوم فرهنگ»، که ترجمه کتاب کروبر و کلاکن است، در یک جمع‌بندی کلی تعاریف فرهنگ را در پنج دسته طبقه‌بندی نموده و به ارائه تعاریف مختلف آن پرداخته است.
۱-۴-۱-۲- تعاریف توصیفی[۴]
تعاریف توصیفی از فرهنگ عمدتاً به عناصر تشکیل دهنده فرهنگ اشاره دارند. تعریف‌های توصیفی از فرهنگ گسترده و عمدتاً تحت تأثیر تعریف تایلور(۱۸۷۱) شکل گرفته است که فرهنگ را کلیت درهم تافته‌ای می‌داند که دانش، دین، هنر، قانون، اخلاقیات، آداب و رسوم و هرگونه توانایی و عادتی که آدمی به عنوان عضو جامعه کسب می‌کند را شامل می‌شود. تعریف «ویسلر»(۱۹۳۰)، «لووی»(۱۹۳۷)، «مالینوسکی»(۱۹۴۴) و عده‌ای دیگر نیز در این دسته جای می‌گیرد.
۲-۴-۱-۲- تعاریف تاریخی
میراث اجتماعی نقطه تمرکز در تعاریف تاریخی از فرهنگ است. «لینتون»(۱۹۳۶) در تعریف خود از فرهنگ اشاره می‌کند که وراثت اجتماعی فرهنگ نامیده می‌شود. «ساپیر»(۱۹۲۱)، «مید»(۱۹۳۷)، «پارسونز»(۱۹۴۹) و عده‌ای دیگر از دیدگاه تاریخی به فرهنگ نگریسته‌اند.
۳-۴-۱-۲- تعاریف هنجاری[۵]
هسته اصلی این تعاریف تکیه بر قاعده[۶] یا روش[۷] است. تعریف وایسلر(۱۹۲۹) از فرهنگ که آن را شیوه اجتماع یک قبیله می‌داند از جمله تعاریف هنجاری است.
۴-۴-۱-۲- تعاریف روانشناختی[۸]
آموزش، عادت و یا تعریف فرهنگ به مثابه وسیله سازگاری[۹] و حل مسئله، نقطه تأکید در تعاریف روانشناختی است. «هارت»(۱۹۲۵) فرهنگ را الگوهای رفتاری کسب شده از راه تقلید یا آموزش، «یانگ»(۱۹۳۴) آن را صورت‌های رفتار عادتی[۱۰] مشترک در یک گروه یا جامعه و «فورد»(۱۹۴۲) نیز آن را راه‌ حل ‌های آموخته می‌داند.
۵-۴-۱-۲- تعاریف تکوینی[۱۱]
تعاریف تکوینی، فرهنگ را به مثابه یک فرآورده اجتماعی بشر قلمداد می‌کنند چنانکه فالسم فرهنگ را مجموعه‌ای از مصنوعات یعنی نظام دستگاه‌ها، ابزارها و عادات زندگی می‌داند که به دست بشر ساخته شده است و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود. (آشوری، ۱۳۵۷: ۷۱- ۳۹)
کروبر و کلاکن در دسته‌بندی خود علاوه بر تعاریف فوق از تعاریف ساختاری[۱۲] نیز نام می‌برند. این دسته از تعاریف نیز به روابط متداخل سازمان یافته و جنبه‌های تفکیک‌پذیر فرهنگ اشاره می‌کنند.(اسمیت، ۱۳۸۳، ۱۵-۱۸) علاوه بر این تقسیم‌بندی‌های دیگری نیز از تعاریف فرهنگ شده است که در یک تقسیم‌بندی کلی تعریف‌های مختلف فرهنگ را به سه دسته تقسیم کرده‌اند که تعاریف عام و خاص از فرهنگ را در بر می‌گیرد و شامل تعاریف عام، میانی و خاص است. (رفیع، ۱۳۷۴: ۲۲۶)
۶-۴-۱-۲- نتیجه‌گیری
بر خلاف تعاریف موجود از فرهنگ، تعریف فرهنگ در نظام اسلامی از خصوصیت و ویژگی خاصی برخوردار است. فرهنگ اسلامی فرهنگی است مبتنی بر نظام اخلاقی که در آن گرایشات و اعتقادات محور قرار می‌گیرد. در این راستا توسعه فرهنگی نیز حول محور توسعه اخلاق تعریف شده و صورت می‌گیرد. به عبارت دیگر دین و ارزش‌های دینی و اعتقادات نقش اساسی در شکل‌گیری تعریف فرهنگ دارند و بر سایر حوزه‌ها و سطوح فرهنگی تأثیرگذارند.
«فیاض» در مقاله‌ای با عنوان «تأثیر چگونگی تعریف فرهنگ بر برنامه‌ریزی و سیاستگذاری فرهنگ» پس از بررسی دیدگاه‌های گوناگون در تعریف فرهنگ اظهار می‌کند که «تئوری‌های فرهنگی غرب چه در بعد دهکده جهانی و چه در بعد تعاریف و مدل‌های تحلیلی فرهنگی نمی‌تواند جوابگوی کشوری مثل ما باشد که دارای فرهنگی کهن و مذهبی می‌باشد.» (فیاض، ۱۳۷۳)
به نظر می‌رسد تعریف آقای «فرهی بوزنجانی» تعریفی است که ضمن اذعان به این نکته تعریف جامعی است که به نوعی برای مباحث بعد نیز کارگشا خواهد بود. مطابق این تعریف «فرهنگ مجموعه‌ای از باورها و اعتقادات و ارزش‌ها و نگرش‌ها، نُرم‌ها و هنجارها است که در نحوه گفتار، کردار، اعمال، استفاده از اشیاء، ابراز احساسات، دست‌ساخته‌ها و مصنوعات، جشن‌ها و مراسم، آداب و رسوم، مناسک و شعائر، زبان و لباس نمود و تجلی پیدا می‌کند و ریشه تاریخی دارد و همواره در انطباق با مسائل محیطی آموخته می‌شود و موجب انسجام‌بخشی درونی گردیده و از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود.» (فرهی بوزنجانی، ۱۳۸۸: ۹۰)
پایان نامه - مقاله - پروژه
این تعریف علاوه بر اینکه به نوعی عناصر تعاریف دیگر را در برمی‌گیرد، بیانگر عناصر و سطوح فرهنگ نیز می‌باشد و به نوعی ابتنای فرهنگ بر ارزش‌ها و اعتقادات و تجلی آن در مظاهر ارتباطات انسانی را نشان می‌دهد. بررسی عناصر و سطوح مختلف فرهنگ ارتباط پوشش و لباس را با فرهنگ و جایگاه آن در فرهنگ را بیشتر نشان می‌دهد.
۵-۱-۲- عناصر و مؤلفه‌های درونی نظام فرهنگ
برای فرهنگ سطوح و عناصر متعددی متصور است که آشنایی با این سطوح و لایه‌ها امکان مطالعه فرهنگ را بیش از پیش فراهم می کند. بر این اساس فرهنگ دارای لایه‌های بیرونی و قابل مشاهده مثل رفتار بیرونی و مصنوعات بشری و لایه‌های درونی غیرقابل رؤیت می‌باشد. نظریه‌پردازان لایه‌ها و سطوح متعددی را برای فرهنگ مطرح نموده‌اند. «هافستد» چهار سطح برای فرهنگ در نظر می‌گیرد. ارزش‌ها، مناسک و آداب و رسوم، قهرمانان، نمادها، سطوح و لایه‌های متداخل مفهوم فرهنگ هستند. این چهار سطح مانند پوسته‌های متداخل یک پیاز هستند که در آن نمادها بیرونی‌ترین و ارزش‌ها درونی‌ترین تجلیات یک فرهنگ به حساب می‌آیند. نمودار صفحه بعد نشان دهنده این سطوح و لایه‌های فرهنگی از دیدگاه هافستد است. ارزش‌ها به عنوان درونی‌ترین لایه، رفتار بیرونی و درونی افراد را جهت می‌بخشند و بیرونی‌ترین سطح را نمادها و الگوها تشکیل می‌دهند که عبارت از ژست‌ها، تصاویر، اشیای فرهنگی، کلمات زبان (ملی و تخصصی)، شیوه لباس پوشیدن، پرچم‌ها، نمادهای موقعیتی و… است. در این سطح، پدیده‌های تازه به صورت نمادهای جدید به آسانی ایجاد شده و نمادهای کهنه ناپدید می‌شوند.
نمودار ۱- سطوح فرهنگ از دیدگاه هافستد
(هافستد، ۱۳۸۸: ۲۰)
از دیدگاه «شاین»[۱۳] نیز فرهنگ را می‌توان در سه سطح طبقه‌بندی نمود. سطوح سه گانه فرهنگ از نظر وی عبارتند از: مظاهر فرهنگ[۱۴]، ارزش‌ها[۱۵] و مفروضات اساسی[۱۶]. پیش‌فرض‌ها یا مفروضات اساسی عبارت از آن چیزی است که اعضای فرهنگ واقعیت می‌پندارند و احساس آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد، اشاره دارد. به عبارت دیگر «از منظر اعضای یک فرهنگ، مجموعه پیش‌فرض‌های آنها درست و حقیقی‌اند و آنچه فرض می‌کنند یا باور دارند واقعیت است نوعاً جای بحث و جدل ندارد» (هچ، ۱۳۸۵، ۳۴۵)
ارزش‌ها، اصول، اهداف و استانداردهای اجتماعی موجود در یک فرهنگ‌اند که از اهمیت ذاتی برخوردارند. ارزش‌ها از این نظر که به عنوان معیار قضاوت‌های اخلاقی استفاده می‌شوند، با عواطف ارتباطی تنگاتنگ دارند و علاوه بر آن با هنجارها نیز در ارتباطند.
مظاهر فرهنگ یا مصنوعات هسته فرهنگ است. مظاهر فرهنگ شامل پدیده‌هایی است که یک نفر می‌بیند، می‌شنود و یا لمس می‌کند و از این نظر شامل مظاهر فیزیکی، رفتاری و کلامی است و مواردی نظیر معماری، محیط فیزیکی، زبان، تکنولوژی و محصولات آن، آفرینش‌های هنری، شیوه‌های لباس پوشیدن، نوع افسانه‌ها و داستان‌ها و …. را شامل می‌شود. (هچ، ۱۳۸۵: ۳۴۵-۳۵۳)
سطوح فرهنگ در نمودار صفحه بعد نشان داده شده‌اند.
نمودار ۲- سطوح فرهنگ از دیدگاه شاین
(هچ، ۱۳۸۵: ۳۴۵)
«سوزان سی شنایدر»[۱۷] و «ژان لویی بارسو»[۱۸] در کتاب «مدیریت در پهنه فرهنگ»، فرهنگ را به اقیانوسی تشبیه کرده و برای آن سطوح و لایه‌هایی بر می‌شمرند که در اولین سطح آن مصنوعات[۱۹]، آیین‌ها[۲۰] و رفتارها[۲۱] قرار دارند که خود نشانگر چیزهایی است که در اعماق اقیانوس قرار دارد. در سطح دوم و پایین‌تر ارزش‌ها[۲۲] و باورها[۲۳] قرار دارد که دلایل بروز سطح اول هستند و فرضیات زمینه سازی[۲۴] در اعماق اقیانوس و پایین‌ترین سطح قرار دارند که دستیابی به آنها کار ساده‌ای نیست و باید از طریق تفسیر آنها را استنتاج کرد. سوزان سی شنایدر و ژان لویی بارسو پس از این تقسیم‌بندی برای هر کدام از این سطوح فرهنگ مصادیقی را ذکر می‌کنند که یکی از مصادیق مصنوعات و رفتارها طرز لباس پوشیدن است.(سی شنایدر و لوئی بارسو، ۱۳۷۹: ۲۹-۴۵)
۲-۲- پوشش:
۱-۲-۲- مفهوم پوشش
پوشش در فرهنگ دهخدا به معنای «اسم مصدر از پوشیدن و ستر و حجاب» آمده است.(دهخدا، ۱۳۷۳: ۵۰۵۶) در فرهنگ معین نیز در ذیل واژه پوشش به «عمل پوشیدن، جامه و لباس و ساتر و حجاب» اشاره شده است.(معین، ۱۳۸۰: ۸۳۷) در کتاب دایره المعارف بزرگ اسلامی نیز در مورد پوشاک آمده است: «مجموعه جامه‌هایی از پوست و الیاف گیاهی، پشم، کتان و ابریشم و جز آن که آنها را در اصل برای پوشاندن اندام‌های بدن و مصون نگهداشتن آنها در برابر عامل‌های طبیعی، اقلیمی و آب و هوایی می‌پوشند».(موسوی بجنوردی، ۱۳۶۷: ۱)
برای لباس در زبان فارسی، واژه‌های پوشش، تن‌پوش و پوشاک و افعالی مانند پوشیدن و پوشاندن بکار می‌رود. «کاربرد واژه‌های پوشش، پوشاک و پوشیدن نشان می‌دهد که لباس در فرهنگ ما وسیله‌ای برای پوشاندن تن و ننمایاندن آن است به طوری که این مقصود و غرض به طور طبیعی در انتخاب واژه جلوه‌گر شده است. مصدر کلمه لباس نیز همین معنی را در خود دارد. مصدر لبس در عربی به معنی به اشتباه افتادن و چیزی را با چیز دیگر همانند پنداشتن، چیزی را به جای چیز دیگر گرفتن و نیز شبهه و اشکال و عدم وضوح است. لباس از ریشه لبس وسیله‌ای است برای از نظر دور داشتن شکل اصلی بدن و تغییر شکل دادن و از بین بردن وضوح و مشخصات بدن.» (حداد عادل، ۱۳۵۹: ۴۱-۴۲)
معنای پوشیدگی لباس در کاربرد فقهی آن نیز مد نظر قرار گرفته است و فقها در فصل احکام نماز و نکاح به این نکته اشاره کرده اند. در کتاب‌های فقهی به جای کلمه پوشش از لغت ستر استفاده شده و از این رو می توان گفت مناسب‌ترین لغت برای بیان مفهوم صحیح پوشش اسلامی لغت ستر است که امروزه از واژه حجاب به جای آن استفاده می‌شود. واژه حجاب پوشش اسلامی است و خاص زن یا مرد نیست، هرچند این واژه بیشترین کاربرد را درباره زنان دارد.
۲-۲-۲- ریشه‌های پوشش
شهید مطهری در کتاب «مسئله حجاب» ریشه‌های فلسفی پوشش اسلامی یا حجاب را ایجاد آرامش روانی، استحکام پیوند خانوادگی، استواری اجتماع و ارزش و احترام زن برمی‌شمرد. اما به نظر می‌رسد که این علل و عوامل ناظر به لباس زنان است و با بررسی تاریخی و عمیق‌تر بتوان علاوه بر آن ریشه‌های دیگری برای پوشش برشمرد که شامل موارد فوق نیز می‌باشد. به طور کلی ریشه‌های فلسفی پوشش را می‌توان در پنج بخش برشمرد: (نظیفی و دیگران، ۱۳۸۹: ۷۳-۸۹)
۱- فطرت: پوشش و استتار اندام بدن انسان برخاسته از نوعی تمایل درونی و انگیزه فطری است. بر اساس این انگیزه، فطرت بیدار و سلیم هر فردی به جهت برخورداری از صفت حیا و شرم و خویشتن‌داری نوعی گرایش و تمایل درونی به رعایت حدود عرفی پوشش دارد که در علم اخلاق از آن به «عفت» تعبیر می‌شود. قرآن در این زمینه آن گاه که داستان آفرینش حضرت آدم و همسرش حوا را به تصویر می‌کشد به موضوع نیاز درونی آدم و حوا نسبت به پوشیدگی اشاره کرده است که نشان می‌دهد قرآن تمایل به پوشیدگی را ناشی از عمق جان انسان می‌داند.
قرآن کریم پس از بیان مسأله جای گرفتن حضرت آدم و همسرش در بهشت (اعراف، ۱۹) و تأکید خداوند بر خودداری آن دو از نزدیک شدن به درخت ممنوعه، ماجرای وسوسه و فریب شیطان را در آیه بیستم این سوره چنین شرح می‌دهد: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما و …» (اعراف، ۲۰) پس شیطان، آن دو را وسوسه کرد تا آنچه را از عورت‌هایشان برایشان پوشیده مانده بود، برای آنان نمایان گرداند و … » و در ادامه آیات می‌خوانیم: فَدَلاَّهُما بِغُرُورٍ فَلَمَّا ذاقَا الشَّجَرَهَ بَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّهِ وَ … پس آن دو را با فریب به سقوط کشانید پس چون آن دو از [میوه‏] آن درختِ [ممنوع‏] چشیدند، برهنگی‏هایشان بر آنان آشکار شد، و به چسبانیدن برگ [های درختانِ‏] بهشت بر خود آغاز کردند و… » (اعراف، ۲۲)
علامه طباطبایی ذیل آیه بیستم سوره اعراف می‌گویند: « «سوآت» جمع «سوأه» و به معنای عضوی است که آدمی از برهنه کردن و اظهار آن شرم می‏دارد.» (طباطبایی، ۱۳۷۳، ج ۸: ۳۹) خصلت فطری شرم و حیا در پیدایش و تداوم پوشش نقش اساسی داشته است و همین خصلت انسانی یکی از فلسفه‌های اصلی پوشش آدمی بوده است. بنابراین «حیا اصل ثابتی در فطرت همه انسان‌هاست که به جنبه روحی انسان برمی‌گردد. البته مصداق‌ها و مواردی که مردم از آن حیا می‌کنند، تابع فرهنگ و نظام ارزشی آنهاست و همه امور فطری تقریباً چنین هستند که مصادیق‌شان تابع فرهنگ‌هاست؛ ولی با این حال، باید آن مصداق هماهنگ با قوانین الهی باشد و اینجاست که لزوم و جایگاه شرع مقدس در امور فطری خود را نشان می‌دهد و مصداق را در جهت معیار فطری قرار می‌دهد»(بانکی‌پور فرد، ۱۳۸۳: ۱۹)
۲- امنیت: این مسئله به تلاش انسان برای حفظ امنیت و سلامت زندگی و نیز حس خطرگریزی او باز می‌گردد که یکی از نیازهای طبیعی و اولیه حیات بشری است. تأمین امنیت بدن و محافظت از آن در مقابل سرما و گرما و باد و باران، گزند حشرات و حیوانات و نیز در مقابل افراد هوسباز و شرور نشان‌گر نیاز انسان به پوشش و لباس مناسب است. لباس مناسب به مثابه خانه و مسکن مناسب تأمین کننده این امنیت است. (حداد عادل، ۱۳۵۹: ۶)
۳- زیبایی‌دوستی: صفت زیبایی دوستی و خودآرایی ریشه در نهاد انسان دارد. انسان‌ها از نظر فردی و اجتماعی به لباس زیبا نیاز دارند. لازمه زندگی اجتماعی و روابط اجتماعی مؤثر، داشتن ظاهری متناسب و آراسته است. خودآرایی یا زینت دادن خود بصورت معقول و مشروع در تحکیم روابط انسانی و تقویت بنیان اجتماع نقش مؤثری دارد. از سوی دیگر خودآرایی و زینت کردن اثرات روانی مثبتی نیز در خود فرد دارد. افراد با توجه به سلایق، انگیزه‌ها و سنت‌های حاکم بر محیط در انتخاب شکل، جنس و رنگ لباس مورد علاقه خود اعمال نظر می‌کنند و با جلوه‌گری از طریق آن به حس خودآرایی و زیبایی‌دوستی درونی‌شان پاسخ می‌دهند.
۴- اجتماع: لباس پوشیدن، نشانه اجتماعی بودن انسان است و مانند دیگر جنبه‌های اجتماعی بودن انسان بر اساس ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی و انتظارات جمعی شکل می‌یابد. ضرورت همنوایی با اقتضائات فرهنگ غالب و رعایت انتظارات جمعی کم‌ترین هزینه‌ای است که زندگی اجتماعی در ساحت‌های مختلف بر افراد تحمیل می‌کند. در حوزه پوشش نیز جامعه انتظار خویش را نه در چارچوب قالب‌های معین بلکه در قالب گزینه‌های متنوعی مطرح ساخته است که امکان اعمال گزینش‌های فردی همواره وجود خواهد داشت.
پوشش و لباس نوعی مرزبندی معقول در روابط میان افراد و تعامل اجتماعی آنان با یکدیگر است که می‌تواند تبیین کننده ویژگی‌های شخصیتی و هویت اجتماعی فرد و عامل تشخص او در جامعه باشد فراتر از این لباس یکی از مؤلفه‌های مهم فرهنگی هر جامعه است که به نوعی با ارزش‌های حاکم بر آن نیز گره خورده است و به عنوان یک ابزار مهم برای شناخت فرهنگ‌ها و نیز تمایز میان ملل مختلف و حتی نفوذ در ساختار فرهنگی و ارزشی جوامع بکار گرفته می‌شود. علاوه بر این مسئله حفظ عفت و حیثیت اجتماعی زنان از تعرض هوسبازان و نگاه‌های شهوت‌آمیز که موجب به خطر افتادن سلامت و بهداشت روحی و روانی افراد جامعه می‌شود از مهم‌ترین پیامدهای اجتماعی لباس و پوشش به حساب می‌آید.
۵- دین و مکتب: تمام ادیان الهی بویژه دین مبین اسلام پوشش را نیاز طبیعی زندگی انسان و به عنوان یک ارزش قلمداد کرده و لذا ابعاد معنوی آن را مطرح کرده‌اند، که می‌توان گفت دیدگاه اسلام در این رابطه منحصر به فرد است. دین اسلام به در نظر گرفتن ویژگی‌ها و امتیازات انسان نسبت به سایر موجودات در همه احکام و تعالیم رهایی بخش خود نیازهای مادی و معنوی و خواسته‌های متعالی او را در نظر گرفته است.
۳-۲-۲- عوامل مؤثر بر الگوی پوشش در جامعه
گستره زمانی و مکانی لباس از سویی و نیز پیوند خوردن آن با جنبه‌های مختلف فردی و اجتماعی سبب شده است تا عوامل متعددی بر این پدیده اثر گذار باشند به طوری که می‌توان به لباس از منظرهای متفاوتی نگریسته و مورد مطالعه قرار داد. «لباس پوشیدن شأنی از شئون انسان است و پدیده‌ای است که تقریباً به اندازه طول تاریخ بشر سابقه و به قدر پهنه جغرافیایی امروزین زمین گسترش دارد. این پدیده با خصوصیات مختلف فردی و اجتماعی انسان در ارتباط است و می‌توان آن را از دیدگاه‌های مختلفی مورد مطالعه قرار داد»(حداد عادل، ۱۳۵۹: ۵). بر الگوی پوشش افراد در جامعه عوامل متعددی اثر می‌گذارد. در کنار عوامل فردی مؤثر بر الگوی پوشش در جامعه مانند سلایق و شرایط سنی و جنسی سایر عوامل غیرفردی مؤثر بر پوشش افراد را می‌توان تحت عناوین ذیل گنجاند: عوامل (نظام) اقتصادی، عوامل (نظام) سیاسی، عوامل (نظام) اجتماعی، عوامل (نظام) فرهنگی و نیز عواملی مانند جغرافیا و اقلیم آب و هوایی.
الگوی پوشش و کیفیت لباس در هر جامعه بیش از آنکه از شرایط اقلیمی، موقعیت تمدنی، اوضاع اقتصادی، نظام سیاسی، موقعیت سنی، جنسی و شغلی افراد و خواسته‌های شخصی و زیباشناختی افراد اثر بپذیرد از فرهنگ جامعه اثر می‌پذیرد. لباس انسان نخست تابع فرهنگ جامعه اوست. «همه تغییراتی که در لباس از ناحیه عوامل غیر از فرهنگ ایجاد می‌شود تابع رابطه لباس و فرهنگ است. اختلاف بین تن‌پوش مردم جوامع مختلف گذشته از خصوصیات جغرافیایی، اقلیمی و عوامل اجتماعی، اقتصادی، حرفه‌ای و سنتی ناشی از فرهنگ و جهان‌بینی آن جامعه نیز هست.»(دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی، ۱۳۷۲: ۹)
۴-۲-۲- پوشش و فرهنگ
آنچه در مورد لباس از اهمیت خاصی برخوردار است، رابطه‌ای است که بین آن و فرهنگ هر جامعه‌ای وجود دارد، چرا که لباس هر فرد عمدتاً تابع فرهنگ جامعه‌ای است که فرد در آن زندگی می‌کند. هیچ جامعه‌ای بدون فرهنگ وجود ندارد و هر جامعه‌ای ولو کوچک و عقب مانده دارای فرهنگ خاص خود است که مختص همان جامعه می‌باشد و برای مردم جوامع دیگر که دارای زمینه‌های فرهنگی متفاوت هستند، بیگانه و حتی گاهی غریب به نظر می‌رسد.
فرهنگ هر ملتی تأثیری قوی در جنبه‌های مختلف زندگی آنها دارد به طوری که اقوام بر اساس فرهنگ خود، بینش خاصی پیدا می‌کنند و ارزش‌هایشان براساس فرهنگ‌شان شکل گرفته و مشخص می‌شود. به عبارت دیگر فرهنگ یک قوم در تمام وجوه مختلف زندگی مردم متجلی می‌شود. «یکی از عناصر مادی فرهنگ، پوشاک و شیوه پوشیدن آن است که در هر منطقه یک کشور با توجه به آداب و رسوم، سنت‌ها و ارزش‌های جامعه از الگوهای خاصی پیروی می‌کند و نمایانگر عادات و افکار هر فرد و رسوم و آیین‌های حاکم بر جامعه می‌باشد و تحت تأثیر عوامل و شرایط اقتصادی، اجتماعی و اقلیمی شکل می‌گیرد.» (قائدی شرفی، بی‌تا: ۱۰-۱۲)
پوشش و فرهنگ رابطه‌ای دو سویه و متقابل دارند. پوشش و لباس از سویی تابعی از فرهنگ است و از سوی دیگر خود به عنوان نماد فرهنگ و ارزش‌های خاص هر جامعه و فرهنگ به شمار می‌رود. لباس مانند خط یا زبان نشانه و نمادی برای فرهنگ به شمار می‌رود. همانطور که گفتار و نوشتار شیوه‌هایی هستند که به کمک آنها می‌توان معانی فرهنگی را بیان کرد و هر جامعه‌ای خط و زبان خاص خود را داراست، شکل، فرم و رنگ پوشاک نیز دارای معانی خاصی است که بستگی تام به فرهنگ جامعه تولید کننده و مصرف کننده آن دارد.
پوشش یکی از زیربخش‌های نظام فرهنگی است که هر چند با نظام‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی پیوند خورده است، اما پیش از هر چیز و از اولین و برجسته‌ترین نقش‌های آن، نقش و زمینه فرهنگی آن است. به عبارتی هر چند پوشش در آغاز شکل‌گیری اجتماعات بشری نقش حفاظتی داشته اما با توسعه فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی زمینه و نقش فرهنگی آن برجسته و نمادین شده است.
۱-۴-۲-۲- پوشش نماد فرهنگ
در جوامع اولیه پوشاک نقش حفاظتی داشته است اما با توسعه فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی در جوامع و شکل‌گیری عقاید دینی، پوشاک و نوع رنگ و جنس و شکل و سبک دوخت آن زمینه و نقش فرهنگی یافت و کارکرد اجتماعی و فرهنگی و نمادین آن برجسته شد. (بلوکباشی، ۱۳۸۲: ۱۷)
یکی از نمودهای اصلی فرهنگ هر جامعه‌ای شکل پوشش آن جامعه است. سرنوشت لباس به فرهنگ جامعه و نظام حاکم بر آن گره خورده و ریشه در جان باورهای دینی و ملی و عقاید و رسوم اجتماعی مردم دارد. پوشاک تحت تأثیر ارزش‌ها و هنجارهای حاکم بر جامعه و به طور کلی فرهنگ جامعه می‌باشد و می‌توان گفت نشانگر و مبین فرهنگ آن جامعه است. مثل لباس مردم شرقی مانند هند، چین و ژاپن و لباس‌های محلی ایرانی که هم نشان دهنده شرایط جغرافیایی و هم نشان دهنده شرایط فرهنگی جوامع است. حتی نقوش روی لباس‌ها نیز تحت تأثیر فرهنگ مشخص می‌باشد.
رابطه لباس و فرهنگ به اندازه‌‌ای قوی است که وقتی یک خارجی و غریبه وارد محیطی می‌شود نخستین علامتی که او را می‌شناساند همان لباس اوست. لباس انسان نخست تابع فرهنگ جامعه اوست سپس تابع سلیقه خود او. در هر جامعه نوع و کیفیت لباس افراد علاوه بر آنکه تابع شرایط اقتصادی، اجتماعی و اقلیمی آن جامعه است قویاً تابع فرهنگ (جهان‌بینی) و ارزش‌های حاکم بر فرهنگ آن جامعه و حتی آئینه آن فرهنگ است.(حداد عادل، ۱۳۵۹: ۷ و ۸)
۲-۴-۲-۲- پوشش و هویت و منزلت اجتماعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 07:09:00 ق.ظ ]




 

    • مرحله اول: تکثیر اولیه با بهره گرفتن از قلمه­های تک جوانه در محیط کشت جامد و شرایط نوری ۱۰۰۰ لوکس و فتوپریود ۱۶ ساعته که با بهره گرفتن از لامپ­های فلورسنت ایجاد شد و دمای ۲۲ درجه سانتی ­گراد.

 

    • مرحله دوم: تکثیر ساقه در محیط کشت مایع بصورت تعلیقی که در این مرحله ساقه­های حاصل از مرحله قبل پس از قطع ریشه و نوک ساقه به قطعاتی که دارای ۴-۳ جوانه جانبی باشند تقسیم می­ شود و به ظروف محتوی محیط کشت مایع منتقل می­گردد. سپس ظروف بر روی دستگاه شیکر با ۶۰ دور در دقیقه با شدت ۱۰۰۰ لوکس و فتوپریود ۱۶ ساعته قرار می­گیرند.

 

    • مرحله سوم: در این مرحله تولید غده انجام می­گیرد و به دو صورت اجرا می­ شود. در نوع اول مخلوطی از CCC و BAP تهیه و به محیط تکثیر مرحله قبل (محیط کشت مایع) اضافه می­گردد و در نوع دوم محیط کشت جدیدی که حاوی CCC و BAP با غلظت بالاست تهیه و جایگزین محیط کشت تکثیر مرحله قبل می­ شود. سپس کشت­ها به شرایط تاریکی دائم با درجه حرارت ۲۰ درجه سانتی ­گراد انتقال می­یابد.پس از چهار هفته، غده­ها برداشت می­شوند.

 

روش فوق در مرکز تحقیقات بین ­المللی سیب­زمینی[۱۱۶] (CIP) بعنوان یک روش استاندارد مورد استفاده است و برای تولید غده در تعداد زیادی از ژنوتیپ­های ارزیابی شده که موفق نیز بوده است.
پایان نامه - مقاله - پروژه
لیزارگا[۱۱۷] و همکاران در سال (۱۹۸۶) در کتاب­چه راهنمای کشت بافت جهت عاری­سازی از بیماری که از طرف مرکز تحقیقات بین ­المللی سیب­زمینی منتشر می­ شود جهت ضدعفونی سطحی مواد گیاهی، استفاده از الکل یا اتانول را پیشنهاد کرده ­اند. زیرا قدرت نفوذ آن را بین کرک­ها و مرطوب کردن سطح گیاه بسیار مناسب دانسته معتقدند اتانول می ­تواند به عنوان عامل ضدعفونی کننده اولیه به کار گرفته شود. پس از استفاده از الکل جهت ضدعفونی اصلی، موادی چون هیپو کلریت کلسیم یا سدیم مورد استفاده قرار می­گیرد. البته هیپوکلریت کلسیم به دلیل اثرهای سمی، کمتر توصیه شده است. هم­چنین استفاده از مواد ضدعفونی کننده تجارتی مانند کلراکس (هیپوکلریت سدیم ۵%) به شرط کاهش غلظت آن تا ۵/.% را مفید دانسته ­اند. آن­ها هم­چنین اعلام نمودند هیپوکلریت در pH حدود ۶ بیشترین اثر را دارد و در pH برابر ۸ و بالاتر، اثر کمتری دارد.
استرید[۱۱۸] و همکارانش در سال (۱۹۸۶) روش تولید غده در شرایط درون شیشه در سه مرحله را همانند تاور ۱۹۸۵ مطرح می­ کنند. آن­ها هم­چنین اعلام می­ کنند این روش در بیش از ۵۰ ژنوتیپ موفق بوده است. آن­ها از آزمایشات خود نتیجه گرفتند که روکود غده­های تولیدی در شرایط درون شیشه می ­تواند تحت تاثیر طول روز در مرحله غده­زایی قرار گیرد. زمانی­که غده­ها در شرایط روز کوتاه ایجاد شوند دارای دوره رکود ۶۰ روزه خواهند بود، البته در صورتی که در دمای ۴ درجه سانتی ­گراد نگهداری شوند، ولی اگر غده­زایی در شرایط تاریکی کامل انجام بگیرد، دوره رکود در شرایط مشابه برابر ۲۱۰ روز خواهد بود.
اپینوزا و همکارانش در سال (۱۹۸۶) در کتابچه­ی راهنمای ریزازدیادی و حفظ ژرم­پلاسم، با بهره گرفتن از کشت بافت که از طرف مرکز بین ­المللی تحقیقات سیب­زمینی منتشر شده، روش­های استفاده از قلمه­های تک جوانه در محیط کشت جامد و کشت قطعات ساقه چند جوانه در محیط کشت مایع به صورت تعلیقی را جهت تکثیر و ریزازدیادی توصیه می­ کنند. هم­چنین ترکیبات محیط کشت مورد استفاده جهت کشت قلمه­های تک جوانه را محیط پایه MS به همراه ۲۵/۰ میلی­گرم در لیتر اسید جیبرلیک، ۲ میلی­گرم در لیتر کلسیم پانتوتنیک اسید، ۳% ساکارز و ۸/۰% آگار پیشنهاد کردند. پس از تهیه محیط کشت بایستی آن را به مدت ۱۵ دقیقه در فشار بخار ۵/۱ کیلوگرم بر سانتی­متر مربع و دمای ۱۲۱ درجه سانتی ­گراد اتوکلاو نمود.
تاور و همکارانش در سال (۱۹۸۷) تحقیقی بر روی اثر ترکیبات محیط کشت بر روی غده­زایی سیب­زمینی انجام دادند و به این نتیجه رسیدند که جهت غده­زایی می­توان از محیط پایه MS با ۵۰۰ میلی­گرم در لیتر CCC، ۵ میلی­گرم در لیتر BAP و ۸% درصد ساکارز، استفاده نمود. آن­ها هم­چنین جهت افزایش تعداد و اندازه غده­ها، آزمایشاتی انجام دادند و چنین نتیجه گرفتند که کاهش غلظت ازت اندازه غده را افزایش می­دهد، هم­چنین استفاده از قلمه تک جوانه نسبت به استفاده از قطعات ساقه، تولید غده را بیشتر می­ کند.
حسن­پور و همکارانش در سال (۱۹۸۸) گزارش کردند چنان­چه از هورمون­ BAP همراه با هورمون CCC در محیط کشت تولید غده استفاده شود و کشت­ها در شرایط تاریکی دایم و حرارت ۱۸ درجه سانتی ­گراد قرار گیرند، گیاهچه­ها قادر به تولید غده می­باشند. اما چنان­چه فقط هورمون BAP استفاده شود، تولید غده محدود شده و در ضمن، تولید آن­ها همگون نخواهد بود. هم­چنین اگر غده­زایی در درجه حرارت­های ۲۴-۲۰ درجه سانتی ­گراد ایجاد شود تولید غده­ها، بسیار پراکنده و طولانی خواهد بود و اگر غده­زایی در شرایط نوری ۸ ساعت در روز با شدت ۱۰۰۰ لوکس انجام گیرد، دوره تولید غده طولانی خواهد شد.
کریمی در سال (۱۹۸۸) تاثیر نور، تنظیم کننده­ های رشد و غلظت­های مختلف BAP را در تشکیل غده به روش درون شیشه در ارقام سیب­زمینی مورد بررسی قرار داد. او هم­چنین روش غده­زایی تاور ۱۹۸۵ و وانگ و هو ۱۹۸۲ را مورد مقایسه قرار داده و نتیجه گرفت که روش تاور نسبت به روش وانگ و هو از نظر طول زمان غده­زایی و تعداد غده در فلاسک مناسب­تر است. در روش تاور تیمار تاریکی هیچ تاثیری بر روی اندازه غده ندارد ولی باعث افزایش تعداد غده در فلاسک می­ شود. هم­چنین وی اعلام می­ کند اگر هدف تولید غده­های بزرگ­تر از ۷ میلی­متر باشد، به کار بردن BAP 5/2 میلی­گرم در لیتر مناسب می­باشد. وی گزارش کرد تنها عامل اختلاف بین تعداد غده و درصد غده­زایی در ارقام، اختلاف ژنتیکی می­باشد. ارقام زودرس دارای غده­های بزرگتر هستند و نیز اثر متقابل معنی داری بین رقم و غلظت BAP در رابطه با درصد غده­های بزرگتر از ۷ میلی­متر وجود دارد.
آکیتا و تاکایاما در سال (۱۹۸۸) بر روی تکثیر انبوه و تولید سیب­زمینی با بهره گرفتن از ظروف قابل تهویه[۱۱۹] تحقیق کردند. در این بررسی روش غده­زایی تاور ۱۹۸۵ و استریدا ۱۹۸۶ در شرایط درون شیشه به کار گرفته شده بود. آن­ها اعلام کردند غلظت ۳% ساکارز در محیط کشت تعلیقی جهت تکثیر ساقه در شرایط نور دایم و غلظت ۹% آن در محیط کشت غده­زایی تحت شرایط تاریکی دایم بهترین حالت جهت غده­زایی است. هم­چنین آن­ها نتیجه گرفتند که شرایط کشت در مرحله تکثیر ساقه (مرحله قبل از غده­زایی) به شدت غده­زایی را در مرحله بعد تحت تاثیر قرار می­دهد.
آلسدون[۱۲۰] و همکارانش در سال ۱۹۸۸ آزمایشی تحت عنوان ارتباط بین تولید غده در شرایط درون شیشه (Microtuber) و گلخانه (Minituber) و خصوصیات عملکرد ۶ رقم سیب­زمینی انجام دادند. در این آزمایش از گیاهانی که به صورت قلمه تکثیر شده بودند، استفاده شد. تعدادی از گیاهان در بستر گلخانه جهت مقاوم شدن به شرایط مزرعه­ای کشت شدند و تعدادی جهت تولید غده در گلخانه کشت گردیدند (Minituber) و بقیه جهت تولید ریز­غده در محیط کشت مایع محتوی محیط پایه MS کشت شدند. جهت تولید ریزغده ۸% ساکارز، ۵۰۰ میلی­گرم در لیتر CCC و ۵ میلی­گرم در لیتر BAP به محیط کشت اضافه شد. عملکرد غده در مزرعه با عملکرد غده در شرایط گلخانه همبستگی داشت، هم­چنین این رابطه بین عملکرد غده در مزرعه و عملکرد ریزغده نیز مشاهده شد. بنابراین عملکرد مزرعه­ای قابل پیش ­بینی خواهد بود. وزن تر غده در هر فلاسک به طور معنی­داری با عملکرد غده کشت شده در مزرعه همبستگی نشان داد.
باهک[۱۲۱] و همکارانش در سال (۱۹۸۸) در تحقیق خود که برروی عکس­العمل غده­زایی سیب­زمینی نسبت به درجه حرارت بالا در شرایط درون شیشه انجام دادند، اعلام کردند که رقم حساس به درجه حرارت بالا در دمای ۲۹ درجه سانتی ­گراد غده تولید نکرده ولی در این دما تولید و تکثیر ساقه انجام گرفته است. آنالیزهای اولیه نشان می­دهد که در غده­های رشد یافته در دمای بالا بخصوص میزان پروتئین و پاتاتین[۱۲۲] کاهش یافته، هم­چنین در دمای ۳۴ درجه سانتی ­گراد هیچ غده­ای تشکیل نگردید.
آن­ها هم­چنین در آزمایش دیگری، اثر وجود یا عدم وجود کینتین در محیط کشت غده­زایی را بررسی کردند و اعلام داشتند قلمه­ها در محیط فاقد کینتین بدون تولید ساقه و ریشه در مدت ۲۱ روز تولید غده کردند در حالی که قلمه­های کشت شده در محیط با کینتین ابتدا تولید ساقه و ریشه کرده و به دنبال آن پس از ۴۹ روز غده ایجاد نمودند.
لنتینی[۱۲۳] و همکارانش در سال (۱۹۸۸) در زمینه کابرد غده­زایی در سیب­زمینی به روش in vitro، به عنوان یک روش گلخانه­ای در ارقام زودرس، آزمایش انجام دادند. آن­ها با بهره گرفتن از کشت­های ساقه که در فتوپریود ۱۶ ساعته رشد یافته بودند و شامل ارقام زودرس، میان­رس، دیررس و خیلی دیررس و تحت شرایط روشنایی و تاریکی وادار به غده­زایی شده بودند، چنین نتیجه گرفتند که در شرایط تاریکی، ارقام زودرس پس از یک هفته از کشت، تولید غده می­ کنند، در حالی که ارقام خیلی دیررس پس از چهار هفته غده ایجاد نمودند. اختلاف معنی­داری بین ارقام میان­رس و دیررس که پس از سه هفته غده تولید کرده بودند وجود نداشت. ریزغده­هایی که در ارقام خیلی دیررس تولید شده بودند بطور معنی داری کمتر و کوچک­تر از سایر ارقام بودند. عکس العمل­های متفاوت ارقام میان­رس و دیررس در شرایط روشنایی مشخص شد. وجود نور به شدت مانع غده­زایی در ارقام میان­رس بود (۶۰ و ۱۰۰% مانع غده­زایی به ترتیب در فتوپریودهای ۸ و ۱۶ ساعته) در حالی­که بر غده­زایی ارقام دیررس، تاثیری نداشت.
در گزارش کولمن[۱۲۴] و همکارانش (۱۹۹۰) که در رابطه با تجزیه ژنتیکی عکس­العمل سلولی و کشت­بافتی سیب­زمینی ارائه دادند، جهت تکثیر قلمه تک جوانه محیط کشت پایه MS همراه با ۸۷ میلی­مول ساکارز، ۶/۴ میلی­مول کاینتین، ۵ میکرو­مول اسید جیبرلیک و ۱۰ گرم در لیتر آگار پیشنهاد شده است. آن­ها جهت غده­زایی از کشت قلمه­های تک جوانه در محیط کشت پایه MS همراه با ۶% ساکارز، ۸/۰ میکرو­مولار BAP و ۱ میلی­مولار CCC و آگار ۱۰ گرم در لیتر استفاده کردند.
ییم[۱۲۵] و همکارانش در سال (۱۹۹۰) تحقیقی در رابطه با تکثیر سیب­زمینی با بهره گرفتن از ریزغده و کاربرد آن انجام دادند، آن­ها به بررسی اثرات محیط کشت، درجه حرارت، فراوانی باز­کشت، منبع قلمه جوانه­دار، پیش تیمار نوری، ظروف کشت و دوره غده­زایی بر روی ساقه­های حاصل از کشت قلمه­های جوانه­دار سیب­زمینی در یک رقم پرداختند. نتایج آن­ها به شرح زیر می­باشد:

 

    • قلمه­هایی که در دمای ۲۰ درجه سانتی ­گراد رشد کرده نسبت به دمای ۱۵ درجه سانتی ­گراد، غده بیشتری تولید کردند.

 

    • محیط کشت تاثیری بر روی تعداد غده ندارد.

 

    • افزایش غده تحت تاثیر بازکشت نیست.

 

    • قلمه­هایی که از قسمت میانی و تحتانی ساقه برش خورده نسبت به آن­هایی که از قسمت فوقانی برش خوردند، غده بیشتری تولید می­ کنند.

 

    • پیش تیمار نوری به مدت ۲۰ روز نسبت به ۱۴ روز، غده بیشتری تولید می­ کند.

 

    • استفاده از فلاسک­های ۱۰۰ تا ۳۰۰ میلی­لیتری نسبت به سایر ظروف باعث افزایش تولید غده می­ شود.

 

    • دوره کشت ۹۰-۷۰ روز نسبت به ۶۰ روز باعث تولید غده­های بیشتر و سنگین­تری می­ شود.

 

در گزارشی که اسکنک[۱۲۶] و همکارانش در سال (۱۹۹۱) در رابطه با رسوب و شکسته شدن کربوهیدرات­های محیط کشت در زمان اتوکلاو کردن ارائه دادند، چنین بیان می­ کنند که شکسته شدن فروکتوز و گلوکز که از تجزیه ساکارز ایجاد می­ شود توسط FeNA-EDTA کاتالیز می­ شود. لذا پیشنهاد می­ شود به منظور کاهش مواد سمی ناشی از اثرات ثانوی شکسته شدن بهتر است FeNa-EDTA جدا از کربوهیدرات­ها اتوکلاو شود. هم­چنین این عمل مانع رسوب بعضی عناصر غذایی (ریز مغذی­ها[۱۲۷]) می­ شود. برای جلوگیری از سایر رسوبات بهتر است FeNa-EDTA همراه با KH2PO4 ولی جدا از سایر اجزای محیط کشت اتوکلاو نمود، زیرا در حرارت­های بالا، ۱۵-۲۵% از ساکارز ممکن است به گلوکز و فروکتوز هیدرولیز شود که در نهایت می ­تواند به ترکیبات فنلی که از نظر بیولوژیکی سمی است، تبدیل شود.
آکیتا و تاکایاما در سال (۱۹۹۴) در آزمایش خود با هدف توسعه غده­زایی در ظروف قابل تهویه از سیستم سه مرحله­ ای تاور ۱۹۸۵ استفاده کردند و چنین نتیجه گرفتند که در مرحله غده­زایی، تشکیل غده در طی دو هفته پس از کشت انجام می­گیرد و بعد از این مدت به تعدا غده­ها افزوده نشده، بلکه وزن غده­ها به طور مداوم افزایش می­یابند که این روند می ­تواند تا ۱۰ هفته تداوم داشته باشد.در درجه حرارت ۱۷ درجه­ سانتی ­گراد تعداد و وزن کل غده­ها کاهش می­یابد. در حالی که اگر کشت­ها پس از ۲ هفته رشد در ۱۷ درجه سانتی ­گراد به دمای ۲۵ درجه سانتی ­گراد منتقل شوند، روند کاهش وزن کندتر خواهد شد. این نتایج بیانگر این است که توسعه غده می ­تواند بطور مستقل از ایجاد غده، کنترل شود.
در گزارش لکلرک[۱۲۸] و همکارانش در سال (۱۹۹۴)، غده­زایی روی ساقه حاصل از کشت تعلیقی و قلمه تک جوانه و نیز اثر مواد تنظیم کننده رشد و طول دوره غده­زایی مورد بررسی قرار گرفته است. آن­ها در این آزمایش از روش تاور ۱۹۸۵ جهت غده­زایی استفاده کردند و آن­را با روش غده­زایی بر روی ساقه حاصل از قلمه تک جوانه، مورد مقایسه قرار دادند. نتایج آن­ها به این صورت اعلام شد که ساقه­های حاصل از کشت تعلیقی سریع­تر تشکیل غده داده و غده­های تولیدی به طور معنی داری بزرگتر از روش کشت جامد (غده­زایی روی قلمه تک جوانه) می­باشند. هم­چنین افزایش طول دوره غده­زایی از ۲۸ به ۵۶ روز در تعداد غده ایجاد شده تاثیری نداشته اما به طور معنی داری، وزن غده­ها ا افزایش می­دهد و نیز باعث افزایش تعداد غده­های با وزن بیشتر از یک گرم می­گردد.
گوپال[۱۲۹] و همکارانش در سال (۱۹۹۸) اثر دوره­ نوری، شدت نور، دما و BAP بر روی بازده، تعداد، اندازه­ ریز­غده­ها و هم­چنین تعداد چشم­ها را در هر ریز غده در ۲۲ ژنوتیپ مورد بررسی قرار دادند. یافته­های آن­ها نشان داد بر هم کنش­های شرایط کشت در تعیین پروتکل ویژه­ی ژنوتیپ­ها برای بیشترین ریز­غده­زایی نقش معنی­داری دارد. BAP در تاریکی پیوسته و دمای پایین بازده ریز­غده­زایی و میانگین وزن غده­ها را افزایش داد.
یو[۱۳۰] و همکارانش در سال (۲۰۰۰) ساکارز را به عنوان منبع کربنی معرفی کردند که برای رشد ریز غده­ها تقدم بیشتری نسبت به فرآورده ­های حاصل از هیدرولیز آن دارد و مقدار ساکارز در دسترس را از عوامل اصلی در تعیین اندازه ریز غده­ها دانستند.
اسعدی و همکارانش در سال (۲۰۰۶) با بررسی شاخص­ های تعداد و وزن ریز غده­ها دریافتند شکر معمولی می ­تواند جایگرین مناسبی به جای ساکارز خالص باشد و هزینه محیط کشت را تا ۵۳/۸۷ درصد کاهش دهد.
عبادی و همکاران (۲۰۰۷) دریافتند یاخته­هایی که در نتیجه­ فعالیت مریستم رأسی ریز­غده­ها بوجود آمده­اند به مراتب بیشتر از یاخته­های تولید شده در محور عرضی ریز­غده­ها بودند. افزایش تعداد یاخته­های پارانشیم مغزی زودتر از سلول­های پارانشیم پوست آغاز شد. تغییر الگوی رشد طولی به عرضی نیز در یاخته­های پارانشیم پوست و مغز در حجیم شدن ریز غده­ها نقش داشت.
بلندی[۱۳۱] و حمیدی[۱۳۲] در سال (۲۰۰۸) به بررسی تاثیر اندازه و تراکم کشت ریز­غده­ها بر روی تولید ریز­غده­ها در گیاه سیب­زمینی دو رقم مارفونا و آگریا پرداخته و دریافتند که اثر رقم بر روی کلیه صفات به جز وزن کل ریز­غده معنی­دار می­باشد. رقم آگریا با میانگین وزن ۶۱/۴ گرم برای هر ریز­غده نسبت به رقم مارفونا با ۳۵/۴ گرم وزن هر ریز­غده برای این خصوصیت برتری داشت.
اسلم[۱۳۳] و آیک­بل[۱۳۴] در سال (۲۰۱۰) اثر غلظت­های مختلف سیتوکینین و ساکارز را بر روی فاکتورهای ریز­غده­زایی دو رقم سیب­زمینی دیامونت و رد نورلند در شرایط درون شیشه بررسی نمودند و دریافتند که محیط MS با غلظت BA به میزان ۶ میلی­گرم در لیتر همراه با ۷۰ گرم ساکارز محیط مناسب­تری برای ریزغده­زایی رقم دیامونت و محیط MS با غلظت کینیتین به میزان ۲ میلی­گرم در لیتر همراه با ۶۰ گرم ساکارز محیط مناسب­تری برای ریز­غده­زایی رقم رد نورلند می­باشند. رقم دیامونت از نظر غده­زایی نسبت به رقم رد نورلند برتری داشت.
ییزمین[۱۳۵] و همکارانش در سال (۲۰۱۱) اثر غلظت­های مختلف نیتروژن و پتاسیم را بر روی ریز­غده­زایی گیاه سیب­زمینی در شرایط درون شیشه بررسی نمودند و دریافتند که محیط MS با غلظت نیتروژن ۶۰ میلی­مول در لیتر و با غلظت پتاسیم ۲۰ میلی­مول در لیتر باعث ایجاد ریز­غده­های با تعداد و وزن بشتر در مدت زمان کمتر می­گردد.
عبادی[۱۳۶] و ایرانبخش[۱۳۷] در سال (۲۰۱۱) اعلام داشتند که در محیط­های القایی دارای غلظت­های پایین ساکارز ۳۰ گرم در لیتر، افزایش غلظت BAP اثر القایی بر ریز­غده نداشت. افزایش غلظت ساکارز تا سطح ۴۰ گرم در لیتر و تنها در غلظت­های زیاد BAP، با تاخیر زمانی در پایان هفته چهارم، ریزغده­ها القا شدند. در این حال، ریزغده­ها از تعیین الگوی رشد مریستم انتهایی و حجیم شدن بخش زیر رأسی بن­رست رشد یافتند. با افزایش BAP، ریزغده­ها بزرگتر و به صورت چسبیده به ساقه به وجود آمدند. با افزایش ساکارز تا سطح ۶۰ گرم در لیتر، حتی در غلظت­های پایین BAP، القاء ریزغده­ها طی دو هفته نخست و با تاخیر زمانی تا هفته ششم صورت پذیرفت. این ریزغده­ها در محیط خارج از شیشه دوام زیادی نداشتند. در غلظت­های زیاد ساکارز و BAP، افزون بر القاء ریزغده­ها تا پایان هفته دوم، میانگین تعداد ریزغده تحت تاثیر قرار گرفتند. در محیط­های القایی دارای غلظت­های بالای ساکارز ۸۰ گرم در لیتر با افزایش غلظت BAP تا ۱۰ میلی­گرم در لیتر، خفتگی ریز­غده­ها افزایش یافت و از سلامت بیشتری برخوردار بودند. بیشترین نسبت وزن خشک ریز­غده­ها به وزن خشک شاخه­ها، در غلظت­های بالای ۱۰ میلی­گرم در لیتر BAP و سطوح بالای ساکارز ۸% به دست آمد. محیط­های دارای BAP 5 میلی­گرم درلیتر و ۸۰ گرم در لیتر ساکارز دارای میانگین بیشترین تعداد ریزغده بودند؛ در حالی که بالاترین وزن تر ریزغده­ها در محیط دارای ۵ میلی­گرم در لیتر BAP و ۶۰ گرم در لیتر ساکارز به وجود آمدند. در هر حال غلظت­های بالای ساکارز همراه با افزایش غلظت BAP ، توانستند مدت زمان القاء و تشکیل ریز­غده­ها را به کوتاه­ترین زمان یعنی ۲ هفته برساند. ساکارز و BAP، هر دو، بر تغییرات وزن­تر ریز­غده­ها نقش دارند. افزایش غلظت ساکارز، اثری معنی­داری بر افزایش وزن خشک و ماده­سازی در ریز­غده­ها دارد.
فصل سوم
مواد و روش­ها
۳-۱- محل انجام آزمایش­ها:
این آزمایش­ها در گلخانه و آزمایشگاه کشت سلول و بافت گیاهی گروه گیاهان­دارویی و تولیدات گیاهی پژوهشکده کشاورزی سازمان پژوهش­های علمی و صنعتی ایران انجام گرفته­اند.
۳-۲- تهیه مواد گیاهی:
برای انجام این تحقیق به پیشنهاد بخش زراعت و حفظ نباتات جهاد کشاورزی چهار رقم ساوالان، سانته، آگریا و مارکیز انتخاب گردیدند. این چهار رقم به طور میانگین بیشترین سطح زیر کشت را در کشور به خود اختصاص داده­اند. این ارقام از بخش حفظ نباتات جهاد کشاورزی و شرکت کشاورزی فناوری رویان طلوع تولید کننده غده­های بذری سیب­زمینی تهیه گردیدند.
مشخصات ارقام مورد استفاده:
رقم ساوالان[۱۳۸]:
رقم ساوالان نخستین رقم ملی سیب­زمینی در ایران می­باشد. این رقم ملی سیب­زمینی که حاصل ۹ سال تلاش تحقیقات پژوهشگران ایرانی است در موسسه تحقیقات، اصلاح و تهیه بذر سازمان ترویج، آموزش و تحقیقات کشاورزی تحت نظارت سازمان جهاد کشاورزی استان اردبیل تولید شده و به عنوان رقم ایرانی در مزارع کشور کشت می­ شود. این رقم زود­رس، رنگ گوشت و پوست غده­های این رقم زرد و بافت آن از نوع آردی با میزان درصد قند پایین است. مقاومت بالا در برابر بیماری­های ویروسی و متوسط عملکرد بالای ۴۰ تن در هر هکتار از جمله ویژگی­های منحصر به فرد این رقم است. متوسط تولید این رقم در هکتار، هشت تن بیشتر از رقم آگریا می­باشد و این رقم متناسب با شرایط آب و هوایی کشور است.
رقم سانته[۱۳۹]:
رقم سانته به دلیل مرغوبیت و بازار پسندی محصول و هم­چنین عملکرد بالا، در اکثر کشورها مطلوب و مورد تقاضا است. این رقم نیمه زود­رس بوده و دارای غده­های بیضی با رنگ پوست زرد کم­رنگ و رنگ گوشت زرد روشن می­باشد. اندازه غده­ها متوسط، بافت غده تقریبا نرم و دارای ماده خشک متوسط می­باشد که به آن خاصیت انبارداری مطلوبی داده است. غده­های این رقم بیشتر مصارف عمومی و تازه­خوری دارند. از مزایای این سیب­زمینی سازگاری خوب با محیط، مقاومت دربرابر آفت­ها، بیماری­ها و گرمازدگی و زودرس بودن نسبت به ارقام مارفونا و مارکیز می­باشد. این رقم نسبت به اسکب معمولی بسیار مقاوم می­باشد.
رقم آگریا[۱۴۰]:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:09:00 ق.ظ ]




۱ - توجه‌ به‌فضای‌ کلاس‌
۲ - اعمال‌ کنترل‌
۳ - پیش‌گیری‌ از وقوع‌ مشکلات‌
۴ - تحسین‌ و تشویق‌ در خور و مناسب‌
۵ - استفاده‌ از شوخی‌ در مواقع‌ ضروری‌
۶ - نظارت‌ دائم‌ بر جریانات‌ کلاس‌
۷ - شکل‌دهی‌ محیط یادگیری‌
۸ - فعال‌ کردن‌ کلاس‌
۹ - ایجاد و تقویت‌ روحیه‌ی‌ آزادمنشی‌
۱۰ - ایجاد زمینه‌ی‌ مساعد برای‌ مدیریت‌ کلاس‌ متکی‌ بر پیش‌گیری‌ (زمانی‌،۱۳۷۸(
پایان نامه - مقاله - پروژه
یکی‌ دیگر از ویژگی‌های‌ مدیریت‌ مؤثر کلاس‌، مهارت‌ معلم‌ در جالب‌ وچالش‌انگیز کردن‌ موضوع‌ درسی‌ برای‌ دانش‌آموزان‌ است‌. وان‌ تیل‌(۹۸) (۱۹۷۴) بااستناد به‌مطالعه‌ای‌ در مورد معلمان‌ بالتیمور، دریافت‌ که‌ معلمان‌ موفق‌ در کلاس‌داری‌برای‌ ارائه‌‌ موضوع‌ درسی‌ به‌گونه‌ای‌ با نشاط و شورانگیز از رسانه‌های‌ دیداری‌ -شنیداری‌ و تمهیدات‌ مؤثر دیگر استفاده‌ می‌کنند.
وی‌ هم‌چنین‌ نتیجه‌ گرفت‌ که‌ مدیریت‌ کلاس‌ زمانی‌ ساده‌تر خواهد بود که‌موضوع‌های‌ درسی‌ با علایق‌ و نیازهای‌ دانش‌آموزان‌ هم‌خوانی‌ داشته‌ باشد (صیامی‌،۱۳۷۹). با توجه‌ به‌مطالب‌ بیان‌ شده‌ در کل‌ مقاله‌، موارد زیر را می‌توان‌ به‌عنوان‌راهبردهایی‌ جهت‌ مدیریت‌ کلاس‌ درس‌ بیان‌ کرد.
توانایی‌ تغییر موضوع‌ صحبت‌ به‌گونه‌ای‌ آرام‌ و منطقی‌ توسط معلم‌، حساسیت‌معلم‌ در مورد توانایی‌ دانش‌آموزان‌ در انجام‌ دادن‌ فعالیت‌های‌ گوناگون‌ در زمان‌های‌متفاوت‌، توجه‌ معلم‌ به‌کل‌ محیط آموزشی‌، توجه‌ به‌شیوه‌ی‌ سازماندهی‌ کلاس‌، توجه‌به‌محیط فیزیکی‌ کلاس‌، تفکر و برنامه‌ریزی‌ برای‌ آموزش‌ مؤثر و مدیریت‌ گروهی‌،تدوین‌ و آموزش‌ اصول‌ و قواعد مربوط به‌کلاس‌، جلب‌ مشارکت‌ اولیای‌ دانش‌آموزان‌به‌همکاری‌ نزدیک‌ در فرایند یاددهی‌ - یادگیری‌، تدوین‌ و به‌کارگیری‌ راهبردهایی‌برای‌ استفاده‌ بهینه‌ از فرصت‌ها در جریان‌ آموزش‌، توجه‌ به‌جلوگیری‌ از بروزمشکلات‌ انضباطی‌، فراگیری‌ روش‌های‌ گوناگون‌ واکنش‌ در برابر مشکلات‌دانش‌آموزان‌، مهارت‌ در فنون‌ ویژه‌ی‌ کلاس‌داری‌، سعی‌ در شناخت‌ بیشتردانش‌آموزان‌، برخورد آرام‌، خونسرد و حرفه‌ای‌ و استفاده‌ از تجربه‌های‌ همکاران‌ وشرکت‌ در کلاس‌های‌ ضمن‌ خدمت‌، آموزش‌ مهارت‌های‌ مدیریت‌ کلاس‌ و آشنایی‌ باعلومی‌ نظیر روان‌شناسی‌ کودک‌ و نوجوان‌ و علوم‌ تربیتی‌ و…
در پایان‌ ذکر این‌ نکته‌ نیز لازم‌ است‌ که‌ برای‌ کنترل‌ کلاس‌ و مدرسه‌ لازم‌ است‌ که‌معلم‌ با برخی‌ انحراف‌ها که‌ همیشه‌ سلامت‌ جوانان‌ و بچه‌های‌ هر جامعه‌ را تهدیدمی‌کنند، آشنایی‌ داشته‌ باشند زیرا این‌ مسایل‌ نیز نظم‌ و انضباط و مدیریت‌ کلاس‌ ومدرسه‌ را به‌هم‌ می‌ریزند.
عوامل مخل و سربار کدامند؟
عوامل مخل و سربار به آن دسته از عواملی گفته می شود که مانع توجه و دقت دانش آموزان به مطالب گفته شده از سوی معلم کلاس است و شرایط آرمانی برای برقراری ارتباط صحیح در کلاس را به هم می ریزند و در امر تدریس اخلال ایجاد می کنند. عوامل مخل و سربار ممکن است مربوط به معلم، دانش آموز، مطلب درسی، وسایل و ابزار و شرایط و موقعیت مربوط به محیط باشد.

عوامل مخل مربوط به معلم

معلم ممکن است با مشکلاتی از این قبیل که در برقراری ارتباط با شاگردان اخلال ایجاد می کند مواجه باشد. نارسایی صدا، نامفهوم بودن بیان، بی حوصلگی و کسالت، داشتن لهجه، ضعف شنوایی و بینایی، ناآشنایی با اصول و فنون معلمی، عدم تسلط کافی به مطالبی که تدریس می کند و غیره.

عوامل مخل مربوط به دانش آموز

دانش آموزان هم ممکن است مشکلاتی از این قبیل داشته باشند. مشکلات روانی و شخصیتی از قبیل حواس پرتی، نگرانی و اضطراب، کمرویی و خودنمایی، ضعیف بودن در درس، ضعف بینایی و شنوایی، مشکل بیان و غیره.

عوامل مخل مربوط به مطلب درسی

مطالب مورد تدریس ممکن است مبهم و نارسا، بسیار مشکل و یا بیش از حد آسان باشند، همچنین ممکن است مطالب درسی مطابق با ذوق و علاقه دانش آموزان تهیه و تنظیم نشده باشند.

عوامل مخل مربوط به وسایل و محیط

ممکن است وسایلی که معلم قصد استفاده از آنها را دارد خراب باشد. به عنوان مثال اگر معلم طبق طرح درس قرار است از ضبط صوت استفاده کند و این دستگاه درست کار نکند، در کار معلم اخلال ایجاد می شود. همچنین ممکن است محیط داخل و خارج از کلاس در کار تدریس اخلال ایجاد کند.

سروصداهای نامطلوب در فضاهای آموزشی

سروصدا و اصوات نامطلوبی که برای دانش آموزان ایجاد اختلال و مزاحمت می کند و در کاهش بازده آموزشی، ایجاد خستگی، تحریک اعصاب و افزایش فشارخون نقش مؤثری دارند به سه گروه تقسیم می شوند:
الف) سروصدای ناشی از ترافیک هوایی (فرودگاه ها و خطوط هوایی) و ترافیک زمینی (قطار، خودرو و غیره).
ب) سروصدای ناشی از کارگاه های صنعتی و مراکز تجاری.
ج) سروصدای بازی بچه ها در فضاهای باز و سایر کلاس ها.
به عبارت دیگر اصوات نامطلوب در فضاهای آموزشی یا منشاء خارج از مدرسه دارند یا دارای منشاء درونی در مدرسه هستند.

وضع میز و نیمکت ها در کلاس درس

تناسب نداشتن میز و نیمکت با ابعاد بدنی دانش آموز، باعث ناراحتی های کمر و گردن، خستگی زودرس، افت تحصیلی و اختلال در فشار خون آنان می شود. امروزه ثابت شده است که میز و نیمکت باید با ابعاد بدنی دانش آموز متناسب باشد. در بسیاری از کشورها برای هر پایه تحصیلی نوع خاصی میز و نیمکت طراحی شده است که آن را با رنگ مخصوصی مشخص می کنند. با این اقدام، هم مانع جابه جایی میز و نیمکت ها می شوند و هم به مدرسه جذابیتی خاص می دهند.
رنگ آمیزی نامطلوب دیوارها، در و پنجره ها و نیمکت های کلاس می تواند زمینه کسالت، خمودگی، بی تحرکی، عصبانیت، اضطراب و افسردگی دانش آموزان را فراهم آورد. همان طوری که رنگ در صنایع غذایی، دارویی، پوشاک و غیره تأثیر دارد، می تواند روی اعصاب و همچنین حواس انسان مؤثر باشد. بسیاری از افراد بزرگسال در برابر رنگ و تغییر رنگ فوراً عکس العمل نشان می دهند، این حساسیت در دنیای کودکان بیشتر و ملموس تر است. دانشمندان ثابت کرده اند در تخیلات و حالات عاطفی کودکان و نوجوانان، رنگ ها، تعیین کننده هستند. برای آنها هر کدام از رنگ ها می تواند وسیله شادی، غم، ترس، لذت، دوست داشتن، انتقام، بزرگی و کوچکی باشد. کودکان و نوجوانان می توانند بسوی رنگ ها کشیده شوند یا از آنها دوری کنند. رنگ وسیله ای برای حالت بخشیدن در طبیعت است. گلهایی که گرده افشانی آنها به وسیله حشرات صورت می گیرد، برای جلب توجه حشرات، رنگ های شاد و زیبایی دارند. رنگ حتی در بناها و ساختمان ها، اثرات مثبت یا منفی در بیننده ایجاد می کند. متأسفانه تاکنون رنگ در بعضی از مدارس نقش جدی خود را ایفا نکرده و سوای رنگ سبز، تابلوها آثار روان شناسی رنگ در بسیاری از آموزشگاه ها نادیده گرفته شده و استفاده بهینه از آن صورت نگرفته است. در بسیاری از مدارس موزاییک ها به رنگ تیره و میزها و نیمکت ها سربی رنگ است و گویی همه و همه دست به دست هم داده اند تا ذهن دانش آموزان را آزار داده و آنان را از مدرسه و درس فراری دهند! باید اذعان داشت برای رنگ آمیزی دیوارهای داخل کلاس ها معمولاً از رنگ های آرام نظیر کِرم و بژ استفاده می شود.
برای راهروها و راه پله ها می توان از رنگ های سرد و آرام نظیر آبی و سبز کم رنگ استفاده کرد. این رنگ ها در کنترل هیجانات روحی تأثیر بسزایی دارند و علاوه بر آرامش محیط از حوادث احتمالی دانش آموزان نیز، می کاهند.

نبودن نورکافی

یکی دیگر از عوامل مخل و سربار در کلاس درس، نبودن نور کافی است. نور یکی از اصول مهم در طراحی فضاهای آموزشی و تأمین آسایش چشم است. لذا برای کارایی بیشتر دانش آموزان و همچنین رعایت بهداشت فردی و نیز ایجاد رغبت در آنها باید نور کلاس مناسب باشد. نور کلاس باید به گونه ای تنظیم شود که دانش آموزان علاوه بر دید خوب بر روی مــیز خود، بتوانند از فاصله شش متری تخته کلاس را ببینند و نور باعث چشم زدگی و خیرگی نشود. بهترین نور استفاده از نور طبیعی است که به وسیله پنجره ها تأمین می شود و در صورتی که تأمین نور طبیعی امکان نداشته باشد می توان از نور مصنوعی استفاده کرد.
تأمین نور کافی و مناسب در مدارس باعث افزایش میل و رغبت به کار، دقت در عمل و افزایش بازدهی می شود. حفظ سلامت چشم و قدرت بینایی، کاهش خستگی و در نهایت اثر مطلوب در کیفیت آموزشی از جمله موارد مثبت نور مناسب در فضاهای آموزشی است.
گاهی اوقات با اقدامی بسیار ساده و عملی می توان در افزایش روشنایی کلاس ها مؤثر بود. به طور مثال گردگیری به موقع لامپ ها، تعویض لامپ های سوخته و لامپ هایی که سوسو می زنند. استفاده از رنگ های روشن در کلاس از این موارد است. باید حتی الامکان ردیف چراغ ها عمود بر تخته تدریس و ردیف نیمکت ها در نظر گرفته شود.

سردی و گرمی هوای فضای آموزشی

احساس ناراحتی از گرما فقط به خاطر درجه بالای حرارت هوا نیست. سازگار شدن با دمای هوا تحت تأثیر سه متغیر قرار دارد: درجه حرارت هوا، میزان رطوبت هوا و شدت جریان هوا، فشار روانی ناشی از کار کردن در محیط گرم می تواند، احتمال خطر کردن معلم و دانش آموز را هنگام کار بالا ببرد و بهره وری آنها را کاهش دهد. در هوای گرم، بنیه و توان افراد کاهش می یابد و کار کردن طولانی مدت در زیر بار ترکیبی از حرارت و تقلای بدنی، آنها را افسرده می کند. براساس مطالعات انجام شده، سرمای شدید نیز بر عملکرد کسانی که برای انجام فعالیت به تمرکز فکری نیاز دارند، مؤثر است و توجه آنها را نسبت به محرک های اطراف کاهش می دهد. فرد در چنین موقعیتی مستعد خطا کردن می شود.
وقتی درجه حرارت پایین است، انگشتان دست حالت بی حسی پیدا می کنند و کارایی فرد برای انجام فعالیت های دستی تا حد زیادی کاهش می یابد.
براین اساس، برای افزایش بهره وری بیشتر در فضاهای آموزشی، باید دمای هوا را با توجه به موقعیت جوی موجود تعدیل کرد تا معلمان و دانش آموزان بتوانند در آرامش بیشتری به فعالیت بپردازند.

دوستی بیش از اندازه با دانش آموزان

اغلب معلمان کم تجربه می خواهند بچه ها آن ها را از همه بیشتر دوست داشته باشند، در حالی که این کار اشتباه است. اگر شما مرتکب چنین اشتباهی شوید، کنترل کلاس از دستتان خارج می شود و این به آموزش بچه ها لطمه خواهد زد. به جای آن، به دنبال احترام گذاشتن به دانش آموزان، تحسین و تقدیر آن ها باشید. در این صورت به یکباره خواهید دید، وقتی جدی و منصف هستید، دانش آموزان به شما بیشتر ابراز علاقه خواهند کرد و این نشان می دهد که در مسیر صحیحی قرار گرفته اید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:08:00 ق.ظ ]




ماده۹۰۵ق.م که به عباراتی موجز و در عین حال رسا، احکام متعددی را بیان می کند، حاوی یک اصل و یک استثنا و یک استثنا بر استثنا است. اصل این است که در صورت فرض بر بودن همه وراث، باقی مانده ترکه به صاحبان فرض رد می شود. استثنای این اصل این است که زوج و زوجه از رد محروم خواهند بود و باقی مانده به سایر صاحبان فرض داده می شود؛ اما استثنا بر استثنای مذکور این است که اگر متوفی هیچ وارثی غیر از زوج نداشته باشد باقی مانده ترکه نیز به او رد میشود[۱۴۱].
۴-۳- وراثت زوجه همراه با وارثان نسبی
قانون مدنی با تبعیت از فقه امامیه در ارث تمام طبقه ها به اشتراک همسر با خویشاوندان نسبی تصریح کرده است. ماده۹۱۳ق.م درخصوص ارث بری زوجه همراه طبقه اول مقرر می دارد «در تمام صور مذکور در این مبحث هر یک از زوجین که زنده باشد فرض خود را می برد. این فرض عبارت است از نصف ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولادِ اولاد نداشته باشد. و ربع ترکه برای زوج و ثمن آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولادِ اولاد داشته باشد و مابقی ترکه طبق مقررات مواد قبل مابین سایر وراث تقسیم می شود».
پایان نامه - مقاله - پروژه
در طبقه دوم نیز ماده۹۲۷ ق.م اشعار می دارد «در تمام مواد مذکور در این مبحث هر یک از زوجین که باشد فرض خود را از اصل ترکه می برد و این فرض عبارت است از نصف اصل ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه».
و در طبقه سوم نیز در ماده ۹۳۸ق.م می خوانیم: «در تمام موارد مذکور در این مبحث هر یک از زوجین که باشدفرض خود را از اصل ترکه می برد و این فرض عبارت است از نصف اصل ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه». بدین ترتیب زوجه می تواند همراه با دیگران وارثان نسبی ارث ببرد.
۴-۴- ارث زوجه با وجود اولاد برای متوفی
قرآن کریم سهم الارث زوجه را در صورتی که شوهر متوفای وی اولاد نداشته باشد یک چهارم و در صورتی که شوهر از خود اولادی به یادگار گذاشته باشد یک هشتم تعیین کرده است. آیه ۱۲ سوره مبارکه نساء در این خصوص می فرمایند: «و لهن الربع مما ترکتم ان لم یکن لکم ولد فان کان لکم ولد فلهن الثمن مما ترکتم من بعد وصیه توصون بها اودین …» یعنی «اگر شما را فرزندی نبود پس از انجام وصیتی که نموده اید و پس از پرداخت دیون، یک چهارم میراثتان از آن زنانتان است و اگر دارای فرزند بودید یک هشتم میراثتان از آن زنان شماست». در این فرض که شوهر متوفای زوجه از خود فرزند یا فرزندانی باقی گذاشته است سهم الارث وی براساس آیه شریفه ۱۲ سوره مبارکه نساء یک هشتم دارایی به جا مانده از متوفی می باشد.
ماده۹۱۳ق.م به تبعیت از آیه شریفه در این خصوص مقرر می دارد «در تمام صور مذکور در این مبحث هر یک از زوجین که زنده باشد فرض خود را می برد و این فرض عبارت است از ربع ترکه برای زوج و ثمن آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولادِ اولاد داشته باشد».
البته باید توجه داشت که منظور از فرزند برای متوفی به این معنا نیست که فرزند لزوماً از همان زن باشد. بلکه کافی است که شوهر متوفای زوجه از خود فرزندی باقی گذاشته است ولو اینکه فرزندش از زن دیگری باشد[۱۴۲].
خصوصیات دیگری که می بایست اولاد داشته باشد آن است که فرزند یا فرزندان از نکاح صحیح یا از شبهه متولد یافته باشند. در صورتی که فرزند یا فرزندان متوفی ناشی از زنا باشند مانند آن است که متوفی اولادی ندارد. زیرا تقلیل یافتن حصه ی هر یک از زوجین در صورت بودن اولاد از نظر وراثت او از متوفی است و هرگاه متولد از زنا باشد، ارث نمی برد و مانند غیرموجود است بطور کلی در صورتی که اولاد یکی از موانع ارث را داشته باشد مثلاً قاتل پدر باشد یا کافر و مرتد باشد و یا متولد از زنا باشد نسبت به زوج، زوجه و پدر و مادر حاجب نخواهد بود و آنها را از ارث اعلای خود حجب نمی نماید زیرا وجود اولاد در این جا در حکم عدم است نه از زوج و زوجه و نه پدر و مادر. هیچ کدام را حاجب نمی شود[۱۴۳].
۴-۵- ارث زوجه در صورت نبودن اولاد برای متوفی
در مورد میراث زوجه در صورت وجود یا عدم وجود اولاد برای زوج حکم صریح قرآن وجود دارد قانون گذار در این مورد با تاثیر از قرآن مجید عنوان نموده است «اگر زوج فوت نماید و از او اولاد یا اولادِ اولاد باقی مانده باشد سهم الارث زوجه از ماترک یک هشتم خواهد بود ولی اگر برای شوهر اولاد یا اولادِ اولاد باقی نمانده باشد سهم الارث زوجه از اموال و دارایی همسر متوفی به یک چهارم افزایش پیدا خواهد کرد». در واقع در این مورد به دلیل نص صریح قرآن بین فقها هیچ گونه اختلاف نظری وجود ندارد. تا کسی بتواند در مقابل آن به اجتهاد دست بزند[۱۴۴].
۴-۶- سهم الارث زوجات متعدد
هر مرد مسلمانی می تواند چهار زن دائمی داشته باشد و بر طبق قرآن و نص صریح قانون در صورت وجود فرزند برای متوفی سهم الارث زن یک هشتم و در صورت نبودن فرزند، سهم الارث زن یک چهارم از دارایی متوفی می باشد. حال اگر مردی چهار زن داشته باشد که رابطه زوجیت آنها با مرد مزبور تا زمان فوت وی استمرار داشته باشد سهم الارث مجموع آنها همان   و   خواهد بود که بطور مساوی بین آنها تقسیم می شود.
ماده ۹۴۲ ق.م در این خصوص مقرر می دارد «در صورت تعدد زوجات، ربع یا ثمن ترکه تعلق به زوجه دارد بین همه آنها بالسویه تقسیم می شود».
تقسیم سهم الارث مزبور در مورد زوجات متعدد بیشتری نیز قابل تصور است زیرا اگر چه در حقوق اسلام یک مرد نمی تواند در آن واحد بیش از چهار زن دائمی داشته باشد اما این امکان وجود دارد که وی یکی از زنان خود را در حال مرض که منجر به فوت می شود طلاق دهد و سپس به جای آن زن مطلقه، زوجه دیگری اختیار نماید و پس از دخول ظرف مدت یکسال از تاریخ طلاق فوت نماید در این صورت تمام پنج زن فوق الاشعار سهم الارث زوجه را بطور مساوی بین خود تقسیم خواهند کرد[۱۴۵].
نکته ای که ذکر آن ضروری است آن است که تعدد زوجات تاثیری در افزایش سهم الارث زوجین از   به   در صورت وجود نخواهد داشت.
۴-۷- ارث زوجه ایی که قرابت نسبی با متوفی دارد
گاهی زوجه از خویشان نسبی شوهر است مانند فرضی که پسرعمو و دخترعمو یا پسرخاله و دخترخاله یا پسر عمه و دختر دایی با هم ازدواج می کنند. در این فرض، اگر شوهر مرده باشد، همسر او به عنوان زوجه فرض خود را می برد و به عنوان دختر عمو در زمره ی خویشان نسبی او در می آیدمنتها از این عنوان در صورتی می تواند استفاده کند که در طبقه های وارثان حاجب نداشه باشد: مانند فرضی که شوهر وارث دیگری در طبقه اول و دوم نداشته باشد و از اعمام و اخوال او کسی زنده نباشد[۱۴۶].
ماده ۸۶۵ ق.م در این خصوص مقرر می دارد: « اگر در شخص واحد موجبات متعدده ارث جمع شود، به جهت تمام آن موجبات ارث می برد، مگر اینکه بعضی از آنها مانع دیگری باشد که در این صورت، فقط از جهت عنوان مانع می برد».
جمع دو سبب، به ویژه در موردی اهمیت پیدا می کند که شوهر وارث دیگری نداشته باشد در این صورت، اگر زن از خویشان نسبی شوهر باشد، تمام ترکه را می برد؛ در حالی که اگر بیگانه باشد، تنها فرض خود (  ) را می برد و بقیه به خزانه دولت می رود.
۴-۸- سهم الارث زوجه ایی که وارث منحصر به فرد است
در صورتی که متوفی دارای اولاد به هر درجه نداشته باشد زوجه متوفی سهم بالای خود را که یک چهارم ترکه (در حدود ماده۹۴۶ ق.م) است به فرض می برد اما در خصوص رد باقی ترکه شوهر به زوجه میان فقهای امامیه اختلاف نظر وجود دارد و این تعارض میان اقوال فقها مبتنی بر روایات گوناگون و نحوه استنباط از قرآن کریم است لذا در اینجا به نقد و بررسی این اقوال می پردازیم و در آخر نیز نظر قانون مدنی را در این خصوص متذکر می شویم.
۴-۸-۱- اقوال فقهای شیعه در صورتی که زوجه وارث منحصر به فرد باشد
۴-۸-۱-۱- نظریه ایی که زوجه را از بین بردن بیش از   محروم میداند
مشهور فقهای امامیه معتقدند که با وفات زوج در صورتی که وی هیچ وارثی به جز زوجه خود نداشته باشد، زن متوفی تنها فرض خود (  ) از دارایی متوفی را به ارث خواهد برد و آنچه که از دارایی متوفی باقی می ماند اعم از اینکه در زمان حضور امام (ع) باشد و یا در زمان غیبت امام، متعلق به امام خواهد بود[۱۴۷].
برای اثبات این نظریه به سه دلیل متمسک شده اند که عبارتنداز:
استدلال منطقی و اصولی (اصل عدم وراثت)
شهرت عظیم این نظر نزد فقها
مضامین غیرقابل خدشه روایات
الف- اصل عدم وراثت
بر طبق این نظر اصل بر عدم وراثت است. بنابراین برای اینکه کسی بتواند از دارایی متوفی ارث ببرد نیاز به دلیل اثباتی دارد، خداوند در قرآن مجید بر صاحبان فرض از جمله زوجه سهم الارث مشخصی قرار داده است یک هشتم در صورت دارا بودن فرزند و یک چهارم در صورت نداشتن اولاد و اگر بخواهیم بیش از فرض و بیش از آنچه که در قرآن مشخص شده است به صاحبان فرض بدهیم نیاز به دلیل داریم.
براساس این دیدگاه در ارتباط با رد نمودن مازاد بر سهم الارث به زوج اخبار و روایات زیادی از امامان معصوم (ع) نقل شده است که به استناد روایات مزبور می توان گفت که اگر زوجه فوت نماید و تنها وارث وی زوج باشد، تمام دارایی متوفی به او خواهد رسید، اما در مورد زوجه چنین روایتی وجود ندارد، اصل عدم وراثت در مورد وی جاری می شود. لذا آنچه که از دارایی متوفی باقی میماند متعلق به امام (ع) خواهد بود[۱۴۸].
ب- شهرت عظیم این نظر نزد فقها
اکثریت قریب به اتفاق فقها و طرفداران این نظریه معتقدند در صورتی که زوجه وارث منحصر به فرد باشد چیزی بیش از فرض او به وی رد نخواهد شد در جهت دفاع از این قول در واقع به شهرت این نظر در بین فقها استناد می کنند. چرا که بیشتر فقهای امامیه این نظر را پذیرفته اند شهرت مزبور به حدی است که برخی از آنها در مورد آن ادعای اجماع کرده و می نویسند که تمام فقها بر این نظریه اتفاق دارند که زوجه از ارث بردن بیش از فرض خود محروم است[۱۴۹].
ج- مضامین غیر قابل خدشه روایات
مهم ترین و اساسی ترین دلیل طرفداران این نظر، بر اثبات ادعای خود مبنی بر اینکه در صورتی که زوجه وارث منحصر به فرد باشد پس از فوت زوج بیش از فرض خود از دارایی شوهر چیزی به وی رد نمی شود روایات وارده از معصومین (ع) است از جمله:
محمد بن مروان عن ابی جعفر(ع) فی زوج مات و ترک امراته، قال «لها الربع و یدفع الباقی الی الامام» محمد بن مروان نقل می کند که امام محمدباقر(ع) در مورد شوهری که فوت کرده و از خود زنی به جای گذاشته فرمودند «   مال برای زن و بقیه به امام (ع) داده می شود»[۱۵۰].
عن محمد بن نعیم الصحّاف قال: مات محمد بن عمیر بیاع السابری و اوصی الیّ ترک امراه لم یترک وارثا غیرها فکتبتُ الی العبد الصالح فکتب الیّ: اعط المراه الربع و احمل الباقی الینا» محمد بن نعیم صحاف می گوید: محمد بن ابی عمیر خرما فروش فوت کرد و مرا وصی خود قرار داد و جز یک زن وارثی از خود به جای نگذاشت من به عبدصالح (مقصود امام موسی بن جعفر(ع) است) نامه نوشتم و در این باب کسب تکلیف کردم، حضرت در پاسخ نوشتند: «   ترکه را به زن بده و بقیه را به نزد ما بفرست»[۱۵۱].
عن ابی بصیر قال: قراءِ علیّ ابوجعفر(ع) فی الفرائض: امراه توفیت و ترکت زوجها قال: المال للزوج و رجل توفی و ترک امرأته، قال: «للمرأه، الربع و مابقی فلا امام» روایت ابی بصیر از امام باقر(ع) است که نقل می کند «امام محمدباقر فرائض حضرت علی(ع) را بر من می خواند در آن آمده بود که اگر زنی فوت نماید و از خود شوهری بجا گذارد تمام مال متعلق به شوهرش است و اگر مردی فوت نماید و از خود همسری بجا گذارد یک چهارم مال متوفی برای وی و مابقی برای امام (ع) می باشد»[۱۵۲].
در روایت دیگر ابی بصیر از امام باقر(ع) نقل می کند که «از امام (ع) پرسیدم زنی مرده و شوهرش مانده و جز وی وارث دیگری ندارد ارث او چگونه تقسیم می شود؟ امام (ع) فرمودند: هرگاه جز شوهر کسی زنده نباشد تمام دارایی زوجه به او می رسد، هر گاه زوج فوت نماید و تنها وارث وی زوجه اش باشد   دارایی متوفی به وی می رسد و مابقی متعلق به امام می باشد[۱۵۳].
۴-۸-۱-۲- نظریه ای که زوجه را وارث تمام ترکه می داند
این نظریه بصور ت کلی عنوان نموده که اگر زوجه وارث منحصر به فرد باشد و جز او برای متوفی وارثی نباشد در این صورت تمام اموال و دارایی های متوفی به زوجه تعلق می گیرد بر مبنای این نظریه هیچ تفاوتی میان زوج و زوجه نیست. یعنی همان طور که اگر زوج وارث منحصر به فرد باشد در صورت فوت زوجه، تمام دارایی ها را به ارث می برد. این مساله در مورد زوجه هم صدق پیدا می کند خواه امام حاضر باشد، خواه امام غایب باشد، از فقهای بزرگ امامیه که چنین نظری داشته است می توان به شیخ مفید اشاره نمود به عقیده وی «هرگاه برای متوفی به غیر از زوج یا زوجه وارث دیگری نباشد، نه وارث نسبی، نه وارث سببی مثل «ولاءِ عتق» و «ضامن جریره» باقی ترکه به همان زوج یا زوجه رد می شود»[۱۵۴].
در این خصوص روایاتی نیز از معصومین(ع) نقل شده که دلالت بر همین معنا می نماید از جمله روایت:
روایت صحیحه ایی هم که توسط ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل شده دال بر همین معنی است: «عن ابی بصیر عن ابی عبدالله (ع) قال: قلت له رجل مات و ترک امراته، قال المال لها» یعنی «به امام صادق (ع) گفتم: مردی فوت کرده و تنها زن از او باقی مانده است، ارث او چگونه است فرمودند: تمام مال برای زن است»[۱۵۵].
روایت صحیحه دیگری نیز هست که در آن ابی بصیر به نقل از امام باقر(ع) می گوید «به امام باقر(ع) عرض شد که مردی مرده و زنش را به جای گذاشته است. امام (ع) فرمودند: تمام دارایی به آن زن می رسد گفته شد که زنی مرده و شوهرش را به جا گذاشته است فرمود، تمام دارایی به شوهر می رسد»[۱۵۶].
۴-۸-۱-۳- نظریه فقها مبنی بر تفاوت قائل شدن بین زمان حضور امام و زمان غیبت
بعضی از فقها گفته اند در زمان حضور امام، زوجه ایی که وارث منحصر به فرد است بیش از   نمی برد و باقی برای امام(ع) است؛ ولی در زمان غیبت مثل زمان ما باقی ترکه به عنوان رد به زوجه داده می شود[۱۵۷].
شهید اول در لمعه[۱۵۸] می گوید: « امام در صورتی که حاضر باشد با زوجه ارث می برد و در صورت غیبت امام (ع)، زوجه تمام میراث را می برد و امام را از آن بهره ایی نیست».
شیخ صدوق در کتاب من لا یحضره الفقیه پس از نقل روایت ابی بصیر از امام باقر(ع) که حاکی از اینکه اگر زوج بمیرد و وارثی جز زوجه نداشته باشد،   ترکه از آن زن و مابقی برای امام (ع) است می گوید: «این حکم مربوط به زمان ظهور امام(ع) است، ولی در زمان غیبت اگر مرد، فوت کند و از خود زنی بجا گذارد و جز او وارثی نداشته باشد، تمام مال برای زن است»[۱۵۹].
۴-۸-۲- نظر قانون مدنی
بعضی از حقوق دانان معتقدند که در صورتی که زوجه وارث منحصر به فرد باشد باید تمام ترکه را به ارث ببرد زیرا زوجه وارثی است که سهم الارث و فرض معینی برای او در نظر گرفته شده است اصل و قاعده اقتضاء می کند که ترکه متوفی پس از اخراج دین و وصیت به ورثه او برسد و تا وقتی که وارثی وجود داشته باشد مال متوفی بلا وارث یا بلا صاحب، تلقی نمی شود و باید آن را به وارث داد؛ وهنگامی ترکه متوفی به امام داده می شود که متوفی بدون وارث و نتیجتاً اموال او بلاصاحب شناخته شود و در این صورت، به لحاظ اینکه این اموال مالکی ندارد و از انفال[۱۶۰] است، اختیار و اداره و مصرف کردن آن با کسی است که رهبری و اداره جامعه را در دست دارد و لذا اختیار و اداره و تصرف در اموال بلاصاحب نیز به او سپرده شده است[۱۶۱].

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:08:00 ق.ظ ]




شپارد[۳۷] و ویلسون (۲۰۰۹) در مطالعه خود به پیشرفت و شاخص های تسهیل تجارت در کشورهای جنوب شرق آسیا پرداختند. نتایج تحقیق آنها نشان داد که جریان تجارت در آن کشورها بطور ویژه ای به زیرساختهای حمل و نقل و تکنولوژی اطلاعاتی و ارتباطی حساسند. در انتها آنها پیشنهاد نمودند که کشورهای مورد مطالعه می بایستی اصلاحات اقتصادی اساسی به منظور کسب منافع حاصل از تسهیل تجارت انجام دهند و این اصلاحات باید چیزی ورای اصلاحات تعرفه ای باشد.
همچنین در این زمینه می توان به مطالعات ایوانف و کرک پاتریک[۳۸](۲۰۰۸) اشاره نمود. در این مطالعه که برای ۱۲۴ کشور در حال توسعه و توسعه یافته (با تأکید بر کشورهای افریقایی) برای سال های ۲۰۰۳- ۲۰۰۴ انجام شده از یک مدل پایه جاذبه[۳۹] استفاده و مشاهده گردید تسهیل تجاری نقش بسزایی در توسعۀ تجاری کشورهای مورد بررسی داشته است. در این مطالعه برای تسهیل تجاری از متغیرهایی چون: تعداد فرآیندها، اسناد و روزهای مورد نیاز جهت انجام امور اداری واردات و صادرات که توسط بانک جهانی و در قالب شاخص فضای کسب وکار تولید می شود، استفاده شده است.
دانلود پروژه
در مطالعۀ دیگر شپارد[۴۰] (۲۰۱۰) مشاهده شد که کاهش معادل یک واحد انحراف معیار در متغیرهایی چون هزینۀ صادرات، تعرفه ها و هزینه های حمل و نقل که تابعی از فاصله جغرافیایی کشورها از یکدیگرند، می‎تواند در شرایطی بین ۳ تا ۱۲ درصد صادرات را بهبود بخشد. در این مطالعه که برای ۱۱۷ کشور منتخب انجام شده مشاهده گردید با توجه به فاصلۀ جغرافیایی کشورها، تسهیل فرآیندهای تجاری در کشورهای مبدأ می تواند اثر معناداری بر حجم تجارت میان آنها داشته باشد که در برخی موارد اثر آن حتی با کاهش هزینه‎های مستقیم تجارت نیز قابل مقایسه است. در این مطالعه تعداد فرآیندهای گمرکی، اسناد مبادله شده و… به عنوان شاخص های تسهیل تجاری در نظر گرفته شده است. از دیگر مطالعات انجام شده در این باره می‎توان به گزارش( تحلیلی- توصیفی) سازمان ملل (۲۰۱۰) اشاره کرد که طی آن اثر تسهیل تجاری بر توسعه تجارت با تأکید بر فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد مطالعه و تحلیل قرار گرفته است.
همچنین فلیپ و کومار[۴۱] (۲۰۱۰) در قالب مطالعۀ بین کشوری انجام دادهاند، اثر مثبت تسهیل تجاری بر حجم تجارت میان کشورها بررسی شده است. در این مطالعه از یک مدل جاذبه استفاده گردیده، اما نکته مهم در این خصوص این است که برای متغیر تسهیل تجاری از شاخص عملکرد لجستیک[۴۲] استفاده شده است.
ویلسون و همکاران (۲۰۰۴) نیز در مطالعۀ خود که برای مجموعه ای از ۷۵ کشور منتخب صورت گرفته بود دریافتند که توسعه و ارتقای تسهیلات حوزه تجارت میتواند عملکرد تجاری کشورهای مورد مطالعه را ۱۰ درصد ارتقا دهد. از دیگر مطالعات انجام شده در این باره می توان به مطالعه سادیکوف[۴۳] (۲۰۰۴)، دنیس[۴۴] (۲۰۰۶)، پومفرت و سوردیان[۴۵] (۲۰۱۰)، تونگ و چانگ[۴۶] (۲۰۱۰) نیز اشاره کرد.
ب) تحقیقات داخلی:
در ایران نیز برخی تحقیقات در این زمینه انجام گرفته است. در زیر به برخی از آنها اشاره شده است.
کرمی (۱۳۹۰) به بررسی جایگاه گمرک الکترونیک در تسهیل تجارت پرداخت. او در تحقیق خود به تحلیل جایگاه گمرک الکترونیک در تسهیل تجارت، اقدامات انجام شده در کشور به منظور اجرای گمرک الکترونیک و چالش های موضوع پرداخت و در نهایت موارد زیر را به منظور برطرف کردن موانع پیشنهاد نمود: ۱. اولویت دادن به تحقق گمرک الکترونیک. ۲. تشکیل تیم های متشکل از تحلیلگران زبده به منظور کارشناسی دقیق و جامع تمام رویه ها و تعریف جدید از موجودیت ها در گمرک و تمام سازمان های همجوار، ۳. تهیه و تدوین استاندارد ملی و هماهنگ با استاندارد بین المللی بخصوص در فرمت پایگاه داده‎ای و بر اساس الگوی های تحلیلی انجام شده و تبعیت سازمان ها در طراحی از آن، ۴. الزام دولت به ایجاد بستر ساختاری و شبکه ای امن و پرسرعت با پوشش وسیع جغرافیایی با ایجاد گمرک الکترونیکی، خطاهای سهوی و احیانا عمدی انسانی را در حین کار به صفر می رساند و در نتیجه سلامت اداری را تا حد زیادی ارتقا پیدا خواهد کرد.
مراد حاصل و همکاران (۱۳۸۷) به بررسی اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر فضای کسب و کار و تسهیل تجاری پرداختند. آنها در مقاله خود با بهره گرفتن از مبانی نظری موجود دو مدل پایه مربوط به عوامل موثر بر فضای کسب و کار و تسهیل تجاری استخراج و با بهره گرفتن از روش داده های تابلویی (پنل) برای دو گروه از کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته تصریح و برآورد کردند. نتایج مقاله آنها حکایت از تاثیر معنادار فناوری اطلاعات و ارتباطات بر فضای کسب و کار و تسهیل تجاری در کشورهای توسعه یافته و نامشخص بودن این اثر در کشورهای در حال توسعه دارد. بدین معنا که کشورهای توسعه یافته توانسته اند از قابلیت‎ها و مزایای فناوری اطلاعات و ارتباطات در مسیر رشد خود استفاده نمایند. حال آنکه در کشورهای در حال توسعه اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر فضای کسب و کار و تسهیل تجاری محسوس نیست.

فصل سوم
روش تحقیق

۳-۱) مقدمه

پژوهش فرآیندی است که از طریق آن می­توان درباره ناشناخته­ها به جستجو پرداخت و نسبت به آن شناخت لازم را کسب کرد. در این فرایند از چگونگی گردآوری شواهد و تبدیل آنها به یافته­ ها تحت عنوان «روش­شناسی» یاد می شود. روش علمی یا روش پژوهش علمی فرایند جستجوی منظم برای مشخص کردن یک موقعیت نامعین است. هر تحقیقی بدین منظور صورت می­گیرد که بتواند از یافته­هایی که از مطالعه یک یا چند گروه کوچک به نام نمونه به دست می ­آید، تعمیم‌هایی را در ارتباط با گروه بزرگتری که جامعه نامیده‌‌ می­ شود و این گروه کوچک در واقع معرفی برای آن هستند، انجام دهد، محقق سعی دارد با کمک روش­ها و فنون آمار استنباطی مقادیر مربوط به ویژگی­های جامعه را برآورد کند و این کار را به گونه‎ای انجام دهد که دارای اعتبار بوده و تا آنجا که امکان دارد از خطا به دور باشد؛ از آنجا که در اکثر مطالعات، محقق نمی­تواند به تک ­تک رویدادها و یا افراد تشکیل دهنده جامعه مورد نظر دسترسی داشته باشد، لذا بهره­ گیری از روش­ها و فنون خاصی که استنباط آماری بر آنها استوارند ضرورت پیدا می­ کند. در بسیاری از مطالعات، حتی اگر امکان دست­یابی به واحدهای اجزاء جامعه نیز میسر باشد ملاحظات اقتصادی و مسئله زمان نیز عوامل مهمی هستند که محقق را وادار می­ کنند با مطالعه نمونه ­ای از جامعه به استنتاج و تعمیم­های لازم بپردازد.
از این رو، در این فصل کوشش شده ‌است ابتدا روش و قلمرو تحقیق و پس از آن به مواردی همچون جامعه آماری تحقیق، نمونه آماری و روش نمونه‌گیری، حجم نمونه، روش و ابزار جمع‌ آوری اطلاعات، تعیین روایی و پایایی ابزار، متغیر‌های تحقیق و روش های تجزیه تحلیل داده‌ها پرداخته شود.

۳-۲) روش تحقیق

پژوهشگران با توجه به زوایای مختلف تحقیق از جمله هدف، موضوع، ماهیت داده، و زمان تحقیق، انواع مختلف تحقیقات را بیان می کنند. در زیر به تقسیم بندی خصوصیات تحقیق فوق بر حسب پارامترهای در نظر گرفته شده می پردازیم:

 

    • تحقیق بر اساس هدف:

 

تحقیق فوق بر اساس هدف، تحقیقی کاربردی محسوب می شود. هدف تحقیقات کارُبردی توسعه دانش کاربُردی در یک زمینه خاص است. به عبارت دیگر تحقیقات کارُبردی به سمت کارُبرد علمی دانش هدایت می‌شود. همچنین در این نوع تحقیق، نتایج یافته هایش برای حل مشکلات خاص انجام می شود وتلاشی برای پاسخ دادن به یک معضل و مشکل عملی است که در دنیای واقعی وجود دارد.

 

    • تحقیق بر اساس ماهیت داده:

 

تحقیق فوق بر اساس ماهیت داده ها، تحقیقی کمی بشمار می رود. به لحاظ نظری، اینگونه تحقیقات ریشه در مکتب اثبات گرایی دارد و صاحبنظران این روش علاقه مند به تبدیل اطلاعات تحقیق بصورت نمادهای ریاضی به منظور استفاده از قابلیت تحلیل های آماری و ریاضی برای توصیف و تحلیل پدیده های اجتماعی می باشند. در مجموع، روش اثباتی مدعی است که با روش تجربی سروکار دارد و شناخت حوادث و رویدادها و وضعیت های مختلف بر اساس مشاهده بدست استوار است. شناخت علمی، از طریق همبستگی مباحث نظری با مشاهده بدست می آید. یعنی در علم، نظریه و مشاهده، ذاتا˝ جدایی ناپذیرند. در هر صورت، هرگونه ابزاری که برای حصول به دقت نظر در علم مورد استفاده قرار گیرد، از نظر اثبات گرایان می تواند بکار گرفته شود (کرم پور، صفری، ۱۳۹۰).

۳-۳) قلمرو تحقیق:

 

 

    • قلمرو موضوعی تحقیق: قلمرو تحقیق فوق مرتبط با حوزه های بازاریابی بین الملل است که در اینجا به شناسایی و رتبه بندی عوامل موثر در تسهیل تجارت پرداخته شد.

 

    • قلمرو زمانی تحقیق: داده های تحقیق فوق از ارگان های ذی ربط و با توجه به شرایط موجودشان (سال ۹۲) جمع آوری شده است.

 

    • قلمرو مکانی تحقیق: داده های تحقیق از صاحب نظران که محل فعالیتشان در شهرستان رشت است جمع‎آوری شده اند.

 

 

۳-۴) شیوه و ابزار جمع آوری اطلاعات:

مهمترین روش های گردآوری اطلاعات در این تحقیق بدین شرح است :

 

    1. مطالعات کتابخانه‌ای: در این قسمت جهت گردآوری اطلاعات در زمینه مبانی نظری و ادبیات تحقیق موضوع، از منابع کتابخانه‌ای، مقالات، کتابهای مورد نیاز و… استفاده شده است.

 

    1. تحقیقات میدانی: در این قسمت در از دو پرسشنامه جهت جمع آوری داده ها استفاده شد. در مرحله اول پس از شناسایی عوامل موثر و به منظور انتخاب بااهمیت ترین آنها پرسشنامه اولیه طراحی شد. در این پرسنامه از طیف ۷ گزینه ای لیکرت استفاده شد. در مرحله بعد پس از انتخاب عوامل اثربخش پرسشنامه مقایسات زوجی مختص استفاده در روش AHP استفاده شد.

 

 

۳-۵) گام های تحقیق

مراحل انجام پژوهش فوق را می توان در نمودار ۳-۱ ملاحظه نمود.
نمودار ۳-۱) گام های تحقیق

۳-۶) پایایی پرسشنامه

پس از تدوین طرح مقدماتی پرسشنامه، تلاش گردید تا میزان روایی و پایایی پرسشنامه تعیین شود. در این تحقیق به منظور تعیین پایایی آزمون از روش آلفای کرونباخ استفاده گردیده است. این روش برای محاسبه هماهنگی درونی ابزار اندازه گیری که خصیصه های مختلف را اندازه گیری می کند به کار می رود. بدین منظور با بهره گرفتن از داده های به دست آمده از این پرسشنامه ها و به کمک نرم افزار آماری SPSS میزان ضریب اعتماد با روش آلفای کرونباخ برای این ابزار محاسبه شد. ضریب آلفای کرونباخ به طریق زیر محاسبه می شود:
در صورتی یک پرسشنامه پایاست که مقدار آلفای کرونباخ بزرگتر از مقدار ۰. ۷ باشد و هر چه این مقدار به عدد ۱ نزدیکتر باشد پرسشنامه از پایایی بالاتری برخوردار می باشد.
در این تحقیق، از آنجا که پرسشنامه دوم به منظور تعیین ضرایب از مقایسات زوجی به منظور استفاده در روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد، لذا تنها آلفای کرونباخ پرسشنامه اول مورد آزمون قرار گرفت و نتیجه در جدول ۳-۱ نشان داده شده است.
جدول ۳-۱) درصد آلفای کرونباخ

تعداد نمونه
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:07:00 ق.ظ ]