کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


آخرین مطالب


 



ψ(c)  : مصرف خالص
هدف یک خانواده، حداکثر کردن مطلوبیت کل دوران زندگی خود می باشد و تابع مطلوبیت مصرف کننده با توجه به قید آن به شکل رابطه (۳-۱۲) می باشد:
(۳-۱۲)
با توجه به قید:

با توجه به راه حل نهایی الگو در طول مسیر رشد پایا، مطلوبیت نهایی مصرف، مساوی هزینه ی خالص نهایی مصرف( در واحدهای اندازه گیری شده ی مطلوبیت) می باشد (استگیر ۲۰۰۲). همچنین نرخ رشد بهینه ی اقتصادی در رابطه (۳-۱۳) آمده است:
(۳-۱۳)
که در آن  کشش بین دوره ای مصرف[۱۳۴] و  کشش مصرف خالص (مصرف کل منهای مصرف مولد) می باشد.
از آن جایی که  ،  می باشد، به عبارتی  ، با ثابت بودن سایر شرایط در نقطه  ،  تعریف نشده است و اگر  ، ۰>ɵ (کوچکتر از صفر) و اگر  باشد،۰<ɵ (بزرگتر از صفر) خواهد شد.
با توجه به الگوی ارائه شده، نکاتی را باید مورد توجه قراردهیم که به شرح زیر هستند.
۱- مصرف مولد (h©) اثر مشخصی بر نرخ رشد اقتصادی به وسیله ی کشش مصرف خالص θ دارد. هرچه مقدار این کشش بیشتر باشد، منابع کمتری را به سرمایه ی انسانی (آموزش) اختصاص می دهیم و مصرف خالص بیشتر می شود. بنابراین علاوه بر اینکه سهم سرمایه ی انسانی کاهش پیدا می کند، سرمایه ی اجتماعی حاصل از توسعه ی سرمایه ی انسانی هم کاهش پیدا می کند و بر نرخ رشد اقتصادی تأثیر می گذارد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲- (kh)  : میزان سرمایه ی اجتماعی که از توسعه سرمایه ی انسانی ایجاد شده است و مقداری مثبت است. بنابراین نرخ رشد اقتصادی در معادله ی (۳-۱۳)، از نرخ رشد الگوی رشد مصرف مولد که توسط استگیر (۲۰۰۲) ارائه شده است، بیشتر است. منشأ تفاوت، ناشی از جا دادن سرمایه ی اجتماعی (بخش دوم (kh)  ) در پرانتز دوم معادله ی (۳-۱۳) می باشد زیرا مدل استیگر به صورت زیر بوده است:

۳- تفسیر رشد بهینه ی اقتصاد معادله ی(۳-۱۳) از مسیر رشد مرسوم[۱۳۵]، به علت بهره وری نهایی سرمایه ی اجتماعی (kh)  ، متفاوت است. بخش دومی که در کروشه معادله ی (۳-۱۳) موجود می باشد، می توان بصورت  نوشت که در آن  کشش متقاطع ( حساسیت) سرمایه ی اجتماعی نسبت به سرمایه ی انسانی می باشد و به معنی درصد تغییرات انباشت سرمایه ی اجتماعی به ازای یک درصد تغییر در انباشت سرمایه ی انسانی است. اگر تشکیل سرمایه ی اجتماعی نسبت به سرمایه انسانی حساس نباشد، نرخ رشد اقتصادی معادله ی ۳-۱۳، نرخ رشد مرسوم (به عبارتی الگوی رشد سولو) را نشان می دهد. بنابراین با توجه به این موضوع، توسعه ی سرمایه ی انسانی در افراد (بالارفتن سطح دانش و مهارت ها) بر نحوه ی رفتار انسانی آنها مانند نوع دوستی، همکاری، اعتماد و مشارکت آنها در گروه ها تأثیری ندارد.
جمع بندی
به طور خلاصه می توان این گونه بیان کرد که مصرف مولد از طریق آموزش، سرمایه ی انسانی را ایجاد می کند زیرا از طریق آموزش، افراد به صورت گروهی یا جمعی آموزش می بینند و اجتماعی شدن را فرا می گیرند و سرمایه ی انسانی به وسیله ی آثار خارجی، سرمایه ی اجتماعی را تولید می کند و سرمایه ی اجتماعی خود نیز بر رشد و توسعه ی اقتصادی اثر مثبت می گذارد.
۳-۳-۳- تأثیر سرمایه ی انسانی بر رشد اقتصادی
اقتصاددانان بر این باور هستند که آموزش نقش اساسی در رشد اقتصادی بازی می کند وهمچنین سطح آموزش می تواند بخشی از تفاوت بین محصول ناخالص ملی دو کشور را توضیح دهد.
می توان بیان کرد که ایده های مربوط به تأثیر کیفیت نیروی کار در تابع تولید، از سال ۱۹۶۱ با سخنرانی تئودور شولتز[۱۳۶] در انجمن اقتصادی آمریکا به شکل وسیع مورد پذیرش قرار گرفت. سرمایه ی انسانی به عنوان یک داده ی مهم در خلق ایده های جدید محسوب می شود. آموزش باعث توسعه ی فردی می شود و همچنین به سلامت جامعه کمک شایانی می کند. البته باید بدانیم که اندازه گیری تجربی و تحلیل اقتصادی منافعی که آموزش دارا می باشد کاری آسان نیست زیرا منافع آموزش به طور غیر مستقیم برای افراد و جامعه به وجود می آید (صادقی و عمادزاده، ۸۲: ۸۱).
سرمایه ی انسانی دارای اثر مثبت بر رشد اقتصادی است و انباشت دانش و مهارت نیروی کار، منجر به افزایش درآمد سرانه در طول زمان می شود زیرا افزایش سطوح آموزشی، تولید مادی را بالا می برد و به ازای هر دلار اضافی سرمایه گذاری شده، تولید ناخالص ملی تقریباً به اندازه ی نرخ بازده ی آموزشی ضرب در سهم نیروی کار در تولید ناخالص ملی افرایش می یابد. زیرا نتایج آموزشی رسمی و غیر رسمی در مهارت های اضافی و توانایی های بالقوه افرادی که در بازار کار بوده و سرمایه ی انسانی در تولید را تشکیل می دهند مستتر است. در نتیجه، وجود افراد آموزش دیده موجب می شود که ظرفیت تولیدی کل اقتصاد بالا رود و در نهایت به رشد اقتصادی کمک می کند.
هرچه نیروی کار از آموزش بیشتری برخوردار باشد و هرچه این آموزش مفیدتر باشد در بهبود کیفیت نیروی کار جهت افزایش مقدار تولید تأثیر بیشتری خواهد داشت. از افراد تحصیل کرده برای افزایش بهره وری در تولید، نیازهای روز افزون اقتصادی و آخرین دستاوردهای علمی در تولید می توان استفاده کرد.
۳-۳-۴- تأثیر سرمایه ی اجتماعی بر رشد اقتصادی
اعتماد عنصر اصلی سرمایه ی اجتماعی محسوب می شود و گروهی که اعضایش قابل اعتماد باشند، کارهای بیشتری نسبت به گروهی که فاقد قابلیت اعتماد هستند انجام می دهند. همچنین افزایش اعتماد در گروه های اجتماعی مانع رفتار فرصت طلبانه، رانت جویی و تقلب می شود.
فرهنگ، سنت، مذهب، اخلاق و نژاد، عوامل غیر اقتصادی هستند که می توانند بر عملکرد اقتصادی مؤثر باشند. برای مثال مذهب بر ویژگی های فردی مانند وجدان کاری، صرفه جویی و صداقت اثر مثبت دارد و همچنین اعتماد و صداقت، هزینه ی مبادله در مبادلات اقتصادی را کاهش می دهد.
مبادله، حلقه ی رابط بین سرمایه ی اجتماعی و حوزه های اقتصادی است؛ افرادی که از فرصت ها (اعتماد افراد به آنها) سوء استفاده نمی کنند، چون این امر، خسارتی را متوجه شرکای تجاری شان نمی کند افراد قابل اعتماد محسوب می شوند.
به گفته ی پوتنام، اعتماد تشکیل دهنده ی سرمایه ی اجتماعی نیست، اما بیشتر بازتابی از وجود آن است.
جهت علیت بین اعتماد و رشد در برخی مطالعات مشخص نشده است؛ اما بورنسکو[۱۳۷](۲۰۰۶) به نقل از اسویندسون و اسویندسون (۲۰۰۹) رابطه میان متغیرهای مهم را در قالب یک نمودار آورده است یعنی این متغیرها می توانند روابط دو طرفه داشته باشند؛ در شکل ۳-۲ اعتماد با تأثیر بر آموزش و نهادها به رشد منجر می شود و همانطور آموزش و نهادها هم می توانند بر اعتماد تأثیر بگذارند.
نهادها
رشد سرمایه گذاری اعتماد پیش زمینه[۱۳۸]
آموزش
شکل ۳-۲: کانال های ارتباطی سرمایه ی اجتماعی با رشد
مأخذ: اسویندسون و اسویندسون (۲۰۰۹: ۳۵۰)
سرمایه ی اجتماعی با به وجود آوردن هنجارها، ارزش ها و مدیریت جامع منابع[۱۳۹]، موجب مبادله می شود و از طریق کاهش هزینه ی مبادله و اطلاعات، دیده بانی و نظارت[۱۴۰]، امکان تجارت و مبادله بدون انعقاد قرارداد، تشویق همشهریان به تقبل مسؤلیت و ریسک، کاهش مشکلات مدیر و نماینده باعث تسریع مبادله و صرفه جویی در زمان می شود (ولکوک و نارایان[۱۴۱]، ۲۰۰۰: ۱۶و اسویندسون و اسویندسون، ۲۰۰۹: ۳۵۴).
وقتی که فردی در انجام کاری، اعتماد دیگران را جلب می کند؛ ممکن است در کوتاه مدت، منافع بالفعل (آنی) این عمل از منافع بالقوه (آینده) آن کمتر باشد. یعنی این فرد می توانست با سوء استفاده از اعتماد طرف مقابل به او، منافع بیشتری کسب کند. اما او می داند با کسب اعتماد طرف مقابل به خود برای دوره ی طولانی، منافع بیشتری نسبت به زمانی که اعتماد طرف مقابل به آنها برای دوره ی کوتاهی باشد کسب می کند. بنابراین افراد با سوء استفاده از اعتماد طرف مقابل به آنها شاید بتوانند در کوتاه مدت سودی حاصل کنند اما این سود موقتی است و دایم نمی باشد. در شکل ۲-۳ نشان داده است که اعتماد و پیش زمینه ی (سابقه) افراد، ارتباط دو طرفه دارند؛ اگر سابقه ی فردی خوب باشد می توان به او اعتماد کرد و این امر به صورت عکس نیز برقرار است. اعتماد به ایجاد نهادها و روان شدن آموزش کمک می کند و همچنین توسعه ی نهادها در رشد اقتصادی تأثیر گذار است و با آموزش، سرمایه گذاری در فعالیتهای اقتصادی گسترش پیدا می کند و سرمایه گذاری به رشد منجر می شود و این عوامل نیز واکنش متقابل دو طرفه دارند.
سرمایه ی اجتماعی هزینه های مبادله ی مربوط به هماهنگی های رسمی نظیر قراردادها، سلسله مراتب، مقررات دیوانسالارانه، هزینه ی کسب اطلاعات و هزینه های مربوط به فعالیت های قانونی را کاهش می دهد و باعث رونق اقتصادی می شود.
گسترش استفاده از چک یکی از عواملی است که باعث بهبود مبادلات اقتصادی و توسعه ی مالی می شود و از این طریق می تواند بر رشد اقتصادی اثر مثبت بگذارد. اگر اعتماد دو طرفه در جامعه بیشتر شود، تمایل استفاده از چک افزایش پیدا می کند و در مواقعی که چک بلا محل افزایش پیدا می کند دال بر این است که یکی از طرفین به دنبال سوء استفاده از اعتماد طرف مقابل است. با افزایش اعتماد، قرض گیری و وام دهی بالا می رود. بدین ترتیب بر رشد اقتصادی و تسهیل فرایند تولید اثر مثبت می گذارد.
اعتماد بالا به نهادها به خصوص نهادهای حکومتی، کارایی دولت را افزایش می دهد و باعث می گردد که فعالیت های دولتمردان روانتر شده و از بار مالی تحمیل شده بر دولت کاسته شود و این عامل می تواند نقش و تأثیر بسزایی بر رشد اقتصادی داشته باشد.
۳-۳-۵- سرمایه ی انسانی، سرمایه ی اجتماعی و رشد اقتصادی
برای بررسی رابطه میان سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی انسانی و رشد اقتصادی می توانیم مثلثی را در نظر بگیریم که رئوس این مثلث این سه عامل باشند و از طریق اضلاع مثلث باهم در ارتباط هستند.
سرمایه ی اجتماعی سرمایه ی انسانی
رشد اقتصادی
شکل ۳-۳ مثلث ارتباطی سرمایه ی اجتماعی، سرمایه ی انسانی و رشد اقتصادی
سرمایه ی اجتماعی با کاهش هزینه های مبادله، جستجو و قراردادها، باعث کارایی بیشتر فرایند تولید و مبادله در اقتصاد می گردد و بر مازاد رفاه تولید کننده اثر مثبت می گذارد. در نتیجه از این طریق رشد اقتصادی را افزایش می دهد. همچنین سرمایه ی اجتماعی با تسهیل کنش و ارتباطات میان افراد، کارایی سرمایه انسانی، انتشار آن و ظرفیت تولیدی کل اقتصاد را بالا می برد.
سرمایه ی انسانی با ایجاد هنجارها و قوانین اجتماعی، سرمایه ی اجتماعی را به وجود می آورد و سرمایه ی اجتماعی به عنوان آثار خارجی مثبت سرمایه ی انسانی محسوب می شود زیرا افراد می توانند از تحصیلات دیگر افراد بهره ببرند. سرمایه ی انسانی با بالا بردن کیفیت نیروی کار، باعث خلق ایده های جدید و توسعه ی فردی می شود و سپس درآمد سرانه را در طول زمان افزایش می دهد.
رشد اقتصادی از طریق افزایش درآمد سرانه، می تواند سرمایه گذاری در سرمایه ی انسانی را افزایش دهد و همچنین رشد اقتصادی به عنوان یک عامل اقتصادی بر گروه ها و ساختارهای اجتماعی جامعه مؤثر است و نقش اجتماعی افراد جامعه را دچار تحول می سازد. بنابراین رشد اقتصادی می تواند در بعضی از کشورها، تأثیر مثبت و در بعضی دیگر، تأثیر منفی بر انباشت سرمایه ی اجتماعی داشته باشد.
افزایش انباشت سرمایه ی انسانی از دو طریق غیر مستقیم (افزایش سرمایه ی اجتماعی) و مستقیم منجر به افزایش رشد اقتصادی می گردد. همچنین سرمایه ی اجتماعی انباشته شده از دو طریق مستقیم و غیر مستقیم (افزایش انباشت سرمایه ی انسانی) منجر به افزایش رشد اقتصادی می گردد. علاوه برآن، افزایش رشد اقتصادی بر انباشت سرمایه ی انسانی و سرمایه ی اجتماعی مؤثر است.
هدف از این مطالعه بررسی ارتباط همزمان این سه متغیر می باشد.
۳-۴- روش شناسی اقتصاد سنجی
۳-۴-۱- مقدمه
بررسی مانایی سری های زمانی اولین گام در هر تحلیل اقتصاد سنجی است که در ابتدای این بخش مفهوم مانایی را توضیح می دهیم و بعد از آن به شرح آزمون شکست ساختاری زیوت-اندریوز(۱۹۹۲) و علت استفاده از آن می پردازیم و در نهایت جهت تشخیص علیت بین متغیرها، آزمون علیت بر اساس تخمین خود رگرسیون برداری روش تودا و یوماموتو(۱۹۹۵) را شرح می دهیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 04:18:00 ق.ظ ]




پیچیدگی عبارت است از میزان درک و احساس مشتری نسبت به آسان بودن یادگیری و استفاده از یک نوآوری. برای مشتریانی که تجربه قبلی استفاده از رایانه را نداشته­اند، یا آنان که فکر می­ کنند استفاده از بانکداری الکترونیکی سخت باشد، پذیرش این گونه نوآوری­ها تقریباَ منفی است(کلودینسکی[۸۳]، ۲۰۰۴). دو ویژگی هزینه و ریسک درک شده نیز در سال ۱۹۹۷به این تئوری اضافه شده ­اند(لاکت و لیتلر[۸۴]، ۱۹۹۷)
پایان نامه - مقاله
نوآوری­های خدمات تکنولوژی با مقوله­ های دیگر تفاوت دارند. چرا که پذیرش آنها مستلزم رفتاری متفاوت از آنچه در مورد رویه­های عادی مشتریان روی می­دهد، می­باشد(گاتیگنون و رابرتسون[۸۵]، ۱۹۸۵)، مانند مقوله­ های مرتبط با بانکداری بدون شعبه و نبود کاغذ در ارائه صورتحساب های الکترونیکی.
نرخ واقعی پذیرش یک نوآوری، برآیندی از نرخ­های پذیرش آن نوآوری در مرحله اولیه و مرحله رشد ثانویه آن می­باشد. نوآوری­های کم هزینه ممکن است که در ابتدای امر نرخ رشد سریعی را داشته باشند در حالی که نوآوری­هایی که ارزش آنها با پذیرش بیشتر از سوی کاربران بیشتر نمایان می­گردند(مانند تاثیر شبکه)، در مراحل بعدی سیر تکامل خود از نرخ رشد و پذیرش بالاتری سود ببرند. به هرحال پذیرش نوآوری می ­تواند تحت تأثیر پدیده ­های دیگری نیز قرار گیرد. برای مثال، سازگاری یا انطباق تکنولوژی با نیازهای افراد در طی زمان می ­تواند طبیعت و ماهیت آن نوآوری را تغییر دهد. به علاوه، یک نوآوری جدید می ­تواند نرخ پذیرش یک نوآوری که در حال حاضر مورد استفاده قرار می­گیرد را تحت تأثیر قرار داده و یا حتی منجر به کنار گذاشته شدن تکنولوژی­های قدیمی­تر شود.
محققان بسیاری در زمینه کاربرد تئوری انتشار نوآوری­ها در حوزه سیستم­های اطلاعاتی مطالعه کرده ­اند؛ از جمله کروم و همکاران[۸۶] و همچنین برادفورد و فلورین[۸۷]. آنها در تحقیقات نشان داده­اند که سه عامل مطابقت و سازگاری فنی، پیچیدگی فنی، و مزیت نسبی(احساس نیاز) متغیرهای پیش ­بینی­کننده پذیرش نوآوری هستند(نمودار۲-۸)
نمودار۲-۸ مدل ساده شده تئوری انتشار نوآوریها (سایتwww.istheories.com،۲۰۱۴)
پس از وی محققان زیادی با بهره گرفتن از این مدل به بسط نظریه در محیط­های تجربی پرداخته­اند که به عنوان نمونه به افراد زیر می­توان اشاره نمود: راجو[۸۸] ۱۹۸۰، شیمپ و بیردن۱۹۸۲[۸۹]، پرایس و ریجوی[۹۰] ۱۹۸۳،چیلدرز[۹۱]۱۹۸۳، پرندرگاست[۹۲] ۱۹۹۳، بوش[۹۳] ۱۹۹۵، دابهولکار[۹۴]۱۹۹۶، لاکت و لیتلر[۹۵]۱۹۹۷، دانیل[۹۶] ۱۹۹۹، هاوکرافت و همکاران[۹۷] ۲۰۰۲، لی و همکاران[۹۸] ۲۰۰۳(سایت های istheories،۱۲manage دائره المعارفwikipedia).
۲-۶-۲تئوری اقدام مستدل(TRA)Theory of Reasoned Action
تئوری اقدام مستدل در سال­های ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۰ توسط مارتین فیشبین[۹۹] و آیسک آژن[۱۰۰] ارائه شد. این تئوری شامل سه مؤلفه عمومی ۱- قصد رفتاری[۱۰۱]، ۲- نگرش[۱۰۲]، ۳- هنجار ذهنی[۱۰۳] می­باشد. براساس این تئوری قصد رفتاری یک فرد به نگرش فرد نسبت به آن رفتار و هنجارهای ذهنی بستگی دارد. اگر یک فرد قصد انجام رفتاری را داشته باشد، به احتمال زیاد آن فرد، آن رفتار را انجام خواهد داد. به علاوه قصد یک فرد به نوبه خود به دو چیز بستگی دارد: ۱- نگرش فرد نسبت به رفتار و ۲- هنجار ذهنی. قصد رفتاری به طور نسبی میزان قصد فرد برای انجام یک رفتار را نشان می­دهد. نگرش شامل باورها درباره نتایج و تبعات انجام یک رفتار و همچنین ارزیابی شخص از آن نتایج می­باشد. هنجار ذهنی ترکیبی است از احساس فرد نسبت به انتظار افراد یا گروه ­های وابسته و همچنین قصد تطبیق با این انتظارات. به بیان دیگر طبق تعریف فیشن و آژن، هنجار ذهنی عبارت است از “احساس یک فرد درباره اینکه اکثر مردمی که برای وی مهم هستند درباره انجام آن رفتار خاص چگونه فکر می­ کنند” (فیشبین و آژن،۱۹۸۰). به بیان ساده­تر رفتار داوطلبانه[۱۰۴] یک فرد، با توجه به نگرش آن فرد نسبت به رفتار و نوع برداشت فرد از نظر و برداشت سایر مردم از انجام آن رفتار، قابل پیش ­بینی خواهد بود. ترکیب نگرش یک فرد با هنجارهای ذهنی؛ قصد رفتاری آن فرد را شکل می­دهد. گالتا و مالهورتا (۱۹۹۹) روابط بین متغیرها در تئوری اقدام مستدل را اینگونه نشان داده اند.(نمودار۲-۹).
نمودار۲-۹ مدل شکلی روابط بین متغیرها در تئوری اقدام مستدل(مالهورتا و گالتا، ۱۹۹۹)
البته از نظر فیشبین و آژن نیز برای پش­بینی رفتار، دو متغیر انگیزش و هنجارها از وزن برابری برخوردار نیستند . میلر[۱۰۵](۲۰۰۵) معتقد است که در واقع با توجه به فرد و موقعیت، این عوامل می­توانند تأثیرات بسیار متفاوتی بر قصد رفتاری وی داشته باشند. لذا در فرمول پیش ­بینی­کننده تئوری برای هر یک از این عوامل، وزن درنظر گرفته می­ شود. به عنوان مثال، اگر فرد مورد نظر از آن دسته افراد باشد که توجه چندانی به نظرات دیگران نمی­کند، در این حالت هنجار­های ذهنی وزن کمتری در پیش ­بینی رفتار وی خواهند داشت.
شپرد[۱۰۶] و همکاران (۱۹۸۸) با کلیات این تئوری موافقند لیکن استثنائاتی را نیز مطرح می­ کنند. مثلاَ اگر قبل از انجام کاری متوجه شوید که شرایط پزشکی خاصی دارید، این آگاهی ممکن است بر قصد رفتاری شما تأثیر بگذارد. لذا آنها معتقدند که یک قصد رفتاری می ­تواند انجام کاری داوطلبانه را پیش ­بینی کند مگر آنکه قبل از انجام آن عمل، قصد فرد تغییر کند و یا مگر آنکه قصد رفتاری مورد نظر با معیارهای رفتاری فرد در وجوهی مانند هدف، زمینه، فرصت زمانی و اختصاصی بودن[۱۰۷] همخوانی نداشته باشد. شپرد و همکاران معتقدند که برای مبانی این تئوری یعنی استفاده از نگرش ها و هنجارهای ذهنی برای پیش بینی قصد رفتاری و استفاده از قصد رفتاری برای پیش بینی انجام یک رفتار، سه نوع شرایط محدودکننده وجود دارد که عبارتند از:
۱- اهداف در برابر رفتار[۱۰۸]: بدین معنی که بین قصد نهایی و هدف فرد (مثلاَ کم کردن ده کیلوگرم از وزن فرد ) و قصد رفتاری فرد (مثلاَ خوردن یک قرص رژیمی ) تمایز وجود دارد.
۲-انتخاب بین چند پیشنهاد[۱۰۹]: به گونه ­ای که داشتن حق انتخاب می ­تواند ماهیت فرایند شکل گیری قصد رفتاری فرد و نقش قصد رفتاری در انجام یک رفتار را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
۳-قصد در برابر برآورد و تخمین[۱۱۰]: بسیار اتفاق می­افتد که بین آنچه فرد قصد انجام آن را دارد و آنچه در واقع انتظار داشته، تفاوت بسیار وجود داشته باشد.
شپرد و همکاران (۱۹۸۸) معتقداند که تئوری اقدام مستدل توجه بسیار زیادی را و البته در بسیاری موارد توجه توجیه پذیری را در تحقیقات مربوط رفتار مصرف کننده به خود جلب نموده و نه تنها به نظر می­رسد که این مدل، قصد مصرف ­کننده و رفتار وی را به خوبی پیش ­بینی می­ کند بلکه برای تشخیص اینکه کجا و چگونه باید در مورد تغییرات رفتاری مصرف­ کنندگان تصمیم گیری و هدف­گذاری نمود، مبنای نسبتاَ ساده­ای را در اختیار می­ گذارد. تئوری اقدام مستدل در زمینه ­های مختلفی از جمله رژیم غذایی، بهداشتی و پزشکی، تغذیه با فرآورده ­های ژنتیکی و غیره مورد استفاده و آزمون از سوی محققان قرار گرفته است(هیل [۱۱۱]و همکاران،۲۰۰۳).
آنها ضمن اذعان به این مطلب که حدود نیمی از تحقیقات بعدی که از این مدل استفاده کرده ­اند به ارزیابی رفتارهایی پرداخته­اندکه این مدل از ابتدا برای آنها در نظر گرفته نشده بود و گمان می­رفت که مناسب نباشد، لیکن نتایج حاصله از این تحقیقات نیز نشان داد که تئوری اقدام مستدل از توان خوبی برای پیش بینی قصد رفتاری مصرف کنندگان برخوردار است. البته هرگز بدین معنی نیست که نیازی به مطالعات بیشتر برای تکمیل یا توسعه تئوری وجود نداشته باشد بالاخص برای پاسخگویی به حوزه اهداف و حق انتخاب مصرف کنندگان.
البته همانگونه که هیل و همکاران (۲۰۰۰۳) اذعان داشته اند تئوری اقدام مستدل برای تبیین رفتار داوطلبانه مصرف­کننندگان ارائه شده و انواع مختلفی از رفتارهای اشخاص مانند رفتارهای خودانگیز[۱۱۲]، تکانشی[۱۱۳]، عادتی[۱۱۴]، رفتارهای ناشی از هوس[۱۱۵] و یا رفتارهای بدون فکر[۱۱۶] را در بر نمی­گیرد. این رفتارها به این دلیل در این تئوری مستثنی شده ­اند که انجام آنها داوطلبانه نبوده و نمی­تواند ناشی از تصمیم آگانه[۱۱۷] فرد باشد.
از نظر محققان این مدل نیز محدودیت­هایی دارد از جمله اینکه گاهی اوقات بین نگرش و هنجار خلط مبحث صورت گرفته و این دو به جای یکدیگر به کار گرفته شده ­اند؛ و یا اینکه در این تئوری فرض بر این است که اگر قصد رفتاری فرد برای انجام کاری شکل بگیرد، آن فرد آزاد است بدون وجود هیچ محدودیتی آن رفتار را انجام دهد. در حالی که در عمل، محدودیت­هایی نظیر توانایی محدود، زمان، محدودیت­های محیطی یا سازمانی، و عادت­­های ناخودآگاه، ممکن است آزادی فرد را برای انجام آن رفتار خاص محدود کنند. به همین خاطر آژن در ادامه تحقیقات خود برای حل مشکل وجود این محدودیت­ها، تئوری جدیدی به نام تئوری رفتار سنجیده را ارائه نمود که در قسمت بعدی مورد بررسی قرار می­گیرد(سایت­های istheories،۱۲manage دائره المعارف wikipedia).
۲-۶-۳تئوری رفتار سنجیده(TPB)Theory of Planned Behavior
آژن در سال ۱۹۸۵ و در ادامه تحقیقات خود و در توسعه مدل تئوری اقدام مستدل طی مقاله­ای تحت عنوان “از قصد تا رفتار، تئوری رفتار سنجیده” به ارائه این تئوری پرداخت. بدین ترتیب که متغیر پیش ­بینی کننده دیگری به نام احساس کنترل رفتاری[۱۱۸] را به مدل اولیه تئوری اقدام مستدل اضافه نمود تا برای توضیح مواقعی که افراد قصد انجام رفتاری را دارند، لیکن رفتار واقعی را دلیل عدم اطمینان یا کنترل فرد بر رفتار موردنظر، محقق نمی­ شود، بتوان از آن استفاده نمود (میلر،۲۰۰۵).
در حوزه روانشناسی، تئوری رفتار سنجیده به عنوان یک تئوری برای تبیین رابطه بین نگرش و رفتار شناخته شده و یکی از مناسب­ترین تئوری­ها برای پیش بینی در میان تئوری­های ترغیب[۱۱۹] محسوب می­گردد. این مدل برای تبیین روابط بین باورها، نگرش­ها، قصد رفتاری و رفتار در حوزه ­های متعددی نظیر تبلیغات، روابط عمومی، عملیات جنگی، امور سلامت و …. مورد استفاده محققان بعدی قرار گرفته است.
همانگونه که قبلاَ نیز اشاره شد بر اساس تئوری اقدام مستدل، افراد اگر رفتار مورد نظر را مثبت ارزیابی کنند (نگرش)، و برداشت آنها از نظر سایرین درباره انجام آن رفتار، مثبت باشد (هنجار ذهنی)، این دو مؤلفه منجر به شکل­ گیری انگیزه و قصد بالای انجام رفتار در آنها شده و به احتمال زیاد آن رفتار محقق خواهد شد. وجود همبستگی بالا بین نگرش و هنجارهای ذهنی با قصد رفتاری و در نهایت انجام رفتار تحقیقات زیادی مورد تأیید قرار گرفته است.
با این حال؛ برخی تحقیقات وجود رابطه بین قصد رفتاری و رفتار واقعی را مورد تأیید جدی قرار می­دهد. چرا که تحقیقات نشان می­داد به دلیل محدودیت­های ناشی از شرایط خاص آن موقعیت، قصد رفتاری الزاماًَ و همیشه منجر به رفتار واقعی نمی­ شود. بالاخص زمانی که کنترل فرد روی رفتار مورد نظرکامل نباشد، صرف قصد انجام آن کار کفایت نمی­کند. آژن با ارائه تئوری رفتار سنجیده و با افزودن متغیر احساس کنترل رفتار به تئوری اقدام مستدل، سعی نمود تا در حوزه رفتارهای داوطلبانه، مدلی را برای پیش بینی قصد رفتاری و رفتار واقعی ارائه کند.
باورهای رفتاری[۱۲۰] و نگرش نسبت به رفتار[۱۲۱]: باورهای رفتاری به معنای باور یک فرد نسبت به پیامدهای رفتاری خاص می­باشد. این مفهوم مبتنی بر احتمالات ذهنی است از اینکه یک رفتار منجر به نتیجه خاص می­ شود. نگرش نسبت به رفتار نیز به معنای ارزیابی مثبت با منفی فرد نسبت به انجام رفتاری خاص است. به عبارتی این مفهوم دربرگیرنده میزان ارزیابی مثبت یا منفی از انجام رفتار می­باشد. به بیان دیگر مجموعه کامل باورهای رفتاری در دسترس رفتار را به پیامدهای متعدد آن مرتبط می­ کند.
باورهای هنجاری[۱۲۲] و هنجار های ذهنی[۱۲۳]: باورهای هنجاری؛ احساس یک فرد نسبت به رفتاری خاص که متأثر از قضاوت­ اطرافیان (والدین، همسر، دوستان، اساتید). هنجارهای ذهنی؛ احساس فرد نسبت به فشار هنجارهای اجتماعی، یا باورهای اطرافیان از اینکه آن فرد باید آن رفتار را انجام دهد یا خیر، می­باشد.
باورهای کنترلی[۱۲۴] و احساس کنترل رفتاری[۱۲۵]: احساس کترل رفتار؛ احساس یک فرد درباره آسانی یا سختی انجام رفتاری خاص است. فرض بر این است که احساس کنترل رفتاری مؤثر از مجموع باورهای کنترلی در دسترس می­باشد. باورهای کنترلی؛ باورهای یک فرد از وجود عوامل تسهیل کننده یا موانع انجام یک رفتار خاص می­باشد.
قصد رفتاری[۱۲۶] و رفتار[۱۲۷]: قصد رفتاری، نشانه­ای از آمادگی فرد برای انجام رفتاری خاص است. فرض بر این است که پیشایند بی واسطه[۱۲۸] رفتار می­باشد. قصد رفتاری مبتنی بر نگرش نسبت به رفتار، هنجارهای ذهنی و احساس کنترل رفتاری است که البته وزن و اهمیت هر یک از این متغیرها در شکل گیری قصد رفتاری با توجه به مخاطب و رفتار مورد نظر متفاوت خواهد بود. رفتار؛ واکنش قابل مشاهده فرد در موقعیتی خاص برای هدفی مشخص است. از نظر آژن رفتار تابعی است از قصد رفتاری و احساس کنترل رفتاری به عنوان متغیر تعدیل کننده بر قصد رفتاری و رفتار تاثیر می­ گذارد. به عبارتی قصد انجام یک رفتار زمانی منجر به رفتار می­ شود که حس کنترل رفتاری در فرد قوی باشد.
نفوذ اجتماعی؛ در هر دو تئوری اقدام مستدل و رفتار سنجیده، نفوذ اجتماعی از طریق مفاهیم هنجارهای اجتماعی و باورهای هنجاری مورد تأکید و ارزیابی قرار گرفته است. فکر افراد درباره هنجارهای ذهنی متأثر از درک و احساس آنها از نظر اطرافیان و جامعه در مورد انجام رفتاری خاص می­باشد.
مدل تئوری: رفتار انسان با سه نوع ملاحظات و تأملات هدایت می­گردد که عبارتند از: باورهای رفتاری[۱۲۹]، باورهای هنجاری[۱۳۰] و باورهای کنترلی[۱۳۱]. به ترتیب، باورهای رفتاری موجب شکل­ گیری نگرش مثبت یا منفی نسبت به یک رفتار می­شوند. باورهای هنجاری منجر به هنجارهای ذهنی می­شوند و باورهای کنترلی به نوبه خود باعث به وجود آمدن احساس کنترل رفتاری در فرد می­گردند.
بر اساس تئوری رفتار سنجیده، متغیرهای سه گانه: نگرش نسبت به رفتار، هنجارهای ذهنی و احساس کنترل رفتاری منجر به شکل­ گیری قصد رفتاری می­گردند. به طور مشخص فرض بر این است که متغیر احساس کنترل رفتاری، نه تنها به صورت مستقیم بر رفتار واقعی تاثیر می­ گذارد، بلکه به صورت غیر مستقیم و از طریق شکل­ گیری قصد رفتاری بر خود رفتار واقعی تأثیر می­ گذارد.
به عنوان یک قاعده کلی، می­توان گفت هرچه نگرش نسبت به یک رفتار و هنجارهای ذهنی مطلوب­تر باشند. هرچه احساس کنترل رفتاری بیشتر باشد، قصد رفتاری فرد برای انجام رفتار مورد نظر قوی­تر خواهد بود. و بالاخره انتظار این است که هر چه میزان کنترل واقعی بر رفتار بیشتر باشد، افراد در موقعیت­های مربوطه قصد رفتاری خود را به انجام برساند (سایت های istheories،۱۲manage دائره المعارفwikipedia).
نمودار۲-۱۰ روابط بین متغیرها در تئوری رفتار سنجیده(آژن، ۱۹۹۹)
۲-۶-۴مدل پذیرش تکنولوژِی (TAM)Technology Acceptance Model
این تئوری نوع سازگار یافته­ای از تئوری اقدام مستدل در حوزه سیستم­های اطلاعاتی[۱۳۲] است که در سال ۱۹۸۹توسط فرد دیویس[۱۳۳] ارائه گردید. این تئوری یکی از تأثیرگذارترین تئوری­هایی است که در زمینه تئوری پذیرش و در ادامه مطالعات انجام شده بعد از تئوری اقدام مستدل انجام شده و به عبارتی مدلی برآمده از آن تئوری می­باشد (وینکاتش[۱۳۴] و همکاران،۲۰۰۳) . فرد دیویس در این تئوری به جای عوامل معرفی شده در تئوری اقدام مستدل دو عامل احساس سهولت کاربری[۱۳۵] و احساس کاربردی بودن[۱۳۶] را در شکل گیری قصد رفتاری و انتخاب کاربر برای استفاده از یک تکنولوژی جدید مؤثر می­داند. این تئوری مدلی است برای تبیین این که کاربران چگونه به این نتیجه می­رسند که یک تکنولوژی جدید را پذیرفته و به کار ببندند. بر این اساس، هنگامی که کاربران با یک تکنولوژی جدید مواجه می­شوند، یک سری عوامل بر تصمیم آنها در خصوص زمان و چگونگی به کار گیری آن تکنولوژی تأثیر قابل توجهی می­گذارند. این دو عامل از نظر دیویس عبارتند از:
۱- احساس کاربردی بودن که به میزان باور یک شخص از کاربردی بودن سیستم و تأثیر آن بر کارایی عملکرد وی مربوط می شود که شامل دو مولفه صرفه جویی در زمان و هزینه استفاده از اینترنت می­باشد.
۲- احساس سهولت کاربری که به میزان اطمینان شخص از سهولت استفاده از سیستمی خاص مربوط می­ شود .
متغیر احساس کاربردی بودن، خود مستقیماٌ از احساس سهولت کاربری متأثر می­گردد. مدل ارائه شده در این تئوری و روابط بین متغیرهای آن در نمودار ۲-۱۱ نشان داده شده است .
نمودار۲-۱۱ روابط بین متغیرها در مدل پذیرش تکنولوژی(دیویس، ۱۹۸۹)
البته تحقیقات قبلی تحت تئوری انتشار نوآوریها نقش بسزایی برای عامل سهولت کاربری در تصمیم نهایی کاربران قائل بوده ­اند. تورناتزکی[۱۳۷] و کلین[۱۳۸] در سال ۱۹۸۲ در مطالعات خود در تحلیل علل پذیرش به این نتیجه رسیدند که سازگاری، مزیت از نوآوری­های تکنولوژی هستند. برخی محققان بعدی مدل پذیرش تکنولوژی را ساده­تر کرده و مؤلفه نگرش که در تئوری اقدام مستدل مطرح شده بود، را از میان عوامل مؤثر بر پذیرش حذف کرده ­اند (وینکاتش و همکاران ، ۲۰۰۳). تلاش­ های بعدی محققان برای بسط و توسعه مدل پذیرش تکنولوژی عموماً به سه طریق صورت گرفته است:
۱- با معرفی عواملی جدید با بهره گرفتن از مدل­های دیگر
۲- با معرفی عوامل جدید دیگری مربوط به باورهای افراد
۳- با بررسی متغیر­های پیش ­بینی­کننده و تعدیل کننده دو متغیر اصلی احساس کاربردی بودن و احساس سهولت کاربری (ویکسون و تاد[۱۳۹]، ۲۰۰۵).
پس از دیویس محققان بسیاری سعی کردند در مطالعات خود شواهدی تجربی از ارتباط بین متغیرهای کاربردی بودن، سهولت کاربری و پذیرش و استفاده از یک سیستم را نشان دهند و یا در مطالعات خود تأکید زیادی به سنجش اعتبار و روایی پرسشنامه دیویس کرده اند. آدامز و همکاران[۱۴۰] (۱۹۹۲) با تکرار کار دیویس سعی کردند اعتبار و روایی ابزار و معیار­های ارزیابی ارائه شده توسط وی را نشان دهند. آنها همچنین مدل دیویس را در محیط­های مختلف و با دو نمونه متفاوت مورد آزمون قرار دادند تا انسجام درونی[۱۴۱] و اعتبار تکرار پذیری[۱۴۲] دو معیار اندازه ­گیری را نشان دهند.
هندریکسون و همکاران[۱۴۳] (۱۹۹۳) دریافتند که پرسشنامه دیویس اعتبار بالایی داشته و از اعتبار آزمون پس آزمون[۱۴۴] خوبی نیز برخوردار است. ساجنا[۱۴۵] (۱۹۹۴) دریافت که پرسشنامه دیویس از روایی لازم برای پیش بینی قصد استفاده[۱۴۶]، کاربرد خود گزارشگیری[۱۴۷]، و نگرش نسبت به استفاده[۱۴۸]، برخوردار می­باشد. نتایج این تحقیق ضمن تأیید روایی پرسشنامه دیویس، استفاده از آن را برای گروه ­های مختلف کاربران و نرم­افزار دیگر مورد حمایت قرار داد.
سیگار و گراور[۱۴۹] (۱۹۹۳) کار آدامز و همکاران را مورد آزمون مجدد قرار دادند. آنها با انتقاد از مدل ارزیابی دیویس، مدل جدیدی را برای تبیین رفتار کاربران ارائه کردند که شامل سه متغیر سهولت کاربری، کاربردی بودن و کارایی داشتن بود.
مارک کیل و همکاران[۱۵۰] (۱۹۹۵) مدل دیویس را توسعه داده و با ارائه شبکه ۲×۲ که هر ربع آن نشانگر ترکیبی متفاوت از دو مؤلفه سهولت کاربری و کاربردی بودن را تشکیل می­داد به تبیین مدل پرداختند. در زمینه استفاده از نرم­افزار، آنها می­توان ترکیب بهینه و متفاوتی، حتی برای معرفی یک نرم­افزار جدید ارائه نمود.
کلودینسکی (۲۰۰۴) به موارد زیادی از تحقیقات انجام شده اشاره می­ کند که تحقیقات تجربی مربوط به تئوری انتشار نوآوری­های تکنولوژیکی، با وارد کردن عوامل مربوط به تفاوت­های فردی، مدل پذیرش تکنولوژی را بسط داده اند (مانند تحقیقات گاتیگر[۱۵۱]،۱۹۹۲؛ گیفن و استراب[۱۵۲] ،۱۹۹۷؛ تیلور و تاد[۱۵۳]،۱۹۹۵؛ میک و فورنیر[۱۵۴]،۱۹۹۸؛ جایاواردهنا و فولی،۲۰۰۰؛ کاراجالوتو و همکاران ،۲۰۰۲). برخی دیگر از محققان مانند (کاراهانا و همکاران،۱۹۹۹؛ جایاواردهنا و فولی[۱۵۵]،۲۰۰۰؛ کاراجالوتو و همکاران[۱۵۶]،۲۰۰۲؛ وینکاتش و موریس[۱۵۷]،۲۰۰۰)؛ همچنین مؤلفه نگرش را همانگونه که در تئوری اقدم مستدل نیز مطرح گردیده بود وارد مدل پذیرش تکنولوژی نموده ­اند.
بررسی­های جمعیت شناختی[۱۵۸] در تحقیقات مربوط به پذیرش تکنولوژی، نتایج متفاوت و مختلفی را در ارتباط با پذیرش، نشان می­دهد. البته این تفاوت­ها تا حدودی به نوع رویکرد و مدل تحقیق بستگی دارد. جنسیت کاربران به عنوان یک عامل مؤثر بر پذیرش تکنولوژی مشاهده نشده است (تیلور و تاد ،۱۹۹۵؛گیفن و استراب ،۱۹۹۷). اما به نظر می­رسد مردان و زنان نرخ پذیرش متفاوتی در زمینه تکنولوژی­های رایانه­ای خاص داشته باشند به گونه ­ای که مردان در این موارد نرخ پذیرش بیشتری داشته اند (گیفن و استراب ،۱۹۹۷). نتایج مربوط به جنسیت ممکن است با وضعیت تأهل درآمیخته شود. به عنوان مثال در مورد حساب­های بانکی، زوج ها ممکن است ترکیبی از مسائل مربوط به وضعیت تأهل و جنسیت باشد، به گونه ­ای که زوج­های متأهل در مقایسه با مردان یا زنان مجرد، تمایل بیشتری دارند. برخی تحقیقات نیز وجود رابطه بین سن افراد و پذیرش تکنولوژی­ها را تأیید نموده و نشان داده­اند که جوان­ترها تمایل بیشتری به پذیرش دارند (زیتامل و گیلی[۱۵۹]،۱۹۸۷؛ تروچیا و جاندا[۱۶۰] ، ۲۰۰۰؛ کاراجالوتو و همکاران ،۲۰۰۲؛ لی و همکاران ،۲۰۰۲).
نکته دیگر اینکه تقریبا در هیچ یک از تحقیقات مربوط به پذیرش تکنولوژی به متغیری به نام نژاد نپرداخته­اند. لی و همکاران (۲۰۰۲) متوجه شدند که در مورد پرداخت مستقیم صورتحساب­ها، گروه ­های جمعیتی اقلیت جامعه، کمتر به پذیرش تکنولوژی علاقه نشان می­ دهند. همچنین مشاهده شده که اغلب افزایش درآمد و تحصیلات، با نرخ پذیرش نوآوری رابطه مستقیم و مثبت دارد (دانل لی[۱۶۱]،۱۹۷۰؛ اوهل و همکاران[۱۶۲]،۱۹۷۰ ؛ لابای و کین نیر[۱۶۳]، ۱۹۸۱؛ کنیکل و کواست[۱۶۴]،۱۹۹۷؛ دانیل[۱۶۵]، ۱۹۹۹؛ لی و لی[۱۶۶]،۲۰۰۰؛ جایاواردهنا و فولی ، ۲۰۰۰؛ لی و همکاران ،۲۰۰۲؛ کارجالوتو و همکاران ، ۲۰۰۲؛ ماتیلا[۱۶۷] ،۲۰۰۳) .
البته انتقاداتی نیز بر تئوری مدل پذیرش تکنولوژی دیویس وارد شده که شامل عدم بطلان پذیری تئوری، ارزش ابتکاری مشکوک و نا چیز[۱۶۸]، و قدرت محدود توضیح دهندگی و پیش ­بینی کنندگی[۱۶۹] تئوری از آن جمله­اند.
مدل پذیرش تکنولوژی نیز همانند تئوری اقدام مستدل این فرض را به همراه دارد که قصد رفتاری فرد زمانی شکل می­گیرد که بدون محدودیت بتواند آن را انجام دهد. لیکن همانگونه که اشاره شد در عمل محدودیت­هایی نظیر توانایی محدود؛ زمان، محدودیت­های محیطی و سازمانی و عادت­های ناخودآگاه همگی ممکن است محدودیت­هایی برای عمل آزادانه و داوطلبانه فرد ایجاد نمایند.
دیویس و وینکاتش (۲۰۰۰) مدل اولیه تئوری TAMرا بسط دادند تا متغیرهای احساس کاربردی بودن و قصد استفاده را در قالب مفاهیم تأثیرات اجتماعی و فرآیندهای ابزاری شناخت، تبیین و توصیف کنند. مدل بسط یافته که به آن مدل TAM2 گفته می­ شود (نمودار ۲-۱۲) در محیط­ها و گروه ­های داوطلبانه و اجباری مورد آزمون قرار گرفت. نتیجه این بود که تکنولوژی هایی که به اجبار به کار گرفته می­شوند، اثر بخشی کمتری نسبت به آنهایی دارند که کمتر تحت تاثیر نفوذ اجتماعی پذیرفته می­شوند.
نمودار۲-۱۲ روابط بین متغیرها در مدل TAM2(دیویس و وینکاتش، ۲۰۰۰)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:18:00 ق.ظ ]




نه تنها در مجموع، صحبت‌های مرتبط با تکلیف به میزان %۲۲ افزایش پیدا کرد (و این افزایش در تکالیف ریاضیات و زبان یکسان بود)، مهمتر آن بود که ماهیت تکلیف نیز تغییر می‌کرد. در عوض آنکه از افزایش علاقۀ فردی کودکان در موقعیت فردی شواهدی به دست بیاید، چنین دیده شده است که همیاری گروهی به مشارکت واقعی، در میان گذاشتن عقاید و آگاهیها، حل مشکلات به همراه همدیگر و توجه جدی به پیشرفت گروه به عنوان یک کل می‌باشد (دیون و بِنِت، ۱۳۸۳، صص ۴۲-۴۱).
انواع گروه
گروه ها از نظر تعداد اعضا به دو نوع کوچک و بزرگ تقسیم می‌شوند.
الف) گروه های کوچک:
از دیدگاه مشاوره و روان‌درمانی گروههائی را که تعداد اعضای آنها کمتر از دوازده نفر باشد گروه های کوچک نام دارند.در این گروه ها روابط اعضاء رویاروی و صمیمی است و کنش و واکنش افراد با یکدیگر در حد بالائی قرار دارد.
ب) گروه های بزرگ:
از دیدگاه مشاوره و روان‌درمانی، گروههایی را که بیش از ۱۲ نفر عضو دارند گروه بزرگ نامیده می‌شوند. هر قدر تعداد اعضای گروه کمتر باشد، برقراری ارتباط بین آنان آسان‌تر و بهتر انجام می‌گیرد. به نظر برخی جامعه‌شناسان، تعداد اعضای گروه های بزرگ بیست تا بیست و پنج نفر می‌باشد (شفیع‌آبادی، ۱۳۷۹، ص ۱۹). در تقسیم‌بندی دیگری انواع گروه ها شامل گروه های دونفری، گروه های کوچک و گروه های بزرگ می‌باشد که ویژگی‌های هر گروه عبارتند از:
گروه های بزرگ (۸ تا ۱۰ نفر) در تولید ایده و نظرات بیشتر، موفق‌تر از گروه های دیگر هستند.
گروه های کوچک (۴ تا ۶ نفر) همکاری و مشارکت را بین افراد گروه تقویت می‌کند و مهارتهای ارتباط بین فردی از قبیل بحث و گفتگو کردن و گوش دادن به دیگران را افزایش می‌دهد. ارتباطات نزدیک در گروه های کوچک شرکت‌کنندگان را قادر می‌سازد تا در مقایسه با موضوعات کلی بیشتر روی مسائل فردی بحث و گفتگو نمایند.
گروه های دونفری: این گروه ها خاص بحث در مورد موضوعات شخصی می‌باشد که افراد می‌توانند به طریقه مؤثری با هم گفتگو کنند. در نتیجه یادگیری‌های انفرادی در چنین ارتباطاتی اتفاق خواهد افتاد زیرا در چنین گروههایی تعامل بیشتر بوده و این تعاملات افراد را قادر می‌سازد تا تجارب و ارتباطات همدیگر (شنونده و صحبت کننده) را نسبت به سایر گروه ها عمیق‌تر درک کنند. (دفتر پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی سازمان بهزیستی، ۱۳۸۲، ص ۵۰).
پویایی گروه[۲۵۶]
کلمه پویائی[۲۵۷] به معنی حرکت و تلاش و فعالیت است و در برابر ایستایی[۲۵۸] و سکون و بی‌حرکتی قرار دارد. پویائی گروه همان عملکرد و حرکت و کنش و واکنشهای اعضا در درون گروه است. لوین در سال ۱۹۴۴ میلادی برای اولین‌بار«پویایی گروه» را مطرح ساخت. هدف پویائی‌شناسی گروه ها آن است که با شناخت ماهیت و قوانین تشکیل و تحول گروه ها، شیوه‌های عملکرد مؤثرتری برای گروه ها معرفی شود تا در نهایت رفتار انسان‌ها در گروه ها بهبود یابد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
به نظر لوفت[۲۵۹] (۱۹۷۰) پویائی گروه، تلاش و تعامل فرد در گروه‌های کوچک است. پویائی به کلیه فشارها و نیروهای پیچیده‌ای اطلاق می‌گردد که موقعیت‌ها و مواضع متعدد گروهی را موجب می‌شوند. از اصطلاحات دیگری نظیر فرایندهای گروهی[۲۶۰]، روانشناسی گروهی[۲۶۱]، و روابط انسانی[۲۶۲] می‌توان در مواردی به جای پویائی گروه استفاده کرد. همچنین بین پویائی گروهی و نظریه میدانی[۲۶۳] کرت لوین[۲۶۴]- که در آن روابط علی بین اشیاء تحلیل می‌شود- ارتباط وجود دارد.
در واقع از طریق پویائی گروه نظریه و عمل درهم می‌آمیزند و روش مؤثر یادگیری که بر عمل و تجربه متکی می‌باشد، از طریق مشارکت در گروه به مرحله اجرا درمی‌‌آید. به نظر تلن[۲۶۵] (۱۹۵۴) از طریق پویائی‌شناسی گروه، روابط و تعامل‌های درون- گروهی مورد مطالعه و بررسی قرار می‌گیرد. بدین وسیله می‌توان ارتباط بین افراد در زمینه‌های عملی، گفتاری، و فکری را بهبود بخشید و به بسیاری از نابسامانی‌ها و برداشت‌های نادرست افراد از یکدیگر پایان داد. اصولاً گروه زمانی بوجود می‌آید که هدف مشخصی موجود باشد؛ شرایط ادامه کار برای اعضا فراهم آید؛ رابطه حسنه بین اعضای گروه حکمفرما باشد؛ خط‌‌مشی مشخصی برای تصمیم‌گیری در گروه تعیین شده باشد؛ هر عضو گروه در انتخاب راه و روش خود، در محدودۀ مقررات گروهی، آزاد باشد؛ و اعضای گروه به اظهارنظر دربارۀ عقاید دیگران بپردازند (شفیع‌آبادی، ۱۳۷۹، صص ۳۸-۳۷).
معیارها و استانداردهای گروه
برای پی بردن به معیارها و قوانین گروه باید موارد زیر مورد بررسی قرار گیرند: موضوعات مجاز برای بحث کدامند؟ هر عضو گروه چقدر وقت برای صحبت دارد؟ آیا اعضاء از مقررات و قوانین حاکم بر گروه آگاه هستند؟ آیا قوانین و مقررات موجود مانع پیشرفت کار اعضای گروه نیستند؟ آیا همۀ اعضا از قوانین و مقررات گروه پیروی می‌کنند؟ و نحوۀ تصمیم‌گیری درباره موضوعات مورد بحث چگونه است؟ (همان منبع، ص ۳۳).
ترکیب و تقسیم‌بندی اعضای گروه ها در تعامل و عملکرد گروه، نقش اساسی دارد. انواع ترکیب و تقسیم‌بندی اعضای گروه به قرار زیر می‌باشد:
گروه های تصادفی:
اعضای این گروه ها برحسب تصادف در یک گروه قرار گرفته‌اند. مثلاً متولدین ماه بهمن در یک گروه و متولدین ماه شهریور در گروه دیگر قرار می‌گیرند و یا می‌توان از کارت‌های تصویری حیوانات، گل‌ها، میوه‌ها و… استفاده کرد. به این صورت که افرادی که دارای کارت گل مریم هستند در یک گروه و کسانی که دارای کارت گل یاس هستند در گروه دیگر قرار می‌گیرند. اعضای چنین گروههایی، دارای ویژگی‌ها و خصیصه‌های متفاوتی هستند و همین تفاوت‌ها، تعاملات بیشتری را ایجاد می‌کند. اما چنین گروههایی، برای فعالیت‌هایی که احتیاج به شناخت و نزدیکی افراد دارد توصیه نمی‌شود. به عنوان مثال، این تقسیم‌بندی در فعالیت‌هایی که نیازمند بحث و گفتگو در مورد تجارب، احساسات، عواطف و ویژگی‌های شخصی می‌باشد و آشنایی ابتدایی اعضای گروه برای انجام چنین فعالیتی لازم و ضروری است، مناسب نمی‌باشد.
گروه های خودانتخابی:
در چنین گروه‌هایی اعضای گروه برحسب تمایل خود، اعضا و یار خود را انتخاب می‌کنند. چنین گروههایی براساس دوستی‌ها تشکیل می‌شود و به خاطر همگنی و شباهت اعضای گروه، از یادگیری‌های شخصی حمایت کرده و باعث تقویت نگرش‌های موجود می‌شود. اما مانع تولید نظرات و ایده‌های جدید می‌شود.
گروه ترکیبی:
چنین گروههایی برحسب یک ویژگی‌ خاص و مشترک تشکیل می‌شوند. مانند افراد آرام، یا افراد جرأت‌ورز یا افراد شلوغ و… مثلاً افراد آرامتر یا افرادی که در نوشتن یا صحبت کردن، مشکل دارند یک گروه را تشکیل می‌دهند در چنین گروههایی فرصت مشارکت و همکاری برای تمام اعضای گروه مهیا می‌باشد. این انسجام برای افراد یا دانش‌آموزانی که دارای ناتوانی و مشکل هستند بسیار مناسب می‌باشد (دفتر پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی سازمان بهزیستی، ۱۳۸۲، ص ۵۱).
نقش اعضای گروه در پیشبرد اهداف آن
دبیرستان ام تی. اجکامب[۲۶۶] واقع در ایالت آلاسکا چهار نقش کلی برای ارزیابی دانش‌آموزانی که مشغول فعالیت در گروه ها می‌باشند در نظر گرفته است:
رهبر گروه[۲۶۷]: رهبر گروه به عنوان راهنما برای حفظ وحدت گروه ایفای نقش می‌کند و مسؤولیتهای متعددی از قبیل تشویق دیگر اعضا، پایدار نگه داشتن گروه با یادآوری وظایف و اهداف آن، شروع کار گروهی بوسیله بیان کردن یا شرح دادن وظایف یا هدف‌ها، اهمیت دادن به زمان، پایان دادن به جلسه با خلاصه کردن و تعیین اهداف جدید، بر عهده می‌گیرد.
کمک کننده‌ها[۲۶۸] عضو مهم دیگر در گروه ها هستند. آنها مسؤولیت تولید انواع عقاید را برعهده دارند. همچنین گروه را برای سهیم شدن در عقاید، اطلاعات و احساسات تشویق می‌کنند.
تشویق کننده نقشی اساسی در حفظ پویایی گروه و حفظ نگرش مثبت در آن ایفا می‌کند. آنها امیدوارانه دیگر اعضای گروه را به مشارکت فرا می‌خوانند و می‌خواهند از اظهارنظرها و پیشنهادات پشتیبانی کرده و گوش دادن فعال و مهارتهای اثرگذار را بکار ببرند.
ثبت کننده[۲۶۹]: ثبت کننده‌ها جایگاه ارزشمندی در گروه دارند بخاطر اینکه آنها همه عقاید و پیشهادات مربوط به پروژه را مستند می‌کنند. آنها فعالیت‌هایی از قبیل تشویق کردن، پرسیدن سؤالاتی درباره موضوع، بررسی و مرور توضیحات و یادداشتها جهت کسب رضایت گروهی و حفظ کردن اسناد مکتوب مربوط به کار گروهی را برعهده دارند.
گاهی اوقات یک نقش پنجم با عنوان «تسهیل‌گر فرایند[۲۷۰]» نیز بکار گرفته می‌شود. تسهیل‌گر فرایند کار گروهی را با مراجعه به یک فرایند از پیش تعیین شده کنترل می‌کند. این نقش بویژه در آموزش دادن دانش‌آموزان جدید با ابزارها یا فنون تازه مفید است (اسکلتو[۲۷۱] و دیگران، ۱۹۹۴، صص ۵-۴).
فضای آموزشی[۲۷۲]
اگر معلمان درصدد باشند عدم تعادل بین یاد دادن و یاد گرفتن را کاهش دهند باید کلاس‌هایی را به وجود آورند که منشأ و موجد تدریس و یادگیری کارآ باشند. برای ایجاد چنین کلاس‌هایی معلمان می‌توانند محیط فیزیکی را تغییر دهند یا دستکاری کنند. دستکاری چهره فیزیکی کلاس‌ها معمولاً کار آسان‌تری است. نیمکت‌ها، صندلی‌ها و میزها را می‌توان به گونه‌های مختلفی مرتب کرد. نور و حرارت را می‌توان افزایش یا کاهش داد. جذابیت محیط فیزیکی کلاس با بهره گرفتن از رنگ، کاغذ دیواری، آثار هنری و گیاهان افزوده یا کاسته می‌شود. محیط فیزیکی کلاس مشتمل بر متغیرهایی همچون آرایش کلاس درس[۲۷۳] (Benett, 1987)، تجهیزات و وسایل آموزشی[۲۷۴] (inely,1987)، تعداد ساکنان یا افراد کلاس[۲۷۵] (class,1987)، و الگوی چیدن صندلی‌ها[۲۷۶] (Weinstein, 1987) است. شاید بهترین توصیف از ارتباط بین محیط‌های فیزیکی، تدریس و یادگیری تعریفی است که توسط آینلی (Ainely, 1987) پیشنهاد شده است. «در پیشینۀ تحقیقات جاری، شواهد‌اندکی از تأثیر عمیق وسایل آموزشی و تجهیزات موجود در مدارس بر پیشرفت تحصیلی وجود دارد. با این حال مقدار قابل توجهی از مدارک در دسترس حکایت از آن دارد که محیط فیزیکی یک مدرسه یا کلاس درس می‌تواند بر رفتار افراد و نگرش آنها نسبت به مدرسه و یادگیری اثر بگذارد (صص ۵۴۰-۵۳۹). محیط و جو کلاس به طور غیرمستقیم با یادگیری دانش‌آموز ارتباط دارد. یعنی محیط و جو کلاس روی افرادی که در کلاس حضور دارند تأثیر می‌گذارد (یعنی هم معلمان و هم دانش‌آموزان). (رؤوف و دیگران، ۱۳۸۱، صص ۳۱-۳۰).
محیط کلاس یک بخش‌ سازنده‌ای از فرایند یادگیری است و هیچ معلم یا دانش‌آموزی نمی‌تواند بوسیله آن تحت تأثیر قرار نگیرد (ایمر[۲۷۷] و همکاران، ۲۰۰۰؛ به نقل از مارش،۲۰۰۴).
وینستون چرچیل[۲۷۸] چنین اظهار می‌کند: ما ساختمانهایمان را شکل می‌دهیم و سپس ساختمانهایمان ما را شکل می‌دهند. این اظهارنظر به اهمیت ساختمانهای فیزیکی که معلم در آنها به ایفای نقش خود می‌پردازد و به ویژه به اهمیت محیط‌هایی که دانش‌آموزان حداقل دوازده سال از زندگی‌شان را در آنجا صرف می‌کنند، تأکید می کند(مارش،۲۰۰۴ ، ص۱۲۸).
جدول ۲-۵: چک لیست ارزیابی استفاده از فضای کلاسی

 

ردیف سؤالات
۱
۲
۳
۴
۵
۶
۷
۸
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:17:00 ق.ظ ]




۶۸۳

 

 

 

۳-۳ نمونه آمارحجم نمونه و روش تعیین آن:
الف ) نمونه آماری
نمونه آماری مورد مطالعه در این پژوهش بر اساس جدول کرجسی و مورگان و از بین ۶۸۳ نفر از دبیران ۲۵۰ نفر که در مناطقه ۸ آموزش و پرورش شهر تهران و در سال تحصیلی ۹۱ – ۹۰ مشغول به کار بوده اند، انتخاب گردیده است.
ب ) روش نمونه گیری
روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی ساده می باشد. به این ترتیب که نمونه مورد بررسی از دبیران زن و مرد به صورت تصادفی انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. این تعداد شامل ۹۸ نفر دبیر مرد و ۱۵۲ نفر دبیر زن و در مجموع ۲۵۰ نفر بوده است.
۴-۳ ابزار اندازه گیری داده ها
در این پژوهش به منظور گردآوری اطلاعات، داده ها و نیز تجزیه و تحلیل از پرسشنامه استاندارد (OHI) سلامت سازمانی استفاده شد. این مقیاس شامل شش مولفه (یگانگی نهادی، ملاحظه گری مدیر، ساخت دهی، پشتیبانی منابع، تاکید علمی مدرسه و روحیه کارکنان) است و در مجموع شامل ۳۸ سوال که در طیف لیکرت تهیه شده است، که سوالات مربوط به هر یک از مولفه ها در جدول (۲- ۳) به تفکیک آورده شده است.
جدول (۲-۳) سوالات مربوط به هر یک از مولفه ها

 

 

ردیف

 

مولفه ها

 

سوالات پرسشنامه

 

 

 

۱

 

یگانگی نهادی

 

۱ ، ۱۸، ۲۴، ۳۰، ۳۳

 

 

 

۲

 

ملاحظه گری مدیر

 

۲، ۷ ، ۱۳ ، ۱۹ ، ۲۵

 

 

 

۳

 

ساخت دهی

 

۳، ۸، ۱۴ ، ۲۰، ۲۶

 

 

 

۴

 

پشتیبانی منابع

 

۴، ۹، ۱۵، ۲۱، ۲۷

 

 

 

۵

 

تاکید علمی مدرسه

 

۶، ۱۱، ۱۷، ۲۳،۲۹،۳۲،۳۵، ۳۷

 

 

 

۶

 

روحیه کارکنان

 

۵، ۱۰، ۱۶، ۲۲، ۲۸، ۳۱، ۳۴، ۳۶، ۳۸

 

 

 

۵-۳ تعیین روایی[۲۰] و پایایی[۲۱] ابزار پژوهش:
منظور از روایی این است که مقیاس و محتوای ابزار یا سؤالات مندرج در ابزار دقیق متغیرها و موضوع مورد مطالعه را بسنجد، یعنی اینکه هم داده های گردآوری شده از طریق ابزار مازاد بر نیاز تحقیق نباشدو هم اینکه بخشی داده های مورد نیاز در رابطه سنجش متغیر ها در محتوای ابزار حذف نشده باشد یا به عبارت دیگر، عین واقعیت بخوبی نشان دهد. (شریعتمداری، ۱۳۸۸، ص۱۶۴)
برای سنجش روایی پرسشنامه های تحقیق از روایی محتوایی و صوری استفاده می گردد. پرسشنامه های مورد استفاده در این تحقیق از روایی صوری و محتوایی برخوردارند، زیرا در تهیه آنها از نظرات اساتید محترم راهنما و مشاور و نیز سایر استادان صاحبنظر استفاده گردیده و از جدیدترین اطلاعات و نظریه های علمی موجودی در زمینه های مذکور بهره گرفته شده است.
دانلود پروژه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:17:00 ق.ظ ]




ناحیه۳d در این مدل با ترکیب موازی خازن ۲C و کندوکتانس ۲G بیان شده است. درشکل (‏۳‑۲۰) ۱C ظرفیت خازنی کل ناحیه ۳d-dرا نشان می­دهد. بنابراین، مدار معادل XLPEحاوی درخت رطوبتی با کانال­های بدون آب را می­توان ترکیب سری ۱C و ترکیب موازی ۲C و ۲G بیان کرد که در شکل (‏۳‑۲۰) نیز نشان داده شده است[۳۵].
پایان نامه
وابستگی ولتاژ با جریان درخت رطوبتی با کانال­های پر آب، با یک تابع سینوس هیپربولیک به صورت زیر برازش می­ شود[۳۵]:

که V ولتاژ است و پارامتر h، وابستگی ولتاژ به جریان را مشخص می­ کند. چگالی جریان کندوکتانس ۲G مربوط به ناحیه ۳d به صورت زیر محاسبه می­ شود:

که E میدان الکتریکی در ناحیه ۳d و پارامتر  رسانایی ۳d در میدان الکتریکی کم است. جریان i(t) عبوری از این مدار معادل به صورت زیر محاسبه می­ شود:

که S، مساحت الکترود (سطح مقطع ناحیه با کانال­های پر از آب) و q2(t)، بار خازن ۲C است. با حل عددی معادله بالا، می­توان i(t) را تخمین زد. بنابراین با کم کردن جریان شارژ خازنی عبوری از نمونه عایق سالم (با ابعاد مشابه نمونه حاوی درخت رطوبتی)، از جریان i(t) محاسبه شده در بالا می­توان جریان ناشی از وجود درخت رطوبتی در عایق کابل را محاسبه کرد.
از آن­جایی که اندازه گیری خازن، با یک خازن­متر دقیق، در ولتاژ کم (۵ ولت) انجام می­ شود و ناحیه ۳d درشکل (‏۳‑۲۰) رشد ناچیزی در ولتاژ پایین دارد، بنابراین نمونه عایق حاوی درخت رطوبتی فقط با کانال­های بی آب را می­توان با یک مدار معادل خازنی ماکسول-واگنر متشکل از دو لایه نشان داده شده در شکل (‏۳‑۲۱) نمایش داد که در آن، C0 و G0، به ترتیب خازن و کندوکتانس معادل ناحیه سالم عایق متناظر با ناحیه d1 است و ۳C و ۳G، به ترتیب خازن و کندوکتانس معادل ناحیه با کانال­های بدون آب عایق متناظر با ناحیه ۲d است[۳۵].

شکل (‏۳‑۲۱). مدار معادل ماکسول-واگنر[۳۵]
خازن ۳C و کندوکتانس ۳G ناحیه ۲d را می­توان با کم کردنC0 و کندوکتانس G0 ناحیه سالم ۱d از خازن C و کندوکتانس G ناحیه ۲+d1 dبه دست آورد[۵۰]. مدار معادل شکل (‏۳‑۲۱) را می­توان به صورت زیر بیان کرد[۳۵]:

کهω فرکانس زاویه­ای است. خازن C3(ω) و کندوکتانس G3(ω) در معادله بالا را می­توان با ضریب گذردهی نسبی  و رسانایی  ناحیه ۲d به صورت زیر به دست آورد[۲۹]:

که  گذردهی فضای آزاد است[۳۵].
مدل مداری بارباقیمانده
شکل (‏۳‑۲۲) مدل مربوط به درخت رطوبتی (روزنه ای) غیر پل­شده است. قسمتی از درخت رطوبتی عایق را می توان بصورت مدارRC که درآن R مقاومت عایق فرسوده شده و C خازن سری عایق سالم است و Cx خازن عایق سالم که بصورت موازی با مدارRC متصل شده درنظر گرفت[۲۱].

شکل (‏۳‑۲۲). مدار معادل اندازه ­گیری بار باقیمانده[۲۱]
که در اینجا
R : مقاومت درخت رطوبتی
C : قسمت سالم (سری شده به درخت رطوبتی)
C: قسمت سالم (موازی شده به درخت رطوبتی)
C: خازن آشکارساز
با اعمال ولتاژ Vdc، بار الکتریکی از مجموع C وCx بدست می آید شکل (‏۳‑۲۲-الف). سپس هادی و جداره اتصال کوتاه و زمین شده که باعث می شود بارCx سریعا ناپدید شود، هرچند بار (Qc=CVdc) C سریعا ناپدید نمی­ شود چون تاخیر زمانی[۵۱]  در مدار وجود دارد شکل (‏۳‑۲۲-ب). خازن Cبرای آشکارسازی بار (مجموع بار C درلحظه اتصال با Cd ، Qc0 تعریف شده است) به مدار متصل شده ، Vd ولتاژ DC بار Cd که معادله (۳-۴۴) استفاده شد. باضرب Vدر Cd بار باقیمانده Q ایجاده شده که رابطه آن در معادله (۳-۴۵) بیان شده است[۲۱].

که در اینجا
t: زمان پس از اتصال
Qc0: مجموع بار C قبل از اتصال Cd
Cd: ظرفیت بار خازن آشکارساز
همانطور که در معادله (۳-۴۵) نشان داده شد منبع بار باقیمانده Q ، بار باقیمانده از بار Qc0 قبل از اتصال با Cd است. با افزایش بار Q تاخیر زمانی  از ۰ به حداکثر بار Qc0 می رسد که درنهایت به اشباع می­رود[۲۱].
مشخصه درخت رطوبتی واقعی غیرخطی است که بصورت مشخصه ولتاژ- جریان (مشخصه V-I ) درشکل (‏۳‑۲۳) نشان داده شده است. استفاده ازاین مشخصه در روش اندازه ­گیری بارباقیمانده با اعمال ولتاژ ac پیشنهاد شده است[۲۱] .
شکل (‏۳‑۲۳). مشخصه V-I غیرخطی درخت رطوبتی[۲۱]
با اعمال ولتاژ ac ، تنش ac با ولتاژ DC برهم نهاده شده که با VR در معادله (۳-۴۶) نشان داده شده، درخت رطوبتی است. چون درخت رطوبتی مشخصه غیرخطی دارد و با برهم نهاده شدن ولتاژDC و ولتاژac اعمالی ، مقاومت DC کمی خواهد داشت. درنتیجه با کاهش تاخیرزمانی  وزمان آسودگی بارباقیمانده، سریع خواهد شد. چون آسودگی سریع بار باقیمانده، جزDC بزرگی تولید خواهد کردکه در مدار شکل (‏۳‑۲۲-ج) نشان داده شده است[۲۱].
اعتبارسنجی مدل مداری
همانطور که دربخش مدل میدانی توضیح داده شد ارزیابی مدل ها می تواند دید بهتری نسبت به پدیده درخت رطوبتی دراختیار محققین قرار دهد. اعتبارسنجی مدل مداری در جدول (‏۳‑۶) نشان داده شده است.
جمع بندی
روش های زیادی برای آشکارسازی درخت رطوبتی درمقاله ها اشاره شده که می توان روش های اندازه ­گیری ضریب تلفات، ولتاژبازگشتی، جریان آسودگی، بارباقیمانده و … را نام برد. اکثر روش ها عمدتا روش هائی هستند که نیار به قطع الکتریکی کابل ها دارند که معمولا درشبکه های قدرت کمتر تمایل به قطع الکتریکی قسمتی از سیستم داریم. پس روش هایی که بتوان بصورت آنلاین مورد استفاده قرارگیرد در اولویت خواهد بود.
برای مدل سازی پدیده درخت رطوبتی سه روش توضیح داده شد که در مدل آزمایشگاهی هدف تسریع ایجاد پدیده و نحوه عملکرد می­باشد . مدل میدانی به محاسبه میدان داخل عایق کابل حاوی درخت می ­پردازد و با رشد درخت، این محاسبات را باید دوباره با شرایط جدید انجام داد. این روش دید خوبی نسبت به پدیده درخت و رشد آن می­دهد و همچنین می توان تاثیر بارهای فضائی را درتوزیع میدان و تاثیر آن بر رشد درخت مدلسازی کرد.
مدل مداری زمان محاسبات کمتری نسبت به مدل میدانی دارند. خلاصه ای از ویژگی­های مدل های ارائه شده برای درخت رطوبتی در این مدل در جدول (‏۳‑۵) قابل مشاهده است.
جدول (‏۳‑۵). جمع بندی مدل های درخت رطوبتی

 

  مدل آزمایشگاهی مدل میدانی مدل مداری
صحت اطلاعات دقیق تخمین تخمین
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:16:00 ق.ظ ]