ج) اقدامات اصلاحی - پس از مقایسه بین عملکرد و استانداردها ، اغلب به کمک ساز و کار بازخورد ، نقاط انحراف از استانداردها مشخص می شود.لذا پس از تشخیص نقاط انحرافی ، مدیر با اقدام اصلاحی ، شکاف به وجود آمده را کاهش می دهد.این کار تا هنگامی که عملکرد قابل قبولی حاصل نشده است ، ادامه می یابد.
د) شبکه ارتباطی - تعامل بین دریافت کننده اطلاعات ، ارزیابی کننده و اصلاح کننده اطلاعات حاصل از عملکرد ، در نظام شبکه ارتباطی امکان پذیر می شود. این شبکه ارتباطی تعیین کننده ساختار نظام اندازه گیری را تحت تأثیر قرار می دهد و به عبارت دیگر ساختار حاکم بر نظام های اندازه گیری ، از شبکه ارتباطات متاثر است.
۲-۱-۱۳ ) فرایند اندازه گیری عملکرد
هر فرآیندی شامل مجموعه ای از فعالیت ها و اقدامات با توالی و ترتیب خاص ، منطقی و هدف دار می باشد. در فرایند اندازه گیری عملکرد نیز هر مدل و الگویی که انتخاب شود ، رعایت نظم و توالی فعالیت های ذیل در آن ضروری می باشد (رحیمی،۱۳۸۵،ص ص۴۲-۴۱) :
تدوین شاخص ها و ابعاد و محور های مربوطه و تعیین واحد سنجش آن ها
تعیین وزن شاخص ها به لحاظ اهمیت آن ها و سقف امتیازات مربوطه
استاندارد گذاری و تعیین وضعیت مطلوب هر شاخص
سنجش و اندازه گیری از طریق مقایسه عملکرد واقعی پایان دوره ارزیابی با استاندارد مطلوب از قبل تعیین شده
استخراج و تحلیل نتایج
۲-۱-۱۳-۱ ) تدوین شاخص - شاخص ها مسیر حرکت شرکت ها را برای رسیدن به اهداف را مشخص می کنند. نگاه اول در تعیین شاخص ها متوجه چشم انداز[۱۷۰] و ماموریت[۱۷۱] و اهداف کلان[۱۷۲] ، راهبردهای بلند مدت[۱۷۳] و کوتاه مدت[۱۷۴] و برنامه های عملیاتی و فعالیت های اصلی شرکت متمرکز می شود. به طور مثال ، اساسنامه و برنامه های عملیاتی و سهم بازار و هر هدفی که مد نظر شرکت می باشد ، ملاک قرار می گیرد. برای شرکت ها و گروه های صنعتی که چندین شرکت اقماری را تحت پوشش دارند می توان شاخص هایی را در ابعاد عمومی مشترک و در ابعاد اختصاصی هر یک از آن ها با توجه به وظایف و فعالیت و فن آوری و محصول و منابع و مسئولیتی که دارند ، تدوین نمود. شاخص های اندازه گیری عملکرد تدوین شده باید ویژگی یک نظام (SMART & D) را داشته باشند. این واژه از حروف اول کلمات زیر تشکیل یافته است (عفتی داریانی ، ۱۳۸۶، ص۱۲) :
Specific : به معنای مخصوص ، معین ، مشخص ، واضح ، قابل فهم و چالشی است. یعنی شاخص باید جامع ، مانع ، شفاف و ساده باشد به طوری که برداشت یکسانی از مفاهیم ایجاد نماید.
Measurable : به معنای قابل اندازه گیری بودن است . یعنی سنجش شاخص به سادگی مقدور باشد و علاوه بر کمی ، قابلیت تعریف عملکرد کیفی شاخص در قالب های متغیر کمی را نیز داشته باشد.
Achievable : به معنای قابل دستیابی است.
Realistic : به معناع واقع گرایانه است. یعنی شاخص باید با فعالیت ها ، ماموریت ها و خط مشی و راهبردهای واقعی شرکت و با حوزه های حساس و کلیدی عملکرد شرکت مرتبط باشد.
Time Frame : به معنای چهارچوب و محدوده زمانی است. یعنی شاخص باید دوره ی ارزیابی معین داشته باشد.
Data Base: به معنای بانک اطلاعاتی است. یعنی داده ها واطلاعات لازم مربوط به شاخص باید وجود داشته باشد.
هر شاخص عملکرد از یک عدد دارای واحد اندازه گیری تشکیل شده است. عدد، میزان اهمیت (مقدار) و واحد ، معنای آن عدد را به ما نشان می دهد و همواره به یک هدف متصل اند. شاخص ها می توانند توسط واحدهای یک بُعد ی مثل ساعت ، متر ، نانو، ثانیه، دلار وتعداد گزارشات نشان داده شوند. واحدهای اندازه گیری چند بُعد ی نیز می توانند مورد استفاده قرار گیرند. این ها شاخص هایی هستند که به صورت نسبت دو یا چند واحد پایه بیان می شوند. اکثر شاخص های عملکرد جزء یکی از شش گروه زیر قرار می گیرند (عفتی داریانی،۱۳۸۶، ص۱۳) :
اثربخشی[۱۷۵] : میزان برآورده شدن نیازها توسط فرایند را نشان می دهد.
کارآیی[۱۷۶] : میزان استفاده از منابع توسط هر یک از فرایند ها برای رسیدن به اهداف نهایی را نشان می دهد.
کیفیت[۱۷۷] : درجه تطابق تولیدات و یا خدمات با انتظارات مشتری.
زمان سنج[۱۷۸] : میزان درست انجام شدن و سر وقت بودن هر یک از عملیات را اندازه می گیرد.
بهره وری[۱۷۹] : میزان افزایش ارزش افزوده هر فرایند را نشان می دهد که می تواند بر مبنای تقسیم بندی ارزش نیروی کار و منابع مصرف شده باشد.
امنیت[۱۸۰] : میزان سلامتی سازمان یا شرکت و محیط کاری کارمندان را اندازه گیری می نماید.
همچنین باید در نظر داشت شاخص های عملکرد و اهمیت شان باید در راستای مقوله هایی نظیر ، نیاز مشتریان ، حصول توافق در تصمیم گیری ، قابل فهم بودن ، قابلیت استفاده وسیع ، تفسیر پذیری یکنواخت ، قابلیت انطباق با حسگرها (شاخص های فعلی)، توانمندی در تفسیر نتایج و اقتصادی بودن اجرایی قرار گیرند.
بنا به گفته آرمسترانگ[۱۸۱] شاخص ها و سنجه های اندازه گیری عملکرد می توانند دارای سرفصل های کلی ذیل باشند(آرمسترانگ،۱۳۸۵،ص ص۶۳-۶۲) :
مالی - مانند درآمد ، ارزش صاحبان سهام ، ارزش افزوده ، نرخ های بازده ، هزینه ها.
خروجی- مانند واحدهای تولیدی یا پردازش شده ، ظرفیت پذیرش ، حساب های جدید.
اثرگذاری – دستیابی به یک استاندارد (کیفیت ، سطح خدمات و غیره).
تغییرات رفتار – در قبال مشتریان داخلی و خارجی مانند تکمیل کار ، پروژه ، سطح استقبال از خدمات ، نو آوری.
واکنش : مانند قضاوت دیگران ، همکاران ، مشتریان داخلی یا خارجی.
زمان – مانند سرعت پاسخگویی یا گردش کار ، دستاوردها در مقایسه با جدول زمان بندی ، میزان کار عقب افتاده ، زمان بازاریابی ، زمان های تحویل.
۲-۱-۱۳-۲ ) تعیین وزن شاخص ها و اهمیت آن ها - تعیین اهمیت هر کدام از ابعاد و محور شاخص ها سبب مشخص شدن شاخص هایی دارای بیشترین و کمترین اهمیت می گردد.برای تعیین ضرایب و اوزان شاخص ها روش هایی از جمله روش لیکرت[۱۸۲] ، روش گروه غیر واقعی[۱۸۳] ، روش بوردا[۱۸۴] ، روش انتخاب نظریات کارشناسان[۱۸۵] و روش تحلیل سلسله مراتبی[۱۸۶] را می توان نام برد (رحیمی،۱۳۸۵، ص۴۳).
۲-۱-۱۳-۳ ) استاندارد گذاری و تعیین وضعیت عملکرد مطلوب شاخص ها - تعیین معیار عملکرد و مقدار تحقق شاخص به صورت کمی یا کیفی و نرخ رشد عملکرد در سال های گذشته به صورت میانگین متحرک برای دو یا چند دوره گذشته با در نظر گرفتن اهداف خاص تعیین شده برای آن دوره و پدیده های موثر در نحوه ی تحقق آن شاخص ، استخراج و معین می گردد. در تعیین وضعیت مطلوب عملکرد ، شاخص باید واقع گرایانه و غیر بلند پروازانه عمل کرده و توافق واحدهایی که وظیفه انجام و عمل به آن شاخص را بر عهده دارند جلب نمود.
۲-۱-۱۳-۴ ) سنجش و اندازه گیری نتایج - برای هر شاخص، عملکرد واقعی را با بهره گرفتن از مجموعه واقعیت های موجود، مشخص و با استاندارد عملکرد مطلوب مقایسه کرده و نسبت به وضعیت تحقق اهداف آن شاخص ، بررسی های لازم انجام می گردد.
۲-۲-۱۲-۵ ) استخراج نتایج - در نهایت تحلیل های لازم انجام شده و در صورت لزوم ، اقدامات اصلاحی جهت بهبود عملکرد در آن شاخص را معین می نمایند. یک نکته این که در نتایج عملکرد معمولاً رویکرد و دیدگاه حاکم در اندازه گیری عملکرد مورد توجه خاص قرار می گیرد به طور مثال اگر اندازه گیری عملکرد یک فرایند مورد توجه باشد، نتایج این ارزیابی منتهی به تعیین وضعیت مطلوب یا نامطلوب بودن عملکرد آن فرایند می گردد. اگر فرایند موجب افزایش ارزش افزوده برای شرکت شود ، عملکرد مطلوب در غیر این صورت علت منفی بودن عملکرد فرایند را باید بررسی نمود (رحیمی،۱۳۸۵، ص۴۳).
۲-۱-۱۴) معیارهای اندازه گیری عملکرد
مدیریت یک شرکت بدون اندازه گیری عملکرد مثل هدایت یک کشتی بدون ابزار ناوبری است. وظیفه کنترل در بین وظایف پنج گانه مدیران بیش از هر چیز نیازمند وجود سازوکاری برای اندازه گیری و ارزیابی عملکرد است. ارزیابی کلی عملکرد یک شرکت نه تنها نیاز به بررسی کارآیی فعالیت ها و فرآیندهای آن دارد بلکه مستلزم کنترل اثربخشی شرکت در رسیدن به اهداف بلند مدت و استراتژی های آن نیز می باشد برای ایجاد یک نظام اندازگیری عملکرد باید معیارهایی انتخاب شوند که به بهترین نحو بازتاب استراتژی های شرکت باشد. این معیارها می توانند عوامل کلیدی موفقیت حال یا آینده شرکت باشند که خود در برگفته از استراتژی های شرکت مربوطه می باشند. به طور نمونه می توان با اندازه گیری این معیارها و ارزیابی آن ها با مقادیر هدف و طراحی یک نظام پاداش بر مبنای آن می توان کارکنان را تشویق به پیاده سازی استراتژی در سطح شرکت نمود (نجمی و همکاران،۱۳۸۷، ص۱).
اندازه گیری عملکرد شرکت ها می تواند با معیارهای مختلفی صورت گیرد که یکی از آن ها استفاده از نظام مالی شرکت ها است. ضرورت تفسیر صورت های مالی به نحوی که نیاز استفاده کنندگان مختلف از آن ها را برآورده سازد به پیدایش و توسعه روش ها و فنونی انجامیده که روابط بین ارقام مندرج در صورت های مالی را تعیین و امکان مقایسه ، تعبیر و توجیه آن ها را فراهم کرده است. بنابراین در تجزیه و تحلیل مالی ، نتایج کوشش ها و تجارب گذشته که در صورت های مالی منعکس است ، مبنای بررسی وقایع و راهنمای اخذ تصمیم مدیران عالی نسبت به آینده شرکت قرار می گیرد. ارزیابی های مالی با بیان موقعیت کنونی شرکت در بین شرکت ها و در دنیای رقابتی ، شرکت ها را برای دستیابی به سطحی بالاتر از عملکرد ترغیب می کند و وسایل لازم برای دسترسی به اطلاعات مشابه در کل صنعت را فراهم می آورد. انتخاب یک شاخص اندازه گیری عملکرد مناسب و رسیدن به اهداف شرکت با بهره گرفتن از این شاخص موضوع بسیار اساسی در اندازه گیری عملکرد است. در عمل می توان گفت که معیارهای مالی سنجش عملکرد به دلیل کمی بودن ،عینی بودن و قابل لمس بودن نسبت به برخی از معیارهای غیر مالی ارجحیت دارند از جمله معیارهای مالی اندازه گیری عملکرد عبارتند از (رهنمای رودپشتی،۱۳۸۶، ص۱۶۲) :
نرخ بازده سرمایه گذاری[۱۸۷]: یک معیار حسابداری است که از تقسیم سود عملیاتی بر سرمایه گذاری حاصل می شود و شامل همه عناصر سرمایه گذاری نظیر درآمد ، هزینه و سرمایه گذاری می باشد.
سود باقی مانده[۱۸۸] : عبارتند از سود منهای بازده مورد انتظار سرمایه گذاری یعنی :
(سرمایه گذاری X نرخ بازده مورد انتظار) - سود عملیاتی = سود باقی مانده
نرخ بازده فروش[۱۸۹]: به نسبت سود عملیاتی به درآمد ، بازده فروش می گویند. ROS یکی از اجزای ROI در تحلیل گری مالی به شیوه دوپونت[۱۹۰] است.
ارزش افزوده اقتصادی[۱۹۱] : نوعی خاص از محاسبه سود باقی مانده است که اخیراً مورد توجه قرار گرفته است.ارزش افزوده اقتصادی برابر است با سود عملیاتی پس از کسر مالیات ، منهای میانگبن وزنی هزینه سرمایه ضربدر کل دارایی ها منهای بدهی های جاری.
در استفاده از نسبت های مالی مسائل و مشکلات مهمی نیز وجود دارد که تحلیل گیر مالی می بایست نسبت به این مسائل شناخت کافی داشته باشد. از جمله این محدودیت ها عبارتند از (اسماعیل پور،۱۳۷۶، ص۳۶) :
اطلاعات صورت های مالی
مشکلات ناشی از داده های تاریخی
مشکلات ناشی از تعاریف مختلف از متغیرها
نام فرانسوی :
Savouree - Sarriette annuelle - Sarriette des Jardins - Sarriette
نام آلمانی :
Wurstkraut - Pfefferkraut – Gartenohnenkraut - Bohnenkraut
نام ایتالیایی :
Erba acciugaia - Cunilia - Santoreggia domestica - savoreggia
نام فارسی : مرزه
نام ترکی : مرزه
نام عربی : ندغ - صعتر البر- صعتر - سعتر (۸,۴).
۲-۲۰ ترکیبات شیمیایی موجود در گیاهSatureja mutica L.
در یک پژوهش که توسط تکنیک GC/MS ،GC روی این گونه ی گیاهی که از مناطق آذربایجان و گیلان در ایران جمع آوری شده بود انجام شد بیش از ۳۲ نوع ماده شیمیایی مختلف از این گیاه گزارش شد که مواد اصلی تشکیل دهنده در آن شامل :
Thymol (% 62.6)‚‚P-cymene (% 9.4) ‚Carvacrol (% 6.6)‚ Methyl thymol (% 5.4)
β-caryophyllene (% 4.8) ‚terpinene(% 3.4)- γ
همچنین در صدهای دیگری از مواد که در گیاه حضور داشتند شامل موارد زیر می باشد : (۳۳).
شکل ۲- ۸: ترکیبات موجود در گیاه مرزه Mutica
۲-۲۱ خواص دارویی و درمانی Satureja L.
سر شاخه گلدار و به طور کلی قسمت های هوایی گیاه در سایه خشک می شود و معمولا در هنگام گل چیده می شود، معطر، اثر نیرو دهنده، تسهیل کننده عمل هضم، مقوی معده، مدر، باد شکن و بطور خفیف قابض (به علت داشتن تانن)، ضد نزله، رفع اسهال و ضد کرم دارد (۵).
مرزه از نظر دارویی شباهت زیادی به انواع آویشن دارد و در رفع ضعف و حالت چنگ زدگی معده می تواند استفاده شود بعلاوه آن را در سوء هضم ها، زردی، حالت بحرانی، آسم، تخمیرات روده و نفخ بکار می برند.
محلول های آن به صورت غرغره جهت رفع افتادگی زبان کوچک و احتقان و پرخونی لوزه ها مصرف دارد.
همچنین لوسیون آن را در استعمال خارج بر روی اولسرهای دیر علاج اثر می دهند.
از حمام جوشانده آن در رفع دردهای رماتیسمی، دردهای عصبی و همچنین تقویت جسمانی کودکان کم بنیه و یا مبتلا به نرمی استخوان بکار می برند.
بر طبق بررسی های Schultzik، مرزه اثر قاطع در رفع اسهال های حاد و مزمن دارد.
دم کرده یک درصد آن که معادل ۱۲۶% کارواکرول است در رفع اسهال های عفونی سبک و همچنین گاستروانتریت های حاد و التهاب کولون اثر معالج نشان می دهد (۴).
همچنین تخم مرزه بعنوان برطرف کننده دردهای عضلانی و رماتیسم مصرف سنتی دارد.
از چای، عصاره و اسانس گیاه بعنوان آرام بخش، ضد درد و ضد اسپاسم (گرفتگی عضلانی) استفاده می شود (۷,۱).
این گیاه معطر و بادشکن است و برگ ها و گل های آن بعنوان محرک مصرف می شود (۲۷).
همچنین این گیاه میتواند به صورت دهان شویه در التهاب گلو بکار رود (۲,۳۸).
بطور کلی مهمترین اثرات درمانی گزارش شده از مرزه عبارت است از :
ضد آرتریت، ضد باکتری، ضد سرطان، ضد ترشح ادرار، ضد ویروس، ضد التهاب، ضد کرم، ضد اکسیدان، ضد عفونی کننده، ضد قارچ، خلط آور، معرق، هضم کننده غذا، ادرار آور، مسهل، مسکن، مقوی معده و غیره است (۷).
۲-۲۲ اهمیت مرزه در کشاورزی و غذایی و صنعتی
مرزه یکی از گیاهان تیره ی نعناع است و در کشور ما ایران بعنوان سبزی خوردنی بسیار متداول است. این گیاه در اکثر مزارع سبزی نقاط مختلف کشور در سطح بالایی کاشته می شود و در فصل های بهار و تابستان در اکثر بازارهای سبزی شهرها و روستاها همراه با ریحان به فروش می رسد .
از ترکیبات ویژه ای که در این گیاه است می توان به عنوان چاشنی استفاده کرد و برگ ها و سر شاخه های جوان آن قسمت های خوراکی آن هستند که بصورت تازه و خام، پخته و یا خشک شده بعنوان ادویه و طعم دهنده در برخی از غذاهای ایرانی مورد استفاده قرار می گیرند.
ترکیبات مرزه دارای خواص دارویی نیز هستند و دارای تانن، مواد چربی، قندهای مختلف، اسانس ، الیاف سلولزی و غیره می باشند که اشتها آور بوده و در هضم غذا کمک می کنند.
اسانس مرزه حدود یک در هزار است و همچنین دارای کارواکرول، سیمن و غیره است بعلاوه دارای مقداری ترپن و نوعی فنل می باشد .
از نظر اقتصادی مرزه مانند دیگر گیاهان تیره نعناع مانند ریحان و غیره دارای اهمیت است و مقدار مصرف آن در نقاط مختلف کشور متغیر می باشد.
از آلفا پینن بعنوان ترکیبات واسطه مهمی در ساخت ترکیبات آروماتیک سنتتیک و طعم دهنده استفاده می شود.
بتا پینن بعنوان یک واسطه مهم در ساخت ترکیبات آروماتیک سنتتیک و ترکیبات روغنی معطر بکار میرود. در تهیه ی کامفر، حلال ها، حشره کش ها، پایه عطر ها، pineoil مصنوعی و پلاستی سایزرها بکار میرود (۸,۲۲,۵۳).
بر طبق مطالعات انجام شده آلفا پینن دارای خاصیت ضد باکتری بر روی موتان های استرپتوکوکوس می باشد.
پاراسیمن بعنوان ضد درد موضعی به میزان ۳۰% به صورت پماد و جهت رفع دردهای رماتیسمی استفاده می شود، شکل دارویی موجود در تجارت Dolcymene می باشد.
پاراسیمن از جمله ترکیبات دارای اثرات ضد میکروبی می باشد.
کارواکرول نیز دارای اثرات ضد میکروبی است (۴۶,۵۴,۵۵,۷۳).
تاریخچه تحقیق :
در سال ١٩٩٩ آقای Abad و همکارانش از عصاره های آبی واتانولی هفت گونه ی گیاهی بولیویایی برای سنجش اثرات آنتی وایرال آنها بر روی ۳ ویروس HSV1 و VSV و پولیو ویروس نوع یک استفاده کردند که یکی از آن هفت گونه مرزه بولیویایی بود. آنها برای ویروس HSV1از رده سلولی VERO استفاده کردند. آثار سایتو پاتوژنسیتی ویروس پس از ۴٨ ساعت گزارش شد. فعالیت آنتی وایرال فقط در عصاره های آبی مشاهده شد. از عصاره های تست شده ٣ نوع از آنها خاصیت آنتی وایرال را بر ضد ویروس HSV1 از خودشان نشان دادند که یکی از آنها گیاه مرزه بود(۱۴).
در سال ۲۰۰۸، Loizzo و همکاران در یک آنالیز فیتوشیمیایی از فعالیت های ضدویروسی اسانس چند گونه از گیاهان لبنانی بر علیه ویروس SARS و HSV1 استفاده کردند که یکی از گیاهان مرزه بود در این مطالعه از تکنیک گاز کروماتوگرافی استفاده و عملکرد آنتی وایرال عصاره ها پس از ۷۲ ساعت گزارش شد عصاره گیاه تاثیری ۵۰ درصدی در جلوگیری از رشد ویروس از خود نشان داد(۵۰).
در سال ۲۰۰۹،Orhan و همکارانش از چندین گونه گیاهی و از جمله مرزه استفاده کردند تا اثرات آنتی وایرال آنها را برویرس HSVI و پاراآنفولانزا تیپ۳ بررسی کنند برای این منطور از رده ی سلولی Vero استفاده کردند که نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد گیاه مرزه اثرات ضد ویروسی مناسبی بر علیه هر دو ویروس نام برده از خود نشان داده است(۳۰) .
در سال ۲۰۱۲، Saab و همکاران از عصاره اتانولی ۸ گونه گیاه در مقابل ویروس هرپس سیمپلکس تیپ یک استفاده کردند که اکثر آنها از خانواده نعنائیان و یک گونه از آنها مرزهTymbra بود. در این آزمایش از قسمت های هوایی و گل ها و برگهای گیاهان استفاده شد. رده سلولی Vero و روش سنجش سایتوتوکسیسیتی MTT بود. که از بین گیاهان مورد آزمایش، گیاه مرزه Tymbra فعالیت بازدارندگی قابل قبول و بیشتری را از خود نشان داد(۶۹)
فصل سوم
مواد و روش ها
۳-۱ وسایل و دستگاه های عمومی مورد نیاز برای آزمایشگاه کشت سلول:
- میکروسکوپ اینورت
متغیر عملکرد توانمندسازی:
این متغیر می تواند عددی بین ۰ تا ۲۰ باشد. حداقل این عدد برای کارکنان دانشگاه کاشان صفر امتیاز و حداکثر ۳۰ امتیاز بوده است. میانگین امتیاز عملکرد کارکنان دانشگاه کاشان ۷۳۵/۱۰ می باشد. میزان چولگی داده ها (۰.۰۵۳-) حاکی از چولگی اندک به چپ بوده و میزان کشیدگی داده ها (۰.۴۰۷) حاکی از بلندتر بودن اندک داده ها نسبت به توزیع نرمال می باشد. در مجموع توزیع این متغیر تا حدی غیرنرمال بوده و داده ها متمایل به مقادیر مرکز امتیاز های عملکرد بوده و از این حیث چندان مطلوب نمی باشد. به دیگر سخن، امتیاز میانگین کارکنان ۱۰.۷۳۵ از ۲۰ امتیاز در این محور، در حدود نیمی از سطح مطلوب می باشد. (این موضوع را می توان در نمودار زیر مشاهده کرد.)
نمودار ۴-۸
متغیر عملکرد کارکنان در رضایت ارباب رجوع:
این متغیر می تواند عددی بین ۰ تا ۲۰ باشد. حداقل این عدد برای کارکنان دانشگاه کاشان ۳ امتیاز و حداکثر ۲۰ امتیاز بوده است. میانگین امتیاز عملکرد کارکنان دانشگاه کاشان ۷۵/۱۸ می باشد. میزان چولگی داده ها (۲.۴۸۸-) حاکی از چولگی بسیار زیاد به چپ بوده و میزان کشیدگی داده ها (۷.۴۲۴) حاکی از بلندتر بودن بسیار داده ها نسبت به توزیع نرمال می باشد. در مجموع توزیع این متغیر غیرنرمال بوده و داده ها متمایل به مقادیر بالایی امتیاز های عملکرد بوده و از این حیث مطلوب می باشد. البته به نظر می رسد این نظام ارزیابی عملکرد متمایل به بزرگ نمایی عملکرد کارکنان دارد در این محور داشته و کمتر می توان این رضایت را در این سطح متوقع بود ( این موضوع را می توان در نمودار زیر مشاهده کرد.)
نمودار ۴-۹
۴-۳-۲تحلیل توصیفی متغیر آموزش کارکنان
همچنین نتایج توصیفی متغیر کل ساعات آموزش فرد به همراه ساعات آموزش در چهار موضوع عمومی، تخصصی، فرهنگی اجتماعی، و مدیریتی در دو جدول زیر آمده است. در ادامه به اختصار به تفسیر نتایج به تفکیک هر یک پرداخته می شود.
جدول ۴-۷: نتایج توصیفی مربوط به شاخصهای مرکزی و پراکندگی متغیر عملکرد کارکنان
متغیر | تعداد | حداقل | حداکثر | میانگین | انحراف معیار |
آموزشی عمومی | ۳۴۸ | ۰ | ۹۰ | ۱۹.۸۹ | ۱۳.۷۶۵ |
آموزشی تخصصی | ۳۴۸ | .۰ | ۸۰.۰ | ۱.۹۱۷ | ۷.۱۰۶۱ |
آموزشی فرهنگی اجتماعی | ۳۴۸ | .۰ | ۳۴.۰ | ۱۲.۹۹۴ | ۱۰.۰۴۱۴ |
آموزشی مدیریتی | ۳۴۸ | .۰ | ۶.۰ | .۱۵۵ | .۹۵۳۷ |
- خرد یک توانایی انسانی است که افراد از تجربیات خود یاد میگیرند و با موقیعت های تغییر، خود را سازگار میکنند )پاست و اندرسون، ۲۰۰۳).
دانش و تجربه در کنار هم به ویژه در تنظیمات سازمانی موجب توسعه هوش میشوند. هوش سازمانی طبق تعریف با انجمن مدیریت دانش، باید بر سه اصل مبنا ساخته شود: افراد، ساختار و رابطه؛ افراد اشاره میکند به دانشی که کارمندان سازمان دارند. ساختار، دانشی است که به سختی میتوان آن را از اداره به خانه نظیر ویژگی فکری، پایگاههای داده و مواردی از این دست برد. رابطهی مناسب، اجتماعی است که از مشتریان و ذینفعان فراگیر میشود. برخی افراد می گویند که اصل چهارمی با عنوان اصل رقابت نیز وجود دارد. این امر به میزان هوشمندی در رابطه با داشتن واکنش رقبا و عکس العمل آنها بستگی دارد. برای بالا بردن هوشمندی در یک سازمان هر چهار اصل باید موجب ایجاد ارزش افزوده در سازمان شوند( لیبوویتس،۱۳۸۹).
گاردنر (۱۹۹۳) بیان میدارد که در دورههای طلایی از روانسنجی و رفتارگرایی، به طور کلی اعتقاد بر این بود که هوش یک موجودیت واحد است که به ارث بردنی است و انسانها در ابتدا مانند تخته سنگ نانوشته هستند که میتوانند هر چیزی را آموزش دیده و یاد بگیرند به شرط آن که این آموزش از راه مناسب ارائه شود، اما این روزها تعداد زیادی از محققین به طور دقیق به عکس این فرض اعتقاد دارند که هوشهای بسیاری وجود دارد که کاملاً مستقل از یکدیگرند و هر هوش دارای نقاط قوت و محدودیتهای مربوط به خود است. گاردنر جنبههای اولیه هوش را شامل اندازه گیری زبانی، ریاضی و منطق، اشکال جنبشی بدن و شکلهای درون فردی و میان فردی هوش میداند. امروزه جنبههای دیگری از هوش وجود دارد که تلاش میشود تا اندازه گیری شوند مانند هوش هیجانی، هوش موفقیت، هوش عملیاتی و هوش سیال. گاردنر بیان میکند که هوش یک توانایی عمومی است که به درجات متفاوت در همه افراد میتوان یافت، هوش کلید حل موفقیت در حل مشکل است، هوش را میتوان با یک آزمون استاندارد اندازه گیری کرد و هوش میتواند موفقیتهای آینده را پیش بینی کند. ویلهلم و انگل[۳۱](۲۰۰۴) بیان داشتند که هوش یک فاکتور شناختی است که بهترین پیشگویی کننده برای شغل و کار است. و همچنین اظهار داشتند که هوش باید شامل اقدامات حل مسئله، تفکر بحرانی، قضاوت اقتضایی و هوش عملی( بر پایه دانش) باشد و هوش عملی فرد شامل یک جزء انگیزشی که میتواند شامل جنبههای اجتماعی، روانشناختی و عاطفی باشد(گوایچارد ، ۲۰۱۱).
هوش استراتژیک:
سازمان برای برنامه ریزی برای موفقیتهای فعلی و آتی نیاز دارد تا در مورد محیط کسب و کار خود( فعالیتها، منابع، بازارها، مشتریان، محصولات، خدمات و هزینهها) اطلاعات و دانش لازم را داشته باشد. این دانش که باعث میشود سازمان موفقیت عملکردی داشته باشد، لازم است که در سراسر سازمان انتشار یابد. یکی از چالشهای اساسی مدیران ارشد این است که چگونه تفکری را در مورد حال و آینده به منظور پیش بینی روند و مسیرها ایجاد کنند( کروگر، ۲۰۱۰).
در ادبیات مربوط به هوش استراتژیک آن را به عنوان جمع آوری، پردازش، تجزیه و تحلیل و انتشار اطلاعات که ارتباط زیادی با استراتژیک دارد توصیف میکنند. بیشتر به طور خاص هوش استراتژیک را به برنامه ریزی نظامی، هوش امنیت ملی و به تصمیم گیریهای استراتژیک شرکتهای بزرگ مربوط میدانند. هوش استراتژیک به عنوان یک مفهوم که در ارتباط نزدیک با کسب و کار، امنیت ملی و هوش نظامی، استراتژی کسب و کار، منابع استراتژیک، تجزیه و تحلیل و مشاهده استراتژیهای رقابتی، اتحاد و پیوستگی استراتژیک، مدیریت استراتژیک، مشاوره استراتژیکی و توسعه یا برنامه ریزی استراتژیک مورد استفاده قرار میگیرد (کوآسا، ۲۰۱۱).
هوش استراتژیک را نباید تنها به عنوان یک مشخصه نظامی، امنیت ملی و استراتژی شرکتهای بزرگ دانست، بلکه باید هوش استراتژیک را به عنوان یکی از راههای مدیریت دانش در نظر گرفت. هوش استراتژیک قادر به استفاده از مدل سازی، شبیه سازی، هنر، روایتها( تجربههای کاری)، نشانهها و علائم، ریاضیات آماری و نمودارهاست زیرا این راههای بیان شده برای آن است که مسائل پیچیده و مشکل به شکلی ساده تر بیان شوند و هدف هوش استراتژیک نیز همین است ( همان).
از دیدگاه فرایندی، هوش استراتژیک میتواند به عنوان بخشی از هوش رقابتی در نظر گرفته شود. همچنین به عنوان یک فرایند سیستماتیک و مستمر با هدف تسهیل کنندگی تصمیم گیری استراتژیک، از طریق استفاده از هوش مورد نیاز در زمان مناسب در فرم عملیاتی است(جی.آی.ای[۳۲] ،۲۰۰۴).
فیشر و بن سوآسان[۳۳] (۲۰۰۷) اظهار داشتند که هوش استراتژیک یک سیستم است که دارای ابعادی است که تصویری واضح تر در مورد آینده ایجاد میکند این ابعاد به طور خلاصه شامل پیش بینی، چشم انداز و انگیزه هستند( آقا و آتوا[۳۴]، ۲۰۱۴).
دام و کیم[۳۵] (۲۰۰۲) درباره هوش استراتژیک بیان میدارند:
هوش استراتژیک را میتوان به عنوان این که ” آنچه شرکت نیاز دارد از محیط کسب و کار خود بداند تا قادر به کسب بینش نسبت به فرایندهای حاضر، پیش بینی، مدیریت تغییر برای آینده، طراحی استراتژی مناسب که بتواند ارزش کسب و کار برای مشتریان ایجاد کند و بهبود سود آوری در بازارهای جاری و جدید باشد” تعریف کردهاند. آنها معتقدند که ارزش هوش استراتژیک از طریق بهبود قابلیتهای مدیران و کارکنان در یادگیری درباره تغییرات بالقوه در محیط کسب و کار و صنعت که مستلزم تجدید دیدگاه و تفکر در مورد فرایند کسب و کار است، قابل مشاهده است)دام و کیم، ۲۰۰۲).
افراد باید اطلاعات جدید، ادراکات، آگاهیها و بینش خود را هر جا و هر زمان که سازمان به آنها نیاز داشته باشد در اختیار بگذارند. یکی از چالشهای هوش استراتژیک افزایش بهره هوش برای تمام کارکنان و مدیران سازمان است، جای این که بپنداریم وظیفه جمع آوری و انتشار بینش و هوش تنها وظیفه قشر خاص و یا مدیران اجرایی است( همان).
مارچند و هایکس [۳۶](۲۰۰۷) درباره هوش استراتژیک بیان میدارند:
اطلاعات، پایه و اساس هوش استراتژیک است و بدون اطلاعات درست، تصمیم گیری برای کارکنان به منظور تصمیم گیری برای دستیابی و حفظ رهبری بازار دشوار است. بنابراین کاملاً قابل درک است که شرکتهایی که از فرایندهای مؤثر هوش استراتژیک برخوردار هستند به طور معمول میتوانند یکی از آن مواردی باشند که میتوانند از اطلاعات به منظور پیش بینی موفقیت، پاسخ گویی به نیازها و فرصتهای آینده بهره ببرند. ضروری است که مجریان بدانند، هوش استراتژیک نقش کلیدی در دستیابی به مزیت رقابتی و موفقیت آینده دارد. آنها معتقدند که هوش استراتژیک، باید اطلاعاتی را که یک سازمان درباره محیط کسب و کار نیاز دارد تا بتواند تغییرات را پیش بینی کند، طراحی استراتژی مناسب داشته باشد تا برای مشتریان ارزش ایجاد کند، ایجاد موقعیت رشد و سود برای سازمان در بازارهای جدید در داخل و یا در تمام صنایع فراهم کند را ارائه دهد.
هوش استراتژیک به معنی ایجاد بالاترین سطوح مدیریت اطلاعات درمورد محیط رقابتی، اقتصاد و محیط سیاسی که سازمانها میتوانند در آن به طورصحیح عمل کنند، و میتوانند از تصمیمهای استراتژیک حمایت کنند، بیان شده است( همان).
شش فعالیت عمده برای فرایند هوش استراتژیک تعیین شده است که هر یک از فعالیتها، از طریق تغییر شکل مترقی اطلاعات به هوش، ارزشی برای هوش و سازمان ایجاد میکنند. فعالیتهایی که فرایند هوش استراتژیک را دربر میگیرند شامل( کروگر، ۲۰۱۰):
- ادارک و احساس؛ شامل دانستن، شناخت و شناسایی شاخصهای مناسب برای تغییر است ( شاخصهای داخلی و یا خارجی برای شرکت).
- جمع آوری؛ تمرکز بر راههای جمع آوری دادههای مرتبط و معنی دار دارد.
- سازماندهی؛ شامل ساختاردهی دادهها به فرمتهای مناسب به عنوان منابع اطلاعاتی است.
- پردازش؛ بر تجزیه و تحلیل اطلاعات با روشهای مناسب و ابزارها تمرکز دارد.
- ارتباطات؛ شامل بسته بندی و ساده سازی دسترسی به اطلاعات برای کاربران است.
- بهره بردن از متمرکز سازی، در استفاده از اطلاعات در تصمیم گیری، برنامه ریزی عملکردی و پیاده سازی.
لیبوویتس معتقد است که هوش استراتژیک، ایجاد ارزش افزوده برای دانش و اطلاعات برای استفاده در تصمیم گیریهای استراتژیک سازمان ایجاد میکند؛ هوش استراتژیک یک برنامه رایج در توسعه(همان):
- طرحهای استراتژی( ۵-۳ سال)
- برنامههای سرمایه گذاری
- ارزیابی ریسک سیاسی
- برنامههای ادغام و اکتساب، سرمایه گذاری مشترک و طرحها و سیاستهای اتحاد شرکتها
- پژوهشهای بلند مدت و نوآوری
مونتگومری و وینبرگ[۳۷](۱۹۹۸) هوش استراتژیک را به عنوان سیستمی که تمرکزش بر انتخاب، جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات که برای تصمیم گیری استراتژیک مورد نیاز است، تعریف کردهاند. آنها هوش استراتژیک را به عنوان افزایش چرخه اطلاعاتی ودانش، هنگامی که در برنامه ریزی استراتژیک، توسط مدیریت مورد استفاده قرار میگیرند و میتوانند به نوآوری و مزیت سازمانی منجر شود، بیان کردهاند.
هوش استراتژیک یک ابزار مهم در اطلاع رسانی و حمایت از فعالیتهای مدیریت استراتژیک در مراحل مختلف توسعه استراتژی است. از دیدگاه فرایندی هوش استراتژیک را به عنوان یک فرایند سیستماتیک و مستمر با هدف تسهیل کنندگی تصمیم گیری استراتژیک، از طریق استفاده از هوش مورد نیاز در زمان مناسب در فرم عملیاتی است. فعالیتهای هوش استراتژیک به طور مستقیم بر حمایت از تصمیم گیریهای استراتژیک، با نظارت بر ابعاد با اهمیت استراتژیک تمرکز دارد. افق زمانی هوش استراتژیک گسترده است و بر همه رویدادهای مهم گذشته، حال و آینده تمرکز دارد. به طور معمول، در سطح تجزیه و تحلیل استراتژیک، بیشتر به ارتباطات هوشی و کمتر به مقدار اطلاعات نیاز است. به طور نمونه مفادی که هوش استراتژیک به آن نیاز دارد شامل(جی.آی.ای، ۲۰۰۴):
- مؤثر بودن تجزیه و تحلیل و نوع تجزیه و تحلیل: چگونه یک پدیده مشخص بر روی کسب و کار شرکت تأثیر میگذارد.
- تجزیه و تحلیل کسب و کار: چه نیروهایی محرک اصلی مؤثر بر محیط کسب و کار هستند.
- دیدگاهی با محدوده وسیع از توسعه و پیشرفت عرصه منازعه.
- آنالیز عمیق از رقبا و مشتریان کلیدی.
- داشتن دیدگاهی وسیع و دقیق به محیط کسب و کار.
- بررسی موضوعات کلان و تجزیه و تحلیل آنها و بررسی تأثیر این موضوعات.
- تجزیه و تحلیل موضوعات استراتژیک بحرانی و مهم.
شش نقش پایه برای هوش استراتژیک در تصمیم گیریهای استراتژیک بیان شده است( همان):
- توصیف محیط رقابتی:
تجزیه و تحلیل مفاهیم و اطلاعات باید در عرصه رقابتی فعلی که شرکت در آن به فعالیتهای عملیاتی میپردازد انجام شود. ارزیابی اطلاعاتی باید از نیروها و عواملی که محیط رقابتی شرکت را تشکیل میدهند ساخته شده باشد.
- پیش بینی آینده محیط رقابتی:
بخش هوش و اطلاعات باید قادر به پیش بینیهای مربوط به محیط رقابتی که شرکت تمایل دارد، خود را در آینده در آن محیط ببیند، باشد. موضوع آینده درباره تغییر است که بعضی از آنها قابل پیش بینی و بعضی غیر قابل پیش بینی هستند. طرح ریزی باید به عنوان ابزاری برای حمایت از برنامه ریزی استراتژیک از طریق ظهور رقابت تکنولوژی و دانش نیازهای مشتری از قبل به منظور تدوین پیش بینی که میتواند شروعی برای تغییر اولیه باشد، تعریف شود. در متون بسیار زیاد، به صراحت بیان شده است که هوش استراتژیک یک پیش نیاز مهم برای تغییر است.
- به چالش کشیدن مفروضات اساسی- پرسیدن سؤالهای درست و به جا:
شکل ۴-۱ اثر مستقل عوامل متغیر بر روی مقاومت خمشی
۴-۲-۱ تاثیر مستقل ضخامت لایه مغزی بر مقاومت خمشی(MOR)
با توجه به نتایج تجزیه واریانس مقاومت خمشی (جدول ۴-۲) مشاهده میشود که بین مقادیر خمشی بدست آمده از پانل های ساخته شده با ضخامت های لایه مغزی ۹ و ۱۹ میلی متر اختلاف معنی داری وجود دارد. با مقایسه اثر متوسط ضخامت لایه مغزی در شکل ۴-۲ مشاهده میشود که با افزایش ضخامت لایه مغزی مقاومت خمشی پانل کاهش مییابد.
شکل۴-۲ اثر مستقل ضخامت مرکزی بر مقاومت خمشی
کاهش مقاومت به خمش با افزایش ضخامت مرکز، به دلیل مقاومت های کمتر چوب در ضخامت های بالاتر در برابر تنش های برشی میباشد. استایل و همکاران (۲۰۰۷) با مقایسه مقاومت خمشی پانل های ساندویچی با رویه های الیاف شیشه و مرکز فوم با ضخامت های مختلف ۵/۰، ۱ و ۲ سانتی متر لایه مغزی نتیجه گیری کردند که اثر ضخامت لایه مغزی در پانل های ساندویچی بسیار موثر است، بطوریکه با افزایش ضخامت لایه مغزی پانل ساندویچی تخریب بیشتری در مرکز صورت میگیرد. شکست پانل ها در آزمون خمش به صورت برش در مرکز و ترک در رویه چندسازه الیاف شیشه مشاهده شد که در شکل ۴-۳ مشاهده میشود.
شکل ۴-۳ وضعیت شکست پانل ساندویچی در آزمون خمش
۴-۲-۲ مقایسه مقاومت خمشی پانل های ساندویچی ونمونه های شاهد (پالونیا)
مقایسه مقاومت خمشی نمونه های پانل و شاهد توسط آزمونT-Test در شکل ۴-۴ ارائه گردیدهاست. با مقایسه میانگین های مقاومت خمشی در این شکل مشاهده میکنیم که مقاومت خمشی نمونه های پانل ساندویچی، افزایشی در حدود ۲ برابر نسبت به نمونه های شاهد نشان دادند که این به دلیل تقویت چوب توسط رویه های مقاوم الیاف شیشه بود.
شکل۴-۴ مقایسه میانگین مقاومت به خمش نمونه های شاهد و پانل
۴-۳ مدول الاستیسیته
میانگین مدول الاستیسیته پانل ها در جدول ۴-۱ ارائه گردیده است. با توجه به اثر مستقل و متقابل فاکتورهای در جدول ۴-۳ و توجه به سطوح معنی داری مشاهده میشود که اثر مستقل ضخامت لایه مغزی و اثر متقابل ضخامت و رزین بر روی مدول الاستیسیته پانل حاصله معنی دار بوده است که در شکل های ۴- ۵ و ۴- ۷ ارائه گردیده است.
جدول ۴-۳ تجزیه واریانس و تاثیر مستقل و متقابل متغیر های مختلف تیمار بر روی مدول الاستیسیته
عوامل متغیر درجه آزادی مجموع مربعات میانگین مربعات P F
ضخامت ۱ ۶۳۱۵۲۴۲ ۶۳۱۵۲۴۲ ۱۱/۷۲ * ۰۰/۰
رزین ۱ ۱۶۳۶۹ ۱۶۳۶۹ ۱۹/۰ ۶۶۸/۰
الیاف شیشه ۱ ۱۲۶۴ ۱۲۶۴ ۰۱/۰ ۹۰۵/۰
ضخامت * رزین ۱ ۹۲۱۷۹۶ ۹۲۱۷۹۶ ۵۳/۱۰ * ۰۰۳/۰
ضخامت * الیاف شیشه ۱ ۷۳۴۸۹ ۷۳۴۸۹ ۸۴/۰ ۳۶۷/۰
رزین * الیاف شیشه ۱ ۳۰۴۲۳ ۳۰۴۲۳ ۴۷/۳ ۰۷۲/۰
ضخامت * رزین *الیاف شیشه ۱ ۲۸۹۶۶ ۲۸۹۶۶ ۳۳/۰ ۵۶۹/۰
خطا ۳۲ ۲۸۰۲۵۵۳ ۸۷۵۸۰
مجموع ۳۹ ۱۰۴۶۳۹۱۱
شکل ۴-۵ اثرات مستقل متغیرهای مختلف تیمار بر روی مدول الاستیسیته
۴-۳-۱ تاثیر مستقل ضخامت لایه مغزی بر مدول الاستیسیته (MOE)
با توجه به شکل ۴-۶ مشاهده می کنیم که با افزایش ضخامت لایه مغزی از ۹ به ۱۹ میلی متر مدول الاستیسیته کاهش یافته است.
شکل۴-۶ مقایسه میانگین ها برای تاثیر مستقل ضخامت مرکز بر تنش برشی مرکز
۴-۳-۲ تاثیر متقابل اثر نوع رزین و ضخامت بر مدول الاستیسیته (MOE)
جدول تجزیه واریانس ( جدول ۴-۳ ) نشان می دهد که اثر متقابل ضخامت و رزین از لحاظ آماری اختلاف معنی داری را در مدول الاستیسیته ایجاد میکند.. شکل ۴- ۷ نشان می دهد بیشترین مقدار MOE مربوط به پانل هایی است که با ضخامت لایه مغزی ۹ میلی متر و با بهره گرفتن از رزین اپوکسی ساخته شده اند، اما اثر افزایش ضخامت لایه مغزی روی پانل های ساخته شده با رزین اپوکسی بیشتر میباشد و باعث کاهش بیشتر MOE در این پانل ها میشود، در حالیکه اثر افزایش ضخامت لایه مغزی روی پانل های ساخته شده با رزین پلی استر کم تر است.
شکل۴-۷ اثر متقابل نوع رزین و ضخامت بر مدول الاستیسیته (MOE)
۴-۳-۳ مقایسه مدول الاستیسیته نمونه های شاهد و پانل
مقایسه مدول الاستیسیته نمونه های پانل و شاهد توسط آزمون T-Test نتایج معنی داری را نشان داد که در شکل ۴-۸ ارائه گردیده است. نمونه های پانل نسبت به نمونه های شاهد مدول الاستیسیته بیشتری نشان دادند که این علت را می توان به سختی و مقاومت بیشتر چند سازه الیاف شیشه نسبت داد.
شکل۴-۸ مقایسه میانگین مدول الاستیسیته نمونه های شاهد و پانل
۴-۴ تنش برشی لایه مغزی پانل )ז(
نتایج میانگین مقاومت تنش برشی مرکز پانل در جدول ۴-۱ اراثه گردیده است. اثر مستقل متغیرهای مختلف تیمار نیز در شکل ۴-۹ آورده شده است. نتایج حاصل از آزمایشات به کمک روش تجزیه واریانس در شکل ۴-۴ آمده است. همانگونه که ملاحظه میشود تنها اثر ضخامت بر مقاومت برشی معنی دار شده است.
۴-۴ تجزیه واریانس و تاثیر مستقل و متقابل متغیرهای مختلف تیمار بر روی تنش برشی مرکز
عوامل متغیر درجه آزادی مجموع مربعات میانگین مربعات P F
ضخامت ۱ ۹۷۳۳/۴۲ ۹۷۳۳/۴۲ ۸۶/۲۳۴ *۰۰۰/۰
رزین ۱ ۰۳۱۴/۰ ۰۳۱۴/۰ ۱۷/۰ ۶۸۲/۰