ستاره شفاف!
بر می‌شوی
یا
فرو می‌افتی؟ (همان،ص.۱۹۷)
شاعر تا انتهای شعر با عبارات متفاوت این موضوع را برای خواننده یادآوری می‌کند تا او را مانند خود حیران کند:
پایان نامه - مقاله - پروژه
سایه‌های بلند!
صبح است یا غروب؟(همان،ص.۱۹۷)
و یا می‌گوید:
روزی در پی است یا شبی! (همان،ص.۲۰۱)
این ویژگی در اغلب سرودهای مرثیه آمیز شمس پر رنگ به نمایش در می‌آید:
یادم نیست چه هنگامی بود.
پاییز بود یا بهار
صبح بود یا غروب. (همان،ص.۴۳۹)
نمی‌دانم سپیده‌دمان است که به تاریکی باز می‌رود
یا شامگاهان است
که از برابر ماه می‌گریزد. (همان،ص.۲۰۲)
در بسیاری از سروده‌های بخش اول، ابهام زمان دیده می‌شود که خود نشانه‌ی بر هم ریختگی ذهن شاعر یا شدت تألّم او در بیان داستان است.
۴-۲-۲-۳-۲- دو گانگی زمان
در مقدمه‌ای که بر کتاب« هیچ کس از فردایش با من سخن نگفت» نگاشته شده، از این دوگانگی یاد شده است. زمان در کل شعر جریان دارد اما ایستا هم هست. نگارنده معتقد است که این پارادکس‌ها‌ی شگفت انگیز شکلی تراژدی وکمدی می‌سازند: (کاظمی،۱۳۸۸،ص.۲۵)
ساعت‌های خانه‌ی ما خوابیده‌اند.
و روز و شب هنوز ، مثل دو غول کودن
در پی هم می‌دوند ، بازی می‌کنند ،و فراموش مان کرده‌اند. (لنگرودی،۱۳۹۰،ص.۲۰۴)
این دوگانگی در برخی از اشعار جریان دارد. ساعت، خود نماد گذشتن زمان است. اما وقتی راه زمان را گم کرده باشد دیگر متوقّف می‎شود و از حرکت باز می‌ماند :
و ساعتی
که راه زمان را گم کرده است. (همان،ص.۳۳۲)
ما
کلید زمان را گم کردیم . (همان،ص.۲۷۴)
۴-۲-۲-۳-۳- زود گذر بودن زمان
شمس لنگرودی هنگامی از گذر سریع زمان سخن به میان می‌آورد، که گذرشتابان عمر را می‎بیند. زمان زود می‌گذرد و تمام زیبایی‌های جوانی به سرعت از انسان گرفته می‌شود :
پیری چه زود فرا می‌رسد
و خواب چه زود
گواریی‌شان را از دست می‌دهند. (همان،ص.۳۴)
شاعر در برخی از سروده‌هایش کوتاهی عمر و زودگذر بودن زمان را این گونه وصف می‌کند:
زاده می‌شویم چون حبابی
عمر می‌گذرانیم چون کفی
می‌میریم چون موجی. (همان،ص.۲۵۶)
شاعر در شعر قصیده لبخند چاک چاک که در آن جریان زندگی را می‌سراید از اتاقی بیست و چهار متری یاد می‌کند . شمس معتقد است این اتاق می‌تواند استعاره‌ای از بیست و چهار ساعت شبانه روز باشد و اتّفاقاتی که در طول این فرصت به سرعت رخ می‌دهد. همچنین می‌تواند اشاره‌ای به زمان کوتاه زندگی داشته باشد که به سرعت طی می‌شود:
و دنیا
وقتی در حجمی بیست و چهارمتری آن قدر کوچک می‌شود
که هر دقیقه هزارن بار، بر گرد جهان می‌گردی
چه تفاوت خواهد کرد
صدو دو ساعت ویران
یا چند ساعت سالم. (همان،ص.۳۴۹)
۴-۲-۲-۳-۴- ایستایی و دیر گذر بودن زمان
و گاه شاعر زمان را گهواره‌ای بی رمق می‌بیند که از کار افتاده‌است .این امر دلالت بر حرکت کند زمان دارد.
اغلب این دسته از اشعار در وصف روزگار هجران سروده شده است:
و زمان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...