کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو


آخرین مطالب


 



دوم- فروش اقساطی وسایل تولید، ماشین آلات و تأسیسات:
این گونه تأمین مالی جهت پوشش بخشی از هزینه‌های سرمایه‌ای (دارایی‌های ثابت)، در قالب اموال منقول، با عمر مفید بیش از یکسال، جهت بخش‌های خدماتی، تولیدی اعم از صنعتی، معدنی و کشاورزی مورد استفاده قرار می‌گیرد. بدین صورت که با تقاضای این گونه واحدها، ماشین آلات موردنیاز آن ها توسط تأمین کننده مالی خریداری شده، و به صورت نسیه به واحدهای تولیدی یا خدماتی مذکور واگذار شده و بهای آن به صورت دفعتاً واحده یا به اقساط مساوی و یا نامساوی، ولی در سررسیدهای معین، دریافت می‌شود. تفاوت این نوع فروش اقساطی با مورد قبلی در مدت زمان تقسیط آن می‌باشد. و مورد فروش اقساطی مواد اولیه، لوازم یدکی و ابزار کار، نهایتاً یکساله بوده؛ در حالیکه فروش اقساطی وسایل تولید، ماشین آلات و تأسیسات میان مدت یا بلندمدت؛ و حداکثر مدت آن برابر طول عمر مفید اموال موضوع درخواست خواهد بود.
سوم-فروش اقساط مسکن
عبارتست از فروش مسکن احداث شده توسط تأمین کننده مالی به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم، توسط شخص ثالث، به متقاضیان مسکن به صورت اقساطی.
و تنها تفاوت آن با سایر فروش اقساطی‌ها، در مدت زمان اقساط آن است؛ که فروش اقساطی مسکن، معمولاً به صورت بلندمدت برقرار می‌گردد.
همان طوری که از تعاریف و شرایط فروش اقساطی (که فوقاً آورده شد)هرچه بیشتر در مورد عقد فروش اقساطی مطالعه می‌شود، تا آن حد به قرابت و نزدیکی این‌ دوعقد پی برده می‌شود. چرا که در هر دوی این عقود، بحث از بیع و خرید و فروش می‌باشد. وکالای مورد عقد را درهر یک از این عقود می‌توان به صورت اقساط فروخت. و هر دوی این عقود به منظور تأمین مالی واحدها اقتصادی برقرار می‌شوند.
البته فروش اقساطی با مرابحه دارای تفاوت‌های چشمگیری می‌باشد. از جمله آن‌ ها:
از مرابحه می‌توان برای تأمین مالی بانک‌ها از طریق انتشار اوراق مرابحه استفاده نمود در حالی که این قابلیت در فروش اقساطی وجود ندارد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
عقد فروش اقساطی را نمی‌توان در بخش خرید خدمات موردنیاز خانوارها و یا سایر بخش‌ها (تولیدی، خدماتی، صنعتی) بکار برد. در حالیکه از عقد مرابحه هم جهت خرید کالاهای موردنیاز تمامی بخش‌های اقتصادی و هم خرید خدمات، نیز می‌توان استفاده نمود.
نحوه بازپرداخت فروش اقساطی عموماً به صورت اقساطی تدریجی است. در حالیکه در عقد مرابحه روش‌های دیگری هم که در عقد بیع رایج است؛ می‌توان استفاده نمود. از جمله آن‌هاست بیع نقدی، بیع نسیه دفعی و بیع نسیه اقساطی.
گفتار دوم-مزایا و معایب
هرنوع عقد وتاسیسی که در ذهن متصور باشد، دارای یک سری محاسن و معایب خواهد بود. و عقد مرابحه نیز از این قاعده مستثنی نبوده و مزایا و معایب آن ذیلا” توضیح داده میشود.
الف- مزایا
شمول قرارداد مرابحه برای اعیان در قالب عقد بیع مرابحه میسر است. از دیگر مزایای عقد مرابحه تخصیص بهینه منابع، ابزار مناسب و مؤثر برای مدیریت نقدینگی و تنها ابزار عملی برای تأمین نقدینگی و مدیریت بر نقدینگی مؤسسات مالی و اعتباری و بانک‌ها می‌باشد.
تأمین مالی بر مبنای مرابحه، مساوی با اعطای وام بر مبنای بهره نیست. این روش در واقع فروش مدت‌دار کالاست. که در خصوص سود، هزینه‌ها و قیمت کالا، طرفین اطلاع کافی دارند و طرفین را از ربا و رباخواری دور می کند. یکی از مزایای جالب مرابحه،خرید وفروش کالاازطریق صدور اعتبار اسنادی (L.C) برای متقاضیان در قالب عقد مرابحه می‌باشد[۳۰].
اوراق مرابحه از دیگر مزایای مرابحه می باشد.بااین توضیح که اوراق مرابحه را در مقابل اوراق اجاره مقایسه می کنیم، که آن هم معمولاٌ در بخش های دولتی و غیر دولتی در تامین مالی مورد استفاده قرار میگیرد.بدین صورت که بخش های مذکور، با خرید تجهیزات لازم از ابتدا مالک آنها شده و قدرت مانور بیشتری نسبت به نحوه استفاده، تغییر، تبدیل،و یا تعویض آن تجهیزات را در طول فرایند تولید خواهند داشت.و محیا کردن این شرایط برای استفاده کنندگان از آن، میل ورغبت بیشتری خواهند داشت.و این افزایش میل و رغبت در استفاده از اوراق مرابحه، موجبات رونق در بخش عرضه، طی یک سیاست گذاری مالی بلند مدت را فراهم خواهد آورد.وهمینطور باعث کاسته شدن اثرات منفی فشارهایی که ممکن است از مازاد تقاضا که به افزایش تورم می انجامد؛ بشود. با افزایش تسهیلات و امکانات تامین مالی و دارایی های سرمایه ای مورد نیاز واحد های تولیدی، موسسات و بنگاههای اقتصادی بوسیله اوراق مذکور، هزینه های تولید آن واحدها پایین آمده و از میزان تورم ناشی از فشار هزینه ها، به عنوان یکی از عوامل تورم زا، کاسته خواهد شد.چرا که سود اوراق مرابحه برخلاف بهره در استقراض ربوی، که در روی هزینه های تولیدی قرار می گیرد، منتقل شده و به نوعی سبب کاهش هزینه های تولید می شود.علاوه برآن موارد مذکوره با این سیاست گذاری کلان اقتصادی،می توان سرمایه گذاری ها را به سمت و سوی ساخت و عرضه کالاهای ساخت داخل سوق داده و کشور را گامی به خودکفایی نزدیکتر خواهد کرد.واز شدت اثرگذاری مخرب تورم وارداتی هنگام افزایش قیمت جهانی محصولات،کاست و به طریق دیگر تورم را در کشور بصورت نسبی کنترل کرد.
ب- معایب
از معایب عقد مرابحه می‌توان به مبادله‌ای بودن آن اشاره نمود. که به لحاظ تعیینی بودن نرخ عقود مبادله‌ای از طرف با نک مرکزی،( که معمولاً نرخ سود آن با عقود مشارکتی تفاوت چشمگیری دارد)از رغبت بانک‌ها برای سوق به سمت عقد مرابحه می‌کاهد.
دارا بودن هزینه حق العمل، بدلیل استفاده از واسطه‌گری، می‌تواند ازدیگر معایب آن نسبت به استفاده کننده از تأمین مالی به جهت افزایش هزینه پولی باشد.
در تأمین مالی مؤسسات مالی، ایجاد شک و تردید برای وجود میزان کافی فلز یا کالای مورد مبادله در مقیاس کلان که مرابحه براساس آنها فعالیت می‌کند. نیز از نقطه نظرات ضعف این سیستم می‌باشد.
عقد مرابحه در دو مرحله ایجاد می‌شود یکی در مرحله‌ای که مشتری متقاضی انعقاد قرارداد مرابحه شده و متعهد می‌شود کالای درخواستی خود را از تأمین کننده مالی خریداری نماید. پر واضح است که، تعهد مذکور یک الزام قانونی برای مشتری نمی‌تواند باشند بلکه ممکن است مشتری از تعهد خود سرباز زند. و در چنین حالتی تأمین کننده مالی به ریسک بازار می‌افتد و ممکن است با مشکل از دست دادن وجه نقد روبرو شود. که برای خرید کالا مصرف نموده است. و در مرحله دوم مشتری کالایی را که توسط بانک خریداری شده بر پایه پرداخت‌های زمان‌بندی شده خریداری می‌کند که در اینجا نیز، تأمین کننده مالی به ریسک اعتباری می‌افتد.
فصل دوم
شرایط
شرایطی باید جمع شود تا یک عقد مرابحه را بوجود آورد می‌توان در دو بخش بررسی نمود. یکی شرایط عمومی و دیگریشرایط اختصاصی می‌باشد. شرایط عمومی بیشتر مربوط به شرایط کلی جهت تشکیل یک عقد بوده که ابتدا بررسی می‌شود و سپس در خصوص شرایط اختصاصی که فقط مربوط به عقد مرابحه است، بحث و بررسی خواهد شد.
مبحث اول- شرایط عمومی
جهت ایجاد عقد مرابحه، وجود اراده طرفین و اعلام آن از شرایط اصلی عقد می باشد.که ابتدا در آن خصوص بحث کرده وسپس از انطباق خواسته های طرفین و بررسی سلامت اراده ایجادی طرفین، سخن خواهیم گفت.
گفتار اول- قصد طرفین
از اطلاق ماده ۱۹۱ ق.م چنین استدلال می شود که، عقد با قصدانشاءمتعاقدین تشکیل می شود. به شرط اینکه موضوع عقدبر قصد آنها دلالت کند. عقد تعهدی است بین دو طرف در خصوص معاوضه مال یا منفعت مورد معامله، و رکن اساسی تحقق آن قصد می‌باشد، و اگر طرفین عقد، قصدی برای ایجاد آن نداشته باشند، آن عقد ایجاد نخواهد شد. و در صورت ظهور چنین بنایی، بعلت فقدان قصد طرفین، باطل و بلااثر خواهد بود. و چون قصد امری است که از درون انسان نشأت می‌گیرد، جهت ظهور آن باید کاشف از لفظ یا عملی که دلالت بر آن دارد، باشد. قصد طرفین با ایجاب و قبول ظاهر می‌شود. و ازمفاد ماده ۳۳۹ ق.م چنین برمیاید که، پس از توافق طرفین متعاقدین در مبیع و ثمن ، عقد بیع به ایجاب و قبول محقق می‌شود.وشق اخیر ماده مذکور، بیع به دادو ستد رانیز از این قسم فرض کرده است.
جهت تحقق بیع مرابحه، همچون سایر عقود بهم رسیدن دو اراده لازم و ضروری است «اراده عبارتست از حرکت نفس به طرف انجام یا ترک کاری پس از تصور و تصدیق سود و زیان آن می‌باشد و به مجموع (قصد+ رضا) اراده گویند. منظور از قصد، مصمم شدن به انجام یا ترک کاری (خواه با رضایت یا بدون رضایت)»[۳۱].
بعد از وجود اراده منطبق شدن دو اراده برای ایجاد عقد ضروری می‌باشد. خواسته‌های طرفین عقد باید در یک نقطه بهم برسند. و شرایطی که بر همدیگر و بر روی ثمن و مبیع گذاشتند، مورد قبول طرفین واقع گیرد. بعنوان مثال اگر قصد یکی از طرفین صلح باشد. طرف دیگر نیز باید بر همین قصد باشد. و چنانچه قصد طرف دیگربیع باشد. این انطباق اراده طرفین نمی‌تواند باشد. حتماً باید قصد وی نیز صلح باشد. تا رابطه حقوقی بین طرفین ایجاد گردد.
از مصادیق عدم انطباق اراده طرفین می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.
در موردی فروشنده بگوید به موکل تو فروختم و مخاطب بگوید برای خودم خریدم.
موردی که طرفین در ثمن به توافق نرسیده باشند. برای مثال فروشنده ثمن را یکصد واحد انشاء کند و خریدار آنراده واحد در نظر بگیرد. که در این صورت عقد واقع نخواهد شد.
در صورتی که فروشنده قصد یک مبیعی را بکند و خریدار مال دیگر فروشنده مدنظرش باشد. که در این حالت نیز عقد برقرار نخواهد شد.
در صورتی که فروشنده مال خود را با شرط خیار فسخ انشاء کرده باشد و خریدار آنرا بدون خیار و مطلق قبول نماید. که در مورد مذکور نیز بعلت عدم تطابق اراده طرفین معامله، عقد واقع نخواهد شد.
عکس مورد قبلی نیز می‌تواند عنوان شود بدین ترتیب که فروشنده مال خود را بصورت مطلق بفروشد، و خریدار آنرا با قید و شرط خریده باشد. این نیز از موارد عدم انطباق می‌باشد.
ممکن است فروشنده مبیع را به دو نفر در مقابل ثمنی معیین انشاء کرده باشد و یکی از مخاطبین بگوید من نصف آن مبیع را به نصف ثمن انشایی خریدم در این صورت نیز عقد واقع نخواهد شد.
گفتار دوم- اهلیت و اختیار طرفین
اهلیت و اختیار طرفین متعاملین، از شروطی هستند که داشتن آنها برای انعقاد هر عقدی لازم وضروریست. ما در این گفتار به بسط این شروط میپردازیم.
الف- اهلیت طرفین
ماده ۲۱۱ ق.م شرایطی را که طرفین معامله اهل به حساب بیایند را با این مضمون اشعار داشته است.برای اهلمحسوب شدن متعاملین،انها باید بالغ، عاقل و رشید باشند. طرفین متعاقدین باید شرایط سه گانه مذکور در ماده ۲۱۱ ق.م را داشته باشند.
اهلیت در دو معنا ظاهر می‌شود. اهلیت به معنای عام تمام و کمال کلمه، و آن صلاحیت شخص برای دارا شدن حق و تکلیف می‌باشد. و اهلیت به معنای خاص و آنهم توانمندی شخص برای دارا شدن می‌باشد. البته در اکثر متون حقوقی منظور از اهلیت، اهلیت به معنای عام بوده و استعمال می‌گردد.
اهلیت به معنای خاص، یعنی اهلیت دارا شدن حق که اهلیت استحقاق[۳۲]، اهیلیت تمتع[۳۳]، اهیلیت تملک[۳۴] نیز می‌گویند. در ماده ۹۵۶ ق.م با این شرح آمده است اهلیت برای دارا شدن حقوق، با متولد شدن انسان شروع شده و با مرگ او خاتمه می یابد.
اهلیت به معنای عام، مجموع اهلیت برای دارا شدن و استفاده از حقوق را گویند. یک طفل صغیر درست است که دارای اهلیت تمیع است. ولی بعلت محجور بودن، نمی‌تواند در حقوق و دارایی‌های خود تصرف داشته باشد. اموال خود را معامله نموده، یا قسمتی یا تمام آنها را هبه کرده یا اموال خود را اجاره داده و یا اجاره بهای آنها را دریافت نماید و …
فرد مذکور شایستگی و توانایی اجرای حقوق خود را نداشته و برای چنین شخصی با توجه به شرایط، ولی، قیم یا وصی تعیین می‌گردد.
“اهلیت برای اجرای حق را اهلیت استیفاء می‌گویند”[۳۵].
اهلیت در مراحل زندگی انسان یکسان نمی‌باشد، از اهلیت “تمتع ناقص”[۳۶] تا “اهلیت استیفای کامل”[۳۷] حالات مختلفی وجود دارد و برای هر مرحله قوانین جداگانه‌ای وضع گردیده است.و به تدریج اهلیت انسان، توأم با رشد قوای جسمی و دماغی، تکمیل می‌شود. و انسان اهلیتی که بصورت ناقص در دوران جنینی داشت، بتدریج به اهلیت کامل و اجرایی (اهلیت استیفاء) می‌رسد. بطوری که انسان بالغ، کامل و رشید دارای هر گونه حقوق (ازجمله تمتع و استیفاء) بوده و اصل برای اهلیت تمتع، انسان بودن می‌باشد. و به محض زنده متولد شدن انسان (حتی در قبل از تولد نیز دارای حق تمتع ناقص می‌باشد) دارای چنین حقی می‌گردد. و تا زمان مرگ این حق را خواهد داشت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 06:11:00 ق.ظ ]




ـ ترکیب شناخت‌ها، احساس‌ها و آمادگی برای عمل نسبت به یک چیز معیّن را نگرش شخص نسبت به آن چیز می‌گویند. (کرچ، کراچفیلد، و بالاکی[۸۳]، ۱۹۶۱، به نقل از: کریمی، ۱۳۸۸: ۷)
پایان نامه - مقاله - پروژه
ـ نگرش، سازمان با دوامی از باورهاست حول یک شیء یا موقعیت که فرد را آماده می‌کند تا به صورتی ترجیحی نسبت به آن واکنش نشان دهد. (راکیچ[۸۴]، ۱۹۶۷، به نقل از: کریمی، ۱۳۸۸: ۷)
ـ ما نگرش را به عنوان ارزیابی کلی فرد از یک موضوع تعریف می‌کنیم. (جرد بونر و مایکل وانک[۸۵]، ۱۹۵۹، به نقل از: بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۹)
بنابراین، می‌توان نگرش را نوعی متغییر مداخله‌گر پنهان فرض کرد که به صورت میانجی، میان محرک و پاسخ (رفتار)، در درون فرد رفتارکننده، عمل می‌کند تا عکس‌العمل قابل مشاهدۀ او را شکل دهد.
۱ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ اجزای نگرش
اندیشمندان حوزۀ مطالعات روان‌شناسی اجتماعی، نگرش را پدیده‌ای مرکب از سه عنصر «شناختی»، «عاطفی» (احساسی) و «آمادگی برای عمل» (رفتاری) می‌دانند و بر این باورند که این اجزای سه‌گانه، با هم همبستگی دارند؛ بدین معنی که شناخت‌های فرد دربارۀ چیزی، از احساسات و شور او دربارۀ آن چیز و هم‌چنین تمایلات او برای عمل نسبت به آن چیز تأثیر می‌پذیرند. هم‌چنین هر تغییری که در شناخت شخص دربارۀ چیزی رخ دهد، در احساسات او نسبت به آن و نیز در آمادگی او برای عمل و رفتار نسبت به آن تأثیر می‌‌گذارد. (کرچ و همکاران، ۱۹۶۱، به نقل از: کریمی، ۱۳۸۸: ۱۰)
از آن جا که یکی از پیش‌زمینه‌های هر نگرشی را شناخت تشکیل می‌دهد، بنابراین موضوع نگرش می‌تواند هر چیز مادی و غیر مادی قابل درک، شناخت و استنباط در دنیای بشر باشد. پس، می‌توان چنین نتیجه گرفت که نگرش‌های افراد، محدود به شناخت‌های آنهاست، در نتیجه اگر کسی که نسبت به پدیده‌ای شناخت نداشته باشد، اصولاً نگرشی هم در مورد آن نخواهد داشت. با این تفاسیر، به بررسی مختصر اجزاء سه‌گانۀ نگرش می‌پردازیم:
الف. جزء شناختی نگرش: شامل اطلاعاتی می‌شود که فرد در خصوص موضوع نگرش دارد. البته مهم‌ترین این شناخت‌ها آنهایی هستند که با نوعی ارزیابی همراه باشند.
ب. جزء احساسی نگرشاین جزء شامل احساساتی است که موضوع نگرش در شخص بر می‌انگیزد؛ به این معنا که موضوع نگرش، ممکن است برای فرد، خوشایند یا ناخوشایند باشد. اهمیت بُعد احساسی نگرش در این جاست که نقش انگیزشی بر رفتار فرد دارد. تحقیقی که به وسیلۀ آندرسون انجام شده است، نشان می‌دهد که حتی پس از این که محتوای یک نگرش (جزء شناختی آن)، فراموش می‌شود، ارزشیابی نسبت به موضوع آن نگرش، هم‌چنان برقرار می‌ماند و این نتیجه، تأکیدکنندۀ این نکته است که عنصر عاطفی، بادوام‌تر و اصلی‌تر از عنصر شناختی است. (کریمی، ۱۳۸۸: ۲۰)
ج. جزء آمادگی برای عمل در نگرشاین جزء به این معناست که نگرش، شخص را آماده می‌کند تا در برخورد با موضوع نگرش، رفتاری از خود نشان دهد. بدین ترتیب، چنان که نگرش شخص نسبت به موضوعی مثبت باشد، آماده است که کمک کند، ستایش کند، حمایت کند، یا پاداش دهد و بر عکس، اگر نگرش شخص نسبت به موضوعی منفی باشد، آماده است به آن آزار برساند، بی‌اعتنایی کند، و یا حتی در جهت نابودی آن بکوشد.
یک طرفدار محیط زیست، ممکن است قویاً باور داشته باشد که آلودگی هوا، لایۀ اُزُن را تخریب می‌کند که نتیجۀ آن افزایش خطر ابتلا به سرطان است(بُعد شناختی)؛ او ممکن است از انقراض گونه‌های جانوری در معرض خطر، عصبانی یا ناراحت شود (بُعد عاطفی)؛ و یا در اثر این نگرش، ممکن است به جای وسیلۀ نقلیۀ شخصی، از وسایل نقلیۀ عمومی استفاده کند یا به استفاده از کالاهایی که از راه بازیافت تولید شده‌اند، مبادرت ورزد (بُعد رفتاری).
یافته‌های اخیر روان‌شناسان اجتماعی، حاکی از تفاوت تأثیر و اهمیت این سه عنصر در شکل‌دادن به نگرش‌های افراد است؛ یعنی در برخی نگرش‌ها، عامل شناختی مهم‌تر است، در برخی عامل عاطفی و در برخی دیگر، عامل رفتاری. بنابراین، نگرش‌ها می‌توانند مبتنی بر شناخت، عواطف و یا مبتنی بر رفتار و یا مبتنی بر ترکیب دو یا هر سه آن‌ ها باشند (زانا و رمپل[۸۶]، ۱۹۸۸، به نقل از: کریمی، ۱۳۸۸: ۲۱). بر همین اساس، در این پژوهش، سعی شده است از انواع نگرش‌های شناختی، احساسی و رفتاری، برای سنجش نگرش افراد نسبت به ابعاد مختلف مفهوم فرهنگ بهره گرفته شود.
نکتۀ قابل توجه در خصوص اجزای نگرش، این جاست که هر یک از این اجزاء، خود، تحت تأثیر دو مؤلفۀ بسیار تأثیرگذار قرار دارند که در سمت و سو و شدت بخشیدن به موضوع نگرش نقش مهمی ایفا می‌کنند. اوّلین مؤلفه، شدت[۸۷] است. در واقع شدت هر یک از اجزاء، درجه نیرومندی یا شدت عمل هر یک از این اجزاء را با موضوع نگرش مشخص می‌کند. برای مثال برای سنجش نگرش شخصی نسبت به یک پدیدۀ خاص، می‌بایست میزان (شدت) شناخت، درجۀ نیرومندیِ احساس (مثبت یا منفی) نسبت به موضوع نگرش، و نیز میزان (شدت) آمادگی او برای عمل در خصوص موضوع مورد نگرش را مورد بررسی قرار داد. این کار امروزه در حوزۀ تحقیقات علوم اجتماعی معمولاً با دو طیف «لیکرت» و «تورستون» اندازه‌گیری می‌شود که در طراحی سؤالات مربوط به پرسشنامۀ این پژوهش نیز مدّ نظر قرار گرفته است. مؤلفه دومی که بر روی هر یک از اجزاء سه‌گانۀ نگرش تأثیر می‌گذارد، «درجۀ پیچیدگی» (تکثر) هر یک از این اجزاء است. در واقع این که بدانیم هر یک از این اجزاء، در ذهن فرد یا افراد، از چه میزان درجۀ پیچیدگی یا تکثر برخودارند، تأثیر بسزایی در سنجش نوع نگرش آن‌ ها دارد. برای مثال اگر بخواهیم نگرش کسی را در مورد یکی از شخصیت‌های سیاسی بررسی کنیم، درجۀ پیچیدگی هر یک از این اجزاء سه‌گانۀ می‌تواند در نوع نگرش فرد نسبت به آن شخصیت نقش ایفا کند؛ این که جزئیات شناخت آن فرد نسبت به آن شخصیت تا چه اندازه است و چه ابعادی از زندگی و شخصیت او را می‌شناسد، و یا این که احساسی (مثبت یا منفی) که نسبت به آن شخصیت دارد، از ترکیب چه احساساتی نسبت به او ایجاد شده است، و در نهایت این که آمادگی عمل او در قبال شخصیت مورد نظر، تابع چه عواملی خواهد بود، همگی در نوع نگرش فرد نسبت به آن شخصیت تأثیرگذار هستند.
۲ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ ارتباط نگرش‌های مختلف با یکدیگر
مجموعۀ نگرش‌های یک فرد نسبت به موضوعات مختلف، در نهایت، یک کلیت در هم‌تافته‌ای از نگرش‌های او را نسبت به پدیده‌های پیرامونش تشکیل‌ می‌دهد که شاید بتوان آن را در قالب «جهان‌بینی»[۸۸] آن فرد تفسیر کرد. اما نکتۀ قابل توجه در این میان این است که تعداد کمی از نگرش‌های ما از نگرش‌های دیگرمان، به کلی جدا و مستقل هستند. اغلب نگرش‌های ما با دیگر نگرش‌های‌مان مجموعه‌ای هماهنگ به نام «خوشۀ نگرش‌ها» را ایجاد می‌کنند. اهمیت این هماهنگی در این است که به میزانی که نگرش‌های شخص با هم تناسب و همبستگی داشته باشد، به همان میزان می‌توان گفت که شخصیت او دارای وحدت و یکپارچگی است. چنانچه بین نگرش‌های شخصی نسبت به امور مختلف، تناسب و همبستگی کامل وجود داشته باشد، گفته می‌شود که این شخص دارای فلسفۀ زندگی مشخص یا یک ایدئولوژی معیّن است (کریمی، ۱۳۸۸: ۱۴).
۳ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ ویژگی‌های نگرش:
ـ نگرش، یک نوع حالت و آمادگی درونی است
ـ موضوع نگرش می‌تواند شامل هر چیز مادی و غیر مادی قابل درک و استنباط در محیط پیرامون فرد باشد.
ـ نگرش‌ها به صورت ذاتی در درون فرد وجود ندارد و در اثر محرک‌هایی در ذهن فرد شکل می‌گیرند.
ـ نگرش در تمام ابعاد شناختی، عاطفی، و رفتاری رخ می‌دهد
ـ معمولاً عامل «ارزشیابی» در نگرش‌ها نهفته است.
ـ نگرش همیشه پیش از رفتار شکل می‌گیرد
ـ نگرش‌های شکل‌گرفته، در عین حال ممکن است تغییر کنند.
ـ نگرش‌ها می‌توانند بر یکدیگر تأثیر بگذارند
ـ در صورتی که نگرش‌های افراد به رفتار آن‌ ها رسیده باشد، می‌توان آن‌ ها را از رفتارهایشان استنباط کرد.
۴ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ راه‌های شکل‌گیری یا تغییر نگرش
همان طور که در تعریف مفهوم «نگرش» نیز ذکر شد، یکی از ویژگی‌های هر نگرشی، این است که حاصل شناخت است. بنابراین، هیچ نگرشی بدون شناخت حاصل نمی‌شود و طبق تعریف، نگرش عبارت از قضاوت ذهنی است که افراد در مورد چیزهایی دارند که با آن مواجه می‌شوند. با این تفاسیر، شاید هیچ نگرشی را نتوان ذاتی فرض کرد. هر چند اخیراً بعضی پژوهش‌گران با مطالعه بر روی نگرش‌های دوقلوهای همسان، ادعاهایی در مورد ارثی بودن برخی نگرش‌ها مانند دینداری، رضایت شغلی، قدرت‌طلبی، علاقه به موسیقی جاز، نگرش به مجازات اعدام، نژادپرستی و میهن‌پرستی و… مطرح کرده‌اند، اما این شواهد قطعی نیستند و مناقشۀ وراثت در برابر فرهنگ، هم‌چنان به قوت خود باقی است (بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۰۴و ۱۰۲). ریچارد داوکینز[۸۹] (۱۹۸۹) در انتقاد به بحث وارثتی بودن نگرش‌ها می‌گوید: «این یک سفسطه است… که فرض کنیم صفاتی که به طور ارثی به ما می‌رسد، بر حسب تعریف، ثابت و تغییرناپذیر هستند. ژن‌ها ممکن است سبب خودخواهی ما شوند، اما لزوماً مجبور نیستیم در سرتاسر عمرمان از هر چه به ما دیکته می‌کنند، تبعیت کنیم. حتی در این صورت نیز می‌توانیم نوع‌دوست باشیم. ژن‌های خودخواهی فقط نوع‌دوست بودن را برای ما دشوار می‌کنند اما آن را غیر ممکن نمی‌سازند. از میان حیوانات، انسان، تنها موجودی است که تحت تأثیر فرهنگ، عوامل اکتسابی و ارثی قرار دارد. (بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۰۵) لذا، همان طور که بیش‌تر نظریه‌پردازان نگرش معتقدند؛ نگرش‌ها از طریق تجربه کسب می‌شوند، یعنی آموختنی هستند و این آموزش به چندین شیوه رخ می‌دهد که مهم‌ترین آن‌ ها عبارت‌اند از:
۱ـ۴ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ اندیشیدن یا تفکر مطلق
اندیشیدن و کنار هم قرار دادن صغری و کبری‌های مربوط به یک پدیده و ترکیب آن‌ ها با یکدیگر، بیش‌تر اوقات منجر به نتایج جدیدی می‌شوند که گاه ممکن است موجبات تغییر نگرش افراد را فراهم آورند. بر این اساس، تسر[۹۰] (۱۹۷۸) نشان داد که حتی اگر پیام قانع‌سازی نیز وجود نداشته باشد، تفکر صِرف دربارۀ یک موضوع، می‌تواند به نگرش‌های افراطی‌تر در مورد آن بیانجامد. علت این مسئله، «نظریه‌های ساده»[۹۱] یا طرح‌واره‌های ابتدایی افراد است که باعث می‌شوند بعضی ویژگی‌های یک موضوع، برجسته‌تر جلوه کنند و استنباط‌ها دربارۀ ویژگی‌های مربوط، آسان‌تر شوند. بنابراین، طرح‌واره‌ها بر افکار فرد تأثیر رهنمودی دارند و غالباً سبب تغییر باورها در جهت افزایش ثبات طرح‌واره‌های موجود می‌شوند. از آن جا که نگرش‌ها تابعی از عقاید شخص هستند، یک نگرش بی‌ثبات اوّلیه می‌تواند در پرتو تفکر صِرف، به نگرشی افراطی تبدیل شود (بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۶۶).
به همین علت است که تیموتی ویلسون و همکارانش[۹۲] (۱۹۹۳) اعلام کردند «تفکر مطلق»، یعنی اندیشیدن صِرف دربارۀ موضوعی، بدون دریافت اطلاعاتی از خارج، ممکن است منجر به تغییر نگرش فرد شود (بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۲۶). تسر (۱۹۷۸) معتقد است در این فرایند، اگر افکار زمینه‌ای و زیربنایی فرد، بار ارزیابی یکسانی داشته باشند، آنگاه ممکن است نگرش‌ها افراطی‌تر شوند و آن طور که چایکن و ییتس[۹۳] (۱۹۸۵) اعلام کرده‌اند، اگر افکار، بار ارزیابی متفاوتی داشته باشند، نگرش‌ها کم‌تر افراطی خواهند بود.
۲ـ۴ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ تجربۀ مستقیم
بسیاری از نگرش‌های ما حاصل مواجهۀ مستقیم ما با موضوع یا شیء است که در مورد آن نگرش پیدا کرده‌ایم. برای مثال بازدید از جان‌باختگان یک حمله شیمیایی، ممکن است باعث شکل‌گیری نگرش منفی نسبت به انواع سلاح‌های شیمیایی، تولیدکنندگان و استفاده‌ کنندگان از آن‌ ها در فرد گردد و یا بر عکس، اگر در یک تصادف، طرف مقابل، بدون دریافت هیچ گونه خسارتی، از حق خود نسبت به ما بگذرد، ممکن است نگرش مثبتی نسبت به گذشت پیدا کنیم، به گونه‌ای که شاید تا قبل از آن، گذشت را عاملی برای افزایش جرم به حساب می‌آوردیم.
شواهد تجربی فراوانی وجود دارد که نشان می‌دهند نگرش‌های شکل‌گرفته بر مبنای تجربۀ مستقیم، اثرات نیرومندتری بر رفتار می‌گذارند تا نگرش‌هایی که غیرمستقیم و به صورت دست دوم، یعنی بر مبنای گفته‌های دیگران شکل گرفته باشند. (ریگان و فازیو[۹۴]، ۱۹۷۷) دلیل آن هم می‌تواند این امر باشد که نگرش‌هایی که در نتیجۀ تجربۀ مستقیم شکل‌گرفته‌اند، آسان‌تر به ذهن می‌آیند و این عامل اثر آن‌ ها را بر رفتار تقویت می‌کند (کریمی، ۱۳۸۸: ۵۸).
۳ـ۴ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ صِرف قرار گرفتن در معرض محرّک‌ها[۹۵]
مفهوم در معرض قرار گرفتن صِرف، برای اوّلین بار توسط زایونک[۹۶] (۱۹۶۸) مطرح شد. این، بدان معناست که تعداد دفعاتی که ما با یک موضوع یا شیء نگرشی روبه‌رو می‌شویم، ارزشیابی ما را از آن موضوع یا شیء تحت تأثیر قرار می‌دهد و یا به عبارت دیگر، تکرار در معرض قرار گرفتن یک محرک، پاسخ‌های ما را نسبت به یک شیء یا یک شخص، نیرومندتر می‌کند که البته این نگرش‌ها می‌توانند مثبت یا منفی باشند (کریمی، ۱۳۸۸: ۳۱).
نتیجه تحقیقات بورنستاین[۹۷] (۱۹۸۹) نیز نشان داد که هر چه دفعات مواجهه با یک محرک افزایش یابد، علاقۀ به آن بیش‌تر می‌شود که این افزایش علاقه، در مواردی که مخاطب با محرک‌های پیچیده‌تر مواجه شود یا هنگام مواجهۀ کوتاه‌تر ، یا فاصله‌های طولانی‌تر بین مواجهه و ارزیابی، شدیدتر است (بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۰۷). هم‌چنین آینگار و کیندر[۹۸] (۱۹۸۷) بیان کردند که بیرون از محیط آزمایشگاه، افراد، بیش‌تر به موضوع‌هایی می‌اندیشند که در رسانه‌های جمعی مطرح می‌شوند؛ و مسائلی که خیلی زیاد یا به تازگی به آن‌ ها پرداخته شده است، تأثیر بسیاری بر ارزیابی‌های آن‌ ها دارد (بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۲۳).
بر این اساس، هر چه وابستگی نگرش‌ها به اطلاعاتی که به طور مستمر در دسترس هستند، بیش‌تر باشد، پایداری آن‌ ها نیز بیش‌تر خواهد بود و هر چه وابستگی آن‌ ها به اطلاعاتی که به طور لحظه‌ای یا موقتی در دسترس هستند، بیش‌تر باشد، ناپایدارتر خواهند بود. بنابراین، اگر نسبت اطلاعاتی که به طور مستمر در دسترس هستند در قیاس با اطلاعاتی که فرد به طور موقتی به آن‌ ها دسترسی دارد، بیش‌تر باشد، وی نگرش پایدارتری خواهد داشت. این موضوع، احتمالاً دربارۀ نگرش‌ها و باورهایی که خیلی مرور شده و به خاطر سپرده شده‌اند نیز مصداق دارد. علاوه بر این، انتظار می‌رود که موقعیت‌های مشابه، نگرش‌های مشابهی را فعال کنند. بنابراین، مادامی که موقیت شکل‌گیری نگرش، خیلی تغییر نکند، حتی اطلاعاتی که دسترسی موقت دارند، نیز با گذشت زمان چندان تغییر نمی‌کنند. وقتی فرد فقط به آنچه به راحتی به ذهن می‌آید تکیه نمی‌کند و برای به یاد آوردن اطلاعات به حافظۀ خود فشار می‌آورد، احتمالاً هر بار به اطلاعات مشابهی دست خواهد یافت که این مسئله نیز تا زمانی که او اطلاعات جدیدی به دست نیاورد، به پایداری نگرش‌های او کمک می‌کند (بونر و وانک، ۱۳۹۰: ۱۴۵).
۵ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ تکوین نگرش‌ها
نگرش‌های افراد از زمانی که شکل می‌گیرند، دائم در حال تغییر و تحول هستند. عوامل بسیار زیاد و مختلفی در تکوین نگرش‌های افراد در طول زندگی نقش دارند که در ادامه مهم‌ترین آن‌ ها را مورد بررسی قرار می‌دهیم:
ـ آنچه نیازهای شخص را برآورده می‌کنددر جریان فعالیت‌های فرد برای رفع نیاز خود، موانع و مشکلاتی بر سر راه او قرار می‌گیرند که نگرش های ویژه‌ای را در او به وجود می‌آورند. بدین ترتیب که چنین فردی، نسبت به اشیاء، عوامل، وسایل و اشخاصی که نیازهای او را بر می‌آورند و وی را به هدف‌هایش می‌رسانند، نگرش‌های موافق و مثبت و نسبت به موانعی که سدّ راه رسیدن او به هدف‌هایش می‌شوند، نگرش‌های منفی پیدا می‌کند.
ـ کسب اطلاعات دربارۀ موضوع یا شیء یا فرد خاص: علاوه بر نیازها که در ایجاد نگرش‌های شخص مؤثرند، اطلاعاتی که شخص کسب می‌کند نیز در ایجاد و شکل‌گیری نگرش‌های او تأثیر دارند. مثلاً اگر شخصی در مورد مطلبی شناخت نداشته باشد، هیچ گونه نگرشی نیز نسبت به آن مطلب نخواهد داشت، اما همین که در خصوص آن مطلب از یک منبع خبری شناختی کسب کند، نگرشی که نسبت به آن موضوع پیدا خواهد کرد، بیش‌تر موافق با نگرش آن رسانه یا منبع خبری است که برای اوّلین بار آن مطلب را به او معرفی کرده است. این منبع خبری می‌تواند هر چیزی مانند والدین، معلمان و هم‌کلاسی‌‌های مدرسه، دوستان و آشنایان یا وسایل ارتباط جمعی از قبیل روزنامه، رادیو، تلویزیون، ماهواره، اینترنت و… باشد. بدین ترتیب، یکی از عوامل شکل‌دهندۀ نگرش‌ها منابع اطلاعاتی و مراجع صاحب‌نظر در زندگی ما هستند.
ـ تعلق گروهی: نیاز به تعلق گروهی، یکی از نیازهای مهم انسان است و همبستگی شخص با گروه در ایجاد نگرش‌های او تأثیر حتمی دارد. تا جایی که می‌توان گفت نگرش‌های شخص، نمایندۀ اعتقادات و سنت‌های گروه‌هایی است که وی جزء آن‌هاست. علاوه بر این، فرد برای حفظ نگرش‌های خود، به حمایت دیگران نیازمند است. تعلق شخص به گروه‌های نخستین همچون خانواده، سبب می‌شود که کودک، به عنوان عضوی از خانواده، نگرشی مشابه با نگرش خانواده را در خود شکل دهد. گاهی نیز فرد، پیشاپیش، نگرش‌هایی مشابه با نگرش‌های گروهی که امیدوار است در آن‌ ها عضویت داشته باشد، اختیار می‌کند.
البته لازم به توضیح است که شخص در تأثیر پذیرفتن از گروه، پذیرنده‌ای منفعل و بدون چون و چرا نیست. نگرش‌ها نیز مانند شناخت‌ها، انتخابی هستند. از میان همۀ نگرش‌های گروه، شخص آن دسته از نگرش‌ها را بر می‌گزیند که برآورندۀ نیازهای او باشند. بدین ترتیب، تأثیر گروه بر نگرش‌های فرد، غیر مستقیم و پیچیده است (کریمی، ۱۳۸۸: ۴۳).
ـ شخصیت فرد: نگرش‌های هر فرد، منعکس‌کنندۀ شخصیت او هستند. هر چند عضویت در گروه، باعث نزدیکی نگرش فرد به نگرش اعضای آن گروه خواهد شد، اما در این میان، افرادی هم هستند که از نظر نگرشی، تفاوت‌هایی با دیگر افراد گروه دارند. این تفاوت‌ها ناشی از شخصیت این افراد است. معمولاً شخصیت‌های خاص، دارای نگرش‌های خاصی هم هستند که با همان الگوی شخصیت دارای هماهنگی است؛ به عنوان مثال، شخصیت اقتدارطلب (آدورنو و همکاران[۹۹]، ۱۹۵۰) که با ویژگی‌هایی چون جمود فکری، تعصب افراطی، عدم گذشت نسبت به خطای دیگران و نژادپرستی و ملیت‌پرستی همراه است، نگرش‌های مشخصی از جمله نفرت نسبت به نژادهای دیگر، مخالفت با حضور خارجیان یا مهاجران یا پناهندگان در کشور خود، طرفداری از سیستم‌های دیکتاتوری و خشن و اعمال خشونت نسبت به مخالفان و آزاداندیشان را نیز به ظهور می‌رساند (کریمی، ۱۳۸۸: ۴۳).
۶ـ۲ـ۲ـ۱ـ۲ـ رابطۀ بین نگرش و رفتار
تحقیقی که ریچارد لاپی‌یر[۱۰۰] (۱۹۳۴) انجام داد، نشان می‌دهد که الزاماً همیشه رابطۀ مستقیمی بین نگرش و رفتار وجود ندارد. یعنی این طور نیست که اگر کسی نسبت به فردی نگرش منفی داشته باشد، الزاماً در عمل هم با او بدرفتاری کند. دلیل آن هم این است که نگرش‌ می‌تواند به شکل پاسخ‌های زیادی (چه کلامی و چه غیر کلامی)، تظاهر پیدا کند. اما برای مشاهدۀ پاسخ نهایی، ما به نمونه‌ای بزرگ و نماینده از رفتارها در حیطه‌ای که نگرش در آن به کار می‌رود، نیاز داریم (فیشباین و آجزن[۱۰۱] (۱۹۷۵). اکنون به خوبی پذیرفته شده است که نگرش‌ها واقعاً تأثیری پویا و هدایتی بر رفتار دارند، اما تحت شرایط خاصی (کریمی، ۱۳۸۸: ۵۵). یکی از این شرایط، «اجبار موقعیتی»[۱۰۲] است؛ بدین معنا که برخی اوقات، مردم نمی‌توانند نگرش خود را ابراز کنند، زیرا چنین کاری با هنجارهای یک موقعیت مفروض تناقض دارد. بیش‌تر تحقیقاتی که توسط فازیو و همکارش[۱۰۳] (۱۹۹۴) انجام شده است، این دیدگاه را تأیید می‌کند. عامل دیگر، «فشار وقت»[۱۰۴] است. وقتی افراد، تحت فشار وقت باشند و مجبور باشند که خیلی سریع تصمیم بگیرند و عمل کنند، معمولاً تمایل خواهند داشت که به نگرش‌های خود رجوع کنند و از آن‌ ها به عنوان راهنمای سریع و آسان برای تصمیم‌گیری استفاده کنند. بدین ترتیب، در موقعیت‌هایی که در آن‌ ها فشار زمان زیاد باشد، پیوند نگرش ـ رفتار، نیرومندتر از موقعیت‌هایی است که چنین فشاری وجود ندارد، یا موقعیت‌هایی که افراد وقت بیش‌تری دارند تا اطلاعات موجود را با دقّت بیش‌تری بررسی کنند (کریمی، ۱۳۸۸: ۵۷).
تحقیقات پتکوا، آجزن و درایور[۱۰۵] (۱۹۹۵) نشان می‌دهند که هر چه نگرش‌ها نیرومندتر باشند، تأثیر آن بر رفتار بیش‌تر است. منظور روان‌شناسان از نیرومندی نگرش چند مطلب است:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:11:00 ق.ظ ]




*وقالَ علیه ٱلسَّلامُ: ٱللَّجَاجَهُتَسُلُّ [۹۱]ٱلرَّأْیَ*
و درود خدا بر او، فرمود: لجاجت تدبیر را سست مى‏کند

موضوع:(اخلاقى،اجتماعى) لجاجت و سستى اراده

دراین کلمه نورانی حضرت علی(ع)به پرهیزازلجاجت توصیه می کنندوپیامدناگواراین خصلت ناپسندراکه هماناازبین رفتن اندیشه وتدبیربه عنوان مهمترین سرمایه فکری انسان است یادآوری فرموده اند.

وجوه بیانی وسیمای ادبی حکمت

استعاره؛
عبارت تَسُلُّ (ازنیام می کشد) استعاره بالکنایه است گویی لجاجت (مستعارله) به شمشیری تشبیه شده علیه انسان لجوج ازنیام خارج شده و فکرواندیشه صواب را ازبین می برد وشمشیر،مشبه به (مستعار منه)حذف وتسلّ استعاره تخییلیه به عنوان قرینه و لوازم مستعارمنه ذکرشده است.
«تَسُلُّ»براى لجاجت استعاره آورده است و نسبت آن به لجاجت از باب مجاز، به این لحاظ است که لج به از بین رفتن فکر کمک مى‏کند و گویا آن را گرفته و محو مى‏سازد. (بحرانی ؛ ۱۳۷۳ : ۵/۵۷۴)

۴-۰۴۵ نهج البلاغه-حکمت ۱۸۰

*وقالَ علیه ٱلسَّلامُ: ٱلطَّمَعُ رِقٌٌّ[۹۲] مُؤَبَّدٌ[۹۳] *
ترجمه ؛و درود خدا بر او، فرمود: طمع ورزى، بردگى همیشگى است.
موضوع:(اخلاقى، اجتماعى) طمع ورزى و بردگى
دراین کلام نورانی حضرت خواسته اندانسان هاعزیزو گرامی و با کرامت انسانی زندگی کنندلذاآن هارا ازطمع که عامل اصلی بردگی است برحذرداشته اند.

وجوه بیانی و سیمای ادبی حکمت

الف.استعاره؛«رِقٌّّ» مستعارمنه، «ٱلطَّمَعُ» مستعارله
واژه «رِقٌٌّ»استعاره مصرّحه از طمع است چراکه لازمه طمع، تسلیم شدن در برابر آن چیزى است که به آن طمع بسته و فروتنى در برابر آن است، مانند بردگى، و هم به دلیل دوام تسلیم شدن به سبب طمع است، زیرا شخص طمعکار تا وقتى که از کسى چشم طمع دارد، همواره تسلیم اوست، و در این جهت مثل کسى است که همیشه برده دیگرى است.( همان)
ب.تشبیه؛
«ٱلطَّمَعُ» مشبه مفردمطلق حسی به «رِقٌٌّ» مشبه به مفردمقیدعقلی تشبیه شده است ونوع تشبیه بلیغ وبع تعبیردیگرمجمل و موکداست.

۴-۰۴۶نهج البلاغه-حکمت ۱۹۴

*وقالَ علیه ٱلسَّلامُ:مَتَى أَشْفِی[۹۴] غَیْظِی[۹۵] إِذَا غَضِبْتُ أَ حِینَ أَعْجِزُ عَنِ ٱلإنْتِقَامِِ فَیُقَالُ لِی لَوْ صَبَرْتَ-أَمْ حِینَ أَقْدِرُ عَلَیْهِ فَیُقَالُ لِی لَوْ عَفَوْتَ *
و درود خدا بر او، فرمود: چون خشم گیرم، کى آن را فرو نشانم در آن زمان که قدرت انتقام ندارم، که به من بگویند. «اگر صبر کنى بهتر است» یا آنگاه که قدرت انتقام دارم که به من بگویند: «اگر عفو کنى خوب است».

موضوع:(اخلاقى، اجتماعى) ضرورت پرهیز از خشم و انتقام

اسلام دین محبت وبرادری وبخشش و بزرگواری کامل است همانطور که دین آزادی وبرابری است.وحضرت (ع)به اصول استواراسلام درزمینه ی محبت و همبستگی اجتماع مسلمانان اشاره فرموده اند.

وجوه بیانی و سیمای ادبی حکمت

الف.مجاز؛
« مَتَى أََشْفِی غَیْظِی إِذَا غَضِبْتُ ؛ چون خشم گیرم، کى آن را فرو نشانم »مجازمرسل مرکب است زیرا جمله ی استفهامیه درغیرمعنی اصلی(طلب فهم)به کاررفته و هدف از آن اظهارعدم امکان می باشد(عرفان؛۱۳۵۸ :۲/ ۱۸۵)
ب.استعاره؛
«َََأشْفِی»در«مَتَى أََشْفِی غَیْظِی»استعاره بالکنایه زیرا دراین عبارت گویی خشم به بیماری تشبیه شده وأشفی یعنی درمان کنم(مستعارله)رابه آرام کردن(مستعارمنه) تشبیه کرده است وپس از حذف مشبه به ،مشبه را با قرینه آورده تامعنی اصلی(شفاودرمان) از آن به ذهن متبادرنشود.(همان منبع)
ج.کنایه
[مقصودازاین حکمت]تشویق کردن به صبروبخشش است،وامام (ع)سخت ترین ساعاتی رادرنظرمی گیردکه درآن انسان برانگیخته می شودوآن زمان خشم است ومی فرمایدوقتی که خشمگین شوم آیامی توانم خشمم را فرونشانم وآتش درونم راسردنمایم واین برای من غیرممکن است زیرا هنگام خشم یاازانتقام گرفتن ناتوانم وموردسرزنش دیگران قرارمی گیرم ودردم راآرام می کنندباگفتن:کاش صبرمی کردی وبااین گفتارشان احساس خواری وتوهین می کنم وگویی سخنشان تمسخرواستهزاءبه همراه داردودراین صورت دیگرقادر به انتقام نیستم. اماوقتی که توان انتقام دارم این سخن را به من می گویند :کاش خطاکارراعفوکرده واز گناهش درمی گذشتی وهیچ جایی برای ترک این خصلت بزرگوارانه وراهی جزپایبندی به آن وجود ندارد چراکه خصلتی است که اسلام به آن تشویق کرده وازپیروانش آن را درخواست کرده است. یعنی من راهی برای فرونشاندن خشم خودندارم چراکه یاقدرت انتقام دارم ودر آن صورت سخن مردم مبنی براین که اگرگذشت می کردی سزاوارتر بودمرابازمی داردویاتوانایی انتقام راندارم که ناتوانیم مرابازمی دارد.بنابراین درهنگام خشم هیچ راهی برای انتقام وجود ندارد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
بنابراین این جمله امام (ع)کنایه ی تعریض است ازتشویق به صبرو عفووبخشش وبرحذرداشتن از انتقام جویی .(همان منبع)

۴-۰۴۷ نهج البلاغه-حکمت ۱۹۹

امام (ع) در باره اوباش فرمود:
*وقالَ علیه ٱلسَّلامُ:فِی صِفَهِ ٱلْغَوْغَاء[۹۶]هُمُ ٱلَّذِینَ إِذَا ٱجْتَمَعُوا غَلَبُوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ یُعْرَفُوا-وَ قِیلَ بَلْ قَالَ ع-هُمُ ٱلَّذِینَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا-فَقِیلَ قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّهَ اجْتِمَاعِهِمْ فَمَا مَنْفَعَهُ ٱفْتِرَاقِهِمْ- فَقَالَ یَرْجِعُ أَصْحَابُ إِلَى مِهْنَتِهِمْ[۹۷]-فَیَنْتَفِعُ ٱلنَّاسُ بِهِمْ کَرُجُوعِ ٱلْبَنَّاءِ إِلَى بِنَائِهِ-وَ ٱلنَّسَّاجِ إِلَى مَنْسَجِهِ وَ ٱلْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ*
ترجمه
و درود خدا بر او، فرمود: (در تعریف جمع اوباش، فرمود) آنان چون گرد هم آیند پیروز شوند، و چون پراکنده شوند شناخته نگردند. (و گفته شد که امام فرمود) آنان چون گرد هم آیند زیان رسانند، و چون پراکنده شوند سود دهند. (از امام پرسیدند: چون اوباش گرد هم آیند زیان رسانند را دانستیم، امّا چه سودى در پراکندگى آنان است، فرمود) صاحبان کسب و کار، و پیشه وران به کارهاى خود باز مى‏گردند، و مردم از تلاش آنان سود برند، بنّا به ساختن ساختمان، و بافنده به کارگاه بافندگى، و نانوا به نانوایى روى مى‏آورد.

موضوع:(اخلاقى، اجتماعى)نکوهش اوباش (انسان‏هاى شرور)

اقشارمختلف جامعه درنظرامام (ع)سرمایه اصلی انسانی می باشندکه ازآن وطن تشکیل می شود و به وجود می ایدوبه واسطه آن هادین صورت می پذیردووجودخارجی مجسم وملموس پیدا می کندکه دارای اثروکارکرد است…(مغنیه ؛۱۳۵۸: ۴/۳۴۰)

وجوه بیانی وسیمای ادبی حکمت؛

الف.استعاره؛
اصل غوغاءبه معنی ملخ(مستعارمنه) است دراین جااستعاره مصرحه اصلیه ازافرادرذل جامعه(مستعارله) وشتاب کنندگان درشرارت آورده شده است.وجامع درآن دوضروزیان به هنگام کثرت و اجتماع وناچیزبودن به هنگام پراکندگی است.
نَفَعُوا درعبارت ..وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوااستعاره بالکنایه است زیراهمان طوری که اجتماع افرادرذل و شرور زیانباراست همینطور متفرق شدن آن هابه قصدسود رساندن نیست ولی از این نظرکه دفع ضرر بیشتری است که ازاجتماعشان متوجه جامعه می شود لذا تفرقشان به سود تعبیر شده است.بنابراین دراین عبارت درواقع نفعوا درغیرمعنی اصلی خود به کاررفته است(عرفان ؛۱۳۵۸ :۲/ ۱۸۵)
ب.تشبیه؛
وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا..این عبارت مشبه مرکب است که به صورت تشبیه جمع به چندچیزتشبیه شده است.بنابراین مشبه به ان مرکب و عبارت است از بازگشت صاحبان کسب و کار، و پیشه وران به کارهاى خود ،روی آوردن بنّا به ساختن ساختمان، و بافنده به کارگاه بافندگى، و نانوا به نانوایى است و مردم از تلاش آنان سود می برند(وجه شبه) (همان منبع: ۵۵-۵۳)

۴-۰۴۸ نهج البلاغه-حکمت ۲۰۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:10:00 ق.ظ ]




۰.۰۰۸۰

 

 

 

Extfin

 

۰.۰۰۰۱۵۷

 

۰.۰۵۰۵۲۱

 

۰.۰۰۳۱۱۳

 

۰.۰۹۷۵

 

 

 

ROA

 

۰.۲۶۸۹۹۹

 

۱۰.۷۷۵۳۹

 

۲.۳۱۲۵۵۵

 

۰.۰۰۰۰

 

 

 

C

 

۰.۲۱۱۱۲۶

 

۷.۶۷۶۲۹۸

 

۱.۱۴۴۹۰۸

 

۰.۰۰۰۰

 

 

 

ضریب تعیین

 

۰.۴۵۹۶۱۴

 

آماره F

 

۳.۹۸۷۶۸

 

 

 

ضریب تعیین تعدیل شده

 

۰.۴۳۷۹۹۴

 

معناداری

 

۰.۰۳۱۶۷۴

 

 

 

خطای معیار رگرسیون

 

۵۳.۶۸۲۷۷

 

دوربین واتسون

 

۲.۰۱۸۶۶۵۶

 

 

 

همچنین در جدول ۴-۹ مشاهده می­ شود که ضریب برآورد شده برای نوع حسابرس (Auditor) برابر ۰۳۸/۰ است که با توجه ستون معنی­داری مشاهده می­ شود که ضریب برآورد شده در سطح اطمینان ۹۵% معنی­دار است. زیرا معناداری آن ۰۰۸۰/۰ است و این عدد کمتر از ۵% سطح خطای پذیرفته شده در این تحقیق است. بنابراین وجود رابطه معنادار در سطح اطمینان ۹۵% بین نوع حسابرس و سطح افشای شرکت­ها تایید شده است. همچنین نتایج تجزیه و تحلیل داده های تحقیق با بهره گرفتن از مدل رگرسیون نشان می دهد که ضریب برآورد شده برای متغیر بازده دارایی ها (ROA) برابر با ۲۶۸/۰ است که با توجه ستون معنی­داری مشاهده می­ شود که ضریب برآورد شده در سطح اطمینان ۹۵% معنی­دار است چون سطح معناداری آن برابر با صفر است که کمتر از ۵% است بنابراین رابطه معنادار بین بازده دارایی ها و سطح افشای شرکت ها وجود دارد. لذا با توجه به نتایج این تحقیق به جز فرضیه اول که رد شد سایر فرضیات تحقیق تایید می شود. همچنین ضریب تعیین برابر با ۴۵ درصد و نشان دهنده این است که ۴۵ درصد تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل تبیین می­ شود­.
پایان نامه - مقاله
۴-۷- خلاصه فصل
در این فصل فرضیات تحقیق با بهره گرفتن از مدل تشریح شده در فصل سوم و با بهره گرفتن از داده ­های جمع آوری شده، بوسیله نرم افزار Excell،Spss و EViews مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و در نهایت با توجه به نتایج آماری بدست آمده فرضیات اول تحقیق رد شد ولی سایر فرضیات تحقیق تایید شدند.
فصل پنجم
نتیجه گیری و پیشنهادات تحقیق
۵-۱- مقدمه
این فصل ابتدا خلاصه ای از فصول قبل را ارائه خواهد نمودو در ادامه به نتیجه گیری پژوهش و بررسی نتایج حاصل از آزمون فرضیات، پیشنهادات برای تحقیقات آتی و پیشنهادات پژوهشی می پردازد.
در فصل­های پیشین، مباحث نظری تحقیق، متدولوژی و نتایج بدست آمده از جمع آوری و تجزیه و تحلیل آماری داده های تحقیق به تفصیل ارائه گردید. در این فصل نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل هایی که در فصل قبل انجام شد، درجهت تائید یا عدم تائید فرضیات تحقیق که برخواسته از اهداف تحقیق بوده است، ارائه می شود سپس نتایج با یافته های تحقیقات پیشین مقایسه گردیده و محدودیت هایی که تحقیق با آن مواجه بوده است مطرح خواهد شد.
بخش مهم تحقیق، نتیجه‏گیری از فرضیه‏ها و تهیه طرح و تعمیم آن می‏باشد. این نتیجه‏گیری آخرین تاثیر را هم از حیث سبک نگارش و هم از جهت محتوا باید به خواننده القا نماید. نتیجه‏گیری باوری مبتنی بر استدلال و بر مبنای شواهد حاصل از پژوهش است که در اختیار خوانندگان پژوهش، علاقه مندان به اجرای پژوهش‏های آتی مبتنی بر پژوهش‏های کنونی و در نهایت استفاده‏کنندگان کاربردی، قرار می‏گیرد.
۵-۲- مروری بر مباحث مطرح شده در فصول قبل
حسابداری به عنوان دانش مخاطب مدار، مسئولیت فراهم کردن اطلاعات مفید برای قضاوت و تصمیم گیری آگاهانه استفاده­کنندگان رابه عهده دارد. سیستم حسابداری فرایندی است که با کارکرد وظیفه ای محوله به آن، حلقه ارتباطی واحدهای اقتصادی و سازمان­ها با محیط پیرامون محسوب می­ شود. محیط پیرامون شامل مجموعه گسترده­ای از استفاده­کنندگان است که به نحوی با واحد اقتصادی ارتباط دارند این ارتباطات می­­تواند مستقیم یا غیر مستقیم باشد. هدف حسابداری مرسوم فراهم کردن اطلاعات مالی مفید برای مخاطبین مالی است. اما نقش مخاطب مداری و مسئولیت پاسخگویی حسابداری ایجاب می­ کند که هدفی ماورای پاسخگویی مالی برای این سیستم ترسیم شود و در حوزه گزارش­دهی و پاسخگویی از مخاطبین مالی فراتر رفته و مخاطبین غیر مالی را در گستره خدمت دهی خود قرار دهد. بحران های مالی اخیر در آمریکا، اروپا و آسیا برای همه کشورها کاملاً روشن کرده است که چرا مباحث شفافیت در گزارشگری و افشای اطلاعات در نظام راهبری بنگاه در رابطه با اعتماد سرمایه ­گذاران و عملکرد مجموع اقتصاد ملی آنقدر اهمیت دارد. افشای اطلاعات حسابداری که از دیرباز بعنوان یکی از مهمترین مسائل مورد توجه محققین بوده است، حاصل نهایی سیستم حسابداری به شمار می­رود. در واقع هدف نهایی سیستم حسابداری فراهم نمودن اطلاعات برای اشخاص ذینفع در قالب گزارش­های درون سازمانی و برون سازمانی می­باشد. افشا به عنوان یکی از اصول حسابداری مطرح است و بر اساس این اصل، باید کلیه اطلاعات مربوط به فعالیت­های شرکت به نحو مناسب و به موقع در اختیار گروه ­های مختلف استفاده کننده قرارگیرد. در واقع هدف اصلی از افشا عبارت از؛ کمک به استفاده­کنندگان در تصمیم گیری مربوط به سرمایه ­گذاری، تفسیر وضعیت مالی شرکت­ها، ارزیابی عملکرد مدیریت، پیش بینی جریانات وجوه نقد آتی(پارچینی، ۱۳۸۸).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:10:00 ق.ظ ]




ویژگی های درونی که یک سازمان را از سازمان دیگر متمایز می سازد وروی رفتار افراد آن تاثیر می گذارد ،جو سازمانی نامیده می شود . این جوسازمانی به وسیله ادراکات کارکنان وتوصیف های آنان از ویژگی های درونی سازمان سنجیده می شود) هاپلین ، کرافت ، ۱۹۹۵، ۴۷۳-۴۸۹).
مطالعات هالپین وکرافت در سال ۱۹۶۲ از مدارس ابتدائی شاید شناخته شده ترین مفهوم پردازی واندازه گیری از جوسازمانی باشد آنان نظریه جو سازمانی را برای معلمان معرفی کردند . زیرا به موجب تعریفی که ،جو سازمانی به وسیله افراد درسازمان تجربه می شود، آنها فرض نمودند که ادراکات این افراد منبع معتبری به حساب می آیند و بنابراین با مشاهده مواردی ، توانستند در نظریه پردازی خود موفق عمل نمایند. این مشاهدات شامل موارد ذیل می باشد:
دانلود پایان نامه
احساس معلمان نسبت به مدرسه خود به طور قابل توجهی از همدیگر متفاوت است .
مفهوم روحیه شاخص این احساس نمی باشد .
وقتی مدیران (آرمانی) به مدارسی منتصب می شوند که نیاز به اصلاح دارند وهیئت آموزشی مانع فعالیت آنان می شوند.
عنوان جو سازمانی توجه زیادی را به خود جلب کرد،به ترسیم جو سازمانی شروع کردند .
جو مدرسه به عنوان ترکیبی از رفتار مدیر مدرسه ورفتارهای معلمان .
۲-۲-۷-۱-۱-انواع جو سازمانی طبق مدل هالپین وکرافت
هالپین و کرافت (۱۹۹۵)، شش جو اصلی مدارس را در قالب عناوینی چون جو باز، جو بسته، جو خود مختار، جو پدرانه،جو کنترل شده و جو آشنا را ‏ معرفی کردند که ویژگیهای هر کدام به شرح زیر است:
جو باز:
سازمان با جو باز، دارای عدم تعهد پایین، موانع و محدودیت کم، نشاط و صمیمیت بسیار زیاد، این ترکیب جوى را پیشنهاد مى‏کند که ‏هم مدیر و هم کارکنان رفتارصحیحى‏دارند.
جو بسته:
داراى ویژگیهاى متضاد با جو باز است. اعتماد و نشاط در آن کم و عدم اشتغال به کار زیاد است. مدیر و معلمان خود را مشغول نشان ‏مى‏دهند، مدیر بر مسائل بى‏اهمیت، راهوار و غیرضرورى تاکید مى‏کند و کارکنان با همین تاکید مدیر کمترین ‏همکارى را دارند و رضایت کمترى نشان‏مى‏دهند.
جو پدرانه:
یک محیط اجتماعی را نشان می دهد که در آن مدیر سخت تلاش می کند ولی متاسفانه تلاش او بی تاثیر است.کارکنان کار زیادی بر دوش ندارند ولی به خوبی با هم کنار نمی آیند و به تشکیل گروه های رقیب گرایش دارند.
جو خودمختار:
جوی است که تقریبا آزادی کامل را برای کارکنان به منظور هدایت کارشان و ارضاء نیازهای اجتماعی مطابق میلشان توصیف می کند. در این جو روحیه و صمیمیت نسبتا بالا هستند و عدم جوشش یا بازدارندگی کمتری وجود دارد. مدیر سازمان اگرچه سخت کوش است ولی در ارتباط با نظارت نسبتا کناره گیر و آسان گیر است. مدیر به طور نسبی مراعات کارکنان را می کند.
جو کنترل شده:
اشاره به جو پرکاری دارد که به زیان زندگی اجتماعی اعضا تمام می شود. با وجود این روحیه بسیار بالاست، کارکنان در کارشان فعال و متعهدند اما تکالیف بیش از حد دارند و تعامل شخصی کمتری دارند. مدیر سازمان به اندازه کافی سخت کوش است تا مطمئن شود کارها به خوبی پیش می رود اما الگویی برای تعهد و وفاداری برای کارکنان نمی باشد. در یک مدرسه با جو کنترل شده اساسا تاکید بر تولید بالا، بازدارندگی بالا و صمیمیت پایین است.
جو آشنا:
نشان دهنده جوی است که در آن روابط اجتماعی مطلوب به زیان انجام کارها تمام می شود. کارکنان در ارتباط با کار یکدیگر نمی جوشند اما در ارتباط با زندگی اجتماعیشان با هم صمیمی هستند. مدیرسازمان اگرچه در سطح شخصی بسیار ملاحظه گر است ولی به هیچ وجه کناره گیر نیست، بر بهره وری تاکید نمی کند و بر انجام کار نیز نظارت ندارد. به طور خلاصه محیط مدزسه بسیار دوستانه است لیکن کارکنان فعالیت اندکی دارند)رنجبر، ۱۳۷۸، ۴۵(.
۲-۲-۷-۲-مطالعات وین هوی و دنیس سیبو
بعدها انتقاداتی که اندروهی یز[۱۴۸] به شکل تجربی برای ارزیابی پرسشنامه توصیف جو سازمانی[۱۴۹] انجام داد منجربه تجدید نظر درآن شد که حاصل این کار ، استفاده از شکل جدید آن برای مدارس ابتدائی و متوسطه شد. از جدید ترین اقدامات اصلاحی پیرامون مدارس ابتدائی می توان از اقدامات واصلاحات “وین هوی ودنیس سیبو” یاد کرد آنان بر اساس تحلیل عوامل زیر تستهای پرسشنامه توصیف جو سازمانی آشکارساختند که مفهوم سازی واندازه گیری اقلیم ،متکی بر دو عامل مهم است . در رفتار حمایتی ،دستوری،تهدیدی ،مدیر عامل اول را تشکیل می دهد ودر رفتارعدم تعهد،همکارانه معلم عامل دوم را تعیین می کند ، به طور اخص آنها بیان داشتند جو مدرسه می تواند به صورت یکی از انواع چهارگانه جوباز ، جوبسته ، جومتعهدانه وجو غیر متعهدانه در نظرگرفته است(وین هوی و دنیس سیبو ،۱۳۸۲، ۷۹).
بسته رفتارمدیر باز

 

جو باز جو متعهدانه
جو غیر متعهدانه جو بسته

شکل شماره (۲-۷) : سنخ شناسی جو مدارس
۲-۲-۷-۳-مطالعات لیتون و استرینجر[۱۵۰]:
لیتون و استرینجر(۱۹۶۸) در ﭘژوهش خود نشان داد که شیوه رهبری از عامل هایی است که در جو سازمانی تاثیر می گذارد. آنان موسسات آموزشی متفاوتی را بررسی کردند که رهبران هر کدام از آنها به شیوه متفاوتی آموزش دیده بودند . به طور مثال ، در موسسه “الف” رهبر سخت گیر تر بود و برحفظ نظم تاکید داشت و از عملکرد ضعیف انتقاد می کرد ، اما رهبر موسسه “ب” بر ایجاد جو غیر رسمی و دادن ﭘاداش و جایزه تاکید می ورزید بعد از توزیع ﭘرسشنامه و گرد آوری آنها ، لیتون و استرینجر به این نتیجه رسیدند که کارمندان هر موسسه به روشنی با اثرهای متفاوتی ناشی از فضای سازمانی موجود کنار آمدند.
افراد موسسه “الف” احساس می کردند سازمانشان غیر حامی و بسیار ساختاری است ، اما افراد موسسه “ب” احساس می کردند دارای ساختاری محدود است و نو اندیشی و نوآوری را تشویق می کردند . بدین ترتیب یک رهبر می تواند بر جوسازمانی موسسه ی خود تاثیر عمیقی داشته باشد (رضایی دولت آبادی ،۱۳۷۲، ۵).
۲-۲-۷-۴-مطالعات فورهند و گیلمر[۱۵۱]:
جو را مجموعه ای از صفات یا ویژگی به شرح ذیل هستند:
الف) سازمان را از دیگر سازمان ها متمایز می کند .
ب) نسبتا در طول زمان جو سازمانی تحمیل شده اند .
ج) بر رفتار افراد در سازمان نفوذ دارند .
فورهند و گیلمر سازمان را بر اساس متغیر هایی همچون اندازه ، بافت سازمانی ، ﭘیچیدگی سیستم شیوه های رهبری و جهت اهداف ، مورد بررسی و مطالعه قرار دادند ( فورهند و گیلمر ، ۱۹۶۴، ۳۶۲-۳۸۲) .
۲-۲-۷-۵-مطالعات جیمز و جونز [۱۵۲]
جیمز و جونز (۱۹۷۴) جو سازمانی را مجموعه ای از صفات و ویژگی های سازمانی می دانند که افراد آن را درک کرده و می تواند بر حسب اعمال ، فرایند ها و ارتباط اعضای واحد با محیط توصیف گردد. جیمز و جونز(۱۹۷۹)، شش بعد در رابطه با جو سازمانی در نظر گرفته اند که این ابعاد به ترتیب شامل :
حمایت ها و تسهیلات رهبری؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:09:00 ق.ظ ]