آموزش ها - راه‌کارها - ترفندها و تکنیک‌های کاربردی


دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      



جستجو


آخرین مطالب


 



و این گروه به شکل فعالی در نهضت ترجمه و نیز جنبش علمی و ادبی مشارکت جستند. و بدنبال آن روزنامه ها و مجلاتی مانند «المقتطف» و «الهلال» شکل گرفتند. نکته مهم آنکه عرب بواسطه ی ترجمه «با فرهنگ و علوم غرب و نیز نظرات و اصول سیاسی و اقتصادی و اجتماعی آن آشنا شدند.»[۴۴]. «علاوه بر آنچه ما از صنعت و چاپ و روزنامه و ترجمه گفتیم، در دوره ی نهضت، جنبش نقل و انتقال نیز فعال بود و دانشمندان و ادباء به نقل میراث جهانی به زبان عربی همت گماشتند. همانطور که به نقل برخی آثار عربی به زبانهای دیگر اقدام کردند. این حرکت بیشترین تاثیر را در گسترش افق در برابر نویسندگان عرب و نیز تاثیر زیادی در آگاهی جهان با میراث فکری و ادبی عرب داشت. و بدنبال این نهضت بود که جبرائیل الصهیونی و ابراهیم الحلاقانی در کتابخانه های واتیکان به ترجمه کتب عربی همت گماشتند.»[۴۵]
شعر در دوره ی نهضت:
مرحله اول شعر در دوره نهضت، بازگشت به استحکام عصر عباسی و موضوعات قدیمی بود. آن شعر دارای دقت در تعبیر و کثرت معانی و برپایی وزن بود. از جمله این شعراء باصیف نازجی بود. مرحله دوم دوره آگاهی شعرا از این امر بود که شعر عبارتست از بیان شعور ذاتی و جمعی، این دسته موضوعات جدیدی خلق کردند و در خیال نوآوری نموده و اسلوب قدیم و متانت تعبیر را حفظ نمودند.
از جمله شعرای این مرحله احمد شوقی بود. مرحله سوم تلاش برای رهایی از اسلوبها و در حوزه ی شکل هنری بود. شعرا از قافیه رهایی یافته تا شعر با حالتهای احساساتی و درونی هماهنگ شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
این آزادگی، یک رهایی تازه ای در بیان حقیقی واقعیت به شاعر می دهد، این نوع شعر را شعر آزاد می نامیم»[۴۶] و در این شعر جدید شاعر به اوزان شعر عربی پایبند می ماند، و از جمله داعیان آن مطران، ابوشادی و شعرای مدرسه ی آپولو بودند. در این نوع شعر آوازها متنوعند و تفعیلات نوآوری می شوند.»[۴۷] «و موضوعات به کار رفته در شعر آزاد همان تعبیر مسائل ملی و اجتماع می باشد و از شکل ذاتی و فردی خارج شده تا به مشکلات جمعی بپردازد، از اینرو به رمز و ایماء برای بیان واقعیت روی می آورد.»[۴۸] در این بین چند جناح نمایان می شود که در خصوص آنها سخن خواهیم گفت:
نثر در دوره نهضت
«جنبش نثری جدید با پرداختن به زبان و شیوه های نوشتاری و بازگشت به اصالت عباسی، آغاز شد و سران نهضت به بررسی کتابهای درسی و روزنامه ها و هر آنچه موجب ترقی نسل جدید می شد، پرداختند. آنان مقاله های خود را به سبک حریری نگارش می کردند و نامه ها را برطبق اسلوب صابی وابن عمید نگاشتند پس از آن نیز به موضوعات نقدی و تاریخی و علمی و اجتماعی پرداختند.»[۴۹]
«نثر عربی در آغاز نهضت جدید، معانی تازه و یا اهداف والایی را در خود نداشت بلکه در فضای بسیار تنگی حرکت می کرد و بیشتر به مطالب دربردارنده دوستی ها و دلجویی ها وشکوی و تسلیت و توصیفات ناچیز، و مانند آن می پرداخت. زبان نگارش در آن زمان نیز به بالاترین درجه ضعف و سستی حاصل پیچیدگی عبارتها ناشی از مبالغه در ایجاز رسیده بود، امدی که فهم و تبیس ان نیازمند تلاش فراوان بود»[۵۰]
«مصر در دوره ی جدید توانست گامهای بزرگی در زمینه ی نثر بردارد و این نهضت نیز در قرن نوزدهم و از زمان ارسال هیئتها به اروپا آغاز شد»، این هیئتها به هنگام بازگشت، به فکر افتادند برخی از ادبیات اروپائی که با آن آشنا شده بودند را در فرهنگ و ادب عرب وارد نمایند، اما هنوز به نیمه قرن گذشته نمی رسیم که شاهد تحولی گسترده در نثر مصر و ساختار آن خواهیم بود، چرا که نویسندگان دیگر از سجع و بدیع خسته شدند، چرا که نثر د ر بند سجع و صنایع ادبی و محسَّنات لفظی بدیعی عربی گرفتار آمده و از وجدان و درون اعراب بدور بود.
و طولی نکشید که در دوره های بعد به نوگرایی روی کردند و در این راه جنبش و نهضت ملی را شعله ور نمودند و مصریان نیز به خود و حقّشان در داشتن زندگی آزادانه و دموکراتیک آنهم پس از یک دوره ی طولانی ظلم و ستم، پی بردند، در این حال بود که مهاجران زیادی از شام به سوی مصر رفتند تا در جنبش ترجمه و شکوفایی روزنامه نگاری سهیم باشند. این گروه تاثیر فراوانی در رها کردن نثر از قید و بند دشوارگویی و تباهی داشتند. نوشته های رفاعه طهطاوی علیرغم نقش وی در جنبش ادبی و فکری نثر را به چند دسته تقسیم کردند که از جمله آنها قصه و نمایشنامه بود.»[۵۱]
قصه
«داستان یک کار ادبی است که یکی از حوادث زندگی یا چند حادثه مربوط به هم را به تصویر می کشد، و قصه گو اقدام به تفضیل گویی آن و پرداختن به آن از جنبه های متعدد نموده تا ارزش انسانی خاصی به آن بخشیده و با زمان و مکان آن و نیز زنجیره فکر و اندیشه آن در ارتباط باشد.»[۵۲]
«در این دوره قصه بلند و کوتاه ظهور یافت و آنچه به پیدایش و انتشارشان در قالب جدید کمک کرد ارتباط میان شرق و غرب و نیز توجه روزنامه ها و مجلات با این نوع ادبی بود، بویژه آنکه ترجمه این روزنامه ها و مجلات را با داستانهای زیبای غربی و نیز آثار داستانی و پیشرفته آن آشنا و تغذیه نمود.
بخش اول از بخشهای داستان نویسی جدید، بخش ترجمه و اقتباس و تلاش برای رهایی از قالب قدیم عربی بود.
و بخش دوم از بخشهای داستان نویسی دنباله روی از اسلوب جدید غرب بود. و از جمله نمونه های این بخش روایت «زینب» بود که در آن داستان گویی بر بررسی و ترسیم شخصیت حاکم است.»[۵۳]
انواع قصه:
۱- روایت که بزرگترین نوع تمام داستان نویسی است و مربوط به گریز از واقعیت و به تصویر کشاندن قهرمانی خیالی است.
۲- حکایت که عبارتست از ارائه یک واقعیت یا واقعیتهای حقیقی یا خیالی که حکایت گر در آن به قواعد دقیق فنی و هنری پایبند نیست.
۳- داستان کوتاه، که کوتاهترین نوع داستان بوده و بر پایه ترسیم مناظر می باشد.
۴- داستان هنری که از ویژگیهای این نوع داستان نثر بودن و نه شعر بودن است و نیر واقعی بوده و دارای تحلیل و بسط می باشد.»[۵۴]
نمایشنامه:
«هنر نمایشنامه یکی از مهمترین هنرهای تازه تاسیس شده در جریان نهضت ادبی است. و عبارتست از بیان واضح یکی از صور زندگی بواسطه بازیگرانی که نقشهای خود را در برابر مردمی که جمع شده اند ادا می کنند. به گونه ای که این بازی گری تأثیرگذار باشد. نمایشنامه نزد مصریان قدیم غالباً یافت می شد و در سال ۱۹۱۲ روزنامه الاهرام آورده است که برخی جوانان در آخر این سال در دفتر استاد محمود محامی جمع شدند و تصمیم به تشکیل جمعیت بازیگران گرفتند. نمایشنامه با داستان و حماسه از این لحاظ متفاوت است که نمایشنامه برمبنای گفتگوست و جوهره ی آن حوادث هستند، و از مجموعه ی حوادثی شکل یافته که به گونه ای زنده با هم در ارتباطند و در حلقه های پیوسته ای حرکت کرده و منجر به نتیجه می شوند.»[۵۵] «نمایشنامه در ادبیات جدید عربی از لحاظ اسلوب به دو مدرسه تقسیم می شوند که عبارتند از مدرسه نمایشنامه غنائی که نماینده آن امیرالشعراء احمد شوقی است و دیگری مدرسه نمایشنامه نثری «گفتگوئی» که نماینده آن توفیق حکیم است.»[۵۶]
«نمایشنامه اینگونه در ذهن ها شکل گرفته که می بایست حتماً شعری باشد و شعر نمایشنامه ای یکی از اشکال رشد و تمدن و پیشرفت ملتهاست و ان نمایشنامه ای که شعری نباشد، نمایشنامه نیست و حتی فکر نمایشنامه منثور به ذهن کسی نیز خطور نکرد. تا اینکه مدرسه رومانتیکی با قیام علیه اصول کلاسیک در نمایشنامه شروع شد. مهد آن شکسپیر بود آنگاه که در اشعارش از قافیه چشم پوشی کرد و نمایشنامه های نثری فراوانی ارائه کرد و شایع شد و به یک سبک جدید تبدیل شد و شعرا اندک اندک از عرصه نمایشنامه کنار زده شد.»[۵۷] «دکتر احمد زکی ابوشادی از یک ادبیات نمایشنامه ای زیبای شعری و نثری برخوردار است. او یک ادیب پیشرو است که در کنار احمد شوقی در فن نمایشنامه قرا می گیرد، آنجا که می بینیم شوقی شعر غنائی آشنای عرب را به هدفی می رساند که در انتظار آنست و شروع به پرواز در کرانه ی جدیدی کرد تا مهارت و توانمندی خود در شعر و هنر را به نمایش گذارد.»[۵۸]
انواع مکاتب در عصر نهضت
در عصر نهضت می توان گفت به طور کلی چهار مکتب وجود داشته که هر کدام دارای ویژگیهای منحصر به فرد خود بوده اند: ۱- مکتب احیاء (تقلید) ۲- مکتب رومانتیک ۳- مکتب واقعی گراها ۴- مکتب رمزگرایان.
۱- مکتب احیاء (کلاسیک):
«این مدرسه، احیاء نامیده شده است زیرا که شعر قبل از آن مانند پیکری خاموش و مرده بود، پس شاعران این مدرسه به پا خاستند و در آن روحی دمیدند و خون را در رگهای آن جاری کردند و آن را از حالت رکود خارج ساخته و در آن حیات و جنبش و تحول ایجاد کردند»[۵۹]
«پیشوای این مکتب ادبی محمود سامی البارودی است که به علت آگاهی اش از میراث ارزشمند قدیم عربی توانست بنیانگذار تحولی بزرگ در عصر نهضت مصر باشد، بعد از او کسانی دیگر چون شیخ ناصیف الیازجی، ابراهیم الاجدب و عبدالله ندیم هر کدام راه او را استوارتر و محکمتر ادامه دادند.
در واقع، این مرحله نخست عصر نهضت را که آثار بارودی در طلیعه آن قرار دارد، می توان دوره ی کلاسیک جدید یا دوره ی تقلید نامید. در این دوره عربها وجود خود را اثبات می کنند و موقعیت و شخصیت فرهنگی خود را احساس می کنند، بدینگونه که به گذشته ی ادبی خود پناه می برند و نمونه ی عالی و برجسته ی شعر را در آن دوره ها می جویند هیچ جای شگفتی نیست که تا مدتی نزدیک به زمان ما بسیاری از شاعران عرب به همین مکتب شعری پیوند داشتند، این مکتب شاعران بسیاری دارد که علاوه بر شاعرانی چون اسماعیل صبری و ولی الدین یکن، برجسته ترین آنها عبارتند از:
احمد شوقی، حافظ ابراهیم در مصر و جمیل صدقی الزهاوی و معروف الرصافی محمد مهدی الجواهری در عراق.»[۶۰]
«شعر مدرسه احیاء در ابتدا به تقلید از شاعران قدیم عرب در تعدد اغراض داخل قصیده و همین طور آغاز قصیده با تغزل می پرداخت و از لحاظ موضوع نیز بیشتر موضوعات قدیم چون، مدح و غزل و رثاء و فخر و… بود مانند این شعر محمود سامی البارودی:
خلیلیَّ هَلْ طال الدُّجَی أم تقیَّدت کواکبُهُ ام ضلَّ عن نهجه الغُرُّ
ای دوست من آیا شب طولانی شده است یا اینکه ستارگانش در بنده شده اند یا اینکه سپیده راهش را گم کرده است
اما اسباب و عوامل فراوانی برای تجدید و نوآوری در مدرسه ی احیاء وجود داشته است از آن جمله است، کثرت ترجمه ها از آثار و نوشته های غربی و آشنایی شاعران مکتب احیاء با فرهنگ غرب و نیز قدرت نقد ادبی غرب، آزادی مطبوعات و تعدد احزاب و گروه های سیاسی و نیز مسئله ی آزادی زن به طوریکه افرادی مثل مصطفی کامل نمونه ی این فعالیت آزادیخواهانه بودند»[۶۱]
۲- مکتب واقع گرایان:
عوامل مختلفی باعث ظهور مکتب واقعه گرایی در ادبیات عرب شد، به طور کلی جنگ جهانی دوم و تغییراتی که در نقشه جغرافیایی و سیاسی بسیاری از کشورهای عربی ایجاد شد و نیز تغییرات ایجاد شده در حوزه ی اجتماع و فرهنگ نیز از عوامل گرایش شاعران عصر نهضت به واقع گرایی به شمار می روند، در واقع گرایش واقعی در ادبیات از دهه ی چهل از قرن بیستم شروع شد آنجائیکه شاعران به بیماری گرایش رومانتیک پی برده و آنرا برای درمان مشکلات اجتماعی مناسب نمی یافتند زیرا که گرایش رومانتیک بیشتر از رویاهای شاعر و نیز عواطف او سخن می گفت درحالیکه واقعیت اجتماع چیز دیگری است در مجموع عوامل این گرایش ادبی را می توان اینگونه خلاصه نمود.
۱- ظهور تعدادی از شاعران بعد از جنگ جهانی دوم که حوادث این جنگ را دیده و از نتایج اقتصادی و اجتماعی و فکری آن تأثیر پذیرفته بودند.
۲- بیداری عربی از اوضاع داخلی خود بعد از جنگ جهانی دوم به سبب رغبت آنان برای آزادی از استعمار و نیز آگاهی آنان از ظالم بودن حاکمانشان و نیز لرزه ای بزرگ که بر جان عربها بعد از اشغال فلسطین در سال ۱۹۴۸ افتاده بود.
۳- رشد آگاهی ملّی در بسیاری از کشورهای جهان که منجر به ایجاد حرکت های آزادی خواهانه در بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی شده بود و باعث ایجاد انقلاب های مختلف در این کشورها برای رهایی از قبضه استعمار شده بود.
۴- وجود انقلابهای مختلف در کشورهای عربی از جمله ۲۳ ژوئن مصر و انقلاب تموز عراق و انقلاب سوریه و لیبی و یمن و افزایش رشد جنبش مقاومت از فلسطین و الجزایر
۵- رشد کامل وسایل إرتباطی و پیشرفت علمی در بسیاری از کشورهای غربی که باعث ایجاد تعجب و شگفتی بسیاری از تحصیل کرده های عرب شده بود.
در واقع محور اساسی مکتب واقعه گرایی را این سؤالات تشکیل می داد که آیا ادبیات باید در خدمت ادبیات باشد یا اینکه در خدمت زندگی؟ و آیا هنر باید در خدمت هنرباشد یا در خدمت زندگی؟ در حقیقت بحث واقع گرایی به دنبال این مطلب بوده است که شاعر نباید از قضایای جامعه و از دردهای آن همانطور که شاعران رومانتیک به دور هستند به دور باشند.
از مشهورترین شاعران مکتب واقع گرایی می توان به عبدالوهاب البیاتی و نزارالقبانی اشاره کرد.
۳- مکتب رمانتیکها:
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم نوع تازه ای از شعر شروع شد که از یک سو دارای اسلوب کلاسیکی و سنتی و از سوی دیگر دارای عواطف و انفعالات رومانتیک جدید بود، این نوع شعر در واقع بیشتر پیرو شعر اروپا بوده است، بهترین نمونه ی این شعر همان است که در آثار خلیل مطران دیده می شود.
مطران در یک سو وحدت را در ساختمان قصیر مورد نظر قرار می دهد و از سوی دیگر به کلمات، این مجال را نمی دهد که شاعر را ضریب دهند و از مقصود دور کنند در شعر او، غنایی سرایی به خوبی دیده می شود همان حالتی که در آثار اروپایی ها دیده می شود، شاعر غرق در طبیعت است و متأثر از آن و سعی می کند که عواطف خود را در طبیعت منعکس نماید، با اینکه از نظر نوع عواطف و موضوعات شعری از رمانتیسم روشن و آشکاری برخوردار است و لکن به علت کارگرفتن زبان عربی از صبغه ی تقلید قدما خالی نمی باشد، مطران با شدت تمام حریص بر زبان خویش است. در به کاربردن لغات عربی قدیم هم هیچ تردیدی ندارد همواره در خود است و بر عواطف خود چیره، چندان که خواننده تصور می کند که این شاعر انفجار عاطفی لازم را برای رسیدن به موزیک رمانتیسم محض ندارد، اما این تعارض میان شکل قدیم و مضمون تازه در آثار شعری بعضی از معاصران عرب از قبیل مازنی و عبدالرحمن شکری و عقاد دیده می شود. این شاعران که در واقع تحت تأثیر آثار انگلیسی قرار داشتند بعدها به عنوان شاعر مکتب «الدیوان» شهرت یافتند.
جنبش رمانتیک در شعر عربی، پیروان فراوانی داشت اما در هر بخشی از این جنبش هرگونه که باشد باید از دکتر احمد زکی ابوشادی مدیر مجله آپولو در قاهره یاد شود ما همچنین از علی محمود طه از شاعران مصر و ابوشبکه در لبنان و عمر ابوریشه در سوریه، ابوقاسم در تونس و تیجانی در سودان باید یاد نمود.
چنان که باید از نعیمه و ابوماضی و نسیب عریضه و بسیاری دیگر در ادبیان مهجر آمریکا یاد کرد، اما پیشوای این مکتب شعری در عراق نازک الملائکه و بدر سالم السیاب هستند.»[۶۲]
رمانتیک در واقع انقلاب طبقه متوسط (برژوا) اروپا جهت برآوردن اهداف سیاسی و اجتماعی و اقتصادی اش می باشد در جامعه ای که حاکمان و اشراف همانگونه که می خواستند بر آن حکومت می کردند که مشهورترین ادیبان و مفکران و شعرا در آن زمان آن را رهبری می کردند چون ویکتور هوگو، لامارتین و ده‌ها تن دیگر… .
بسیاری از ادیبان عرب متأثر از ادبیات غرب به تدریس ادبیات رمانتیک پرداختند. و خلیل پیشوا و پیشگام این مکتب شعری به شمار می رفت، سپس مدرسه الدیوان و مدرسه آپولو و ادیبانی که دنباله رو این دو مدرسه ادبی بودند.
۳- مکتب رمزگرایان:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1400-07-29] [ 05:35:00 ق.ظ ]




روزگار سرزنش گر به او خـیانت کرده است پس کاسـه ی شراب بیمـاری و درد و رنـج را نوشیـده است .
شاعر در بیت نخست مادر خویش را در قبر به گوهری گرانبها و نایاب که در صندوقچه ای محافظت می شود تشبیه کرده است . تشبیه این بیت از نوع تشبیه مجمل موکد است که هی ، مشبه و دُرهٌ ، مشبه به و ادات تشبیه و وجه شبه در آن محذوف می باشند . در ادامه تیموریه با استعانت از فن استعاره از روزگاری که به مادرش خیانت کرده شکوه می کند . استعاره ی موجود در این بیت استعاره مکنیه است . مستعارله در آن الدهر می باشد و مستعارمنه آن انسان است که محذوف می باشد ؛ اما یکی از لوازم آن که سرزنش کردن است در بیت ذکر شده است .
عائشه بار دیگر از غم و اندوهی که روزگار بر او تحمیل کرده است داد سخن بر می آورد :
هَـــل راعَ قَلبَــکِ مَا لَقَــیتِ مِــن النَّوائِــــبِ و الکُــــرُوبِ ؟
إنَّ الـــوُجُــــودَ صَحــــیفَۀٌ مَـــــلَأی بّأســــرارِ القُـــــلُوبِ
خَلَفتَــــنی لِلـــــهَمِّ فِیــــهِ وَ لِلشَّــــــدائِدِ وَ الخُطُـــــوبِ
( تیموریه ؛ بی تا : ۷۶ )
ترجمه :
آیا مشکلات و غم هایی را که به تو رسید قلبت را ترساند ؟
همانا هستی روزنامه ای است ، پر از اسرار قلب ها .
مرا برای شداید و مشکلات بر جا گذاشتی .
مقاله - پروژه
عائشه در بیت آغازین مادرش را مورد خطاب قرار می دهد و از مشکلات و غم های زندگیش شکوه می کند . در بیت دوم روزگار را پر از حوادث تلخ و شیرینی می داند که آدمی آن را همواره در قلب و درون خویش جای می دهد . در این بیت روزگار به روزنامه ایی تشبیه شده است که اسرار زندگی در آن نهفته است . تشبیه موجود در این بیت تشبیه مفصل موکد است . الوجود ، مشبه و صحیفۀ ، مشبه به و ادات این تشبیه محذوف می باشد و ملأی بأسرار القلوب نیز وجه شبه این تشبیه می باشند .
۶-۴ ۰ استعاره در اشعار اومانیسمی صلاح عبدالصبور و عائشه تیموریه
اینک به بررسی استعاره در اشعار صلاح عبدالصبور و عائشه تیموریه می پردازیم :
۶-۴-۱ ۰ استعاره در اشعار صلاح عبدالصبور
عبدالصبور با توانایی شگرف و خاص خود در زمینه ی اومانیسم وتاثیر پذیری بیشتر آن از استعاره استعانت می جوید و در این زمینه گام های بسزایی بر می نهد . او با استمداد جستن از صناعات ادبی از جمله استعارات و تشبیهات کم نظیر در مورد اومانیسم ، خط فکری خویش را در این زمینه آن چنان وصف می کند که گویی وی از طرفداران حقوق بشر در عصر حاضر می باشد . از طرفی دیگر با مطالعه ی اشعار عبدالصبور مشخص می شود که وی در زمینه ی اومانیسم با افکار و عقاید فلسفی در وادی رمز گرایی گام می نهد لذا طبعا در این خصوص استعاره یکی از ابزاریست که وی در اشعارش بسیار از آن مدد می جوید .
از آن جایی که یکی از مهم ترین دغدغه های فکری عبدالصبور در جامعه ی انسانی خویش ، ظلم حکومت حاکم بر جامعه بوده است لذا وی همواره در اشعارش در پی تقویت روحیه ی انقلابی در اذهان مردم بود . در ابیات زیر به نمونه هایی از این اشعار اشاره می کنیم که وی با بهره گرفتن از استعاره و تشبیه در کنار یکدیگر این امر مهم را به صورت بارز و آشکار نشان می دهد .
لو أنَّنا کُنا کَغَضی شَجَرَۀِ
الشمسُ أرْضَعَتْ عُرُوقَنا معَاً
و الفجرُ رَوانا نَدیً معَاً
حین استَطلنا فَاعتَنقنا أذرُعا
و فی الربیعِ نکتَسی ثیابَنا الملونۀ
( عبدالصبور ؛ ۱۹۹۸ : ۱/۲۴۲ )
ترجمه :
اگر ما مانند شاخه ای شکسته درختی باشیم
خورشید رگ های ما را با هم سیراب نمود
فجر ما را با شبنم سیراب نمود
هنگامی که قد برافراشتیم و دست به گردن یکدیگر انداختیم
در بهار لباس های رنگارنگمان را می پوشی
شاعر در بیت نخست جامعه ی مظلوم بشری را به شاخه های شکسته ی درختی مانند می کند که زیر بار ظلم و ستم شانه خم کرده اند . تشبیه موجود در این بیت تشبیه مجمل مرسل است که أننا ، مشبه و غضی شجرۀ ، مشبه به و کاف ادات تشبیه است و وجه شبه در این تشبیه محذوف می باشد . شاعر در ادامه با استعانت از فن استعاره امید خویش را به پیروزی در مقابل در قالب شعر خویش ارائه می دهد . وی در بیت دوم خورشید را که منبع فروزان امید است به آب مانند نموده است که با تابشش درختان را سیراب می نماید . استعاره ی موجود در این بیت استعاره مکنیه است که الشمس ، مستعارله و آب باران ، مستعارمنه می باشد که حذف شده است ؛ اما یکی از لوازم آن که سیراب کردن است در این بیت ذکر شده است . در ادامه شاعر در بیت چهارم شاخه های درختان را به انسان هایی مانند می کند که با یکدیگر متحد شده اند . استعاره در این بیت از نوع استعاره مکنیه می باشد که غضی شجرۀ ، مستعارله است که در بیت آورده شده است و مستعارمنه آن یعنی انسان در این بیت حذف گردیده است ؛ اما از لوازمات آن یعنی قدبرافراشتن و دست در گردن یکدیگر انداختن ذکر شده است . در بیت پایانی شاعر شاخه های پر شکوفه ی درختان را به لباس های رنگارنگ انسان مانند کرده است که استعاره موجود در این بیت استعاره مکنیه است که غضی شجرۀ در آن مستعارله می باشد و مستعارمنه آن انسان که محذوف است ؛ اما یکی از لوازم آن یعنی لباس پوشیدن در این بیت ذکر شده است .
از آن جایی که عبدالصبور در زندگی پرفراز و نشیب خویش سه مرحله ی اعتقادی را تجربه نمود و از مرحله ی ایمان به خداوند به مرحله ی کفر رسید و از مرحله ی کفر بار دیگر به ایمان و اعتقاد به خداوند رسید لذا در هر مرحله صاحب ابیات و اشعار بی شماری است . عبدالصبور در مرحله ی سوم از زندگیش که بار دیگر به خدا ایمان پیدا می کند اشعاری را می سراید که خود گواهی صادق بر این مسأله است .
و فی لَحظۀ
شعرتُ بجسمیَ المحمومِ یَنبِضُ مِثلَ قلبِ الشمسِ
شعرتُ بأننی امتلأت شِعابُ القلبِ بالحِکمۀِ
شعرتُ بأننی اصْبحتُ قدیساً
( عبدالصبور ؛ ۱۹۹۸ :۱/۱۷۷،۱۷۸ )
ترجمه :
در یک لحظه
در تن تبدار خود ضربانی چون دل خورشید را حس کردم
حس کردم که قلبم از حکمت انباشته شده
حس کردم که به قدیس تبدیل شده ام
شاعر لحظه ای که ایمان را در قلب خود احساس کرد ، این چنین به تصویر می کشد که گویی برای لحظه ای قلب پر تلاطم خویش را انباشته از حکمت می یابد . وی در بیت دوم ضربان قلبش را در آن لحظات به تپش پر نور قلب خورشید مانند می کند . تشبیه موجود در این بیت تشبیه مفصل مرسل است که در آن جسمی المحموم ، مشبه و قلب الشمس ، مشبه به و مثل ، ادات تشبیه و ینفض ، وجه شبه در این تشبیه است . از سوی دیگر کلمه ی قلب الشمس خود به تنهایی دارای استعاره است . استعاره ی موجود در آن استعاره ی مکنیه است که شاعر خورشید را به انسان مانند کرده است که الشمس ، مستعارله و انسان که مستعارمنه است محذوف شده ؛ اما یکی از لوازم آن یعنی قلب در این بیت آورده شده است .
عبدالصبور در ابیات زیر تنهایی انسان در اعصار مختلف را به تصویر می کشد که در هر دوره ای تکرار می شود و گریبان گیر هر فردی در جامعه ی امروز است .
أَواحَداتی ، فی السماءِ الأَخیرِ
أَلوبُ إلی غُرفَتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:35:00 ق.ظ ]




تا انزوای رنگ
نهاد یکرنگی باشد.»
(همان: ۱۵۷ و ۱۵۸)
صفارزاده خط فکری خاصی را دنبال میکند و پیوسته از شعرهای گذشتهی خود الهام میگیرد؛
به نظر میرسد که مشغلهی ذهنی شاعر او را به این جهت سوق داده است و او با خلق چنین فضاهایی در صدد بوده تا موقعیت خود را بیش از پیش بشناسد.
از آن جا که صفارزاده مقام ارتباط و پیوستگی با ذات لایتناهی خداوند را درک کرده است ما را نیز به غنیمت دانستن لحظه های ناب ارتباط با خدا فرا میخواند:
« دریاب
لحظه های هدایت را
دریاب
هنگام اتّصال به دریای معرفت
جان تو بندری ست
جای ورود نور
جای صدور نور
این بلع نور
این جذب نور
باید عصاره شود
نیرو شود
حرکت شود
به راه بپیوندد
وگرنه
پرورش تن
و پروراندن هوش
آن نطفهی خصیم خواهد شد
در کندوکاوها
دنبال آن جرقهی فطرت
دنبال آن ستارهی مکتوم
دنبال وصل باش.»
(همان: ۱۸۰ - ۱۸۳)
بدین ترتیب صفارزاده ما را به شناخت حقیقتی دعوت میکند که توان و نیرویی مضاعف را دربر دارد و ما با قرار گرفتن در این مسیر میتوانیم به مقام وصل الهی دست پیدا کنیم.
در واقع میتوان گفت که «دیدن و اثبات و دریافت حق در همه حال مهمترین هدف صفارزاده بوده است،» (صفارزاده، ۱۳۶۶ ب: ۱۳۲) و از لحاظ فطری و موروثی صدای الهی اذان و راز و نیاز به درگاه خدا از کودکی در درون او تداوم داشته و با گذشت زمان، به دست آوردن تجربیات و شناخت فرهنگ غرب، اعتقاد او را راسختر کرده و بعد از سیروسفرهای درونی و بیرونی، این دریافت تدریجی به یقین تبدیل شده است.
در پایان نکتهای که شایان ذکر است این است که ما در شعر طاهره صفارزاده نیز به تقسیمبندی مطالب نماز و نیایش نپرداختهایم و این مسئله به دلیل ارتباط مفهومی بین موضوعات شعری است.
۴-۶-۱ بسامد واژگان و اجزاء و مفاهیم نماز و نیایش
۱ و۲ - «گفتم وحده لا اله الاهو / پسر روی جنازه پدر آتش میگذارد و برهمن دعا میخواند.» (صفارزاده، ۱۳۶۵ ب:۱۲)
۳- «در تاریکی / بسترم میان مقدسین دعای شب / احاطه شدهست.» (همان: ۸۰)
۴- «دو رکعت نماز قضا / مصاف لشکریان.» (همان: ۸۲)
۵ و ۶- «صدای ناب اذان میآید / صدای ناب اذان.» (همان: ۹۰)
۷- «و من به سوی نمازی عظیم میآیم.» (همان: ۹۱)
۸- «وضویم از هوای خیابان است.» (همان)
۹- «قبلههای حوادث در امتداد زمان.» (همان)
۱۰- «و لاک ناخن من / برای گفتن تکبیر / قشر فاصله نیست.» (همان)
پایان نامه - مقاله - پروژه
۱۱- «و من دعای معجزه میخوانم.» (همان)
۱۲- «دعای تغییر.» (همان)
۱۳- «و عرض میکنم / نماز عصر را فرصت ندارم.» (همان: ۱۱۱)
۱۴- «بخواب / و دعا کن / که باز پیش تو برگردم.» (همان : ۱۱۶)
۱۵- «و برگهای نالان / تسبیح فصل را میشمارد.» (همان: ۱۱۹)
۱۶- «سجده به خاکیان فانی بردیم.» (صفارزاده، ۱۳۶۵ ت : ۱۳)
۱۷- «سجده به خاکیان خاک شونده.» (همان)
۱۸- «سجده به سنگدل.» (همان)
۱۹- «سجده چرا.» (همان)
۲۰- « صدای ناب اذان میآمد. (همان: ۲۴)
۲۱- «قبلههای حوادث.» (همان)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:34:00 ق.ظ ]




گردش مجموع دارایی‌ها، عبارت است از نسبت فروش به مجموع دارایی‌های شرکت. توانایی ایجاد حداکثر تولید و سود از حداقل سرمایه‌گذاری، بخش مهمی از تصویر سوددهی شرکت است. دارایی‌هایی که مورد بهره‌برداری قرار نگرفته‌اند یا به نحوی اشتباه بکار گرفته‌شده‌اند، هزینه‌های مالی و مخارج تعمیر و نگهداری را افزایش می‌دهند. افزایش گردش مجموع دارایی‌ها، می‌تواند باعث کاهش هزینه‌ها و افزایش سود صاحبان سهام شود. (وکیلی‌فرد، ۱۳۷۴).
د- بازده دارایی‌ها (ROA)[212]
اگر در نسبت بازده سرمایه‌گذاری، هزینه بهره و مالیات را نیز منظور کنیم، نسبت بازده دارایی‌ها به دست می‌آید. ROA ابزار جامعی است که فعالیت‌های با ابعاد و ماهیت‌های مختلف را اندازه‌گیری می‌کند. از آنجا که مقایسه سود بین شرکت‌های مختلف بزرگ و کوچک به دلیل تفاوت در حجم سرمایه بکار رفته، نمی‌تواند معتبر باشد، مقایسه میزان سود در مقابل سرمایه‌گذاری انجام‌شده توسط صاحبان سهام و اعتباردهندگان از اهمیت خاصی برخوردار است. اگر شرکتی بر سرمایه‌گذاری‌های خود بیفزاید، ولی نتواند به‌تناسب آن مقدار سود را افزایش دهد، نرخ بازده کاهش می‌یابد. بنابراین افزایش حجم سرمایه‌گذاری به‌خودی‌خود باعث بهبود وضع مالی سهامداران نمی‌شود. به‌عبارت‌دیگر، ROA منعکس کننده‌ی این است که دارایی‌های شرکت با چه کارایی و اثربخشی مورد استفاده قرار می‌گیرند.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
(۲-۷۳)
برای محاسبه سود مورد استفاده در فرمول رویه‌های مختلفی ارائه‌شده است. هورن‌گرن معتقد است که ROA معرف توانایی سودآوری سرمایه بکار گرفته شده، بدون توجه به چگونگی تأمین مالی و فارغ از تأثیر و تغییرات مالیات می‌باشد، چرا که مالیات اغلب تحت تأثیر وضعیت‌های ویژه‌ای همچون زیان‌های انتقالی، مالیات‌های تشویقی و مالیات‌های انتقالی قرار می‌گیرد، هنگام مقایسه شرکت‌ها، اختلاف در نرخ مالیات، سود بعد از مالیات را تغییر شکل می‌دهد.
نحوه دیگر محاسبه ROA، اضافه کردن هزینه‌ بهره به‌صورت کسر است، هدف از این تغییر شکل، برقراری تناسب بین صورت و مخرج و شناسایی کامل وجوه استفاده شده جهت تحصیل دارایی‌های شرکت است. خارج کردن بهره از بین کسورات سود، به‌عنوان مبلغ پرداختی بابت استفاده از پول تأمین‌کنندگان سرمایه بدهی، به همان دلیل انجام می‌شود که سود سهام به‌عنوان پرداخت به تأمین‌کنندگان سرمایه سهام از سود کسر نمی‌شود. لذا آن بخش از سود عملیاتی که مربوط به وام‌دهندگان است و برای رسیدن به سود خالص کسر گردیده است، برگشت داده می‌شود.
و- بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)[213]
هدف مدیریت حداکثر ساختن ثروت سهامداران است، نسبت بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) بهترین معیار سنجش موفقیت یا عدم موفقیت شرکت، در دستیابی به این هدف است. تحلیل‌گران نیز جهت تعیین اینکه آیا سودآوری شرکت در حال افزایش است یا کاهش و چرا این‌گونه است، اجرای تشکیل‌دهنده سودآوری را سود بررسی قرار می‌دهند، تأکید اولیه بر نرخ بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) است. فرمول محاسبه ROE به‌صورت زیر است:
(۲-۷۴)
نسبت‌های بازده حقوق صاحبان سهام (ROE) و بازده دارایی‌ها (ROA) با یکدیگر در ارتباط‌اند. برای نشان دادن این ارتباط، در فرمول، صورت و مخرج کسر را به جمع دارایی‌ها تقسیم می‌کنیم و حاصل آن به‌صورت زیر تغییر می‌یابد:
(۲-۷۵)
در رابطه فوق ROA، میزان واقعی سوددهی شرکت را نشان می‌دهد که منعکس کننده‌ی این است که دارایی‌های شرکت با چه کارایی و اثربخشی مورد استفاده قرار می‌گیرند و نسبت بدهی چگونگی تأمین مالی دارایی‌های شرکت را اندازه‌گیری می‌کند.
در رابطه (۲-۷۵)، هرچه نسبت بدهی شرکت بیشتر باشد، حاصل‌ضرب ROA در ضریب رقم بزرگ‌تری را به عنوان ROE نشان خواهد داد. به عبارت دیگر، شرکت‌ با گرفتن اعتبار و وام و افزودن به دارایی‌های خود، بازده بیشتری را عاید صاحبان سهام می کند و این همان مفهوم کار کردن با پول دیگران است.
البته باید توجه داشت که افزایش بدهی تا جای که هزینه بهره این بدهی‌ها کمتر از ROA باشد، قابل توجیه است و همچنین افزایش بی‌رویه بدهی‌ها، خطرات دیگری از قبیل عدم توانایی شرکت در بازپرداخت به‌موقع آن‌ ها و نهایتاً ورشکستگی را به دنبال خواهد داشت. (بختیاری، ۱۳۷۷).
بنابراین هرم مالی می‌تواند نرخ بازده سهامداران را بزرگ‌تر کرده (اهرم مالی مساعد) یا آن‌ ها را کاهش دهد (اهرم مالی نامساعد) ازاین‌رو، هر ROA با استفاده عاقلانه از تأمین مالی از طریق بدهی، به ROE بزرگ‌تر می‌ انجامد و برعکس استفاده نادرست از بدهی، ROE را از ROA پایین خواهد آورد. (جونز، ۱۳۸۴).
۲-۳-۹- وضعیت مالی شرکت[۲۱۴] (کسری[۲۱۵] و مازاد مالی[۲۱۶])
فرض کنید سه منبع برای تأمین مالی وجود داشته باشد: سود انباشته، بدهی و انتشار سهام و هیچ مانعی در انتخاب سود انباشته برای تأمین مالی شرکت وجود ندارد. انتخاب حقوق صاحبان سهام برای تأمین مالی دارای مشکلی جدی در پیش روی خود است؛ اما برای استفاده از بدهی فقط یک مشکل جزئی قرار دارد.
از نقطه نظر یک سرمایه‌گذار انتخاب حقوق صاحبان سهام برای تأمین مالی بسیار نامطلوب‌تر از انتخاب بدهی برای تأمین مالی است. هر دو انتخاب دارای صرف نااطمینانی مختص به خود هستند اما صرف نااطمینانی حقوق صاحبان سهام بزرگ‌تر از بدهی است، به این ترتیب سرمایه‌گذار بازده بالاتری را برای استفاده شرکت از حقوق صاحبان سهام، نسبت به حالتی که شرکت از گزینه بدهی استفاده کند، تقاضا می‌کند. از منظر کسانی که داخل شرکت هستند بهترین منبع برای تأمین مالی به ترتیب: سود انباشته، بدهی و در مرحله آخر استفاده از حقوق صاحبان سهام است. پس شرکت‌ها اول برای تأمین مالی پروژه‌های خود از سود انباشته تا سرحد امکان بهره می‌برند در صورت لزوم به دنبال اوراق قرضه و بدهی می‌روند و اگر ناتوان در تهیه بودجه لازم قرار گرفتند به استفاده از حقوق صاحبان سهام (انتشار سهام جدید) اقدام می‌کنند (گویال[۲۱۷] و فرانک[۲۱۸] ۲۰۰۳). این امر نشان می‌دهد برای استفاده از ساختار مطلوب باید پیچیده‌تر از نظریه سلسله‌مراتب استاندارد عمل کرد. این به معنی این است که برای آزمایش سلسله‌مراتب به تجمیع نیاز است.
کسری مالی یک متغیر درون‌زا است که بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام را تحت تأثیر قرار می‌دهد (کیهان و تیتمن ۲۰۰۶). به عنوان مثال شرکت درنتیجه وجود کسری مالی بالا مجبور است سرمایه بیرونی[۲۱۹] خود را افزایش دهد پس بازارهای خارجی برای تأمین مالی می‌توانند شرکت را به وضعیت مطلوب خود نزدیک کنند. اگر شرکت‌ها بخواهند که حقوق صاحبان سهام به ارزش بازاری آن بیشتر از ارزش بازار بدهی‌ها باشد این خواسته شرکت را وادار می‌کند که به روابط بین نسبت مالی و تمایلات شرکت برای افزایش سرمایه تغییر دهد زمانی که نسبت ارزش بازار به دفتری شرکت بالا است.
کسری مالی هم‌ارز است با آن مقدار سرمایه خارجی که طی فرایندی به شرکت اضافه شده است. نقش مرکزی را در نظریه سلسله‌مراتب مایر که در تحقیقات مایر و ساندر (۱۹۹۹) و فرانک و گویال (۲۰۰۳) بحث شده است، وضعیت مالی شرکت بازی می‌کند.
تعریف مالی ما از کسری مالی که از مطالعات بالا برگرفته شده است درواقع مقدار مجموع خالص بدهی‌ها و خالص حقوق صاحبان سهام شرکت است. خالص بدهی از اختلاف مقدار بدهی کسب شده در طول یک دوره که از آن مقدار بدهی بلندمدتی که پرداخت شده کسر شده است، حاصل می‌شود. خالص حقوق صاحبان سهام از مقدار سهام منتشر شده شرکت بدست می آید که مقدار بازخرید شده از آن کسر شده باشد.
لازم به یادآوری می‌باشد که این مقدار برای یک دوره محاسبه می‌شود و تغییرات هر دوره میزان کسری آن دوره را نشان می‌دهد.
(۲-۷۶)
مقدار کسری مالی را می‌توان از رابطه دیگری نیز به دست آورد، درواقع از جمع مخارج سرمایه‌ای دوره بعلاوه سود سهام تقسیمی بعلاوه تغییرات سرمایه در گردش که از آن خالص جریان نقد آزاد عملیاتی کسر شده باشد، نیز حاصل می‌شود.
(۲-۷۷)
مقدار کسری مالی محاسبه‌شده در دو فرمول بالا در واقع هم‌ارز می‌باشند.
(۲-۷۸)
در این رابطه نشانه کسری مالی برای شرکت‌ها می‌باشد.
معادله بالا به‌صورت ایستا است برای این منظور از معادله زیر که توسط گویال و فرانک تهیه‌شده و به صورت سری زمانی تبدیل‌شده است استفاده می‌کنیم:
(۲-۷۹)
برای استفاده از متغیرها و این معادله در روش‌های پانل آن را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
(۲-۸۰)
متغیرهای استفاده شده در مدل بالا به صورت زیر است:
: مخارج سرمایه‌ای: مبلغ مورد استفاده در طول یک دوره‌ی خاص به منظور خرید یا توسعه‌ی دارایی‌های بلندمدت مانند ملک، کارخانه یا تجهیزات.
: نشان‌دهنده‌ی تغییرات سرمایه در گردش است.
: نشان‌دهنده‌ی سود سهام تقسیمی که پرداخت شده است.
: جریان نقدی عملیاتی بعد از بهره و مالیات.
در این تحقیق از سمت راست فرمول برای محاسبه کسری و مازاد مالی بهره می‌گیریم پس متغیرهای زیر را به تفضیل توضیح می‌دهیم:
: بدهی خالص منتشر شده:
بدهی بلند مدت باقی مانده هر دوره. در واقع بدهی بلند مدت منهای آن بخش از بدهی بلند مدتی که پرداخت شده است.
: سهام خالص منتشر شده:
از تفریق بین سهام عادی و ممتاز فروش رفته به سهامداران و آن قسمتی از سهام ممتاز و عادی بازخرید شده توسط شرکت به دست می‌آید.
وقتی‌که کسری مالی شرکت مثبت است شرکت بیشتر از توان تولید داخلی خود سرمایه‌گذاری کرده و وقتی منفی هست یعنی شرکت کمتر از توان تولید درآمد داخلی خود سرمایه‌گذاری کرده است؛ به‌عبارت‌دیگر وقتی کسری مالی مثبت است یعنی شرکت بیشتر از جریان نقد آزاد خود در شرکت سرمایه‌گذاری کرده و وقتی منفی است یعنی شرکت کمتر از جریان نقد آزاد خود در شرکت سرمایه‌گذاری کرده است. تفسیرهای حاصل از نظریه سلسله‌مراتب توضیح داده‌شده در مطالعات شاین ساندرز و مایر (۱۹۹۹) فرانگ و گویال (۲۰۰۳) نشان می‌دهد که بدهی‌ها منبع نهایی تأمین مالی برای شرکت‌ها است. شرکت‌هایی با کسری مالی بالا به احتمال زیاد نسبت بدهی خود را افزایش می‌دهند. پس می‌توان استدلال کرد که کسری مالی چه زمانی که اهرم مالی بالا یا پایین‌تر از اهرم هدف خود باشد باز یک متغیر درون‌زا است.
به‌طور خاص، شرکت‌هایی که موقتاً اهرم بالایی دارند باید مخارج سرمایه خود را کاهش بدهند و هم‌ارز آن جریان نقد آزاد شرکت را برای کاهش بدهی‌های شرکت افزایش دهند تا از این طریق کسری مالی شرکت کاهش یابد. این امر می‌تواند یک رابطه مثبت بین وضعیت مالی شرکت و نسبت اهرمی آن برقرار کند. پس به‌احتمال‌زیاد چه کسری مالی مثبت باشد چه منفی بر روی نسبت‌های بدهی متفاوت، اثرگذار است.
۲-۴- مروری بر ادبیات پیشین
۲-۴-۱- پیشینه مربوط به تئوری‌های ساختار سرمایه
۲-۴-۱-۱- خارجی
مایرز (۱۹۸۴) در مطالعه خود تحت عنوان «معمای ساختار سرمایه»، دو تئوری رقیب در مورد ساختار سرمایه ارائه داد که یکی تئوری توازن ایستا و دیگری تئوری سلسله‌مراتب تأمین گزینه‌های مالی بود.
مایرز (۱۹۸۷) در مطالعه دوم خود در این زمینه با عنوان ساختار بهینه سرمایه بیان می‌کند که با وجود تمام تلاش‌هایی که درزمینه ساختار سرمایه شده است، تاکنون یک ساختار بهینه سرمایه ارائه نشده است. مایرز در خصوص ساختار بهینه سرمایه به این نتیجه رسید که اگر شرکتی وضعش به‌گونه‌ای باشد که بتواند از صرفه‌جویی‌های مالیاتی بهره‌مند شود، به نفع آن شرکت خواهد بود که از راه گرفتن وام تأمین مالی نماید.
در پژوهش مرتبط با ساختار سرمایه متعلق به جنسِن[۲۲۰] و مِک‌لینگ[۲۲۱] (۱۹۷۶) با عنوان «تئوری واحد اقتصادی: رفتار مدیران، هزینه نمایندگی و ساختار سرمایه» به بررسی عوامل و دلایل تئوریک انتخاب الگوی ساختار سرمایه از دیدگاه تئوری نمایندگی و تضاد منافع بین ذینفعان مختلف واحد اقتصادی پرداخته است. در این پژوهش که تلویحاً به تبیین تئوری توازن ایستا پرداخته ‌شده است، به نظر جنسن و مک‌لینگ می‌توان با ایجاد توازن بین مزایای حاصل از بدهی و هزینه‌های نمایندگی بدهی، به یک ساختار مطلوب (بهینه) سرمایه دست پیدا کرد.
یکی دیگر از پژوهش‌های بنیادی، پژوهش مشترک تیتمن و وسلز (۱۹۸۸) تحت عنوان بررسی عوامل تعیین کننده ساختار سرمایه است که در آن با بهره گرفتن از روش آماری «تحلیل عاملی» مهم‌ترین عوامل تعیین‌کننده ساختار سرمایه، ازجمله مزایای مالیاتی غیر از بدهی، رشد شرکت، انحصاری بودن محصولات شرکت، نوع صنعت، نوسان‌پذیری سود و سودآوری شرکت مورد بررسی قرار گرفت. نتیجه پژوهش این بود که نسبت بدهی به سرمایه شرکت با انحصاری بودن محصولات آن رابطه منفی دارد. همچنین بدهی کوتاه‌مدت شرکت با اندازه شرکت رابطه منفی دارد. در این پژوهش هیچ‌گونه ارتباط معنی‌داری بین مزایای مالیاتی بدون بدهی، نوسان‌پذیری سود، ارزش وثیقه‌ای دارایی‌ها و رشد آتی شرکت یافت نشد.
بر طبق مطالعات هَریس[۲۲۲] و راویو[۲۲۳] در سال ۱۹۹۱، اهرم مالی با عواملی نظیر دارایی‌های قابل وثیقه، معافیت مالیاتی غیر از بدهی، فرصت‌های سرمایه‌گذاری و اندازه شرکت افزایش پیدا می‌کند و متغیرهایی مانند هزینه‌های تبلیغات، احتمال ورشکستگی، سودآوری و انحصار در تولید محصول اهرم مالی را کاهش می‌دهد. (هانگ[۲۲۴] و سانگ[۲۲۵]، ۲۰۰۵)
جامع‌ترین و برجسته‌ترین پژوهش مرتبط با ساختار سرمایه، متعلق به راجان[۲۲۶] و زینگالِس[۲۲۷] (۱۹۹۵) می‌باشد که تحت عنوان «درباره ساختار سرمایه چه می‌دانیم؟ شواهد بین‌المللی» به بررسی عوامل تعیین‌کننده ساختار سرمایه شرکت‌ها از منظر بین‌المللی پرداخته است. راجان و زینگالس، در پژوهش مشترک خود، ترازنامه‌های نمونه وسیعی از شرکت‌های سهامی عام در هفت کشور بزرگ صنعتی دنیا (امریکا، انگلیس، کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا و ژاپن) را مورد بررسی قرار دادند. آن دو ابتدا با بهره گرفتن از ارزش‌های دفتری و بازار حقوق صاحبان سهام، نسبت‌های بدهی را محاسبه کردند؛ اما درعین‌حال دریافتند که حاکم بودن اصول و روش‌های حسابداری متفاوت در کشورهای مختلف موردمطالعه، مقایسه‌پذیری نتایج را تا اندازه‌‌ای خدشه‌دار می‌سازد. لذا اقدام به تعدیل ارزش‌های دفتری و بازاری نمودند. راجان و زینگالس سپس با برآورد یک مدل رگرسیون چند متغیره به بررسی رابطه بین چهار متغیر بنیادی حسابداری (ارزش دارایی‌های ثابت، ارزش بازار به دفتری، لگاریتم فروش و سودآوری) با ساختار سرمایه شرکت‌ها پرداختند. نتایج این پژوهش نشان داد که اهرم مالی در هر یک از این کشورها با دو عامل ارزش بازار به ارزش دفتری و سودآوری شرکت رابطه منفی و با دو عامل ارزش دارایی‌های ثابت مشهود و اندازه شرکت، رابطه مثبت دارد. لذا با اندکی اغماض می‌توان گفت که عوامل مرتبط با الگوی ساختار سرمایه در این کشورها به استثنا آلمان عمومیت دارند.
پژوهشی که در سال ۲۰۰۰ بر روی ۱۰۰۰ شرکت چینی توسط ساموئل[۲۲۸] (۱۹۹۶) با عنوان «عوامل تعیین‌کننده ساختار سرمایه: شواهدی از چین» انجام‌شده است، به این نتایج دست‌یافته است که میزان اهرم در این شرکت‌ها با سودآوری رابطه عکس و با اندازه شرکت و دارایی‌ها قابل وثیقه شرکت رابطه مستقیمی دارد و همچنین شرکت‌ها با نرخ فروش سریع به استفاده بالا از بدهی تمایل دارند و این در حالی است که شرکت‌هایی که فرصت‌های رشد معین در آینده دارند، کمتر از بدهی استفاده کنند.
در پژوهش دیگر با نام «عوامل تعیین‌کننده ساختار سرمایه با شواهد تجربی در کشور اسپانیا» که آلبرتو[۲۲۹] و پاندادو[۲۳۰] در سال ۲۰۰۲ انجام دادند، ارتباط معکوسی بین میزان نقدینگی شرکت و میزان استفاده از اهرم به دست آمد و این که استفاده از نقدینگی شرکت مرجع به استفاده از اهرم در ساختار سرمایه است. در واقع این پژوهش نیز بر نتایج پیش‌بینی تئوری سلسله‌مراتب گزینه‌های تأمین مالی صحه می‌گذارد.
پژوهش دیگری به نام «ساختار سرمایه شرکت‌های سوئیس» توسط گاد[۲۳۱] و دیگران در سال ۲۰۰۳ انجام شد. در این پژوهش عوامل تعیین‌کننده ساختار سرمایه برای ۱۰۶ شرکت سوییسی حاضر در بورس اوراق بهادار سوئیس تجزیه‌وتحلیل شد. آزمون‌های ایستا و پویا برای دوره زمانی ۲۰۰۰-۱۹۹۱ انجام گرفت. در این پژوهش، به این نتیجه رسیدند که اندازه شرکت‌ها، دارایی‌های قابل وثیقه و نااطمینانی تجاری به طور مثبت با اهرم در ارتباط‌اند، در صورتی که رشد مورد انتظار و سودآوری تأثیر منفی بر اهرم دارند. این روابط اظهار می‌کند که هم تئوری ترجیحی و هم تئوری توازن ایستا در توضیح ساختار سرمایه شرکت‌های سوئیسی دخالت دارند. این تجزیه‌وتحلیل همچنین نشان داد که شرکت‌های سوئیسی به سمت یک نسبت بدهی هدف پیش می‌روند، اما تنظیم فرایند بسیار کندتر از کشورهای دیگر انجام می‌شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:34:00 ق.ظ ]




تعداد موارد یا پاسخ دهندگان = n.
تعداد متغیرهایی که رتبه‌بندی می گردند = k.
حاصل جمع رتبه‌های داده شده به متغیرها از سوی پاسخ دهندگان = R.

 

    •  

 

 

 

            1. مدل معادلات ساختاری[۲۹۰]

           

           

       

       

 

برای بررسی روابط علّی بین متغیرها به صورت منسجم کوششهای زیادی در دهه اخیر صورت گرفته است یکی از این روشها نوید بخش در این زمینه مدل معادلات ساختاری یا تحلیل چند متغیری با متغیرهای مکنون است. بدون توجه به نام یامفهوم بی‌شمار آن، این واژه به یک سری مدلهای عمومی اشاره می‌کند که شامل تحلیل عاملی تأئیدی[۲۹۱]، مدلهای ساختاری همزمان کلاسیک[۲۹۲]، تجزیه و تحلیل مسیر[۲۹۳]، رگرسیون چندگانه، تحلیل واریانس[۲۹۴] و سایر روش های آماری است(هویل،۱۹۹۵).
پایان نامه - مقاله - پروژه
جرقه ورود به بحث مدل معادلات ساختاری با موضوع شاخصهای چندگانه[۲۹۵] شروع شد. مدل معادلات ساختاری یک رویکرد آماری جامعی برای آزمون فرضیه‌هایی درباره روابط بین متغیرهای مشاهده شده[۲۹۶] و متغیرهای مکنون[۲۹۷] می‌باشد(هویل،۱۹۹۵). از طریق این رویکرد می‌توانیم قابل قبول بودن مدلهای نظری را در جامعه‌‌های خاص با بهره گرفتن از داده‌های همبستگی، غیرآزمایشی، آزمایشی آزمون نمود.

 

    •  

 

 

 

            1. ضرورت مدل معادلات ساختاری در پژوهش حاضر

           

           

       

       

 

یکی از قویترین و مناسب‌ترین روش های تجزیه و تحلیل در تحقیقات علوم رفتاری و علوم اجتماعی تجزیه و تحلیل چند متغیره است. زیرا ماهیت این گونه موضوعات، چند متغیره بوده و نمی‌توان آنها را با شیوه دو متغیری(که هر بار تنها یک متغیر مستقل با یک متغیر وابسته در نظر گرفته می‌شود) حل نمود.
تجزیه و تحلیل چند متغیره به یک سری روش های تجزیه و تحلیل اطلاق می‌شود که ویژگی اصلی آنها، تجزیه و تحلیل همزمان K متغیر مستقل و N متغیر وابسته است. تجزیه و تحلیل ساختارهای کوواریانس[۲۹۸] یا مدل سازی علّی یا مدل معادلات ساختاری یکی از اصلی‌ترین روش های تجزیه و تحلیل ساختارهای داده‌های پیچیده است. بنابراین از آنجایی که در تحقیق حاضر یک متغیر مکنون وجود دارد که می بایستی اثر آنها بر روی متغیرهای مشاهده شده مورد بررسی قرار گیرد استفاده از مدل معادلات ساختاری(قسمت مدل اندازه گیری با بهره گرفتن از تحلیل عاملی تاییدی) ضرورت می یابد.

 

    •  

 

 

 

        1. مراحل مدل معادلات ساختاری

       

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:33:00 ق.ظ ]